محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831451877
رهايي از گرههاي فكر
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: لودويگ ويتگنشتاين ، يكي از مهمترين فلاسفه قرن بيستم است كه 26 آوريل 1889 در وين به دنيا آمد. ثروت سرشار كارل ويتگنشتاين ، پدر لودويگ و از صاحبان بزرگ صنعت آهن و فولاد، زندگي اشراف منشانهاي به خانوادهاش بخشيده بود؛ خانوادهاي كه در مركز حيات فرهنگي وين اواخر قرن نوزدهم قرار داشت. خانه كودكي لودويگ پر از طنين موسيقي بود و موسيقيدانان و نوازندگان در برنامههايي كه عصرها در آنجا برپا ميشد، شركت ميجستند. لودويگ، مثل ديگر فرزندان خانواده با معلم سرخانه تعليم ديد. آرام و سر به راه بود ولي توانايي زيادي از خود نشان ميداد. در 10 سالگي با تكههاي چوب و سيم يك چرخ خياطي ساخت. همين استعداد او در الگوبرداري و ماكتسازي بعدا به نوعي در فلسفه اولش بروز يافت. لودويگ 17 ساله بود كه به برلين رفت تا در مدرسه عالي فني آنجا مهندسي مكانيك بخواند. در همان ايام، يادداشت كردن افكار خود را درباه زندگياش آغاز كرد كه در بيشتر عمر آن را ادامه داد. سال 1908 براي گذراندن دوره تخصصي مهندسي هوانوردي به منچستر انگلستان رفت. 3سال در آنجا ماند و در زمينه هوانوردي پژوهش كرد. طراحي ملخهاي هواپيما مستلزم بحث رياضي بود و به اين ترتيب متوجه مباني رياضيات شد و اين چيزي بود كه سرنوشت او را با فلسفه گره ميزد. او كتاب اصول رياضيات برتراند راسل را خواند و از طريق آن، با گوتلب فرگه (1925 - 1848 Gotlob frege) ، فيلسوف و رياضيدان بزرگ آلماني، آشنا شد. سال 1911 به ديدار فرگه درينا رفت. فرگه او را به رفتن نزد راسل توصيه ميكرد. ويتگنشتاين در كالج ترينيتي (Trinity College) كمبريج، زير نظر راسل كه منطق رياضي درس ميداد، به تحقيق پرداخت و اين آغازي بود براي همكاري و دوستي نزديك ميان ويتگنشتاين جوان و گمنام و راسل كه بتازگي با وايتهد، فيلسوف و رياضيدان انگليسي، كتاب مباني رياضيات (Principia Mathematica) را منتشر كرده بود و شهرتي جهاني داشت. در اندك زماني نبوغ ويتگنشتاين آشكار شد. به نوشته راسل، ويتگنشتاين در پايان نخستين ترم تحصيلياش در كمبريج از وي ميپرسد: «آيا من احمق تمامعيارم يا نه؟» و راسل پاسخ ميدهد: «نميدانم. چرا اين را ميپرسي؟» ويتگنشتاين ميگويد: «اگر احمق تمام عيارم، هوانورد خواهم شد؛ وگرنه، يك فيلسوف.» راسل به او پيشنهاد ميدهد كه در تعطيلات مقالهاي فلسفي بنويسد. در آغاز ترم بعد، راسل پس از خواندن فقط يك جمله از مقاله او ميگويد: «نه، تو نبايد هوانورد شوي»! ج. ا. مور (1958 - 1873، George Edward Moore) فيلسوف انگليسي كه در كالج ترينيتي تدريس ميكرد نيز بخوبي متوجه تفاوت نگاه ويتگنشتاين در كلاس درس و تفاوت آشكار او با دانشجويان ديگر شده بود. ويتگنشتاين بسرعت پيشرفت كرد و از شاگردي راسل و مور به همترازي آنها درآمد. ويتگنشتاين بسيار ساده ميزيست، اتاقش خالي از هرگونه تزيين بود، معمولي لباس ميپوشيد و خوراكي زاهدانه داشت. او اهل مطالعه بسيار نبود و ترجيح ميداد فقط چيزهايي را بخواند كه برايش عميقا جاذبه داشتند. در عوض كتابهاي مورد علاقهاش را دوباره و چندباره ميخواند. به معناي متداول مذهبي نبود، اما به نويسندگاني مثل اگوستين وكركگور عميقا احترام ميگذاشت. فلسفه ويتگنشتاين را به 2دوره متمايز تقسيم ميكنند. تفكر متقدم ويتگنشتاين در رساله منطقي فلسفي تراكتاتوس (Tractatus) تجلي يافته است. تراكتاتوس، رسالهاي است كوتاه و موجز كه به شكل قضايايي شمارهوار دنبال هم ميآيند و مقصود از اين شيوه بيانآوري اصول موضوعه كتاب Principia ، نوشته راسل و وايتهد است. ويتگنشتاين بندرت در رساله، اين زحمت را به خود ميدهد كه براي تصديقها و احكام خودش برهاني بياورد يا در باز كردن پيوندهاي منطقي نهفته در آنها بكوشد. همه چيز چنان ميگذرد كه گويي ويتگنشتاين، برپايه اعتقاد قلبياش مبني بر اين كه منطق و فلسفه، از لحاظ ماهيت خويش، 2 فعاليت به كلي متفاوتند، پيشاپيش از پذيرفتن امكان هر اقدامي در جهت تبديل كردن فلسفه به علمي برهاني به شيوه منطقي، سرباز ميزند. طبق رساله و به بياني كاملا ساده، زبان آينه جهان است و مركب از جملاتي كه جهان را تصوير ميكنند. جهان از اوضاع امور شكل يافته و هر «وضع امور (state of affairs)» عبارت است از ترتيب خاصي از اشيا در نسبت با يكديگر. متناظر با هر شي ء در وضع امور، در جملهاي كه آن وضع را تصوير ميكند لفظي وجود دارد. براي آنكه اين جمله وضع امور مورد نظر را تصوير كند، بايد همه الفاظ آن درست همان نسبتي را با هم داشته باشند كه اشياي متناظرشان در وضع امور دارند؛ هر چند در زبان عادي و روزمره نيز ميتوان جملاتي را يافت كه ويژگي تصويري بارزي دارند، اما وصف ياد شده درباره «گزارههاي بنيادين (elementary Proposition)» است. به نظر ويتگنشتاين، همه سخناني كه درباره جهان (اوضاع ممكنالوقوع) ميگوييم به جملات و گزارههايي بسيط و بنيادين قابل تجزيهاند. اين گزارههاي بنيادين با «رابطه»هايي مثل «و»، «يا» ، «اگر» كه به ثابتهاي منطقي (Logical Contants) معروفند و ويژگي تصويرگري ندارند با هم پيوند ميخورند و زبان عادي را ميسازند و البته در زبان عادي معمولا ويژگي تصويري زبان پوشيده است. نظريه ويتگنشتاين درباره زبان در رساله به «نظريه تصويري زبان» (Picture Theory of Language) مشهور است و از اين حيث كه متضمن نظريهاي درباره معنا و ملاك معناداري است به «نظريه تصوير معنا (Picture Theory of Meaning)» هم معروف است. براساس رساله، واحد معنا واژه نيست، بلكه جمله است و جمله براي اينكه معنايي داشته باشد، بايد يك وضع امور را تصوير كند، خواه اين وضع در جهان تحقق داشته باشد، خواه نه. كافي است كه براي جمله بتوان وضع امور «ممكن» را تصور كرد تا معنا داشته باشد؛ اما جمله با معنا لزوما صادق نيست. اگر وضع اموري كه جمله تصوير ميكند در جهان تحقق داشته باشد؛ به عبارت ديگر، اگر بتوان براي تصوير جملهاي با معنا مصداقي واقعي يافت، جمله صادق است و در غير اين صورت كاذب. فلسفه گرههايي را كه ما جاهلانه در انديشه خود ايجاد كردهايم ميگشايد و براي اينكار حركتهايي به پيچيدگي همان گرهها لازم استبراساس نظريه تصويري معنا، هرگونه سخني درباره امور فرا واقع و متعالي، از قبيل اخلاق، دين و هنر، بيمعنا و مهمل خواهد بود. اما اين به معناي نفي امور متعالي نيست، چنان كه پوزيتيويستهاي منطقي به اين نتيجه رسيدند. ويتگنشتاين اين امور را كه جنبهاي اساسي از زندگي ما را شكل ميدهند، ناگفتني ميداند و تلاش براي بيان آنها را بيمعنا ميانگارد. رساله با اين جمله پايان ميپذيرد: آنچه نميتوان دربارهاش سخن گفت، بايد دربارهاش خاموش ماند و اما پژوهش فلسفي (philosophical Investigations) درباره دو موضوع اصلي است: فلسفه زبان و روانشناسي فلسفي. كتاب تحقيقات كه با نقل قولي از اعترافات سنت اگوستين درباره زبانآموزي كودك آغاز ميشود، از اين مساله شروع ميكند كه چگونه ما ميآموزيم كه فلان نام دلالت بر فلان شيء دارد. يا فلان فعل دلالت بر خلاق عمل. پاسخ ويتگنشتاين به اين مساله در قالب نوعي ملاحظه عملي است: ما اين را از خلال «بازيهايي» معين، «بازيهايي زباني» ميآموزيم. در واقع هر زباني چيزي جز مجموعهاي از بازيهاي منظم نيست كه با موقعيتهايي از زندگاني مربوط هستند و با وجود دارا بودن برخي از «هماننديهاي خانوادگي» به هيچوجه در بين خود نميتوانند جاي همديگر را بگيرند. فهرست اين بازيها به قوه نامتناهي نيست: «دستور دادن، شيي را از توصيف كردن، گزارش رويدادي را دادن، فرضيهاي ساختن، حكايتي ابداع كردن، جواب معماهايي را حدس زدن، لطيفهاي پراندن، مشكلي از حساب را حل كردن، درخواستي عنوان كردن، سپاسگزاري، نفرين، سلام، دعا و نيايش كردن....» اما با همه اينها در عمل كم پيش ميآيد كه ما اشتباه كنيم. تجربه به ما ميآموزد كه بازي زباني مناسب در هر موقعيت كدام است. اگر از اين ديدگاه به زبان نگريسته شود چيزي شبيه به «جعبه ابزار» وسيعي است كه ما بتدريج طرز استفاده از آن را ياد ميگيريم. در مورد هر واژه همچنان كه در مورد هر ابزار صادق است وقتي ميتوانيم بگوييم كه معناي آن را ميشناسيم كه كاربردش را بلد باشيم. به عبارت ديگر يعني وقتي كه مجموعه قواعد حاكم بر آن كلمه را بدانيم؛ زيرا مساله بر سر همين قواعد است. آن قواعدي كه كاربرد واژه يا اصطلاحي را تنظيم ميكند همانهايي هستند كه ويتگنشتاين «گرامر» يا دستور زبان مينامد. او ديگر نميپذيرد كه الفاظ هر جمله نامهايي هستند كه به اشياي متناظر آنها در يك «وضع امور» ميدهيم. مطابق پژوهشها، ناميدن اشياء صرفا يكي از كاركردهاي زبان است در كنار بيشمار كاركردهاي ديگر. در اينهاست كه نظريه تصويري زبان جاي خود را به نظريه كاربردي يا ابزاري زبان ميدهد. بر اين اساس، معناي واژه كاربرد آن است و از آنجا كه واژه كاربردهاي مختلف دارد، معناي آن سرجمع اين كاربردهاي مختلف است؛ كاربردهايي كه لزوما داراي ماهيت يگانه و معناي واحدي كه مقوم آنها باشد، نيستند و صرفا شباهت خانوادگي (Family resemblance) دارند. همانگونه كه اعضاي يك خانواده، دو به دو ممكن است ويژگي مشتركي داشته باشند اما ويژگي واحدي كه در ميان همه اعضا مشترك باشد موجود نيست و تنها شباهتهاي متداخل است كه همه اعضاي يك خانواده را به هم پيوند ميدهد، كاربردهاي مختلف يك واژه نيز تنها با شباهتهاي متداخل به هم ربط مييابند و ذيل آن واژه گردهم ميآيند. ويتگنشتاين در حالي كه در رساله، زبان را به تصوير تشبيه كرده بود، در پژوهشها آن را به ابزاري تشبيه ميكند كه ماهيتا براي كارهاي مختلف به كار ميرود. نظريه ابزاري زبان (يا معنا) گذشته از واژهها، در سطح كلان نيز صادق است؛ يعني آنجا كه پاي انواع گفتارها و به عبارتي ديگر، وجوه مختلف زبان در ميان است. گفتار علمي، گفتار سياسي، گفتار هنري، گفتار ديني و... شيوههاي مختلف بهكارگيري زبان هستند كه در هر كدام از آنها زبان ابزاري است براي مقصودي خاص. هيچ ويژگي مشتركي همه اين گفتارها را به هم پيوند نميدهد و نادرست است كه وحدت ظاهري آنها را در شكل نوشتاري يا گفتاري گوياي ماهيت مشترك آنها بدانيم. تنها شباهت خانوادگي است كه آنها را ذيل مقوله زبان گرد ميآورد. بر همين اساس است كه ويتگنشتاين شيوه كساني را كه مثلا گزارههاي ديني را به سياق گزارههاي علمي ميسنجند و درباره آنها داوري ميكنند، بيمعنا ميداند. هر گزارهاي را بايد به اصطلاح فني ويتگنشتاين در بازي زباني (language-game) خودش در نظر بگيريم. براي يافتن معناي يك واژه به جاي رجوع به فرهنگ لغات بايد به كاربرد آن در زمينه خاصش توجه كرد، زمينهاي كه وابسته به رفتارهاي كاملا جمعي و نحوه زيست ماست. نحوه زيست (form of life) نيز از اصطلاحات ويتگنشتاين است. او هر زبان را هم يك نحوه زيست ميداند و البته وقتي زمينه رفتاري و غيرزباني واژهها عنصري اساسي در زبان باشد، طبيعي است كه هر بازي زباني نيز يك نحوه زيست به شمار ميرود. به نظر ميرسد نگاه و مذاق ويتگنشتاين در «پژوهشها» از نگاه و مذاق تحليلي دور شده و به سليقه قارهاي (continental) نزديكتر است. اين نوع نگاهي را كه او راجع به زبان در «پژوهشها» دارد، ميتوان از ماركس در اقتصاد و توماس كوهن در فلسفه علم سراغ گرفت. در انتها نيز بايد اضافه كرد كه به رغم تفاوت اساسي آراي ويتگنشتاين در رساله و پژوهشها و افتراقي كه ميان 2 فلسفهاش هست ، نبايد از پارهاي پيوستگيها در انديشه او غافل بود. در پژوهشها نيز مانند رساله، فلسفه نوعي فعاليت و وظيفهاش ايضاح گزارهها و جلوگيري از گمراهي ما توسط ظاهر زبان عادي است، اما در حالي كه در رساله اين ايضاح به معناي تحليل گزارهها براي رسيدن به ساختار پنهان آنها و نشان دادن ويژگي تصويريشان است، در پژوهشها به معناي نشان دادن نحوه كاربرد آنها در بازيهاي مختلف زباني است. او همچنين با تلقي فلسفه به عنوان نظريهپردازي مخالف است و اساسا امكان نظريه فلسفي را نفي ميكند. فلسفه نوعي درمان است كه ما را از گفتن سخنان بيمعنا و افتادن در ورطه مشكلاتي كه راهحلي برايشان نيست، ميرهاند. به نظر ويتگنشتاين، فلسفه گرههايي را كه ما جاهلانه در انديشه خود ايجاد كردهايم، ميگشايد و براي اين كار حركتهايي به پيچيدگي همان گرهها لازم است. نتيجه فلسفه ساده است، اما روش آن پيچيده و اين پيچيدگي در واقع نه در خود فلسفه كه در انديشه گره خورده ماست و اساسا كار فلسفه رهاندن ما از اين گرهخوردگي است. شباهت تلقي ويتگنشتاين از فلسفه با روانكاوي فرويد آشكار است و همين شباهت، به رغم همه انتقادهاي ويتگنشتاين از فرويد مبنايي براي مقايسه آن دو فراهم كرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]
صفحات پیشنهادی
رهايي از گرههاي فكر
رهايي از گرههاي فكر-جام جم آنلاين: لودويگ ويتگنشتاين ، يكي از مهمترين فلاسفه قرن بيستم است كه 26 آوريل 1889 در وين به دنيا آمد. ثروت سرشار كارل ويتگنشتاين ...
رهايي از گرههاي فكر-جام جم آنلاين: لودويگ ويتگنشتاين ، يكي از مهمترين فلاسفه قرن بيستم است كه 26 آوريل 1889 در وين به دنيا آمد. ثروت سرشار كارل ويتگنشتاين ...
آیا افغانستان راهحل نظامی دارد
گروههای موجود در افغانستان اولا کمتر به خود وابستهاند و هر کدام از آنها به نحوی .... می شود دیگر بهانه ای برای حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان نیست، آیا فکر .
گروههای موجود در افغانستان اولا کمتر به خود وابستهاند و هر کدام از آنها به نحوی .... می شود دیگر بهانه ای برای حضور نظامیان آمریکایی در افغانستان نیست، آیا فکر .
اعتصاب در بازار تهران،چرا؟
... نژاد در راستای تلاش دولت برای افزایش در آمدهای مالیاتی به منظور رهایی بودجه دولت از ... مانند گروه منافع کشاورزان گروههای منافع مانند اصناف بازار،سندیکاها،اتحادیه های ... 2-ارائه راهحلها به تصمیمگیران توسط اتاقهای فکر،برنامه ریزان و قانونگزاران با ...
... نژاد در راستای تلاش دولت برای افزایش در آمدهای مالیاتی به منظور رهایی بودجه دولت از ... مانند گروه منافع کشاورزان گروههای منافع مانند اصناف بازار،سندیکاها،اتحادیه های ... 2-ارائه راهحلها به تصمیمگیران توسط اتاقهای فکر،برنامه ریزان و قانونگزاران با ...
امام صادق (ع) نگين درخشان مكتب تشيع
امامي كه وجود مقدسش در آسمان انديشه تشيع همچون خورشيدي تابان مي درخشد و هنوز پس از قرنها، چراغ هدايت انسان ها و مشعل نور و روشنايي براي رهايي از ظلمت و تاريكي است.
امامي كه وجود مقدسش در آسمان انديشه تشيع همچون خورشيدي تابان مي درخشد و هنوز پس از قرنها، چراغ هدايت انسان ها و مشعل نور و روشنايي براي رهايي از ظلمت و تاريكي است.
امام صادق (ع) نگين درخشان مكتب تشيع
24 ا کتبر 2008 – امامي كه وجود مقدسش در آسمان انديشه تشيع همچون خورشيدي تابان ميدرخشد و هنوز پس از قرنها، چراغ هدايت انسانها و مشعل نور و روشنايي براي رهايي از ...
24 ا کتبر 2008 – امامي كه وجود مقدسش در آسمان انديشه تشيع همچون خورشيدي تابان ميدرخشد و هنوز پس از قرنها، چراغ هدايت انسانها و مشعل نور و روشنايي براي رهايي از ...
درمان وسواس
وسواس گاهي از کودکي شروع مي شود ولي نمونه هاي آن را در تمام گروههاي سني مي توان ... و با آن که مي داند افکار و رفتارش بيهوده است ولي خود را در رهايي از آن ناتوان مي بيند. ... حالتي که در ان فکر، ميل يا عقيده اي خاص که اغلب وهم آميز و اشتباه است، آدمي را در ...
وسواس گاهي از کودکي شروع مي شود ولي نمونه هاي آن را در تمام گروههاي سني مي توان ... و با آن که مي داند افکار و رفتارش بيهوده است ولي خود را در رهايي از آن ناتوان مي بيند. ... حالتي که در ان فکر، ميل يا عقيده اي خاص که اغلب وهم آميز و اشتباه است، آدمي را در ...
رویکردهای انتقادی و پست مدرن
روشنگری ازدید کانت یعنی اینکه بشر دریافته است که توانایی فکر کردن را برای ... در سطح تصمیم گیری برای رهایی از نمادهای قدرت سنتی (دولت و کلیسا و کارهای عامه ... دوم اینکه این عدم توازنهای قدرت موجب اعمال ظلم و ستم بر بعضی طبقات و گروههای ...
روشنگری ازدید کانت یعنی اینکه بشر دریافته است که توانایی فکر کردن را برای ... در سطح تصمیم گیری برای رهایی از نمادهای قدرت سنتی (دولت و کلیسا و کارهای عامه ... دوم اینکه این عدم توازنهای قدرت موجب اعمال ظلم و ستم بر بعضی طبقات و گروههای ...
گزارش «شبكه خبر دانشجو» از رواج اشتغالهاي كاذب در بين ...
26 ا کتبر 2008 – شب هنگام در شلوغي خيابان 15 خرداد به دنبال راه فراري براي رهايي از ترافيك ... قبل از هر اقدامي با خود فكر ميكنم كه آدرس مكاني را ميخواهد يا در اين شهر هزار و ... از راههاي قديمي اشتغالزايي در بين دانشجويان، تشكيل گروههاي چند نفره براي ...
26 ا کتبر 2008 – شب هنگام در شلوغي خيابان 15 خرداد به دنبال راه فراري براي رهايي از ترافيك ... قبل از هر اقدامي با خود فكر ميكنم كه آدرس مكاني را ميخواهد يا در اين شهر هزار و ... از راههاي قديمي اشتغالزايي در بين دانشجويان، تشكيل گروههاي چند نفره براي ...
رييس شوراي اسلامي فلسطين در لبنان:امام خميني(ره) قدس را از ...
... هميشه به فكر رهايي قدس از چنگال رژيم غاصب صهيونيست ـ اين اهريمن پليد ـ باشند. ... وي در ادامه افزود: من اين توصيه را خطاب به ملت و گروههاي فلسطيني ميكنم كه اتحاد ...
... هميشه به فكر رهايي قدس از چنگال رژيم غاصب صهيونيست ـ اين اهريمن پليد ـ باشند. ... وي در ادامه افزود: من اين توصيه را خطاب به ملت و گروههاي فلسطيني ميكنم كه اتحاد ...
با رحمان رضايي ، مدافع جديد پرسپوليس براي آموختن ، آمدم
11 ژانويه 2009 – ... براي پوشيدن پيراهن تيم و گشودن گرههاي موجود بر سر زبانها افتاد. ... او كه باصراحت ميگويد فعلا به تيم ملي فكر نميكند، با اين هدف كه .... وزير آموزش و پرورش در ديدار با رئيسجمهور سنگال:جامعه جهاني براي رهايي مردم غزه از حملات رژيم ...
11 ژانويه 2009 – ... براي پوشيدن پيراهن تيم و گشودن گرههاي موجود بر سر زبانها افتاد. ... او كه باصراحت ميگويد فعلا به تيم ملي فكر نميكند، با اين هدف كه .... وزير آموزش و پرورش در ديدار با رئيسجمهور سنگال:جامعه جهاني براي رهايي مردم غزه از حملات رژيم ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها