واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: امام علی علیه السلام یکى از شبهاتى که پیرامون موضوع زن همواره مطرح مىشود، مضمون روایتى در نهج البلاغه است که در آن از زن ها به بدى یاد کرده و فرموده است: معاشر الناس، ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، فاما نقصان ایمانهن، فقعودهن عن الصلاة و الصیام فى ایام حیضهن، و اما نقصان عقولهن فشهادة امراتین کشهادة الرجل الواحد، و اما نقصان حظوظهن فهو اریثهن على الانصاف من مواریث الرجال. 1 حضرت على علیه السلام پس از پایان نبرد جمل، در نکوهش زنان مىفرماید: مردم! ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ایشان ناتمام، نشانه ناتمامى ایمان، معذور بود نشان از نماز و روزه استبه هنگام عادتشان، و نقصان بهره ایشان، نصف بودن سهم آنان از میراث است نسبتبه سهم مردان، و نشانه ناتمامى خرد آنان این بود که گواهى دو زن چون گواهى یک مرد به حساب رود. پس از زنان بد بپرهیزید و خود را از نیرنگشان واپایید، و تا در کار زشت طمع نکنند، در کار نیک از آنان اطاعت ننمایید. 2 زن، ایمانش ناقص است، زیرا در ایام عادت از نماز و روزه محروم است، عقلش کم است، زیرا شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظ مالى او نیز نصف سهمیه مرد است. مشابه این مضمون از رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز رسیده است.3 براى پاسخ به این شبهه لازم است مقدمهاى در مورد زمینه ستایشها و نکوهشهایى که در بعضى از آیات و روایات آمده است ذکر شود. ستایشها و نکوهشها گاهى حادثه و یا موضوعى، در اثر یک سلسله عوامل تاریخى، زمان، مکان، افراد، شرایط و علل و اسباب آن، ستایش یا نکوهش مىشود، معناى ستایش یا نکوهش بعضى حوادث و یا امور جنبى یک حادثه، این نیست که اصل طبیعت آن شىء قابل ستایش و یا مستحق نکوهش مىباشد، بلکه احتمال دارد زمینه خاص سبب این ستایش یا نکوهش شده است. مثلا اگر از قبیلهاى ثناء و ستایش به عمل آمده، احتمال دارد در اثر آن باشد که مردان خوبى در آن عصر از این قبیله برخاستهاند، و شاید در فاصلهاى که ورق برگردد، افراد دیگرى از آن قبیله برخیزند که مورد نکوهش واقع شوند. و گاهى به عکس، در یک سرزمین افرادى مورد نکوهش قرار مىگیرند، بعد طولى نمىکشد که افراد شایان ستایش از آن سرزمین برمىخیزند. حضرت على علیه السلام که همان قرآن ناطق است این گونه به زن نظر مىکند و مىفرماید زن همچون گلى زیباست که باید از او محافظت کرد تا لطافت و زیبایى او حفظ گردد. در همین ایران شهرهایى بوده که درباره آنها مذمتهاى فراوانى وارد شده است لیکن وقتى به برکت اهل بیت علیهم السلام شهروندان عوض شده، شهرها و بلاد نیز جزو بلاد نمونه و برجسته این کشور شدهاند و افرادى از آن سرزمین برخاستهاند که از نظر فضائل اخلاقى و علمى و نبوغ، ممتاز شدهاند. در نتیجه، مذمتها و نکوهشها تا ابد لازمه آن آب و خاک نبوده، بلکه مقطعى است. و دلیلش آن است که با یک تحول فکرى و اعتقادى، ممکن است نظر سابق برگردد. بخشى از نکوهشهاى نهج البلاغه راجع به زن، ظاهرا به جریان جنگ جمل برمىگردد، همان گونه که از بصره و کوفه نیز در این زمینه نکوهش شده استبا این که بصره، رجال علمى فراوانى تربیت کرده و کوفه مردان مبارز و کم نظیرى را تقدیم اسلام نموده و بسیارى از کسانى که به خونخواهى سالار شهیدان صلوات الله و سلامه علیه برخاستند از کوفه نشات گرفتند، و هم اکنون نیز کوفه جایى است که به انتظار ظهور حضرت مهدى علیه السلام در آنجا نماز مىخوانند. پیش بینى وحى این تحلیل در اصل موضوع زن و بویژه در این مورد خاص قابل دقت است. اصولا اصرارى که قرآن کریم درباره زنان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دارد نشانه پیش بینى وحى از یک حادثه تلخ تاریخى است. این که قرآن با اصرار، به زنان پیامبر مىفرماید: امام علی علیه السلام «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى »4 ؛ و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهاى خود را آشکار نکنید. نشانه آن است که صحنهاى را ذات اقدس اله پیش بینى مىکرده است. خداوند عالم غیب و شهادت از آیندهاى با خبر بوده و زنان پیامبر را از ثمرات تلخ آن قیام بىجا، برحذر مىداشت، لذا فرمود در خانهها بنشینید و خود را نشان ندهید، تبرج نکنید و...، که على رغم این هشدارها، جنگ جمل پیش آمد و رو در روى ولى الله مطلق حضرت على بن ابىطالب امیرالمؤمنین علیه السلام به مبارزه برخاستند. آن مقطع، یک سلسله نکوهشهایى را در پى داشت و یک سلسله ستایشهایى را به همراه داشت. از سرزمینى، یا از مردمى ستایش شده که در آن صحنه، خوب عمل نموده و از گروهى و سرزمینى، نکوهش شده است چون در این رخداد بد عمل کردهاند. بنابراین نباید این نکوهشها و ستایشها، به حساب گوهر شىء گذاشته شود. اگر طلحه و زبیر در برابر ولى الله مطلق ایستادند و مورد نکوهش قرار گرفتند، طبیعى است عایشه هم که در مقابل حضرت قرار گرفت و افراد دیگرى هم که به این سانحه سنگین کمک کردند، مورد نکوهش قرار گیرند. بنابراین نباید این گونه از نکوهشها یا ستایشها به گوهر ذات برگردد، البته تاثیر مقطعى آن محفوظ است. داشتن مال کمال نیست نکته دیگر این که در روایت مزبور، نقصان حظ، به نقص در ارث توجیه شده و مىگوید: چون زن از ارث کمترى برخوردار است لذا محترم نیست، در صورتى که به هنگام مهاجرت پیامبر به مدینه، شتر حضرت در مقابل خانه کسى که از فقیرترین مردم مدینه بود خوابید پس نداشتن مال، نقص نیست چه این که داشتن آن کمال نیست. جامعه امروز زیان هاى اجتماع مختلط را به چشم خود مىبیند. چه لزومى دارد که زنان فعالیت هاى خود را به اصطلاح «دوش به دوش» مردان انجام دهند. آیا اگر در دو صف جداگانه انجام دهند نقصى در فعالیت و راندمان کار آنان رخ مىدهد؟ شهادت زن و نسیان تعلیل حضرت در مورد نقصان عقل این است که شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است، زیرا که در قرآن مىفرماید: «فَإِن لَّمْ یَكُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء »5؛ شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است. در این مورد نیز به این جهت است که شهادت امرى مستند به حس و مشاهده است و حضور و شهود زن در همه جا محذور و یا محدود مىباشد، و خود قرآن نکته آن را ذکر مىکند و مىفرماید: این که شهادت دو زن، در حکم شهادت یک مرد است، نه براى آن است که زن، عقل و درکى ناقص دارد و در تشخیص، اشتباه مىکند بلکه: «أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى »6 ؛ اگر یکى از این دو فراموش نمود دیگرى او را تذکر بدهد. زیرا که زن مشغول کارهاى خانه، تربیتبچه، و مشکلات مادرى بوده و ممکن است صحنهاى را که دیده فراموش کند، بنابراین دو نفر باشند تا اگر یکى یادش رفت دیگرى او را متذکر کند. مذمت زن پرستى ویژه میلاد امام علی علیه السلام شبهه دیگر این که در بعض روایات از زن مذمتشده و از ارتباط با او منع شده است. عنوان نمونه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید: «المراة عقرب حلوة اللبسمة» 7 ؛ زن مثل عقرب است که نیش آن در آغاز شیرین ولى مسموم است. باید توجه داشت این گونه روایات هشدارى به مرد است تا فریب شهوت را نخورد. نیش عقرب مثل نیش زنبور عسل و نظیر سوزن نیستبلکه اگر انسان نداند عقرب است از نیش آن احساس لذت و شیرین، مىنماید مثل آن که یک شیرینى در کام بچه بریزند که ظاهرش شیرین، اما درونش تلخ و مسموم است. این سخن براى آن نیست که بگوید زن عقرب استبلکه مىفرماید: خود را به وسیله نگاه به نامحرم به آتش ندهید، دیدن نامحرم شیرین است اما این گناه، درونش عقرب است، چه این که اگر زنى در دام مرد بیفتد آن مرد پرستى، عقرب مىشود و بین زن و مرد فرقى نیست، منتها چون جاذبه از آن سو بیشتر است، حضرت به آن اشاره نموده است. معاشرت زنان با مردان امیرالمؤمنین على علیه السلام به فرزندش امام مجتبى چنین توصیه مىفرماید: و اکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایاهن، فان شدة الحجاب ابقى علیهن، و لیس خروجهن باشد من ادخالک علیهن من لایوثق به علیهن و ان استطعت ان لا یعرفن غیرک فافعل.8 تا مىتوانى کارى کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه زن را حفظ نمىکند. همانطور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناک است، وارد کردن تو مرد بیگانه را بر او در داخل خانه و اجازه معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانى کارى کنى که جز تو مرد دیگرى را نشناسند چنین کن. حوزه اخلاق و حوزه فقه از هم جدایند اگر امام علی علیه السلام میفرماید زن بیرون نیاید این از نظر اخلاقی است یعنی بهتر است نه اینکه حرام باشد و اگر اینگونه باشد و عملی شود هم جامعه سالم تر میماند هم خود زن. این یک توصیه اخلاقى است. علماى اسلام این جمله را به شکل یک توصیه اخلاقى تلقى کردهاند. اگر ما بودیم و چنین تعبیراتى، بدون شک آنچه استنباط مىشد بیش از توصیه اخلاقى بود، بلکه بیش از لزوم ستر وجه و کفین بود، آنچه ویژه میلاد امام علی علیه السلام استنباط مىشد همان است که ما از آن به حبس زن در خانه تعبیر کردهایم. ولى علت اینکه فقها به مضمون چنین جملهها فتوا ندادهاند ادله قطعى دیگر از آیات و روایات و سیره معصومین بر خلاف مفاد ظاهر این تعبیرات است و به اصطلاح ظاهر این جملهها مخاطبش اصحاب است. لهذا این جملهها حمل به توصیه اخلاقى شده است و ارزش اخلاقى دارد نه فقهى. آنچه فقها از امثال این جملهها استنباط کردهاند این است که این گونه جملهها ارشاد به حقیقتى روحى و روانى در روابط دو جنس است و شک نیست که حقیقتى را بیان مىکند. رابطه زن و مرد اجنبى سختخطرناک است، گلى است که پیلان بر آن مىلغزند. جامعه امروز زیان هاى اجتماع مختلط را به چشم خود مىبیند. چه لزومى دارد که زنان فعالیت هاى خود را به اصطلاح «دوش به دوش» مردان انجام دهند. آیا اگر در دو صف جداگانه انجام دهند نقصى در فعالیت و راندمان کار آنان رخ مىدهد؟9 قرآن کریم، به اتفاق دوست و دشمن، احیا کننده حقوق زن است. مخالفان لااقل این اندازه اعتراف دارند که قرآن در عصر نزولش گام هاى بلندى به سود زن و حقوق انسانى او برداشت. ولى قرآن هرگز به نام احیاى زن به عنوان «انسان» و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانى، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشى نسپرد. به عبارت دیگر، قرآن زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. از این رو هماهنگى کامل میان فرمان هاى قرآن و فرمان هاى طبیعت برقرار است، زن در قرآن همان زن در طبیعت است. این دو کتاب بزرگ الهى (یکى تکوینى و دیگرى تدوینى) با یکدیگر منطبقند. و حضرت على علیه السلام که همان قرآن ناطق است نیز همین گونه به زن نظر مىکند و مىفرماید زن همچون گلى زیباست که باید از او محافظت کرد تا لطافت و زیبایى او حفظ گردد. منبع : مجموعه آثار شهید مطهری گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]