پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850742314
امام حسن و افسانه طلاق
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: امام حسن یكى از موضوعات ساختگى، كه برخى از مورّخان اسلامى، آگاهانه یا نا آگاهانه به نقل آن پرداختهاند، موضوع ازدواجها و طلاقهاى متعدد حضرت امام حسن مجتبىعلیه السلام است. بسیار جاى تأسف است كه اینان بدون بررسى صحّت و یا عدم صحّت این گونه قضایا، آنها را در كتابهاى خود آوردهاند. همین كوتاهىها موجب شد دشمنان اسلام و اهل بیتعلیهم السلام براى انتقام گرفتن از اسلام، روى همین موضوع ساختگى، سخت پافشارى نموده و توهین و جسارتها را از حد بگذرانند. وظیفه خود دیدیم در برابر هتّاكیهاى نویسندگان مغرض، مانند «اكرم البستانى»، به بررسى این موضوع از جنبه تاریخى بپردازیم. امام حسن علیه السلام و تهمت طلاق برخى از مورّخان نوشتهاند كه امام حسن مجتبىعلیه السلام پى در پى ازدواج مىكرد و طلاق مىداد. و این كار آن قدر تكرار شد كه امیرمؤمنانعلیه السلام به مردم كوفه فرمود: اى اهل كوفه! دخترانتان را به عقد حسن در نیاورید؛ چرا كه او فردى طلاق دهنده است. مردى از طایفه هَمْدان گفت: ما به او دختر مىدهیم؛ اگر خواست، نگه دارد و اگر مایل نبود، طلاق دهد.1 این سخن، تهمتى بیش نیست و از واقعیت به دور است؛ چرا كه اوّلاً: این روایات هرگز با شأن و منزلت و مقام امام حسن مجتبىعلیه السلام سازگار نیست. ثانیاً: بیشتر این نقلهاى تاریخى از سه مورّخ نقل شده است كه آن سه نیز كتابهاى خود را زیر سایه دولتهاى غاصب بنىعباس به رشته تحریر درآوردهاند. ثالثاً: این تهمت از سوى منصور عباسى براى خنثى سازى شورش حسنىها طرح ریزى شده است. ما نخست به نقل روایات و نقلهاى تاریخى پیرامون این مسئله مىپردازیم و سپس پاسخ آنها را مىآوریم. روایات پیرامون ازدواجهاى مكرّر امام حسن مجتبىعلیه السلام سه دسته هستند: دسته اوّل در این دسته از روایات فقط به نهى از ازدواج و علت آن اشاره شده است. 1. برقى در كتاب محاسن از حضرت صادقعلیه السلام روایت كرده كه مردى خدمت امیرمؤمنانعلیه السلام آمد و عرض كرد: آمدهام با تو درباره دخترم مشورت كنم؛ چرا كه فرزندانت: حسن و حسین و عبداللّه بن جعفر به خواستگارى او آمدهاند. امام فرمود: «المستشار مؤتمن؛ بدان كه حسن، همسران خویش را طلاق مىدهد، دخترت را به ازدواج حسین درآور كه براى دخترت بهتر است.»2 2. كلینى به سند خود از عبداللّه بن سنان نقل كرده: امام صادقعلیه السلام فرمود: روزى امیرمؤمنانعلیه السلام بر فراز منبر، مردم كوفه را مخاطب قرار داده، فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید كه او مردى است طلاق دهنده. پس مردى از طایفه هَمْدان گفت: آرى! به خدا سوگند، دخترانمان را به ازدواج او درمىآوریم؛ چرا كه او فرزند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و امیرمؤمنانعلیه السلام است؛ پس اگر خواست، نگه دارد و اگر مایل نبود، آنها را طلاق دهد.3 دسته دوم در این دسته از روایتها امیرمؤمنانعلیه السلام از ازدواجها و طلاقهاى مكرّر امام حسن مجتبىعلیه السلام سخت اظهار نگرانى كرده است. 1. بلاذرى از ابى صالح نقل كرده كه امیرمؤمنانعلیه السلام فرمود: آن قدر حسنعلیه السلام زن گرفت و طلاق داد كه ترسیدم دشمنى دیگران را در پىداشته باشد.4 2. سیوطى از علىعلیه السلام نقل كرده: حسن علیه السلام ازدواج مىكرد و طلاق مىداد، به طورى كه بیم داشتم از قبایل و طوایف عداوت و دشمنى به ما برسد.5 3. ابوطالب مكّى مىنویسد: علىعلیه السلام از ازدواجهاى امام حسنعلیه السلام دلتنگ مىشد و در سخنرانى خود مىفرمود: فرزندم حسن، زنان خویش را طلاق مىدهد؛ به او زن ندهید.6 4. مجلسى از محمد بن عطیه نقل مىكند: امیرمؤمنانعلیه السلام از طلاق زنان توسط امام حسنعلیه السلام دلتنگ مىشد و از خانوادههاى آنها شرم و حیا مىكرد و مىفرمود: حسن بسیار طلاق مىدهد؛ به او زن ندهید.7 دسته سوم در دسته سوم به تعداد زنها اشاره شده است؛ و ابن حجر، ابوطالب مكى، ابوالحسن مدائنى، كلینى، كفعمى، بلخى و ابن شهرآشوب به نقل آن پرداختهاند و تعداد زنان امام حسنعلیه السلام را چنین گفتهاند: 1. كفعمى: شصت و چهار.8 2. ابوالحسن مدائنى: هفتاد.9 3. ابن حجر: نود.10 4. كلینى: پنجاه.11 5. بلخى: دویست.12 6. ابوطالب مكى: دویست و پنجاه.13 7. برخى نیز آوردهاند كه وى سیصد زن داشته است.14 8. همچنین نقل شده كه تعداد زنهاى امام به چهار صد زن رسیده است.15 پیامبر درباره امام حسنعلیه السلام مىفرماید: «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.» همچنین رسول اكرمصلى الله علیه وآله وسلم در مورد امام حسن و امام حسینعلیهما السلام فرمود: «هركس این دو را دوست داشته باشد، من دوستش دارم و كسى را كه من دوست دارم، خدا نیز او را دوست خواهد داشت و كسى كه خدا او را دوست داشته باشد، در بهشتهاى پر نعمت وارد خواهد كرد.» پاسخ ما الف - تنافى این روایات با شخصیت امام چنانچه گفته شد، این كار با شأن و مقام امام حسن مجتبىعلیه السلام هرگز سازگار نیست؛ زیرا چهرهاى كه قرآن و سنت و سایر معصومینعلیهم السلام از امام حسنعلیه السلام ترسیم كردهاند، با روایاتى كه نقل شده، قابل جمع نیست. قرآن در شأن و منزلت امام حسنعلیه السلام و سایر اهلبیتعلیهم السلام آیه «تطهیر»16 و آیه «مودّت»17 را نازل فرموده است. امام حسن علیہ السلام پیامبر درباره امام حسنعلیه السلام مىفرماید: «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند.»18 همچنین رسول اكرمصلى الله علیه وآله و سلم در مورد امام حسن و امام حسینعلیهما السلام فرمود: «هر كس این دو را دوست داشته باشد، من دوستش دارم و كسى را كه من دوست دارم، خدا نیز او را دوست خواهد داشت و كسى كه خدا او را دوست داشته باشد، در بهشتهاى پر نعمت وارد خواهد كرد.»19 ابن كثیر دمشقى مىنویسد: امیرمؤمنانعلیه السلام فرزند خود امام حسن علیه السلام را بسیار احترام و تعظیم مىكرد.20 امام حسینعلیه السلام به خاطر احترام و عظمتى كه براى برادرش، امام حسنعلیه السلام قائل بود، هرگز در حضورش سخن نمىگفت.21 در حین طواف، مردم براى اظهار ارادت به امام حسن و امام حسینعلیهما السلام آن چنان به یكدیگر فشار مىآوردند كه گاه ممكن بود به زیر دست و پا بروند.22 گاهى امام حسنعلیه السلام بر در خانه مىنشست، در چنین لحظاتى رفت و آمد مردم به جهت هیبتى كه او داشت، قطع مىشد.23 در حالات معنوى امام حسن علیه السلام آوردهاند: به هنگام وضو، رخسارش دگرگون مىشد و در پاسخ پرسش كنندگان مىفرمود: «حقّ على كلّ من وقف بین یدى ربّ العرش ان یصفر لونه و یرتعد فرائصه24؛ شایسته است كسى كه در برابر پروردگار مىایستد، رنگش زرد گردد و لرزه بر اندامش بیفتد.» حال سؤال ما این است: 1. آن امام معصومى كه براى حضور در برابر خالق یكتا، آن چنان لرزه بر اندامش مىافتد، چگونه حاضر مىشود خدا را به وسیله چهار صد مرتبه طلاق دادن - كه مبغوضترین عمل حلال در نزد خداوند شمرده مىشود - از خود برنجاند؟ 2. روایات بر فرض صحّت، در زمانى صادر شده است كه امیرمؤمنانعلیه السلام در كوفه بودهاند، كه اگر تعداد روزهاى حضور آن حضرت را در كوفه با حذف روزهاى جنگ جمل، صفین و نهروان و پیامدهاى آن حساب كنیم، به یقین دروغ بودن این اتهام آشكار خواهد شد؛ چرا كه آن فرصت بسیار كم و پردردسر گنجایش چنین مدعایى را نداشته است. اگر زمان هر یك از ازدواجها تا طلاق را در نظر بگیرید و اینكه بیشتر از چهار زن دائم، جایز نبوده و نیز لحاظ شرایط فقهى طلاق دادن، خود به دروغ بودن این روایات گواهى خواهید داد. 3. آیا نهى امام علىعلیه السلام، نهى از منكر بود یا نهى از حلال؟ در هر دو صورت، هیچ كدام درست نیست؛ زیرا به شهادت آیه «تطهیر»، هرگز فعل قبیح و منكر از امام معصوم مشاهده نمىشود تا مورد نهى قرار گیرد. نهى از حلال هم نمىتواند باشد؛ زیرا در كدام شریعت از حلال نهى شده كه در اسلام چنین باشد؟! 4. آیا نهى امیرمؤمنانعلیه السلام با مقدمه بوده یا بدون مقدمه؟ اگر بدون مقدمه و یادآورى بوده، كه چنین سخنى با مقام والاى امیرمؤمنانعلیه السلام سازگار نیست كه آن حضرت بدون یادآورى قبلى، آبروى فرزند خود را بریزد! و اگر پس از یادآورى بوده، ولى امام حسنعلیه السلام زیربار نرفته، مىگوییم این هم با شخصیت والاى امام حسن مجتبىعلیه السلام سازگار نبوده است كه این گونه پدر و امام خویش را در تنگنا و مشكل قرار دهد. 5. آیا باور مىكنید امام حسن مجتبىعلیه السلام با آن شأن و منزلت، اسباب شرمندگى پدر خویش را فراهم آورد تا جایى كه حضرت دلتنگ شده و از خانوادهها شرم و حیا كند، و یا از بیم دشمنى طوایف و قبایل كوفه نسبت به آنها رنج برد؟! طبق نقل ابن عساكر، از سوید بن غفله نقل شده: یكى از همسران امام حسنعلیه السلام كه از طایفه خشعم بود؛ پس از شهادت امیرمؤمنان علیه السلام و بیعت با امام حسنعلیه السلام به ایشان تبریك گفت. امام به وى فرمود: تو خوشحالى و شماتت خود را به كشته شدن امیرمؤمنانعلیه السلام اظهار كردى. من تو را سه طلاقه كردم. آن زن گفت: به خدا سوگند! قصد من این نبود. و پس از پایان عدهاش از خانه امام خارج شد. امام مبلغ باقى مانده از مهرش را به اضافه بیست هزار درهم برایش فرستاد. آن زن گفت: متاع كمى است كه از دوستى جدا شده به من مىرسد. وقتى كه سخن آن زن را به امام گفتند، حضرت گریه كرد و فرمود: اگر نبود كه از پدرم، از جدّم شنیدهام كه مىفرمود: «كسى كه همسر خود را سه طلاقه دهد، تا آن زن شوهر دیگرى انتخاب نكند، بر شوهر اوّل حلال نمىگردد؛ مراجعت مىكردم.»25 دلیل نخست بر مجهول و ساختگى بودن این روایت، این است كه امام حسنعلیه السلام بدون هیچ مقدمهاى و بدون آن كه كوچكترین توجهى به قصد و هدف زن داشته باشد، برآشفته و همسر خویش را به خاطر تهنیتى، طلاق مىدهد؛ كه این حركت، از یك انسان غیر معصوم بعید است، چه رسد به امام معصوم. ثانیاً: از نظر فقه اهل بیت، طلاق باید در حضور دو شاهد عادل صورت گیرد؛ در حالى كه هیچ یك از این مسائل رعایت نشده؛ حال چگونه امام كارى بر خلاف نظر خویش انجام داده است. ثالثاً: اگر طلاق به خاطر اظهار دشمنى و شماتت بوده، به چه علت براى او بیست هزار درهم اضافه بر مهر خویش مىفرستد؟ و رابعاً اینكه طبق این نقل، امام در یك مجلس همسر خویش را سه طلاقه كرده است؛ در حالى كه این طلاق نه فقط در مذهب اهلبیت علیهم السلام، بلكه در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم و ابوبكر و دو سال پس از خلافت عمر نیز، یك طلاق به حساب مىآمد.26 با این بیان، امام مىتوانسته پس از طلاق برگردد، چون طلاق اوّل بود و پس از طلاق اول، زن مطلقه رجعیه است و مرد در حال عدّه مىتواند به زن خود رجوع كند. همچنین حضرت پس از پایان عدّه نیز مىتوانست بدون آن كه زن شوهر دیگرى كند، او را به عقد خویش در آورد. آرى! فرمایش رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مربوط به زمانى است كه سه مرتبه طلاق صورت گرفته و مرد پس از آن رجوع كرده باشد. اینجا است كه زن مىباید شوهر دیگرى انتخاب كند. از آنجا كه متن روایت ابن عساكر از اضطراب كامل برخوردار است، دیگر نیازى به بررسى سندى ندارد. امام حسینعلیه السلام به خاطر احترام و عظمتى كه براى برادرش، امام حسنعلیه السلام قائل بود، هرگز در حضورش سخن نمىگفت. در حین طواف، مردم براى اظهار ارادت به امام حسن و امام حسینعلیهما السلام آن چنان به یكدیگر فشار مىآوردند كه گاه ممكن بود به زیر دست و پا بروند ب - بررسى اسناد 1. بیشتر مورّخان این نقل تاریخى را یا بدون سند آوردهاند و یا آن را به ابوالحسن مدائنى و محمد بن عمر واقدى و ابوطالب مكّى رساندهاند كه در هر دو صورت، داراى اشكال است. مثلاً ابن عساكر مىنویسد: و روى محمد بن سیرین...27؛ میرخواند شافعى آورده است: نقل است كه... 28؛ سیوطى مىگوید: كان الحسن یتزوج...29 ابوطالب مكّى مىنویسد: انّه تزوّج...30؛ سبط بن الجوزى آورده است: و فى روایة انّه تزوّج...31؛ ابوالحسن مدائنى آورده است: كان الحسن كثیرالتزویج.32 تمامى این نقلها، مرسل است و به آنانى كه به این سه مورّخ اعتماد كردهاند، باید گفت: این سه مورّخ نیز این جریان را بدون سند نقل كردهاند. چنانچه از مدائنى و مكّى نقل كردیم. بدین جهت مىگوییم داستان تعداد زنان امام حسنعلیه السلام و ماجراى طلاق آنها، فاقد هرگونه ارزش و اعتبار است. 2. بسیارى، این سه مورّخ را ضعیف شمرده و ردّ كردهاند. از میان آنها مىتوان به ذهبى،33، عسقلانى34، ابن الجوزى35، عماد حنبلى36، رازى37، ابن الاثیر جزرى38، زركلى39، علامه امینى40، سیدمحسن امین41، هاشم معروف الحسنى42 و... اشاره كرد. 3. هر یك از این سه مورّخ از مشایخى روایت نقل كردهاند كه یا جزو هواداران بنىامیه بودهاند و یا ضعیف و مجهول هستند. مثلاً مدائنى از عوانه نقل مىكند، در حالى كه عوانه به نفع بنىامیه جعل حدیث مىكرده43 و برخى از مشایخ او همانند جعفر بن هلال44، عاصم بن سلیمان احول45 و ابن عثمان46، ضعیف یا مجهول هستند. طبق گفته یحیى بن معین: حدیث واقدى از مدنیها، از شیوخ مجهول برخوردار است.47 هاشم معروف الحسنى مىنویسد: مدائنى، معاصر عباسىها و از جمله كسانى است كه متهم به دروغگویى و جعل حدیث است. در «میزان الاعتدال» ذهبى آمده است: مسلم در صحیح خود از نقل روایت از وى خود دارى كرده و ابن عدى او را ضعیف دانسته و اصمعى به او گفته: به خدا سوگند كه چیزى از اسلام در تو نمانده است... صاحب «لسان المیزان» گفته است: او از غلامان عبدالرحمن بن سمرة بن حبیب اموى بوده است. به علاوه بیشتر روایات او از نوع مراسیل است. اینها همه گواه بر آن است كه روایت هفتاد همسر را - كه جز مدائنى كسى آن را نقل نكرده - از جعلیات قدرتمندان و دشمنان علویها است...48 اما روایت كلینى كه در دسته اوّل آمده، در سندش حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعة دیده مىشوند، كه واقفى هستند.49 علامه حلّى درباره حمید بن زیاد مىگوید: در نزد من، زمانى روایت او مورد قبول است كه معارضى نداشته باشد.50 علامه مجلسى ضمن مؤثق شمردن حدیث، چنین توجیه كرده است كه: شاید غرض امام از این سخن، استعلام حال آنها یعنى مراتب ایمانشان بوده است؛ نه اینكه فرزند خویش را كه معصوم و تأیید شده از سوى پروردگار بود، مورد نكوهش قرار داده باشد.51 اما با توجه به واقفى بودن برخى از راویان و فرمایش علامه حلى - كه روایت او در صورتى كه معارضى نداشته باشد، مورد قبول است - به نظر مىرسد كه این روایت حجّیتى ندارد؛ اگرچه علامه مجلسى به توجیه آن برخاسته است. و اما روایت كافى از ابن ابىالعلاء كه در دسته سوم قرار گرفته است؛ علامه مجلسى این حدیث را مجهول مىداند.52 پاسخ ما به روایت برقى در محاسن نیز، این است كه: اگرچه خود احمد بن ابىعبداللّه برقى توثیق شده، اما وى بیشترِ روایات را از ضُعفا نقل كرده است.53 پایهگذار شبهه دلائل و شواهد موجود به خوبى نشان مىدهد كه تا پیش از منصور عباسى چنین افترایى در كتابها نبوده است و این منصور بود كه براى خنثى سازى شورشهاى علوى و حركتهاى ضدّ حكومتى نوادگان امام حسن مجتبىعلیه السلام این تهمت و شبهه را علیه امام پایهگذارى كرد. امام حسن علیه السلام وى كه از این شورشها سخت به وحشت افتاده بود، براى رفع نگرانى خود، هیچ حربهاى را بهتر از لكهدار كردن چهره پاك و معصوم امام حسنعلیه السلام ندید. وى پس از دستگیرى عبداللّه بن حسن كه علیه ظلم و جور قیام كرده بود، در برابر بسیارى از مردم به سخنرانى پرداخت و علىبن ابىطالب و امام حسنعلیهما السلام و همه فرزندان ابىطالب را مورد دشنام و افترا و ناسزاگویى قرار داد و از جمله گفت: به خدایى كه جز او نیست، فرزندان ابىطالب را در خلافت تنها گذاردیم و هیچ كارى به كارشان نداشتیم؛ در آغاز على بن ابىطالب بدان پرداخت... و پس از وى، حسن بن على برخاست... معاویه با نیرنگ به او وعده داد تا ولیعهدش كند، بدین ترتیب او را بركنار ساخت و همه چیزِ وى را گرفت. حسن بن على نیز همه كارها را به معاویه واگذارد و به زنان روى آورد؛ او امروز با یكى ازدواج مىكرد و فردا دیگرى را طلاق مىداد و همچنان بدین كار مشغول بود تا اینكه در بسترش مرد...54 استاد، هاشم معروف در ردّ این تهمت ناجوانمردانه مىنویسد: و اما روایت هفتاد و نود و از این قبیل روایاتى كه او را زن باره توصیف مىكنند و این كه پدرش مىگفت: به فرزندم حسن زن ندهید كه او زن باره است؛ این روایات آن چنان كه از اسنادشان بر مىآید، منبعى جز مدائنى و امثال دروغگوى او ندارد. مدائنى و واقدى و دیگر مورّخان پیشین، تاریخ را در سایه حكومتهایى نوشتهاند كه با اهلبیت علیهم السلام سر دشمنى داشتند، و از هر وسیلهاى براى خدشهدار كردن واقعیتهاى آنها و ضربه زدن به ایشان فروگذار نمىكردند. حكام دولت عباسى نیز در تعصّب و پلیدى نیّت، دست كمى از اسلاف اموى خود نداشتند. عباسىها در جعل احادیث علیه «علویها» با امویها هم دست بودند، به ویژه نسبت به حسنیها كینه خاصّى مىورزیدند، چون بیشتر آنهایى كه علیه ستم سر به شورش برمىداشتند؛ از فرزندان و نوادگان امام حسنعلیه السلام بودند.55 واقعیت چیست؟ آنچه كه تاكنون گفته شد، پاسخ به اتهاماتى بود كه درباره ازدواجها و طلاقهاى متعدد امام حسنعلیه السلام طرح ریزى شده بود. واقعیت این است كه امام در طول عمر، بیشتر از هشت یا ده56 همسر نداشته كه تعدادى از این همسران كنیز بودهاند. داشتن این تعداد همسر در آن زمان براى قاطبه مردم، امرى طبیعى بوده است؛ بلكه برخى تعداد همسرانشان بیش از این بوده، در حالى كه كسى متعرض آنان نشده است. حال چه شد كه در بین این مردم، فقط امام حسنعلیه السلام مورد حملات بیشرمانه دشمنان قرار گرفت؟ آیا نمىشود حدس زد این رقم بسیار بزرگ، نشانه ساختگى بودن این احادیث است؟ چرا ابوطالب مكّى كه تعداد زنهاى امام حسنعلیه السلام را به 250 مىرساند، جز چند نفر از آنها نام نمىبرد؟ چرا مورخّان كه به تبعیت از ابوالحسن مدائنى و واقدى و مكّى تعداد زنان امام را بیش از هشت تن ذكر كردهاند، بیشترین آمارى كه براى فرزندان امام دادهاند، بیش از سى و یك فرزند نیست؟57 اینك از ابوطالب مكّى باید پرسید: اگر امام چهارصد همسر داشته پس چرا بیش از سى و یك فرزند نداشت؟ آیا همه آن زنان عقیم و نازا بودند؟ آیا امام رغبتى به فرزند نداشت و یا از پرداخت نفقه و هزینه زندگى و تأمین معاش آنها عاجز بوده است؟ گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
امام حسن و افسانه طلاق-امام حسن یكى از موضوعات ساختگى، كه برخى از مورّخان اسلامى، آگاهانه یا نا آگاهانه به نقل آن پرداختهاند، موضوع ازدواجها و طلاقهاى متعدد حضرت امام ...
افسانه ازدواج ها و طلاق های امام حسن (ع)-افسانه ازدواج ها و طلاق های امام حسن (ع) نويسنده: محمد جواد طبسي يكي از موضوعات ساختگي، كه برخي از مورّخان اسلامي، آگاهانه يا نا ...
امام حسن و افسانه طلاق ... وسلم و ابوبكر و دو سال پس از خلافت عمر نیز، یك طلاق به حساب مىآمد.26 با این بیان، امام مىتوانسته پس از طلاق برگردد، چون طلاق .
16 سپتامبر 2008 – نويسنده: محمد جواد طبسي امام حسن مجتبي؛ (ع) و افسانه طلاق-نويسنده: محمد جواد ... هرگز در حضورش سخن نميگفت.21 در حين طواف، مردم براي اظهار ...
دانلود ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام زندگاني کريم اهل بيت (ع) تنهاترين سردار امام حسن (ع) ؛ اسوه حسن و كرامت افسانه ازدواج ها و طلاق های امام حسن (ع) برگى از ...
موسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان هرمزگان در سالروز میلاد حضرت امام حسن ... اسوه حسن و كرامت، امام حسن؛ اسوه صلابت و پایداری،افسانه ازدواج ها و طلاق های امام حسن (ع) و ...
داروی مناسبی برای خشكی سینه و سرفه · ۱۱ پیشگویی ۲۰۰۸ · امام حسن و افسانه طلاق · علت اصلی پوسته پوسته شدن ناخنها · رییسجمهور: مشایی حرف دولت را میزند .
هاروت و ماروت از واقعيت تا افسانه نويسنده:سيّد على حسينى فاطمى1 چكيدهپس از رحلت ..... چگونه كسى را جانشين خود سازم كه از طلاق دادن زنش عاجز است؟78همان گونه كه ... عصمت ملائكه از زبان امام حسن عسكرى(عليه السلام)امام حسن عسكرى(عليه السلام) پس از ...
به اين شخصيّت افسانه اي، داستان ها و شعرهاي زيادي نسبت داده اند تا ان جا که جاحظ مي ... بوده، از جمله قيس بن ذريح صاحب لُبني برادر رضاعي امام حسن (ع)که بر لُبني از قبيله ي ... اما خويشان دختر به تدريج کوشيدند و قيس را به طلاق دختر وادار کردند و او در ...
16 سپتامبر 2008 – نگاهى كوتاه به سيره سياسى امام حسن (ع) عقل مجسم-نگاهى كوتاه به سيره ... كه بوق هاى تبليغاتى دشمن حماسه بزرگش را به عافيت طلبى وانمود كرد و در افسانه ... دادند و با جعل حديث، نارضايتى پدر بزرگوارش را از ازدواج ها و طلاق هاى مكرر او ...
-