محبوبترینها
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853990686
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) نويسنده: دكتر محمد علي چلونگر مقدمهشهر كوفه از زمان امام علي (ع) از سال 36 هجري كه به آن نقل مكان كرد و حتيزودتر از آن، مركز اصلي نهضتها، الهامات، اميدها و بعضي اوقات كوششهاي هماهنگشيعيان شد. در داخل و اطراف كوفه، بسياري از حوادث آشفته كه تاريخ صدر تشيع راميسازد، واقع گرديد. حوادثي نظير تجهيز قواي امام علي (ع) براي جنگهاي جمل وصفين، قيام حجربن عدي و قيام امام حسين، از جمله آنان است.در كنار آن ها، كوفه جايگاه موانع، نا اميديها، محروميتها و حتي خيانت وشكست آرزوهاي شيعيان از طرف كساني بود كه نميتوانستند خاندان علوي (ع) را درفرمان روايي جامعه اسلامي ببينند. بررسي اوضاع اجتماعي و خاص حاكم بر آن، عللعدم موفقيت ظاهري امام حسين (ع) را روشن ميكند.مهم ترين حادثهاي كه در تاريخ تشيع ارتباط مستقيمي با كوفه دارد، قيام كربلااست. كوفيان جزو دعوت كنندگان امام حسين (ع) بودند و از طرف ديگر لشكري كهامويان در روز عاشورا براي كشتن امام (ع) بسيج كردند، همه از آنان بود.اين مقاله در پي پاسخ به اين عملكرد متضاد كوفيان در برخورد با قيام كربلااست. در اين مقاله براي مردم شناسي كوفه در زمان قيام كربلا، پيشينه كوفه، بافتجمعيتي از نظر نژادي و عقيدتي، روحية كوفيان و نقش اشراف و رؤساي قبايل، بررسي وتحليل شده است.آن چه در زمان قيام امام حسين (ع) در كوفه اتفاق افتاد، جداي از پيشينه شهر وعملكرد قبلي كوفيان نيست و بدون بررسي پيشينة كوفه، محقق نميتواند، تحليلجامعي از مردمشناسي كوفيان در قيام امام حسين (ع) به دست آورد. كوفه از تأسيس تا قيام كربلاكوفه را سعد بن ابي وقاص در سال هفدهم براي جاي دادن لشكريان ساخت. درآغاز كار غرض از ساختن آن، فراهم كردن جايي براي سكونت سربازان بود، اما ديرينگذشت كه گروهي از اصحاب پيامبر (ص) و ديگر مردم بدان شهر روي آوردند. هرچهدامنة فتح در شرق گسترش مييافت، دستههاي بيشتري از مردم سرزمينهاي فتحشده، به كوفه ميآمدند.امام علي (ع) پس از غلبه بر پيمان شكنان جمل، از بصره به كوفه رفت و آن شهررا مركز خلافت خويش كرد و تا پايان عمر به مدينه بازنگشت. برخي از عواملي كه موجبشد، اميرمؤمنان علي (ع) كوفه را مركز خلافت برگزيند، عبارتند از:1ـ حضور بسياري از اصحاب رسول الله (ص) در اين شهر كه در هيچ يك ازشهرهاي ديگر به اين تعداد نبودند. در جنگ صفين دو هزار و شش صدتن از صحابةمقيم كوفه، همراه امام(ع) بودند.2ـ موقعيت خاص نظامي اين شهر، در برابر شام و سركشي معاويه.3ـ حضور نامآورترين قبايل و شخصيتهاي مسلمان از شهرهاي حجاز، يمن وديگر شهرها در كوفه.4ـ بي توجهي و عدم علاقة مردم ديگر شهرها به اهلبيت (ع) .5ـ از نظر جغرافيايي، در قلب جهام اسلام آن روزگار جاي داشت و بر ايران، حجاز،مصر و جزيره مسلط بود.از زمان ورود امام علي (ع) به كوفه، اين شهر اهميتي خاص يافت. كوفه تا زمانشهادت اميرمؤمنان (ع) به سال چهلم هجري، مركز تحولات نظامي، سياسي واجتماعي جهان اسلام بود. سركشي كوفيان از رويارويي با لشكريان معاويه، غارتهايضحاك بن قيس، نعمان بن بشير، سفيان بن عوف غامدي از جمله وقايعي است كه بهكوفه و كوفيان مربوط ميشود.بعد از شهادت امام علي (ع) ، كوفيان با امام حسن (ع) بيعت كردند. سستي مردمكوفه در برابر ترفندهاي بني اميه از عواملي بود كه امام حسن (ع) مجبور به صلح بامعاويه شد پس از آن كه امام حسن (ع) ، صلح كرد و كوفه را ترك كرد، خاطر معاويه ازدرگيري با سپاهي منظم در عراق آسوده شد. در اين دوران معاويه، تا آن جا كه توانست ازآزار كوفيان دريغ نكرد. بسياري از مردم دين دار را با مكر و حيله و دادن امان به دامانداخت و سپس بر خلاف مسلماني، دستور كشتن آنان را داد و چه بسيار تحقيرها كه درحضور شاميان بر بزرگان كوفه روا نداشت. اندك اندك كوفيان از تحمل اين همه ستم وتحقيرها به جان آمدند و همين كه معاويه مرد، كوفيان احساس كردند، فرصتي مناسببراي اقدامي تازه به دست آمده است. در اين موقعيت تنها ايالتي كه سرنگوني رژيم امويرا ميخواست و براي اجراي اين منظور عملاً دست به كار شد، كوفه بود. نامههاي زياديبراي امام حسين (ع) نوشته شد و از او دعوت شد كه به طرف كوفه حركت كند. امام براساس خواست مردم كوفه به طرف آن شهر حركت كرد ولي اكثر كوفيان برخلاف نامههاخويشان، به امام خيانت كردند و وي را در مقابل امويان تنها گذاشتند.تركيب جمعيت كوفه از نظر نژادي و عقيدتيالف ـ نژاديتركيب جمعيتي كوفه در بعد نژادي از دو گروه بود: عنصر اوّل، عربها كه نزاري ويمني بودند. تركيب عنصر عرب در كوفه، بيشتر از هر شهر عربي ديگر، پيچيده بود. بادقت در فهرست گروههاي قبائلي عرب و امواج متوالي تازه واردان، متوجه ميشويم كهعنصر عرب در اين شهر فوق العاده در اصل و زمينه، نامتجانس بوده است. در ميان خودگروههاي نزاري و يمني، دستهبنديهاي گوناگون وجود داشته است؛عنصر اساسي ديگر جمعيت كوفه، موالي بود كه عمدتاً ايرانيها بودند. عواملفراواني براي به حساب آوردن اين جريان عظيم كه در كوفه بيشتر از ديگر شهرها وجودداشتند، بود. اين گروه از دوران فتوحات به بعد در اين شهر ساكن شدند. حدودچهارهزارنفر از ايرانيان كه معروف به ديالمه بودند در بين عربها وجود داشتند كه از آغازتأسيس كوفه در اين شهر اقامت گزيدند و بعد از آن، تعداد آنان رو به گسترش نهاد.اعراب رفتاري متفاوت با گروههاي موالي داشتند. موالي ايراني از موقعيت مساويبا شهروندان عرب در نظام اجتماعي شهري برخوردار نبودند. آنان را موالي يا گماشتگانميخواندند؛ اصطلاحي كه دلالت بر مرتبة پايين پايگاه اجتماعي داشت. با وجودي كهاينان در صحنههاي نظامي نقش فعالي داشتند ـ به جز زمان امام علي (ع) ـ حقوق آنانمورد توجه نبود. برخورد دون پاية اشراف عرب با آنان موجب شده بود كه نفرتي بين آنان واشراف عرب به وجود آيد. توجه امام علي (ع) به حقوق آنان موجب گرايش آنان بهخاندان علوي شد. الغارات مينويسد: «در روز جمعهاي، امام علي (ع) بر روي منبريآجري خطبه ميخواند، اشعث بن قيس كندي از اشراف يمني به نزد امام آمد و گفت: اينسرخ رويان (ايرانيان) جلو روي تو بر ما غلبه كردهاند و تو جلو اينان را نميگيري، سپس درحالي كه خشم گين شده گرفته بود، گفت: من امروز نشان خواهم داد كه عرب چهكارهاست. اميرمؤمنان (ع) فرمود: اين شكم گندهها خودشان روزها در بستر نرم استراحتميكنند، و آنان (موالي ايراني) روزهاي گرم براي خدا فعاليت ميكنند و آن گاه از منميخواهند كه آنان را طرد كنم تا از ستم كاران باشم.» اين گونه برخوردها رابطة نزديكيبين موالي كوفه و اهل بيت: ايجاد كرد. اين موالي نقش برجستهاي در تاريخ سياسي،مذهبي كوفه به خصوص در نهضتهاي شيعه ايفا كردند.ب ـ عقيدتيتركيب جمعيتي كوفه در بعد عقيدتي شامل گروههاي خوارج، هواداران بني اميه،بني تفاوتها و شيعيان بود.خوارج از زمان رويارويي صفين به اين نام، خوانده شدند و مخالفتشان را هم اززمان اميرمؤمنان (ع) و پس از آن بي درنگ آشكار كردند. هواداران بني اميه، معمولاً ازاشراف قبايل بودند. اينان در ساختار قدرت رسمي عراق واسطة حاكميت بني اميه وجمعيت قبيلهاي بودند. آنان علاقهمند به نگهداري و برقراري موقعيتهاي سياسي وامتيازات و انحصارات اقتصادي بودند و هر موقع كه احساس ميكردند، حمايت ازاهلبيت: اين موقعيت آنان را مورد تهديد قرار ميدهد، به طرف بنياميه متمايلميشدند. آنان در بني اميه، تأمين موقعيتهاي ممتاز و منافع بي شمار خود را ميديدند.مراحل شكلگيري تشيع و خوارج در پيوند مخالفتشان با نظم قبيلهاي موجود بود.شيعيان موجود در كوفه شامل دو دسته ميشدند:الف) برخي از «نخستين مهاجران» به كوفه كه از هواداران اميرمؤمنان (ع) بودند.اينان نقشي در حكومت يا سازمان قبيلهاي نداشتند؛ از اين جمله، حجر بن عدي كندياست كه كاملاً تحت الشعاع اقتدار محمد بن اشعث كندي است.ب) «مهاجران جديد» كه تا زمان امام علي (ع) به كوفه نيامده بودند.اينان به اميد بهبودي وضعشان در برابر قدرت قبيلهاي، مسلط ايستادگيميكردند. بعضي از دستههايي كه در آغاز از پر شورترين حاميان اميرمؤمنان ظاهر شدندو بعداً حمايت خود را از امام حسين (ع) نشان دادند، از اين گروه بودند. شيعيان درصدقابل توجهي از كوفيان را تشكيل ميدادند. ابوالفرج اصفهاني مينويسد: «وقتي زياد دربصره بود، حجر و يارانش در مسجد، يك سوم و يا نصف آن را اشغال كرده و به مذمت وبدگويي معاويه ميپرداختند.» اين مسئله نشان از گروه قدرتمندي از شيعيان در بينكوفيان داشت.اين شيعيان به دو دسته تقسيم ميشدند:1ـ شيعيان سياسي كه اكثر شيعيان كوفه از اين دسته بودند. آنان از امامعلي(ع) وبعد از آن از فرزندش امام حسين (ع) به جهت ملاحظات سياسي و اقتصادي حمايتكردند. حمايت آنان از علويان به براي دشمني با استيلاي شاميان بود. در واقع آنان فقطدر مسائل سياسي، همراهي معيني با اولاد علي (ع) داشتند. اين گروه از تودههاي وسيعكوفي و اكثر از قبايل يمني و موالي غير عرب به شمار ميآمدند كه ظاهراً متمايل بهآرمانهاي رهبري شيعيان بودند، ولي از مواجهه با هر خطري كه امكان وقوع آن وجودداشت، پرهيز ميكردند. هرگاه، اميد موفقيتي در يكي از افراد اهل بيت: ميديدند، باشور و هيجان در اطراف او جمع ميشدند و زماني كه اميدهاي موفقيت رو به زوالميگذاشت، او را رها ميكردند. آنان فاقد شجاعت و شهامت لازم يا ثبات قدم در مرحلةامتحان بودند. اين دسته در حوادث زمان امام علي (ع) ، صلح امام حسن (ع) ، قضيةمسلم بن عقيل و امام حسين (ع) چون قدرت سياسي، نظامي بني اميه را برتر احساسكردند، از اطراف اهلبيت: پراكنده و بعضاً دسته دسته به سوي بني اميه فرار كردند.2ـ شيعيان اعتقادي؛ يعني آنان كه به امامت امام علي (ع) و فرزندانش از طريقنص قائل بودند و امامت و رهبري مسلمانان را بعد از پيامبر(ص) از طريق وحي الهي وخاندان پيامبر(ص) ميدانستند. اينان خود را تسليم وجود مقدس امام علي (ع) وفرزندان معصوم او كرده بودند. اين گروه نسبت به دستة اول كمتر بودند. به فرمودة امامباقر (ع) در ميان ياران امامعلي(ع) و بيعت كنندگان كمتر از پنجاه نفر معرفت حقيقينسبت به او و مقام امامت او داشتند.اين گروه كم شمار با ارادتي خالصانه، براي گسترش تشيع در كوفه بسيار كوشيدند.كوفيان گرچه با خيانت به امام حسين (ع) ، ننگي ابدي براي خويش خريدند، اما توجهامام حسين (ع) به كوفه در بين ايالات مختلف اسلامي نشان دهنده آن است كه ارادتمندان راستين اهلبيت: تنها در كوفه بودهاند، چنان كه شهيدان ركاب آن حضرت دركربلا، شماري چشمگير كوفي بودند.كوفياني كه از امام حسين (ع) بعد از مرگ معاويه بن ابي سفيان براي رفتن بهشهرشان دعوت كردند، تنها از شيعيان اعتقادي و راستين نبودند، بلكه از همة گروههاييكه نام برديم، بودند. اكثر دعوت كنندگان با توجه به بافت جمعيتي اعتقادي شهر ازگروههاي غير شيعي اعتقادي بودند. تصويري كه از مردم و اوضاع كوفه در آستانة خلافتيزيد ميتوان به دست آورد، آن است كه چون براي مردم كوفه از جهت ملاحظاتسياسي، اقتصادي و مذهبي، حكومت بني اميه و شخص يزيد تحمل نكردني بود، با مرگمعاويه بن ابي سفيان و روي كار آمدن يزيد شروع به مخالفت كردند. آغاز اين مخالفت ازجانب شيعيان كوفه بود. به دنبال مخالفت شيعيان، دستهجات ديگر كوفيان هم كهجانشين مناسبي براي يزيد نداشتند، بر اثر جو عموميِ به وجود آمده، امام حسين (ع) رابرگزيدند و همراه هواداران شيعيِ حسين بن علي (ع) شدند. در كنار اظهار علاقه شيعيانبه آمدن امام(ع) به كوفه، كساني كه موقعيت خود را در خطر ميديدند، تحت تأثير روشديگر مردم، اظهار حمايت از حسين بن علي (ع) كردند. جوي به جهت خلا سياسي، پساز مرگ معاويه، در كوفه ايجاد شده بود كه بني اميه نيز نتوانستند جاي آن را پركنند.در واقع، همة كساني كه امام (ع) را به كوفه دعوت كردند و آن دوازده يا هيجدههزار نفري كه با فرستادهاش، مسلم بن عقيل، بيعت كردند، احساس مذهبي نداشتند،بلكه به دلايل سياسي، هوادار خاندان رسول الله (ص) شده بودند، اين نكته در درك روحيةمردم كوفه در برخورد با قيام كربلا، حتماً بايد مورد نظر قرار گيرد. كوفيان صدها نامه بهامضاهاي گروهي به سوي حسين بن علي (ع) فرستادند و وقتي كه مسلم بن عقيل بهكوفه رسيد، در اطراف او گرد آمدند، ولي اين اقدام براي اكثر آنان بيان آرزوهايشان يعنيسقوط استيلاي شاميان بر كوفيان معنا ميداد. اهدافي كه به نظر آنان در آن موقعيتزماني، دسترسي به ا´ن فقط از طريق امام حسين (ع) ممكن بود.اين وضعيت با وجود حاكم سهلگيري، مثل نعمان بن بشير گسترش يافت.مردم بر اثر عدم شدت عمل حاكم كوفه و جو ايجاد شده، به راحتي اظهار هواداري از امامكردند. عوض شدن حاكم و جايگزين شدن عبيدالله بن زياد كه مردم كوفه و روحياتآنان را خوب ميشناخت و به سياست ماهرانه و مكارانهاش معروف بود، اوضاع را به كليتغيير داد. اتخاذ اقدامات شديد و افراطي، ابن زياد، به منظور سركوبي نهضت كوفيان،بسياري از آنان را به هراس افكند و كساني كه زود و عجولانه تصميمگيري ميكردند، خودرا از ناحيه ابن زياد، در معرض خطر ديدند. بر اثر تهديد وي مبني بر آمدن قريب الوقوع ازشام افرادي كه روي ملاحظات سياسي، اقتصادي و نه اعتقادي، از امام دعوت كردهبودند، خود را به كلي باختند و عقب نشيني كردند، ويژگي عدم قاطعيت كوفيان بر افكارسياسيشان چيره شد. از اين رو، آنان خود را به واقعيت موجود تسليم كردند و حاضرنشدند، خود را به مخاطره بيندازند.اشراف قبيلهاي كه اكنون اطمينان به حكومت اموي كوفه داشتند و تثبيت امويانرا آشكار ميديدند، به حمايت از امويان پرداختند. ابن زياد براي سركوبي قيام از آنان سودجست و آنان را نزد قبايل خود فرستاد تا مردم را از اطراف مسلم پراكنده كنند. اينبزرگان به ميان مردم رفتند و آنان را پراكنده كردند، بسياري از مردم كه مخالفت با رؤسايقبايل را چندان به مصلحت نميديدند، از اطراف مسلم پراكنده شدند. وقتي كه مسلم بهقصر ابن زياد حمله كرد، همين اشراف با تهديد و تطميع، ياران او را به حداقل رساندند وقدرت خود را بر مهار مردم خويش نشان دادند.در مقابل آناني كه به حسين بن علي (ع) پشت كردند، گروه كوچكي از كوفيانبودند كه از نهضت نوادة پيامبر(ص) خالصانه و با احساسات عميق مذهبي حمايتميكردند. اين گروه، به مجردي كه خبر ورود امام (ع) را به كربلا شنيدند، بر رغم وجودهمه موانع، به هر طريقي ترتيب رساندن خود را به كربلا دادند. آنان جان خود را درمقابل امام حسين (ع) و يا هركس از اعضاي خاندان آسيب ديدة او نهادند. عدهاي از ايندسته به جهت دستگير شدن و يا راه بندان و مراقبت شديد جادهها، نتوانستند در كربلاحضور يابند.ويژگيهاي روحي و خلقيات كوفيانآن چه كه مردم اين شهر در برخورد با قيام امام حسين (ع) از خود نشان دادند،برگرفته از خلقيات و ويژگيهاي رواني آنان بوده است. بدون بررسي و شناخت روحياتكوفيان، نميتوان علل اين گونه عكس العمل آنان را متوجه شد.آنان مردمي پر احساس و گرم بودند تا موقعي كه خطر پيش نميآمد، جسور به نظرميآمدند، زبان و عمل ظاهرشان دو تا بود و اعتماد به نفس آنان كار مشكلي بود.ظاهرشان خوب و دل فريب اما دلهاي آنان آلوده و پر از نيرنگ بود. تاريخ به خوبي شاهداين مطلب است.مردم اين شهر در مقاطع مختلف، مواضع متفاوتي داشتند. تركيب قبايلي شهر براين تغيير مواضع سريع، مؤثر بود. حساسيتهاي قبيلهاي آنان را گرفتار روحي تندخويانهكرده بود، به طوري كه با ديدن حادثهاي، مقطعي تصميم ميگرفتند. اين تصميماتعمدتاً در جهت منافع قبيلهاي آنان بود و سبب عدم يكپارچگي كوفيان ميشد، چيزيكه بني اميه بارها از آن بهره گرفتند.روحية ترس و وحشت از دشمن و خود باختن در مقابل نيروي مخالف ازويژگيهاي ديگر آنان بود. اين مسئله، هميشه در شكستها و مغلوب شدنها اثر مهميداشته است.دست خوش احساسات تند شدن، پذيرش تحريك آني، عاقبت نينديشي، اخذتصميم سريع و پشيماني از تصميم گرفته شده، تذبذب، نظام ناپذيري، دنيا طلبي،تناقض در رفتار، فريب كاري، تمرد بر واليان از مختصات كوفيان است. بسياري ازنامههايي كه به امام حسين (ع) نوشته شد، برخاسته از همين ويژگيهاي رواني بود.آنچه به گوش اين مردم كمتر فرو ميرفت، سخني بود كه از واقعبيني و خيرخواهيبرميخاست و آنچه را كه به گوش جان ميخريدند، گفتاري بود كه عاطفه و احساس راتحريك كند.از پايان خلافت عثمان تا موقعي كه مركز خلافت به بغداد منتقل شد و حتي بعد ازآن، كوفه آرام ننشست. هرگاه حاكمي ستمكار و با اقتدار بر سر آنان بود، در خانههاميخزيدند و هرگاه ضعف حكومت بر آنان آشكار ميگشت به دستهبندي و توطئه وسرانجام قيام و شورش برميخاستند. كوفه فقط زماني آرام ميگرفت كه افرادي؛ چون،زياد يا پسرش عبيدالله يا حجاج بن يوسف ثقفي بر آن حكومت ميكردند، كه با سياستخشن و وحشتناك خود نفسهايشان را در سينه خفه ميكردند. بدين گونه فقط استبدادموجب فروكش كردن تنشهاي سياسي اين شهر بود و اين ويژگي را در قيام كربلا بهروشني و وضوح ميبينيم، تا وقتي نعمان بن بشير حاكم سهلگير بر كوفه حكومتميكرد، كوفيان در سر، هواي شورش بر بني اميه داشتند. ولي وقتي عبيدالله بن زياد برآنان وارد شد، اكثر كوفيان از نهضت كنار كشيدند. تعبيرات اميرمؤمنان(ع) نسبت بهروحيات كوفيان، بسيار گوياي واقعيت آنان است. امام علي (ع) در قالب خطبهاي،دوگانگي شخصيت كوفيان و تذبذب آنان را، ميان حقيقت و ايمان و نفاق و دورنگي،ترسيم ميكند. محتواي اين خطبه چهرة جامعه كوفه را مينماياند. در نگاه امام (ع)كوفيان به خواري تن در داده بودند و خواري ايشان را دوايي نبود:«اي مردمي كه به تن فراهميد و در خواهشها مخالف هميد. سخنانتان تيز،چنان كه سنگ خاره را گدازد و كردارتان كند، چنان كه دشمن را درباره شما به طمعاندازد...»در خطبهاي ديگر اميرمؤمنان روحيات كوفيان را تشبيه به زن حاملهاي ميكند كهپس از تحمل درد و رنج دوران حمل در نهايت، بچة خود را سقط ميكند. و بار ديگر آنانرا به شتران بي سرپرستي تشبيه ميكند كه هرگاه از يك سو گرد هم آيند از سوي ديگرپراكنده ميشوند.اين روحيه، طبيعتاً نميتوانست يك والي و زمام دار آرام و اصلاح طلب، آن همپايبند به راههاي منطقي و انساني را تحمل كند؛ از اين روست كه امام علي (ع) در اواخركار، هرچه به اين مردم، اصرار ميكند تا عليه شام متحد شوند، آنان حتي براي دفاع ازخود عراق نيز تلاشي نميكنند. آن وقت است كه زبان ملامت امام علي (ع) به روي آنانگشوده ميشود:«اي گروهي كه وقتي دستوري ميدهم، اطاعت نكرده و وقتي دعوت ميكنماجابت نميكنيد. شما را به خدا قسم آيا ديني نيست كه شما را وحدت بخشد؟ آيا جمعيتينيست كه شما را به خدا تحريك كند؟ آيا تعجب نيست كه معاويه، ستمگران فرومايه رابدون پول فرا ميخواند و او را متابعت ميكنند و من شما را دعوت ميكنم، در حالي كهباقي مانده اسلام هستيد، اما نسبت به هيچ كدام از دستورهاي رضايت بخش من تن درنميدهيد و عليه هيچ فرمان مورد خشم من فراهم نميآييد.»تذبذب كوفيان در قيام كربلا بعد از تسلط عبيدالله بن زياد بر اوضاع كوفه آشكارگرديد. اين روحيه موجب گرديد كه اشراف كوفه را در همكاري پنهاني با بني اميه و ناديدهگرفتن عصبيتهاي پيشين تشويق كند. در واقع آن تذبذب و اين خيانت را براي سلطةهمه جانبة يزيد بر كوفه، تعامل كارسازي يافتند؛ يعني، تسلط مردي كه كوفيان تا ديروز ازسر غيرت و حميت و گاه ايمان و عتقاد، او را دشمن خويش ميشمردند.بلاي تسلط ابن زياد، حاصل تذبذب و سستي ارادههاي كوفيان بود. اين روحيةآنان موجب گرديد كه همه شمشيرها از كوفه بر ضد امام حسين (ع) به حركت در آيد، درحالي كه رضاي خود مردم در اين كار نبود. كلام فرزدق به امام حسين (ع) گوياي اينروحيه كوفيان است: «قلوبهم معك و سيوفهم عليك» و «دلهاي آنان با توست، وليشمشيرهايشان بر ضد توست.» و يا گفتار ديگرش «أنت أحب الناس الي الناس و القضاءفي السماء والسيوف مع بني اميه»؛ تو محبوبترين مردم در نزد مردم هستي، اما قضا درآسمان است و شمشيرها در كنار بنياميه.» در توضيح اين جمله به گفتار مجمع بنعبدالله العائذي، يكي از كوفياني كه به امام ملحق شد، ميتوان استناد كرد كه گفت:اشراف همگي بر ضد تو هستند، اما بقيه مردم قلوبشان با توست، هرچند فردا روي توشمشير خواهند كشيد.نقش رئيسان و اشراف قبايل كوفهكوفه در آغاز، براي استقرار لشكريان مسلمان و مأمور فتوحات در قلمرو ايرانساساني تأسيس شد، لذا از همان آغاز شمار بسياري از قبايل گوناگون شمالي و جنوبي دركوفه ساكن شدند. مهاجرت قبايل از شهرهاي مختلف، از دوران عمر آغاز شد بر خلافديگر شهرها كه داراي تركيبي تقريباً يك دست بود، كوفه تنوع جمعيتي و قبيلهاي داشت.نخستين تقسيمبندي مردم كوفه به دو گروه كلي، نزاري (عرب شمالي) و يمني(عرب جنوبي) بود. سوي شرق مسجد كه مرغوبتر بود، يمنيها، و سوي غرب آننزاريها ساكن شدند.در دوران عمر، كوفه به هفت قبيله يا هفت بخش نظامي تقسيم شد كه محلتجمع و بسيج نيروهاي نظامي و رسيدگي به حقوق و غنيمتهاي جنگي بود. اينگروهبندي مدت نوزدهسال ادامه داشت، تا زماني كه اميرمؤمنان (ع) در سال 36 هجريبه كوفه آمد و تغييرات ديگري در آن داد. امام علي (ع) در حالي كه گروهها را در همانهفت گروه نگاه داشت، تغييراتي ژرف در تركيب و صورت خارجي آنان پديد آورد. آخرينتغيير در اداره كوفه، چهارده سال بعد، وقتي كه زياد بن ابيه، به عنوان والي در سال 50 بهكوفه آمد، ايجاد شد. نظام قبيلهاي كه زياد در كوفه پايهگذاري كرده بود، در زمان قيامامامحسين (ع) بود. تغيير شكل در تقسيمبندي قبيلهها، متناسب با مصالحي بود كهحكام در نظر ميگرفتند. با توجه به ماهيت قبيلهاي كوفه، در بسياري از موارد، قدرترئيسان قبايل بيش از قدرت حاكمان شهر بود و همين موجب ميشد كه اغلب حكامملاحظه رئيسان و بزرگان قبايل را بكنند.در حوادث قبل از قيام كربلا، مثل جنگ صفين، صلح امام حسن (ع) و قيامحجربن عدي رهبران قبايل نقش مهمي ايفا كردند. رهبران قبيلهاي در كوفه در دورانحاكميت امام علي (ع) چون علاقهمند به نگهداري و برقراري موقعيتهاي سياسي وامتيازات انحصاري، اقتصادي بودند و با پيروزي و موفقيت امام (ع) موقعيت آنان در خطرجدي قرار ميگرفت، نسبت به امام علي (ع) بي تفاوت و به سوي معاويه متمايل شدند،زيرا در معاويه تأمين موقعيتهاي ممتاز و منافع بي شمار خود را ميديدند. در عين حال،اين رهبران، مردد بودند كه آشكارا خود را به معاويه تسليم كنند و موقعيت جنگ و ستيزخود را از دست بدهند. به همين واسطه بود كه به صورت ظاهر، در زمرة لشكرياناميرمؤمنان (ع) باقي ماندند، در حالي كه بر معاويه فشار ميآوردند تا امتيازاتشان راتضمين كند. آنان چنين وانمود ميكردند كه از هواداران و حاميان شيعي هستند.همين رهبران قبيلهاي و طايفهاي در دوران كنارهگيري امام حسن (ع) ، وقتي كهمعاويه بر كوفه استيلا يافت، به خدمت گزاري در ساخت قدرت ايالت، ميانجي شدند.اشراف قبيلهاي در كوفه، در دوران معاويه كه رويكرد گستردهاي به نظام قبيلهاي داشت،موقعيت مهمي در بين مردم خود به دست آوردند.در قيام حجر بن عدي، رهبران قبيلهاي كه بعضي نيز از دوستان قديمي حجر بهحساب ميآمدند، بين او و حاكم كوفه، زياد بن ابيه ميانجي شدند . زياد كه نفوذ رهبرانقبايل را ميدانست، براي پايان دادن به قيام حجر بن عدي به تطميع و تهديد اشراف ورهبران قبايل به خصوص يمنيها پرداخت و خطاب به آنان گفت: اگر از حمايت حجردست بر نداريد، نيروهاي شامي را براي سركوبي كامل همگي شما فرا ميخوانم. آنانهمچنين تهديد شدند كه اگر حجر را تسليم نكنند به مرگ محكوم خواهند شد واموالشان مصادره خواهد شد. در نهايت زياد به ياري اشراف قبيلهاي ياران حجر راپراكنده كرد.نقش دو گانه و خيانت آميز كوفيان در قيام امام حسين (ع) ، ارتباط تنگاتنگي باعملكرد اشراف و رهبران قبايل دارد. در اين حادثه، منافع شخصي رهبران قبيلهاي موردبهرهبرداري امويان قرار گرفت و آنان را وادار كردند كه عليه اصول مذهبي و ارزشهايديني خود قيام كنند. بني اميه هم چنين در اين حادثه از رقابتهاي قبيلهاي به نفع خودسود جست.ابن زياد براي سركوبي قيام مسلم بن عقيل از نفوذ رئيسان قبايل و اشرافي كهخواهان وضع موجود خود بودند و در نتيجه به راحتي در برابر تهديد و تطميع حكامسرفرود ميآوردند، بهره گرفت. فرهنگ قبيلهاي حاكم بر جامعة كوفه، به گونهاي بود كهعموم مردم، ناچار پيرو اشراف و رئيسان قبايل خود بودند، تعصب و رقابت قبيلهاي نيز براين امر دامن ميزد ، به تبليغات وسيعي انجاميد كه در پراكندگي مردم از اطراف مسلمنقش مهمي داشت. عدم همكاري سران قبايل با مسلم و حتي مخالفت آنان با ايشانحاكي از درك آنان نسبت به مصلحتهايي بود كه با منافع قبيلهاي سازگاري بيشتريداشت.عبدالله بن حازم ازدي در مورد نقش رئيسان قبايل، در پراكنده ساختن همراهانمسلم ميگويد: «سران قبايل از بالا بر ما ظاهر شدند، كثير بن شهاب قبل از همه آغازسخن كرد و گفت: اي مردم نزد افراد خودتان رويد و به كار شر شتاب نياوريد كه خويشتنرا در معرض كشته شدن قرار ميدهيد. سپاهيان يزيد در راهند و فرا ميرسند، امير قرارنهاده كه اگر امشب به جنگ اصرار ورزيد و شبانگاه نرويد، باقي ماندگان شما را از عطامحروم دارد و جنگيانتان را بي مقرري در نبردگاههاي شام پراكنده سازد، سالم را به جايبيمار بگيرد و حاضر را به جاي غايب تا كسي از عصيان گران باقي نماند، مگر اين كهسزاي كار خويش را ديده باشد.»اشرافي كه ابن زياد براي سركوبي قيام مسلم از آنان سود جست و آنان را نزد قبايلخود فرستاد، تا مردم را از كنار مسلم دور كنند؛ عبارت بودند از: كثير بن شهاب حارثي،محمد بن اشعث بن قيس كندي، قعقاع بن شور ذهلي، شبث بن ربعي تميمي، حجاربنابجر عجلي و شمر بن ذي الجوشن عامري. اين اشراف به ميان مردم رفتند و مردم راپراكنده كردند.با همدستي اشراف، مردم از اطراف مسلم پراكنده ميشدند. مردان و زنان دستفرزندان و برادران خود را گرفته و آنان را با خود ميبردند، تا جايي كه چون مسلم نمازمغرب خواند، تنها سي نفر همراه وي ماندند و هنوز از مسجد خارج نشده بود كه عدةهمراهانش به كمتر از ده نفر رسيد و چون از مسجد بيرون آمد، هيچ كس با وي نبود.در حادثه كربلا هم، اشراف يمن و نزاري كوفه براي كشتن امام حسين (ع) بسيجشدند. عبيدالله بن زياد ضمن اعلان حكومت نظامي در كوفه از اشراف و سران كوفه؛همچون كثير بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث كندي، قعقاع بن سويد منقري و اسماءبن خارجه فزاري براي بسيج مردم و حركت آنان به طرف كربلا استفاده كرد.فرماندهي سپاه انبوهي كه ابن زياد براي جنگ با امام حسين بسيج كرد، به عهدةجمعي از اشراف و سران قبايل بود. هركدام از اينان چندين هزار نيرو تحت فرمانداشتند.اين فرماندهان از همان دعوت كنندگان پيمان شكني بودند كه از روي خدعه ومكر، از امام حسين (ع) براي آمدن به كوفه دعوت نمودند و اكنون در صف مقابل امام،براي جنگ با ايشان فرماندة سپاه بودند. در روز عاشورا به سيد الشهدا(ع) به دروغ پاسخدادند كه «ما نامه ننوشتيم...» امام (ع) دربارة آنان فرمود: «آنان از روي خدعه و مكر بهقصد نزديكي به يزيد نامه براي من نوشتند.»وابستگي كوفيان به مقرري و عطابرقراري مقرري و عطا به خصوص در زمان امويان كه بيت المال، به صورت يكصندوق خانوادگي در آمده بود و خليفه به ميل و رغبت خويش، آن را خرج ميكرد،وسيلهاي براي جلب بيعت و رضايت مردم بود، همچنان كه قطع آن نيز يكي از راههايارعاب و عقوبت افرادي به شمار ميرفت كه ميخواستند از فرمان خليفه يا عمال اوسرپيچي كنند. به طور قطع افراد نيازمند و يا كساني كه مايل بودند از اين درآمد بي دردسراستفاده كنند و يا مقرري خود را بالا ببرند، كم نبودند. مقرري و عطا، بهترين وسيلهاي بودكه امويان با آن ميتوانستند به اين نقاط ضعف افراد دست يابند و موجبات استحكامدولت خود و انقياد مردم را فراهم نمايند. معاويه بن ابي سفيان، ابتدا عطاي قبايل يمنيرا بسيار كرد، ولي هنگامي كه از نفوذ آنان بيمناك شد، براي ايجاد موازنه، قبايل قيسيرقيب را هم با آنان در عطا مساوي گرداند. زياد بن ابيه وقتي كه به ولايت بصره منصوبشد براي استحكام موقعيت خود، عطاي اهالي را بيفزود، ولي پس از پا برجا شدنحكومتش، هنگامي كه مورد تعرض خوارج قرار گرفت و ديد مردم در صدد مقابله با آناننيستند، آنان را به قطع عطا تهديد كرد. در نامههايي هم كه كوفيان به امام حسين (ع)مينوشتند، همه شكايت ميكردند كه يزيد بن معاويه عطا را فقط به ثروت مندان واطرافيان خود ميدهد.وابستگي مردم كوفه به مقرري ها و بخشش هاي مالي ميتوانست، بخشي ازآنان را در همراهي با قيام امام حسين مردد كند. ابن زياد براي جلوگيري از پيوستنكوفيان به مسلم به آنان وعدة افزايش مقرري و عطا را ميداد. او از رئيسان قبايل خواستكه از بالا بر مردم نمودار شوند و به اطاعت كنندگان، وعدة افزايش (عطايا) را بدهند.عبدالله بن حازم ميگويد كه ابن زياد براي متفرق كردن افراد از اطراف مسلم به سرانقبايل گفت، به مردم بگوييد اگر امشب پراكنده نشويد و به جنگ اصرار ورزيد، باقيماندگان شما را از عطا و مقرري محروم ميدارم.ابن زياد، براي بسيج كوفيان به جنگ با امام حسين (ع) باز از وابستگي مردم بهمقرري، استفاده كرد. او در سخن راني خود در مسجد كوفه، به مردم وعدة افزايش مقرريرا، در صورت پيوستن به لشكريان براي كشتن امام حسين (ع) ، داد.وابستگي كوفيان به مقرري و عطاياي حكومت، موجب شد كه آنان در خدمتاهداف عبيدالله بن زياد قرار گيرند و شريك هولناك واقعة كربلا شوند.در روز عاشورا، كوفيان در مقابل پرسش امام حسين (ع) كه چرا قصد جنگ وكشتن او را داريد، مسئلة ترس از قطع عطايا و مقرري را مطرح كردند. امام (ع) به آنانفرمود: «يا هولاء! اسمعوا يرحمكم الله، مالنا و لكم، ما هذا بكم يا أهل الكوفه؟؛ ايمردمان! بشنويد، چه چيز بين ما و شماست. شما را اي اهل كوفه چه شده است؟» كوفيانپاسخ دادند: ما در مورد «عطا» ميترسيم. امام حسين (ع) پاسخ داد: «ما عندالله منالعطاء خير لكم»؛ «آنچه در نزد خداست، براي شما بهتر است» اما كسي به سخنامام(ع) توجه نكرد.نتيجهخيانت كوفيان در برخورد با قيام امام حسين (ع) ، نيازمند شناسايي جامعة كوفه اززمان شكلگيري اين شهر است.چون شهر كوفه تنوع قبيلهاي داشته، رقابت بين قبايل مسئلهاي بوده كه مورداستفادة بني اميه در مواقع مختلف قرار گرفته است. در قيام امام حسين(ع) اين مسئله،مورد استفادة ابن زياد كه آشنايي كامل نسبت به جامعة كوفي داشت، قرار گرفت.گرچه در اين شهر برخي از قبايل به تشيع شهرت داشتند، امّا نميتوان تشيع آنانرا به مفهوم تشيع اعتقادي ارزيابي كرد. در حادثه كربلا فقط افراد معدودي وفادار به امامحسين (ع) باقي ماندند. اين معدود افراد، كساني جز شيعيان اعتقادي نبودند.در اين جا، استبداد ابن زياد را هم ميبايد مد نظر داشت، به صورتي كه اگر يكي ازرئيسان قبايل هم مخالفتي ميكرد، افراد قبيلهاش جرئت حمايت از او را نداشتند. اينوضع كوفه، اوضاع جديدي را به وجود آورد كه اكثر كوفيان يا در كنار ابن زياد قرار گرفتند يابراي اين كه در صف قاتلان امام حسين (ع) قرار نگيرند، مخفي شدند و يا فرار كردند.روحيات خاص كوفيان كه برگرفته از نظام قبيلهاي و بافت شهر كوفه بود، آنان راانسانهايي غير پاي بند به تصميمات خود، زود رنج، عجول، مذبذب بار آورده بود. تذبذبكوفيان موجب گرديد، بعد از آن كه عبيدالله بن زياد بر اوضاع مسلط شد، آنان تغيير روشدهند. اين روحيه، اشراف كوفه را در همكاري پنهاني با بني اميه و ناديده گرفتنعصبيتهاي پيشين تشويق كرد.اشرافيت قبيلهاي در كوفه كه رويكرد گستردهاي به نظام قبيلهاي داشت، موقعيتمهمي در بين مردم خود به دست آورده بود. از اين موقعيت، ابن زياد در جريان قيام امامحسين (ع) براي پراكندن مردم از اطراف مسلم بن عقيل، استفاده كرد. اشراف كهخواهان وضع موجود بودند، به راحتي در برابر تطميع و تهديد ابنزياد، سر فرود آوردند.وابستگي مردم كوفه به عطا و مقرري و بخششهاي بني اميه، آنان را در ياريامام حسين (ع) مردد كرد. آنان براي حفظ مقرري خود، درخواست ياري امام حسين (ع)را در روز عاشورا رد كردند.منابع:1ـ ابن ابي الحديد، عزالدين: شرح نهج البلاغه، تحقيق ابوالفضل ابراهيم، قاهره،دارالاحياء الكتب العربيه، 1387 ق.2ـ ابن الاثير، عزالدين ابوالحسن: الكامل في التاريخ، تصحيح علي شيري، بيروت،داراحياء التراث العربي، 1989 م.3ـ ابن اعثم الكوفي، ابو محمد احمد: الفتوح، بيروت، دارالكتب العلميه، 1406ق.4ـ ابن سعد، محمد: ترجمه الامام الحسين (طبقات الكبري)، تحقيق السيد عبدالعزيزالطباطبائي، قم، مؤسسه آل البيت، 1415 ق.5ـ ابن سعد، محمد: طبقات الكبري، بيروت، دار بيروت، 1405 ق.6ـ ابن شهر آشوب، محمد بن علي: مناقب آل ابي طالب، بيروت، دارالاضواء، ]بي تا[.7ـ ابن عساكر: ترجمه الامام الحسين (ع) من تاريخ دمشق، تحقيق محمد باقرالمحمودي، بيروت.8ـ ابن قتيبه الدينوري، ابو محمد عبدالله بن مسلم: الامامه والسياسه، قم، منشوراتالشريف الرضي، 1363.9ـ ابوالفرج الاصفهاني، علي بن الحسين: الاغاني، بيروت، داراحياء التراثالعربي،1994م.10ـ ابوالفرج الاصفهاني، علي بن الحسين: الاغاني، قاهره، دارالكتب، 1930 م.11ـ ابوالفرج الاصفهاني، علي بن الحسين: مقاتل الطالبيين، تصحيح السيد احمدالصقر، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 1998 م.12ـ البلاذري، احمد بن يحيي، فتوح البلدان، تصحيح رضوان محمد رضوان، بيروت،دارالكتب العلميه، 1398 ق.13ـ البلاذري، احمد بن يحيي: انساب الاشراف، تصحيح محمد باقر المحمودي، بيروت،دارالتعارف للمطبوعات، ج 3، 1397 ق.14ـ البلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، تصحيح احسان عباس، بيروت، دارالنشر شتانير، ج 4، 1400 ق.15ـ بكري اندلسي، ابوعبيد عبدالله: معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع، بيروت،عالم الكتب، 1403 ق.16ـ ثقفي كوفي، ابواسحاق ابراهيم بن محمد: الغارات، تصحيح مير جلال الدين حسينيارموي، تهران، انجمن آثار ملي، 1354.17ـ جعفري، سيد حسين محمد: تشيع در مسير تاريخ، ترجمه سيد محمد تقي آيتاللهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1373.18ـ الدينوري، ابوحنيفه احمد بن داود: اخبار الطوال، تحقيق عبدالمنعم عامر، قم،منشورات الشريف الرضي، 1370.19ـ الطبري، محمدبن جرير: تاريخ الطبري، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات،]بيتا[.20ـ الطوسي، ابوجعفر محمد بن حسن: رجال، تحقيق محمد صادق بحر العلوم، نجف،المطبعه الحيدريه، 1381 ق.21ـ الطوسي، ابوجعفر محمد بن حسن: اختيار معرفه الرجال المعروف برجال الكشي،تصحيح حسن المصطفوي، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348.22ـ قمي، شيخ عباس: سفينه البحار، تهران، انتشارات فراهاني، ]بي تا[.23ـ المسعودي، ابوالحسن: مروج الذهب، بيروت، دارالاندلس، 1966 م.24ـ مفيد. محمد بن النعمان: الارشاد: ترجمه و شرح سيدهاشم رسولي محلاتي، تهران،انتشارات علميه الاسلامية، ]بي تا[.25ـ و لهاوزن، جوليوس: تاريخ الدوله العربيه من ظهور اسلام الي نهايه الدوله الامويه، نقلهالي العربيه عبدالهادي ابوريده و حسين مؤنس، 1958 م.26ـ ياقوت حموي، ابوعبدالله شهاب الدين: معجم البلدان، بيروت، داراحياء التراثالعربي، 1399 ق.27ـ اليعقوبي، احمد بن واضح: تاريخ اليعقوب، بيروت، دار صادر، ]بي تا[.منبع: پيشواي خيرخواهان
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 919]
صفحات پیشنهادی
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام)
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام)-تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) نويسنده: دكتر محمد علي چلونگر مقدمهشهر كوفه از زمان امام علي ...
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام)-تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) نويسنده: دكتر محمد علي چلونگر مقدمهشهر كوفه از زمان امام علي ...
روز دوم محرم - ورود کاروان امام حسین به کربلا
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) شهر كوفه از زمان امام علي (ع) از سال 36 هجري كه به آن نقل مكان كرد و حتيزودتر از آن، مركز اصلي نهضتها، الهامات، اميدها و ...
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) شهر كوفه از زمان امام علي (ع) از سال 36 هجري كه به آن نقل مكان كرد و حتيزودتر از آن، مركز اصلي نهضتها، الهامات، اميدها و ...
تصویری بسیار قدیمی از مقام حضرت ابراهیم (علیه السلام)
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) نويسنده: دكتر محمد علي .... و بيعت كنندگان كمتر از پنجاه ...
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) نويسنده: دكتر محمد علي .... و بيعت كنندگان كمتر از پنجاه ...
وارد كنندگان مقطعي در پي سودهاي كلان هستند
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) كوفيان جزو دعوت كنندگان امام حسين (ع) بودند و از طرف ديگر لشكري كهامويان در روز عاشورا ... اين مقاله در پي پاسخ ...
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) كوفيان جزو دعوت كنندگان امام حسين (ع) بودند و از طرف ديگر لشكري كهامويان در روز عاشورا ... اين مقاله در پي پاسخ ...
صلح امام حسن (ع) حقيقت دين و ولايت را حفظ كرد
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) بعد از شهادت امام علي (ع) ، كوفيان با امام حسن (ع) بيعت كردند. ... پس از آن كه امام حسن (ع) ، صلح كرد و كوفه را ترك ...
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) بعد از شهادت امام علي (ع) ، كوفيان با امام حسن (ع) بيعت كردند. ... پس از آن كه امام حسن (ع) ، صلح كرد و كوفه را ترك ...
تو هم با کوفه همدستی مدینه
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) اين گروه كم شمار با ارادتي خالصانه، براي گسترش تشيع در كوفه بسيار كوشيدند. .... و يا گفتار ديگرش «أنت ...
تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين (علیه السلام) اين گروه كم شمار با ارادتي خالصانه، براي گسترش تشيع در كوفه بسيار كوشيدند. .... و يا گفتار ديگرش «أنت ...
پرسشها و شبهات عاشورایی(2)
امام حسين (علیه السلام) در دوران يازده ساله امامت خود) 60- 49 ق) همزمان با حكومت ... شهر كوفه، سابقه عملكرد سوء كوفيان در برخورد با امام على (علیه السلام) و امام حسن (ع)، ..... (همانند علم غيب و عصمت از خطاى امام (ع «به تجزيه و تحليل قيام پرداخته و با توجه به ...
امام حسين (علیه السلام) در دوران يازده ساله امامت خود) 60- 49 ق) همزمان با حكومت ... شهر كوفه، سابقه عملكرد سوء كوفيان در برخورد با امام على (علیه السلام) و امام حسن (ع)، ..... (همانند علم غيب و عصمت از خطاى امام (ع «به تجزيه و تحليل قيام پرداخته و با توجه به ...
تاریخ عاشورا 4 / آمدن مسلم به کوفه و بیعت مردم
تاریخ - حضرت امام حسین علیه السلام جواب نامههای کوفیان را نوشت و مسلم بن عقیل را فرمان داد تا به سمت کوفه سفر نماید و ..... تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين .
تاریخ - حضرت امام حسین علیه السلام جواب نامههای کوفیان را نوشت و مسلم بن عقیل را فرمان داد تا به سمت کوفه سفر نماید و ..... تحليل عملكرد كوفيان در قيام امام حسين .
نگرشي بر اوضاع فرهنگي زمان قيام امام حسين(علیه السلام)
نگرشي بر اوضاع فرهنگي زمان قيام امام حسين(علیه السلام)-نگرشي بر اوضاع ... امامحسين(ع) براي آگاهي كوفيان از فلسفة قيام عاشورا، خطابهاي ايراد كردندكه در آن، وضع ... حضرت ابي عبدالله(ع) در ادامة تحليل خويش از اوضاع آن عصر، باقيماندةارزشهاي حق را به ..... تو خود ميداني كه عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنتدست يابيم، يا از ...
نگرشي بر اوضاع فرهنگي زمان قيام امام حسين(علیه السلام)-نگرشي بر اوضاع ... امامحسين(ع) براي آگاهي كوفيان از فلسفة قيام عاشورا، خطابهاي ايراد كردندكه در آن، وضع ... حضرت ابي عبدالله(ع) در ادامة تحليل خويش از اوضاع آن عصر، باقيماندةارزشهاي حق را به ..... تو خود ميداني كه عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنتدست يابيم، يا از ...
قیام امام حسین از منظر تاریخی و عقلی
قیام امام حسین از منظر تاریخی و عقلی-عاشورا واژه ای است خاطره انگیز که ... حسين (عليه السلام ) يك چهره شناخته شده تاريخ است و همه مسلمانان جهان و حتى افراد ..... امام(امام مسلم بن عقیل را برای آگاهی از اوضاع کوفه و اینکه کوفیان تا چه اندازه در یاری ..... (33) نكته مهم و قابل توجهى كه از سخن امام با ابن زبير و از مقايسه روش آن حضرت و عملكرد ابن ...
قیام امام حسین از منظر تاریخی و عقلی-عاشورا واژه ای است خاطره انگیز که ... حسين (عليه السلام ) يك چهره شناخته شده تاريخ است و همه مسلمانان جهان و حتى افراد ..... امام(امام مسلم بن عقیل را برای آگاهی از اوضاع کوفه و اینکه کوفیان تا چه اندازه در یاری ..... (33) نكته مهم و قابل توجهى كه از سخن امام با ابن زبير و از مقايسه روش آن حضرت و عملكرد ابن ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها