محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853130174
فرهنگ عاشورا(15)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام نوزادان را با تربتسيد الشهدا«ع»بردارند كه سبب امان است.آشناساختن كام فرزند با خاك شهادت،الهام دهنده پيوند با عاشورا و قداست بخشيدن بهحيات نوزاد،در نخستين روزهاى زندگى است.امام صادق«ع»فرمود:«حنكوا اولادكمبتربة الحسين«ع»فانه امان»[1] كام فرزندانتان را با تربت قبر حسين«ع»برداريد،چرا كه اين،سبب امان او خواهد شد. اين استحباب،نسبت به آب فرات هم وجود دارد و به نوعىچشاندن محبتحسينى و آشنا ساختن سرشت فرزند با مكتب عاشوراست.«تحنيك»و«سغ برداشتن»هم گفته مىشود.بعضى جاها مقدارى از تربت را در آب يا شربتحلمىكنند و به افراد مىدهند تا شفا يابند و متبرك شوند.به اين كار اصطلاحا«تربت نوشانى» مىگويند. *********كتابنامه عاشورا در باره زندگينامه امام حسين«ع»و حادثه عاشورا و شهادت آن حضرت و يارانش، آثاربيشمارى چه بصورت شعر يا نثر،نوشته شده است.علاوه بر ديوانهاى اشعار و نوحهها، كتبى در باره آن قيام،چه بصورت نقلى و بيان حوادث،چه بشكل تحليلى و بررسيهاىعميق نوشته و چاپ شده است. در اينجا برخى از كتب ياد شده را در دو بخش عربى و فارسى نام مىبريم: عربى :[2]ائمتنا(ج 1)-على محمد دخيلابصار العين فى انصار الحسين«ع»-محمد بن طاهر سماوىابو الشهداء-عباس عقادالامام الحسين«ع»-عبد الله العلائلىالامام الحسين بن على الشهيد-عبد الودود الامينالامام الحسين فى حلة البرفير-سليمان الكتانىانصار الحسين«ع»-محمد على عابدينانصار الحسين«ع»-محمد مهدى شمس الديناسرار الشهادة-فاضل دربندىبحار الانوار(ج 44-45)-علامه مجلسىثورة الحسين«ع»-محمد مهدى شمس الدينثورة الحسين في الوجدان الشعبى-محمد مهدى شمس الدينالحسين، فى طريقه الى الشهادة-على بن الحسين الهاشمىالحسين و بطلة كربلاء-محمد جواد مغينه. حياة الامام الحسين بن على-باقر شريف القرشىالخصائص الحسينيه-شيخ جعفر شوشترىالدوافع النفسية لانصار الحسين-محمد على عابدينالشهيد و الثورة-هادى المدرسعلى طريق كربلا-محمد حسين فضل اللهعوالم(الامام الحسين)-عبد الله البحرانىالعيون العبرى-سيد ابراهيم الميانجىفرسان الهيجاء-ذبيح الله محلاتىفى رحاب ثورة الحسين-احمد زكى تفاحهكتاب العاشوراء-هادى المدرسىاللهوف-سيد بن طاووسمثير الاحزان-ابن نماء حلىمع الحسين فى نهضته-اسد حيدرمقاتل الطالبيين-ابو الفرج اصفهانىمقتل الحسين«ع»-خوارزمىمقتل الحسين-ابى مخنفمقتل الحسين-عبد الرزاق المقرمنفس المهموم-شيخ عباس قمىالمنابع النوراء فى وقايع عاشوراء-سيد محمد صادق البحرانىموسوعة كلمات الامام الحسين«ع»-پژوهشكده باقر العلوم«ع» نهضة الحسين-سيد هبة الدين شهرستانىالوثاق الرسمية لثورة الامام الحسين-عبد الكريم الحسينى القزوينى فارسى: الفباى فكرى امام حسين«ع»-محمد رضا صالحى كرمانىبررسى تاريخ عاشورا-محمد ابراهيم آيتىپرتوى از عظمتحسين«ع»-لطف الله صافىپيشواى شهيدان-سيد رضا صدرچشمه خورشيد-مجموعه مقالات كنگره امام خمينى و فرهنگ عاشوراحسين بن على را بهتر بشناسيم-محمد يزدىحسين،پيشواى انسانها-محمود اكبرزادهحماسه حسينى-شهيد مرتضى مطهرىخون خدا-جواد محدثىدرسى كه حسين«ع»به انسانها آموخت-شهيد هاشمىنژادسخنان حسين بن على از مدينه تا كربلا-صادق نجمىسوگنامه آل محمد-محمد محمدى اشتهاردىعنصر شجاعت-خليل كمرهاىقمقام زخار-فرهاد ميرزاقيام جاودانه-محمدرضا حكيمىناسخ التواريخ-سپهرمنتهى الآمال-شيخ عباس قمىمنهاج الدموع-قرنى گلپايگانىمطلع الشمس-محمد جواد صاحبىمرثيهاى كه ناسروده ماند-پرويز خرسندالوقايع و الحوادث(محرم)-محمد باقر ملبوبىيك شب و يك روز عاشورا-خليل كمرهاىو...[3]در يك تقسيمبندى ديگر مىتوان همه كتابهاى مربوط به امام حسين«ع»و حادثه كربلارا به انواع زير،فهرست نمود: 1-زندگينامه و شرح حال امام حسين«ع» 2-تحليل حادثه كربلا3-مقتل و جريانهاى ريز واقعه4-تحقيقات و تاليفات مستشرقان پيرامون عاشورا5-منابع مربوط به جغرافياى كربلا و سابقهاش6-كتب مربوط به بناى حرم و تحولات ساختمانى حائر و حرم حسينى7-كتابهاى مربوط به مشروعيتيا عدم مشروعيت گريه،نوحه،عزادارى،قمهزنى،زنجيرزنى،مراسم سنتى،شبيه خوانى،توسل و...(چه از سوى خودشيعه يا ديگران) 8-مجموعههاى شعرى مربوط به امام حسين«ع» 9-مجموعههاى شعرى مرتبط با عاشورا10-مجموعه نوحههاى سينهزنى11-مجموعه متن تعزيهها و شبيهخوانى12-كتابهاى معرفى اصحاب امام حسين«ع»بصورت مجموعهاى13-كتابهاى تكنگارى پيرامون قهرمان عاشورا(همچون ابوالفضل،علىاكبر،مسلم، زينب و...) 14-كتابهاى تكنگارى مربوط به ياران برجسته امام در عاشورا(مثل حبيب،حر،زهير و...) 15-مجموعههايى كه سخنان امام حسين«ع»و خطبهها را گردآورى كرده است(مثل موسوعة كلمات الامام الحسين) 16-كتابهاى تحقيقى پيرامون تعزيه و نمايشهاى مذهبى و مرثيهسرايى *********كتل كتل،علم بزرگى است كه در دستههاى عزادارى حركت مىدهند،توغ،علمى كهقسمت فوقانى آن را پيراهن بىآستين مانندى بپوشند،همانند تكيه و متكايى كه بر چوبنصب شده باشد و همراه با علامت و بيرق در مراسم عزادارى حركت دهند،علم و كتل راه انداختن،كتل بستن،يعنى دستههاى عزادارى با علم و كتل برپا كنند و بگردانند.بهعلامت و اسبانى هم كه به هيئت و شكل مخصوصى در روزهاى عزا حركت دهند،علم وكتل مىگويند.[4]«تكيههاى مشهور در گذشته،كتل مىبستند.يعنى پسر بچه دو سه سالهاىرا در حالى كه غرق در جواهرات و طلاجات مىكردند،بر اسب زينت كردهاى مىنشاندندو عدهاى از جوانان قوى هيكل و بزن بهادر را با شمشير و قداره به منظور حفاظت دراطراف آن مىگماردند و ادعا داشتند كه هيچ كس نمىتواند كودكى را با اين همه طلا وجواهر از جمع عزاداران ما بيرون ببرد و اين را نشانه برترى و قدرتمندى دسته و تكيهمحله خود مىدانستند.عدهاى از مردم براى سلامتى پسر دو سه ساله خود،نذر مىكردندكه او را كتل كنند...»[5] اين نيز تعريف ديگرى از كتل است،متفاوت با معناى نخست،باز همدريغ و افسوس،از پرداختن به شكلها و ظواهر و غفلت از محتواى عاشورا و روح كربلا! *********كتيبه پارچههايى مشكى كه مزين به اشعار«محتشم كاشانى»است و با خط نستعليق نوشتهشده و در ايام محرم و ساير روزهاى سوگوارى،مساجد،حسينيهها،تكايا و مجالسى را كهدر آنها اقامه عزا مىشود،سياهپوش مىكنند.در اين اشعار،اغلب از همان تركيببندمعروف محتشم(باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است)استفاده مىشود.البتهكتيبه،به هر نوع نوشته هم گفته مىشود كه در ساختمانها به كار مىرود.«آنچه با خط نسخيا نستعليق و يا به خط طغرا و يا به خط كوفى بر دوره ديوار مساجد و مقابر و اماكن متبركهيا سر در دروازه امرا و بزرگان نويسند،يا نقش كنند.».[6] كتيبهنويسى از هنرهاى عمده،دربخش خطاطى است و خطاطان معروفى هنر دينى خويش را در كتيبههاى مساجد وبناهاى مذهبى تجلى دادهاند. *********كجاوه محمل،هودج،عمارى،نشيمن و جايگاهى كه بر شتر و استر بار كنند و در هر طرفىيكى بنشيند،نشيمن روپوشدار.[7] در منابع و مقتلها آمده است كه امام سجاد«ع»را درطول سفر اسارت،بر شتر بىجهاز و كجاوه نشانده بودند.يا آنكه زنان و كودكان اهل بيت،بر كجاوهها نشسته بودند.[8] در بعضى نقلها آمده است كه چون در كوفه سر ابا عبد الله«ع»راپيشاپيش سرها آوردند و چشم زينب بر آن سر تابان افتاد،پيشانى خود را به جلوى محملزد و خون از زير مقنعهاش بيرون آمد و خرقهاى طلبيد تا آن را ببندد.شعر«يا هلالا لمااستتم كمالا...»را نيز آنجا خواند.[9]*********كربلا قبله اهل حقيقت كربلاستكربلا،او قبله اهل ولاست گر چه دارد كعبه،مروه با صفاليك،كى دارد مناى كربلا؟ كعبه را گر زمزم است آب حياتكربلا را آب خضر آمد فرات رو نما عارف،صلات ركعتيندر خم ابروى محراب حسين «كربلا»،مدفن سيد الشهداست،سرزمينى كه عظيمترين حماسه خدايى بشر،درعاشوراى سال 61 در آن اتفاق افتاد و موجش سراسر تاريخ و پهنه جهان را فرا گرفت. خاك آن،بوى خون مىدهد و تربت كربلا مقدس و الهامبخش است و در فضيلت آن،روايات بسيارى نقل شده است.[10]امام على«ع»پس از جنگ صفين،هنگام عبور از كربلا همراه برخى همراهان،چشمانش پر از اشگ شد و فرمود:اينجاست محل فرودآمدنشان...و ينجاستشهادتگاهعاشقان بىنظير كه در گذشته و آينده،نمونه ندارند:«...مصارع عشاق شهداء لا تسبقهم منكان قبلهم و لا يلحقهم من بعدهم...»[11] و به همين خاطر،«كربلا»سمبل ايثار و جانبازى وشهادتطلبى و شوق و شور حماسى شناخته شده است و در طول تاريخ نيز، كانونعشقهاى برتر بوده و همچون مغناطيسى،دلهاى مشتاق و شيداى معرفت را به سوى خودكشيده است.در حماسه دفاع مقدس ايران نيز،بسيارى از رزمندگان اسلام،به شوق كربلاو زيارت حرم حسينى،جبههها را درمىنورديدند و با بعثيان كافر مىجنگيدند و رو بهكعبه عشق،كربلاى سيد الشهدا«ع»شهيد مىشدند،چون كربلا سمبل هر جايى است كهصحنه ديگرى حق و باطل باشد. در حسرت كوى كربلا مىرفتندمشتاق به سوى كربلا مىرفتند گلگون تن و خونين كفن و بىپر و بالاينگونه به سوى كربلا مىرفتند[12]در روايات آمده است كه سيد الشهدا«ع»نواحى اطراف قبر خويش را از اهل نينوا وغاضريه به مبلغ شصت هزار درهم خريدارى كرد و به خود آنان صدقه داد و با آنان شرطكرد كه مردم را به جايگاه قبرش راهنمايى كنند و هر كه را به زيارت آن حضرت آيد،سهروز مهمان نمايند و پذيرايى كنند.[13]بارى،كربلا نام يكى از شهرهاى كشور عراق است كه در كنار رودخانه فرات قرارداشته است.اين شهر،تا سال 61 هجرى،بيابان بوده است.از آن زمان به بعد،بر اثرشهادت حسين بن على«ع»در آن محل،بتدريج مورد توجه شيعيان آل على قرار گرفت وپس از بناى مرقدهاى شهدا،متدرجا مركز جمعيت گرديد و امروز،يكى از شهرهاىزيارتى عراق مىباشد كه قريب 65000 تن جمعيت دارد و در ماههاى محرم و صفر وهنگام زمستان،به سبب ورود زايران،جمعيتشهر به 000/100 تن مىرسد.[14]در اين كه«كربلا»يعنى چه و ريشه لغوى آن چيست و از چه گرفته شده،بحثهاىمفصلى انجام گرفته است.[15] طبق برخى نقلها،اين نام از تركيب«كرب»و«ال»ساخته شدهاست،يعنى حرم الله،يا مقدس الله،«كرب»در لغتسامى به معناى«قرب»در عربىاست(كرب:قرب).اگر«ال»هم به معناى«الله»باشد،كربلا به معناى محلى است كه نزدخدا،مقدس و مقرب است،يا«حرم خدا»است.[16] برخى هم آن را تركيب يافته از«كوربابل»دانستهاند،يعنى مجموعهاى از آباديها و روستاهاى بابل.موقعيتى كه كربلا در آنقرار دارد،در بين النهرين است.اين منطقه در گذشتههاى دور،مهد حوادث و احياناتمدنها بوده است و بخشهاى گوناگونى از اين ناحيه،نامهاى مختلف داشته است.كربلا، كور بابل،نينوا،غاضريه،كربله،نواويس،حير،طف،شفيه،عقر،نهر علقمى،عمورا،ماريهو...كه بعضى از اينها نام روستاها و آباديهايى در اين منطقه وسيع بوده است.[17]حرم مطهر امام حسين«ع»كه در اين شهر قرار دارد،تاريخچهاى مفصل دارد و دردورههاى مختلف تاريخى، بناى آن تغييرات و تعميراتى يافته است.كربلا،شهرى است كهخاندانهاى ريشهدار در آن ساكن بودهاند.حوزه علميه داشته و خانوادههايى شريف،اديب و علماى برجسته از آن برخاسته و در آن زيستهاند.قبر حضرت عباس«ع»نيز درهمين شهر است.در قرون اخير نيز شاهد تعدادى حوادث و انقلابها و فتنهها بوده است.[18]ولى به هر حال،در كربلا بيش از نشانهاى جغرافيايى و تاريخى،بايد مفاهيم والاى انسانىو شورگستريها و الهامبخشيهاى قداست آفرين را سراغ گرفت. *********كربلايى منسوب به كربلا،اهل كربلا،كسى كه به زيارت كربلا رفته باشد،عنوانى كه روستاييانو عامه را بدهند،مخاطبهاى عامه مردم را آنجا كه نام او ندانند.كربلايى:ساخته و پرداختهكربلا.[19] همانگونه كه زائران خانه خدا را حاج و حاجى گويند،بعنوان تكريم و احترام،بهزائران حرم امام رضا«ع»«مشهدى»و به زوار كربلا هم«كربلايى»گويند.در قديم،رمز ونشانه اين بوده كه كسى كه با اين نام معروف مىشود،به زيارت قبر امام حسين«ع»موفقشده است.همچنين در تعبير استعارى،به هر چه كه حال و هوا و خصوصيات قيام عاشورارا داشته باشد و با الهام از آن حماسه شكل گيرد«كربلايى»مىگويند،مثل:امت كربلايى،شور كربلايى.ابداع اين لقب،از اسباب ماندگارى ارزشهاى معنوى اين ديار و مدفون درآن مزار است و بيش از يك تعبير عرفى،بار فرهنگى و مقدس دارد. *********كل يوم عاشورا هر روز عاشورا و هر سرزمين،كربلاست.«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا».اينجمله و شعار، نشاندهنده پيوستگى و تداوم خط درگيرى حق و باطل در همه زمانها ومكانهاست.عاشورا و كربلا،يكى از بارزترين حلقههاى اين زنجيره طولانى است.هميشهحق و باطل رو در روى همند و انسانهاى آزاده،وظيفه پاسدارى از حق و پيكار با باطل رابر عهده دارند و بىتفاوت گذشتن از كنار صحنه حق و باطل،بىدينى است.امامخمينى«قدس سره»بارها به اين نكته مهم توجه دادند،از جمله در ايام جنگ تحميلى: و [20] درپيامى به مناسبت 17 شهريور فرمود:«عاشورا،قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمان وعشقى بزرگ،در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن بود كهاين برنامه،سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمين باشد.روزهايى كه بر ماگذشت، عاشوراى مكرر بود و ميدانها و خيابانها و كوى و برزنهايى كه خون فرزنداناسلام در آن ريخت، كربلاى مكرر.».«17 شهريور،مكرر عاشورا و ميدان شهدا مكرركربلا و شهداى ما مكرر شهداى كربلا و مخالفان ما مكرر يزيد و وابستگان او هستند.»[21]نبرد عاشورا،گر چه از نظر زمان، كوتاهترين درگيرى بود(نيم روز)ولى از نظر امتداد،طولانىترين درگيرى با ستم و باطل است و تا هر زمان كه هر آرزومندى آرزو كند كهكاش در كربلا بود و در يارى امام شهيدان،به فوز عظيم شهادت مىرسيد(يا ليتنا كنا معكمفنفوز فوزا عظيما)،[22] جبهه كربلا گرم و درگيرى عاشورا داير است.آنگونه كه حسين«ع»،وارث آدم و ابراهيم و نوح و موسى و عيسى و محمد«عليهم السلام»است،پيروانعاشورايى او نيز وارث خط سرخ جهاد و شهادتاند و پرچم كربلا را بر زمين نمىنهند،واين جوهر تشيع در بعد سياسى است. شيعه بايد آبها را گل كندخط سوم را به خون كامل كند خط سوم خط سرخ اولياستكربلا بارزترين منظور ماست شيعه يعنى تشنه جام بلاشيعگى يعنى قيام كربلا شيعه يعنى بازتاب آسمانبر سر نى جلوه رنگين كمان از لب نى بشنوم صوت تو راصوت«انى لا ارى الموت»تو را شيعه يعنى سالك پا در ركابتا كه خورشيد افكند از رخ نقاب اين سخن كوتاه كردم و السلامشيعه يعنى تيغ بيرون از نيام[23]يكى از نويسندگان محقق مىنويسد:ما يقين داريم كه اگر حسين«ع»در زمان ما بود،ازقدس، جنوب لبنان و بيشتر مناطق اسلامى كربلاى دومى مىساخت و همان موضعى رامىگرفت كه در برابر معاويه و يزيد ايستاد و از همه مدعيان اسلام و تشيع و از آنان كه برقدس و جنوب لبنان مىگريند و در اعلاميهها،سخنرانيها و صفحه مطبوعات بر سرفلسطين و لبنان معامله مىكنند و در خيابانها و مجامع،سلاح با خود حمل مىكنند،بيش ازتعدادى كه در كربلاى اول كنار آن حضرت ايستادند و ياريش كردند،او را يارىنمىكردند.»[24]اين ديدگاه،ردكننده نظريهاى است كه كربلا و قيام حسينى را تكليفى خاص اماممىداند كه نمىتوان از آن تبعيت كرد.وقتى ابا عبد الله الحسين«ع»ضرورت قيام بر ضدسلطه ستمگرى را كه حلال را حرام مىكند و عهد الهى را شكسته،بر خلاف سنت پيامبرعمل مىكند و تجاوزكارانه عمل مىنمايد،در خطبه خويش مىآورد و اين صفات را درسلطه يزيدى محقق مىداند،در پايان مىافزايد«فلكم فى اسوة»[25] در كار من براى شماالگوى تبعيت است،اين مىرساند كه گستره زمين و زمان،كربلا و عاشوراست و هميشه وهمه جا بايد با الهام از اين مكتب،بر ضد ستم قيام كرد و در راه آزادى و عزت،فداكارىنمود. امام خمينى«ره»فرموده است:«اين كلمه كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا،يك كلمهبزرگى است...همه روز بايد ملت ما اين معنى را داشته باشد كه امروز روز عاشورا است وما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پيادهكنيم،انحصار به يك زمين ندارد.انحصار به يك افراد نمىشود.قضيه كربلا منحصر به يكجمعيت هفتاد و چند نفرى و يك سرزمين كربلا نبوده،همه زمينها بايد اين نقش را ايفاكنند.»[26]*********كوفه نام يكى از شهرهاى مهم عراق،كه مركز هواداران اهل بيت«ع»و«مغرس شيعه»بودهاست و على«ع»آنجا را بعنوان پايگاه حكومتخويش قرار داد.شهرى است با فضيلت كهاحاديث متعددى در فضيلت آن نقل شده و طبق حديث امام صادق«ع»،حرم امام على بنابى طالب عليه السلام است و«طور سينين»در قرآن،به آن تفسير شده است.[27] اين شهر،درغرب نهر فرات بنا شده و بناى آن در زمان عمر بن خطاب و پس از فتح قادسيه به دستسعد بن ابى وقاص بود و در سالهاى بعد شكوفاتر شد.پيشتر به آن«كوفان»هم گفتهمىشد.ريشه لغوى آن، به معناى گردآمدن است،چون بناى شهر دايرهوار بوده،كوفه نامنهاده شد.كوفه به معناى شنزار سرخ هم آمده است.[28]اين شهر،پس از فتح سرزمين عراق به دست مسلمانان صدر اسلام،مركز و پايگاهىنظامى براى نيروهاى مسلمان شد تا از آنجا به سوى شرق حركت كنند و در طول تاريخ،موقعيتسياسى و نظامى ويژهاى يافت.به آن«كوفة الجند»هم مىگفتند.در نزديكىكوفه،«كربلا»محل زيست گروهى اندك بود كه به كار كشاورزى در منطقه نزديك به آبمىپرداختند.[29]پس از امتناع امام حسين«ع»از بيعت با يزيد و حركت به سوى مكه،سران شيعه دركوفه نامههاى دعوت به امام نوشتند.حضرت،مسلم بن عقيل را به نمايندگى به كوفهفرستاد.كوفيان انقلابى با مسلم بيعت كردند ولى با آمدن ابن زياد،اوضاع عوض شد ونگذاشتند امام به كوفه برسد.كوفه آن روز،از بافتخاصى تركيب يافته بود و مردم آنيكدست نبودند.هم هواداران اهل بيت و علاقهمندان به على«ع»و فرزندان او در كوفهمىزيستند،هم گروههايى كه تفكر خوارج را داشتند،يا هواداران بنىاميه در كوفه بودند. روحيه فرصتطلبى،تبعيت از زور،زودباورى و تاثيرپذيرى از شايعات و تبليغات،ازويژگيهاى ديگر جامعه كوفه بود.پولدارترين افراد هم كه نبض مالى شهر را در دستداشتند،همچون اشعث بن قيس،عمرو بن حريث،شبث بن ربعى از بازوان اصلى ابن زيادمحسوب مىشدند. شهرى با عناصر مختلف و ساكنان ناهمگون و ناهمدل و اغلب مهاجربه آن شهر تازه تاسيس، سبب شده بود كه ثبات سياسى نداشته باشد و همواره دستخوشامواج گردد.روح قبايلى و تعصبهاى طايفگى در اقوام ساكن كوفه شديد بود و ابن زياد،باتحتسلطه گرفتن بزرگان قبايل و عشاير،براحتى توانسته بود اوضاع شهر را در كنترلخويش در آورد.اين بود كه آن همه دعوت و بيعت،كارساز نشد و هزاران دست بيعتگر،در برابر طوفان«ابن زياد»،از هم گسيخت و حسين«ع»تنها ماند. حادثه كربلا در نزديكى اين شهر اتفاق افتاد و سپاه يزيدى عموما از اين شهر براىجنگ با حسين«ع»آمدند.پس از عاشورا نيز،اسراى اهل بيت وارد اين شهر شدند وزينب كبرى«ع»آنجا خطبه خواند و شادى كوفيان را به عزا مبدل ساخت.نهضت توابين بهرهبرى سليمان بن صرد و نيز قيام مختار در همين شهر به وقوع پيوست.مردم كوفه،همانگونه كه در ركاب على«ع»در جنگ جمل و صفين شركت داشتند،همواره درفعاليتهاى ضد اموى حضور چشمگير داشتند. اين شهر در تاريخ اسلام،هموارهدستخوش امواج سياسى،انقلابها،حوادث و آشوبها بوده است. حجر بن عدى،با اصحابپاكبازش در كوفه قيام كرد و به شهادت رسيد.عمرو بن حمق خزاعى، در كوفه شهيد شد. ميثم تمار به دستور ابن زياد،در كوفه به دار آويخته شد.رشيد هجرى نيز كه از يارانخالص على«ع»بود،در آنجا به شهادت رسيد.جنايات و فجايع«حجاج بن يوسف ثقفى» و كشتارهايش از شيعيان آل على در كوفه بود،كه كسانى همچون قنبر،كميل،سعيد بنجبير و...به دست او به شهادت رسيدند.خروج زيد بن على بن الحسين«ع»و شهادتش در«كناسه»،در اين شهر بود.قيامهاى سادات طباطبايى در نيمه قرن دوم هجرى،قيام ابنطباطباى علوى، خروج ابى السرايا در زمان مامون،شورشهاى قرمطيان و...همه در اينشهر اتفاق افتاده است. قبر بزرگانى چون كميل،خباب بن ارت،اخنف بن قيس،سهل بنحنيف انصارى و بسيارى ديگر در اين شهر است.[30]در اين شهر،«مسجد كوفه»از عظيمترين و مقدسترين مساجد و قطعههاى روى زميناست.محل مسجد كوفه،بنا به روايات،خانه آدم و نوح،مصلاى ابراهيم و مصلاىحضرت مهدى«ع»و محل عصاى موسى و شجره يقطين و خاتم سليمان است و جايىاست كه كشتى نوح از آنجا جريان يافته و قبور انبياء و مرسلين و اوصياء است و در مسجدكوفه،«دكة القضاء»،محل قضاوتهاى امير المؤمنين قرار دارد.امام صادق«ع»در باره آنفرموده است:«...تربة تحبنا و نحبه،اللهم ارم من رماها و عاد من عاداها»[31] كوفه تربتى استكه ما را دوست دارد،ما نيز آن را دوست داريم،خدايا هر كه سوء قصد به آن كند به تيربلايش بزن و هر كه با آن دشمنى كند،دشمنش باش. *********كوفيان مردم كوفه در تاريخ به بىوفايى و سست عهدى شهرت يافتهاند،تا آنجا كه گفته شدهاست«الكوفى لا يوفى»،در شعارهاى مردم در انقلاب اسلامى ايران و جنگ تحميلى نيزگفته مىشد كه«ما اهل كوفه نيستيم،على تنها بماند».البته تغيير اوضاع كوفه را در دورانمسلم بن عقيل و بر سر كار آمدن ابن زياد و كنترل شديد شهر و سختگيرى نسبت به مردمو...را نيز نبايد ناديده گرفت،كه مانع خروج هواداران سيد الشهدا«ع»براى يارى آنحضرت در كربلا شد،ولى به هر حال،تاريخ اسلام خاطره خوشى از عهد و پيمان مردمكوفه ندارد.[32]از ويژگيهاى روحى و اخلاقى جامعه كوفى،اينها را شمردهاند:تناقض در رفتار، نيرنگو تزلزل،سركشى نسبت به واليان،فرصتطلبى،اخلاق ناپسند،طمع و آزمندى، شايعهپذيرى و تركيب يافتن مردم آن از قبايل مختلف با گرايشهاى قبايلى.[33] همينها سبب شد تاعلى«ع»از دست آنان خون دل بخورد و امام مجتبى«ع»بىوفايى ببيند و مسلم بن عقيل، در اين شهر غريبانه به شهادت برسد و سيد الشهدا«ع»نزديك كوفه در كربلا در محاصرهسپاه كوفه لب تشنه جان دهد.البته تركيب جمعيتى اين شهر نيز،چندان منسجم نبود.مردمخود اين شهر،به اضافه قبايلى از يمن مثل قضاعه،غسان،بجيله،خثعم،كنده،حضر موت،ازد،مذحج، حمير،همدان و نخع كه پس از بناى اين شهر از دوره«سعد بن ابى وقاص» ساكن اين شهر شده و قدرت و نفوذى يافته بودند و جمعيتى از نژاد فارس كه در كوفهمىزيستند،سبب گرايشهاى مختلفى در مردم شده بود.از سردمداران اموى نيز برخىكوفه را در تحت نفوذ خود داشتند و مردم را به هوادارى بنىاميه فرا مىخواندند و سلطهاموى را گسترده و ريشهدار مىساختند. شيعيان اهل بيت نيز در كوفه كم نبودند،اما تشيعشان در بعد خطبههاى حماسى ونطقهاى پر شور و عواطف سرشار نسبت به خاندان پيامبر«ص»،بيش از پيروى از خطسرخ آل على و پا نهادن در ميدانهاى درگيرى بود.بىآنكه بخواهيم سختگيريها و شدتعمل امويان را در محدود ساختن يارى شيعيان نسبت به حسين بن على«ع»ناديدهبگيريم،از روحيه سستى و بىوفايى آنان نمىتوان بسادگى گذشت.حتى جمعى از آنان باديدن پيكرهاى حسين و يارانش در دم تيغها،مىگريستند و دعا مىكردند كه خدايا پسرپيامبرت را يارى كن.يكى از خودشان بر آنان خروشيد كه چرا به جاى دعا،به ياريشنمىشتابيد«هلا تهبون الى نصرته بدل هذا الدعاء؟».[34]واى بر كوفه و بر رسم پذيرايى اوسست عهدى و رياكارى و خودرايى او خاك عالم به سرش باد كه در خاك كشيدهر كه بنشستسر خوان پذيرايى او رسم او غدر و دورنگى،ره او كيد و نفاقشش جهت پر شد از آوازه رسوايى او[35] اى كوفه!اى كتيبه بيدادوى گور دادخواهى و فرياد اى پايگاه بازى شيطانوى شرح خاطرات پريشان خوردى فريب ديو هوى راكشتى به جهل،شير خدا را كشتى دو عاشق ازلى رانشناختى حسين و على را پشت على ز درد تو خم شدنام تو در فساد،علم شد در هفت رنگ تفرقه،طاقىبيتوتهگاه جهل و نفاقى اى جويبار جارى ناپاكاى آبروى ريخته بر خاك...[36]*********كهيعص از حروف مقطعه قرآن در اول سوره مريم.طبق برخى تفاسير،اين حروف رمزىاشاره به حوادث يا فضايل يا مسايلى دارد كه اهل بيت به علم آن آگاهند.از جمله تفسيرهاو تاويلهاى اين حروف،انطباق آن با حادثه كربلاست.در روايات است:حضرت زكريا نامپنج تن آل عبا را از جبرئيل فرا گرفت و چون به نام امام حسين«ع»مىرسيد،اندوهگينمىشد و اشك در چشمش مىآمد،اما با نامهاى ديگر،اندوهش مىرفت.راز آن را ازخداوند پرسيد.خداوند با«كهيعص»قصه آن را خبر داد.«كاف»،نام كربلاست،«ها»،كشته شدن عترت طاهره است، «ياء»يزيد ستمگر،قاتل حسين«ع»است،«عين»عطشحسين«ع»و«صاد»صبر و مقاومت اوست. زكريا سه روز در مصيبتحسين«ع»گريستو از خدا خواست كه فرزندى به او عطا كند و با محبت او،آزمايشش كند و آنگونه كهمحمد«ص»را در سوگ فرزندش به داغ نشاند،او را هم داغدار كند.خداوند،يحيى را بهاو عطا كرد.يحيى هم همچون حسين«ع»ششماهه به دنيا آمد.[37] ميان يحيى بن زكريا وحسين بن على شباهتهاى ديگر نيز وجود دارد.سر هر دو مظلومانه بريده شده و سر هر دودر طشت و طبقى پيش طاغوت زمانشان نهاده شد. *********گريه «چشم گريان،چشمه فيض خداست».گريستن بر ابا عبد الله الحسين«ع»ثواب بسياردارد.[3] فرشتگان،پيامبران،زمين و آسمان،حيوانات صحرا و دريا هم بر عزاى حسين«ع» گريستهاند.[38]اشگ ريختن،نشانه پيوند قلبى با اهل بيت و سيد الشهدا است.اشك،دل راسيراب مىكند، عطش روح را بر طرف مىسازد و حاصل محبتى است كه نسبت بهاهل بيتحاصل مىشود. همدلى و هماهنگى روحى با ائمه،ايجاب مىكند كه در شادىآنان شاد و در غمشان محزون باشيم.اين نشان شيعه است كه«يفرحون بفرحنا و يحزنونلحزننا...»[39] قلبى كه مهر حسين«ع»را داشته باشد،بى شك به ياد مظلوميت و شهادت اومىگريد.اشك،زبان دل و شاهد عشق است. آنچنان كز برگ گل،عطر و گلاب آيد برونتا كه نامت مىبرم از ديده آب آيد برون رشته الفت بود در بين ما،كز قعر چاهكى بدون رشته،آب بىحساب آيد برون؟ تا نسوزد دل،نريزد اشگ و خون از ديدههاآتشى بايد كه خوناب كباب آيد برون مهر تو شيرازه«ام الكتاب»خلقت استمشكل اين شيرازه از قلب كتاب آيد برون گر نباشد مهر تو دل را نباشد ارزشىبرگ بىحاصل شود گل،چون گلاب آيد برون[40]گريستن در سوگ شهداى كربلا،تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيهفكرى و روحى با اين مكتب است و اشك ريختن،نوعى امضا كردن پيمان و قراردادمودت با سيد الشهدا است.ائمه شيعه،گريستن بر مظلوميت اهل بيت و عزاى حسينى راتاكيد كرده و شهادت اشك را بر صداقت عشق،پذيرفتهاند.امام صادق«ع»فرموده است: «نزد هر كس كه ما ياد شويم و چشمانش اشگآلود شود،حتى اگر به اندازه بال مگسىباشد، خداوند گناهانش را مىبخشايد،هر چند چون كف دريا فراوان باشد.»[41] به گفته صائب: در سلسله اشگ بود گوهر مقصودگر هست ز يوسف خبر،اين قافله دارد دستور امامان به گريستن بر امام حسين«ع»بسيار اكيد است.امام رضا«ع»به ريان بنشبيب در حديث مفصلى فرمود:«يابن شبيب!ان كنت باكيا لشىء فابك للحسين بن على بنابى طالب فانه ذبح كما يذبح الكبش...».[42] اگر بر چيزى گريه مىكنى،بر حسين بن على گريهكن، كه او را همچون گوسفند،سر بريدند.در حديث ديگرى فرموده است:«محرم،ماهىاست كه مردم دوره جاهليت جنگ در آن را ناروا مىدانستند،ولى در اين ماه،دشمنان،خون ما را بناحق ريختند و هتك حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارتگرفتند و به خيمههاى ما آتش زدند و غارت كردند و در كار ما،براى رسول خدا هيچحرمتى را رعايت نكردند.روز حسين( عاشورا)پلكهاى ما را مجروح و اشگهايمان راجارى كرد و ما از سرزمين كربلا،گرفتارى و رنج به ميراث برديم.پس بايد بر كسىهمچون حسين،گريهكنندگان بگريند، كه گريه بر او،گناهان بزرگ را هم فرو مىريزد.»[43]خود امام حسين«ع»فرموده است:«انا قتيل العبرة،لا يذكرنى مؤمن الا بكى»،[44] منكشته اشكم،هيچ مؤمنى مرا ياد نمىكند مگر آنكه(بخاطر مصيبتهايم)مىگريد.امامسجاد«ع»بيستسال بر امام حسين عليه السلام گريست و هرگز طعامى پيش اونمىگذاشتند مگر آنكه گريه مىكرد.[45] به فرموده امام صادق«ع»:هر ناله و گريهاى ناپسند ومكروه است،مگر ناليدن و گريستن بر حسين عليه السلام:«كل الجزع و البكاء مكروهسوى الجزع و البكاء على الحسين».[46]هم گريستن،هم گرياندن،هم خود را شبيه گريهكنندگان در آوردن(تباكى)پسنديدهاست و اجر دارد.اين همه فضيلت كه براى گريه بر حسين«ع»بيان شده و اينكه اشكچشم،آتش دوزخ را فرو مىنشاند و غمگين شدن در سوگ شهيدان كربلا ايمنى از عذاباست،در صورتى است كه گناه و فسق و آلودگى انسان در حدى نباشد كه مانع رسيدن اينفيض الهى گردد.اشگى كه مبين پيوند عاطفى و رابطه مكتبى و اتصال روحى با راه و فكرو خط ائمه و سيد الشهداست،حتما زمينهساز پرهيز از گناه مىگردد.به تعبير شهيدمطهرى:«گريه بر شهيد،شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط اوو حركت اوست...امام حسين«ع»بواسطه شخصيت عاليقدرش،بواسطه شهادتقهرمانانهاش،مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است. اگر كسانى كه بر اينمخزن عظيم و گرانقدر احساسى و روحى گمارده شدند،يعنى سخنرانان مذهبى،بتوانند ازاين مخزن عظيم در جهت هم شكل كردن و همرنگ كردن و هم احساس كردن روحها باروح عظيم حسينى بهرهبردارى صحيح كنند،جهانى اصلاح خواهد شد.»[47] پس مهم،شناخت فلسفه گريه در راستاى احياى عاشورا و زنده نگهداشتن مراسم حسينى وفرهنگ كربلاست،نه گناه كردن و آلودگى،به اميد پاك شدن با چند قطره اشك! معلومنيست كه دل و جان آلوده،آن همسويى را با امام داشته باشد كه با ياد مصائبش گريه كند. گريه در فرهنگ عاشورا،سلاح هميشه برانى است كه فرياد اعتراض به ستمگران رادارد. «اشك»،زبان دل است و گريه،فرياد عصر مظلوميت.رسالت اشك نيز پاسدارى از«خون شهيد»است.امام خمينى«ره»فرمود:«هر مكتبى،تا پايش سينهزن نباشد،تا پايشگريهكن نباشد،تا پايش توى سر و سينهزن نباشد حفظ نمىشود...»،[48]«گريه كردن برشهيد، نگهداشتن،زنده نگهداشتن نهضت است»،[49]«گريه كردن بر عزاى امام حسين، زندهنگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همين معنى است كه يك جمعيت كمى در مقابل يكامپراطور بزرگ ايستاد...،آنها از همين گريهها مىترسند،براى اينكه گريهاى است كه گريهبر مظلوم است،فرياد مقابل ظالم است.»[50]هر چند نيست درد دل ما نوشتنىاز اشگ خود،دو سطر به ايما نوشتهايم[51]اشگ،سر فصل محبت و مودت است و برخاسته از عشقى است كه خداوند در دلهاقرار داده كه نسبت به حسين بن على«ع»مجذوب مىشود.به فرموده رسول خدا«ص»: «ان لقتل الحسين حرارة فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا».[52] براى شهادت حسينعليه السلام حرارت و گرمايى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمىشود. كدام عاشق در اين ره در بلا نيست؟كدامين دل شما را مبتلا نيست؟ اگر در سوگتان شد ديده نمناكاگر از عشقتان دل گشت غمناك گواه عشق ما اين ديده و دلرساند«اشگ»و«غم»ما را به منزل كنون ماييم و درد داغدارىكنون ماييم و اشگ و سوگوارى هنوز اشگ عزا پيوسته جارى استرواق چشممان آيينهكارى است غدير ما محرم دارد امروزمحرم،بذر غم مىكارد امروز[53]امروز هم،اشگ و گريه،رابط ما با حسين است و ما با شورى اشگهايمان،سر سفرهمحبتسيد الشهدا نشستهايم و نمك پرورده ابا عبد الله هستيم،از اين رو،اين مهر با شيرمادر در جان ما وارد شده و با جان هم به در مىشود. *********گلوى بريده حلقى كه بود بوسه گه مصطفى مدامآزردهاش ز خنجر فولاد كردهاى[54]پس از شهادت امام حسين«ع»،سر مطهرش را از پيكر جدا كردند.تيغ بر حلقومىنهادند كه بوسهگاه رسول خدا«ص»بود.از اين رو،لقب«ذبيح»بر آن حضرت دادهاند وهمچنين تعبير«مجزور الراس»از زبان زينب كبرى نقل شده است.در برخى مقتلها آمدهاست كه حضرت زينب،هنگام وداع جسد برادرش،پيكر او را در آغوش گرفت،لب برحلقوم بريده سيد الشهدا«ع»نهاد و بوسيد و با آن بدن خونين وداع كرد.[55]آن سو نگران،نگاه پيغمبر بودخورشيد،رسول آه پيغمبر بود اى تيغ پليد،مىشكستى اى كاشآن حنجره،بوسهگاه پيغمبر بود[56]*********گودال قتلگاه محلى كه سيد الشهدا«ع»در آخرين لحظات مقاومت،از اسب بر زمين افتاد و شمر ياسنان فرود آمد و سر مطهر امام را از پيكر جدا كرد.گويا نسبت به قسمتهاى ديگر ميدانكربلا، پايينترين جا بوده است.قتلگاه،محل به شهادت رسيدن امام شهيدان است كهخون مطهرش بر خاك كربلا ريخت.در حال حاضر،بيرون از حرم مطهر آن حضرت،سردابى وجود دارد كه محل شهادت او محسوب مىشود و سنگ مرمرى به بلندى نيم متراز سطح زمين،بصورت قبر،بر روى آن محل قرار دارد.اغلب در آن بسته است و گاهىبراى اشخاص معينى باز مىكنند تا زيارت كنند. «در فكرم آن گودالم كه خون تو را مكيده است.هيچ گودالى چنين رفيع نديده بودم. در حضيض هم مىتوان عزيز بود،از گودال بپرس».[57]*********گوشواره پس از شهادت امام حسين«ع»،سپاه كوفه به خيمهها حمله كرده،ضمن به آتشكشيدن آنها، هر چه در خيمهها بود غارت كردند و از گوشها و پاهاى اطفال،گوشواره وخلخال بيرون آوردند.[58] از فاطمه صغرى،دختر امام حسين«ع»نقل شده است كه پس ازشهادت امام،يكى از سواران سپاه عمر سعد به طرف او كه جلوى يكى از خيمهها ايستادهبوده،حملهور مىشود و با نيزه بر او ضربتى مىزند كه بر زمين مىخورد،آنگاه گوشوارهاز گوشش مىكند و خون جارى مىشود.[59] در باره ام كلثوم نيز چنين نقل شده است«حتىافضوا الى قرط كان فى اذن ام كلثوم اخت الحسين«ع»فاخذوه و خرموا اذنها».[60]*********گهواره سمبل حضور كودك شيرخوار در كربلا و شهيد شدن او با ستم يزيديان.در مرثيهها،تعزيهها و شبيهخوانيها از اين سمبل استفاده مىشود تا از على اصغر،ششماهه شهيد عاشورا ياد شود. پی نوشتها:1-بحار الانوار،ج 98،ص 124 و 136. 2-اغلب اين كتابها به فارسى ترجمه شده است. 3-پيرامون محورهاى گوناگون عاشورا و حوادث و شخصيتها و موضوعاتش،جزوه«فهرست كتب و موضوعاتپيرامون واقعه كربلا»،(از نويسنده)چاپ شده است،ناشر:سازمان تبليغات اسلامى. 4-لغتنامه،دهخدا. 5-تاريخ تكايا و عزادارى قم،ص 214. 6-لغتنامه،دهخدا. 7-همان. 8 -الفتوح،ابن اعثم،ج 5،ص 147. 9 و 10-ر.ك:سفينة البحار،ج 2،ص 11 و 475.معروفست كه:«كل ارض كربلاء و كل يوم عاشورا».در باره اين مرقد مطهر ازجمله«چهل حديث كربلا»،نشر معروف نيز منتشر شده است. 11 و 12-على مرادى. 13-مجمع البحرين،طريحى،واژه«كربل». 14 -فرهنگ فارسى،معين.براى آشنايى با تاريخ اين شهر از دير باز تا عصر حاضر،ر.ك:«تراث كربلا»از سلمان هادىالطعمه(اين كتاب به فارسى هم ترجمه شده است:ميراث كربلا) همچنين ر.ك:«موسوعة العتبات المقدسه»جلد 8(قسم كربلا)از جعفر الخليلى. 15-از جمله ر.ك:«موسوعة العتبات المقدسه»،ج 8،ص 9 به بعد. 16-همان،ص 10. 17-تراث كربلا،ص 19. 18-ر.ك:«تراث كربلا»،سلمان هادى الطعمه. 19-لغتنامه،دهخدا. 20-صحيفه نور،ج 20،ص 195. 21-همان،ج 9،ص 57. 22-زيارت عاشورا. 23-ابياتى از مثنوى:«شيعه نامه»،محمد رضا آقاسى(كيهان 12/6/71). 24-الانتفاضات الشيعيه،هاشم معروف الحسنى،ص 387. 25-تاريخ طبرى،ج 4،ص 304. 26-صحيفه نور،ج 9،ص 202. 27-سفينة البحار،ج 2،ص 498.احاديث مربوط به فضيلت كوفه در بحار الانوار،ج 97،ص 385 است. 28 -مجمع البحرين،طريحى،واژه كوفه. 29-موسوعة العتبات المقدسه،ج 8،ص 46.براى آگاهى از نام محلهها،قبايل،تاريخچه،اعصار گوناگون و موقعيتجغرافيايى و محصولات و...آن رجوع كنيد به بحث مفصل و مفيد كتاب«عنصر شجاعت»،خليل كمرهاى،ج 1،ص 359 تا 411.و فصل پنجم كتاب«تشيع در مسير تاريخ»ترجمه سيد محمد تقى آيت اللهى،نيز«الكوفة،نشاة المدينةالاسلاميه»،هشام جعيط،دار الطليعه،بيروت. 30-براى آشنايى مفصلتر با تاريخ كوفه،ر.ك:«تاريخ الكوفه»سيد حسين براقى نجفى،دار الاضواء،بيروت،«موسوعةالمصطفى و العترة»،محسن الشاكرى،ج 2،ص 109.و«سيماى كوفه»، غلامرضا گلى زواره. 31-سفينة البحار،ج 2،ص 499. 32-در مورد كوفه و كوفيان،ر.ك:«تاريخ الكوفه»،سيد حسين البراقى،ص 139. 33-با استفاده از«حياة الامام الحسين»،باقر شريف القرشى،ج 2،ص 420. 34-همان،ص 442،به نقل از«بلاذرى». 35-محمد حسين بهجتى(شفق). 36-از مثنوى غمآلود«كتيبه بيداد»قادر طهماسبى(فريد)،در سوگ على،امام مظلوم«ع». 37-تفسير البرهان،ج 3،ص 3،بحار الانوار،ج 44،ص 223.آيات ديگرى نيز به شهادت امام حسين«ع»تاويل شدهاست.ر.ك:بحار الانوار،ج 44،ص 217 باب«الايات الماولة لشهادته». 38- سفينة البحار،ج 1،ص 97،بحار الانوار،ج 45،ص 220 به بعد. 39- ميزان الحكمه،ج 5،ص 233. 40- اى اشكها بريزيد،حسان،ص 131. 41- وسائل الشيعه،ج 10،ص 391. 42- بحار الانوار،ج 44،ص 286. 43- همان،ص 283. 44- همان،ص 279. 45- همان،ج 46،ص 108. 46- بحار الانوار،ج 45،ص 313. 47- شهيد(ضميمه قيام و انقلاب مهدى)،ص 124 و 125. 48- صحيفه نور،ج 8،ص 70. 49- همان،ج 10،ص 31. 50- همان-ج 10،ص 31. 51- صائب تبريزى. 52- جامع احاديث الشيعه،ج 12،ص 556. 53- از مثنوى«اهل بيت آفتاب»از مؤلف. 54- محتشم كاشانى. 55 معالى السبطين،ج 2،ص 55. 56- ساعد باقرى. 57- خط خون،موسوى گرمارودى،ص 140. 58- حياة الامام الحسين،ج 3،ص 301. 59- بحار الانوار،ج 45،ص 61. 60- عوالم(امام حسين)،ص 305. منبع: فرهنگ عاشورا
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 501]
صفحات پیشنهادی
فرهنگ عاشورا(15)
فرهنگ عاشورا(15)-فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام نوزادان را با تربتسيد الشهدا«ع»بردارند كه سبب امان است.
فرهنگ عاشورا(15)-فرهنگ عاشورا(15) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی كام برداشتن با تربت مستحب است كام نوزادان را با تربتسيد الشهدا«ع»بردارند كه سبب امان است.
مهندسي فرهنگ عاشورا
مهندسي فرهنگ عاشورا نويسنده: عليرضا مزروعي مقدمه: عاشورا هم اوج حماسه است و هم اوج ..... تعميق و عمق بخشيدن سطح معلومات و اطلاعات مخاطبين در حوزه فرهنگ عاشورا.15.
مهندسي فرهنگ عاشورا نويسنده: عليرضا مزروعي مقدمه: عاشورا هم اوج حماسه است و هم اوج ..... تعميق و عمق بخشيدن سطح معلومات و اطلاعات مخاطبين در حوزه فرهنگ عاشورا.15.
نمايشگاه فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس در اردبيل آغاز به كار كرد
مدير روابط عمومي اداره كل حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس استان اردبيل گفت: براي نخستين بار در اين استان نمايشگاه بزرگ فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس از اول تا 15 ...
مدير روابط عمومي اداره كل حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس استان اردبيل گفت: براي نخستين بار در اين استان نمايشگاه بزرگ فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس از اول تا 15 ...
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا-ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا ... (15) امام خميني در پاسخ به شبهه افکني هاي روشنفکران خودباخته و بيمار و در ...
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا-ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا ... (15) امام خميني در پاسخ به شبهه افکني هاي روشنفکران خودباخته و بيمار و در ...
فرهنگ عاشورا(12)
فرهنگ عاشورا(12) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی صبر قتل صبر .... [15]در مجموع،به سرزمين كوفه و كربلا و آن مناطق گفته مىشود و در ادبيات و آثارشعرى عرب و مراثى ...
فرهنگ عاشورا(12) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی صبر قتل صبر .... [15]در مجموع،به سرزمين كوفه و كربلا و آن مناطق گفته مىشود و در ادبيات و آثارشعرى عرب و مراثى ...
مقالات محرم
فرهنگ عاشورا(10) • فرهنگ عاشورا(11) • فرهنگ عاشورا(12) • فرهنگ عاشورا(13) • فرهنگ عاشورا(14) • فرهنگ عاشورا(15) • فرهنگ عاشورا(16) • فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ ...
فرهنگ عاشورا(10) • فرهنگ عاشورا(11) • فرهنگ عاشورا(12) • فرهنگ عاشورا(13) • فرهنگ عاشورا(14) • فرهنگ عاشورا(15) • فرهنگ عاشورا(16) • فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ ...
فرهنگ عاشورا، آسیبها و تحریفها(1)
از آن جا که فرهنگ عاشورا و عزاداری، سنتی اجتماعی در درون جامعه شیعی است، به ناچار .... و یک میلیون و ششصد هزار نفر پیاده (14)، 72 ساعت بودن روز عاشورا(15)، رساندن ...
از آن جا که فرهنگ عاشورا و عزاداری، سنتی اجتماعی در درون جامعه شیعی است، به ناچار .... و یک میلیون و ششصد هزار نفر پیاده (14)، 72 ساعت بودن روز عاشورا(15)، رساندن ...
فرهنگ عاشورا(7)
فرهنگ عاشورا(7) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی خون آن روز كه جان خود فدا مىكرديمبا«خون»به .... [15] بقيه خيمههاى حسينى در روز عاشورا از اين قرار بوده است: 1-خيمه ...
فرهنگ عاشورا(7) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی خون آن روز كه جان خود فدا مىكرديمبا«خون»به .... [15] بقيه خيمههاى حسينى در روز عاشورا از اين قرار بوده است: 1-خيمه ...
فرهنگ عاشورا(6)
فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى .... [15] و براى خنثى كردن تبليغات دشمن،در زيارتنامهها همه اينصفات و اعمال،براى سيد ...
فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى .... [15] و براى خنثى كردن تبليغات دشمن،در زيارتنامهها همه اينصفات و اعمال،براى سيد ...
فرهنگ عاشورا(8)
فرهنگ عاشورا(8) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی رمز جاودانگى عاشورا هيچ حادثهاى به ... به ترتيب زمانى اتفاق افتاده است،مىآوريم: 15 رجب 60 هجرى:مرگ معاويه در شام و ...
فرهنگ عاشورا(8) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی رمز جاودانگى عاشورا هيچ حادثهاى به ... به ترتيب زمانى اتفاق افتاده است،مىآوريم: 15 رجب 60 هجرى:مرگ معاويه در شام و ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها