واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: دین - عبدالناصر فياضي: اصول نظريه سياسي ملاصدرا در علم الهي او تبيين شده و همواره نبوت و سياست را در كنار هم آورده است. بنابراين از ديدگاه صدرا سياست از شريعت قابل تفكيك نيست بلكه تابع شريعت است. او ميگويد: «نسبت نبوت به شريعت مانند نسبت روح است به جسدي كه در آن روح باشد و سياست عاري از شريعت مانند جسدي است كه در آن روح نباشد». در واقع ملاصدرا انديشه سياسي خود را براساس آموزههاي تشيع بيان كرده و هماهنگي بيشتري با نظام سياسي ايدهآل شيعه دارد. صدرا در سياست به فلسفه سياسي فارابي نظر خاصي داشته و با تاثيرپذيري از فارابي تلاش كرده كه افكار سياسي خود را هر چه بيشتر با نظريه امامت در نزد شيعه هماهنگ كند. در واقع براي انديشه سياسي شيعه در باب « امامت» مبناي فلسفي مطرح كرده است. انسانشناسي ملاصدرا با معادشناسي شيعي كه به صورت انتظار ظهور امام دوازدهم به عنوان ظهور انسان كامل بيان ميشود، مطابقت كامل دارد. اين انسانشناسي با نظريه مربوط به تكوين جهان و نفس پيوند دارد كه عبارت است از هبوط انسان در اسفلالسافلين و صعود تدريجي آن تا صورت انساني به عنوان نقطه ظهور آن در آستانه ملكوت و تداوم انسانشناسي در طبيعيات و مابعدالطبيعه معاد. در اين صورت، مفهوم ماده نه مفهوم اصالت مادي خواهد بود و نه مفهوم اصالت روحي. ماده از حالات بيشمار گذر ميكند: مادهاي لطيف، روحاني و حتي الهي وجود دارد. ملاصدرا در بيان مقام نبوت گفته است:« كسي داراي رتبه خلافت الهي و مستحق رياست بر خلق و صاحب رسالت و مبعوث خداي تعالي است كه به مقام و مرتبه جامعيت در نشئات سهگانه عقلي، نفسي و حسي رسيده باشد، يعني در نشئه روح از سنخ ملكوت اعلي و در مراتب نفس و حس از سنخ ملكوت اوسط و اسفل است و به همين جهت شايستگي خليفه الهي و مظهريت جامع اسماي الهي دارد.» در نظر او هر پيامبري فيلسوف و حكيم است هر چند كه همه حكيمان و فيلسوفان پيامبر نيستند. بنابراين درنظر ملاصدرا مقام نبوت رجحان دارد؛ چه همه پيامبران علم حكما و فلاسفه را دارند؛ اما فيلسوفان به مقام جامعيت پيامبران نميرسند. ملاصدرا ميگويد:« پيامبر آن كسي است كه با كشتي وحي انسانها را از يك طرف اقيانوس ناآرام زندگي به طرف ديگر آن ميبرد و حال آنكه فيلسوف ميخواهد با تلاش به واسطه نيروي خود از يك طرف ساحل به طرف ديگر ساحل برسد.» صدرا، هماهنگ با آموزههاي سياسي تشيع در باب«نبوت» و «امامت» بر اين اعتقاد است كه با وفات پيامبر اسلام(ص) دوران نبوت به پايان رسيده و دوران «امامت» يا «ولايت» در اسلام آغاز شده است. اين دوران با امامت 12 امام شيعيان آغاز ميشود و تا ظهور امام دوازدهم كه موقتا غايب است و در آخرالزمان ظهور خواهد كرد، ادامه خواهد داشت. سلسله ولايت در معناي وسيع كلمه با شيث آغاز ميشود و منزلت وي نسبت به آدم، همان منزلت علي(ع) نسبت به پيامبر اسلام(ص) يعني جانشيني و امامت بود. بنابراين ملاصدرا براي اين اعتقاد شيعي مبنايي فلسفي پيدا ميكند. مطابق نظر ملاصدرا اين حقيقت دو جنبه دارد كه يكي ظاهر و ديگري باطن آن است. همان طور كه حضرت محمد(ص) مظهر نبوت بود، نخستين امام، يعني حضرت علي(ع) و اخلاف او نيز مظهر «ولايت»اند. هنگامي كه امام «منتظر» يا مهدي در آخر زمان ظهور كند معني كامل وحي الهي به ظهور خواهد رسيد و بشر به آئين يكتاپرستي اوليهاي بازخواهد گشت كه با ابراهيم (ع) تاسيس و با حضرت محمد(ص) تثبيت شد. ملاصدرا هماهنگ با انديشه سياسي شيعه در باب «امامت» ميگويد:« نظام دين و دنيا جز با وجود امامي كه مردمان به او اقتدا، و از او پيروي كنند و راه هدايت و پرهيزكاري را از وي بياموزند، درست نميآيد و نياز به او در هر زمان مهمتر و بالاتر است از نياز به خوراك و پوشاكشان و آن چه در روند اينها از منافع و ضروريات است.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]