تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):خدايا ... نيّتم را به بهترين نيّت ها و عملم را به بهترين اعمال برسان، خدايا به لطف خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805515356




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیت الله پسندیده (ره)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آیت الله پسندیده (ره)
آیت الله پسندیده (ره) آیة الله پسندیده، برادر بزرگ امام خمینى در هفدهم شوال 1313 هجرى قمرى در شهرستان خمین دیده به جهان گشود. ایشان پس از فراگیری دروس مقدماتى در سال 1327 به اصفهان عزیمت کرد و در آنجا ادبیات، منطق، کلام، فقه، اصول و هیئت و نجوم را نزد استادانی چون مرحوم آیت الله العظمى حاج آقا رحیم ارباب و آقا شیخ على یزدى و مرحوم تویسرکانى و آیت‏الله العظمى خاتون آبادى آموخت. ایشان پس از گذراندن دوره‏هاى سطح و خارج دروس حوزوى به خمین مراجعت کرد و حوزه دروس فقه، اصول، کلام منطق و نحو را در آن شهر برپا نمود. در این دوران حضرت امام خمینى ره در زمره شاگردان آن بزرگوار بود. آیت الله پسندیده در حوزه سیاسی نیز فرد فعالی بودند و مقاومتشان در مقابل خوانین و عمال حکومت رضاخان ، زبانزد مردم آن منطقه بود. ایشان از دوران نوجوانى، در جریان جنگ جهانى اول درصف مبارزان در برابر قواى متجاوز انگلیس قرار گرفت و در جریان کشف حجاب محاکمه شد. در زمان شهید سید حسن مدرس و درمبازرات ملى شدن نفت هم مشارکت فعال داشت. پس ازاشغال خاک ایران به وسیله نیروهاى متفقین، آیت الله پسندیده به اتهام مخالفت و جلوگیرى از تامین نان و خوراک نیروهاى متفقین تبعید شد. پس از قیام خونین 15 خرداد و دستگیرى امام خمینى، آیت‏الله پسندیده به همراه مراجع و علماى ایران به تهران عزیمت و در اعتراض دسته جمعى علماء مشارکت فعال داشت. از نظر رژیم پهلوی ایشان به عنوان فردی خطر ناک شناخته شد و به همین دلیل بارها و بارها آن عالم ربانی به دادگاه فرمایشى نظامى رژیم احضار و تحت محاکمه قرار گرفت. تاثیر فعالیتهاى آیت الله پسندیده موجب شد که رژیم پهلوی منزل امام خمینی ره در قم و محل استقرار آیت‏الله پسندیده را تحت مراقبت ‏شدید قرار دهد، اما این اقدامات با مقاومت آیت‏ الله پسندیده بى‏اثر شدند تا اینکه سرانجام رژیم تصمیم به تبعید ایشان به خمین را گرفت. آیت ‏الله پسندیده پس از چندى بى‏اعتنا به حکم تبعید، به قم مراجعت و فعالیتهاى خود را ادامه داد که مجددا و این بار به اتهام دایر کردن مراسم سوگوارى در منزل امام دستگیر شد و دوباره ایشان را به خمین تبعید کردند. پس از آن چندین بار دیگر ایشان به خاطر فعالیت های گسترده خود علیه رژیم پهلوی تحت محاکمه قرار گرفت و یا تبعید شد. مرحوم آیت ‏الله پسندیده پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز علی رغم موقعیت ویژه‏اى که از مراتب علم و تجربه و مبارزات مستمر خویش داشت همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینى (ره) را در امور شرعى مردم به عهده گرفت و در طول سالهاى پس از پیروزى با بزرگوارى و بى‏هیچ ادعا و توقعى و بدون کمترین تغییرى در مواضع و مشى و شیوه زندگى خویش همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمود. سرانجام اين عالم رباني و فقيه سترگ در 22 آبان سال 1375هجری شمسی بدرود حيات گفت و در مسجد بالاسر حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) به خاک سپرده شد.خاندان خمینی به روایت آیت الله پسندیده (ره)منزل قاتل پدرمان را آتش زدند. نمی‌دانم کار مردم بود یا دولت. قاتل‌ها را بعداً به دستور امین‌السلطان دستگیر می‌کنند و به تهران می‌فرستند. میرزاقلی‌سلطان در زندان می‌میرد و جعفرقلی‌خان پس از پیگری ما و به دستور محمدعلی‌شاه (که آن موقع هنوز ولیعهد بود) گردن زدند. روزنامه ادب شرح شهادت پدر ما و قصاص قاتل را شش روز پس از اعدام او چاپ کرد.دین‌علی‌شاه جد اعلای ماست که از علمای کشمیر بوده است. او اصالتاً نیشابوری بوده و از آنجا به هندوستان مهاجرت کرده است. او پسری داشته به نام سیداحمد که به نجف و کربلا مسافرت می‌کند و با یکی از اهالی خمین به نام یوسف‌خان آشنا می‌شود. سیداحمد به پیشنهاد یوسف‌خان به خمین مهاجرت می‌کند و با سکینه‌خانم که خواهر یوسف‌خان بوده پیوند زناشویی می‌بندد. حاصل این پیوند، سه دختر و یک پسر است. سلطان‌خانم، صاحبه‌خانم، آغابانوخانم و آقامصطفی. سیداحمد پس از ورود به خمین، عمارت مسکونی که الان هم هست را از یکی از اهالی به نام محسن‌خان می‌خرد. او املاکی در روستاهای شاهین، واسوران و نازی و یک کاروانسرا و باغ در خمین را نیز خریداری می‌کند که منبع درآمد وی و خانواده‌اش می‌شود. سید احمد در اواخر سال 1285 یا اوایل 1286 قمری در خمین درگذشت که جسدش را پس از انتقال به کربلا در آن‌جا دفن کردند. البته از مکان دفن او اطلاع نداریم. پدر ما (آقامصطفی) صبح روز پنج‌شنبه 29 رجب 1278 در همین اتاقی که من و حضرت امام متولد شدیم، به دنیا می‌آید. او تحصیلاتش را در خمین و پس از آن در نجف پی می‌گیرد و تا اجتهاد پیش می‌رود. البته پیش از عزیمت به نجف با حاجیه‌آغاخانم ازدواج می‌کند. نخستین فرزند این دو، اولیا‌خانم است که در سال 1305 در نجف متولد می‌شود. آقامصطفی و همسرش هفت سال بعد به خمین باز می‌گردند. آقامصطفی بسیار بانفوذ و قوی بود. هم املاک داشت و هم تفنگچی. تنها کسی که با شدت در مقابل خوانین خمین می‌ایستاد هم او بود؛ در مقابل حشمت‌الدوله، هم خوانین دالایی و هم خوانین قلعه. این سه دسته، هرکدام منطقه‌ی نفوذ خود را داشتند. آن موقع خمین از توابع گلپایگان بود. پدر ما آن‌قدر ایستاد که حشمت‌الدوله دستور دستگیری او را صادر کرد. با اصرار بانفوذ و صالح منطقه حشمت‌الدوله وی را از زندان حشمتیه آزاد می‌کند.در سال 1320 تجاوز و ظلم خوانین به مردم زیاد می‌شود و تصمیم می‌گیرند آقامصطفی را که تنها مانعشان بوده از میان بردارند. به همین سبب، هنگامی که او در راه اراک برای گزارش وضعیت به والی منطقه بوده است، توسط دو تن به نام‌های جعفرقلی‌خان و میرزاقلی‌سلطان هدف گلوله قرار می‌گیرد و در 42سالگی به شهادت می‌رسد. من هشت‌ساله بودن و حضرت امام 4ماهه.پس از رسیدن خبر شهادت ایشان به اراک، شهر یکپارچه تعطیل می‌شود و علما برای تشییع پیکرش می‌آیند. جنازه را در اراک به امانت می‌گذارند و بعداً به نجف منتقل کردند. علاوه بر اراک، در گلپایگان و اصفهان و خمین و تهران نیز مجالسی برای او گرفته می‌شود. منزل قاتل پدرمان را آتش زدند. نمی‌دانم کار مردم بود یا دولت. قاتل‌ها را بعداً به دستور امین‌السلطان دستگیر می‌کنند و به تهران می‌فرستند. میرزاقلی‌سلطان در زندان می‌میرد و جعفرقلی‌خان پس از پیگری ما و به دستور محمدعلی‌شاه (که آن موقع هنوز ولیعهد بود) گردن زدند. روزنامه ادب شرح شهادت پدر ما و قصاص قاتل را شش روز پس از اعدام او چاپ کرد.ما یک عمو بیشتر نداشتیم که او ناتنی بود. یعنی از زن دیگر پدربزرگمان. ایشان که سیدمرتضی نام داشت، در جوانی و پیش از ازدواج فوت کرد. صاحبه‌خانم هم عمه‌ی بزرگ ما بود. یعنی بعد از سیدمرتضی یک فرزند دیگر بود و بعد ایشان. صاحبه‌خانم بسیار باشهامت بود. او در سال 1336 بر اثر وبا درگذشت. در آن سال به جز عمه‌ام، شوهرش و مادرمان نیز جان خود را از دست دادند. عمه‌ی دیگر هم آغابانوخانم است که در خمین متولد شد. عمه دیگر هم سلطان‌خانم بود.خود من در سال 1313 قمری در همین منزل متولد شدم. پیش از من خواهر بزرگمان در سال 1305 و یک خواهر هم در سال 1312 به دنیا آمده بودند. بعد از من آقا نورالدین در سال 1315، پس از ایشان خواهر دیگرمان در 1318 و نهایتاً امام در سال 1320 قمری متولد شدند. حضرت امام مطابق شناسنامه‌ای که الان موجود است در سال 1279 متولد شده‌اند ولی در واقع در سال 1320 متولد شده‌اند و خودشان هم می‌دانند.خاطرات آیت الله پسندیده از دوران مبارزه و تبعیدملاقات با امام در زندان پادگان عشرت آبادمن به وسیله ارتباطی که با برادرزاده نصیری، رئیس شهربانی وقت، داشتم، درخواست ملاقات کردم. نصیری هم موافقت کرد و به اتفاق یکی از دوستان، برای ملاقات امام به عشرت آباد رفتیم. وقتی به در پادگان رسیدیم، گفتند: «ماشین حق ندارد داخل محوطه باغ پادگان بیاید». از ماشین پیاده شدیم و به داخل باغ رفتیم. اول باغ، دست چپ، ساختمانی بود که مأمورین شهربانی در آنجا سکونت داشتند. وقتی وارد شدیم فقط دو صندلی در آنجا بود، که روی یکی از آنها رئیس پادگان نشسته بود و من هم روی صندلی دیگر نشستم. به او گفتم که: «می خواهم با آقا ملاقات کنم». او گقت: «پسر آقای محلاتی آمده است که با پدرش ملاقات کند، هر وقت برگشت نوبت شما می شود.» نوبت ما که شد با همان رئیس پادگان برای ملاقات امام رفتیم. به من گفت: «شما فقط احوالپرسی کنید و در امور سیاسی با آقا صحبت نکنید.» گفتم:«بسیار خوب، من خودم می دانم.»وارد محوطه ای شدیم که از باغ جدا شده بود، ولی دیوار نداشت. رفتند که به امام اطلاع بدهند، هنگامی که برگشتند، گفتند: «آقا مشغول نماز است.» رئیس پادگان گفت: «ما می رویم در یکی از همین اتاقها منتظر می شویم تا آقا از نماز فارغ شوند». طولی نکشید که آمدند و گفتند: «آقا از نماز فارغ شده اند». سپس ما به اتاق امام رفتم. در اتاق، تختی بود و امام روی آن نشسته بودند. چند صندلی هم داخل اتاق بود. امام از تخت پائین آمدند و روی صندلی نزدیک من نشستند. رئیس پادگان نیز نشست ولی دو مأمور سرپا ایستادند.من با امام صحبت کردم و تمام مطالب را به ایشان گفتم. اظهار داشتم: «آقای شریعتمدار تقاضای ملاقات دارند موافقید یا خیر؟» گفتند: «مگر ایشان به تهران آمده اند؟» گفتم: «آری، تازه آمده اند و منزل آیت الله خوانساری وارد شده اند». ایشان پرسیدند: «چرا آمده اند؟» پاسخ دادم: «کار داشتند!» آنگاه گفتم:«آقای یاوری و آقای بحرالعلوم هم از رشت آمده بود. آیت الله آملی (که در تهران بودند) سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند و سلام رساندند» و یک یک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه بشوند همه در تهران جمع شده اند. آنگاه پرسیدم: «اجازه می دهید شهریه طلاب قم را منظم بپردازیم؟» گفتنذ: «بله». گفتم: «آقای آملی ظاهرا تقاضا داشتند اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستانها که تعطیل است باز شود». امام پرسیدند: «مگر تعطیل است؟» گفتم: «آری تعطیل است». گفتند: «باز کنند، مانعی ندارد». گفتم: «حوزه های درس هم تعطیل است، اجازه می دهید درس شروع شود؟» گفتند: «آری» . غرض من از این سوال و جوابها این بود که ایشان را به مهمترین اوضاع کشور و پیامدهای دستگیری معظم له آگاه سازم. ایشان هم کاملا از اوضاع مطلع شدند و سپس خداحافظی کردیم و به منزل برگشتیم تا در جلسات شرکت کنیم.تبعید امام به ترکیهجریان از این قرار بود که در سال 1343 لایحه مصونیت آمریکائیها تحت عنوان کاپیتولاسیون در دولت، محرمانه تصویب شد و بعد هم لایحه را محرمانه به مجلسین داده و در مجلس شورای ملی و مجلس سنا تصویب گردید.من اطلاع پیدا کردم که این قضیه، محرمانه در دولت و مجلس مطرح است، لذا آقای حاج شیخ علی سهرابی ریحانی خمینی را خدمت امام فرستادم و به شرحی به ایشان نوشتم که جریان کاپیتولاسیون به طور محرمانه در مجلس و دولت مطرح است و می خواهند آن را تصویب کنند و یک شرحی هم به آیت الله گلپایگانی نوشتم و توسط آقای سهرابی فرستادم. امام جواب دادند به اینکه: «متن لایحه ای را که در جریان است برای من بفرستید که من از متن آن مطلع شوم و نمی گذارم محرمانه بماند و اقدام می کنم و آنها را رسوا می نمایم». من پاسخ دادم که : «متن لایحه را نتوانسته ام به دست بیاورم ولی از جریان اطلاع پیدا کرده ام». در نامه بعدی جواب دادند که: «من خودم لایحه را بدست آورده ام و دیگر نمی گذارم این قضیه، به صورت محرمانه مطرح باشد».بدین سان در روز چهارم آبان 43 که مصادق بود با 20 جمادی الثانی 1384 روز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (که همین روز، سالروز تولد خود ایشان هم هست) با نگرانی و تأثری عمیق، نطق مفصلی را ایراد کردند و مردم را از جریان کاپیتولاسیون مطلع نمودند و مسائل را هم خیلی روشن و هم شدید و غلیظ بیان کردند، و نوار سخنرانی ضبط شد و در تمام ایران منتشر گردید.چند روز بعد که مصادف با 13 آبان 43 بود، شب هنگام مأمورین رژیم، منزل را محاصره کردند و ایشان را دستگیر کرده، سوار یک اتومبیل شورلت کردند و به تهران بردند و اول طلوع آفتاب 13 آبان ایشان را با سرهنگ افضلی که مأمور ساواک بود به ترکیه تبعید کردند.رادیو خبر تبعید آقا را منتشر کرد، در روزنامه ها و جراید هم نوشتند. مردم که از جریان باخبر شدند، فورا بازارها و مساجد را تعطیل کردند ولی در خیابانها اجتماع نکردند که زد و خورد شده و منجر به کشتار و قتل عام گردد همانگونه که در 15 خرداد رخ داد.دولت که سخت عصبانی شده بود، مامورین خود را واداشت مغازه های تجار معروف تهران را مهر و موم بکنند و جلوی در آنها را تیغه بکشند و شنیده شد که از پشت بامها به داخل برخی مغازه ها رخنه کرده و امول مومنین را غارت کرده بودند.منبع:www.arak-info.comمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1184]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن