واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: حضرت امام خمینی(ره) مباحث مربوط به سی و دومین حدیث از چهل حدیث را به تقدیر روزی بندگان، علائم درستی یقین و این كه خداوند، راحتی و آرامش را در یقین و رضا قرار داده و به مباحثی از این دست اختصاص داده است. این بخش با روایتی از امام صادق علیه السلام آغاز می گردد: " از درستی یقین مرد آن است كه مردم را با به خشم آوردن خداوند راضی نكند و مردم را به خاطر آنچه خداوند به آنها عطا نكرده است، سرزنش ننماید؛زیرا حرص و آز موجبجلب روزی نمی شود و كراهت و ناخوش داشتن كسی هم آن را بر نمی گرداند و اگر كسی از شما از روزی خود فرار كند، آن گونه كه از مردن فرار می كند، - باز هم - روزی به او می رسد. همانا خداوند به اقتضای عدالت خود استراحت و سكونت را در یقین و رضا و غم و اندوه را در شك و خشم قرار داد."در این عبارت كه امام صادق علیه السلام فرمود: "مردم را به خاطر آنچه خداوند به آنها عطا نكرده، سرزنش نكند"، دو احتمال وجود دارد. احتمال اول كه برخی مانند مرحوم فیض و مرحوم مجلسی بر این احتمالند آن است كه كسی را به خاطر ترك كردن اعطای به او مذمت و سرزنش نكند (چون چیزی به او عطا نشده است كه بخواهد به خاطر عدم بخشش و عطا به دیگران مورد مذمت قرار بگیرد.) احتمال دوم كه به نظر خیلی مناسبتر می آید آن است كه مردم را به خاطر این كه حق تعالی چیزی به آنها عطا نكرده است مورد سرزنش قرار ندهد؛ زیرا زمانی می توان كسی را به خاطر فقر و تنگی معاش سرزنش كرد كه رزق در اختیار وی باشد. این نگرش با آیات و روایاتی كه به تحصیل معاش امر كرده است منافات ندارد، حتیبراساس روایت، كسیكه برای تحصیل معاش كوشش نكند از جمله كسانی است كه دعایشمستجاب نمی شود. راوی می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: عمربن مسلم چه می كند؟ گفتم: فدایت شوم! رو به عبادت آورده و تجارت را ترك كرده است. فرمود: وای براو! آیا نمی داند كسی كه طلب – معاش – را ترك كند دعایش مستجاب نمی شود؟ وقتی آیه شریفه "من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب" نازل شد ، عده ای از یاران رسول خدا در را به روی خود بستند و مشغول عبادت شدند و گفتند كه این آیه امور ما را كفایت می كند. رسول خدا(ص) آنها را خواست و فرمود: چه عاملی شما را به این كار وادار نمود؟ آنها گفتند: خداوند روزی ما را متكفل شده است، لذا ما هم به عبادت مشغول شدیم. فرمود: كسی كه چنین كند دعایش مستجاب نمی شود. بر شما باد به طلب - معاش - باید دانست كه دلیل عدم منافات تلاش برای كسب روزی با آنچه روزی را مقدر پروردگار دانسته آن است كه پس از تلاش و كوشش هم روزی تحت قدرت و تقدیر الهی است در حقیقت كوشش و تلاش ما چیزی از تقدیر پروردگار نمی كاهد و در واقع كوشش ما مستقل نیست. انسان صحیح الیقین در عین حال كه از كوشش باز نمی ماند، باور دارد كه همه چیز تحت اختیار و قدرت الهی است از جمله نزول روزی ای كه برای كسب آن كوشش می كند. لذا این بخش از روایت این گونه تبیین می شود كه هر گاه كسی تلاش كرد، اما روزی او توسعه نیافت، ملامت و سرزنش ندارد؛ اما سرزنش كردن كسانی كه تلاش نمی كنند شاید، آنها را به سعی و كوشش وا دارد. نشانه های درستی یقین در این حدیث شریف دو چیز علامت درستی یقین عنوان شد: اول این كه رضای مردم را به قیمت خشم خداوند طالب نباشد؛ و دوم این كه مردم را به خاطر آنچه خداوند به آنها نداده است مورد سرزنش قرار ندهد. این دو حالت از ثمرات كمال یقین است. باید دانست كسی كه دنبال رضای مردم است، این تصور را دارد كه آنها در امور مستقلند. مثلاً كسی كه اهل ثروت و ریاست است نزد اهل ثروت و رؤسا فروتنی می كند تا دلهای آنها را به خود جلب كند و بعضاً رؤسا نیز متقابلاً از زیردستان تملق گویند - برای حفظ ریاست خود- و این دور ادامه می یابد. در هر حال مردم عموماً دو دسته اند: دسته ای كه تمام اسباب ظاهری و تأثیرات را تحت اراده پروردگار می دانند و از غیر حق چیزی نمی بینند. اینها در حقیقت به این آیه از قرآن ایمان آورده اند:" قل اللهم مالك الملك توتی الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء". (آل عمران/ 26) چنین افرادی كه البته درهایی از معارف الهی بر روی آنها باز شده است خشم و رضای مردم را چیزی نمی شمرند و جز رضای خداوند نمی طلبند؛ چشم خود را بر عطای مردم می بندند و چشم نیاز به پروردگار می گشایند. اینها در عین حال به همه چیز و همه كس به نظر عظمت و عطوفت و رحمت نگاه می كنند و كسی را ملامت نمی كنند مگر برای اصلاح حال آنها، چنان كه پیامبران علیهم السلام بر این شیوه بودند. این نگرش، از دستاوردهای درخت یقین و ایمان و آگاهی آنها به حدود الهی بوده است. دسته دوم كسانی كه از خداوند بی خبرند یا از خبری ناقص و ایمانی ضعیف بهره مندند. اینها نظر به اسباب دارند و از مسبب الاسباب بی خبرند. رضای مخلوق را به بهای خشم خداوند می طلبند؛ با اهل گناه همراهی می كنند و امر به معروف و نهی از منكر را ترك می نمایند. این صفات علامت ضعف ایمان و یقین است. كدام رزق؟ مرحوم مجلسی در" مرآة العقول" ذیل یك حدیث بحثی را مطرح نموده است كه آیا رزق قسمت شده و تعیین شده از سوی خداوند شامل رزق حرام هم می شود یا فقط رزق حلال را شامل می گردد؟ ایشان سپس نظر امامیه را آن می داند كه رزق تعیین شده مختص به رزق حلال است. باید دانست كه این قضیه یكی از شعبه های جبر و تفویض است و با مسلك معتزله یا اشاعره همخوانی ندارد؛ بلكه كلام معتزله از اشاعره هم در این زمینه بی ارج تر می باشد. كلام معتزله و اشاعره در این كه رزق تعیین شده از سوی پروردگار شامل حلال و حرام و یا فقط شامل رزق حلال می گردد، محل بحث و بررسی است و ما بر حسب دلایل روشن، هر دو را از جانب خداوند می دانیم، چنان كه معاصی نیز به تقدیر و قضای الهی است؛ بدیهی است كه این بیان هرگز به معنای فساد یا جبر در امور نمی باشد و به آن مفهوم نیست كه خداوند متعال كسی را به كسب حرام و یا ارتكاب گناه وادار بكند. ضمن این كه تبیین این مباحث فراتر از این مختصر است. راحتی در رضا و یقین است خداوند راحتی را در رضا و یقین قرار داده است و اندوه را در شك و خشم؛ و این اقتضای عدالت الهی است. باید دانست این حزن و اندوه راجع به امور دنیایی است. در واقع كسی كه راضی و اهل یقین باشد، برای امور دنیوی و كسب معاش غمگین نمی شود (زیرا اهل قناعت است و یقین دارد كه روزی او از سوی خداوند خواهد رسید؛ لذا در این مورد حزن و اندوهی ندارد. ) اهل یقین به پروردگار توانا تكیه می كنند، مصائب بر آنها آسان می گردد و طلب معاش آنها با اهل دنیا متفاوت خواهد بود. بر عكس اینها كسانی اند كه به اسباب ظاهر دل بسته اند، لذا دائماً متزلزل و مضطرب خواهند بود. از سوی دیگر كسی كه تحصیل دنیا را اسباب سعادت خود می داند راحتی و خوشی از او رخت بر می بندد و هر گاه دنیا از دستش برود به اندوهی بی پایان مبتلا می گردد و این نیست جز آن كه در قضای الهی تردید و شك دارد. tebyan.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 654]