تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835069263
فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن نويسنده:محسن شريف زادهمنبع:روزنامه کیهان در مقاله زير نويسنده با بررسي پيشينه تطير و فال بد زدن و شوم انگاري در تاريخ حيات انسان، عوامل و علل توسل انسان به اين رفتار و نادرستي آن را از ديدگاه قرآن بررسي كرده است كه اينك آن را از نظر مي گذرانيم.انسان موجودي فقير و نيازمندانسان موجودي نيازمند و وابسته است. قرآن از اين نياز شديد و وابستگي انسان به «فقر» تعبير مي كند. در نگرش قرآني اين فقر و نياز به طور طبيعي به خدايي است كه آفريدگار و پروردگارش است. از اين رو مي فرمايد: انتم الفقراء الي الله؛ شما نيازمند خداييد. برخي از بزرگان چون صدرالمتالهين از اين فقر و نياز بشر به سوي خدا، به فقر ذاتي و فقر امكاني تعبير كرده اند. به اين معنا كه انسان در ذات خويش نيازمند به خدايي است كه وي را پديد مي آورد و نگه مي دارد. بنابراين هم در ايجاد و هم در بقا نيازمند خداست. قرآن براي بيان مفهوم نياز به خدا در بقا به پرندگاني اشاره مي كند كه در آسمان پرواز مي كنند و مي فرمايد كه خداست كه آنان را در حالت پرواز حفظ مي كند. اين بدان معناست كه انسان موجودي به طور كامل وابسته و نيازمند است به گونه اي كه ناديده شدن وي از سوي خدا به معناي نيستي و نابودي اوست. از اين رو انسان بلكه همه هستي هر دم از هست او هستي مي برند و قطع هرگونه ارتباط با خدا به عنوان مبدأ وجود و بقا، به معناي فنا و نيستي است.اين نياز و فقر ذاتي بشر به خدا موجب مي شود كه انسان هرگز احساس امنيت نكند و همواره دلواپس اموري باشد. هر دم خود را در معرض خطر نيستي مي بيند و ناتواني اش را به چشم مي نگرد. از اين رو بر آينده خويش هراسناك و ترسان است.سوءاستفاده ابليس از ضعف انساناين وابستگي و فقر و نياز است كه انسان ها را به سوي هركس و هرچيزي كه گمان مي برد او را نگه مي دارد و يا به استقلال نسبي مي رساند چنگ مي زند. شيطان با بهره گيري از اين ضعف و سستي و نياز شديد بشر به استقلال نسبي و نوعي امنيت و آرامش نسبت به بقاي خويش، توانست حضرت آدم را بفريبد و او را پيش از دست يابي به كمالي كه بتواند در زمين به آسودگي خلافت نمايد ناچار به هبوط پيش از موعد كرد. ابليس با استفاده از نياز طبيعي انسان به آرامش و امنيت بقايي و استقلالي، نزد حضرت آدم(ع) رفت و بنا بر گزارش قرآن گاهي به وي گفت: ما نهاكما ربكما عن هذه الشجره الا ان تكونا ملكين او تكونا خالدين؛ خداوند شما را از اين درخت پرهيز نداد مگر براي اين كه شما پادشاه و يا جاودانه شويد (اعراف آيه 20) و گاهي ديگر به وي خطاب كرد و گفت: هل ادلك علي شجره الخلد و ملك لايبلي؛ آيا تو را به درختي راهنمايي نكنم كه درخت جاويدانگي است و يا پادشاهي و ملكي كه پاياني ندارد و رنگ كهنگي به خود نگيرد؟ (طه آيه 12)اين گزارش ها نشان مي دهد كه علت فريب و نيرنگ خوردن حضرت آدم(ع) به خاطر شناخت ابليس از نياز انسان بوده است.قرآن در آيات بسياري به اين مسئله توجه مي دهد كه دشمن همواره از نقاط ضعف انسان به وي نزديك مي شود و مي كوشد تا او را بفريبد. از اين رو انسان مي بايست هوشيار و بيدار باشد و نگذارد دشمن از ضعف او آگاه شود و يا پس از آگاهي، از آن نقاط سست و ضعف بهره گيرد و بر وي چيره گردد.بر اين اساس راهكار قرآن براي رهايي از اين مشكل و يا مشكلاتي از اين دست آن است كه به جاي هر كس ديگري، بهتر آن است كه به خدا پناه ببرد و او را مرجع امور و منبع نياز خود بداند و از تمسك و توسل به غير پرهيز كند؛ زيرا او خدايي است كه انسان را آفريده و تنها اوست كه به حكم پروردگاري اش مي تواند وي را در كنف حمايت خويش گيرد و نيازهايش را به طور واقعي و درست برآورده سازد. بازگشت به خدا و توكل و توسل به او به معناي بازگشت به همان ذاتي است كه انسان به طور ذاتي به وي نياز دارد.با اين همه انسان ها به جهاتي از بازگشت به خدا پرهيز مي كنند و به عوامل و امور ديگر تمسك مي جويند تا نيازهاي روحي و رواني خود را برآورده سازند. يكي از بيراهه هايي كه انسان به عنوان راهكاري براي برون رفت از مشكل فقر ذاتي و نياز خويش بدان سو گرايش مي يابد، بيراهه شوم دانستن چيزي و يا تطير است.بارها پيش آمده است كه دوستان و بستگان و خويشان براي رهايي از مشكل و يا بلايي به تفال و تطير تمسك جسته اند و كوشيده اند نياز روحي و رواني خويش را اين گونه برآورده سازند.گزارش هاي قرآني روشن مي سازد كه اين روش از گذشته هاي بسيار دور مورد توجه انسان بوده است و همواره انسان هرگاه با مشكل و بلايي روبه رو مي شده است به اين شيوه تمسك مي جسته است.براي تبيين مسئله فال بد زدن و تطير، مراجعه به آموزه هاي وحياني قرآن امري ضروري است تا به روشني دانسته شود كه نگرش قرآن به آن چگونه است و قرآن چه ارزيابي و يا واكنشي به آن داشته و يا چه جايگزيني را براي آن معرفي مي كند.تطير و بديمن انگاري در قرآندر قرآن واژه فال به كار نرفته ولي واژه تطير كه همين معنا را به شكلي ديگربازگو مي كند به كار رفته است.تطير در اصل به مفهوم فال زدن به پرنده است، زيرا اين اصطلاح از واژه طير گرفته شده كه به معناي پرنده است. افزايش كاربرد اين اصطلاح در روش هاي ديگر به غير از تفال زدن به پرندگان موجب شده است تا اين واژه در هر گونه فال زدن به كار رود. به عبارت ديگر هر نوع نسبت بد دادن به كسي يا چيزي و يا شوم و بديمن دانستن آن را تطير مي گويند. به نظر مي رسد كه در كاربردهاي قرآني، اين اصطلاح اختصاصي به فال زدن به پرندگان نداشته بلكه در هر گونه تفال و فال زدني به كار رفته است. البته بيشترين كاربرد تطير به معناي فال زدن به امور ناخوشايند و شوم مي باشد و در كاربردهاي قرآن به اين معنا توجه شده است. در حقيقت تطير به معناي فال بد زدن است. (مفردات راغب اصفهاني ص 528 ذيل واژه طير)البته در كابردهاي كنوني، تطير را به فال بد زدن و تفال را براي اموري اعم از آن به كار مي گيرند و جنبه مثبت و سازنده آن در تفال و فال زدن بيشتر مورد توجه و تاكيد است.پيشينه تطير و شوم انگاريقرآن گزارشي از تطير زدن در اقوام گذشته را به دست مي دهد. از اقوام و امت هاي پيشين كه خداوند از آنان ياد مي كند و به روش هاي آنها براي برخورد با بلايا و مشكلات شديد اشاره مي كند، قوم ثمود است. آنان قومي بودند كه پس از برخورد با مسئله دعوت صالح به ايمان به پروردگار، از آن سرباز زدند و او را عامل تشتت در جامعه دانستند و اين كه آنها را به عذاب و بلا تهديد مي كند به ستوه آمدند و در واكنش به اعمال و گفتار صالح، مسئله تطير را به كار گرفتند. از نظر قوم ثمود، صالح و پيروانش، انسان هاي بديمني بودند. از اين رو به وجود آنان تطير زدند و وجودشان را بديمن شمردند. (نمل آيات 45 تا 47)از ديگر اقوامي كه به تطير معتقد بوده و فال بد مي زدند و قرآن از آنان ياد مي كند، فرعون و قوم وي بودند. آنان بر اين باور بودند كه همه بلايا و سختي هايي كه مردم مصر دچار آن مي شوند از وجود نامبارك موسي(ع) و پيروان وي است. (اعراف آيه 131) از نظر آنان افرادي چون موسي(ع) كه جامعه مصري را دچار قحطي، ناراحتي هاي فراوان و بلاياي مختلف كرده است، موجودي بديمن و شوم است.(همان)قرآن گزارش مي كند كه قوم انطاكيه نيز نسبت به پيامبران چنين واكنشي نشان دادند و وجود ايشان را بديمن دانسته و تطير زدند. (يس آيات 13 و 19)در عصر پيامبر هم از سوي برخي از مسلمانان سست ايمان اين شيوه اتخاذ شد و آنان وجود پيامبر را بديمن دانسته و تطير زدند. (نساء آيه 78)نادرستي بديمن انگاريقرآن اين شيوه را مورد تحليل و نقد قرار داده و آن را امري به دور از واقعيت و حقيقت ارزيابي مي كند. از نظر قرآن، انسان به جاي آن كه ديگران را شوم و بديمن دانسته و يا تطير به وجود كسي بزند و بلايا و مشكلات را به دوش او اندازد بهتر است به شناخت درست از هستي و عوامل موثر در آن بپردازد. قرآن خداوند را منشأ اصلي تأثيرگذار در همه هستي مي داند به گونه اي كه هيچ امري بيرون از اراده و مشيت او صورت نمي گيرد.برپايه تصوير: الامر بين الامرين همه چيز در حوزه اي قرار مي گيرد كه خداوند به عنوان منشأ در يك سوي آن و انسان و يا عوامل ديگر در سوي ديگر قرار مي گيرد، اعمال و رفتار انساني به عنوان عامل موثر مهم در تغيير جامعه و حتي طبيعت و محيط زيست انسان شمرده مي شود.برپايه اين تصوير است كه خداوند نزول عذاب و بدبختي را بر قوم ثمود يا فرعونيان و يا انطاكيان به سبب رفتار و اعمال خود ايشان بر مي شمارد و به شكل سرزنش آميزي نزول عذاب الهي را تطير واقعي مي داند. (اعراف آيه 131 و نمل آيه 45 تا 47 و يس آيه 18 و 19)درحقيقت قرآن با نادرست دانستن تطير و بديمن انگاري به اين مسئله اشاره مي كند كه اگر تطير مي بايست زده شود به وجود خودشان و اعمال و رفتار نادرست خويش مي بايست تطير مي زدند كه عامل بدبختي و عذاب هاي الهي شده است.قرآن با رد مسئله تطير به شخص و پرواز پرنده و يا مانند آن مي كوشد تا تصوير درستي از عوامل تأثيرگذار به دست دهد و امور خرافي را از جامعه انساني بزدايد. از اين رو سرنوشت انسان ها را بسته به اعمال و رفتار خود ايشان مي داند و تطير زدن به انسان هاي ديگر و پرندگان و يا امور ديگر را لغو و بيهوده بر مي شمارد و از آنان مي خواهد به جاي اين كه ديگري را متهم سازند به بازسازي رفتار و اعمال و كردار خويش اقدام كنند. (نساء آيه 78 و 79 و نيز نمل آيه 45 تا 47 و يس آيه 18 و 19)عوامل تطيرقرآن با اشاره به عواملي كه موجب شده و يا مي شود تا جامعه و يا افرادي اقدام به تطير كنند مي كوشد تا نشان دهد اين عوامل بيشتر، برخاسته از امور نادرست و باورهاي غلط و رفتارهاي نادرست است.از جمله عواملي كه موجب مي شود انسان تطير و يا فال بد و بديمن انگاري كند، رفتار اسراف آميز و زياده روي هاي خود مردم و جامعه است. چنان كه اسراف مردم انطاكيه موجب شد تا آنان كمبودها و نقص ها را به وجود پيامبران نسبت بدهند. از اين رو به جاي شناسايي علل بحران ها و مشكلات، در جست وجوي راه حلي دم دستي برآمده و تطير را ابزاري براي فرار از تحقيق و تبيين مسئله جستند. (پس آيات 18 و 19)وجود بلايا و آزمايش هاي الهي و اموري از اين دست نيز مردم را به سوي جست وجوي عامل و يا عوامل سوق مي دهد. ساده دلان و انسان هايي كه شناخت درستي از علل و عوامل اصلي ندارند، به تطير به عنوان راه حل مسئله تكيه مي كنند و اين گونه است كه تطير به عنوان راه حل تبيين مشكلات مطرح مي شود.نگاه ساده دلان به تطيربه سخن ديگر انسان ها هرگاه علل و عوامل اصلي را درك نكنند و يا نخواهند كه درك كنند، به تطير به عنوان عامل مشكلات و بلايا توسل مي جويند و با اين كار به جاي حل مسئله، روي آن را با تطير و خرافاتي از اين دست مي پوشانند.درحقيقت جهل از حقيقت و واقعيت هاي تأثيرگذار بر هستي عاملي مي شود كه تطير به عنوان راهكار و تبيين گر مطرح شود. (اعراف آيه 131 و نساء آيه 78 و 79)غفلت از توحيد و تأثيرگذاري خداوند بر هستي (يس آيه 13 تا 19) و فريب خوردگي مردم از گروهي (نمل آيه 45 و 47) از ديگر عواملي است كه انسان را به سوي تطير سوق مي دهد تا تطير را به عنوان تبيين كننده مسايل درنظر گيرند.در اين راه شيطان به عنوان دشمن اصلي مي كوشد تا نقش خداوند و عواملي چون رفتار و كردار انسان را كم رنگ كند، از اين رو مردمان را به تطير سوق مي دهد و با گمراه كردن ايشان نمي گذارد تا تبيين درستي از هستي و مسائل و مشكلات خود داشته باشند.(نمل آيه 47)به هر حال تطير و فال بد زدن و شوم دانستن چيزي و يا كسي، امري نادرست و ناپسند از نظر قرآن است و نمي توان امور هستي را با تطير تبيين كرد. (نساء آيه 78 و اعراف آيه 131 و يس آيه 18 و 19)
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]
صفحات پیشنهادی
فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن
فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن نويسنده:محسن شريف زادهمنبع:روزنامه کیهان در مقاله زير نويسنده با بررسي پيشينه تطير و فال بد زدن و شوم انگاري در تاريخ حيات ...
فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن نويسنده:محسن شريف زادهمنبع:روزنامه کیهان در مقاله زير نويسنده با بررسي پيشينه تطير و فال بد زدن و شوم انگاري در تاريخ حيات ...
فال پرندگان
فراموش كه نكرده ايد، اين ستون فال قهوه است ... فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن تطير در اصل به مفهوم فال زدن به پرنده است، زيرا اين اصطلاح از واژه طير گرفته شده كه ...
فراموش كه نكرده ايد، اين ستون فال قهوه است ... فال بد زدن و شوم انگاري از نگاه قرآن تطير در اصل به مفهوم فال زدن به پرنده است، زيرا اين اصطلاح از واژه طير گرفته شده كه ...
ناهنجاري ها در شکل گيري شخصيت جوانان
گاه پديده اي آفت زا و منفي، و گاه زمينه ساز رشد و بالندگي، به اين فرازها نگاه ... قرآن از برخي مردمان نام مي برد که در برابر دعوت پيامبران (ع) با ابزار «طيره» به ... در نهج البلاغه مي خوانيم که «طيره» و «به فال بد گرفتن» امري به حق و واقعيت دارد نيست. ... استقبال مي کرد و آن را دوست مي داشت، اما طيره و فال بد زدن و شوم پنداشتن و امثال آن ...
گاه پديده اي آفت زا و منفي، و گاه زمينه ساز رشد و بالندگي، به اين فرازها نگاه ... قرآن از برخي مردمان نام مي برد که در برابر دعوت پيامبران (ع) با ابزار «طيره» به ... در نهج البلاغه مي خوانيم که «طيره» و «به فال بد گرفتن» امري به حق و واقعيت دارد نيست. ... استقبال مي کرد و آن را دوست مي داشت، اما طيره و فال بد زدن و شوم پنداشتن و امثال آن ...
ريشه هاي پيدايي و پايايي خرافات
خُرافه از هر نوع آن، بد، خطرناک و ويران گر است؛ اما «خرافه هاي مذهبي» يا خرافه هايي که به .... دعوت به خردورزي از آن رو، اين سان در قرآن نمود ويژه يافته، تا اساس و روح حاکم بر ... از روي ناداني، جمودانديشي، سهل انگاري نابخردانه، تن به تحريف هاي ديني و انحراف هاي ... براي آن ها نيست و يکي از روشن ترين آن ها فال بد زدن است – براي آن ها مي تراشد.
خُرافه از هر نوع آن، بد، خطرناک و ويران گر است؛ اما «خرافه هاي مذهبي» يا خرافه هايي که به .... دعوت به خردورزي از آن رو، اين سان در قرآن نمود ويژه يافته، تا اساس و روح حاکم بر ... از روي ناداني، جمودانديشي، سهل انگاري نابخردانه، تن به تحريف هاي ديني و انحراف هاي ... براي آن ها نيست و يکي از روشن ترين آن ها فال بد زدن است – براي آن ها مي تراشد.
خرافه، به دور از ساحت دين(2)
پس در روزهاي شوم، بادي زوزه کش را بر آنان فرو فرستاديم، تا عذاب و خواري را در زندگي ... واضح است که در اين جا قرآن نمي خواهد بگويد که مثلاً آن روز، چون روز يکشنبه، يا ... مي انديشند و فال بد مي زنند، روز چهارشنبه از منزل خارج شود (يعني به خدا توکل کند، .... مي کرد، و از راه غيب گويي و الهام گرفتن و فال زدن به حل مشکلات مردم مي پرداخت.
پس در روزهاي شوم، بادي زوزه کش را بر آنان فرو فرستاديم، تا عذاب و خواري را در زندگي ... واضح است که در اين جا قرآن نمي خواهد بگويد که مثلاً آن روز، چون روز يکشنبه، يا ... مي انديشند و فال بد مي زنند، روز چهارشنبه از منزل خارج شود (يعني به خدا توکل کند، .... مي کرد، و از راه غيب گويي و الهام گرفتن و فال زدن به حل مشکلات مردم مي پرداخت.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها