واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پرسش شما، پاسخ موعود در مواجهه با بسياري از اقشار مردم يكي از نخستين پرسشهايي كه مطرح ميشود اين است كه آيا سرانجام امام مهدي(ع) هم چون پدران بزرگوار خويش به شهادت ميرسد يا اينكه به مرگ طبيعي از دنيا ميرود؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت كه هر يك از اين دو احتمال مؤيداتي در روايات دارد كه در اينجا به بررسي آنها ميپردازيم: الف) دستة اول از دستهاي روايات استفاده ميشود كه آن حضرت به مرگ طبيعي از دنيا ميرود. روايات زير از آن جملهاند: 1. ام سلمه از پيامبر خدا (ص) چنين نقل ميكند: مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.... او در ميان مردم به سنت پيامبرشان عمل ميكند، پس هفت سال درنگ ميكند و آنگاه از دنيا ميرود و مسلمانان بر او نماز ميگزارند. 1 2. در روايتي كه در تفسير آية شريفه « ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم؛ پس از [چندي] دوباره شما را بر آنان چيره ميكنيم» 2 از امام صادق(ع) نقل شده در اين زمينه چنين آمده است: [منظور] خروج [امام] حسين(ع) با هفتاد تن از يارانش [در زمان رجعت است] در حالي كه كلاهخودهاي زريني كه دو رو دارد بر سر دارند و اعلام كنندگاني به مردم برسانند: اين حسين است كه خارج شده است، تا آنجا كه مؤمنان هيچ شك و ترديد دربارة او نكنند و بدانند كه او دجّال و شيطان نيست، و اوست حجّت قائم [به حق] در ميان شما و چون معرفت به اينكه آن حضرت همان حسين(ع) است در دلهاي شيعيان استقرار يافت، حضرت حجّت را مرگ فرا ميرسد و كسي كه آن جناب را غسل ميدهد و كفن و حنوط ميكند و به خاك ميسپارد همان حسين [بن علي](ع) خواهد بود. جز وصي و امام هيچكس متصدّي [كار كفن و دفن] وصي نشود.3 3. در روايت ديگري نيز امام صادق(ع) در پاسخ به اين پرسش كه اولين كسي كه به دنيا رجعت خواهد كرد چه كسي است ميفرمايد: [امام] حسين(ع) در پي قائم(ع) خروج ميكند... حسين(ع) به همراه آن گروه از يارانش كه با او به شهادت رسيدند، به پيش ميآيد در حالي كه هفتاد پيامبر او را همراهي ميكنند، آن گونه كه به همراهي موسي بن عمران فرستاده شدند. قائم(ع) انگشتر خود را به او واگذار ميكند. پس حسين(ع) نخستين كسي است كه عهدهدار غسل و كفن و حنوط آن حضرت ميشود و ايشان را در قبر خود قرار ميدهد.4 ب) دستة دوم از دستهاي ديگري از روايات كه به طور عام دلالت بر به شهادت رسيدن همة معصومين(ع) ميكنند، شايد بتوان استفاده كرد كه امام مهدي(ع) نيز چون پدران بزرگوار خويش به شهادت ميرسند. از اين دسته روايات نيز به نمونههايي اشاره ميكنيم: از امام حسن مجتبي(ع) در اين زمينه چنين روايت شده است: به خدا سوگند، پيامبر خدا با ما پيمان بسته است كه اين امر [امامت] را دوازده تن امام از فرزندان علي و فاطمه به دست خواهند گرفت و هيچ كدام از ما نيست مگر اينكه مسموم يا كشته ميشود.5 2.امام صادق(ع) نيز در اين باره ميفرمايد: به خدا قسم هيچيك از ما نيست مگر اينكه كشته شده و به شهادت ميرسد.6 3. از امام رضا(ع) نيز مشابه همين تعبير، روايت شده است.7 گفتني است اين دسته روايات معمولاً براي پاسخگويي به شبهاتي كه در مورد نحوة از دنيا رفتن برخي امامان مطرح ميشود، مورد استفاده قرار ميگيرد. علامة مجلسي نيز در كتاب خود بابي را با عنوان «باب شدت سختيهاي امامان معصوم و اينكه مصيبتهاي آنها از همة مردم بزرگتر بود و اينكه آنها نميميرند مگر با شهادت»8 به بررسي اين روايات اختصاص داده است. 4. نويسندة كتاب إلزام الناصب به نقل از «برخي از علماء» عبارتي را نقل كرده است كه دلالت بر شهادت امام مهدي(ع) ميكند. او مينويسد: هنگامي كه هفتاد سال [حكومت حضرت] حجّت به پايان رسيد، مرگ به سراغ او ميآيد. زني از «بني تميم» به نام «سعيده» كه ريشي چون مردان دارد، از بالاي پشت بام هاوني سنگي به سوي آن حضرت كه در حال گذشتن از آن مسير است پرتاب ميكند و او را ميكشد. پس از درگذشت آن حضرت. [امام] حسين(ع) عهدهدار به خاك سپاري او ميشود. 9 عبارت ياد شده از سوي برخي صاحبنظران مورد نقد و بررسي قرار گرفته است كه از آن جمله ميتوان به شهيد سيد محمد صدر اشاره كرد. ايشان در اين زمينه مينويسد: اين متن اساساً قابليت اثبات موضوع [شهادت حضرت] را ندارد؛ زيرا روايت نقل شده از يكي معصومين نيست، بلكه از بعضي از علما كه ما نميدانيم كيست، نقل شده است. حتي اگر اين متن ـ چنانكه از ظاهر آن برميآيد ـ اشاره به مضامين برخي روايات داشته باشد، تبديل به روايت مرسلي ميشود كه نه سند آن مشخص است و نه امامي كه از او روايت شده است. افزون بر اينكه سند روايات ياد شده معمولاً ضعيف است و مضامين آنها دور از ذهن است به گونهاي كه نميتوان با آنها چيزي را ثابت كرد.10 نام برده نقدهاي ديگري نيز به متن و محتواي اين عبارت وارد كرده است كه به همين مقدار بسنده ميكنيم. 11 در هر حال با توجه به اين دو دسته روايات اظهار نظرصريح و قطعي در مورد چگونگي وفات اماممهدي(ع) مشكل به نظر ميرسد. ماهنامه موعود شماره 83 پينوشتها: 1. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 104، ح 39. 2. سورة اسراء (17)، آية 6. 3. كليني، الكافي، ج 8، ص 250، همچنين ر. ك: بحارالانوار، ج 53، ص 94، ح 103. 4. بحارالانوار، ج 53، ص 103، ح 130. 5. بحارالانوار، ج 27، ص 217، ح 19. 6. همان، ص 209، ح 7. 7. همان، ص 214، ح 16. 8. همان، صص 207 ـ 217. 9. علي يزدي حائري، الزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، ج 2، ص 167. 10. سيد محمد صدر، تاريخ ما بعد از ظهور، ص 881. 11. همان، ص 883. http://mouood.org/content/section/2/3/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]