تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833406386




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياست‏خارجى(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياست‏خارجى(1)
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياست‏خارجى(1) نويسنده: مريم السادات ميرزا حسينى مقدمه پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (ره) تحول نوينى را در باب مسائل سياسى ايران اعم از سياست داخلى و خارجى به دنبال داشت. در بعد داخلى، تغيير در ساختار حكومت و نحوه‏اى اداره كشور و سپردن امور به دست مردم و در بعد خارجى و بين‏المللى، تغيير رفتارى - ارزشى كه در هر دو بعد بر مبناى اسلام ناب محمدى خلاصه مى‏شود. لذا سياست‏خارجى ايران پس از انقلاب اسلامى به كلى با آنچه كه در رژيم گذشته جارى و سارى بود تفاوت پيدا مى‏كند. اين تغييرات ناشى از رهنمودهايى است كه امام راحل در احكام و فرامين، پيامها و توصيه‏ها، مكتوبات، سخنرانيها و مصاحبه‏ها در مواضع و مواقع مختلف بيان مى‏نمودند. در اين مقاله برآنيم تا چند نمونه مهم و تاثيرگذار از مواضع و ديدگاههاى نظرى ايشان را در حوزه سياست‏خارجى در شرايط و مناسبتهاى مختلف بررسى نماييم. قبل از آنكه وارد بحث اصلى شويم لازم مى‏دانم تعريف سياست و محورهاى ياست‏خارجى از ديدگاه امام (ره) را بيان نمايم. تعريف سياست از ديدگاه امام (ره) «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد و تمام اين مصالح جامعه را مد نظر بگيرد و اينها هدايت كند به آن چيزى كه صلاحشان است‏» (1) «سياست عبارت است از اداره كشور بر اساس مصلحت دينى و دنيوى مردم‏» (2) محورهاى سياست‏خارجى از ديدگاه امام به طور كلى مى‏توان محورهاى زير را در زمينه سياست‏خارجى از كلام و نظرات ايشان استنباط نمود: 1- عدم اتكا به قدرتهاى جهانى كه در سياست نه شرقى و نه غربى امام تجلى نموده است; 2- نفى سلطه‏پذيرى و سلطه‏گرى; 3- حفظ كيان و تماميت ارضى كشور و رعايت مصالح بلند مدت نظام; 4- دعوت به ارزشهاى توحيدى و مبانى اسلام; 5- دفاع از حيثيت و شرافت اسلام در مجامع بين‏المللى; 6- اظهار همدردى با مستضعفان جهان و دعوت از آنها به اتحاد با يكديگر; 7- دعوت به اتحاد مسلمانان; 8- مبارزه راهبردى با رژيم اشغالگر قدس; 9- همزيستى مسالمت‏آميز و برقرارى عادلانه و دوستانه با كشورهاى جهان و نفى انزواگرايى; 10- معرفى اسلام به عنوان دينى جامع، كامل و كاربردى. (3) لازم به توضيح است كه تعدادى از اين محورها به كرات در كتابها، مقاله‏ها، رساله‏هاى دانشگاهى، مصاحبه‏ها و. . . بحث‏شده است و توضيحات مفصلى راجع به آنها داده شده است و تقريبا همگان از آنها با اطلاع‏اند از آنجا كه در اين مقاله سعى مى‏شود از تكرار مكررات خوددارى شود و به جاى گفته‏ها به ناگفته‏ها پرداخته شود و مطلب حالت تكرارى و خسته‏كنندگى نداشته باشد از بحث راجع به آنها خوددارى مى‏شود و به مواردى پرداخته مى‏شود كه كمتر راجع به آنها صحبت‏شده و غريب مانده‏اند. انزواگرايى يا حضورى فعال در روابط بين‏الملل يكى از اصولى را كه حضرت امام در سياست‏خارجى بر آن تاكيد مى‏كردند سياست نه شرقى و نه غربى بود كه درباره مفهوم سياست نه شرقى و نه غربى همان طورى كه قبلا توضيح داده شد در بسيارى از كتابها و نوشته‏ها توضيح داده شده لذا از تكرار آن خوددارى مى‏كنيم فقط به آن جنبه‏اى كه برداشتهاى نادرست از اين اصل شده است مى‏پردازيم. برداشت نادرستى را كه بسيارى از عوام از اين اصل مى‏كنند اين است كه با توجه به اينكه بر نظام بين‏الملل كفر حاكم است و بسيارى از كشورها بخصوص كشورهاى پيشرفته صنعتى با دين ميانه خوبى ندارند بهتر است هيچ‏گونه رابطه‏اى با آنها نداشته باشيم و مرزهايمان را بر تمام جنبه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى و اجتماعى آنان ببنديم در حالى كه حضرت امام هرگز چنين منظورى از اين اصل نداشته‏اند بلكه برعكس، بايد با استفاده از اصل دعوت كه به عنوان اولين اصل در سياست‏خارجى اسلام مطرح است‏با حضورى بسيار فعال و گسترده در تمام زمينه‏ها و با تمام كشورها رابطه مسالمت‏آميز (نه گرگ و ميش) برقرار كنيم (بجز رژيم صهيونيستى و كشورهايى كه مفهوم رابطه متقابل عادلانه را درك نمى‏كنند) و با تقويت جنبه‏هاى مختلف سياسى، اجتماعى، فرهنگى و حتى اقتصادى با استفاده از مبانى اسلامى بتوانيم جامعيت و برتر بودن دين اسلام و قوانين سعادت آفرين آن را به جهانيان بشناسانيم، چگونه هم مى‏توانيم شعار صدور انقلاب را بدهيم و هم قطع رابطه را بدون رابطه با جهان چگونه و با چه وسيله‏اى مى‏توانيم اسلام را معرفى نماييم. آيا با توسل به زور و تهاجم و جنگ مى‏توانيم انقلاب را صادر و اسلام را معرفى كنيم يا با برقرارى رابطه حتى با كشورهاى غير مسلمان و كشورهاى لائيك، به تدريج و در ميدان عمل مى‏توانيم هم مصلحت اسلام را كه معرفى و جهانى شدن آن است و هم منافع ملى كشورمان به عنوان ام‏القرى را تامين نماييم. نبايد اينطور فكر كنيم كه هر چه را كه در ديگر كشورها است‏بد است و مضر بلكه بايستى بدانيم كه بسيارى از پيشرفتهاى علمى و فنى و اقتصادى كه در جهان ست‏براى ما نيز مفيد است و بايستى بتوانيم با شيوه‏هاى درستى اين دستاوردها را گزينش و گلچين كرده، در اختيار بگيريم، در عصرى كه ارتباطات بسيار گسترده و سهل شده است و با وجود شبكه‏هاى جهانى (اينترنت) ، ماهواره‏ها و. . . چه بخواهيم و چه نخواهيم ارتباطات وجود خواهد داشت. حال كه چاره‏اى جز ارتباط با ديگر كشورها با هر فلسفه‏اى نداريم بهتر است در انديشه ارتباط درست و مؤثر باشيم نه ارتباطى ناخواسته و تحميلى، لذا اين تعبير از سخنان امام كه رهبرى دورى‏انديش و آينده‏نگر بودند هرگز درست نيست و تعبير ايشان هرگز به معنى بستن مرزها نيست و تمايل حضرت امام به دنبال كردن اهداف جهانى اسلام و انجام وظايف درست اسلامى در قبال مسلمانان و حتى غير مسلمانان به كلى با عدم ارتباط منافات دارد امام معتقدند كه نظام بين‏الملل همانند يك شهر است كه محله‏هاى مختلف آن با هم ارتباط دارند و ما بايستى منزوى نباشيم بلكه بايستى همان‏گونه كه پيامبر با ارسال سفيران و مبلغان رابطه برقرار مى‏كرد، عمل كنيم و با كشورها رابطه برقرار كنيم. پاسخ قانون اساسى به ابهامات يكى ديگر از منابع و مصادر سياست‏گذارى خارجى قانون اساسى است كه مورد تاييد و تاكيد حضرت امام بوده است و مطالعه دقيق اصول مرتبط با سياست‏خارجى ما را به اين مطلب رهنمون مى‏كند كه جهتگيرى قانون اساسى به سوى برقرارى توسعه و تحكيم روابط با بازيگران بين‏الملل و به خصوص با كشورهاى اسلامى و جهان سوم مى‏باشد و هرگز در اين سند صحبتى از قطع يا تقليل ارتباط بجز مواردى كه با اصول دينى تعارض دارد به ميان نيامده است و در اصل يكصد و سى دوم قانون اساسى تصريح گرديده است روابط صلح‏آميز با دولتهاى غير محارب نه فقط كشورهاى مسلمان يا همسايه. (4) قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران در اصلها و بندهاى مختلفى شيوه‏هاى برخورد و اصول روابط و سياست‏خارجى دولتمردان جمهورى اسلامى ايران را در حوزه عمل ترسيم كرده است كه به صورت اجمال به اشاره برخى از اين اصول مى‏پردازيم. در اصل دوم و سوم به نفى هرگونه ستمگرى، ستم‏كشى، سلطه‏گرى، سلطه‏پذيرى، استقلال سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى كشور، طرد كامل استعمار و تنظيم سياست‏خارجى كشور بر اساس و معيارهاى اسلام و تعهد برادرانه نسبت‏به همه مسلمانان جهان و حمايت از آنها تاكيد شده است. در اصل يازدهم به حكم آيه كريمه «ان هذه امتكم واحده و انا ربكم فاعبدون‏» دولت جمهورى اسلامى ايران موظف است‏سياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اعتماد ملل اسلامى و در اصل چهاردهم به رفتار حسنه و بر مبناى قسر و عدل اسلامى با افراد غير مسلمان تا زمانى كه بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى توطئه و اقدامى نكنند توصيه شده است. در اصل يكصد و پنجاه و دوم و سوم به دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطه‏گر و روابط صلح‏آميز با دولتهاى غير محارب و نفى هر گونه قرارداد كه موجب سلطه بيگانه به شئون كشور گردد اشاره شده است. در اصل يكصد و پنجاه و چهارم جمهورى اسلامى ايران سعادت انسان در كل جامعه بشرى را آرمان خود مى‏داند استقلال و آزادى و حكومت‏حق و عدل را حق همه مردم جهان مى‏داند بنابراين ضمن خوددارى كامل از هر گونه دخالت در امور داخلى كشورهاى ديگر از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفان در برابر مستكبران در هر نقطه از جهان حمايت كند. (5) پاسخ امام به ابهامات حضرت امام گوشه‏نشينى و سياست انعزال را خلاف عقل و شرع معرفى نموده ضمن تاكيد بر رابطه با همه دولتها (به جز چند كشور محدود آنهم به دلايل كاملا منطقى) بستن مرزها به روى كشورها و قطع روابط ديپلماتيك با آنها را به معناى فنا و هلاكت و مدفون شدن كشور تلقى مى‏كند و طرحان سياست انزوا را مورد انتقاد قرار داده مى‏فرمايند: «اين معنا كه گاهى اهل غرض و جهال آن را بيان مى‏كنند يا نمى‏فهمند يا غرضى دارند زيرا تا انسان جاهل يا مخالف با اصل نظام نباشد نمى‏تواند بگويد كه يك نظام بايد از دنيا منعزل باشد ما با هيچ ملتى بد نيستيم ما به حسب طبع اوليه مى‏خواهيم با همه دولتها دوست‏باشيم مى‏خواهيم كه روابط حسنه با احترام متقابل نسبت‏به همه داشته باشيم و اگر چنانچه ما احتياج به يك چيز داشته باشيم و آنها احتياج به يك چيز داشته باشند تبادل كنيم مگر اين كه دولتهايى باشند كه با ما خلاف رفتار كنند» (6) امام همواره به روابط صلح‏آميز تؤام با دوستى تاكيد داشته و آن را جزء ضرورت زندگى اجتماعى و سياسى مى‏دانستند و همواره داشتن رابطه را بر ترك آن مقدم مى‏دانستند با اين شرط كه اين رابطه براساس احترام متقابل باشد و منافع و مصالح طرفين رابطه مدنظر باشد نه اينكه يكجانبه باشد. با شناختى كه همگان از شخصيت جامع و كامل و آينده‏نگر و واقع بين امام داريم از آن بزرگوار انتظارى جز اين نداريم. «ما با همه ملتهاى عالم مى‏خواهيم وست‏باشيم با همه دولتهاى عالم به حسب طبع اولى مى‏خواهيم دوست‏باشيم و روابط حسنه داشته باشيم با احترام متقابل نسبت‏به همه رابطه داشته باشيم‏» (7) از نظر امام خمينى (ره) روابطى مردود است كه موجب سلطه شود لذا در اين باره مى‏فرمايند: «اگر روابط تجارى با كفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود ترك اين روابط بر تمام مسلمانان واجب است‏» (8) در اينجا فرقى ميان استيلاى سياسى يا فرهنگى و معنوى دشمن وجود ندارد «اگر روابط سياسى كه بين دولتهاى اسلامى و دول بيگانه بسته مى‏شود و برقرار مى‏گردد موجب تسلط كفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود يا باعث اسارت سياسى اينها گردد برقرارى روابط حرام است و پيمانهايى كه بسته مى‏شود باطل است و بر همه مسلمين واجب است كه زمامداران را راهنمايى كنند و وادارشان نمايند بر ترك روابط سياسى اينچنينى هر چند بوسيله مبارزه منفى باشد. » (9) وحدت مستضعفان جهان به عنوان يك ماموريت مهم در سياست‏خارجى در انديشه امام (ره) امام به عنوان يك رهبر نجات‏بخش براى همه مستضعفين جهان چه مسلم و چه غيرمسلم و حتى چه الهيون و غيرالهيون هميشه خواستار سعادت تمام ابناء بشر بودند و نسبت‏به همه افراد بشر احساس مسئوليت مى‏كردند و اين مسئوليت‏پذيرى جهانى الهى را چه در پيامشان به گورباچف و احساس مسئوليت در برابر نجات مردم كمونيست و چه در قطع رابطه با رژيم نژادپرست‏سابق افريقاى جنوبى كه ملتى مسلمان نبودند، و چه در برابر ساير مسلمانان بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، زبان، مذهب و طبقه به وضوح مى‏بينيم كه مساله وحدت بين مستضعفين عالم را مهمترين و ثمربخش‏ترين راه براى مقابله با مستكبرين عالم مطرح مى‏نمايند و اتحاد و يك صدايى و حمايت از يكديگر را در مقابله با ظلم در سراسر جهان تنها راه رفع ظلم در جهان مظلومان مى‏دانند لذا استراتژى مهمى را در اين زمينه اتخاذ نموده و مى‏فرمايند: «من اميدوارم كه يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا به وجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتى را كه بر سر راه مستضعفين است از ميان بردارند و در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب قيام كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين به مستضعفين عالم ظلم كنند» (10) در قانون اساسى جمهورى اسلامى نيز (اصل يازدهم) با استناد به آيه شريفه «ان هذه امتكم واحده و انا ربكم فاعبدون‏» اصل وحدت بين مسلمين را به عنوان يك فوريت در سياست‏خارجى تصريح نموده، بيان مى‏دارد دولت جمهورى اسلامى موظف است‏سياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملتهاى اسلامى قرار دهد و كوشش كند تا وحدت سياسى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد. (11) در تاييد استراتژى وحدت‏آفرين امام از قول يكى از نشريات مى‏خوانيم: امام خمينى در تمامى دوران مبارزات خود كه در ايران انجام گرفت طرح اسلامى خود را بر دو اصل وحدت و فلسطين قرار داد و لحظه‏اى از انديشه تحقق وحدت اسلامى و اهميت آن غافل نماند، وحدت اسلامى را از انبان شعارها و آرزوهاى ذهنى بيرون آورده و به طرح عملى جدى و حقيقى مبدل ساخت تا مسلمانان بتوانند آن را محقق سازند. امام به درستى اعتقاد داشت طرح موضوع وحدت اسلامى و فراخوان مسلمانان بدون پشتوانه محكم و تبيين اصول و مبانى آن و يا طرح اسلام به عنوان رسالت جهانى دشوار است، بنابراين تلاش مجدانه‏اى به عمل آورد تا خلل و نقص موجود را كه براى مسلمانان جهت‏شناخت اسلام ابهاماتى به وجود آورده بود را بوسيله تاءليف كتابهاى مختلف و در زمينه‏هاى مختلف، سخنرانيها و موضع‏گيريهايشان، اصلاح نمايند. توصيه به دولتها و ملتها به همدلى و وحدت همانطورى كه مى‏دانيم در سيستم و صحنه بين‏المللى واحدهاى تصميم‏گيرنده و عمل‏كننده دولتها هستند و دولتها زبان گوياى ملتهايشان مى‏باشند اگر قرار باشد همه مستضعفين جهان با هم وحدت داشته باشند اين امر از طريق دولتها سريعتر و سهل‏تر قابل دسترسى است‏به اين دليل لازم است دولتها با ملتهاى خود همدل و همصدا باشند تا اين امر محقق شود لذا مى‏بينيم بنيانگذار جمهورى اسلام ايران به خوبى به اين مساله توجه داشته و آنها را به يكدلى و يك صدايى دعوت مى‏كنند تا در سايه آن بتوانند بر مشكلات غلبه كرده و به دشمن اجازه سلطه ندهند. «اگر وحدت كلمه اسلامى بود و اگر دولتها و ملتها اسلام به هم پيوسته بودند معنا نداشت كه قريب يك ميليارد جمعيت مسلمين زيردست قدرتها باشند اگر اين قدرت به قدرت بزرگ الهى منظم شود هيچ قدرتى بر آنها غلبه نخواهد كرد» (12) «ملتها و دولتها اگر بخواهند به پيروزى و هدفهاى اسلامى به تمام ابعادش كه سعادت بشر است‏برسند بايد اعتصام به حبل‏الله كنند از اختلافات و تفرقه بپرهيزند فرمان حق تعالى را «واعتصموا بحبل‏الله. . . جميعا ولاتفرقوا» را اطاعت نمايند. » (13) پله‏هاى بعد يا مرحله بعدى تحقق وحدت بين دولتهاى مستضعف با يكديگر است تا با اين اتحاد و عملكرد همراستاى خود ستم مستكبرين را بر عالم رفع نمايند و در مجامع و صحنه‏هاى بين‏المللى با اتخاذ موضعى واحد ظالمين را عاجز كنند و خود قدرتى بزرگ را تشكيل مى‏دهند در اين مورد امام تاكيد بيشترى بر وحدت بين دولتهاى مسلمان مى‏كنند و مى‏فرمايند: «دولتهاى اسلامى بايد به منزله يك دولت‏باشند كانه يك جامعه هستند، يك پرچم دارند، يك كتاب دارند، يك پيغمبر دارند. اينها هميشه بايد با هم متحد باشند با هم علاقه‏هاى همه جانبه داشته باشند و اگر چنانچه اين آمال حاصل شود كه بين دولتهاى اسلامى از همه جهت وحدت پيدا بشود اميد است كه بر مشكلات خودشان غلبه كنند و قدرتى بزرگتر از قدرتهاى ديگر در مقابل ساير قدرتها باشند» (14) امام موفقيت استعمارگران در استعمار طبقه محروم را نتيجه تفرقه و جدايى بين مسلمانان و سران كشورهاى اسلامى مى‏داند. «روزگارى كه پنجه‏هاى استعمار تا اعماق كشورهاى اسلامى فرو رفته است، روزگارى كه استعمار تمام نيروها و امكانات خود را در راه ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و سران كشورهاى اسلامى بسيج كرده است، مى‏كوشد تا به هر وسيله كه در اختيار دارد از پايبندى و عمل به تعاليم اسلام جلوگيرى كند تا بدين وسيله استعمارگران با خيال راحت‏به هدفهاى غيرانسانى، استعمار طبقه محروم نائل شوند» (15) نفى مليت‏گرايى و قوميت‏گرايى مهمترين عاملى كه مسلمانان و مستضعفان عالم را در رسيدن به وحدت عمل باز مى‏دارد مليت‏گرايى و قوميت‏گرايى است كه امام‏خمينى آن را نفى كرده و عاملى براى تفرقه و دشمنى مسلمانان مى‏داند همانطور كه مى‏دانيم تاكنون جهان اسلام به خاطر همين حربه‏هاى استعمارى لطمات فراوانى ديده است و چه خونها و امكاناتى كه در اين راه به هدر نرفته است، جنگهاى فرقه‏اى در پاكستان و افغانستان نمونه‏بارزى است كه متاسفانه همچنان ادامه دارد و منجر به برادركشى و نسل‏كشى و عدم آرامش و امنيت در آن منطقه شده است كه ريشه‏هاى استعمارى دارد، تا بدين وسيله آنها را سرگرم اين امور كرده و خود به راحتى بتوانند منابع آنها را غارت كرده و كارخانجات اسلحه‏سازى خود را پررونق‏تر سازند. از اين قبيل است جنگ بين عرب و عجم كه صدام راه انداخته و آن را اسباب تفرقه و تشنج قرار داده و جوانان هر دو كشور را كه مى‏توانستند نقش مهمى در سازندگى كشورشان داشته باشند و مردم را از وابستگى به سلطه‏گران نجات دهند قربانى كرده و بسيار نمونه‏هاى ديگرى در الجزاير، سودان، يمن و جنگهاى فرقه‏اى در لبنان و. . . (16) «از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن به پا خواسته‏اند قوميت و مليت است، ملى‏گرايى در مقابل ملتهاى ديگر مسلمانان مساله‏اى است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبى‏اكرم برخلاف آن است آن ملى‏گرايى كه به دشمنى بين مسلمين و شكاف در صفوف مؤمنين منجر مى‏شود برخلاف اسلام و مصلحت مسلمين است و از حيله‏هاى اجانب است كه از اسلام و گسترش آن رنج مى‏برند. (17) از تجربيات بارز اين عصر كه ملى‏گرايى باعث تضعيف و شكست مسلمين شده مى‏توان از ناسيوناليسم عرب كه جمال عبدالناصر از آن دم مى‏زد عنوان كرد كه با اين تبليغات و با اين احساسات غيرعاقلانه حمايت‏بسيارى از كشورهاى غيرعرب را نتوانست در جنگ اعراب و اسرائيل جلب نمايد و همين امر منجر به شكست آنها و قدرت گرفتن اسرائيل شده است. «من مكرر عرض مى‏كنم كه اين ملى‏گرايى اساس بدبختى مسلمين است‏براى اين كه اين ملى‏گرايى ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مى‏دهد و ملت عراق را در مقابل ديگران (18) «آن چيزى كه دول اسلامى را بيچاره كرده است و از ظل قرآن كريم دارد دور مى‏كند آن قضيه نژادبازى است. اين نژاد ترك است، اين نژاد ايرانى است، اين نژاد عرب است، قضيه نژادبازى ارتجاعى است‏» (19) مصلحت در سياست‏خارجى از نگاه امام تعريف مصلحت چنانكه اهل لغت مصلحت را تعريف كرده‏اند مصلحت معنا و وزنا منفعت است (20) واژه مصلحت‏يا اسم مكان به معناى جايگاه و مكان صلاح است كه ضد آن افساد مى‏باشد و همين طور در يك معنا مفرد مصالح است. (21) ابوحامد غزالى شافعى در تعريف مصلحت آن را در پنج مورد اهم خلاصه مى‏كند: حفظ دين، جان (نفس) ، مال، عقل و نسل، برخى ديگر عرض را نيز به معيارها و موارد فوق اضافه مى‏كنند. در تعريف ديگرى مصلحت را جلب منفعت و دفع ضرر در حدودى كه مقاصد شرع حفظ شود تعريف كرده‏اند. (22) حضرت امام مصلحت و سربلندى اسلام و ملت هر دو را همواره فراراه خود قرار داده بودند و به اشكال گوناگون و در مناسبتهاى مختلف بر آن تاكيد مى‏كردند. تمام محورهاى سياست‏خارجى از نظر امام مواردى هستند كه تامين منافع ملى و عزت و سربلندى ايران و مصالح اسلام را به دنبال دارد نمى‏توان گفت كه امام فقط به توسعه و معرفى مجدد اسلام مى‏پرداختند و بس (حتى اگر اينطور هم باشد باز هيچ منافاتى با تامين منافع بلندمدت مردم ندارد) تمام اصولى كه امام بر روى آن تاكيد مى‏كردند در درازمدت منافع ملى و مصالح اسلام هر دو را تامين مى‏كرد نظير خوداتكايى در تمام زمينه‏ها (عدم وابستگى به شرق و غرب) ، نفى سلطه‏پذيرى و سلطه‏گرى، هم زيستى مسالمت‏آميز و روابط توام با احترام مقابل و. . . يكى از بزرگترين آموزه‏هاى بنيانگذار جمهورى اسلامى به ملت ايران و مسلمانان جهان درس عزت‏طلبى است و در نظر داشتن عزت در سياست‏خارجى به اين معنا است كه در تصميم‏گيريهاى بين‏المللى به گونه‏اى مصلحت‏سنجى شود كه عزت كشور و اسلام خدشه‏دار نشده و آن تصميم منتهى به ذلت مسلمين نگردد. (23) لذا در نظر داشتن عزت كشور و مسلمانان و رعايت اصل نه شرقى و نه غربى و حفظ استقلال كشور هيچ‏كدام نبايد مجوزى براى غافل شدن از منافع كشور باشد و بايد يك ظرافتهاى خاصى را به كاربرد و برنامه‏ريزى استراتژيك انجام داد و با درنظر گرفتن مصالح اهم و مهم همه اهداف را تامين كرد. امام معتقد بودند كه ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه‏ريزى كنيم و مكرر اين را به مسئولين نظام تذكر مى‏دادند. (24) در اين راستا به اهم عملكرد امام در اين رابطه مى‏پردازيم. خنثى كردن توطئه دشمنان امام (ره) با بينش عميق همواره به اين مقوله توجه داشته و در موارد خاص به تذكر و راهنمايى به مسئولين نيز مى‏پرداختند و به افراد ناآگاه داخلى اين موارد را هشدار مى‏دادند و نيز توطئه دشمنان را نيز خنثى مى‏كردند زمانى كه بعضى افراد زمزمه انزواگرايى را سر مى‏دادند و مى‏گفتند ما روابط با ديگر كشورها را مى‏خواهيم چكار و يا زمانى كه افرادى لازمه ارتباط با كشورهاى ديگر را ست‏برداشتن از اهداف و اصول آرمانى انقلاب و اسلام مى‏دانستند و نيز در جواب كسانى كه فقط به رابطه با ملتها تاكيد مى‏كردند و رابطه با دولتها را رد مى‏كردند مى‏فرمايند: «ابرقدرتها و امريكا خيال مى‏كردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مى‏خواهد استقلال و آزادى را كه يك مساله تازه و برخلاف رويه همه حكومتهاست‏به دست‏بياورد، به ناچار منزوى خواهد شد وقتى كه منزوى شد زندگى نمى‏تواند بكند ديديد كه نشد و ايران روابطش با خارجيها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه ما چكار داريم به دولتها اينها همه ظالم هستند و كذا و ما بايد با ملتها روابط داشته باشيم كه اين هم نقشه تازه و مساله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است. ما بايد همان‏گونه كه در زمان صدر اسلام پيامبر سفير به اطراف مى‏فرستاد كه روابط درست كند عمل كنيم و نمى‏توانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولتها چه كارى داريم. اين برخلاف عقل و شرع است و ما بايد با همه رابطه داشته باشيم منتها چند استثنا دارد كه الان هم با آنها رابطه نداريم. (25) پی نوشت : 1. صحيفه نور، ج 9، ص 239. 2. مزينانى، محمدصادق، رسالت‏سياسى حوزه‏ها در انديشه امام خمينى، فصلنامه حوزه، ش 95 و 94، دى ماه 1378، ص 70. 3. براى مطالعه بيشتر اصول و محورهاى سياست‏خارجى ر. ك به محلوجى، محمد; جلوه‏هاى سياست اسلامى; بى‏جا، چاپ اول، 1372. 4. يزدانى، عنايت‏الله; انزواگرايى يا انزواگريزى، مجله سياست‏خارجى، سال سيزدهم، ش 2، تابستان 1378، ص 363. 5. گواهى، عبدالرحيم; مجله سياست‏خارجى، سال يازدهم، ش 2، تابستان 1376، ص‏ص 562-561. 6. صحيفه نور، ج 10، ص 352. 7. صحيفه نور، ج 10، ص 252. 8. صحيفه نور، ج 10، ص 352. 9. خمينى، روح‏الله; تحريرالوسيله، ج 1، چاپ اول، ص 485. 10. دفتر اول، در جستجوى راه امام از كلام امام، انتشارات اميركبير، چاپ دوم، 1362، ص 185. 11. نشريه نداى‏القدس، سال سوم، ش 47، مهر 1378، ص 1. 12. صحيفه نور، ج 6، ص 49. 13. صحيفه‏نور، ج 6، ص 122. 14. صحيفه نور، ج 6، ص‏127. 15. دفتر اول، پيشين. 16. ر. ك به منصورى، جواد; نظرى به سياست‏خارجى جمهورى اسلامى ايران، انتشارات اميركبير، بى‏تا ص‏ص 56- 51. 17. صحيفه نور، ج 13، ص 81. 18. صحيفه نور، ج 13، ص 81. 19. صحيفه نور، ج 1، ص 89. 20. تقوى، سيد محمدناصر; حكومت و مصلحت، چاپ اول، انتشارات امير كبير، 1378، ص 13. 21. تقوى، پيشين. 22. تقوى، پيشين. 23. تقوى، سيدمحمدناصر; مصلحت در سياست‏خارجى، مجله سياست‏خارجى، سال دوازدهم، ش 3، پاييز 1377، ص 589. 24. صحيفه نور، ج 20، ص 239. 25. صحيفه نور، ج 19، ص 73.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن