تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833300066
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) نويسنده:محمد صادق نجمى 16- پيام استمداداين بود پيامهاى اتمام بخش حسين بن على عليه السلام . به طورى كه قبلا اشاره نموديم ، در اين بخش علاوه بر پيام اتمام حجت ، با پيامهاى استمداد و استغاثه آن حضرت هم آشنا خواهيم گرديد و اينك :1/16- اما من مغيب يغيثنا لوجه الله ؟! اما من داب يذب عن حرم رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم .1آيا فرياد رسى نيست كه براى رضاى خدا به فرياد ما برسد؟! آيا دفاع كننده اى نيست كه از حرم رسول خدا ص دفاع كند؟! .امام عليه السلام اين جمله را در روز عاشورا، در ضمن جملاتى پس از آنكه سخنرانى عموميش تمام شد، ايراد فرمود، آنگاه كه از طرف دشمن ، گروه تيراندازان ، ياران حسين بن على عليه السلام را تيرباران نمودند و تعدادى از آنان را به خاك و خون كشيدند و طبق نقل مرحوم مقرم ، چون صداى استغاثه امام عليه السلام به گوش اهل بيت آن حضرت رسيد، صداى گريه و ناله از ميان خيمه ها برخاست .2/16-هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله ؟! هل من موحد يخاف الله فينا؟! هل من مغيث يرجو الله فى اغاثتنا؟! هل من معين يرجو ما عند الله فى اعانتنا؟! .2آيا مدافعى هست از حرم رسول خدا دفاع كند؟! آيا بنده يكتا پرستى هست درباره ستمى كه بر ما وارد مى شود از خدا بترسد؟! آيا فرياد رسى هست كه به اميد خداوندى به فرياد ما برسد؟! آيا يارى دهنده اى هست كه به اميد ثواب الهى به يارى ما برخيزد؟! .طبق نقل خوارزمى ، امام عليه السلام اين جملات را با صداى بلند و به عنوان اتمام حجت ، خطاب به لشكريان عمر سعد ايراد فرمود در حالى كه همه ياران آن حضرت به شهادت رسيده بودند.3/16- يا كرام ! هذه الجنة !... فحاموا عن دين الله و دين نبيه و ذبوا عن حرم رسول صلى الله عليه و آله .3اى عزيزان ! اينك درهاى بهشت به روى شما باز شده است پس ، از دين خدا و آيين پيامبرش حمايت و از حرم رسول دفاع كنيد .اين جملات را امام عليه السلام پس از اقامه نماز ظهر روز عاشورا هنگامى كه عده اى از ياران در مقابلش به روى خاك افتاده و به درجه شهادت و سعادت ابدى نايل گرديدند، ايراد فرمود، گرچه اين خطاب ، استغاثه و استمداد به ظاهر متوجه ياران و اصحاب آن حضرت بود كه در انتظار شهادت ، دقيقه شمارى مى نمودند، اما در حقيقت دعوتى عام استغاثه اى فراگير و بيان وظيفه اى بود كه شامل تمامى كسانى مى شد كه صداى آن حضرت را مى شنيدند.17- پيام انتقامقرآن مجيد مى فرمايد: فانتقمنا منهم فانظر كيف كان عاقبة المكذبين .4ما از آنان تكذيب كنندگان انبيا انتقام گرفتيم ، پس ببين چگونه است عاقبت كار تكذيب كنندگان .گرچه اين آيه شريفه درباره امتهاى پيشين گذشته است كه پيامبران خود را بر اساس افكار باطل و به تبعيت از نياكان خويش تكذيب نموده اند، ولى يكى از مصاديق بارز كسانى كه رهبران و پيشوايان خود را تكذيب نموده و با آنان به مبارزه برخاسته اند و قبل از آخرت در اين دنيا شمشير انتقام الهى بر سر آنان فرود آمده و قبل از مرگ ، قانون مجازات آنان را فراگرفته است ، بنى اميه و پيروان آنان مخصوصا مردم كوفه بودند. تاريخ از اين نظر غنى و گوياست و نكات حساس و تكان دهنده اى را از سرنوشت آنان براى آيندگان حفظ كرده است .ولى آنچه در اينجا مورد نظر است ، پيش بينهاى صريح قاطع و پيامهاى كوتاه شعار گونه حسين بن على عليه السلام در مورد انتقامها و مجازاتها دنيوى است ؛ كه آن حضرت در مقاطع مختلف به صراحت بيان نموده تا بلكه بتواند از اين راه آنان را از عذابى به چنين جنايت هولناكى باز داشته و از بروز سرنوشتى شوم در دنيا و عذابى دردناك در آخرت ، جلوگيرى نمايد.1/17- و الله ! لا يدعونى حتى يستخرجوا هذه العلقة من جوفى ، فاذا فعلوا ذلك سلط عليهم من يذلهم حتى يكونوا اذل من فرام المراة .5به خدا سوگند! بنى اميه از من دست بر نمى دارد تا خون مرا بريزند و چون جنايت را مرتكب شوند خداوند كسانى را بر آنان مسلط مى كند تا ايشان را به ذلت بكشاند ذلتى بدتر از كهنه پاره زنان .امام عليه السلام اين جمله را در پاسخ ابن عباس فرمود، آنگاه كه از عراق آن حضرت درخواست نمود تا در شهر مكه اقامت نموده ، پس از قيام مردم عراق و بيرون راندن حكام و فرمانداران بنى اميه از شهرهايشان ، به سوى حركت نمايد.2/17-ان هولاء اخافونى و هذه كتب اهل الكوفة و هم قاتلى ، فاذا فعلوا ذلك و لم يدعوا لله محرما الا بعث انتهكوه بعث الله اليهم من يقتلهم حتى يكونوا اذل من فرام الامة .6اينان بنى اميه مرا تهديد نمودند، اهل كوفه هم به وسيله اين نامه ها از من دعوت كردند و قاتل من هم خودشان خواهند بود و چون اين گناه بزرگ را مرتكب شده و احترام الهى را در هم شكستند، خداوند كسى را بر آنان مسلط خواهد نمود كه به كشتار آنان بپردازد به طورى كه ذليل تر از كهنه پاره كنيزان گردند.امام عليه السلام اين جمله را كه مشابه جمله گذشته است ، در پاسخ شخصى فرمود كه در مسير كوفه با آن حضرت مواجه گرديد، زيرا او سؤ ال نمود يابن رسول خدا! چه انگيزه اى موجب گرديد كه شما از مدينه و حرم جد خود خارج شده و به اين بيابان بى و آب و علف روى آورديد؟!3/17- انهم لن يدعونى حتى يستخرجوا هذه العلقة من جوفى ، فاذا فعلوا ذلك سلط الله عليهم من يذلهم حتى يكونوا اذل فرق الامم .7آنان دست از من بر نمى دارند تا خون مرا بريزند و چون اين جنايت را مرتكب شوند، خداوند كسى را بر ايشان مسلط گرداند كه آنان را ذليلترين ملتها سازد.اين جمله را امام عليه السلام در منزل بطن عقبه و در پاسخ عمروبن لوذان فرمود آنگاه كه او هم از سفر منصرف شده و به مدينه مراجعت نمايد.4/17-وايم الله ! ليقتلونى فيلبسهم الله ذلا شاملا و سيفا قاطعا و يسلط عليهم من يذلهم حتى يكونوا اذل من قوم سباء، اذ ملكتهم امراة فحكمت فى اموالهم و دمائهم .8به خدا سوگند! مسلما آنان مرا خواهند كشت و خدا به ذلت فراگير و شمشير بران مبتلايشان ساخته و كسى را بر آنان مسلط خواهد نمود كه آنان را به ذلت كشانيده از قوم سبا كه زنى بر ايشان مسلط شد و به دلخواه خويش در مال و جانشان حكمرانى نمود، ذليل تر گرداند.اين جمله را امام عليه السلام در منزل رهيمه در پاسخ ابوهرم ايراد فرمود.5/17- لعنتم و اخزيتم بما قد جنيتم فسوف تلاقوا حرنار توقد . 9شما مردم كوفه در اثر جنايتى كه مرتكب شديد، مورد لعنت و غضب خدا قرار گرفتيد و به زودى آتشى سوزان را در خواهيد يافت .اين بيت ، يكى از چهار بيت شعرى است كه حسين بن على عليه السلام در بالين حضرت ابوالفضل به عنوان ندبه و مرثيه برادرش و نكوهش از اقدام و جنايت مردم كوفه و خطاب به آنان ايراد فرموده است .18-پيام شهادتگرچه موارد متعددى از پيامهاى پيشين بويژه پيام انتقاد كه در فصل گذشته ملاحظه نموديد، متضمن پيام شهادت نيز مى باشد و مضمون آنها بيانگر آمادگى امام براى فداكارى در راه اعلاى كلمه توحيد و از بين بردن موانع پيشرفت اسلام و بذل جان و مال در راه عقيده و آرمان خويش است ، ولى به جهت اهميت موضوع و صراحت پيام شهادت آن بزرگوار و جلب توجه بيشتر اينك نمونه هايى از اين شعار پيام را به صورت بخشى مستقل و جداگانه در اختيار خوانندگان عزيز قرار مى دهيم :1/18- خط الموت على ولد آدم مخط القلادة على جيد الفتاة ، و ما اولهنى الى اسلافى اشتياق يعقوب الى يوسف ، و خير لى مصرع انا لاقيه ، كانى باوصالى تقطعها عسلان الفلاة بين النواويس و كربلا فيملان منى اكراشا جوفا و اجربة سغبا، لا محيص عن يوم خط بالقلم ، رضا الله رضانا اهل البيت ، نصبر على بلائه و يوفنا اجور الصابرين ... الا من كان فينا باذلا مهجته موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا، فانى راحل مصبحا ان شاء الله تعالى 10مرگ بر فرزندان آدم لازم و حتمى گرديده ، همانند گردنبد كه لازمه گردن دختران جوان است و من به ديدار نياكانم آنچنان مشتاقم مانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف و براى من قتلگاه معين شده كه به آنجا خواهم رسيد و گويا مى بينم كه درندگان بيانانها لشكركوفه در سرزمين ميان نواويس 11 و كربلا اعضاى بدن مرا قطعه - قطعه كرده و شكمهاى گرسنه خود را با آنها سير و انبانهاى خالى خود را پر مى كنند، از پيش آمدى كه با قلم قضا و قدر نوشته شده است ، گريزى نيست ، خشنودى خداوند ما اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله است ، در برابر امتحان خدا صبر و شكيبايى مى خواهد در راه ما از جانش بگذرد و خونش را در راه لقاى خداوند نثار كند، آماده حركت با ما باشد كه من فردا صبح حركت خواهم نمود. ان شاء الله تعالى .اين جملات ، بخشى از سخنرانى حسين بن على عليه السلام است كه يك روز قبل از حركت از مكه آن را ايراد نموده است .نامه اى به بنى هاشم2/18- بسم الله الرحمن الرحيم ، من الحسين بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم . اما بعد، فان من لحق بى استشهد و من لم يلحق بى لم يدرك الفتح ، و السلام .12به نام خداوند بخشنده مهربان . از حسين بن على به محمد بن على و افراد ديگر از بنى هاشم كه در نزد وى هستند. اما بعد هريك از شما در اين سفر به من ملحق شود، به شهادت خواهد رسيد و هر كس از شما مرا همراهى نكند، به پيروزى دست نخواهد يافت . والسلام .بنا به نقل محدث بزرگ ابن قولويه حسين بن على عليه السلام اين نامه را در ايامى كه در مكه اقامت داشت براى برادرش محمد حنفيه و ساير افراد بنى هاشم كه در مدينه بودند، نگاشت و ابن عساكر و ذهبى هم نظريه ابن قولويه را تاييد نموده اند. 13ولى مرحوم سيد بن طاووس 14 از كلينى رحمة الله عليه نقل مى كند كه اين نامه از ناحيه حسين بنى على عليه السلام پس از آنكه از مكه حركت نموده ، صادر شده است .در بطن عقبه3/18- ما ارانى الا مقتولا، فانى رايت فى المنام كلابا تنهشنى ، و اشدها على كلب ابقع .15من درباره خودم هيچ پيش بينى نمى كنم جز اينكه كشته خواهم شد؛ زيرا در عالم رويا ديدم كه سگهاى چندى به من حمله نمودند و درنده ترين آنها سگى بود سفيد و سياه .امام عليه السلام اين خبر را در منزل بطن عقبه به اطلاع ياران و اهل بيت خويش رسانيد.4/18-انى خفت براسى فعن لى فارس و هو يقول : القوم يسيرون و المنايا تسرى اليهم ، فعلمت انها انفسها نعيت الينا .16من سرم را به زين اسب گذاشته بودم كه خواب خفيفى بر چشمم مسلط شد، در اين موقع صداى اسب سوار هاتفى به گوشم رسيد كه مى گفت اينان به هنگام شب در حركتند، مرگ هم آنان را تعقيب مى كند و براى من معلوم شد كه اين خبر مرگ ماست .امام اين جمله را پس از حركت از قصر بنى مقاتل و در نزديكى كربلا فرمود، آنگاه كه قافله شبانه در حركت بود، صداى استرجاع امام بلند شد، حضرت على اكبر علت اين استرجاع را سؤ ال نمود، امام در پاسخ وى فرمود: انى خففت براءسى ....هنگام ورود به كربلا5/18-ارض كرب و بلاء قفوا و لا تبرحوا و حطوا و لا ترحلوا فهيهنا و الله محط رحالنا و هيهنا و الله سفك دمائنا و هيهنا و الله تسبى حريمنا و هيهنا و الله محل قبورنا و هيهنا و الله محشرنا و منشرنا و بهذا و عدنى جدى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و لا خوف لو عده .17اينجا سرزمين حزن و مصيبت است بايستيد و حركت نكنيد، بارها را بگشاييد و منزل كنيد، به خدا سوگند اينجاست محل فرود آمدن قافله ما، و به خدا سوگند همين جاست جايگاه ريخته شدن خونهاى ما، و به خدا سوگند اينجاست كه خانواده ما اسير مى شود و به خدا سوگند اينجاست محل قبرهاى ما و به خدا سوگند اينجاست حشر و نشر ما كه جدم رسول خدا به من وعده داده است و خلافى در وعده او نيست .امام ، اين جملات را هنگام ورود به سرزمين كربلا ايراد فرمود.عصر تاسوعا6/18-انى رايت رسول الله صلى الله عليه و آله فقال لى : انك تروح الينا .18اينك جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم كه به من فرمود: به نزد ما خواهى آمد.امام ، اين جمله را در عصر تاسوعا فرمود، آنگاه كه در كنار خيمه به شمشيرش تكيه نموده و خواب خفيفى بر چشمان آن حضرت غالب گرديد و همان وقت لشكر كوفه به سوى خيمه ها حركت نمود و چون زينب كبرى عليهاالسلام هلهله دشمن را شنيد، شتابزده برادرش را بيدار كرده و از وضعى كه پيش آمده بود كه را مطلع نمود، در اين موقع آن حضرت فرمود: انى رايت رسول الله صلى الله عليه و آله فى المنام ... .7/18-..... و قد اخبرنى جدى رسول الله صلى الله عليه و آله بانى ساساق الى العراق ، فانزل ارضا يقال لها عمورا و كربلا، و فيها استشهد و قد قرب الموعد، الا و انى اظن يومنا من هولاء يومنا من هولاء الاعداء غدا... ....جدم رسول خدا به من چنين چيزى خبر داده بود كه من به عراق فرا خوانده مى شوم و در محلى كه به آن عمورا و كربلا مى گويند فرود آمده و در همانجا به شهادت مى رسم و اينك وقت آن رسيده است و به گمان من فردا دشمن جنگ را با ما آغاز خواهد نمود.8/18-انى غدا اقتل ، و تقتلون كلكم معى ء، و لا يبقى منكم واحد .19من فردا كشته مى شوم و همه شما حتى قاسم و عبدالله شيرخوار كشته خواهد شد و كسى از شما زنده نخواهد ماند.حسين بن على عليه السلام عصر تاسوعا يا شب عاشورا يا شب عاشورا در ميان يارانش سخنرانى و با جملاتى كه از رسول خدا نقل نمود و شهادت خود و هركس را كه همراه اوست ، صريحا اعلان كرد، آنگاه به همه آنان اجازه مرخصى داد و هر يك از آنان با بيانى استقامت و پايدارى خود را ابراز نمود و در اينجا بود كه براى آخرين بار با يك جمله ديگر، آينده را براى آنان ترسيم نمود و چنين فرمود:9/18-رايت كان كلابا قد شدت على لتنهشنى ، و فيها كلب ابقع رايته اشدها على ، اظن ان الذى يتولى قتلى رجل ابرص من بين هولاء القوم ، ثم انى رايت بعد ذلك جدى رسول الله صلى الله عليه و آله و معه جماعة من اصحابه و هو يقول لى : يا بنى انت شهيد آل محمد و قد استبشر بك اهل السموات و اهل الصفيح الاعلى ، فليكن افطارك عندى الليلة ، عجل و لا تؤ خر، فهذا ملك قد نزل من السماء لياءخذ دمك فى قارورة خضراء، فهذا ما رايت و قد انف الامر و اقترب الرحيل من هذه الدنيا لا شك فى ذلك .20سحرگاهان شب عاشورا خواب سبكى چشم امام عليه السلام را فرا گرفت و چون بيدار گرديد خطاب به ياران و اصحابش چنين فرمود:من در خواب ديدم گويا كه چندين سگ بر من حمله مى كنند و درنده ترين آنها سگى بود به رنگ سياه و سفيد و چنين گمان مى كنم قاتل من از ميان اين مردم كسى است كه به مرض برص مبتلاست . پس از آن رسول خدا را با گروهى از يارانش در خواب ديدم كه به من فرمود پسركم تو شهيد آل محمد هستى و ساكنان آسمانها و عرش برين ، آمدن تو را به همديگر مژده و بشارت مى دهند. تو امشب افطار را نزد من خواهى بود، بشتاب و تاخير روامدار. و اينك فرشته اى از آسمان فرود آمده است تا خون تو را در شيشه سبز رنگى جمع آورى و حفظ كند اين بود خوابى كه من ديدم ، اينك وقت آن فرا رسيده و زمان كوچ كردن از اين دنيا، نزديك شده است و شكى در آن نيست .19-پيام پيروزىآنان كه وارد صحنه جنگ و ميدان مبارزه شده و در برابر دشمن قرار مى گيرند، در پى پيروزى خود و شكست دشمن هستند و حسين بن على عليه السلام نيز از اين قانون خود مستثنا نيست ، ولى نكته مهم اين است كه شكست و پيروزى از نظر آن حضرت ، بر خلاف عامه مردم ، مفهوم و معناى خاص داشت و داراءى بعد ديگرى است كه اين معنا در نظر اكثر مردم نه تنها كاربردى ندارد، بلكه گاهى درك و تصور آن نيز ممكن نيست و از اين رو درباره قيام آن حضرت تاويلات و برداشتهاى گوناگون و گاهى نظرات متضادى ابراز شده است .آرى ، مفهوم پيروزى از نظر امام عليه السلام در مرحله اول انجام دادن يك وظيفه الهى و به پايان رسانيدن يك مسووليت شرعى است . پيروزى از ديدگاه آن حضرت تحكيم بخشيدن به ارزشهاى انسانى و حركت در مسيرى است كه براى همه انبيا و اوصيا در جهت هدايت جامعه به سوى سعادت ابدى آنان ترسيم شده است ؛ خواه اين حركت با پيروزى ظاهرى او و شكست دشمن همراه باشد يا اين حركت به شكست ظاهرى منجر شود.و اين حقيقتى است كه فرازهاى متعددى از پيامهاى آن حضرت به وضوح بر آن دلالت مى كند، اكنون به نقل چند نمونه از آنها مى پردازيم :1/19-اما بعد، فانه يشاقق الله و رسوله من دعاء الى الله عزوجل و عمل صالحا و قال اننى من المسلمين ؛ و قد دعوت الى الامان و البر و الصلة ، فخير الامان الله .21كسى كه به سوى خدا دعوت كند و عمل صالح انجام دهد و خود را در زمره مسلمانان بداند، بى شك با خداوند و پيامبرش مخالفت نورزيده است و اما اينكه به امان ، احسان ، صله و پاداش دعوت نمودى پس آگاه باش بهترين امان ، امان خداست .اين فراز و پيام ، بخشى از جملاتى است كه حسين بن على عليه السلام در پاسخ عبدالله بن جعفر و يحيى بن سعيد فرمود كه آنان پس از حركت امام عليه السلام از مكه ، بيرون شهر به آن بزرگوار رسيدند و ضمن ارائه امان نامه اى از عمروبن سعيد 22 از آن حضرت در خواست مراجعت به مكه نمودند و عبدالله در اين باره اصرار مى ورزيد و خطرات آينده و پيمان شكنى مردم عراق را ترسيم مى نمود، امام عليه السلام با جملات ياد شده ، پاسخ داد.2/19-بسم الله الرحمن الرحيم ، من الحسين بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم . اما بعد، فان لحق بى استشهد و من لم يلحق بى لم يدرك الفتح ، والسلام .23ما اين فراز و ترجمه آن را در صفحه يكصد و نه ضمن پيام شهادت حسين بن على عليه السلام نقل نموديم و چون اين سخن امام ، گذشته از پيام شهادت ، داراءى مفهوم پيروزى معنوى مى باشد، در اين بخش نيز به نقل آن مبادرت ورزيديم .3/19-ان نزل القضاء بما نحب و نرصى فنحمد الله على نعمائه ، و هو المستعان على اداء الشكر، وان القضاء دون الرجاء فلم يبعد من كان الحق نيته ، و التقوى سريرته .24اگر پيشامدها بر وفق مراد و دلخواه ما باشد، شكرگزار نعمتهاى خداوند خواهيم بود و تنها اوست يار و مددكار ما در سپاس گزاريش . و اگر حوادث و پيشامدها ميان ما و خواسته هايمان مانع گردد و كارها طبق مراد ما پيش نرود، باز هم كسى كه نيتش حق و پاكيزه سرشت است ، از مسير صحيح دور نگرديده و راه خود را گم نمى كنيد.امام عليه السلام اين فراز را در پاسخ فرزدق شاعر معروف كه عازم حج بود، در خارج از شهر مكه به او فرمود. حضرت در اين ملاقات از وى وضع مردم عراق را پرسيد، پاسخ فرزدق اين بود:قلوب الناس معك و اسيافهم عليك .25گرچه دلهاى مردم با شماست ، اما شمشيرهايشان بر عليه تان مى باشد.لحن فرزدق ياس آور و پيشنهادش به امام عليه السلام انصراف از سفر به عراق بود كه امام با جمله فوق : ان نزل القضاء... به او پاسخ داد.4/19- اما و الله ! انى لارجو خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا .26آگاه باش ! به خدا سوگند! من اميد قطعى دارم بر اينكه اراده و خواست خداوند درباره ما خير است ، خواه كشته شويم يا پيروز گرديم .اين فراز و فراز سوم را امام در منزل عذيب الهجانات يكى از منازل نزديك كربلاست ، در پاسخ طرماح و يارانش ايراد فرمود وقتى او به همراه چهار تن از دوستانش در اين منزل به حضور امام رسيد، دوستانش عرض كردند يابن رسول الله ! طرماح در اين سفر، اشعارى را كه مشعر بر شوق وافر و ارادت شديد به درك فيض زيارت شما و در عين حال ، حاكى از اضطراب و نگرانى او از اين سفر شما بود، زياد مى خواند و تكرار مى نمود، امام عليه السلام براى رفع نگرانى آنان فرمود:...انى لارجو ان يكون خيرا ما اراد الله بنا... .آنگاه خود طرماح چنين گفت : يابن رسول الله ! نگرانى من بى جهت نيست ؛ زيرا من از كوفه بيرون نيامدم مگر اينكه ديدم در كنار اين شهر، گروه زيادى براى مقابله با شما اجتماع كرده اند، شما را به خدا سوگند! از اين سفر بر گرديد؛ چون من اطمينان ندارم حتى يك نفر از اهل كوفه هم به يارى شما برخيزد.امام عليه السلام در پاسخ پيشنهاد طرماح پيشنهاد چنين فرمود:5/19-ان بيننا و بين القوم عهدا و ميثاقا، و لسنا نقدر على الانصراف حتى تتصرف بنا و بهم الامور و بهم الامور فى عاقبة .27در ميان ما و مردم كوفه عهد و پيمان بسته شده است از آنان و عده حمايت و از ما وعهده رهبرى و هدايت و در اثر اين پيمان ، براى ما امكان بازگشت نيست تا ببينيم عاقبت كار ما و آنان به كجا مى انجامد.6/19- ما كنت لا بداهم بالقتال حتى يبدئونى .28من شروع كننده جنگ نخواهم بود مگر آنان شروع كنند.چون قافله امام عليه السلام و به موازات آن ، سپاهيان حر به عذيب الهجانات رسيدند، نامه اى از ابن زياد به دست حر رسيد كه مضمون آن سختگيرى نسبت به حسين بن على و جلوگيرى از حركت آن حضرت بود. در اينجا زهير بن قين از ياران امام عليه السلام چنين پيشنهاد نمود كه يا بن رسول الله ! براى ما جنگ كردن با اين گروه كم آسانتر است از جنگ نمودن با لشكر انبوهى كه در پشت سر آنان مى باشد و با ورود چنين لشكرى ، تاب مقاومت براى ما نخواهد ماند.امام در پاسخ زهير فرمود: تا آنان شروع به جنگ نكنند، من آغازگر جنگ نخواهم بود.20-دعا و نفرين در پيام اماممواردى در كلام حسين بن على عليه السلام ملاحظه مى شود كه داراءى مفهوم دعا و يا جنبه نفرين مى باشد. اين نوع پيامها همانگونه كه از لحاظ مفهوم ، داراءى ويژگى است ، از جهت شرايط زمان و انگيزه بيان نيز داراءى ويژگى و خصوصيت است ؛ زيرا پيام دعاى امام ، متوجه كسانى است كه از آنان علاوه بر وفادارى و شجاعت كه همه ياران آن حضرت از آن برخوردار بودند، نوعى شهامت و ثبات قدم و ايثار به وقوع پيوسته كه نظر فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله را به تحسين بيشتر كه در قالب دعا و تحقيق پذيرفته است ، جلب نموده است .و همچنين آن حضرت افرادى را مورد نفرين قرار داده است كه از آنان علاوه بر عداوت و دشمنى عمومى ، نوعى حالت عناد و لجاجت و كينه عميق و خصومت بيش از حد، مشاهده فرموده است .و اينك دعاهاى آن حضرت :1/20- اللهم اجعل لنا و لهم الجنة ، و اجمع بيننا و بينهم فى مستقر من رحمتك و رغائب مذخور ثوابك .29خدايا! بهشت را براى ما و آنان قرار بده و آنان را در پايگاه رحمتت به مرغوبترين ثوابهاى ذخيره شده ات ، نايل بگردان .امام هنگام ملاقات با طرماح بن عدى و همراهانش ، در نزديكى كربلا اين دعا را فرمود، آنگاه كه آنان خبر شهادت قيس بن مسهر صيداوى ، پيك حسين عليه السلام را به اطلاع آن حضرت رسانيدند، امام عليه السلام اول اين آيه شريفه را قرائت نمود:فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا . 30آنگاه چنين دعا كرد: اللهم اجعل لنا و لهم الجنة ....2/20-جزاك الله من ولد خير ما جزى ولدا عن والده .31خداوند بهترين پاداشى را كه فرزند از سوى پدر دريافت مى كند به تو عطا فرمايد.امام عليه السلام اين دعا را درباره فرزندش على اكبر عليه السلام فرمود، آنگاه كه در قصر بنى مقاتل هنگام حركت ، پس از خواب سبك ، فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و الحمدلله رب العالمين .حضرت على اكبر عليه السلام از استرجاع پدرش سؤ ال نمود، امام پاسخ فرمود:خواب ديدم كه هاتفى مى گويد: اين گروه شبانه در حركتند و مرگ نيز در تعقيب آنان است .حضرت على اكبر عليه السلام عرضه داشت :لا اراك الله بسوء، السنا على الحق ؟.خدا تو را بد ندهد آيا ما بر حق نيستيم ؟فرمود: چرا؟، عرضه داشت : فاذا لانبالى ان نموت محقين .اگر در راه حق بميريم از مرگ ترسى نداريم .در اينجا بود كه آن حضرت فرمود: جزاك الله من ولد خير ما جزى ولدا عن والده .3/20-ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين الذاكرين .32متن و توضيح اين فراز در بخش پيام نماز، از نظر خواننده عزيز گذشت و اين دعا كه خطاب به ابوثمامه صائدى است ، بيانگر اهميت نماز است كه او فرا رسيدن وقت نماز ظهر را به اطلاع امام عليه السلام رسانيد و آن حضرت وى را به نيل بزرگترين مقامات معنوى كه مقام نمازگزاران و ذاكرين خداوند است دعا نموده است .4/20-اما بعد، فانى لا اعلم اصحابا اوفى و لاخيرا من اصحابى ، ولا اهل بيت ابر و لا اوصل من اهل بيتى ، فجزاكم الله عنى خيرا .33اين فراز از گفتار و دعاى امام كه خطاب به ياران و اهل بيت آن حضرت است ، جزء سخنرانى شب عاشوراست كه در ضمن شجاعت ملاحظه فرموديد و در اينجا دعاى آن بزرگوار، مجددا نقل نموديم .5/20- جزا كما الله يا ابنى اخى بوجدكما من ذلك و مواساتكما اياى بانفسكما احسن جزاء المتقين .34اين فراز نيز در پيام شجاعت ، با ترجمه و توضيح و اشاره به منابع آن نقل گرديد كه هم پيام شجاعت دو جوانمرد سيف و مالك و هم ادعاى امام درباره آنان است به پاس وظيفه و درك مسووليتشان كه حضرت براى آنان بهترين پاداش متقيان را از پيشگاه خداوند درخواست نموده است .6/20-رحمك الله يا مسلم ! فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا .35مسلم ! خدا رحمتت كند، سپس حضرت اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:بعضى از آنان به پيمان خود وفا نمودند و بعضى ديگر به انتظار نشسته اند و تغيير و تبديلى در پيمانشان نداده اند.آنگاه كه مسلم بن عوسجه آن صحابه پير رسول خدا صلى الله عليه و آله با تن آلود بر روى خاك افتاد و هنوز رمقى از حيات در او بود، حسين بن على عليه السلام به همراه حبيب بن مظاهر به بالينش آمد و چنين گفت : رحمك الله يا مسلم ....و حبيب بن مظاهر هم چنين گفت : مسلم ! به خدا سوگند كشته شدن تو براى من سخت است اما به تو مژده مى دهم كه چند لحظه ديگر وارد بهشت خواهى شد.مسلم با صدائى كه به سختى شنيده مى شد در پاسخ وى گفت : بشرك الله بخير...اوصيك بهذا رحمك الله - و اوما الى الحسين عليه السلام - ان تموت دونه .خداوند خيرت دهد، مسلم ضمن اينكه اشاره به امام حسين عليه السلام مى كرد، گفت : وصيتم درباره اين حضرت است ؟ درياريش تا سر حد جانبازى فداكارى كنى .7/20- جزتم من اهل بيت خيرا، ارجعى رحمك الله الى النساء، فاجلسى معهن فانه ليس على النساء قتال .36عبدالله بن عمر مكى يكى از ياران با وفاى امام عليه السلام در دفع حمله دشمن ، استقامت به خرج داد و دست راست و يكى از پاهايش قطع گرديد و به اسارت دشمن درآمد و در مقابل صفوف دشمن ، بدنش قطعه - قطعه گرديد و به قتل صبر به شهادت رسيد و سر او را بريدند و به سوى خيمه ها انداختند. مادر عبدالله سر بريده فرزندش را برداشت و خاك و خون آن را پاك كرد و در حالى كه عمود خيمه را به دست گرفته بود، به سوى دشمن حمله نمود. امام عليه السلام دستور داد تا او را به خيمه برگردانيدند و خطاب به وى فرمود:جزيتم من اهل بيت خيرا....شما در راه حمايت اهل بيت من ، به پاداش نيك نايل گرديد، خدا رحمتت كند، به خيمه برگرد كه جهاد از شما زنان برداشته شده است .8/20-اللهم سدد رميته و اجعل ثوابه الجنة .37خدايا! تير او ابوشعثاء را به هدف برسان و پاداشش را بهشت قرار بده .ابوشعثاء كه نامش يزيد است ، از تك تيراندازان و كمانداران معروف كوفه است كه پس از سخنرانى امام عليه السلام و قبل از حر، توبه كرده و به ياران امام پيوست . او اول سواره به ميدان رفت اما چون اسبش پى شد، به خيمه بازگشت و در مقابل خيمه ها زانو بر زمين زد و يكصد چوبه تير كه داشت همه را به سوى لشكر كوفه انداخت .امام چون توبه و شهامت او را ديد، فرمود؛ اللهم سدد رميته و اجعل ثوابه الجنة .9/20-لا يبعدنك الله يا زهير، ولعن الله قاتلك لعن الذين مسخهم قردة و خنازير .38زهير! خداوند تو را از رحمتش دور نگرداند و كشندگان تو را لعنت كند مانند كسانى كه انسانيت خود را از دست داده و به صورت ميمون و خوك درآمده اند.زهير بن قين از ياران امام پس از يك حمله و جنگ شديد، به حضور امام برگشت در حالى كه دستش را روى دوش آن حضرت گذاشته بود، مجددا براى رفتن به ميدان اذن گرفت در حالى كه دو بيت شعر هم در هدايت يافتنش به وسيله امام مى سرود، پس از آنكه از پاى در آمد، امام عليه السلام در بالينش حاضر گرديد و با جمله قبلى او را دعا نمود و دشمنانش را مورد لعن قرار داد.10/20- رحمك الله ، انهم قد استوجبوا العذاب حين ردوا عليك ... .39حنظله ! خدا رحمتت كند! اين مردم ، آنگاه كه به سوى حق دعوتشان نمودى و پاسخ مثبت ندادند، سزاوار عذاب گرديدند....اين دعا را امام عليه السلام در حق حنظله شبامى فرمود كه وى پس از موعظه و نصيحت اهل كوفه ، به سوى خيمه ها برگشت و امام عليه السلام در تقدير و تشويق وى ، مطالبى فرمود كه در ابتداى سخن ، حضرت دعاى فوق را در حقش نمود.11/20-اللهم بيض وجهه ، وطيب ريحه ، و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد .40خدايا او جون را رو سفيد، بدنش را خوشبو و با ابرار و نيكان محشورش گردان و در ميان او و محمد و اهل بيتش ، و آشنايى قرار بده .به طورى كه در بخش پيام انتخاب آورديم ، از جمله كسانى كه حسين بن على عليه السلام به وى اذن خصوصى داد جون غلام آن حضرت بود كه فرمود: جون ! خود در راه ما مبتلا نكن ، به همراه ما به اميد راحتى آمده اى .جون چون اين جمله را شنيد، خود را به روى قدمهاى آن حضرت انداخت و عرضه داشت : يا بن رسول الله ! آيا سزاوار است كه من در هنگام راحتى و رفاه بر سر سفره شما بنشينم و در ايام ناراحتى و پيشامدها، دست از شما بردارم ؛ بدن من بدبو، خاندانم ناشناخته و رنگم سياه است ، با رفتنم به بهشت برين ، بر من منت بگذار تا بدنم خوشبو و رنگم سفيد و حسب من به شرف و عزت نايل گردد.امام ، اين صفا و صميميت را كه از وى مشاهده فرمود، اجازه ماندن و شهادت را به او داد.زمانى كه جون در روى خاك گرم كربلا قرار گرفت ، فرزند اميرمؤ منان در كنار او نشست و با اين جملات وى را دعا نمود؛ سخنانى كه ياد آور گفتار و درخواست خود جون بود:اللهم بيض وجهه ، وطيب ريحه ، و احشره مع الابرار .12/20- رب ان تك حبست عنا النصر من السماء فاجعل ذلك لما هو خير، و انتقم لنا من هولاء الظالمين 41،الهى ترى ما حل بنا فى العاجل فاجعله ذخيرة لنا فى الاجل .42پروردگارا! اگر در دنيا نصر و پيروزى آسمانى را بر ما نازل نكردى ، در عوض اين پيروزى بهتر از آن را نصيب ما بگردان و انتقام ما را از اين ستمگران بگير پرودگارا! تو خود شاهدى آنچه در دنيا برما وارد شد پس آن را ذخيره آخرتمان قرار بده .اين جمله را حضرت در حالى كه يكى از اطفالش را در آغوش گرفته و حرمله پسر كاهل اسدى با انداختن تيرى ، گلوى او دريد و حسين عليه السلام دستش را از خون گلوى او پر نموده و به طرف آسمان پاشيد، ايراد فرمود.اين بود دعاى پيام حسين بن على عليه السلام كه در دوازده فقره و به مناسبتهاى مختلف از آن بزرگوار در جنگ و ستيز بودند و گاهى نيز جنبه خصوصى دارد و مورد خطاب و نفرين او اشخاص خاصى بودند.و اينك از نفرين عمومى آن حضرت شروع مى كنيم :13/20-لا افلح قوم اشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق . 43رستگار مباد: گروهى كه خشنودى خلق را به خشم خالق مقدم مى دارند.ابن زياد از ورود امام حسين عليه السلام به سرزمين كربلا به وسيله حربن يزيد، و مطلع ، و طى نامه اى به آن حضرت چنين نوشت :اما بعد، من از ورود شما به كربلا آگاهى يافتم و اميرمؤ منان يزيد به من دستور داده است كه سر به بالين راحت نگذارم و شكم از غذا سير ننمايم تا اينكه يا تو را به قتل برسانم ، و يا فرمان من و حكومت يزيد را بپذيرى و السلام .هنگامى كه اين نامه به دست امام عليه السلام رسيد، آن را بر زمين انداخت و فرمود:لا افلح اشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق .14/20-اللهم احبس عنهم قطر السماء، و ابعث عليهم سنين كسنى يوسف ، و سلط عليهم غلام ثقيف يسقيهم كاءسا مصبرة ، فلا يدع فيهم احدا، قتله بقتلة و ضربة بضربة ، ينتقم لى و لاوليائى و اهل بيتى و اشياعى منهم ، فانهم غرونا و كذبونا و خذلونا و انت ربنا، عليك توكلنا و اليك انبنا و اليك المصير .44خدايا! قطرات باران را از آنان قطع كن و سالهايى سخت مانند سالهاى گرسنگى اهل مصر در دوران يوسف را بر آن بفرست و غلام ثقفى را بر ايشان مسلط فرما تا با كاسه تلخ ، سيرابشان كند و كسى را از آنان بدون مجازات رها نسازد، در مقابل قتل ، به قتلشان برساند و ضاربين را با ضرب و جرح ، مجازات كند، انتقام من و خاندانم و پيروانم را از آنان بستاند؛ زيرا آنان مكر كرده و ما را تكذيب و در مقابل دشمن ، رها نمودند و تويى پروردگار ما، بر تو توكل كرده ايم و بر گشت ما به سوى توست .امام عليه السلام در روز عاشورا پس از آنكه دومين بار در طى خطبه اى اهل كوفه را موعظه و نصيحت فرمود و گذشته آنان را ترسيم نمود و از آينده تلخ و بدبختى آنان خبر داد، ولى آنان به موعظه و نصيحت فرزند رسول خدا اعتنايى ننمودند و در تصميمشان بر كشتن آن حضرت ، ترديدى به خود راه ندادند، امام عليه السلام دستهاى خود را به آسمان بلند كرد و آنان را با جملاتى كه نقل نموديم ، نفرين كرد.اللهم احبس عنهم قطر السماء....15/20-اللهم انا اهل بيت نبيك و ذريته و قرابته ، فاقصم من ظلمنا و غصبنا حقنا، انك سميع قريب .45بنابر نقل خوارزمى امام عليه السلام اين نفرين را در عصر تاسوعا خطاب به عمر سعد و لشكريانش ايراد فرمود:خدايا! ما اهل بيت پيامبر تو و فرزندان عشيره او هستيم . خدايا! كسانى را كه به ما ظلم نمودند و حق ما را غصب كردند، هلاكشان كن كه تو بر دعاى بندگانت شنوا و به آنان نزديك هستى .خوارزمى اضافه مى كند محمد بن اشعث كه در صف مقدم سپاهيان دشمن بود و نفرين امام را مى شنيد، جلو آمد و به آن حضرت چنين گفت :اى قرابة بينك و بين محمد؟!!.در ميان تو و محمد چه قوم و خويشى هست ؟!!.امام عليه السلام كه اين انكار صريح و لجاجت را در راه او مشاهده نمود، اين چنين نفرينش كرد:16/20-اللهم فارنى فيه هذا اليوم ذلا عاجلا.46خدايا! همين امروز، ذلت عاجل و زود رس او را بر من آشكار كن .محمد بن اشعث پس از چند دقيقه براى قضاى حاجت از صف لشكريان فاصله گرفت و در گوشه اى نشست ، در اين هنگام عقربى او را نيش زد و در حالى كه لباسش آلوده به نجاست شده ، بود رهايش نمودسه نفرين به يك مناسبت هنگام اعزام حضرت على اكبر به ميدان جنگ و در موقع شهادتش حسين بن على عليه السلام دو نفرين عمومى خطاب به لشكريان كوفه و يك نفرين خصوصى ، خطاب به عمر سعد ايراد نموده اند؛ بدين توضيح كه هنگام ميدان رفتن على بن الحسين ، پدر ارجمندش در حالى كه سيل اشك از چشمانش جارى مى شد، محاسن مبارك را به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت :اللهم اشهد على هولاء فقد برز اليهم اشبه الناس برسولك محمد صلى الله عليه و آله خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشقنا الى رؤ ية نبيك نظرنا اليه .بارالها بر اين مردم گواه باش ، جوانى كه در صورت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيغمبرت درود خدا بر او و خاندانش باد بود، به جنگ آنان رفت ؛ پرودگارا ما هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مى شديم به اين جوان نگاه مى كرديم .آنگاه چنين نفرين نمود:17/20-اللهم فامنعهم بركات الارض ، و فرقهم تفريقا، و مزقهم تمزيقا، واجعلهم قددا، و لا ترض الولاة عنهم ابدا، فانهم دعونا لينصرونا ثم علينا يقاتلونا... .خدايا! اين مردم ستمگر را از بركات زمين محروم و به تفرقه و پراكندگى ، مبتلا بگردان . صلح و سازش از ميان آنان و فرمانروايانشان بردار كه ما را با وعده يارى و نصرت ، دعوت نمودند، سپس به جنگ با ما برخاستند....و آنگاه كه حضرت على اكبر خواست از خيمه ها جدا شود، امام عليه السلام بر عمر سعد بانگ زده و چنين نفرين نمود:18/20-مالك ؟ قطع الله رحمك كما قطعت رحمى كما قطعت رحمى ، و لم تحفظ قرابتى من رسول الله صلى الله عليه و آله ، و سلط عليك من يذبحك على فراشك .47تو را چه شده است ؟ خدا رحم و قرابت تو را قطع كند و در ميان قوم و خويشت ، منفور و مطرود گردى همانگونه كه تو قرابت و خويشاوندى مرا قطع نموده و حرمت قرابت مرا با پيامبر صلى الله عليه و آله حفظ نكردى و خداوند كسى را بر تو مسلط گرداند كه در ميان رختخوابت سر از تنت جدا كند.چون در بالين فرزند عزيزش نشست ، چنين گفت :19/20-قتل الله قوما قتلوك ! يا بنى ما اجراهم على الله و على انتهاك حرمة رسول الله ، على الدنيا بعدك العفا .48خدا بكشد مردم ستمگرى را كه تو را كشتند، فرزندم ! اينها چقدر به خدا و هتك حرمت رسول او جرى شده اند، پس از تو خاك بر سر دنيا!.20/20-بعد لقوم قتلوك ، و من خصمهم يوم القيامة فيك جدك و ابوك .49دور باد از رحمت خدا گروهى كه تو را به قتل رسانيدند و در روز رستاخيز دشمن آنان جدت و پدرت باد.اين نفرين را امام عليه السلام در بالين حضرت قاسم بن حسن ، آنگاه كه با بدن قطعه - قطعه ، به روى خاك افتاده بود، ايراد نموده است . پيكر فرزند برادرش را به سوى خيمه ها حمل نمود و در ميان خيمه شهدا و در كنار جنازه فرزندش على اكبر قرار داده ، سپس اين چنين نفرين نمود:21/20-اللهم احصهم عددا، و لا تغادر منهم احدا، و لا تغفر لهم ابدا .50خدايا! همه آنان را گرفتار بلا و عذاب خويش بگردان و كسى را از آنان باقى نگذار و هيچگاه مشمول مغفرت خويش قرار مده .نفرينهاى شخصى22/20-مالك ! ذبحك الله على فراشك سريعا عاجلا، و لا غفرلك يوم حشرك و نشرك ، فوالله انى لارجو ان لا تاكل من بر العراق الا يسيرا .51امام عليه السلام قبل از شب عاشورا پيشنهاد ملاقات با عمرسعد نمود و اين ملاقات با تشريفاتى انجام پذيرفت و آن حضرت ، عمر سعد را موعظه و نصيحت نمود كه در بخش اتمام حجت خصوصى ، اشاره نموديم و در پايان چون امام عليه السلام سكوت عمر بن سعد را مشاهده نمود از وى روى گرداند و چنين فرمود:مالك ذبحك الله على فراشك ....فرزند سعد! چرا اين قدر در راه شيطان پافشارى مى كنى ؟! خدا هر چه زودتر در ميان رختخوابت تو را بكشد و در قيامت گناه تو را نبخشد، اميدوارم كه از گندم عراق نخورى مگر به اندازه كم يعنى عمرت كوتاه باد.23/20-اللهم حزه الى النار.52خدايا! او را به سوى آتش بكش .هنگام نزديك شدن عده اى از لشكريان به خيمه ها، مردم به نام عبد الله بن حوزه جلو آمد و با صداى بلند گفت : اءفيكم حسين ؟؛ آيا حسين بن در ميان شماست ؟. يكى از ياران آن حضرت در حالى كه به امام اشاره مى نمود، گفت : اين است حسين ، چه مى خواهى ؟او به امام گفت : ابشر باالنار!!، بر تو باد مژده آتش !!.امام پاسخ داد دروغ مى گويى ، من به سوى خداى كريم و بخشنده و مطاع مى روم ، تو كيستى ؟گفت : ابن حوزه . در اينجا بود كه امام عليه السلام او را نفرين نمود: اللهم حزه الى النار.خدايا! او را به سوى آتش بكش .ابن حوزه از نفرين امام خشمناك شده و بر اسب خويش سوار گرديد و بر آن تازيانه زد، اسب به سرعت حركت نمود و ابن حوزه در اثر سرعت اسب ، به زمين افتاد ولى پايش در ركاب ، گير كرد، اسب رم نمود و او را به اين طرف و آن طرف كشاند و بالاخره به سوى خندقى كه در آن آتش روشن شده بود، كشاند و بدن مجروح و نيمه جان ابن حوزه به گودال افتاد و در ميان آتش سوخت امام با ديدن اين جريان ، سر به سجده نهاد و براى استجابت نفرينش ، سجده شكر به جاى آورد.5324/20-اللهم اقتله عطشا، و لا تغفر له ابدا .54خدايا! او را با تشنگى بميران و هيچگاه نيامرز.يكى از لشكريان عمر به نام عبدالله بن حصين ازدى با صداى بلند خطاب به حسين بن على عليه السلام چنين گفت : يا حسين ! اين آب فرات را مى بينى كه همانند آسمان سبز و شفاف است ، ولى به خدا نخواهيم گذاشت حتى يك قطره از آن به گلويت تا از تشنگى بميرى !!.در اينجا امام را نفرين كرد كه : اللهم اقتله عطشا، و لا تغفر له ابدا.بلاذرى نقل مى كند كه ابن حصين به مرض عطش مبتلا گرديد و هر چه آب مى خورد، سيراب نمى شد تا به هلاكت رسيد و بدينگونه نفرين امام درباره او مستجاب گرديد.الحمد لله الذى استجاب دعاء وليه على عدوه ، و جعلنا من اوليائه و شيعته .با پايان يافتن بخش پيام دعا و نفرين امام عليه السلام ، پيام عاشورا نيز به پايان مى رسد، ولى مطالب زيادى از جمله ادعيه و مناجات امام كه بخش زيبايى از پيامهاى فرزند رسول خدا را تشكيل مى دهد، به محل ديگر و مجموعه بزرگى موكول مى گردد.پی نوشت: 1- مقتل مقرم / 189. طبرى 6 / 231. مقتل خوارزمى 1 / 226 - 227.2- مقتل مقرم / 205 و مقتل خوارزمى 1 / 245.3- مقتل مقرم / 235. مقتل خوارزمى 2 / 8 و عوالم 17 / 253.4- مقتل مقرم / 240. طبرى 6 / 249. كامل ابن اثير 3 / 290 و مقتل خوارزمى 2 / 15 با تفاوت مختصر در متن .5- مقتل مقرم / 240 و لهوف / 90.6- مقتل خوارزمى 2 / 32.7- مقتل مقرم / 246.8- زخرف / 25.9- مقتل مقرم / 168. طبرى 6 / 217 و كامل ابن اثير 3 / 276.10- مقتل مقرم / 168. طبرى 6 / 217 و كامل ابن اثير 3 / 276.11- مقتل مقرم / 181 و ارشاد مفيد 223.12- مقتل مقرم / 185. مقتل خوارزمى 1 /266 و لهوف 62.13- مناقب 4 / 108.14- مقتل مقرم /166. لهوف / 53. مثيرالاحزان /41 و مقتل خوارزمى2/5.15- در ابصار العين سماوى آمده است كه : نواويس در اصل به معناى مقبره مسيحيان است و منظور از ان در اينجا قريه اى است كه در گذشته در نزديكى كربلا قرار داشته و در كتاب الامام الحسين و اصحابه جلد اول ، صفحه 8 مى گويد: آنچه از كلمات ظاهر مى شود، نواويس قريه اى است كه بنورياح قبيله حربن يزيد رياحى در آنجا در آنجا سكونت داشته اند و هم اكنون قبر حر در آنجا قرار دارد.16- كامل الزيارات / باب 23 / ح 20.17- كامل الزيارات / باب 23 / ح 20.18- ترجمه حسين بن على عليه السلام در تاريخ ابن عساكر و تاريخ الاسلام ذهبى .19- مقتل مقرم / 181 كامل الزيارات باب 23 / ح 19.20- مقتل مقرم / 191. انساب الاشراف 3 / 185 طبرى 6 / 213 و كامل ابن اثير 3 / 282.21- مقتل مقرم / 191. انساب الاشراف 3 / 185. طبرى 6 / 231 و كامل ابن اثير 3 / 282.22- تاريخ طبرى 5 / 416. ارشاد مفيد / 20 و كامل ابن اثير 4 / 56.23- نفس المهموم / 230.24- نفس المهموم / 234 و مقتل خوارزمى 1 / 252.25- تاريخ طبرى 6 / 229 26- عمروبن سعيد بن عاص از طرف يزيد امير الحجاج بود و در مكه حضور داشت و براى اينكه بتواند حسين بن على عليه السلام را از سفر عراق منصرف سازد و بر او در اقامت در مكه اطمينان بدهد، نامه اى را به وسيله برادرش يحيى بن سعيد و عبد الله بن جعفر به آن حضرت فرستاد.27- كامل الزيارات ، باب 23 / ح 20.28- ارشاد مفيد / 218. كامل اين اثير 3 / 276. طبرى 6 / 218 و البداية و النهاية 8 / 166.29- ارشاد مفيد / 218.30- مقتل مقرم / 187. طبرى 6 / 230 231. كامل ابن اثير 3 / 281.31- مقتل مقرم / 187. طبرى 6 / 230 - 231. و كامل ابن اثير 3 / 281.32- خوارزمى 1 / 234. طبرى 6 / 232. و كامل 3 / 282.33- مقتل مقرم / طبرى 6 / 230. و كامل ابن اثير 3 / 281.34- احزاب / 23. بعضى (مومنان ) پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند؛ و هرگز تغيير و تبديلى در عهد پيمان خود ندادند.35- مقتل مقرم / 191. طبرى 6 / 232. كامل ابن اثير 3 / 282.36- مقتل مقرم / 244. طبرى 6 / 251 و كامل 3 / 291.37- ارشاد مفيد / 231. تاريخ طبرى 6 / 238. و مقتل خوارزمى 1 / 247 و مقاتل الطالبيين / 82.38- بحار الانوار 45 / 29. طبرى 6 / 253 و ابن اثير 3 / 292.39- مقتل خوارزمى 2 / 15. طبرى 6 / 249. لهوف / 46 و ابن اثير 3 / 290.40- طبرى 6 / 246. ابصار العين / 107.41- مقتل خوارزمى 2 / 25.42- مقتل خوارزمى 2 / 20 و ابصار العين / 99.43- مقتل مقرم / 251. طبرى 6 / 254 و كامل 3 / 292.44- بحار الانوار 45 / 23 و ابصار العين / 105.45- طبرى 6 / 257.46- تظلم الزهرا / 203.47- مقتل خوارزمى 1 / 239 و بحار الانوار 44 / 383.48- مقتل خوارزمى 2 / 8 . لهوف / 43. بحارالانوار 45 / 10 و عوالم 17 / 252.49- مقتل خوارزمى 1 / 249.50- مقتل خوارزمى 1 / 249.51- مقتل مقرم / 257 - 258. خوارزمى /2 30 - 31. ارشاد 238. لهوف 238. لهوف / 99.و طبرى 6 / 256.52- مقتل خوارزمى 2 / 31.53- ارشاد مفيد / 239.54- مقتل مقرم / 265.منبع:کتاب پیام عاشورا
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1162]
صفحات پیشنهادی
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4)
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) نويسنده:محمد صادق نجمى 16- پيام استمداداين بود پيامهاى اتمام بخش حسين بن على عليه السلام . به طورى كه قبلا اشاره نموديم ، در اين ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) نويسنده:محمد صادق نجمى 16- پيام استمداداين بود پيامهاى اتمام بخش حسين بن على عليه السلام . به طورى كه قبلا اشاره نموديم ، در اين ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (1)
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (1) نويسنده:محمد صادق نجمى معرفى اهل بيت (علیهم ... در شب عاشورا براى اهل بيت باوفا و ياران با صفايش ايراد فرموده است .4/1- اللهم انا اهل ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (1) نويسنده:محمد صادق نجمى معرفى اهل بيت (علیهم ... در شب عاشورا براى اهل بيت باوفا و ياران با صفايش ايراد فرموده است .4/1- اللهم انا اهل ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (3)
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (3) نويسنده: محمد صادق نجمى 6/10-نعم ، انت امامى فى .... دست از تو بردارند و در ميان دشمن ، تو را تنها بگذارند.4/12-جزاكما الله يا ابنى اخى ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (3) نويسنده: محمد صادق نجمى 6/10-نعم ، انت امامى فى .... دست از تو بردارند و در ميان دشمن ، تو را تنها بگذارند.4/12-جزاكما الله يا ابنى اخى ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (2)
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (2) نويسنده:محمد صادق نجمى 3/7-يا اخى ، لو لم يكن ... بيعت كردند، باز هم لطمه اى بر شما وارد نخواهد گرديد.4/7-و انى لا ارى الموت الا سعادة ، و ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (2) نويسنده:محمد صادق نجمى 3/7-يا اخى ، لو لم يكن ... بيعت كردند، باز هم لطمه اى بر شما وارد نخواهد گرديد.4/7-و انى لا ارى الموت الا سعادة ، و ...
حماسه فرزدق
آنچه شعر فرزدق را از مرز مديحه سرايى تا اوج حماسه اى انقلابى پيش برده . پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4)-پیامها و پیامدهای حماسه ...
آنچه شعر فرزدق را از مرز مديحه سرايى تا اوج حماسه اى انقلابى پيش برده . پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4)-پیامها و پیامدهای حماسه ...
در انتظار پیامدهای یک بازگشت
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) ... زهير بن قين از ياران امام پس از يك حمله و جنگ شديد، به حضور امام برگشت در حالى كه دستش را روى دوش آن حضرت گذاشته بود، مجددا .
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) ... زهير بن قين از ياران امام پس از يك حمله و جنگ شديد، به حضور امام برگشت در حالى كه دستش را روى دوش آن حضرت گذاشته بود، مجددا .
تاریخ عاشورا 13 / صبح عاشورا چگونه گذشت؟
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) ... اذان صبح. طلوع خورشید. اذان ظهر. غروب خورشید. اذان مغرب ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا ...
پیامها و پیامدهای حماسه عاشورا (4) ... اذان صبح. طلوع خورشید. اذان ظهر. غروب خورشید. اذان مغرب ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا ...
پيامدهاي عاشورا(4)شكل گيرى نهضت توّابين
پيامدهاي عاشورا(4)شكل گيرى نهضت توّابين-پيامدهاي عاشورا(4)شكل گيرى نهضت ... مدّعى ديـد كـه در تـمـام كـارهـاى فـرزنـد پـيـامـبر خدا تخلّف كرده ايم ؛ او نامه ها و پيام ها براى ..... در آن روز، شيعيان حماسه اى درخشان از فداكارى و ايثار از خود بر جاى نهادند؛ اگر چه ...
پيامدهاي عاشورا(4)شكل گيرى نهضت توّابين-پيامدهاي عاشورا(4)شكل گيرى نهضت ... مدّعى ديـد كـه در تـمـام كـارهـاى فـرزنـد پـيـامـبر خدا تخلّف كرده ايم ؛ او نامه ها و پيام ها براى ..... در آن روز، شيعيان حماسه اى درخشان از فداكارى و ايثار از خود بر جاى نهادند؛ اگر چه ...
شهید علامه مطهری، پیامهای عاشورا و خطر تحریف، مروری دوباره
شهید علامه مطهری، پیامهای عاشورا و خطر تحریف، مروری دوباره-شهید علامه مطهری، ... بررسی کامل دیدگاههای ایشان در باره حرکتسیدالشهدا (ع) و پیامها و پیامدهای آن و آفاتی که ... حماسه نینوا در طول تاریخ اسلام الگوی کامل برای شکلگیری تحولات سیاسی در قلمرو جهان ... (4) بدین ترتیب ائمه اطهار خواستهاند که داستان کربلا به صورت یک مکتب ...
شهید علامه مطهری، پیامهای عاشورا و خطر تحریف، مروری دوباره-شهید علامه مطهری، ... بررسی کامل دیدگاههای ایشان در باره حرکتسیدالشهدا (ع) و پیامها و پیامدهای آن و آفاتی که ... حماسه نینوا در طول تاریخ اسلام الگوی کامل برای شکلگیری تحولات سیاسی در قلمرو جهان ... (4) بدین ترتیب ائمه اطهار خواستهاند که داستان کربلا به صورت یک مکتب ...
آينه داران پيام عاشورا (1)
آينه داران پيام عاشورا (1) علاوه بر موارد ياد شده در قسمت قبل مقاله ، شاعران مکتب عاشورا .... نهضت عاشورا و پيامدهاي آن از زاويه ي انقلابي و حماسه اش نگريسته اند تا الگويي براي ... (4) شاعراني که در شعر عاشورايي به عنصر « خوداتّهامي» و « محاکمات دروني» ...
آينه داران پيام عاشورا (1) علاوه بر موارد ياد شده در قسمت قبل مقاله ، شاعران مکتب عاشورا .... نهضت عاشورا و پيامدهاي آن از زاويه ي انقلابي و حماسه اش نگريسته اند تا الگويي براي ... (4) شاعراني که در شعر عاشورايي به عنصر « خوداتّهامي» و « محاکمات دروني» ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها