واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نوگل بوستان ولا نويسنده: صديقه درويش زاده سلام بر نوگل بوستان ولا، ريحانه روحاني خدا، افضل دختران موسي (هفتمين اختر آسمان ولا) و اخت گرامي رضا. سلام بر سيده جليله، راضيه مرضيه، تقيه نقيه، فاطمه معصومه بنت موسي. سلام بر آن عطيه الهي كه بعد از رضاي رضواني اش، افضل فرزندان موسي بود. در دامن پر مهر مادري برگزيده، مؤمن و مقيد باليد و با قطره قطره شيره جان او، شهد مهناي عشق بر شيرازه جان گرامي پيچيد و معصومه آسمان، شفيعه رضوان، عالمه محافل عرفان و يگانه دوران شد. سلام بر كريمه نجابت، گرامي دخت امامت، و اخت معظم ولايت، عمه مكرم مصابيح هدايت. سلام بر تو اي شفيعه قيامت كه با دستان شفاعتت، رايحه جنان مي فشاني بر جانهاي شيدائيان در رستاخيز عالميان. اي صاحب عظمتي لايتناهي كه علو عالي ات، عرشيان را به خاك بوسي آستان كبريايي است مي كشاند وفرشيان را جرعه نوش كرامتهاي سبحاني و دست به دامان عنايتهاي روحاني ات مي گرداند. سلام بر قدوم مباركت كه بر كوير عطشناك، خنكاي بهشت نشاندي. سلام بر تو كه در اقامت كوتاهت در شهر خون و قيام، بيت تهجدي از نور گستراندي، جز رضاي حق نپيمودي و جز بر طاعتش نياسودي. سلام خدا بر تو و بر آن بارگاه ملكوتي ات كه دلهاي مهاجران را به لذت انسي آسماني مي خواند و شهر مقدس قم را به قداستي الهي و روحانيتي خدايي مي كشاند و آن را همچون كربلاي معلا، به اوج عظمت و اعتلا مي رساند. سلام بر حريم امن ايمان، قطعه مقدس آسمان، و بر تو اي اختر منير يزدان كه چهار والي ايمان، در عظمتت سخن راندند و مردمان را به شوق زيارتت خواندند. سلام بر آن شجره نامه نوراني و زيارت نامه رضواني ات. اي كه زيارتت معادل جنان است و هستي ات بر مدار ايمان و صبوري ات همچون سيده زنان. سلام بر تو كه همچون جده ات خديجه كبري، كه هستي خود را در تصديق رسالت مصطفي نهاد و همچون فاطمه زهرا كه تا آخرين نفس به حمايت از ولايت مرتضي ايستاد، تو نيز اي عصاره نيكيها، تمام عمر شريفت را در دفاع از ولايت رضا و امامت ائمه هدي و روشن سازيهاي ولايت، به غايت رساندي، به نحوي كه جز بر شهد نوشين شهادت، آرامش نيافتي. سلام بر تو كه مانند زهراي اطهر كه «ام ابيهاي» پدر بود، تو نيز پاره تن موسي بن جعفر بودي و هنوز هشت بهار از عمر شريف نپيموده بودي كه با فقاهتي علوي و شهامتي زينبي، بر پاسخ شبهات فقهي فايق آمدي، سؤالهاي مبهمي كه كارواني را راهي مدينه و خانه امامشان كرده بود. و لبان مقدس پدر را چنان در شادي اين اوج آسماني و نبوغ قرآني خود شكوفا نمودي كه در وصف تو «فداها ابوها» فرمود. سلام بر تو كه در خفقان حاكم و ديجوري شام تاريك ظالمان و در آن فضاي گرفته و بي سامان، جزء معدود زناني بودي كه با شهامتي همچون رشيده نينوا، لب به سخن مي گشود، حديث بيان مي نمود. سلام بر تو كه مجمره جان گرامي ات معدن آسماني ولايت بود، در آن روزها كه در«ساوه» بغايت بيمار بودي، و به سختي جان بر محبس تن مي سودي، به اطرافيان خود فرمودي كه مرا به قم ببريد، زيرا از پدرم شنيده ام كه قم مركز شيعيان ما اهل بيت است. و اين سخنان عاشقانه و عالمانه، چونان عود ولايت علي(ع) بود كه از عمق درونت مي خاست و نشئه ناب هدايت بود كه در رهگذر هجرتي پر اندوه، باز بر جانهاي پاكيزه گوهران مي نشست. سلام بر تو اي از سلاله پاك حسن و حسين، زلال كوثر عالمين، كه مي گويند تو نيز همچون جد گرامي ات حسن با شرنگي جانگداز، شهد مهناي عشق نوشيده اي! سلام خدا بر تو اي حوريه موسوي فام هدي، در وداع آخرينت با رضا. سلام بر تو اي اشتياق بي انتها، اي در تب ديدار رضا، اي كاروان دار مشتاق خدا، كه در عزم كوي مهاجري غريب، كاروان شوق روانه گرداندي، و در منازل صعب العبور طريق، چونان عم گرامي خود افشا گريها مي نمودي و فرياد حنجره پاك برادر بودي. سلام خدا بر تو در آن روز كه عزم بر رحيل محكم مي نمودي و كارواني از علويان به دنبالت بودند. برادران مكرم همراهي ات مي نمودند. اي ياد آور شهيد نينوا، چه مظلومانه و تنها در ميهماني واليان بي ولا، بيخردان دور از خدا، مورد هجومشان شدي. آن گونه كه همراهيان معظم را در منازل راه، چون گلهاي پرپر شده به آغوش خاك مي سپردي!اي زينب زمان، صبوره ايمان، چه حزين و غريبانه جان به جانانه اش سپردي، كه ديگر محرمي بر بالين مطهرت نمانده بود كه گل پاك وجودت را به خاك بسپارد! سلام بر تو اي مظلومه صبور موسي، كه هنوز چشمان مطهر، بر ملكوت چهره برادر نسوده و مقابل ننموده بودي، كه دعوت حق اجابت فرمودي. سلام بر تو اي معصومه آسماني رضا، ياد آور دفن شبانه زهرا، كه بر جنازه تو هم شبانه حاضر شدند، اسطوره هاي وفا، مناره هاي تقوا. آري! آن سواران ناشناس، امامان هدي بودند كه در برابر تو از اسبها فرود آمدند و بر جنازه مطهرت نماز خواندند و بدن پاكت را به سردابه مبارك سپردند. سلام خدا بر تو اي ناموس مقدس امامت، شفيعه عفيفه پروجاهت. يا فاطمه اشفعي لي في الجنه فان لك عندا... شان من الشان. منبع: قدس
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]