تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند از توبه بنده اش بیش از عقیمی که صاحب فرزند شود و گم کرده ای که گمشده اش ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820958330




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ياران امام حسين (عليه‌السلام) الگوي ياران امام مهدي (عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ياران امام حسين (عليه‌السلام) الگوي ياران امام مهدي (عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف)
ياران امام حسين (عليه‌السلام) الگوي ياران امام مهدي (عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف) نويسنده: سرکار خانم سكينه خاني یکی از نیازهای اساسی منتظران در عصر غیبت، لزوم برخورداری از الگوهای عملی، در مسیر خودسازی و نیز همراهی و مساعدت امام معصوم است؛ کسانی که توانسته باشند در عرصة عمل، برای تحقق اهداف و آرمان‌های امام خود، جان‌فشانی کنند و نمونه‌های روشنی در طریق اطاعت و سرسپردگی باشند و به راستی، چه کسانی شایسته تر از یاران امام حسین (عليه‌السلام) ؟!ياراني که امام خود را در تحقق بخشيدن به اهدافش ياري کردند؛ ياران بزرگ و مجاهدي که عقل بشري از درک مقامشان عاجز است؛ ياراني که امام معصوم، در وصف ايشان فرمود: «فَإنّي لا أعلَمُ أصحاباً أوفي و لا خَيراً مِن أصحابي...»239 ؛ «من ياراني بهتر و باوفاتر از اصحاب خود، نمي‌شناسم.» در حقیقت، ياران اباعبدالله (عليه‌السلام)، معيارهايي را در اختيار ما قرار داده‌اند تا به وسیلة آن‌ها، خود را محک زده و با عمل به آن‌ها، خود را براي قيام جهاني و روز باشکوه ظهور، آماده‌تر سازيم.معرفت و محبتمحبت، حالتي ميان محب و محبوب است که اگر چه از درون و قلب، سرچشمه می‌گیرد، اما در ظاهر و افعال و اعمال محبّ،به روشني بروز پیدا می‌کند. محبتي پايدار و حقيقي است، که در پي معرفت باشد. چرا که هرچه شناخت بيشتر باشد، محبت، شديدتر و عميق‌تر خواهد بود. راه ايجاد و تعميق محبت به ولي عصر (عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف)، آن است که انسان به صاحب‌الزمان به عنوان مطلوب کامل خويش، معرفت حاصل کند و ابعاد وجودش را بشناسد.معرفتي که مورد تأکيد ائمه (عليهم‌السلام) واقع شده، معرفتي سطحي نيست که عموم مردم به آن آشنا هستند؛ بلکه مقصود، معرفتي خاص، با ويژگي‌ها و توصيفاتي که در احاديث و ادعيه وارد شده است، می‌باشد. مشکل امت اسلام، پس از پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم)، عدم معرفت واقعی به حجت زمان خود بود. کوفيان، امام حسين (عليه‌السلام) را مي‌شناختند؛ اما شناخت آنان، محدود به اسم و نسب امام بود، بدون هیچ بصیرت و آگاهی نسبت به مقام والای ایشان. در مقابل ياران حضرت اباعبدالله (عليه‌السلام)، از چنان معرفتي به امام زمان خويش برخوردار بودند که شهادت در راه او را بر زندگي جاودانة در دنيا، برمی‌گزيدند؛ چنان‌چه یکی از یاران امام، این‌گونه به این حقیقت، تصریح می‌کند: «الحمدالله الذي شرفنا بالقتل معک و لو کانت الدنيا باقيه و کنا فيها مخلدين لاثرنا المحفوظ معک علي الاقامة فيها»240؛ «خدا را سپاس که اين شرافت را نصيب ما کرد تا در کنار شما به شهادت برسيم و اگر دنيا باقي باشد و ما در آن جاودان باشيم، قيام با شما را بر ماندن در اين دنيا ترجيح مي‌دهيم.» آنان، وجود امام را نعمتي بزرگ از جانب خدا و مورد سفارش پيامبر می‌دانستند.241 در تاريخ آمده است که در دومين روز محرم الحرام، پس از ورود امام و يارانش به کربلا، آن حضرت خطبه‌اي خواند. آن‌گاه، بریر از جاي برخاست و گفت: «يابن رسول الله! لقد منّ الله بک عَلينا أن نُقاتل بين يديکَ نقطَع فيکَ أعضائنا ثم يکون جدک شفيعنا يوم القيامة»242؛ «اي پسر رسول خدا! خداي تعالي وجود مبارکت را بر ما منت نهاده است؛ در رکاب شما نبرد مي‌کنيم تا در راه شما اعضاي بدنمان تکه تکه ‌شود؛ برای آن‌که در روز قيامت، جدّ شما شفيع ما گردد».اشعاري که هر يک از ياران، در موقع نبرد به زبان مي‌آوردند نیز، اشاره به عمق معرفت آنان از امام دارد. برای مثال، اسلم- يکي از ياران امام- هنگام خروج برای جهاد، اين رجز را می‌خواند: «أميري حسينٌ و نِعمَ الأمير؛ سُرورٌ فُؤادِ البَشير النَّذير»243؛ «حسين (عليه‌السلام) امیر من است و چه خوب امیری است. او موجب شادي و سرور دل‌ِ بشارت‌دهنده و ترسانندة از خطرها (پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) ) است».حجاج‌بن‌مسروق جعفي نیز از ديگر ياران امام مي‌باشد که ایشان را اين‌گونه معرفي مي‌کند: «أقدم حسيناً هادياً مهدياً، أليومَ تَلقَا جَدَّکَ نَبياً، ثُمَّ أباکَ ذَالنَّدا عَلِياً، ذاکَ الذِي تَعرِفُهُ وصياً»244؛ «اي حسين! ‌اي امامي که هم هدايت¬يافته‌اي و هم ديگران را هدايت مي‌کني؛ امروز، جدت، پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) را ملاقات خواهي کرد و سپس، پدرت، علي (عليه‌السلام) را که صاحب فضل و جود و احسان است و ما او را وصي رسول (صلي الله عليه و آله وسلم) و جانشين بر حق او مي‌دانيم».ياران امام مهدي (عليه‌السلام) نیز، معرفتي عميق به ايشان دارند. امام سجاد (عليه‌السلام) در وصف آنان می‌فرماید: «القائلين بأمامَتِه»245؛ «آنان به امامت امام مهدي (عليه‌السلام) اعتقاد راسخ دارند» و اين معرفت عميق، سرچشمة محبتي حقيقي به امام می‌شود؛ به گونه‌ای که به تعبیر امام صادق (عليه‌السلام): «يحفون به و يقونه بأنفسهم في الحرب»246؛ «آنان در ميدان رزم، او[حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف)] را در ميان مي‌گيرند و در کشاکش جنگ، با جان خود، از ايشان محافظت مي‌کنند».معرفت و پارساييزهد و پارسايي از ويژگي‌هاي برجستة ياران ائمه (عليهم‌السلام) مي‌باشد. معرفت، هنگامي پيروي از امام را به دنبال دارد که آميخته به حب دنيا نباشد. از این رو، منتظران واقعي، کساني هستند که در ساية کسب معرفت، نفس خويش را از دنيازدگي خالص می‌کنند.ياران امام حسين (عليه‌السلام) انسان‌هايي بودند که دل‌بستگي به دنيا و فرزند و مال را کنار گذاشته و همه را، همراه جان خويش، تقديم امام نمودند. هنگامي که اباعبدالله (عليه‌السلام) به فرزندان عقيل فرمود: «...شهادت مسلم، خانوادة شما را بس است. من به شما رخصت می‌‌دهم که به سوي خانه‌هاي خود برويد»247؛ فرزندان عقيل در پاسخ امام گفتند: «آیا به مردم بگوييم امام و رهبر و بزرگ خود را در ميان دشمنان تنها گذارديم و از او دفاع نکرديم؟ سوگند به خدا، چنين نخواهيم کرد؛ بلکه جان و مال خود را فداي تو خواهیم نمود».در مقابل نیز، کساني را مي‌بينيم که در اثر دل‌بستگی به دنیا و با وجود معرفت به حقانيت امام، حاضر به پيروي از ايشان نيستند. یکی از این اشخاص، عبیدالله‌بن‌حر جعفی است. او کسی بود که کاروان امام حسین (عليه‌السلام) در مسیر خود با او برخورد کرد. امام با او به گفت‌و‌گو نشست و او را به همراهی خود، فرا خواند؛ اما عبیدالله در جواب گفت: «به خدا سوگند؛ مي‌دانم که هر که شما را دنبال کند، در آخرت، سعيد و خوشبخت خواهد شد... اما اين طرح و نقشه را بر من تحميل مکن؛ چراکه نفس من بر مرگ آمادگي ندارد»248.مردم کوفه نيز که با امام بيعت کرده بودند و به ايشان قول همکاري داده بودند، به جهت دل‌بستگی به دنیا، به ایشان خيانت کردند. چنان‌چه در تاریخ، نقل شده است که امام از چند تن از اهالي کوفه -که پس از شهادت مسلم، به ايشان پيوسته بودند- دربارة رأي و نظر مردم کوفه پرسيدند و آن چند نفر در پاسخ گفتند: «در بين اشراف، رشوه‌هاي بزرگ، رد و بدل مي‌شود و اگر چه دل‌هاي ساير مردم با شماست، اما شمشيرهايشان عليه شما آماده گشته است»249. آن گاه حضرت اباعبدالله (عليه‌السلام) فرمود: «الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي ألسنتهم...»250 ؛ «مردم، بندة دنيايند و دين، لقلقة زبان آن‌هاست».در هنگامة ظهور نيز کساني که به ظاهر، منتظر امام (عليه‌السلام) بوده‌اند، از ايشان جدا مي‌شوند. چنان‌چه امام صادق (عليه‌السلام) در اين‌باره مي‌فرمايند: «إذا خَرَجَ القائم خَرَجَ مِن هَذا الأمر من کان يري من أهله...»251 ؛ «هنگامي که قائم (عليه‌السلام) قيام کند، کساني که به نظر مي‌رسيد از ياران او باشند، از امر (ولايت) بيرون مي‌روند...»عبادت و راز و نياز با پروردگاراز ابومخنف نقل شده که در ظهر عاشورا و در کشاکش جنگ، ابوثمامه‌ ‌صاعدي نزد امام آمد و گفت: «من دوست دارم در حالي‌ که نماز آخرم را با شما به جاي آورده‌ام، خدا را ملاقات کنم».252 حضرت، در جواب فرمود: «ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلين الذاکرين»؛ «نماز را ياد آوردي. خدا تو را از نماز‌گزارانی که به نماز تذکر می‌دهند، قرار دهد». آن‌گاه، امام حسين (عليه‌السلام) به همراه نيمي از ياران خود به نماز ايستادند و سعيد‌بن‌عبدالله حنفي، خويش را سپر امام قرار داد و تيرهاي رها شده از سوي دشمن را به جان خريد؛ تا آن‌که به شهادت رسيد.در شب عاشورا نیز، تمام اصحاب در خيمه‌هاي خود به راز و نياز و عبادت مشغول بودند. راوي مي‌گويد: «وبات الحسين (عليه‌السلام) و أصحابه تلک اليلة و لهم دوي کدوي النحل ما بين راکع و ساجد و قائم و قاعد.»253 ؛ «حسين (عليه‌السلام) و يارانش، آن شب را در حالي به صبح رساندند، که زمزمة آنان در حالات رکوع و سجود و ایستاده و نشسته، مانند زمزمة زنبوران عسل، شنيده مي‌شد».در وصف ياران امام مهدي (عليه‌السلام) نیز از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) ‌ نقل شده است: «مجدّون في طاعة الله»254؛ «آنان در راه اطاعت خداوند، اهل جديت و تلاش‌ هستند». امام علي (عليه‌السلام) نيز در توصیفشان فرموده‌اند: «رجالٌ لاينامون اليل لهم روي في صلواتهم کروي النحل يبيتون قياماً علي أطرافهم و يسبحون علي خير لهم».255 «مردان شب‌زنده¬داري که زمزمة نمازشان، مانند نغمة زنبوران کندو به گوش مي‌رسد. شب‌ها را با شب‌زنده‌داري سپري مي‌کنند و بر فراز اسب‌ها خدا را تسبيح مي‌کنند».وفاي به عهدامام (عليه‌السلام) در شب عاشورا به خيمة حضرت زينب عليها السلام رفتند و میان ایشان، گفت‌و‌گویی صورت گرفت. از آن جمله، حضرت زینب به امام (عليه‌السلام) عرض کرد: «آيا شما نيات ياران خود را امتحان کرده‌ايد؟ مي‌ترسم که در هنگامة درگيري، شما را به دشمن تسليم کنند». امام حسين (عليه‌السلام) در جواب فرمودند: «اما والله لقد نهرتهم و بلوتهم و ليس فيهم الأشوس الأقعص يستأنسون بالمنيه دوني استئناس الطفل بلبن أمّه»256؛ «به خدا سوگند، ايشان را آزموده‌ام و آنان را انسان‌هايي سينه‌سپر کرده يافته‌ام؛ به گونه‌اي که به مرگ زيرچشمي مي‌نگرند و شوقشان به مرگ، کمتر از شوق کودک به شير مادرش نيست».در آن شب، زیباترین و ماندگارترین صحنه های تاریخ اسلام، شکل گرفت. امام (عليه‌السلام) بيعت خود را از همة ياران برداشت و از ايشان خواست تا در تاريکي شب پراکنده شوند. اما هريک از اهل بيت (عليهم‌السلام)، اصحاب و ياران امام در سرسپردگي عاشقانة خويش، بار ديگر ابراز وفاداري کردند. مسلم‌بن‌عوسجه عرض کرد: «يابن رسول الله! در جهان کسی از ما لئيم‌تر نباشد، اگر اين‌جا تو را رها كنيم. پناه مي‌بريم به خدا از اين‌که از رکاب همايوني تو، دوري کنيم. خدا هرگز روزي را نياورد که من چنين کنم... حتي اگر سلاحي به دست نداشته باشم، با پرتاب سنگ به جنگشان خواهم رفت...و هرگز از تو جدا نخواهم شد، تا در رکاب تو کشته شوم». سعيد‌بن‌عبدالله حنفي نیز عرض کرد: «سوگند به خدا؛ هرگز تو را رها نمی‌کنيم، تا براي خدا مشخص شود که سفارش پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) را نسبت به تو عمل کرده‌ايم و اگر بدانم که در راه تو به شهادت مي‌رسم و سپس زنده مي‌شوم و ذرات وجودم را بر باد مي‌دهند و هفتاد بار با من چنين می‌کنند، باز از تو جدا نخواهم شد...»257.و اينک ما در زمان انتظار سرورمان، حضرت مهدي (عليه‌السلام) به سرمي‌بريم. به راستی، آیا ما مدعيان منتظر، به اندازة ياران سيدالشهداء (عليه‌السلام)، از جان و مال خود، خواهيم گذشت؟ منتظر واقعي در ميدان عمل، به سوي ظهور گام برمي‌دارد و در هر صبح با امامش بيعتي تازه مي‌بندد و به خداي خويش قول مي‌دهد كه هرگز از اين عهد و پيمان برنگردد، تا از ياران و دفاع‌کنندگان از مولایش باشد و در اين راه از همه پيشي بگيرد؛ عهدي که حتي مرگ هم نمي‌تواند آن را بشکند: «اللهم اني اجَدّدُ له في صَبيحة يومي هذا و ما عشت من أيامي عهداً و عقداً و بيعةً له في عُنُقي لا أحولُ عَنها و لا أزولُ أبداً اللهم اجعَلني مِن أنصارهِ و أعوانِه و الذّابين عَنهُ و المسارعين إليه في قضاء حوائجه و الممتثلين لأوامره و المحامين عنه و السّابقين إلي إرادته و المستشهدين بين يديه اللهم أن حال بيني و بينه الموت الذي جَعَلتَه علي عبادک حتماً مقضياًوأخرجني مِن قَبري مؤتَزِراً کَفَني شاهراً سَيفي مجرداً قناتي ملبياً دعوة الداعي فِي الحاضرو البادي...». 258
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن