محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845598257
فرهنگ عاشورا(13)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ عاشورا(13) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی عباس بن على«علیهما السلام» فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين«ع»در روزعاشورا.عباس در لغت،به معناى شير بيشه،شيرى كه شيران از او بگريزند است.[1] مادرش«فاطمه كلابيه»بود كه بعدها با كنيه«ام البنين»شهرت يافت.على«ع»پس ازشهادت فاطمه زهرا با ام البنين ازدواج كرد.عباس،ثمره اين ازدواج بود.ولادتش را در[2]شعبان سال 26 هجرى در مدينه نوشتهاند و بزرگترين فرزند ام البنين بود و اين چهارفرزند رشيد،همه در كربلا در ركاب امام حسين«ع»به شهادت رسيدند.وقتىامير المؤمنين شهيد شد،عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.كنيهاش«ابو الفضل»و«ابو فاضل»بود و از معروفترين لقبهايش،قمر بنى هاشم،سقاء،صاحب لواءالحسين،علمدار،ابو القربه،عبد صالح، باب الحوايج و...است. عباس با لبابه،دختر عبيد الله بن عباس(پسر عموى پدرش)ازدواج كرد و از اينازدواج،دو پسر به نامهاى عبيد الله و فضل يافت.بعضى دو پسر ديگر براى او به نامهاىمحمد و قاسم ذكر كردهاند. آن حضرت،قامتى رشيد،چهرهاى زيبا و شجاعتى كم نظير داشت و به خاطر سيماىجذابش او را«قمر بنى هاشم»مىگفتند.در حادثه كربلا،سمت پرچمدارى سپاهحسين«ع»و سقايى خيمههاى اطفال و اهل بيت امام را داشت و در ركاب برادر،غير ازتهيه آب،نگهبانى خيمهها و امور مربوط به آسايش و امنيتخاندان حسين«ع»نير برعهده او بود و تا زنده بود،دودمان امامت،آسايش و امنيت داشتند[3]. روز عاشورا،سه برادر ديگر عباس پيش از او به شهادت رسيدند.وقتى علمدار كربلااز امام حسين«ع»اذن ميدان طلبيد حضرت از او خواست كه براى كودكان تشنه وخيمههاى بىآب، آب تهيه كند.ابو الفضل«ع»به فرات رفت و مشك آب را پر كرد و دربازگشت به خيمهها با سپاه دشمن كه فرات را در محاصره داشتند درگير شد و دستهايشقطع گرديد و به شهادت رسيد. البته پيش از آن نيز چندين نوبت.همركاب با سيد الشهدا بهميدان رفته و با سپاه يزيد جنگيده بود.عباس،مظهر ايثار و وفادارى و گذشت بود.وقتىوارد فرات شد،با آنكه تشنه بود، اما بخاطر تشنگى برادرش حسين«ع»آب نخورد وخطاب به خويش چنين گفت: يا نفس من بعد الحسين هونىو بعده لا كنت ان تكونى هذا الحسين وارد المنونو تشربين بارد المعين تالله ما هذا فعال دينى و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد.[4] وقتى دست راستش قطع شد،اين رجز را مىخواند: و الله ان قطعتموا يمينى انى احامى ابدا عن دينى و عن امام صادق اليقيننجل النبى الطاهر الامينو چون دست چپش قطع شد،چنين گفت: يا نفس لا تخشى من الكفارو ابشرى برحمة الجبار مع النبى السيد المختارقد قطعوا ببغيهم يسارى فاصلهم يا رب حر النارشهادت عباس،براى امام حسين بسيار ناگوار و شكننده بود.جمله پر سوز امام،وقتىكه به بالين عباس رسيد،اين بود:«الآن انكسر ظهرى و قلتحيلتى و شمت بى عدوى».[5] وپيكرش، كنار«نهر علقمه»ماند و سيد الشهدا به سوى خيمه آمد و شهادت او را به اهل بيتخبر داد. هنگام دفن شهداى كربلا نيز،در همان محل دفن شد.از اين رو امروز حرمابا الفضل«ع»با حرم سيد الشهدا فاصله دارد. مقام والاى عباس بن على«ع»بسيار است.تعابير بلندى كه در زيارتنامه اوست،گوياىآن است. اين زيارت كه از قول حضرت صادق«ع»روايتشده،از جمله چنين دارد: «السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لامير المؤمنين و الحسن و الحسين... اشهد الله انك مضيت على ما مضى به البدريون و المجاهدون فى سبيل الله المناصحون فىجهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اوليائه الذابون عن احبائه...»[6] كه تاييد و تاكيدى بر مقامعبوديت و صلاح و طاعت او و نيز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و ياوراناولياء خدا و مدافعان از دوستان خداست.امام سجاد«ع»نيز سيماى درخشان عباس بنعلى را اينگونه ترسيم فرموده است:«رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاهبنفسه حتى قطعتيداه فابدله الله عز و جل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة فى الجنة كماجعل جعفر بن ابى طالب.و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى منزلة يغبطه بها جميع الشهداءيوم القيامة»[7].كه در آن نيز مقام ايثار،گذشت،فداكارى،جانبازى،قطع شدن دستانش ويافتن بال پرواز در بهشت،همبال با جعفر طيار و فرشتگان مطرح است و اينكه:عمويمعباس،نزد خداى متعال،مقامى دارد كه روز قيامت،همه شهيدان به آن غبطه مىخورند ورشك مىبرند. عباس يعنى تا شهادت يكه تازىعباس يعنى عشق،يعنى پاكبازى عباس يعنى با شهيدان همنوازىعباس يعنى يك نيستان تكنوازى عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشقيعنى مسير سبز پر پيچ و خم عشق جوشيدن بحر وفا،معناى عباسلب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس[8] در زيارت ناحيه مقدسه نيز از زبان حضرت مهدى«ع»به او اينگونه سلام داده شدهاست: «السلام على ابى الفضل العباس بن امير المؤمنين،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده منامسه، الفادى له،الواقى الساعى اليه بمائه،المقطوعة يداه...»[9]. كربلا كعبه عشق است و من اندر احرامشد در اين قبله عشاق،دو تا تقصيرم دست من خورد به آبى كه نصيب تو نشدچشم من داد از آن آب روان تصويرم بايد اين ديده و اين دست دهم قربانىتا كه تكميل شود حج من و تقديرم[10]*********العبد الصالح صفت و لقبى است كه در زيارت حضرت ابا الفضل«ع»از قول امام صادق«ع»براى آنسردار شهيد كربلا آمده است:«السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله...»[11]*********عبد الله بن حسن بن على«علیهما السلام»نوجوان 11 ساله،فرزند امام حسن مجتبى«ع»كه روز عاشورا،وقتى ديد سيد الشهدا برزمين افتاده است،براى دفاع از عمو به سوى ميدان شتافت و در دفاع از عموى مظلومشجنگيد و عدهاى را كشت و با تيغ بحر بن كعب به شهادت رسيد.برخى هم نقل كردهاندحرمله،با شمشير،دست او را كه در آغوش عمويش حسين قرار گرفته بود قطع نمودههمانجا شهيدش كرد[12].رجز او هنگام پيكار،چنين بود: ان تنكرونى فانا ابن حيدرة ضرغام آجام و ليث قسورةعلى الاعادى مثل ريح صرصره[13]*********عبد الله بن حسين بن على«علیهما السلام»كودكى شيرخوار،فرزند سيد الشهدا«ع»كه روز عاشورا در آغوش پدر،با تير حرمله(يا عقبة بن بشر)به شهادت رسيد.مادرش رباب،دختر امرء القيس بود.وقتى امام،براىوداع آخر مقابل خيمهها آمد،زينب،عبد الله را آورد.وى در آغوش حسين بن على«ع»بودكه تيرى بر گلوى او خورد و شهيدش كرد.امام،خون گلوى او را به آسمان پاشيد.آنگاهجسد آن كودك را كنار خيمهها در گودالى كه حفر كرد،به خاك سپرد[14].از اين كودكشير خوار شهيد،به نام عبد الله رضيع و على اصغر هم ياد شده است.نام وى در زيارتناحيه مقدسه نيز آمده است.[15]*********عبد الله بن على بن ابى طالب«علیهم السلام»از شهداى كربلاست.وى فرزند امير المؤمنين و برادر عباس و مادرش«ام البنين»بود. هنگام شهادت 25 سال داشت.قاتل او هانى بن ثبيتحضرمى بود.نام گرامى اين شهيد درزيارت ناحيه مقدسه و زيارت رجبيه آمده است[16]. *********عبيد الله بن زياد والى كوفه در زمان حادثه عاشورا،كه شهادت امام حسين«ع»و يارانش به دستور اوانجام گرفت.ابن زياد را«ابن مرجانه»هم مىگويند،زيرا نام مادرش كنيزى زناكار ومجوسى به نام«مرجانه»بود.در كوفه پس از عاشورا كه اسراى اهل بيت را وارد دار الامارهكردند،حضرت زينب«ع»در خطاب به ابن زياد،او را«يابن مرجانه»خواند و اين اشاره بهنسبت ناپاك او بود و رسواگر حاكم مغرور كوفه.او از سرداران مشهور اموى بود كه درسال 54 هجرى از طرف معاويه به حكومتخراسان منصوب شد.در سال 56 از آنجامعزول و به حكمرانى بصره منصوب گشت.پس از مرگ معاويه و روى كار آمدن يزيد،وقتى نهضت مسلم بن عقيل در كوفه آغاز شد،با حفظ سمت،والى كوفه نيز شد و اوضاعرا تحت كنترل در آورد و مسلم بن عقيل را به شهادت رساند. پس از حركت امام حسين«ع»از مكه به سوى عراق،وى عمر سعد را با لشكرى گسيلداشت تا با آن حضرت بجنگد يا او را به بيعت با يزيد وا دارد.فرمان كشتن سيد الشهدا ويارانش و اسير گرفتن اهل بيت او را به عمر سعد(كه فرمانده سپاه كوفه در كربلا بود)داد.[17]ابن زياد،پس از مرگ يزيد،ادعاى خلافت كرد و اهل بصره و كوفه را به بيعت فراخواند،ولى كوفيان دعوتگران او را از شهر بيرون كردند،وى سپس از بيم انتقام فرارى شد و مدتىبه شام رفت،همزمان با نهضت توابين،ماموريتسركوب توابين را يافت[18].در سال 65هجرى با لشكرى به جنگ سليمان بن صرد رفت و در عين الورده با او درگير شد.سرانجامدر يكى از درگيريها با سپاه مختار،در سال 67 هجرى خودش و جمعى از همراهانشكشته شدند و باقى سپاهيانش پراكنده گشتند.سر ابن زياد را نزد مختار بردند.مختار هم آنسر را نزد محمد حنفيه و امام سجاد«ع»فرستاد.برخى هم گفتهاند كه سر را پيش عبد اللهزبير فرستاد[19]. وى از كسانى است كه در زيارت عاشورا،مورد لعن قرار گرفته است:«لعن الله ابنمرجانة»و«العن عبيد الله بن زياد و ابن مرجانة». *********عتبات عاليه عتبه،به معنى آستانه در است،چه بالا يا پايين.عتبات،نام بالغلبه است مشاهد متبركهرا، مانند مشهد حضرت على«ع»و حضرت حسين«ع»و ديگر مزارات امامان[20]. عتبه در معناى كلى خود،شامل همه حرمهاى معصومين و آستانههاى مقدسه مىشودكه درگاه آنها مورد تكريم و بوسيدن و زيارت شيفتگان قرار مىگيرد،اما زيارت عتبات،كهاغلب همراه با زيارت حج مطرح مىشود،بيشتر زيارت كربلا،نجف،كاظمين و سامرا مراد است[21]. *********عراق سرزمينى كه سيد الشهدا«ع»از حجاز به سوى آنجا رفت تا به دعوت كوفيان در مبارزهبا يزيد، پاسخ گويد و قبل از رسيدن به كوفه،در كربلا در محاصره سپاه ابن زياد به شهادترسيد. سرزمين عراق،بخصوص منطقه ميان دجله و فرات،حاصلخيز و پرجمعيت است. وقتى سرزمين عراق،پيش از خلافت امير المؤمنين«ع»فتح شد،با آل على«ع»آشنا گشت. كسانى همچون ابن مسعود و عمار ياسر،پيشتر در آنجا فرماندار يا امير لشكر بودند.پساز جنگ جمل كه حضرت على«ع»كوفه را مقر خلافتخويش قرار داد،مردم آن منطقهبيشتر با آن حضرت و دودمانش آشنا شدند.از اين رو معاويه و آل مروان مىكوشيدند تاتشيع و ريشههاى گرايش به خاندان نبوت را در آن سرزمين بخشكانند.[22] همواره ميانشاميان و عراقيان،نزاع و كينه بوده است.پس از شهادت امير المؤمنين«ع»در دوران امامحسن مجتبى اين منطقه نيز-به دنبال قرار داد صلح-در اختيار امويان قرار گرفت و آنانبشدت،هواداران على«ع»را سر كوب مىكردند. عراق،همواره منطقهاى آشفته و متزلزل بوده و بين قدرتها دست به دست مىگشتهاست. مردم آن نيز از يك رفتار متذبذب و متغير برخوردار بودند.در عين حال،در آنروزگار،قلب كشور اسلامى و مركزى براى نيروهاى انسانى و سربازان رزمى و ثروت ومال بود و پايگاهى براى لشكر محسوب مىشد.[23] بخصوص كوفه در شهرهاى عراق،موقعيت ويژهترى داشت و همواره در كشمكشهاى سياسى و مبارزاتى،از پايگاههاى مهمبود.حتى در جريانهاى سياسى پس از عاشورا نيز،مثل خروج مختار و بروز شورشهاىمختلف بر ضد امويان نقش عمده داشت.شايد به خاطر اين دلايل بود كه امام حسين«علیه السلام» پس از اقامت چند ماهه در مكه،تصميم گرفت به سرزمين عراق رود و نداى كوفيان رالبيك گويد،بخصوص كه شيعيان او و پدرش على«ع»در كوفه فراوان بودند و نامههاىدعوت بسيارى براى امام نوشتند.در رواياتى پيشگويى شهادت آن حضرت در سرزمينعراق نيز آمده است،از جمله:رسول خدا«ص»به حسين بن على«ع»فرموده بود:«انكستساق الى العراق و هى ارض قد التقى بها النبيون و اوصياء النبيين،و هى ارض تدعىعمورا،و انك تستشهد بها و يستشهد معك جماعة من اصحابك...».[24] بزودى به سوىعراق سوق داده خواهى شد،آنجا سرزمينى است كه پيامبران و اوصياء پيامبران در آن باهم برخورد كردهاند،و آن سرزمينى است كه«عمورا»هم خوانده مىشود،تو در آنسرزمين شهيد خواهى شد و همراه تو نيز،گروهى از يارانت به شهادت خواهند رسيد. حضرت على«ع»نيز در برخى سخنان خويش،از اهل عراق،بعنوان افرادى كه در حمايتحق، كوتاهى مىكنند،سخنان نكوهش كنندهاى دارد.[25] اكنون عراق،از كشورهاى اسلامىدر خاور ميانه است و مرقد شش امام شيعه در چهار شهر عراق قرار دارد:كربلا(مدفن امامحسين) نجف(مزار امير المؤمنين)كاظمين(حرم امام كاظم و امام جواد)سامرا(حرم امامهادى و امام عسكرى).حوزه علميه دير پاى نجف اشرف نيز در اين كشور است.[26]*********عزاخانه ماتم خانه،خانهاى كه در آن عزا برپا كنند،ماتم سرا،مصيبتسرا.[27] به حسينيهو تكيهاى هم كه در آن،عزادارى حسينى برگزار مىشود،عزاخانه حسينى گفته مىشود. *********عزادارى برپا داشتن مراسمى به ياد سيد الشهدا«ع»در ايام مختلف،بويژه دهه محرم و روزعاشورا.اين عمل،كه زنده نگهداشتن هدف حسينى و فرهنگ عاشوراست،مورد تشويقبسيار اولياء دين است و خود معصومين،در راه اقامه عزاى حسينى،مىكوشيدند.[28] زيراعزادارى،بصورت گريه، برپايى مجالس ذكر،سرودن مرثيه،گرياندن،نوحهخوانى و... احياء خط ائمه و تبيين مظلوميت آنان است.امام باقر«ع»در زمينه برپايى عزا در خانههابراى امام حسين«ع»مىفرمايد:«ثم ليندب الحسين و يبكيه و يامر من فى داره بالبكاء عليهو يقيم عليه و يقيم فى داره مصيبته باظهار الجزع عليه و يتلاقون بالبكاء بعضهم بعضا فىالبيوت و ليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين.»[29](به كسانى كه روز عاشورا نمىتوانند بهزيارت آن حضرت بروند اينگونه دستور مىدهند)بر حسين«ع»،ندبه و عزادارى و گريهكند و به اهل خانه خود دستور دهد كه بر او بگريند و در خانهاش با اظهار گريه و ناله برحسين«ع»،مراسم عزادارى برپا كنند و يكديگر را با گريه و تعزيت و تسليتگويى درسوگ حسين عليه السلام در خانههايشان ملاقات كنند. سنت عزادارى،با برخوردارى از عشق و محبتى كه از امام حسين«ع»در دلها بوده وهست، تبديل به يك برنامه گسترده و مردمى و مقدس شده است و هرگز سستى وخاموشى ندارد و به بركت آن،اقشار بسيارى با امام حسين«ع»و دين و فرهنگ عاشوراآشنا مىشوند.فراز و نشيبهاى زيادى بر سوگوارى بر خامس آل عبا گذشته است و هر گاهكه شيعيان،قدرت و حكومتى يافتهاند،در ترويج و توسعه آن كوشيدهاند.«در زمانپادشاهى آل بويه،در دهه اول محرم،شيعيان به عزادارى حضرت سيد الشهدا قيامنمودند...معز الدوله،اولين كسى است كه فرمان داد كه مردم بغداد در دهه اول محرم،سياهبپوشند و بازارها را سياهپوش كنند و به مراسم تعزيه دارى حضرت سيد الشهدا قيامنمايند.بستن دكانها و منع طباخى و تعطيل عمومى در روز عاشورا از طرف معز الدولهديلمى در شهر بغداد به عمل آمد و تا اوايل لطنتسلسله سلجوقى در آن شهر معمولبود.اين مراسم تا انقراض دولت ديالمه در تمام كشورهاى اسلامى قلمرو آنها مرسوم وبرقرار بوده است.»[30]رمز جاودانگى نهضتحسينى نيز همين احيا و زنده نگهداشتن و تعظيم شعائر بودهاست.امام خمينى«قدس سره»فرمود:«الان هزار و چهار صد سال است كه با اين منبرها،بااين روضهها و با اين مصيبتها و با اين سينه زنيها،ما را حفظ كردهاند،تا حالا آوردهانداسلام را...هر مكتبى تا پايش سينه زن نباشد،تا پايش گريه كن نباشد،تا پايش سر و سينهزن نباشد،حفظ نمىشود...ما بايد براى يك شهيدى كه از دستمان مىرود،علم بپا كنيم،نوحه خوانى كنيم،گريه كنيم،فرياد كنيم...».[31] برپايى عزا براى سيد الشهدا،نوعى اعتراضبه ظالمان و حمايت از مظلوم است.اشگ ريختن در سوگ ابا عبد الله«ع»،عامل تقويتحس عدالتخواهى و انتقامجويى از ستمگران و زمينه سازى براى تجمع نيروهاى پيروحسين«ع»در خط دفاع از حق است.عزادارى براى شهيد،انتقال فرهنگ«شهادت»بهنسلهاى آينده است.به تعبير شهيد مطهرى:«در شرايط خشن يزيدى،در حزب حسينيهاشركت كردن و تظاهر به گريه كردن بر شهدا،نوعى اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق واعلان جنگ با گروه باطل و در حقيقت،نوعى از خود گذشتگى است.اينجاست كهعزادارى حسين بن على«ع»يك حركت است،يك موج است،يك مبارزه اجتماعىاست.»[32] عزادارى،سبب مىشود كه شور و عاطفه،از شعور و شناخت برخوردار گردد وايمان را در ذهن جامعه هوادار،زنده نگهدارد و«مكتب عاشورا»بعنوان يك فكر سازندهو حادثه الهام بخش، همواره تاثير خود را حفظ كند.عزادارى،احياء خط خون و شهادتو رساندن صداى مظلوميت آل على به گوش تاريخ است.عزاداران حسينى،پروانگانىشيفته نورند كه شمع محفل آراى خويش را يافته،از شعله شمع،پيراهن عشق پوشيدهاندو آماده جان باختن و پر سوختن و فدا شدناند.نقش عزادارى در حفظ فرهنگ عاشورامهم است.عميقترين پيوندها را از طريق آميختگى عقل و عشق و برهان و عاطفه كه دركربلا تجسم يافته است،انتقال مىدهد.هم بر مظلوميت امام گريه مىشود و هم در سايهآن هدف امام حسين از نهضت و حركت،شناخته مىشود.روضههاى خانگى و دستههاىعزادارى و هيئتهاى زنجير زنى،پوشيدن لباس مشكى و پرچم به دست گرفتن و شربت وآب دادن و تلاش در بر پايى مجالس و نوحه خوانى و سينه زنى و...هر يك به نوعىسربازگيرى جبهه حسينى است و اين پيوند قلبى را عمق و غنا مىبخشد. *********عزادارى سنتى شيوهاى كه نسبت به زنده نگهداشتن ياد حادثه عاشورا و حماسه حسينى از ديربازمطرح بوده و جنبه مردمى يافته است.اين شيوه،شامل مرثيه سرايى،نوحهخوانى،گريستن و گرياندن،تشكيل هيئتها و دستههاى سوگوارى،سينه زنى،ذكر مصيبت،مجالسوعظ و روضه خوانى،و...است.اينگونه شيوهها،چون با روح و جان و عاطفه شيعهآميخته است،هر چه بيشتر به آن رنگ مردمى مىبخشد و عامل جذب و تجمع و تشكلانبوه شيفتگان اهل بيت مىگردد. ابو هارون مكفوف مىگويد:روزى خدمت امامصادق«ع»رسيدم.حضرت فرمود:برايم شعر(در سوگ سيد الشهدا)بخوان،من نيزخواندم.حضرت فرمود:نه،اينطور نه،بلكه همانگونه كه براى خودتان شعر خوانىمىكنيد و همانگونه كه نزد قبر حضرت سيد الشهدا مرثيه مىخوانى:«لا، كما تنشدون وكما ترثيه عند قبره».[33] اين نشان مىدهد كه شيوه خودمانى و مرسوم نزد متن مردم،بيشترمورد اهتمام ائمه«ع»بوده است.حفظ اين سنت،ضامن تداوم آن است.امام خمينى«ره» فرموده است:«ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى،حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كهدر عاشورا،در محرم و صفر در مواقع مقتضى به راه مىافتد،تاكيد كنيم كه بيشتر دنبالشباشند... زنده نگهداشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش،از طرف روحانيون،ازطرف خطبا،با همان وضع سابق و از طرف تودههاى مردم با همان ترتيب سابق كهدستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مىافتاد.بايد بدانيد كهاگر بخواهيد نهضتشما محفوظ بماند،بايد اين سنتها را حفظ كنيد.»[34]حتى حفظ اصلعزادارى عاشورا نيز تا حد بسيارى در سايه حفظ سنتهاست و دگرگون ساختن شيوه سنتىبدون جايگزين بهتر،گاهى پيروان همان سنتها را هم از اصل ماجراى حسينى جدا مىسازد. *********عشق حسينى عظيمترين سرمايه روحى شيعه كه پيوند دهنده آنان با اهل بيت پيامبر و عاملىبازدارنده از تباهى،بر انگيزاننده به فداكارى و جهاد و تصفيه كننده دل و جان است.درسايه همين عشق، ياد حسين و عاشورا زنده مانده و سوز آن،حمايت قلبى عاشق امامحسين«ع»را همواره به نفع حق و جبهه ايثار،نيرو بخشيده است.همين عشق،ياران او راروز عاشورا به استقبال شهادت فرستاد تا با مرگ در ركاب حسين«ع»حيات ابدى يافتند. عشق حسين«ع»را خداوند در دلها نهاده و شعلهاى خاموش نشدنى است.به فرموده امامصادق«ع»:«ان لقتل الحسين عليه السلام حرارة فى قلوب المؤمنين لا يبرد ابدا».[35] محبتحسين بن على«ع»نه تنها در دل زمينيان است،بلكه عرشيان نيز او را دوست مىدارند و بهفرموده رسول خدا«ص»،او محبوبترين چهره زمينى نزد آسمانيان است:«من احب انينظر الى احب اهل الارض الى اهل السماء فلينظر الى الحسين.»[36]اى كه آميخته مهرت با دلكرده عشق تو مرا دريا دل بذر عشقى كه به دل كاشتهامجز هواى تو ندارد حاصل از مى عشق تو،عاقل مجنونو زخم مهر تو مجنون،عاقل گر شود كار جهان زير و زبرنشود عشق تو از دل زايل[37]*********عطش تشنگى از بارزترين جلوههاى سوز و غم در حادثه كربلاست.سيد الشهدا،عباس،على اكبر، على اصغر و ديگران،همه لب تشنه و عطشان روز عاشورا جان سپردند.محرومكردن خيمهگاه امام حسين«ع»از آب فرات و تحميل عطش به امام و يارانش،از مواردروشن پستى و عداوت سپاه كوفه و ابن زياد،نسبت به آل الله است.بزرگان،بيشتر ازكودكان تحمل تشنگى دارند و اطفال در برابر بى آبى،زودتر بى تاب مىشوند.در كربلا،عطش بيداد مىكرد و مشكها خالى، لبها خشك،جگرها سوخته،هوا گرم،راه فرات بسته،و صداى العطش بلند بود. زان تشنگان هنوز به عيوق مىرسدفرياد«العطش»زبيابان كربلا[38]روز عاشورا،عباس كنار خيمهها آمد،صداى«العطش،العطش»كودكان را شنيد.سواربر اسب شد و مشك را بر داشت و به طرف فرات رفت.چهار هزار نفر تير اندازان موكل برفرات،او را محاصره كردند و ابا الفضل«ع»در اين درگيرى بود كه دستها را داد و شهيد شد. قبل از بيرون آمدن از فرات،خواست آب بنوشد ولى«فذكر عطش الحسين»به ياد تشنگىامام افتاد و آب ننوشيد و عطشان از شريعه بيرون آمد.[39] على اكبر«ع»نيز روز عاشورا پساز چندين نوبت جنگيدن،مجروح و تشنه براى آخرين وداع به خيمهگاه آمد،در حالى كهبه سيد الشهدا مىگفت:«يا ابة،العطش قد قتلنى و ثقل الحديد اجهدنى».[128] امام«ع»،براىكودك تشنه كام و شير خوار خود نيز بنا به نقلى از سپاه دشمن آب طلبيد،كه بياييد سيرابشكنيد. اگر به زعم شما من گناهكار شمايمنكرده هيچ گناهى،على اصغرم است اينكه تير حرمله،گلوى تشنه آن شش ماهه را از هم دريد.[40]مگر به كرب و بلا آب قيمت جان بودكه از عطش به فلك ناله يتيمان بود خود سيد الشهدا نيز روز عاشورا،براى رفع تشنگى پس از نبرد،خواست به فراتبرود و آب بنوشد كه شمر مانع شد و گفت:اى حسين،از اين آب نخواهى نوشيد تا ازتشنگى بميرى«و الله لا تذوقه او تموت عطشا».[130] تشنگى امام حسين«ع»و شهداى كربلا،چنان داغى بر دل عاشقانش نهاده كه با هر نوشيدن آب گوارا،او را ياد مىكنند،در راه امامحسين،به آبرسانى و سقايى و نذر شربت و ساختن آب انبار مىپردازند و با هر عطشىكربلا و عاشورا در ذهنشان تداعى مىكند،گويا بين آب و عطش و كربلا پيوند خوردهاست. بر لب دريا،لب دريا دلان خشكيده استاز عطش دلها كباب است و زبان خشكيده است كربلا بستان عشق است و شهامت،اى دريغكز سموم تشنگى،اين بوستان خشكيده است سوز بى آبى اثر كرده است بر اهل حرمهر طرف بينى لب پير و جوان خشكيده است[41]*********عطشان از القاب سيد الشهدا،كه تشنه در كربلا به شهادت رسيد.اين تعبير در روايات،تواريخو زيارتنامهها درباره آن امام آمده است.از جمله در حديث امام باقر«ع»است:«انالحسين...قتل مظلوما مكروبا عطشانا».[42] امام سجاد«ع»نيز كه براى يارى بنى اسد در دفنپيكر امام حسين و شهدا آمد،پس از دفن امام تشنه كام،بر روى قبر او نوشت:«هذا قبرالحسين بن على بن ابى طالب الذى قتلوه عطشانا غريبا.»[43] همين تشنگى و شهادت جانسوزاو و ياران و فرزندانش،قوىترين عامل تحريك عواطف و همدل ساختن انسانهاى باوجدان با عاشورائيان بوده است. *********علامت از ابزار و وسايل عزادارى امام حسين«ع»كه در هيئتها و دستههاى مذهبى به كار گرفتهمىشود.علامت به معناى نشانه است.اين علامتها هم نشانههاى گروههاى عزادارمحسوب مىشده است و كسانى هم كه آن را حمل مىكردند،«علامت كش»بودند، يعنىعلم بردار.به نوشته دهخدا:«صليب مانندى كه بر چوب يا آهن افقى آن از سوى پايينشالهاى ترمه آويزند و از سوى زبر لاله و تنديسهايى از مرغ و جز آن نصب كنند و درميان زبانهاى از فلز طويل دارد و بر نوك آن فلز پر يا گلولهاى از شيشه الوارن نصب كنندو اين زبانههاى فلزى كه به«تيغ»مشهور است،سه يا پنج باشد و در مراسم عزادارىمحرم پيشاپيش دستهها به حركت آرند».[44]«شيئى است فلزى و كار صنعتگران اصفهانكه قدمت آن به عهد سلاطين صفوى مىرسد،داراى تعدادى زبانه،گنبد،گلدان وطاووس بوده و آن را با شالهاى سبز و سياه و قهوهاى و پر طاووس و سكههاى نقره وشمشير و قمه و خنجر زينب مىكنند و در آخر دستهها به حركت در مىآورند...عدهاىاز جوانان هم نذر مىكنند كه همه ساله بايد در بردن علمات،سهم داشته باشند».[45] بهآن علمات هم مىگويند.شباهت آن به صليب،مىرساند كه پس از ارتباط ايران بااروپاييها در عصر قاجار،از آيينهاى مذهبى مسيحيت اقتباس شده است.به هرحال،نمودها و مظاهرى است كه گاهى عزاداران را از محتوا و اصل عزادارى و اقامهشعائر دينى باز مىدارد. *********علقم علقم يا علقمه،نام نهرى است از فرات،كه عباس بن على«ع»در روز عاشورا،كنار آنبه شهادت رسيد.نيز به معناى تلخى است،و هر درخت تلخ و آب بسيار سخت را همعلقم گويند،حنظل. در ادبيات عاشورا،بيشتر در پيوند با عطش و عباس و دستهاى قطعشده ابا الفضل«ع»مطرح مىشود. از چشم سپيده خواب را مىبردنداز چشمه گل،گلاب را مىبردند بر شانه خود فرشتگان آهستهاز علقمه،روح آب را مىبردند[46]*********علم،علمات پرچم،رايت،بيرق،نشان لشكر،آنچه به سر نيزه بندند،درفش.در اصطلاح عزادارىحسينى، نام علم و علامتخاصى است كه هر هيئت و دسته،ويژه خود دارد و آن را ازدستههاى ديگر متمايز مىسازد.«نخل،چوب بسيار بلند همچون درخت تبريزى متوسطكه در تعزيه خوانى پيشاپيش دستهها برند و بر سر آن،گاه شكل پنجهاى از فلز باشد و گاهپارچه سياه بر آن بپوشانند.»[47]گر چه سردار علم در خون نشستدستهايت روى رايت مانده است.[48]در ميدان كربلا نيز،علمدار لشكر امام حسين«ع»،حضرت ابا الفضل بود.از شعار عربهاىعراقى عزادار نيز اين است:«رفع الله راية العباس»،پرچم عباس،افراشته باد. *********علمدار از لقبهاى قمر بنى هاشم است كه در كربلا،پرچم لشكر امام بر دوش او بود.نقشعلمدار در ميدان نبرد،مهم بود و عامل حفظ انسجام نيروهاى سپاه محسوب مىشد.روزعاشورا،امام حسين«ع»ياران اندك خود را به سه جناح چپ و راست و قلب تقسيم كرد وبراى هر يك فرماندهى برگزيد و پرچم را به دست برادرش عباس داد.[49]روز عاشورا نيز چون عباس«ع»خدمت امام آمد و از او اذن ميدان طلبيد،امام گريستو ابتدا اجازه نداد و فرمود:تو علمدار منى،اگر تو بروى و كشته شوى،سپاه من از هممىپاشد:«يا اخى انت صاحب لوائى و اذا مضيت تفرق عسكرى».[50]*********علم كش كسى كه در دستههاى عزادارى،نشان مخصوص هر هيئت را حمل مىكند،علامت كش. *********على اصغر«علیه السلام» يكى از فرزندان امام حسين«ع»كه شير خوار بود و از تشنگى،روز عاشورا بى تابشده بود.امام، خطاب به دشمن فرمود:از ياران و فرزندانم،كسى جز اين كودك نماندهاست.نمىبينيد كه چگونه از تشنگى بى تاب است؟در«نفس المهموم»آمده است كهفرمود:«ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل»در حال گفتگو بود كه تيرى از كمان حرملهآمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر را دريد.امام حسين«ع»خون گلوى او را گرفت وبه آسمان پاشيد.[51] در كتابهاى مقتل،هم از«على اصغر»ياد شده،هم از طفل رضيع(كودكشيرخوار)و در اينكه دو كودك بوده يا هر دو يكى است،اختلاف است. در زيارت ناحيه مقدسه،درباره اين كودك شهيد،آمده است:«السلام على عبد الله بنالحسين، الطفل الرضيع،المرمى الصريع،المشحط دما،المصعد دمه فى السماء،المذبوحبالسهم فى حجر ابيه،لعن الله راميه حرملة بن كاهل الاسدى».[52] و در يكى از زيارتنامههاىعاشورا آمده است:«و على ولدك على الاصغر الذى فجعت به»از اين كودك،با عنوانهاىشيرخواره،ششماهه، باب الحوايج،طفل رضيع و...ياد مىشود و قنداقه و گهواره ازمفاهيمى است كه در ارتباط با او آورده مىشود. طفل ششماهه تبسم نكند،پس چه كندآنكه بر مرگ زند خنده،على اصغر توست«على اصغر،يعنى درخشانترين چهره كربلا،بزرگترين سند مظلوميت و معتبرترينزاويه شهادت...چشم تاريخ،هيچ وزنهاى را در تاريخ شهادت،به چنين سنگينى نديدهاست.»[53] على اصغر را«باب الحوائج»مىدانند،گر چه طفل رضيع و كودك كوچك است،اما مقامش نزد خدا والاست. در گلخانه شهادت رامىگشايد كليد كوچك ما *********على اكبر«علیه السلام» فرزند بزرگ سيد الشهدا و شبيه پيامبر كه روز عاشورا فداى دين شد.مادر على اكبر،ليلا دختر ابى مره بود.در كربلا حدود 25 سال داشت.سن او را 18 سال و 20 سال همگفتهاند.او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود.[54] على اكبر شباهت بسيارى به پيامبرداشت،هم در خلقت،هم در اخلاق و هم در گفتار.به همين جهت روز عاشورا وقتى اذنميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين«ع»چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللهماشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا وكنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...»[55]شجاعت و دلاورى على اكبر و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او،در سفر كربلابويژه در روز عاشورا تجلى كرد.سخنان،فداكاريها و رجزهايش دليل آن است.وقتى امامحسين از منزلگاه«قصر بنى مقاتل»گذشت،روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس ازبيدارى«انا لله و انا اليه راجعون»گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد.علىاكبر وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد،حضرت فرمود:در خواب ديدم سوارىمىگويد اين كاروان به سوى مرگ مىرود.پرسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟فرمود:چرا. روزعاشورا [56] نيز پس از شهادت ياران امام،اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداىدين كند او بود.گر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود،ولى از ايثارو روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود.وقتى به ميدان مىرفت،امام حسين«ع»درسخنانى سوزناك به آستان الهى،آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشانكشيدند،نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانهاى با انبوه سپاه دشمن نمود. هنگام جنگ،اين رجز را مىخواند كه نشان دهنده روح بلند و درك عميق اوست: انا على بن الحسين بن علىنحن و رب البيت اولى بالنبى تالله لا يحكم فينا ابن الدعىاضرب بالسيف احامى عن ابى ضرب غلام هاشمى عربى[57]پيكار سخت،او را تشنهتر ساخت.به خيمه آمد.بى آنكه آبى بتواند بنوشد،با همانتشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد.قاتل او مرة بن منقذعبدى بود. پيكر على اكبر با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيدكه جان باخته بود.صورت بر چهره خونين على اكبر نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد: «قتل الله قوما قتلوك...»و تكرار مىكرد كه:«على الدنيا بعدك العفا».و جوانان هاشمىرا طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند.[155] على اكبر،نزديكترين شهيدى است كه باحسين«ع»دفن شده است.مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين«ع»قرار دارد و به اينخاطر ضريح امام،شش گوشه دارد.[58]الگوى شجاعت و ادب،اكبردر دانه فاطمى نسب،اكبر فرزند يقين ز نسل ايمان بودپرورده دامن كريمان بود آن يوسف حسن،ماه كنعانىدر خلق و خصال،احمد ثانى آن شاهد بزم،سرو قامت بوددريا دل و كوه استقامت بود آن دم كه لباس رزم مىپوشيداز كوثر عشق،جرعه مىنوشيد از فرط عطش فتاده بود از تابگرديد ز دست جد خود سيراب در راه خدا ذبيح دين گرديدبر حلقه عاشقان نگين گرديد داغش كمر حسين را بشكستبا خون سرش حناى خونين بست ديباچه داستان حق،اكبرقربانى آستان حق،اكبر[59]*********على الاسلام السلام سخنى بود كه سيد الشهدا«ع»پس از امتناع از بيعت با يزيد و بيرون آمدن از پيش والىمدينه فرمود.مروان،فرداى آن شب،امام حسين«ع»را ديد و به وى پيشنهاد كرد كه با يزيدبيعت كند و آن را به نفع دين و دنياى امام دانست.حضرت در پاسخ او چنين گفت:«انا للهو انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد و لقد سمعت جدىرسول الله«ص»يقول:الخلافة محرمة على آل ابى سفيان».[60]يعنى بر اسلام،سلام باد،بايدفاتحه اسلام را خواند و با اسلام خدا حافظى كرد،آنگاه كه والى مسلمانان كسى همچونيزيد باشد.از پيامبر خدا شنيدم كه مىفرمود خلافت بر آل ابو سفيان حرام است.امام،باادامه سلطه امويان بر مقدرات مسلمين و بازى با دين خدا،تباه شدن دستاوردهاى وحىرا عيان مىديد.با توجه به اينكه رسم عرب بر اين است كه هنگام خدا حافظى و وداع همسلام مىدهد،رابطه سخن فوق روشن مىگردد. *********عمر بن سعد معروف به«ابن سعد»،فرمانده سپاه ابن زياد در كربلا بود كه با امام حسين«ع»جنگيدو دستور داد پس از شهادت آن حضرت،اسب بر بدن او تاختند و اهل بيت او را اسير كردهبه كوفه بردند. عمر سعد،پسر سعد بن وقاص از سرداران صدر اسلام بود.در زمان پيامبر(و به قولى در دوران عمر)به دنيا آمد.همراه پدرش در فتح عراق شركت داشت.وى ازجمله كسانى بود كه عليه«حجر بن عدى»و يارانش،شهادت به فتنهگرى داد و سبب شدكه حجر در«مرج عذراء»به شهادت برسد.وى قبل از حادثه عاشورا،آماده حركت بهسوى«رى»بود كه حكمرانى آنجا را به او داده بودند،ولى به دستور ابن زياد(والى كوفه) همراه با سپاهى مامور جلوگيرى از ورود امام حسين«ع»به كوفه و وادار كردن او به بيعتبا يزيد و يا جنگ و كشتن او در صورت امتناع شد و به مقابله با حسين بن على«ع»به كربلارفت. عمر سعد،در ايام قيام مختار در كوفه گريخت.اما وقتى مردم كوفه دوباره بر ضدمختار خروج كردند،بازگشت و رهبرى را به عهده گرفت،ولى باز هم به سوى بصرهگريخت و سپس دستگير و نزد مختار آورده شد.در مجلس مختار،به دستور وى او راكشتند و سرش را به مدينه نزد محمد حنفيه فرستادند و اين در سال 66 هجرى بود.[61] دركربلا،هر چه امام حسين با او گفتگو كرد تا از جنگيدن دست بر دارد و دستخويش را بهخون آن حضرت نيالايد،نپذيرفت. صبح عاشورا هم اولين كسى بود كه به طرف اردوگاهامام حسين«ع»تير افكند و فرمان حمله عمومى صادر كرد.نامش جز و لعنتشدگان درزيارت عاشورا آمده است.او بود كه پس از ورودش به كربلا در روز چهارم محرم،بر امامحسين«ع»سخت گرفت و دستور داد سوارانش آب را به روى ياران حسين«ع»ببندند. *********عمود به معناى ستون وسط خيمه.نيز به معنايى گرز و چوبدستى،كه همچون تيغ و نيزه و تيرو كمان،از ابزار جنگى قديم بوده است.در كيفيتشهادت حضرت ابا الفضل«ع»آمدهاست كه پس از آنكه حكيم بن طفيل در نخلستان كمين كرد و با شمشير دست چپ او راهم از كار انداخت، آنگاه كسى با گرزى آهنين بر عباس زد و او را كشت«فضربه ملعونبعمود من حديد فقتله».[62] در مرثيهها نيز گفته مىشود كه پس از شهادت عباس«ع»،امامحسين«ع»عمود خيمه او را خواباند،بعلامت اينكه صاحب اين خيمه به شهادت رسيدهاست.در ميدان عاشورا،نمونههايى نقل شده كه كسانى به جاى نيزه و شمشير،دست بردهو چوبها يا ستون خيمهها را برداشته و با آن به دشمن حمله كردهاند،از جمله مادر شهيد عمرو بن جناده. پی نوشتها:1- لغت نامه دهخدا. 2- اليوم نامت اعين بك لم تنمو تسهدت اخرى فعز منامها 3- بحار الانوار،ج 45،ص 41. 4- معالى السبطين،ج 1،ص 446.مقتل خوارزمى،ج 2،ص 30. 5- مفاتيح الجنان،ص 435. 6- سفينة البحار،ج 2،ص 155. 7- خليل شفيعى. 8- بحار الانوار،ج 45،ص 66. 9- اى اشكها بريزيد،حسان،ص 210.درباره زندگى عباس بن على عليه السلام.ر.ك:«العباس بن على»،باقر شريفالقرشى،214 صفحه،دار الكتاب الاسلامى. 10- انصار الحسين،ص 105،تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص 133. 11- انصار الحسين،ص 102.12- عوالم(امام حسين)،ص 279. 13- همان،ص 49. 14- همان،ص 66. 15- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 27،و سخنان ابن عباس در اين باره. 16- تنقيح المقال،مامقانى،ج 2،ص 201،عبرات المصطفين،ج 2،ص 24.17- معارف و معاريف،ج 4،ص 1530. 18- دائرة المعارف بزرگ اسلامى،ج 3،ص 640. 19- انصار الحسين،ص 85. 20- مجموعه 11جلدى«موسوعة العتبات المقدسه»،به معرفى تاريخچه و مختصات اينگونه عتبات مقدسه در ايران،حجاز،عراق،شام و فلسطين پرداخته است. 21- سفينة البحار،ج 2،ص 156. 22- حياة الامام الحسين بن على.ج 3،ص 11. 23- بحار الانوار،ج 45،ص 80. 24- نهج البلاغه،صبحى صالح،خطبه 71. 25- درباره تاريخ معاصر عراق ر.ك:«لمحات اجتماعيه من تاريخ العراق الحديث»،على الوردى(6 جلد). 26- در تاج العروس درباره عريف آمده است:هو القائم بامر القبيلة و الجماعة من الناس يلى امورهم و يتعرف الاميرمنهم احوالهم. 27- تاريخچه عزادارى حسينى،ترجمه«تاريخ النياحة على الامام الشهيد»از سيد صالح الشهرستانى. 28- كامل الزيارات،ص 175.كتاب«زفرات الثقلين فى ماتم الحسين»،محمد باقر محمودى، چند جلد،به مساله گريهكردن اولياء خدا بر آن حضرت پرداخته و نيز مجموعهاى از مرثيهها در سوگ سيد الشهدا«ع»را آورده است. 29- موسيقى مذهبى ايران،حسن مشحون،ص 4. 30- صحيفه نور،ج 8،ص 69 و 70. 31- نهضتهاى اسلامى صد ساله اخير،شهيد مرتضى مطهرى،ص 89. 32- بحار الانوار،ج 44،ص 287. 33- صحيفه نور،ج 15،ص 204. 34- كامل الزيارات،ص 38. 35- مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص 73. 36- از مؤلف. 37- محتشم كاشانى. 38- بحار الانوار،ج 45،ص 41،عوالم(امام حسين)،ص 284. 39- مقتل الحسين،مقرم،ص 246. 40- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 275. 41- بحار الانوار،ج 45،ص 51. 42- از:قادر طهماسبى(فريد). 43- كامل الزيارات،ص 168. 44- تاريخ تكايا و عزادارى قم،ص 214.45- محمد حسين كاظم زاده. 46- لغت نامه،دهخدا. 47- عزيز الله زيادى. 48- بحار الانوار،ج 45،ص 5 و 39. 49- معالى السبطين،ج 1،ص 441. 50- معالى السبطين،ج 1،ص 423. 51- بحار الانوار،ج 45،ص 66. 2- اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،شهيد پاك نژاد،ج 2،ص 42. 53- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 245 و مقاتل الطالبيين. 54- بحار الانوار،ج 45،ص 43. 55 -اعيان الشيعه،ج 8،ص 206. 56- همان،ص 207. 57- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 248. 58- از جمله براى شرح حال او ر.ك:«على الاكبر»از عبد الرزاق الموسوى،چاپ 1368 قمرى، نجف،146 صفحه. 59- از نويسنده. 60- لهوف،ص 11،سوگنامه آل محمد،ص 116(به نقل از مثير الاحزان)،عوالم(امام حسين)،ص 175. 61- انصار الحسين،ص 86.62- ارشاد،مفيد،ص 231.منبع: فرهنگ عاشورا
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 605]
صفحات پیشنهادی
فرهنگ عاشورا(13)
فرهنگ عاشورا(13)-فرهنگ عاشورا(13) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی عباس بن على«علیهما السلام» فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام ...
فرهنگ عاشورا(13)-فرهنگ عاشورا(13) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی عباس بن على«علیهما السلام» فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام ...
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا-امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورازنده نگه داشتن یاد و نام امام ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع ...
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا-امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورازنده نگه داشتن یاد و نام امام ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع ...
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا-ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع ...
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا-ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع ...
مهندسي فرهنگ عاشورا
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... مهندسي فرهنگ عاشورا نويسنده: عليرضا مزروعي مقدمه: عاشورا هم اوج حماسه است و هم ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... مهندسي فرهنگ عاشورا نويسنده: عليرضا مزروعي مقدمه: عاشورا هم اوج حماسه است و هم ...
رييسجمهور:جهان نيازمند فرهنگ عاشورا
رييسجمهور:جهان نيازمند فرهنگ عاشورا-رييسجمهور:جهان نيازمند فرهنگ عاشورا رييس قوه مجريه بار ديگر با تاكيد بر اين كه براي وحدت بايد ايمان ... 12:13:30, تبلیغات ...
رييسجمهور:جهان نيازمند فرهنگ عاشورا-رييسجمهور:جهان نيازمند فرهنگ عاشورا رييس قوه مجريه بار ديگر با تاكيد بر اين كه براي وحدت بايد ايمان ... 12:13:30, تبلیغات ...
جشنواره عكس و فرهنگ عاشورا در بردسكن برگزار شد
جشنواره عكس و فرهنگ عاشورا در بردسكن برگزار شد-رئيس اداره فرهنگ و ارشاد ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ...
جشنواره عكس و فرهنگ عاشورا در بردسكن برگزار شد-رئيس اداره فرهنگ و ارشاد ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ...
مقالات محرم
فرهنگ عاشورا(10) • فرهنگ عاشورا(11) • فرهنگ عاشورا(12) • فرهنگ عاشورا(13) • فرهنگ عاشورا(14) • فرهنگ عاشورا(15) • فرهنگ عاشورا(16) • فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ ...
فرهنگ عاشورا(10) • فرهنگ عاشورا(11) • فرهنگ عاشورا(12) • فرهنگ عاشورا(13) • فرهنگ عاشورا(14) • فرهنگ عاشورا(15) • فرهنگ عاشورا(16) • فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ ...
فرهنگ عاشورا(6)
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى ...
فرهنگ عاشورا(15)
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام ...
vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام ...
تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورا (1)
تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورا (1)-تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ...
تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ عاشورا (1)-تبلور ارزش های انسانی در فرهنگ ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها