تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833406386
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى(1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى(1) نويسنده: مريم السادات ميرزا حسينى مقدمه پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (ره) تحول نوينى را در باب مسائل سياسى ايران اعم از سياست داخلى و خارجى به دنبال داشت. در بعد داخلى، تغيير در ساختار حكومت و نحوهاى اداره كشور و سپردن امور به دست مردم و در بعد خارجى و بينالمللى، تغيير رفتارى - ارزشى كه در هر دو بعد بر مبناى اسلام ناب محمدى خلاصه مىشود. لذا سياستخارجى ايران پس از انقلاب اسلامى به كلى با آنچه كه در رژيم گذشته جارى و سارى بود تفاوت پيدا مىكند. اين تغييرات ناشى از رهنمودهايى است كه امام راحل در احكام و فرامين، پيامها و توصيهها، مكتوبات، سخنرانيها و مصاحبهها در مواضع و مواقع مختلف بيان مىنمودند. در اين مقاله برآنيم تا چند نمونه مهم و تاثيرگذار از مواضع و ديدگاههاى نظرى ايشان را در حوزه سياستخارجى در شرايط و مناسبتهاى مختلف بررسى نماييم. قبل از آنكه وارد بحث اصلى شويم لازم مىدانم تعريف سياست و محورهاى ياستخارجى از ديدگاه امام (ره) را بيان نمايم. تعريف سياست از ديدگاه امام (ره) «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد و تمام اين مصالح جامعه را مد نظر بگيرد و اينها هدايت كند به آن چيزى كه صلاحشان است» (1) «سياست عبارت است از اداره كشور بر اساس مصلحت دينى و دنيوى مردم» (2) محورهاى سياستخارجى از ديدگاه امام به طور كلى مىتوان محورهاى زير را در زمينه سياستخارجى از كلام و نظرات ايشان استنباط نمود: 1- عدم اتكا به قدرتهاى جهانى كه در سياست نه شرقى و نه غربى امام تجلى نموده است; 2- نفى سلطهپذيرى و سلطهگرى; 3- حفظ كيان و تماميت ارضى كشور و رعايت مصالح بلند مدت نظام; 4- دعوت به ارزشهاى توحيدى و مبانى اسلام; 5- دفاع از حيثيت و شرافت اسلام در مجامع بينالمللى; 6- اظهار همدردى با مستضعفان جهان و دعوت از آنها به اتحاد با يكديگر; 7- دعوت به اتحاد مسلمانان; 8- مبارزه راهبردى با رژيم اشغالگر قدس; 9- همزيستى مسالمتآميز و برقرارى عادلانه و دوستانه با كشورهاى جهان و نفى انزواگرايى; 10- معرفى اسلام به عنوان دينى جامع، كامل و كاربردى. (3) لازم به توضيح است كه تعدادى از اين محورها به كرات در كتابها، مقالهها، رسالههاى دانشگاهى، مصاحبهها و. . . بحثشده است و توضيحات مفصلى راجع به آنها داده شده است و تقريبا همگان از آنها با اطلاعاند از آنجا كه در اين مقاله سعى مىشود از تكرار مكررات خوددارى شود و به جاى گفتهها به ناگفتهها پرداخته شود و مطلب حالت تكرارى و خستهكنندگى نداشته باشد از بحث راجع به آنها خوددارى مىشود و به مواردى پرداخته مىشود كه كمتر راجع به آنها صحبتشده و غريب ماندهاند. انزواگرايى يا حضورى فعال در روابط بينالملل يكى از اصولى را كه حضرت امام در سياستخارجى بر آن تاكيد مىكردند سياست نه شرقى و نه غربى بود كه درباره مفهوم سياست نه شرقى و نه غربى همان طورى كه قبلا توضيح داده شد در بسيارى از كتابها و نوشتهها توضيح داده شده لذا از تكرار آن خوددارى مىكنيم فقط به آن جنبهاى كه برداشتهاى نادرست از اين اصل شده است مىپردازيم. برداشت نادرستى را كه بسيارى از عوام از اين اصل مىكنند اين است كه با توجه به اينكه بر نظام بينالملل كفر حاكم است و بسيارى از كشورها بخصوص كشورهاى پيشرفته صنعتى با دين ميانه خوبى ندارند بهتر است هيچگونه رابطهاى با آنها نداشته باشيم و مرزهايمان را بر تمام جنبههاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى و اجتماعى آنان ببنديم در حالى كه حضرت امام هرگز چنين منظورى از اين اصل نداشتهاند بلكه برعكس، بايد با استفاده از اصل دعوت كه به عنوان اولين اصل در سياستخارجى اسلام مطرح استبا حضورى بسيار فعال و گسترده در تمام زمينهها و با تمام كشورها رابطه مسالمتآميز (نه گرگ و ميش) برقرار كنيم (بجز رژيم صهيونيستى و كشورهايى كه مفهوم رابطه متقابل عادلانه را درك نمىكنند) و با تقويت جنبههاى مختلف سياسى، اجتماعى، فرهنگى و حتى اقتصادى با استفاده از مبانى اسلامى بتوانيم جامعيت و برتر بودن دين اسلام و قوانين سعادت آفرين آن را به جهانيان بشناسانيم، چگونه هم مىتوانيم شعار صدور انقلاب را بدهيم و هم قطع رابطه را بدون رابطه با جهان چگونه و با چه وسيلهاى مىتوانيم اسلام را معرفى نماييم. آيا با توسل به زور و تهاجم و جنگ مىتوانيم انقلاب را صادر و اسلام را معرفى كنيم يا با برقرارى رابطه حتى با كشورهاى غير مسلمان و كشورهاى لائيك، به تدريج و در ميدان عمل مىتوانيم هم مصلحت اسلام را كه معرفى و جهانى شدن آن است و هم منافع ملى كشورمان به عنوان امالقرى را تامين نماييم. نبايد اينطور فكر كنيم كه هر چه را كه در ديگر كشورها استبد است و مضر بلكه بايستى بدانيم كه بسيارى از پيشرفتهاى علمى و فنى و اقتصادى كه در جهان ستبراى ما نيز مفيد است و بايستى بتوانيم با شيوههاى درستى اين دستاوردها را گزينش و گلچين كرده، در اختيار بگيريم، در عصرى كه ارتباطات بسيار گسترده و سهل شده است و با وجود شبكههاى جهانى (اينترنت) ، ماهوارهها و. . . چه بخواهيم و چه نخواهيم ارتباطات وجود خواهد داشت. حال كه چارهاى جز ارتباط با ديگر كشورها با هر فلسفهاى نداريم بهتر است در انديشه ارتباط درست و مؤثر باشيم نه ارتباطى ناخواسته و تحميلى، لذا اين تعبير از سخنان امام كه رهبرى دورىانديش و آيندهنگر بودند هرگز درست نيست و تعبير ايشان هرگز به معنى بستن مرزها نيست و تمايل حضرت امام به دنبال كردن اهداف جهانى اسلام و انجام وظايف درست اسلامى در قبال مسلمانان و حتى غير مسلمانان به كلى با عدم ارتباط منافات دارد امام معتقدند كه نظام بينالملل همانند يك شهر است كه محلههاى مختلف آن با هم ارتباط دارند و ما بايستى منزوى نباشيم بلكه بايستى همانگونه كه پيامبر با ارسال سفيران و مبلغان رابطه برقرار مىكرد، عمل كنيم و با كشورها رابطه برقرار كنيم. پاسخ قانون اساسى به ابهامات يكى ديگر از منابع و مصادر سياستگذارى خارجى قانون اساسى است كه مورد تاييد و تاكيد حضرت امام بوده است و مطالعه دقيق اصول مرتبط با سياستخارجى ما را به اين مطلب رهنمون مىكند كه جهتگيرى قانون اساسى به سوى برقرارى توسعه و تحكيم روابط با بازيگران بينالملل و به خصوص با كشورهاى اسلامى و جهان سوم مىباشد و هرگز در اين سند صحبتى از قطع يا تقليل ارتباط بجز مواردى كه با اصول دينى تعارض دارد به ميان نيامده است و در اصل يكصد و سى دوم قانون اساسى تصريح گرديده است روابط صلحآميز با دولتهاى غير محارب نه فقط كشورهاى مسلمان يا همسايه. (4) قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران در اصلها و بندهاى مختلفى شيوههاى برخورد و اصول روابط و سياستخارجى دولتمردان جمهورى اسلامى ايران را در حوزه عمل ترسيم كرده است كه به صورت اجمال به اشاره برخى از اين اصول مىپردازيم. در اصل دوم و سوم به نفى هرگونه ستمگرى، ستمكشى، سلطهگرى، سلطهپذيرى، استقلال سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى كشور، طرد كامل استعمار و تنظيم سياستخارجى كشور بر اساس و معيارهاى اسلام و تعهد برادرانه نسبتبه همه مسلمانان جهان و حمايت از آنها تاكيد شده است. در اصل يازدهم به حكم آيه كريمه «ان هذه امتكم واحده و انا ربكم فاعبدون» دولت جمهورى اسلامى ايران موظف استسياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اعتماد ملل اسلامى و در اصل چهاردهم به رفتار حسنه و بر مبناى قسر و عدل اسلامى با افراد غير مسلمان تا زمانى كه بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى توطئه و اقدامى نكنند توصيه شده است. در اصل يكصد و پنجاه و دوم و سوم به دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاى سلطهگر و روابط صلحآميز با دولتهاى غير محارب و نفى هر گونه قرارداد كه موجب سلطه بيگانه به شئون كشور گردد اشاره شده است. در اصل يكصد و پنجاه و چهارم جمهورى اسلامى ايران سعادت انسان در كل جامعه بشرى را آرمان خود مىداند استقلال و آزادى و حكومتحق و عدل را حق همه مردم جهان مىداند بنابراين ضمن خوددارى كامل از هر گونه دخالت در امور داخلى كشورهاى ديگر از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستكبران در هر نقطه از جهان حمايت كند. (5) پاسخ امام به ابهامات حضرت امام گوشهنشينى و سياست انعزال را خلاف عقل و شرع معرفى نموده ضمن تاكيد بر رابطه با همه دولتها (به جز چند كشور محدود آنهم به دلايل كاملا منطقى) بستن مرزها به روى كشورها و قطع روابط ديپلماتيك با آنها را به معناى فنا و هلاكت و مدفون شدن كشور تلقى مىكند و طرحان سياست انزوا را مورد انتقاد قرار داده مىفرمايند: «اين معنا كه گاهى اهل غرض و جهال آن را بيان مىكنند يا نمىفهمند يا غرضى دارند زيرا تا انسان جاهل يا مخالف با اصل نظام نباشد نمىتواند بگويد كه يك نظام بايد از دنيا منعزل باشد ما با هيچ ملتى بد نيستيم ما به حسب طبع اوليه مىخواهيم با همه دولتها دوستباشيم مىخواهيم كه روابط حسنه با احترام متقابل نسبتبه همه داشته باشيم و اگر چنانچه ما احتياج به يك چيز داشته باشيم و آنها احتياج به يك چيز داشته باشند تبادل كنيم مگر اين كه دولتهايى باشند كه با ما خلاف رفتار كنند» (6) امام همواره به روابط صلحآميز تؤام با دوستى تاكيد داشته و آن را جزء ضرورت زندگى اجتماعى و سياسى مىدانستند و همواره داشتن رابطه را بر ترك آن مقدم مىدانستند با اين شرط كه اين رابطه براساس احترام متقابل باشد و منافع و مصالح طرفين رابطه مدنظر باشد نه اينكه يكجانبه باشد. با شناختى كه همگان از شخصيت جامع و كامل و آيندهنگر و واقع بين امام داريم از آن بزرگوار انتظارى جز اين نداريم. «ما با همه ملتهاى عالم مىخواهيم وستباشيم با همه دولتهاى عالم به حسب طبع اولى مىخواهيم دوستباشيم و روابط حسنه داشته باشيم با احترام متقابل نسبتبه همه رابطه داشته باشيم» (7) از نظر امام خمينى (ره) روابطى مردود است كه موجب سلطه شود لذا در اين باره مىفرمايند: «اگر روابط تجارى با كفار موجب ترس بر حوزه اسلام شود ترك اين روابط بر تمام مسلمانان واجب است» (8) در اينجا فرقى ميان استيلاى سياسى يا فرهنگى و معنوى دشمن وجود ندارد «اگر روابط سياسى كه بين دولتهاى اسلامى و دول بيگانه بسته مىشود و برقرار مىگردد موجب تسلط كفار بر نفوس و بلاد و اموال مسلمانان شود يا باعث اسارت سياسى اينها گردد برقرارى روابط حرام است و پيمانهايى كه بسته مىشود باطل است و بر همه مسلمين واجب است كه زمامداران را راهنمايى كنند و وادارشان نمايند بر ترك روابط سياسى اينچنينى هر چند بوسيله مبارزه منفى باشد. » (9) وحدت مستضعفان جهان به عنوان يك ماموريت مهم در سياستخارجى در انديشه امام (ره) امام به عنوان يك رهبر نجاتبخش براى همه مستضعفين جهان چه مسلم و چه غيرمسلم و حتى چه الهيون و غيرالهيون هميشه خواستار سعادت تمام ابناء بشر بودند و نسبتبه همه افراد بشر احساس مسئوليت مىكردند و اين مسئوليتپذيرى جهانى الهى را چه در پيامشان به گورباچف و احساس مسئوليت در برابر نجات مردم كمونيست و چه در قطع رابطه با رژيم نژادپرستسابق افريقاى جنوبى كه ملتى مسلمان نبودند، و چه در برابر ساير مسلمانان بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، زبان، مذهب و طبقه به وضوح مىبينيم كه مساله وحدت بين مستضعفين عالم را مهمترين و ثمربخشترين راه براى مقابله با مستكبرين عالم مطرح مىنمايند و اتحاد و يك صدايى و حمايت از يكديگر را در مقابله با ظلم در سراسر جهان تنها راه رفع ظلم در جهان مظلومان مىدانند لذا استراتژى مهمى را در اين زمينه اتخاذ نموده و مىفرمايند: «من اميدوارم كه يك حزب به اسم مستضعفين در تمام دنيا به وجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتى را كه بر سر راه مستضعفين است از ميان بردارند و در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب قيام كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين به مستضعفين عالم ظلم كنند» (10) در قانون اساسى جمهورى اسلامى نيز (اصل يازدهم) با استناد به آيه شريفه «ان هذه امتكم واحده و انا ربكم فاعبدون» اصل وحدت بين مسلمين را به عنوان يك فوريت در سياستخارجى تصريح نموده، بيان مىدارد دولت جمهورى اسلامى موظف استسياست كلى خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملتهاى اسلامى قرار دهد و كوشش كند تا وحدت سياسى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد. (11) در تاييد استراتژى وحدتآفرين امام از قول يكى از نشريات مىخوانيم: امام خمينى در تمامى دوران مبارزات خود كه در ايران انجام گرفت طرح اسلامى خود را بر دو اصل وحدت و فلسطين قرار داد و لحظهاى از انديشه تحقق وحدت اسلامى و اهميت آن غافل نماند، وحدت اسلامى را از انبان شعارها و آرزوهاى ذهنى بيرون آورده و به طرح عملى جدى و حقيقى مبدل ساخت تا مسلمانان بتوانند آن را محقق سازند. امام به درستى اعتقاد داشت طرح موضوع وحدت اسلامى و فراخوان مسلمانان بدون پشتوانه محكم و تبيين اصول و مبانى آن و يا طرح اسلام به عنوان رسالت جهانى دشوار است، بنابراين تلاش مجدانهاى به عمل آورد تا خلل و نقص موجود را كه براى مسلمانان جهتشناخت اسلام ابهاماتى به وجود آورده بود را بوسيله تاءليف كتابهاى مختلف و در زمينههاى مختلف، سخنرانيها و موضعگيريهايشان، اصلاح نمايند. توصيه به دولتها و ملتها به همدلى و وحدت همانطورى كه مىدانيم در سيستم و صحنه بينالمللى واحدهاى تصميمگيرنده و عملكننده دولتها هستند و دولتها زبان گوياى ملتهايشان مىباشند اگر قرار باشد همه مستضعفين جهان با هم وحدت داشته باشند اين امر از طريق دولتها سريعتر و سهلتر قابل دسترسى استبه اين دليل لازم است دولتها با ملتهاى خود همدل و همصدا باشند تا اين امر محقق شود لذا مىبينيم بنيانگذار جمهورى اسلام ايران به خوبى به اين مساله توجه داشته و آنها را به يكدلى و يك صدايى دعوت مىكنند تا در سايه آن بتوانند بر مشكلات غلبه كرده و به دشمن اجازه سلطه ندهند. «اگر وحدت كلمه اسلامى بود و اگر دولتها و ملتها اسلام به هم پيوسته بودند معنا نداشت كه قريب يك ميليارد جمعيت مسلمين زيردست قدرتها باشند اگر اين قدرت به قدرت بزرگ الهى منظم شود هيچ قدرتى بر آنها غلبه نخواهد كرد» (12) «ملتها و دولتها اگر بخواهند به پيروزى و هدفهاى اسلامى به تمام ابعادش كه سعادت بشر استبرسند بايد اعتصام به حبلالله كنند از اختلافات و تفرقه بپرهيزند فرمان حق تعالى را «واعتصموا بحبلالله. . . جميعا ولاتفرقوا» را اطاعت نمايند. » (13) پلههاى بعد يا مرحله بعدى تحقق وحدت بين دولتهاى مستضعف با يكديگر است تا با اين اتحاد و عملكرد همراستاى خود ستم مستكبرين را بر عالم رفع نمايند و در مجامع و صحنههاى بينالمللى با اتخاذ موضعى واحد ظالمين را عاجز كنند و خود قدرتى بزرگ را تشكيل مىدهند در اين مورد امام تاكيد بيشترى بر وحدت بين دولتهاى مسلمان مىكنند و مىفرمايند: «دولتهاى اسلامى بايد به منزله يك دولتباشند كانه يك جامعه هستند، يك پرچم دارند، يك كتاب دارند، يك پيغمبر دارند. اينها هميشه بايد با هم متحد باشند با هم علاقههاى همه جانبه داشته باشند و اگر چنانچه اين آمال حاصل شود كه بين دولتهاى اسلامى از همه جهت وحدت پيدا بشود اميد است كه بر مشكلات خودشان غلبه كنند و قدرتى بزرگتر از قدرتهاى ديگر در مقابل ساير قدرتها باشند» (14) امام موفقيت استعمارگران در استعمار طبقه محروم را نتيجه تفرقه و جدايى بين مسلمانان و سران كشورهاى اسلامى مىداند. «روزگارى كه پنجههاى استعمار تا اعماق كشورهاى اسلامى فرو رفته است، روزگارى كه استعمار تمام نيروها و امكانات خود را در راه ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و سران كشورهاى اسلامى بسيج كرده است، مىكوشد تا به هر وسيله كه در اختيار دارد از پايبندى و عمل به تعاليم اسلام جلوگيرى كند تا بدين وسيله استعمارگران با خيال راحتبه هدفهاى غيرانسانى، استعمار طبقه محروم نائل شوند» (15) نفى مليتگرايى و قوميتگرايى مهمترين عاملى كه مسلمانان و مستضعفان عالم را در رسيدن به وحدت عمل باز مىدارد مليتگرايى و قوميتگرايى است كه امامخمينى آن را نفى كرده و عاملى براى تفرقه و دشمنى مسلمانان مىداند همانطور كه مىدانيم تاكنون جهان اسلام به خاطر همين حربههاى استعمارى لطمات فراوانى ديده است و چه خونها و امكاناتى كه در اين راه به هدر نرفته است، جنگهاى فرقهاى در پاكستان و افغانستان نمونهبارزى است كه متاسفانه همچنان ادامه دارد و منجر به برادركشى و نسلكشى و عدم آرامش و امنيت در آن منطقه شده است كه ريشههاى استعمارى دارد، تا بدين وسيله آنها را سرگرم اين امور كرده و خود به راحتى بتوانند منابع آنها را غارت كرده و كارخانجات اسلحهسازى خود را پررونقتر سازند. از اين قبيل است جنگ بين عرب و عجم كه صدام راه انداخته و آن را اسباب تفرقه و تشنج قرار داده و جوانان هر دو كشور را كه مىتوانستند نقش مهمى در سازندگى كشورشان داشته باشند و مردم را از وابستگى به سلطهگران نجات دهند قربانى كرده و بسيار نمونههاى ديگرى در الجزاير، سودان، يمن و جنگهاى فرقهاى در لبنان و. . . (16) «از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن به پا خواستهاند قوميت و مليت است، ملىگرايى در مقابل ملتهاى ديگر مسلمانان مسالهاى است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبىاكرم برخلاف آن است آن ملىگرايى كه به دشمنى بين مسلمين و شكاف در صفوف مؤمنين منجر مىشود برخلاف اسلام و مصلحت مسلمين است و از حيلههاى اجانب است كه از اسلام و گسترش آن رنج مىبرند. (17) از تجربيات بارز اين عصر كه ملىگرايى باعث تضعيف و شكست مسلمين شده مىتوان از ناسيوناليسم عرب كه جمال عبدالناصر از آن دم مىزد عنوان كرد كه با اين تبليغات و با اين احساسات غيرعاقلانه حمايتبسيارى از كشورهاى غيرعرب را نتوانست در جنگ اعراب و اسرائيل جلب نمايد و همين امر منجر به شكست آنها و قدرت گرفتن اسرائيل شده است. «من مكرر عرض مىكنم كه اين ملىگرايى اساس بدبختى مسلمين استبراى اين كه اين ملىگرايى ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاى مسلمين قرار مىدهد و ملت عراق را در مقابل ديگران (18) «آن چيزى كه دول اسلامى را بيچاره كرده است و از ظل قرآن كريم دارد دور مىكند آن قضيه نژادبازى است. اين نژاد ترك است، اين نژاد ايرانى است، اين نژاد عرب است، قضيه نژادبازى ارتجاعى است» (19) مصلحت در سياستخارجى از نگاه امام تعريف مصلحت چنانكه اهل لغت مصلحت را تعريف كردهاند مصلحت معنا و وزنا منفعت است (20) واژه مصلحتيا اسم مكان به معناى جايگاه و مكان صلاح است كه ضد آن افساد مىباشد و همين طور در يك معنا مفرد مصالح است. (21) ابوحامد غزالى شافعى در تعريف مصلحت آن را در پنج مورد اهم خلاصه مىكند: حفظ دين، جان (نفس) ، مال، عقل و نسل، برخى ديگر عرض را نيز به معيارها و موارد فوق اضافه مىكنند. در تعريف ديگرى مصلحت را جلب منفعت و دفع ضرر در حدودى كه مقاصد شرع حفظ شود تعريف كردهاند. (22) حضرت امام مصلحت و سربلندى اسلام و ملت هر دو را همواره فراراه خود قرار داده بودند و به اشكال گوناگون و در مناسبتهاى مختلف بر آن تاكيد مىكردند. تمام محورهاى سياستخارجى از نظر امام مواردى هستند كه تامين منافع ملى و عزت و سربلندى ايران و مصالح اسلام را به دنبال دارد نمىتوان گفت كه امام فقط به توسعه و معرفى مجدد اسلام مىپرداختند و بس (حتى اگر اينطور هم باشد باز هيچ منافاتى با تامين منافع بلندمدت مردم ندارد) تمام اصولى كه امام بر روى آن تاكيد مىكردند در درازمدت منافع ملى و مصالح اسلام هر دو را تامين مىكرد نظير خوداتكايى در تمام زمينهها (عدم وابستگى به شرق و غرب) ، نفى سلطهپذيرى و سلطهگرى، هم زيستى مسالمتآميز و روابط توام با احترام مقابل و. . . يكى از بزرگترين آموزههاى بنيانگذار جمهورى اسلامى به ملت ايران و مسلمانان جهان درس عزتطلبى است و در نظر داشتن عزت در سياستخارجى به اين معنا است كه در تصميمگيريهاى بينالمللى به گونهاى مصلحتسنجى شود كه عزت كشور و اسلام خدشهدار نشده و آن تصميم منتهى به ذلت مسلمين نگردد. (23) لذا در نظر داشتن عزت كشور و مسلمانان و رعايت اصل نه شرقى و نه غربى و حفظ استقلال كشور هيچكدام نبايد مجوزى براى غافل شدن از منافع كشور باشد و بايد يك ظرافتهاى خاصى را به كاربرد و برنامهريزى استراتژيك انجام داد و با درنظر گرفتن مصالح اهم و مهم همه اهداف را تامين كرد. امام معتقد بودند كه ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامهريزى كنيم و مكرر اين را به مسئولين نظام تذكر مىدادند. (24) در اين راستا به اهم عملكرد امام در اين رابطه مىپردازيم. خنثى كردن توطئه دشمنان امام (ره) با بينش عميق همواره به اين مقوله توجه داشته و در موارد خاص به تذكر و راهنمايى به مسئولين نيز مىپرداختند و به افراد ناآگاه داخلى اين موارد را هشدار مىدادند و نيز توطئه دشمنان را نيز خنثى مىكردند زمانى كه بعضى افراد زمزمه انزواگرايى را سر مىدادند و مىگفتند ما روابط با ديگر كشورها را مىخواهيم چكار و يا زمانى كه افرادى لازمه ارتباط با كشورهاى ديگر را ستبرداشتن از اهداف و اصول آرمانى انقلاب و اسلام مىدانستند و نيز در جواب كسانى كه فقط به رابطه با ملتها تاكيد مىكردند و رابطه با دولتها را رد مىكردند مىفرمايند: «ابرقدرتها و امريكا خيال مىكردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مىخواهد استقلال و آزادى را كه يك مساله تازه و برخلاف رويه همه حكومتهاستبه دستبياورد، به ناچار منزوى خواهد شد وقتى كه منزوى شد زندگى نمىتواند بكند ديديد كه نشد و ايران روابطش با خارجيها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه ما چكار داريم به دولتها اينها همه ظالم هستند و كذا و ما بايد با ملتها روابط داشته باشيم كه اين هم نقشه تازه و مساله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است. ما بايد همانگونه كه در زمان صدر اسلام پيامبر سفير به اطراف مىفرستاد كه روابط درست كند عمل كنيم و نمىتوانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولتها چه كارى داريم. اين برخلاف عقل و شرع است و ما بايد با همه رابطه داشته باشيم منتها چند استثنا دارد كه الان هم با آنها رابطه نداريم. (25) پی نوشت : 1. صحيفه نور، ج 9، ص 239. 2. مزينانى، محمدصادق، رسالتسياسى حوزهها در انديشه امام خمينى، فصلنامه حوزه، ش 95 و 94، دى ماه 1378، ص 70. 3. براى مطالعه بيشتر اصول و محورهاى سياستخارجى ر. ك به محلوجى، محمد; جلوههاى سياست اسلامى; بىجا، چاپ اول، 1372. 4. يزدانى، عنايتالله; انزواگرايى يا انزواگريزى، مجله سياستخارجى، سال سيزدهم، ش 2، تابستان 1378، ص 363. 5. گواهى، عبدالرحيم; مجله سياستخارجى، سال يازدهم، ش 2، تابستان 1376، صص 562-561. 6. صحيفه نور، ج 10، ص 352. 7. صحيفه نور، ج 10، ص 252. 8. صحيفه نور، ج 10، ص 352. 9. خمينى، روحالله; تحريرالوسيله، ج 1، چاپ اول، ص 485. 10. دفتر اول، در جستجوى راه امام از كلام امام، انتشارات اميركبير، چاپ دوم، 1362، ص 185. 11. نشريه نداىالقدس، سال سوم، ش 47، مهر 1378، ص 1. 12. صحيفه نور، ج 6، ص 49. 13. صحيفهنور، ج 6، ص 122. 14. صحيفه نور، ج 6، ص127. 15. دفتر اول، پيشين. 16. ر. ك به منصورى، جواد; نظرى به سياستخارجى جمهورى اسلامى ايران، انتشارات اميركبير، بىتا صص 56- 51. 17. صحيفه نور، ج 13، ص 81. 18. صحيفه نور، ج 13، ص 81. 19. صحيفه نور، ج 1، ص 89. 20. تقوى، سيد محمدناصر; حكومت و مصلحت، چاپ اول، انتشارات امير كبير، 1378، ص 13. 21. تقوى، پيشين. 22. تقوى، پيشين. 23. تقوى، سيدمحمدناصر; مصلحت در سياستخارجى، مجله سياستخارجى، سال دوازدهم، ش 3، پاييز 1377، ص 589. 24. صحيفه نور، ج 20، ص 239. 25. صحيفه نور، ج 19، ص 73.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]
صفحات پیشنهادی
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى(1)
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى(1) نويسنده: مريم السادات ميرزا حسينى مقدمه پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (ره) تحول ...
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى(1) نويسنده: مريم السادات ميرزا حسينى مقدمه پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (ره) تحول ...
فرامين امام راحل در صدور انقلاب به سراسر جهان محقق شد
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى (2) لذا امام كشور ايران را مركزى براى توسعه و نشر اسلام و ماءمن و مفر مسلمانان جهان .... قوانين، فرامين، و ...
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى (2) لذا امام كشور ايران را مركزى براى توسعه و نشر اسلام و ماءمن و مفر مسلمانان جهان .... قوانين، فرامين، و ...
در پاسداشت بيستمين سال رهبري حضرت آيت الله خامنهاي
در پاسداشت بيستمين سال رهبري حضرت آيت الله خامنهاي-در پاسداشت بيستمين سال ... كدام سياست ورزي است كه توانايي او همسنگ و همسان مديريت ايشان در بحبوحه ... ايشان دراز كرده بودند، فرمود: «ما با خدا پيمان بسته ايم راه امام خميني را كه راه اسلام و قرآن ..... امام (رحمت الله عليه) مي دانستند چگونه ارزشها و آرمانهاي امام (ره) را حداقل در حوزه خارجي ...
در پاسداشت بيستمين سال رهبري حضرت آيت الله خامنهاي-در پاسداشت بيستمين سال ... كدام سياست ورزي است كه توانايي او همسنگ و همسان مديريت ايشان در بحبوحه ... ايشان دراز كرده بودند، فرمود: «ما با خدا پيمان بسته ايم راه امام خميني را كه راه اسلام و قرآن ..... امام (رحمت الله عليه) مي دانستند چگونه ارزشها و آرمانهاي امام (ره) را حداقل در حوزه خارجي ...
راههاى كم خرج خوشبختى
دومين زير بناى اقتصادى اسلام(1) تا آنكه حقوق الهى را كه بر آن مال ... ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى (2) كمرنگى و عدم تعميق در مبانى ...
دومين زير بناى اقتصادى اسلام(1) تا آنكه حقوق الهى را كه بر آن مال ... ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياستخارجى (2) كمرنگى و عدم تعميق در مبانى ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها