تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه دارى (در حكم) دهانى است كه جز به خير سخن نگويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815275695




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پول با بركت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پول با بركت
پول با بركت نويسنده:استاد مطهريمنبع:داستان راستان-سایت اندیشه قم علي بن ابيطالب(علیه السلام) ، از طرف پيغمبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) مامور شد به بازار برود و پيراهني براي پيغمبر بخرد. رفت و پيراهني به دوازده درهم خريد و آورد. رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسيد:اين را به چه مبلغ خريدي ؟. به دوازده درهم . اين را چندان دوست ندارم ، پيراهني ارزانتر از اين مي خواهم ، آيا فروشنده حاضر است پس بگيرد؟. نمي دانم يا رسول اللّه !. برو ببين حاضر مي شود پس بگيرد؟. علي پيراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت . بفروشنده فرمود:پيغمبر خدا، پيراهني ارزانتر از اين مي خواهد، آيا حاضري پول ما را بدهي و اين پيراهن را پس بگيري ؟. فروشنده قبول كرد و علي پول را گرفت و نزد پيغمبر آورد. آنگاه رسول اكرم و علي با هم به طرف بازار راه افتادند؛ در بين راه چشم پيغمبر به كنيزكي افتاد كه گريه مي كرد. پيغمبر نزديك رفت و از كنيزك پرسيد:چرا گريه مي كني ؟. اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا براي خريد به بازار فرستادند؛ نمي دانم چطور شد پولها گم شد. اكنون جراءت نمي كنم به خانه برگردم . رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنيزك داد و فرمود:هرچه مي خواستي بخري بخر و به خانه برگرد. و خودش به طرف بازار رفت و جامه اي به چهار درهم خريد و پوشيد. در مراجعت برهنه اي را ديد، جامه را از تن كند و به او داد. دو مرتبه به بازار رفت و جامه اي ديگر به چهار درهم خريد و پوشيد و به طرف خانه راه افتاد. در بين راه باز همان كنيزك را ديد كه حيران و نگران و اندوهناك نشسته است ، فرمود:چرا به خانه نرفتي ؟. يا رسول اللّه ! خيلي دير شده مي ترسم مرا بزنند كه چرا اين قدر دير كردي . بيا با هم برويم ، خانه تان را به من نشان بده ، من وساطت مي كنم كه مزاحم تو نشوند. رسول اكرم به اتفاق كنيزك راه افتاد همين كه به پشت در خانه رسيدند كنيزك گفت :همين خانه است رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از پشت در با آواز بلند گفت :اي اهل خانه سلام عليكم . جوابي شنيده نشد. بار دوم سلام كرد، جوابي نيامد. سومين بار سلام كرد، جواب دادند:اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَةُاللّهِ وَبَركاتُهُ. چرا اول جواب نداديد؟ آيا آواز ما را نمي شنيديد؟. چرا همان اول شنيديم و تشخيص داديم كه شماييد. پس علت تأخير چه بود؟. يا رسول اللّه ! خوشمان مي آمد سلام شما را مكرر بشنويم ، سلام شما براي خانه ما فيض و بركت و سلامت است . اين كنيزك شما دير كرده ، من اينجا آمدم از شما خواهش كنم او را مؤ اخذه نكنيد. يا رسول اللّه ! به خاطر مقدم گرامي شما، اين كنيز از همين ساعت آزاد است . پيامبر گفت : خدا را شكر! چه دوازده درهم پربركتي بود، دو برهنه را پوشانيد و يك برده را آزاد كرد.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن