تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):برترین اعمال دوست داشتن در راه خدا و دشمنی در راه اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815416153




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اي تاريخ بيدار، خانه‌ام را نقاشي‌ كرده‌ام...


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: .. مرا با خود مي‌بري پيرانه‌سر، باز مي‌آوري‌ام كودك جادوشده‌ي بازي‌هاي نور بر ديوار شرقي نگاهت و عمر مي‌گذرد بي افسوس... عليرضا اسپهبد، هنرمند نقاش رازها، نشانه‌ها و استعاره‌ها، يك‌سال پيش به‌عارضه‌ي قلبي مبتلا شد و صبح روز شنبه‌اي سرد، در راه بيمارستان، در آمبولانس اورژانس، به‌خاطر ايست قلبي خاموش شد. او پنجمين دهه‌ي زندگي‌اش را به‌نيمه نرسانده بود كه بهار را نديد و صبح پنجمين روز از آخرين ماه سال درگذشت. دوستانش اين نقاش و گرافيست، او را هنرمند دردمندي مي‌شناختند كه خلاقيت‌هاي هنري‌اش را در بيان واقعيت‌هاي اجتماعي مي‌ديد و نگاهش به اجتماع و مردم بود. نگاه ويژه‌ي او به انسان امروزي و نوعي نگاه درون‌نگري كه به اعماق وجود انسان رنجديده و بلاكشيده‌ي زمان ما سر مي‌كشيد. واقعيت‌هاي تلخ زمانه را برملا مي‌كرد؛ درون‌گرايي كه نگاهي تلخ نه، ولي گزنده به دنيا داشت و تيزي‌ها و نابه‌ساماني‌ها را بيشتر مي‌ديد و رنج مي‌برد كه همين، شخصيت متفاوتي از او ساخته بود. اسپهبد احساسات خود را بيان مي‌كرد؛ هميشه اضطراب و ترسي در وجودش بود كه بسيار باعث رنج او مي‌شد. مخصوصا زماني كه خودش را در جامعه‌اي مي‌ديد كه زبان او را همگان درك نمي‌كنند. به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حالا يك سال گذشته و خانواده عليرضا اسپهبد مراسمي را براي سال‌روز خاموشي او تدارك نديده‌اند و به خبرنگار ايسنا اعلام كردند به‌جاي هرچه مراسم، هزينه‌اي را براي كمك به خيريه اختصاص مي‌دهند. اسپهبد در ايران نمايشگاهي از كارهايش ارايه نكرده بود و در طول يك‌سال گذشته تنها گروه نمايش آبي، برگرفته از نقش و تصويرهاي سورئال او، اجراهايي را به شهرهاي مختلف ايران برده‌اند. اما در اين يك‌ساله، برخلاف تمام سال‌هاي عمر هنرمندانه و منزوي اسپهبد، آثارش در انواع اكسپوهاي داخلي ارايه شد و از حراج‌هاي بين‌المللي سر درآورند، تا جايي كه پس از مرگ نامش پاي ثابت حراجي‌ها شد. چراغ زندگي عليرضا اسپهبد، 22 آذر 1330 در تهران روشن شده و دانش آموخته‌ي هنرستان هنرهاى زيبا پسران در 1350 بود. چهار سال بعد، از رشته‌ي گرافيك دانشكده هنرهاى تزيينى تهران فارغ‌التحصيل و راهي انگلستان شد تا فوق ليسانس هنر را از دانشگاه گلد اسميت لندن بگيرد. شركت در نمايشگاه‌هاي انفرادى، نمايشگاه سالانه بال سوييس، نمايشگاه انفرادى در گالرى بدفوردهاوس لندن، نمايشگاهي هم در دانشگاه لندن در تاريخ‌نگار زندگي‌اش بين سال‌هاي 1354 تا 1357 و پس از آن در گالري‌هاي گلستان، سيحون و شركت در نمايشگاه 40 سال هنر معاصر ايران در مركز باربيكن - لندن - ثبت شده‌اند. برگزيده نقاشى‌هاي عليرضا اسپهبد 1350 - 1376 ازسوى نشر هنر ايران منتشر شده است. برخي او را "نقاش آزادي" لقب داده‌اند و شاعراني چون احمد شاملو، نصرت رحماني، منوچهر آتشي، منوچهر نيستاني و جواد مجابي برايش شعري به‌يادگار سروده‌اند. خودش گفته بود‌، هنگام خواندن درس نقاشي در انگلستان نمونه ظريف و نيرومندي از طراحي‌هاي خطي كار كرده بود كه جهت حركت تند و تيزش را از مجموعه كلاغ‌هايي كه كشيده، در همان طراحي‌هاي خطي مي‌توان ريشه‌يابي كرد. آيدين آغداشلو درباره اين دوره از كارهاي او گفته است: دوره كلاغ‌هاي او قبل از رفتنش از ايران شكل گرفته، كه برداشت معين و مشخصي از كلاغ است. كلاغ كه تمثيلي گسترده از عنصري است بيگانه، مداخله‌گر، مزاحم و مشكل‌آور و در نهايت شايد هم‌زاد شوربخت آدمي. در واقع كلاغ سمبلي است از برهنگي و بي‌دفاعي در برابر حمله‌اي گسترده و همه‌سويه. در كارهاي اسپهبد فاصله انسان و حيوان كمتر و كمتر مي‌شود تا جايي كه به‌هم مي‌رسند؛ ادغامي نظير آن آدم - كلاغ سال‌هاي 50. اسپهبد به اذعان خودش، رنگ را هميشه با عنوان مضمون و محتوا پياده مي‌كرد، نه به خاطر زيباييش؛ رنگ هرجا كه آمده يك نقشي را عهده‌دار بوده است. گرايش آبستره در او هيچ نقشي مستقل پيدا نكرده است. در درگيري دروني‌اش، هميشه آبستراكسيون به سوي فيگور و در نهايت به نفع مفهوم‌گرايي عقب مي‌نشيند. در تابلوهاي او آنچه در وهله‌ي نخست به ذهن متبادر مي‌شود اينست كه آن‌ها در يك فضا و معماري داخلي قرار گرفته‌اند، اين هم ناشي از زندگي شهرنشيني است. جواد مجابي، منتقد هنري معاصر با گذشت يك‌سال از درگذشت عليرضا اسپهبد به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) عنوان كرد: عليرضا اسپهبد از بزرگ هنرمندان معاصر جامعه است كه دامنه‌ي كار او منطبق با مصايب انسان عصر حاضر است. در آثار او نوعي ديد شاعرانه وجود دارد؛ ادبيات نقاشي اسپهبد، ادبيات رايج دهه‌هاي 40 تا 50 است و در آن‌ها،‌ مساله انسان به‌عنوان عنصري محوري مدنظر قرار گرفته است. مجابي باور دارد، انسان و مبارزه انسان براي نيل به آزادگي، رهايي و فراهم‌كردن روزگاري بهتر براي آدميان از جمله مضامين آثار اسپهبد هستند كه تأثير مهمي در پيشبرد هنر تجسمي ايران برجا گذاشته است. وي گفت: اسپهبد زندگي خود را با نوعي پرهيزكاري و خرد، صرف حرفه‌اش كرد و همواره با ستايش از انسان و توجه به مبارزات او در سراسر جهان توانست كار خود را پيش برد و در واقع او هيچ‌گاه از اين دغدغه‌ها غفلت نكرد. اين شاعر و منتقد هنري صميميت و پاكي و انضباط اخلاقي و حرفه‌يي را از ديگر خصوصيات اين نقاش دانسته و بيان كرد: تصور مي‌كنم جايگاه و ارزش اسپهبد براي جامعه ايراني شناخته نشده است. لذا اميدواريم زمينه‌اي مناسب جهت نمايش و ارايه آثار او پيش آيد صحبت‌هايم تلنگر و هشداري براي مسوولان و دست‌اندركاران ارايه كارهاي هنرمندان، كه بخش خصوصي از فرهنگي ملي ماست، باشد. جواد مجابي سپس شعري را كه سوم خردادماه 1376 براي عليرضا اسپهبد سروده بود، بازخواني كرد: وقتي كه تلخي‌ام مي‌كشت، صدايم كردي صدا از ريشه‌ها مي‌آيد، نگاه از شاخه‌ها مي‌ديده‌اند برهنه‌ ما را زيبا صدا ما را مي‌پوشاند زيباتر خاموش بودي و پنهان. عمري كوتاه است بيست سال، اما... عمر ديگر ياران من به تلخي در آن پايان گرفت بي‌آن‌كه ديده باشندت آن‌سان شكوهمند كه مرگ را بر هر آفريده‌اي گوارا مي‌كند در اين سكوت بيست، صدايم كرده‌اي دوبار به خشم و اين‌بار مهربان شست‌وشو داده‌اي در رودخانه‌ي خونت، مرا از زوال رويين كرده‌اي رويين تنم از تو تا ملت من شدي اين‌بار و هميشه، اي تاريخ بيدار خانه‌ام را نقاشي كرده‌ام بي‌ديوار و سقف از ديوار نگاه تو، از سقف مهرباني‌ات تخت‌خوابي سبز، با ملافه‌ي‌ ابر كه روياهايم در خيال تو واقعيت مي‌يابد. مرا با خود مي‌بري پيرانه‌سر، باز مي‌آوري‌ام كودك جادوشده‌ي بازي‌هاي نور بر ديوار شرقي نگاهت و عمر مي‌گذرد بي افسوس. به گزارش ايسنا، سيدمحمد احصايي باور دارد: اسپهبد يكي از بزرگان هنر ايران و از جمله نقاشاني بود كه هم تحصيل‌ كرده و هم تفكرات فلسفي سطح بالايي داشت و سمبليسم و نماد‌گرايي در كار او بسيار قوي بود و اگر اين دو را با هم جمع كنيم، با هنرمندي درجه يك مواجه هستيم كه از دست دادن او فاجعه‌ي بزرگي است. غلامحسين نامي نيز معتقد است، اسپهبد با عناصر بياني هنر مدرن، نابساماني‌ها و اضطراب‌هاي روحي انسان امروز را بر پرده مي‌كشيد، اما متاسفانه خودش در مصاف با اضطراب‌ها و نگراني‌هاي روزمرگي از پا افتاد. وي كه از جمله استادان نقاشي زنده‌ياد عليرضا اسپهبد به‌شمار مي‌رود، عليرضا اسپهبد را از زمان جواني كه به‌گفته‌ي وي، دانشجويي متفكر و تيزنگر بود، مي‌شناسد. محمود دولت‌آبادي - داستان‌نويس -، بيش از 25 سال پيش، در دفتر كتاب جمعه‌ كه توسط احمد شاملو منتشر مي‌شد، با عليرضا اسپهبد آشنا شد. آن روزها طرح جلد كتاب‌هاي جمعه را اسپهبد كار مي‌كرد. طرح‌هايي كه به‌زعم خالق كليدر، مناسب و موضوعي بودند. در حين اين آشنايي متوجه شد كه او نقاش اجتماعي زبردستي است. دولت‌آبادي تاكيد دارد شايد او يكي از معدود نقاش‌هايي بود كه با ادبيات بيشتر سر و كار داشت. اما به گفته‌ي عليرضا سميع‌آذر، اسپهبد نقاش رازها، نشانه‌ها و استعاره‌ها در زمينه‌ي فرهنگ و ادبيات ايران بوده است. اسپهبد از جمله نقاشان بزرگ و بسيار توانا بود كه تابلوهايي كه از وي به‌يادگار مانده، از جمله ماندگارترين تابلوهاي معاصر ايران محسوب مي‌شود. مهدي حسيني رييس دانشكده‌ي هنرهاي كاربردي دانشگاه هنر هم انزواي اسپهبد و ارتباط كم او با مجامع هنري، را به‌خاطر شخصيت خودش و هم‌چنين نوعي اعتراض نسبت به جامعه فرهنگي ميدانست. اردشير رستمي، هنرمند نقاش و شاعر، با ابراز تاسف از درگذشت نقاش 55 ساله‌ي ايراني، عليرضا اسپهبد، گفت: او سورئاليسم خاص خود را پيدا كرده بود. فضاهاي دهشت‌ناك و گرفتارشدن انسان ميان هست و نيست، ميان آينده و تاريخ، و نگاه اسطوره‌يي‌اش به‌حيات، مشخصه‌هاي كاري او بودند. آيدين آغداشلو گفته است: او تصويرگر جهاني پيچيده و هزار تويي است كه انسان محبوبش، جايگاه مطمين و در خور عزت و شوكتش را در آن نمي‌يابد. پهنه‌هاي وسيع بوم، آوردگاه تضاد و تصادمي در هم شكننده‌اند كه در آن انسان و حيوان با شتاب و سراسيمه در جهات مختلف زير آوار شتك رنگ توده شده قطور مدفون مي‌شود. هر دوره از تجربيات عليرضا اسپهبد حدود انتظام ذهني او را مي‌سازد كه بعدها تبديل به نظم هندسي مي‌شود. اين نظم هندسي، در نهايت هنرمند را - هر چند ناخودآگاه - به سويي هدايت مي‌كند كه حاصل شناخت اجتماعي و مهارت فني تجربه‌هاي متنوع و طرح‌هاي ذهني ناشي از نقاشي و گرافيك اش براي خلق اثر خود استفاده كند. و اما: هنر شهادتي است صادقانه نوري كه فاجعه را ترجمه مي‌كند تا آدمي حشمت موهونش را بازشناسد* ________________




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن