واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسکانیوز: در جهان معاصر که از طرفی فرا روایت های کلان در شکل مدرن و از طرف دیگر نفی این فرا روایت ها از ذهن و زبان پست مدرن ها احاطه اش کرده اند معادله قدرت، سرمایه و سیاست شکل های مختلفی به خود می گیرد. پرواضح است که شکل سنتی این معادله در هیچ دوره ای بر هم نخورده و ساختارش دچار تلاطم نشده است اما به تبع برخی متغیرها گاه به گاه، پوست انداخته و چهره به چهره شده است. هنر اما، در این گیر و دار، جایگاهی کشتی مانند دارد که با موج ها این طرف و آن طرف می رود ، کشتی هنر نه هیچگاه تغییر ماهیت می دهد و نه از میان می رود. ماندگار است و دیرپا، چنانکه از زمان موجودیت آدمی همراه او بوده و کماکان خواهد بود. نکته قابل توجه در این نوشتار چگونگی و چرایی ارتباط هنرها با قدرت و سیاست در جهان است. همانگونه که می دانیم سیاست مداران برای حفظ جایگاه و تثبیت موقعیت تنها نمی توانند به معادلات مرسوم درجهان سیاست بنگرند چرا که زنجیره اقتصاد، سیاست و اجتماع به گونه ای است که تک سویه نگری می تواند هر حرکت فراگیری را از میان بپوساند، از این جهت یکی از عناصر و پدیده های تاثیرگذار بر ذهن و زبان مردم می تواند حرکت تاثیرگذاری را تندتر و البته عمومی تر کند. از این روست که "سیاست" در معادله "قدرت" ، هنر را هم وارد می کند این اتفاق در همه جای جهان جاری است به معنای دیگر سیاسیون برای رسیدن به اهداف شان بخشی از هنر و هنرمندان را دعوت آشکار یا پنهان می کنند تا به این وسیله از محصولات یا کالاهای آن ها به سود و نفع معادلاتشان در "قدرت" "سرمایه" و "سیاست" استفاده کنند. در این حالت به شکل کلی دو اتفاق حادث می شود. نخست این که هنرمندان با هوش از این فرصت جهت بالندگی هنر نیز سود می جویند و با خلاقیت هم "سیاست" را به سر منزل می رسانند و هم "هنر" را به تعالی. اما برخی فقط می شوند فرمانبر سیاست. به این معنا که چندان توجهی به ماهیت هنر یا رسالت و تعهد هنر به خودش، ندارند و فقط هنر را در حد ابزاری می پندارند که می شود اهداف شان را با آن به نتیجه برسانند و آشکار است که اهداف این گونه هنرمندان چه اهدافی می تواند باشد. اما سیاسیون در این میان می کوشند حاصل اتفاق هنر به نفع شخص آنها، گروه آنها یا در نهایت ایدئولوژی آنها ختم شود. یکی از مثال های بارز این نوع فعالیت و فرایند سینمای "هالیوود" است. این سینما و صاحبان آن که عموما در معادلات "قدرت" حل شده اند به راحتی و با جذابیت های بصری خواسته های ایدئولوژیک مردان سیاست شان را به سراسر جهان عرضه می کنند. آن جایی که از توانمندی های هسته ای، اطلاعاتی و فضایی میی گویند تا آن جایی که از مهرورزی و انسان دوستی بزرگان شان، همه و همه کرد و کاری است برای رساندن این پیام که ما (سیاسیون) به فکر نجات جهان هستیم. این مشکل در اندازه های کوچکتر در سراسر جهان وجود دارد. فرانسه، ایتالیا، آلمان، روسیه، انگلستان و حتی هند (بالیوود) در تلاش اند به سمت سیاست های کلان کشورشان پیشروی کنند، حتی اگر این سیاست ها در نگاهی عمیق چندان انسانی (آنگونه که به آن تظاهر می نند) نباشد. البته اشاره به این نکته هم ضروری است که در سینما بخش دیگری هم زیست می کند که به این نوع حرکت ها بی توجه است به شاید به نوعی این سینما نگه دارنده هویت، فرهنگ و تاریخ نویس کشورهای سازنده آن هستند. این شکل از سینما مانند شکل قبل در ایران حضور دارد. در ایران نیز بخشی از سینما دست خوش همین معادله است. سیاست توانسته بخش قابل توجهی از سینمای ایران را در خود حل کند. سیاست گذاری های کلان و متغیر در سینما و سرمایه گذاران دولتی به وضوح این مساله را تایید می کند. مدیران سرمایه گذار و معاونت های سیاست گذار به قدری با سیاست و گرایش های سیاسی همراهند که گاه کشتی سینما را تا بی کران ناپیدایی می برند که به مقاصدشان برسند. در چنین شرایطی می بایست به این نکته اندیشید که سینمای ایران اگر چه دیر زمانی نیست تولد دوباره یافته ، اما از پیشینه هویتی و فرهنگی والایی برخودار است، آنگونه که نمی شود نادیده اش انگاشت. پس شایسته این است که مدیران فرهنگی و برخی سیاسیون که مقاصدشان به "هدف، وسیله را توجیح می کند" رهنمونشان می کند، به این نکته واقف باشند که این سرزمین به هنر والا هم نیازمند است و این هنر والا بنده معادلات سیاست، قدرت و سرمایه نیست. دبیر گروه علمی - فرهنگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]