واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: "وسواس" از اختلالات اضطرابي انسانهاست که پايه ي زيست شناختي دارد. وسواس گاهي از کودکي شروع مي شود ولي نمونه هاي آن را در تمام گروههاي سني مي توان مشاهده کرد.
اين يکي از شايع ترين رفتارهاي دروني انسان است و نيرويي بي ريشه ولي قويست که انسان را به انجام و يا بازداشتن از اعمالي وادار مي کند. در آياتي از قرآن کريم وسواس به معني افکار بيهوده و مضري آمده که در ذهن خطور مي کند. وسواس به عنوا بيماريي پيچيده ، آزار دهنده و اسارت آور معرفي شده است که شخص را مجبور مي کند تا رفتاري بر خلاف ميل و اراده انجام دهد و با آن که مي داند افکار و رفتارش بيهوده است ولي خود را در رهايي از آن ناتوان مي بيند.
مبتلا شدن يکي از اعضاي خانواده به اين اختلال، علاوه بر اينکه احتمال دارد الگوي ديگران مخصوصاً کودکان واقع شود. يقيناً اثر سويي در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت؛ بطوريکه بيم آن مي رود مسائل مهم زندگي مورد غفلت قرار گيرد و يا به علت ترس و شرمندگي از فاش شدن نشانه هاي وسواس نزد ديگران، خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام دوري نمايد. از اين رو به شناسايي و راههاي پيشگيري از آن مي پردازيم به اميد آنکه شاهد شکل گيري خانواده هاي سالم و بالنده باشيم.
به اميد آن روز
تعريف وسواس :
"وسواس" عبارت است از رفتارها، عقايد ، افکار يا تصوراتي که تکرار شونده و پايدار هستند. برخي معتقدند که وسواس نوعي غريزه واخورده و ناخودآگاه است. حالتي که در ان فکر، ميل يا عقيده اي خاص که اغلب وهم آميز و اشتباه است، آدمي را در بند خود مي گيرد، بطوريکه اختيار و اراده را از او سلب مي کند.
نشانه هاي وسواس
1– ترس : فرد وسواسي همواره مي ترسد که دچار حادثه ناگوار شود( اگر از خيابان عبور کنم، تصادف خواهم کرد) بيمار حتي گاهي براي رهايي از ترس خود که البته کاملاً بي دليل است دست به کارهاي خطرناک مي زند.
2 – اجبار و لزوم : فرد در خود احساس الزام به انجام عملي دارد و ناچار است اعمال و رفتاري را به صورت اجباري انجام دهد، بطوريکه فرد با وجود آگاهي از بيماري اش خود را مجبور به انجام رفتارهاي تکراري مي داند.
3 – احساس ناتواني : در مواجهه با مشکل، احساس ناتواني و درماندگي مي کند و قادر به کنترل آن نيست.
4 – دقت و نظم افراطي : فرد در تکرار رفتارهاي وسواسي دقيقاً از نظم و ترتيب خاصي پيروي مي کند که موجب آزار اعضاي خانواده مي شود.
5 – پرخاشگري : گاهي براي انجام رفتارهاي وسواسي دست به کارهايي مي زند که با پرخاشگري و عصبانيت و حتي خودآزاري همراه است.
6 – وارسي کردن : شخص وسواسي وقتي کاري مي کند از انجام آن اطمينان ندارد. مثلاً موقع خروج از منزل دچار ترديد مي شود: «آيا در را قفل کرده ام؟» «آيا گاز را خاموش کرده ام ؟» و ...
7 – شک در انجام فرائض ديني : مثلاً هنگام نماز خواندن وقتي اعمال اوليه را انجام مي دهد به اين فکر مي افتد که آيا تکبيرة الاحرام را گفته يا نه ؟ رکعت سوم است يا چهارم؟ وضو را صحيح انجام داده يا نه ؟
8 – تکرار : فرد عملي را بارها انجام مي دهد، مثلاً دست خود را بارها و بارها مي شويد تا شايد آرام بگيرد.
9 – آداب و رفتار خرافي : چنانچه فردي به اين نوع وسواس مبتلا شده با شد به برخي از اشياء خاص حساسيت نشان مي دهد. ممکن است معتقد باشد اگر موقع خروج از منزل به شي ء خاص (قفل، دستگيره) دست نزند اتفاق بدي مي افتد و يا اشياء و روزهاي خاصي را نحس و يا موجب بدشانسي مي داند.
انواع وسواس
اختلال وسواس به صورتهاي زير نمايان مي شود:
1 – وسواس فکري: افکار و تصاوير ذهني که خارج از کنترل هستند و فرد را تحت تأثير قرار داده ، موجب ناراحتي او مي شوند، مانند نگراني دائم از وقوع يک حادثه و يا ترس از آلوده شدن به ميکروب، عفونت و بيماري.
2 – وسواس عملي : اعمالي اجباري هستند که بيمار بارها و برطبق نظم خاصي براي از بين بردن افکار وسواسي خود انجام مي دهد، اين کارها نه تنها جنبه منطقي ندارند بلکه کاملاً بيهوده به نظر مي رسند، مانند:وارسي و يا شستشوي بيش از حد، شمارش ، دقت بيش از اندازه و ذخيره سازي يا انبار نمودن و ... بطور کلي وسواس عملي همانند ترمزي فرد را از انجام کارها باز مي دارد.
ريشه هاي خانوادگي وسواس :
علت وسواس دقيقاً شناخته نشده است ولي برخي از عوامل مؤثر در بروز آن را مي توان ذکر کرد:
1 – وراثت : فرزنداني که واليدن آنها به وسواس مبتلا بوده اند بيش از افراد ديگر به اين عارضه دچار مي شوند.
2 – عوامل بيولوژيکي: در بيماري هاي خاص، بخشي از مغز دچار آسيب شده و فرد رفتار وسواسي از خود نشان مي دهد که کاملاً جنبه بيولوژيکي دارد. اينگونه افراد حتماً بايد براي دارو درماني به روانپزشک مراجعه نمايند.
3- ياد گيري : فرزنداني که با افراد وسواسي در خانواده تعامل بيشتري داشته باشند احتمال بروز بيماري در آنها زيادتر است.
4 – سخت گيري : کنترل بيش از حد والدين نسبت به فرزندان احتمال برانگيخته شدن (شکل گيري) بيماري وسواس را در آنها بيشتر مي کند.
5 – بيماري دوران کودکي : گاهي آسيب هاي مغزي در دوران کودکي به دليل ابتلا به بيماريهاي مختلف نيز در بروز وسواس مؤثر است.
ويژگيهاي اختلال شخصيت افراد وسواسي :
- معمولاً توانايي بيان عواطف گرم و لطيف را ندارند.
- به احساسات ديگران توجه نمي کنند و بر آنچه خود قبول دارند اصرار مي ورزند.
- در انجام کار و مثمرثمر بودن، تمرکز افراطي دارند.
- سخت کوش هستند ولي به علت توجه زياد به جزئيات ، قادر نيستند به اصل مسائل بپردازند.
- به علت ترس از اشتباه کردن، دچار ترديد در تصميم گيري هستند و احساس بلاتکليفي مي کنند.
- معمولاً کارها را ناتمام مي گذارند.
- اغلب افرادي خشک به نظر مي رسند.
- چون به شيوه اي از پيش تعيين شده بارها رفتاري را تکرار مي کنند، عده اي آنها را ماشينهاي زنده توصيف کرده اند.
توصيه هاي اساسي پيشگيري و درمان :
1 – شرايط پرتنش خانوادگي ، بيماري وسواس را تشديد مي کند، سعي کنيم محيط خانواده را آرام سازيم.
2 – اعضاي خانواده از قضاوت، انتقاد يا مسخره کردن رفتارهاي وسواسي بيمار خودداري نمايند.
3 – خانواده بايد بپذيرد که وسواس نيز يک بيماري است، با درک اين موضوع بهتر مي توان به بيمار کمک کرد.
4 – در بسياري از موارد نبايد منتظر پاسخ هاي درماني سريع و آني بود، بلکه بايد هر گونه پيشرفتي (حتي اندک) را در درمان موفقيتي بزرگ دانست و آن را تقويت کرد.
5 – در برخورد با بيمار از سرزنش هاي کلامي مانند «نکن» ، «نشور» و «مگر نمي داني اين کار را نبايد بکني: اکيداً پرهيز نمائيم، زيرا به جاي کمک کردن موجب تشديد بيماري مي شويم.
6 – از مراقبت بيش از حد فرد مبتلا خودداري کنيم، اغلب بهتر است کاري با او نداشته باشيم.
7 – سعي کنيم اعتماد به نفس بيمار را تقويت کنيم.
8 – وسواس يک بيماري اضطرابي است با پذيرش بي قيد و شرط و همدلي بيمار در تقليل اضطراب او بکوشيم.
9 – همکار و هميار بيمار باشيم تا زودتر به نتيجه برسيم، حمايت يکي از اعضاي خانواده و يا يک دوست خوب مي تواند روند درماني را سرعت ببخشد.
10 – رفتار درماني نيازمند شکيباييش، بردباري و ... است ، پس در بالا بردن پايداري، دانش و بردباري فرد بيمار تلاش کنيم.
11 – ثبات و پايداري خود را در کمک به بيمار حفظ کنيم.
12 – در روزهايي که بيمار آرامش دارد او را دلگرم و تشويق کنيم تا بتواند راه مثبت مبارزه با افکار ناخوشايند را تا انتها ادامه دهد.
آنچه که در بالا گفته شد عوامل کاهش دهنده و پيشگيري کننده است ؛ بايد بدانيم که وسواس بيماري اي است که با خود درماني از بين نمي رود و براي درمان بايد به متخصص (روانشناس باليني و يا روانپزشک) مراجعه کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]