واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: هاليوود؛ شنل سياست و يك گره شل آخ جون! راگبي
جام جم آنلاين: براي كارگردان شدن در سينماي هاليوودي و بنا به سنت صدساله آن و جداي از استعداد، سفارش بزرگان، كارنامه قبلي، سن و سال، بردن جوايز و خيلي آيتمهاي ديگر همچنان مهمترين و عمدهترين وجه قضيه، ثروت و پول كسي است كه مايل است كارگرداني كند. حال اين روند ممكن است تفريحي باشد يا اينكه طرف با صرف پول قدرت كارياش را بسنجد و به ديگران نيز بشناساند. درباره جورج كلوني اين يكي دو آيتم اخير بشدت كاربرد دارد.
يك بازيگر متوسط هاليوودي كه از سينما به پول نرسيد. او از قبل ثروتمند بود و با دلارهايش به سينما آمد و نقش اول گرفت و در ادامه با همان دلارهاي بيشتر شده روي صندلي كارگرداني تكيه زد و حتي در بازيگري به اسكار رسيد. كلوني دهمين بازيگر اين فهرست است.
پيش از او 9 نفر (از سال 1928 به اين طرف) با ظرفيت متوسط توانستند اسكار بگيرند و صاحب نقش اول باشند، اما از آنها ديگر خبري نيست. چنانچه از جورج كلوني بازيگر سابق و فعلي سريالهاي آبكي شركتهاي cbs در چند سال آينده ديگر خبري نخواهد بود، البته او ترفندهاي خاص خودش را دارد.
به عنوان مثال طبق يك سنت نانوشته هيچ بازيگري در هاليوود نقش مقابل همسر و نامزد رسمي سابقش را به عهده نميگيرد، مگر ساليان سال از اين جداييها گذشته باشد و نقشهاي آنها نيز خاص نباشد. كلوني كه طي سالهاي زيادي با خانم رنه زلوگر نامزد بود و دوبار هم اين نامزدي را به هم زده بود در آخرين فيلمي كه بازي كرده و كارگردانياش را به عهده گرفته، نقش مقابل زلوگر را بازي كرده است.
اگر او قواعد بازي بلاك بستر را حرف و حديثهاي پيش از اكران يك فيلم و شايعات داغ مربوط به اينگونه فيلمها را با اين عبارت بيان ميكنند بلد نبود، هرگز به عنوان كارگردان در فيلم «كله چرميها» (leatherheads) نقش مقابل جيمي كانلي را كه خودش بازي ميكرد، به خانم زلوگر نميداد و كس ديگري كاراكتر خانم لكسي ليتلتون را بازي ميكرد.
همين كستينگ باعث شده بود همه منتظر اكران اين فيلم در آوريل امسال باشند وگرنه كلهچرميها فيلمي نيست كه اينقدر حرف و حديث داشته باشد.
ستون روزنامه
اين طور كه ميگويند اولين بار در مارس 1948 تام هنكلي روزنامهنگار نخستين بار كله چرميها را به صورت يك داستان دنبالهدار و به صورت پاورقي نوشته بوده و ماجراي داستانش هم به بازي فوتبال آمريكايي در اواسط دهه 20 اختصاص داشته است، مدتي بعد چند شركت روي اين داستان پاورقي دست ميگذارند و سرانجام سال 1959 آن را به صورت فيلمنامه درميآورند، اما قسمت آن بوده كه ريك رايلي و دانكن برانتلي سناريوي جديدي بنويسند و كلوني آن را بسازد، سختكوشيهاي چند عشق راگبي كه تمام كارشان را زمين ميگذارند تا بتوانند ليگ حرفهاي فوتبال آمريكايي را ساماندهي كنند و در اين ميان نقش جيمي كانلي به عنوان مربي از ديگران برجستهتر است. اين تمام خط سير اين فيلم ورزشي، فانتزي و كمدي است كه البته در آن جلوههاي ويژه رايانهاي هم كم نيست.
من سياسي نيستم، كمدي دوست دارم
جورج كلوني كه در آستانه 47 سالگي است با بازي در سيريانا (2006) و همچنين كارگرداني و بازيگري در «شب بخير و موفق باشي» (2005) شنل سينماگري با تمايلات سياسي و روشنفكرانه را به دوش انداخت و اين براي كسي با سن و سال او از هر نظر ايدهآل بود.
كار اول او در مقام كارگردان، اعترافات يك ذهن خطرناك (2002) بود و حالا او با كله چرميها 3 فيلم در كارنامهاش دارد؛ در مقام كارگردان كه يكي از آنها يعني شب بخير و موفق باشي، يك كار سياسي صرف است و او از اين كه سينماگري سياسي و روشنفكر شناخته شود در پوست خود نميگنجيد.
اما در همان اوايل سال 2007 همگان فهميدند پزهاي سياسي شان پن (كه البته واقعا سينما به او احتياج دارد و قابل قياس با كلوني متوسط نيست) و جورج كلوني باد هواست. او تصميم گرفت اين شنل را از دوشش بيندازد و چه بهتر كه سراغ فيلمي برود كه فرسنگها با ژانر سياسي اجتماعي فاصله دارد؛ گونه كمدي، ورزشي.
عشق اول و آخر
براي آمريكاييها 2 رشته ورزشي نقش آب و هوا و غذا را دارد. فوتبال آمريكايي و بيسبال. اگرچه بسكتبال به عنوان ورزشي مدرسهاي و دانشگاهي بسيار طرفدار دارد، اما راگبي و بيسبال ورزشهاي عام و خاصاند و ثروتمند و فقير و روشنفكر و كلهخراب همگي به اين 2 رشته ورزشي تلعق خاطر دارند.
به دليل همين گستردگي و فراگير بودن، داستانهاي متعدد، سريالهاي تلويزيوني و فيلمهاي سينماي فراواني در اين باره ساخته شده، حتي آل پاچينو نيز در فيلمي اينچنيني حضور داشته است.
كلهچرميها اولين بار در كنتاكي اكران شد و سيل نقدها درباره فيلم شدت گرفت و عمدهترين مساله مورد نكوهش منتقدان، آيتم كميك موجود در فيلم بود. روندي كه در بستر فيلم شكل ميگرفت، مبني بر ارائه يك بازي بسيار خشن و مردانه، جاي كمدي رمانتيك يا كمديهاي ظريف نبود و حتي در ديالوگهاي سطحي نيز توي ذوق ميزد.
ضمن اين كه عمدتا ريتم كند فيلم حضور هيچ كمدي بيمزهاي را برنميتابيد، حال آن كه كلوني اصرار داشت هر گونه كمدي را در فيلم ورزشي فانتزيش بگنجاند و نتيجهاش آنچنان دلچسب از كار در نيامد و خلاصه آن كه اين فيلم 114 دقيقهاي تعامل خشونت ورزشي و ظرافتهاي كميك را تاب نياورد.
كلهچرميها تا پايان ماه مي 182 سالن سينما را حفظ كرد و پس از 9 هفته اكران 32 ميليون دلار فروش داشت؛ روندي كه به نظر ميرسد در هفته دوم ماه ژوئن متوقف شود و فيلم حتي در گروههاي نمايشي 35 سالن به پايين جاي گيرد.
فريبا نيكنژاد
پنجشنبه 6 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]