واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرجعیت گلواژه آرامش و امنیت(1) نويسنده:حسن ابراهیمزادهمنبع:مجله ديدار آشنا مرجعیت موهبتی است الهی كه ریشه در تاریخ اسلام و تشیع دارد . دستور به افتاء از سوی پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله و ائمه اطهارعلیهم السلام به برخی از صحابه و یاران، مقولهای است انكارناپذیر كه دهها روایت از فرق و مذاهب مختلف اسلام مؤید آن است . نهاد مرجعیت در طول تاریخ، نهادی مستقل، برخاسته از مردم، با مردم و مورد حمایت همه جانبه مردم بوده و هست . این نهاد نه تنها نهادی موروثی و طبقاتی نبوده و هر كس از هر طبقه و هر قشری پس از گذراندن مراحل علوم متداول حوزوی و احراز صلاحیت علمی و معنوی بر آن دست مییازد، بلكه از زاویهای دیگر نوعی انتخاب آزاد از سوی مردم به شمار میرود . در بینش اسلامی مردم آزادند كه میان اجتهاد و تقلید یكی را برگزینند و این نخستین گام آزادی در مقوله اجتهاد و تقلید است . آنان كه آزادانه تقلید را برمیگزینند نیز آزادند كه از میان مراجع مطرح در زمان خود، یكی را برگزینند . گستره این آزادی تا بدانجا است كه حتی مقلد مخیر است در برخی از فتاوا، كه چارچوبه فقه به آن اجازه میدهد به فتوای مرجع دیگری غیر از مرجع تقلید خود رجوع كند . از منظری دیگر، پذیرش مرجعیت از سوی مردم، پذیرشی استخردمندانه; چرا كه خرد اقتضا میكند كه هر فرد در صورت نیاز به هر علم و حرفهای به خبره و كارشناس آن رجوع كند و متعبدانه فرامین و نظرات خبره هر كاری را پذیرا باشد . از سوی دیگر، چنین پذیرشی شالوده زندگی «مدنی» است و مدنیت و زندگی اجتماعی جز بر پایه تقسیم كار و علوم و حرفههای گوناگون پابرجا نخواهد بود; چرا كه عمر كوتاه و گستره علوم چنین اجازهای به فرد نمیدهد كه در همه علوم و فنون به تبحر برسد . از اینرو، فرد مجبور است در بسیاری از علوم و حرفهها به دیگری رجوع كند . پایههای مقوله «اجتهاد و تقلید» علاوه بر مستندات دینی و روایی، از نظر عقلی چنان مستحكم و ریشهدار است كه نیازی به تبیین فلسفه وجودی آن نیست . آنچه این قلم در پی آن است نقش مرجعیتشیعی به عنوان عنصری محوری در عزت و افتخار سرزمینهای اسلامی، به ویژه ایران زمین در حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، نظامی و . . . است . تاریخ مرجعیتشیعی، بویژه در یك صد سال اخیر گویای این واقعیت است كه نهاد مرجعیت نه تنها نقش محوری در بالندگی و پویایی فقه شیعی و پاسخ به نیازهای علمی به موازات پیشرفتهای صنعتی داشته، بلكه «بیت مرجعیت» نماد استقلال و عزت، پایگاه آزاد مردان و پناهگاه محرومان و مستضعفان به شمار رفته و میرود . برای سرافرازی این نهاد مقدس همین بس، كه مراجع تقلیدی همچون شیخ فضلالله چوبه دار را بر به اهتزاز درآوردن بیرق بیگانگان بر بام خود ترجیح داده و هیچ گاه به مردم و ملتخود خیانت نكرده و پای هیچ قرارداد ننگین را امضا نكردهاند . حركتهای غرورآفرین نهاد مرجعیت، بویژه در تاریخ معاصر در سازماندهی نظامی بر علیه اشغالگران، استعمار و استبدادستیزی، ساماندهی سیاسی، ایجاد مردمسالاری دینی، دفاع از استقلال اقتصادی، دفاع از فرهنگها و سنتهای اسلامی و بومی و ایجاد امنیت اجتماعی برای آحاد مردم به گونهای است كه حتی دشمنان منصف نیز در برابر آن سرتعظیم فرود میآورند . مرجعیت و مبارزه با اشغالگران به دنبال امضای عهدنامه ننگین گلستان و جداشدن بخشهایی از سرزمینهای اسلامی، دولت روس تجاوز خود را به سایر مناطق كشور ایران آغاز كرد و درصدد برآمد تا تبریز و شهرهای دیگر شمالی كشور را از ایران جدا كند . در اینجا بود كه مراجع و علما، مردم را به دفاع از سرزمین ایران ترغیب نمودند . بخشی از فتوای جهاد آیتالله سید علی طباطبایی چنین است: «. . . عموم مكلفان و مسلمانان، خواه دور از مرزها باشند یا مرزنشین، به كفار نزدیك باشند یا دور، كه موافق حكم الهی و شرع حضرت رسالت پناه به جد و جهد تمام به اندازه توانایی و قدرت به دفع كفار لئیم بپردازند و واجبی را كه تمام واجبات و مستحبات بسته به آن است، متروك نسازند . . .» (1) فرازی از فتوای آیت الله كاشف الغطا در این مقطع زمانی نیز چنین است: «. . . ای اهل ایران، از عراق و فارس و آذربایجان و خراسان آماده شوید به جهاد كفار لئیم و برآورید تیغها از نیام برای حفظ كیان اسلام; و درآیید در مسلك یاوران پروردگار ملك علام و جهاد كنید به دفع كفار، از شریعتسید انام - علیه و آله الصلوة و السلام - و طریق المؤمنین و سیدالوصیینعلیه السلام» (2) در این مقطع زمانی حضرت آیتالله مجاهد، كه به همراه آیتالله محمدجعفر استرآبادی، شهید مولی محمدتقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی و ملا احمد نراقی لباس رزم به تن كرده بود و در صفوف مدافعان ایران زمین در جبهه حضور داشت، فتوایی چنین صادر كرد: «هنگامی كه دشمنان كافر بر مسلمانان حملهور شوند و سرزمینهای اسلامی را برای فتح و تسخیر و سلطه یافتن زیر پا نهند، بر مسلمانان جهاد با آنان و دفع آنان و حفظ ساحت اسلام واجب است .» (3) فتوای فقها و مراجع شیعی تنها در مورد دفاع از سرزمینهای شیعهنشین در مقابل متجاوزین محدود نمیشود . در هنگام حمله ارتش فاشیست ایتالیا به لیبی، آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و شریعت اصفهانی در سال 1329 ق فتوایی صادر كردهاند كه بخشی از آن چنین است: «. . . اكنون ارتش ایتالیا، طرابلس را اشغال كرده، مناطق مسكونی را از میان برده و مردان و زنان و كودكانشان را كشته است . وظیفه جهاد خود را در راه خدا انجام دهید و متحد گردید و از صرف مال خود در این راه دریغ نورزید .» (4) آیتالله سید محمدكاظم یزدی نیز فتوایی بدین مضمون صادر كرد: «واجب است مسلمانان به دفاع از طرابلس در مقابل ایتالیا و از ایران در قبال روس بپردازند .» (5) در پی اشغال بوشهر توسط نیروهای اشغالگر و حركت دو هزار نیروی انگلیسی به سوی لارستان، آیتالله سید عبدالحسین لاری فتوایی را صادر كرد كه به حركت مردمی بر علیه این نیروها و وادار كردن آنان به عقبنشینی از سرزمینهای ایران انجامید . بخشی از این فتوا چنین است: «. . . حسب الاحكام ملك علام و حجج اسلام و امام علیهالسلام و الامقام و محكمات قرآن «یا ایها النبی جاهد الكفار و المنافقین» ، «ومن یتولهم منكم فانه منهم» اعلان به هر جا و هركس از فرق ششصد كرور مسلمین داخله و خارجه، حتی بر حبیبان و نسوان، واجب فوری است جهاد و دفاع در برابر این كفار و اعوان این كفار .» (6) مرجعیت و مبارزه با استعمار خارجی انگلستان، كه به بهانه حمایت از كمپانی هند شرقی نیروهای خود را به هندوستان گسیل و آن سرزمین را به مستعمره خود تبدیل كرد، پس از قرارداد تالبوت كه شاه امتیاز انحصار توتون و تنباكو را به مدت پنجاه سال به شركت انگلیسی تالبوت سپرد، دویست هزار نیرو را وارد ایران نمود و با ایجاد مراكز فساد، ساختن كلیسا و تاسیس محلههای فرنگینشین بر آن بود تا ایران را نیز به بهانه حمایت از شركت انگلیسی تالبوت به سرنوشت هندوستان دچار سازد . علمای بسیاری چون مجاهد سیدعلیاكبر فال اسیری در شیراز و میرزا جواد مجتهد تبریزی در آذربایجان و حاج شیخ محمدتقی (آقا نجفی) و شیخ محمدعلی و ملا باقر فشاركی، در برابر قرارداد شاه ایستادند كه شاه توسط عمال خود به تبعید علما پرداخت . میرزای شیرازی مرجع تقلید وقتشیعیان جهان با یك سطر سرزمین ایران را از حلقوم استعمار پیر انگلیس بیرون كشید . متن آن فتوا چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم . الیوم استعمال تنباكو و توتون، بای نحو كان، در حكم محاربه با امام زمان - صلوات الله و سلامه علیه - است .» (7) پس از اشغال عراق توسط انگلیس و ملحق كردن این سرزمین به مستعمرات خود، علما و مراجع در گام نخستبر آن شدند تا با استفاده از راهكارهای مسالمتآمیز و قانونی عراق را از حلقوم انگلیس بیرون كشند . این حركت مراجع و علما به تبعید برخی از علما و فرزندان مراجع چون محمدرضا شیرازی فرزند آیتالله شیرازی به هندوستان منجر شد . دو فتوای مراجع تقلید وقت، مجوز رسمی برای آغاز نهضت مسلحانه مردم عراق بر علیه استعمارگران انگلیسی را صادر و به بیرون كردن آنها انجامید . فتوای میرزا محمدتقی شیرازی چنین است: «مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان است در ضمن درخواستهای خویش، رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی كه انگلستان از پذیرش درخواستهایشان خودداری ورزد، جایز استبه قوه دفاعی متوسل شوند .» (8) بخشی از فتوای سید ابوالحسن اصفهانی در این خصوص نیز چنین است: «. . . بر همه ما واجب و لازم است كه سرزمین عراق را كه مشاهده ائمهعلیهم السلام و مراكز دینی ما در آن جا است از تسلط كفار حفظ نموده و از نوامیس دینی آن دفاع كنیم . من شما را بر این موضوع دعوت كرده، ترغیب مینمایم . خداوند ما و شما را برای خدمتبه اسلام و مسلمین موفق فرماید .» (9) مرجعیت و مبارزه با استبداد داخلی مبارزه مرجعیتبا استبداد داخلی در تاریخ معاصر از جایگاه ویژهای برخوردار است، نهاد مرجعیت در این دوران، همواره به عنوان پناهگاه محرومان و مستضعفان و كسانی بوده است كه مورد ستم دولتمردان دولتهای جور قرار میگرفتند . عدم كفایتسیاسی شاهان قاجار، از دست رفتن مناطقی از ایران زمین، ظلم و جور خوانین وابسته به قاجار و تلاش برای سركوب مشروطیت در ایران از سوی محمدعلی شاه، موجب صدور فتوای مرجع بزرگ آخوند خراسانی، به همراه دو مرجع تقلید دیگر شیعیان و در نتیجه رویگردانی مردم از سلسله قاجار میشود . فتوای این مراجع بزرگ چنین است: «به عموم ملتحكم خدا را اعلام میداریم: الیوم، همت در دفع این سفاك جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات است .» (10) حضرت آیتالله سید عبدالحسین موسوی لاری نیز در خصوص انحلال استبداد داخلی چنین فتوا میدهد: «واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولتحقه اسلامیه» (11) هنگام حاكمیت انگلیسها در عراق، مرجعیتشیعی در راستای ساماندهی سیاسی و نامشروع دانستن عوامل مرتبط به بیگانگان فتاوایی صادر كردند . یكی از این فتاوا، فتوای آیتالله محمدمهدی خالصی است . متن بسیار كوتاه این فتوا چنین بود: «داخل شدن در پستهای دولتی حرام است و به مثابه همكاری با كافران میباشد .» (12) حركت ضد استبدادی و ضد دیكتاتوری مرجعیتشیعی تا بدانجا بود كه شهید محمدباقر صدر در اقدامی شجاعانه، كه سرانجام جان خود را نیز بر سر حركتهای ضد استبدادی خود از دست داد، فتوای حرمت وارد شدن به حزب بعث را صادر كرد: «بسم الله الرحمن الرحیم . به اطلاع عموم مسلمانان میرساند كه پیوستن به حزب بعث تحت هر عنوانی شرعا حرام است و هرگونه همكاری با آن به منزله یاری ظالم و كافر و دشمنی با اسلام و مسلمین است .» (13) ادامه دارد . . . پینوشت: 1و3 . سیدحمید میرخندان، سید محمد مجاهد، پیشاهنگ جهاد، ص 95 - 97/ص 99 4و5 . محمد اصغرینژاد، میرزا محمدتقی شیرازی، سروش استقلال، ص 61/ص 62 6 . سید علیرضا سیدكباری، سیدعبدالحسین لاری، پیشوای تنگستان، ص 84 7 . سیدابوالحسن مطلبی، نور علم، دوره چهارم، شماره هفتم و هشتم 8 . محمد اصغرینژاد، میرزا محمدتقی شیرازی، سروش استقلال، ص 97 9 . محمد اصغرینژاد، سید ابوالحسن اصفهانی، شكوه مرجعیت، ص 81 10 . محمدرضا سماك امانی، آخوند خراسانی، آفتاب نیمه شب، ص 70 11 . سید علیرضا سیدكباری، سید عبدالحسین لاری، پیشوای تنگستان، ص 84 12 . محمد اصغری نژاد، محمدمهدی خالصی، خصم استثمار، ص 100 13 . حسن ابراهیمزاده و محمد عابدی، پیكار با منكر، ص 207
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]