تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802169626




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز روزنامه‌هاي صبح امروز كشور در سرمقاله خود به مسائل روز كشور وجهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد. قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان "بهره‌وري، نوشداروي ناياب اقتصاد ايران" آورده است: براساس گزارش سازمان بهره‌وري آسيايي، ايران يكي از پايين‌ترين بهره‌وري‌هاي اقتصاد در اين قاره را داراست. رئيس‌جمهور نيز در گزارشي كه اخيراً از وضعيت اقتصاد كشور ارائه كرد، به پايين بودن بهره‌وري در كشور اشاره نمود. حال پرسش اينجاست كه براي حل اين مشكل چه بايد كرد؟ آيا مي‌توان بهره‌وري نيروي كار و سرمايه را در كشور افزايش و جان تازه اي به اقتصاد كشور داد؟ پيتر دراكر كه از او به عنوان يكي از استادان برجسته علم مديريت ياد مي شود، معتقد است: مديريت يعني انجام كار «درست» به روش «درست». گاه پيش مي‌آيد كه گروه، جمع يا شركتي كار «درست» را «درست» تشخيص مي دهند اما «درست» انجام نمي دهند. از اينجا بحث اتلاف انرژي و سرمايه و هدر رفتن منابع به ميان مي‌آيد. در چنين وضعي، چه بايد كرد؟ برخي اوقات شرايط به گونه ديگري رقم مي‌خورد؛ بدين شكل كه افراد و گروه ها تلاش بسياري مي‌كنند تا كار «درست» را «درست» هم به سرانجام برسانند. ولي اختلال‌هايي از رسيدن به نتيجه مطلوب جلوگيري مي‌كند. بسياري از كارشناسان براين باورند كه حلقه مفقوده اقتصاد ايران پيش از آنكه سرمايه و يا منابع طبيعي باشد، حجم پايين بهره‌وري است. از اين جهت، به دليل اهميت مقوله بهره‌وري، برنامه‌نويسان در برنامه چهارم توسعه پيش‌بيني كردند با افزايش بهره‌وري مي‌توان شتاب بيشتري در رشد اقتصادي جامعه ايجاد كرد. به طور كلي، مي‌توان چنين گفت كه بهره‌وري باعث كاهش هزينه، كاهش زمان، افزايش كميت و بهبود كيفيت مي‌شود. اما بايد توجه داشت، بهره‌وري به معناي خساست نيست و موجب كاهش اشتغال نمي‌شود. همچنين به معناي زياد كاركردن هم نيست. بهره‌وري وظيفه همه و بازي «برد- برد» است. بحث بهره‌وري اولين بار در قالب يك تبصره در قانون برنامه دوم توسعه موضوعيت يافت. براساس مفاد تبصره 35 قانون برنامه دوم، سازمان برنامه و بودجه وقت مكلف شد تا با همكاري دستگاه هاي ذيربط، شاخص‌هاي بهره وري فعاليتها را براي همه بخشها و طرح‌هاي پيش‌بيني شده در برنامه به صورت استاندارد در سطح كشور تهيه و تدوين كند. در طول سالهاي برنامه، اين شاخصها بايد به گونه‌اي تدوين مي شد كه عملكرد اجراي برنامه پنج ساله دوم با آنها مورد تجزيه و تحليل قرار مي گرفت. همچنين به منظور افزايش نظام اداري، بهبود سيستمها و روشها و استفاده از فناوري‌هاي پيشرفته جهت افزايش مهارتهاي مديران كشور، دستگاه‌هاي اجرايي بايد بخشي از اعتبارهاي خود را به امر بهبود مديريت و افزايش بهره‌وري اختصاص مي‌دادند و قرار بود ميزان اين اعتبارها همه ساله توسط دولت در لايحه بودجه پيش‌بيني شود، اما به دليل ناآشنايي كافي سيستم اداري و اجرايي كشور، فرايند تهيه و تدوين شاخص‌هاي بهره‌وري بي‌نتيجه ماند و اين مسئله به سرانجام مطلوبي نرسيد. در برنامه سوم توسعه نيز يكسره به مقوله بهره‌وري بي‌توجهي شد. در واكنش به اين ماجرا در اوايل سال 79، گزارشي توسط سازمان ملي بهره‌وري با عنوان «وضع موجود بهره وري كشور» تهيه و در جلسه هيأت دولت به تاريخ 79/2/2 مطرح و تصويب شد. براساس اين مصوبه، كليه دستگاه‌هاي اجرايي مكلف شدند چرخه مديريت بهره وري شامل طراحي شاخصها، تحليل عوامل، برنامه ريزي و اجرا را در دستگاه هاي مربوط مستقر كنند و با هماهنگي سازمان ملي بهره‌وري، نسبت به تعريف، اندازه گيري شاخصها، تدوين برنامه ارتقاي بهره‌وري دستگاه متبوع و سرانجام تهيه پيشنهادهاي مشخص، با هماهنگي سازمان مديريت وقت براي درج در لايحه بودجه به منظور عملياتي كردن فعاليتها و برنامه‌هاي يادشده، اقدامهاي لازم را انجام دهند. يكي از اسناد رسمي كه درباره بهره‌وري وجود دارد، جلد اول از گزارش اقتصادي و نظارت بر عملكرد سال دوم برنامه سوم توسعه كشور است. در اين گزارش كه مسائل مربوط به بهره وري را در دوره سال‌هاي 1376- 1380 مورد بررسي قرار داده است، مهمترين نكته عبارت است از اتخاذ رويكرد نامناسب در زمينه توسعه ملي و الگوي سرمايه‌گذاري بدون توجه به بازدهي آن. اين عامل موجب شده است شاخص بهره‌وري سرمايه از ميزان 100 در سال 76 به حدود 81 در سال 1380 كاهش يابد. اين مسأله مبين رشد منفي در حدود 1/5 درصد است و در اثر آن بهره وري كل عوامل نيز طي اين سال به همان ميزان كاهش يافته است.معناي تلويحي تناسب ميان روند كاهشي بهره وري سرمايه و بهره‌وري كل عوامل در اين سالها آن است كه با وجود افزايش سهم نيروي كار تحصيلكرده دانشگاهي در كل شاغلان كشور، تغيير محسوس در بهره‌وري نيروي كار اتفاق نيفتاده است. ادبيات بهره‌وري تصريح دارد، زماني مفاهيمي از قبيل كارآيي و بهره‌وري موضوعيت مي‌يابد كه از همه ظرفيت‌هاي توليد استفاده كامل شده باشد. لذا تا هنگامي كه در چنين شرايطي قرار نگرفته باشيم، بحث از بهره‌وري معنايي ندارد. بايد دقت داشت، قوت يك اقتصاد در كارآيي و بهره‌وري ظاهر مي‌شود و اين امر نيز در پايين بودن هزينه توليد تبلور مي يابد. اما عكس مسأله به هيچ وجه صادق نيست. به عبارت ديگر، پايين بودن هزينه عوامل توليد، ضرورتاً به معناي كارآيي و بهره وري آن عاملها نخواهد بود. هنگامي كه بحث از بهره‌وري مطرح مي شود، نگراني درباره مسئله اشتغال موضوعيت مي‌يابد. اين مسئله بخصوص با توجه به شرايط حاد كنوني ايران در زمينه اشتغال، اهميت مضاعف دارد. بايد توجه داشت، ناكارآمدي و بهره وري پايين در اقتصاد ايران به هيچ وجه منحصر به نيروي كار نيست، بلكه شواهد موجود نشان مي دهد موضوع اصلي مشكل بهره‌وري در اقتصاد ايران، پايين بودن شديد بهره‌وري سرمايه است. گفته مي شود چين كه اكنون به غول صنعتي دنيا تبديل شده، با بهينه‌سازي و بهره‌وري سرمايه رشد كرده است. آيا ايران مي‌تواند به بهينه‌سازي بهره‌وري بپردازد؟ سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان "باز تأملي بر زيست عاشورايي" به قلم مجيد مختاري آورده است: از توفيقات بزرگ ملت ما ارادت ويژه به خاندان اهل بيت (ع) مي باشد و اين مهم در مقاطع حساس تاريخي دستاوردهاي بزرگي براي ايران زمين به همراه داشته است. مع الوصف با وجود اينكه ما كرارا در زيارت عاشورا از خداوند مي خواهيم كه حيات ما را بمانند اهل بيت و مرگ ما را نيز همچون آن بزرگواران قرار دهد در مقام عمل ميان زيست ما و منش زندگي آنها فاصله چشمگيري ملاحظه مي‌شود به گونه‌اي كه گاهي ناخواسته به روش دشمنان آنها نزديكتر مي شويم مثلا درمورد عتبات عاليات مكررا مشاهده مي شود كه ما هزينه‌هاي هنگفتي را صرف آينه‌كاري و گچ‌كاري‌هاي ظريف مي كنيم و از فقرايي كه در اطراف يا خود شهرهاي مقدس زندگي مي‌كنند غفلت مي‌كنيم حال آنكه اين نحوه عملكرد بيش از آنكه با زندگي امام رضا (ع) يا امامين عسگريين (ع) نزديك باشد با شيوه‌ هارون الرشيد، مأمون و متوكل عباسي شباهت دارند چنانكه با وجود نياز شديد مبارزان بر ضد اشغالگراني كه به وضوح ناموس مسلمين را در عراق و فلسطين مورد تجاوز قرار مي دهند به يك قبضه سلاح و قدري امكانات اوليه ما با اسم اهل‌بيت (ع) مبالغ كلاني را به اموري اختصاص مي‌دهيم كه حقيقتا در مكتب نبوي امامان ما از اولويت برخوردار نمي‌باشند. درمورد قيام امام حسين (ع) همه مي‌دانيم كه آن حضرت هدف اصلي قيام را امر به معروف و نهي از منكر اعلام فرمود و چون مي‌ديد كه حكومت به رغم اسم اسلامي دچار انحرافات گسترده‌اي در عمل شده است براي اصلاح امور امت رسول الله از جان و مال و خاندان خود در راه خدا گذشت حال آنكه ما مشاهده مي‌كنيم بسياري از افرادي كه بعضا تا ديروقت نيز به عزاداري پرداخته و براي مراسم اباعبدالله خرج مي دهند به رغم ادعاهايشان درمقام عمل براي حفظ پست و جايگاه ولو وچك خود از هرگونه امر به معروف و نهي از منكر نسبت به مسائل پيرامون خود به ويژه وقتي به مقامات مافوقشان مربوط مي شود پرهيز مي‌كنند و همين سكوت و خودداري از تذكر در خصوص خطاها به فساد تدريجي يك نظام و حتي استحاله آن مي‌انجامد. درحقيقت عاشورا تجلي مكتب اسلام است مكتبي كه در آن «دنيا» نه پايان راه بلكه تنها مرحله گذار و آزمايش است و سعادت بشر در اين است كه از آن در راستاي اجراي آموزه‌هاي الهي براي گسترش عدالت و خدمت به بشر استفاده نمايد و فريفته زيبايي‌هاي ظاهري اعم از ثروت و مقام و مدرك نشود چنانكه خداوند متعال مي فرمايد: اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازيچه نيست و زندگي حقيقي همانا در سراي آخرت است اي كاش مي‌دانستند. آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان از عزاداري تا مملكت داري آورده است: اظهارات اخير دكتر محمود احمدي‌نژاد در خصوص نحوه برگزاري عزاداري‌ها كه نوعي ابراز اطمينان نسبت به صلا‌حيت مردم براي تشخيص روش هاي صحيح عزاداري بود به صورت كلي قابل قبول است، اما بيان آن درشرايط فعلي وتوسط رئيس جمهور، ايرادهاي متعدد شكلي و محتوايي دارد و مي تواند موجب پيامدهاي منفي بسياري گردد. نخستين اشكال، زمان طرح ديدگاه‌هاي احمدي نژاد است. زيرا نخستين ‌هشدارها درمورد تعيين برخي چارچوب‌ها براي اجراي مراسم عزاداري، ازحدود 2 ماه پيش بيان شد و اگر رئيس‌جمهور نسبت به اين موضوع ايرادي داشت بايستي درنخستين روزها واكنش نشان مي‌داد. اما در اين موضوع نيز رفتار احمدي‌نژاد، ‌دقيقا مانند برخورد او با موضوع <مبارزه با بد حجابي> و به طور كلي <طرح امنيت اجتماعي> بود. در موضوع مبارزه با بدحجابي، فرماندهان انتظامي از اوايل بهار سال گذشته (سال 85) عزم خود را براي تشديد مبارزه با بدحجابان اعلا‌م كردند، اما نخستين واكنش رئيس جمهور و اعلا‌م مخالفت او با برخوردهاي فيزيكي در موضوعات فرهنگي، در پنجمين روز ازاجراي طرح (اوايل ارديبهشت ماه 85) بيان گرديد. در سال جاري نيز پس ازماه‌ها بحث رسانه‌اي و شروع اقدامات علني نيروي انتظامي، ‌سخنگوي دولت و يك مشاور رئيس‌جمهور، مخالفت احمدي نژاد با برخي اقدامات انجام شده را اعلا‌م كردند. البته فعلا‌ بحث برسر حدود اختيارات رئيس‌جمهور در اين خصوص نيست، اما اگر رئيس جمهور براي خود دراين زمينه وظيفه‌اي قائل بوده و هست، نبايد اعمال اختيار و انجام وظيفه خود را آن قدر به تاخير بيندازد كه از آغاز اقدامات اجرائي، ماهها بگذرد و ابلا‌غ مواضع رئيس جمهور توسط همكاران او به زماني موكول شود كه به گفته فرماندهان انتظامي ، ماهها از بررسي موضوع در حضور رئيس‌جمهور گذشته است! در موضوع< طرح امنيت اجتماعي> و نيز هشدارها و دستورالعمل‌هاي نيروي انتظامي به هيات‌هاي عزاداري، ‌اگر حق با رئيس‌جمهور باشد،‌تاخير او در اعلا‌م مواضع باعث انجام اقدامات غيرضروري وگاه خسارت بار، درفاصله زماني ميان آغاز طرح‌هاي مورد نظرتا اعلا‌م مواضع رئيس‌جمهور مي‌شود و اگر حق به جانب دستگاه‌ها و افرادي ‌باشد كه رئيس جمهور مواضع آنها را نمي‌پسندد، اعلا‌م علني مخالفت با آن اقدامات، ‌موجب سردرگمي مردم ، لوث شدن مسئوليت‌ها و نهايتا سست شدن مباني قانون گرايي واجراي قانون دركشور مي‌گردد. البته در موضوع اخير - روش انجام عزاداري- علا‌وه بر نيروي انتظامي، بسياري از علما و صاحب‌نظران مسائل مذهبي نيز در ماههاي اخير هشدارهايي داده‌اند كه سخنان مبهم رئيس جمهور مي تواند تاثير آن هشدارهاي عالمانه و صحيح را نيزكاهش دهد وعده‌اي را به پيگيري روش‌هاي نه چندان پسنديده و بعضا وهن آلود خود درعزاداري‌ها، تشويق نمايد. به عنوان نمونه مي‌توان به حادثه ناخوشايند اصفهان و درگيري اخير گروهي از قمه‌زنان با پليس اشاره كرد. آقاي احمدي‌نژاد، خواهان عدم دخالت اركان حكومت درعزاداري‌هاي مردم شده است. زيرا به اعتقاد او صدها سال است كه مردم عزاداري مي‌كنند و از سوي ديگر مردم خوب مي‌فهمند كه چگونه بايد از اين مراسم براي رسيدن به هدف خود بهره‌برداري نمايند. البته اين سخن درست است. اما آيا همين ديدگاه درسايرامور زندگي مردم نيز مورد توجه قرار مي‌گيرد؟ آيا شعور مردم ايران، ‌فقط براي شناختن روش عزاداري كافي است و يا به نظر رئيس‌جمهور، ‌آگاهي مردم ايران براي رسيدن آنها به سايرمقاصد و برنامه‌ها نيز كافي و قابل اعتماد است؟ سوال ديگري كه مي توان مطرح كرد اين است كه آيا فقط دخالت درعزاداري مردم قبيح است و يا در ساير اموري هم مردم كه مي‌توانند وظايف خودرا انجام دهند وحقوق خويش را استيفا نمايند، دخالت دستگاههاي حكومتي، به جاي تاثير مثبت، خسارت بار خواهد بود؟ دولت آقاي احمدي‌نژاد در بيست ماه گذشته ‌با آزمون اجراي اصل 44 به عنوان مهمترين گام در راستاي واگذاري امور به مردم مواجه بوده است. دراين مدت ‌دولت نهم دو بودجه تقديم مجلس نموده است. به گفته رئيس كميسيون ويژه اصل 44 - كه از ياران وحاميان احمدي‌نژاد مي‌باشد- در بودجه سال 86 هيچ نشانه‌اي از اصل 44 وجود نداشت و به ادعاي بعضي از نمايندگان مجلس،همين نگراني درمورد بودجه سال 87 نيز احساس مي‌شود. رئيس جمهور كه به خاطر دخالت بعضي افراد ودستگاه‌ها در<عزاداري > مردم به خروش ميآيد، آيا بهتر نيست كه به خاطر كوتاهي بعضي همراهان خود درواگذاري ساير امور مردم به خودشان نيز برآشوبد و<مملكت داري> بهينه‌را به همكاران خويش بياموزد؟ آقاي رئيس‌جمهور، سابقه صدها ساله عزاداري مردم را، دليل‌كافي براي عدم دخالت دستگاه‌هاي حكومتي دراين موضوع دانسته است. امادولت او در موضوعاتي مانند قرض‌الحسنه،‌ اقداماتي انجام داد كه اعتراض گروهي ازنمايندگان مجلس وتعدادي از فعالا‌ن سرشناس اقتصادي را به دنبال داشت و به ادعاي آنها تنها نتيجه ‌اين‌اقدامات، دولتي كردن <قرض‌الحسنه> خواهد بود. اين درحالي است كه قرض‌الحسنه نيز يك موضوع كاملا‌ مردمي با سابقه صدها ساله است و دخالت دولت درآن مي‌تواند جنبه‌هاي مردمي آن را تضعيف نمايد. البته اين موضوع تنها يك مثال است كه ميزان پايبندي بعضي مسئولا‌ن به عدم دخالت در موضوعـــــــــات مردمي را آشكار مي‌سازد. اما مسائل بسيار مهمتري نيز وجود دارد كه رفتار احمدي‌نژاد مي تواند ميزان پافشاري او به ديدگاه ابراز شده درخصوص آگاهي مردم را به نمايش بگذارد. يكي ازمهمترين عرصه‌ها كه نشانه‌اي آشكار از <ايمان به شعور و آگاهي مردم> و تـسـري ديـدگـــــــــاه <مـردم بـاوري> رئـيـس جمهـــــور در همه عرصه هاي <مملكت داري> است، ‌همين روزها در برابر قضاوت افكار عمومي قرار دارد. چند روز ديگر، ليست كانديداهاي <تاييد صلا‌حيت شده توسط هيات‌هاي اجرائي> مشخص خواهد شد. اگر اين هيات‌ها - كه زير نظردولت فعاليت مي‌كنند- همانند رئيس جمهور به قدرت تشخيص وشعور مردم ايمان داشته باشند، قاعدتا تنها به <رد صلا‌حيت> كساني مبادرت خواهند كرد كه دلا‌يل محكم قانوني براي <عدم صلا‌حيت> آنها وجود داشته باشد. وزارت كشور و هيات‌هاي اجرائي، لا‌بد موضع‌گيري چند ماه قبل رئيس‌جمهور را به ياد دارند كه اعلا‌م كرد درصورت برگزاري انتخابات آزاد در هرنقطه از دنيا - حتي آمريكا- مردم به انسان‌هاي آزاده و انقلا‌بي راي خواهند داد. راستي اگر هيات‌هاي اجرائي و برخي ناظران انتخاباتي، به گونه‌اي عمل كنند كه مفهوم آن ،‌عدم باور به قدرت تشخيص مردم باشد، آيا رئيس‌جمهور همانطور كه به خاطر دست كم گرفتن آگاهي مردم در عزاداري، به صورت علني اعتراض كرد، حاضر است مخالفت خود با اين موضوع را نيز به صورت علني اعلا‌م كند؟ و سخن آخر نيز يك سوال از رئيس جمهور است: آيا به نظر او همه وظايف رسمي دولت و رئيس جمهور براي <مملكت‌داري> بهتر به خوبي انجام شده كه او اكنون بر كرسي نصيحت ساير دستگاه‌ها و افراد نشسته و آنها را به خاطر برخي توصيه‌ها يا اقدامات در موضوع عزاداري، مورد انتقاد قرار مي‌دهد؟ الـبته همين سوال را مي‌تــــــوان از بعضي دستگاههـــــــا و نهادها پرسيد كه در يكي دوماهه اخير درمورد روش عزاداري در هيات‌هاي مذهبي و دستجات به آنها هشدار داده‌اند. آيا ايـــــن دستگاهها، ساير وظايف حكومتي و رسمي خود را به صورت دقيق به نتيجه رسانده‌اند كه اكنون با ورود به موضوع عزاداري و روش‌هاي انجام آن ،‌موجب اعتراض رئيس جمهور شده‌اند؟ همبستگي روزنامه همبستگي در سرمقاله امروز خود با عنوان كارنامه اصولگرايان در مجلس به قلم علي صالح‌آبادي آورده است: بــر ســر چـگــونـگــي ورود بـه مجلس هشتم از حدود يك سال پـيـش جريان‌هاي سياسي به ويژه اصلاح‌طلبان كه تـوسط اصولگرايان از گردونه قدرت حذف گرديده‌اند، تلاش‌ها و رايزني‌هاي بي‌شماري را با گروه‌هاي سياسي، شخصيت‌هاي تأثيرگذار و نامزدهاي نمايندگي مجلس هشتم انجام داده‌اند. قرار شد از افرادي كه واجد شرايط نمايندگي هستند و در شهرهاي بزرگ و كوچك داراي پـايـگـاه مـردمـي هـسـتـنـد، دعـوت شـود تـا نـامـزد انـتـخـابات شـونـد. از آن‌جـا كـه آمـدن افـراد شـنـاخته شده، خوشايند اصولگرايان نبود و حضور گسترده اين افراد آنقدر براي آنان دغدغه‌ساز شده بود كه يكي از روزنامه‌هاي مدافع اصــولـگــرايــي در روزهـاي پـايـانـي ثـبـت‌نـام پـشـت‌صـحـنـه انتخابات هشتم را افشا كرد و به اصلاح‌طلبان هشدار داد كـــه از ثــبـــت‌نـــام بـــراي نـمــايـنــدگــي خــودداري كـنـنــد زيــرا صلاحيت اين گروه در هيأت‌هاي اجرايي و نظارت رد مـــي‌شـــود! مــعــلــوم نـيـســت ايــن روزنــامــه چــرا و چـگــونــه پيشاپيش چنين پيش‌بيني را كرده است. مگر مي‌شود افراد را از حـق انـتـخـاب شـدن بـدون تـشـكـيـل دادگـاه صـالـحـه، مـحـروم كـرد؟! هـشـدار ايـن روزنـامـه را اگـر در كنار ديگر هشدارها از جمله موضع‌گيري برخي از اعضاي شوراي نــگــهــبـــان قـــرار دهــيـــم، نــشـــان از احــتــمــال ردصــلاحـيــت اصلاح‌طلبان اين‌بار مشابه ادوار گذشته مجلس دارد. به نـظــر مــي‌رســد گـروهـي از اصـلاح‌طـلـبـان بـا درك چـنـيـن شرايطي از حضور در انتخابات مجلس هشتم خودداري كـردنـد. آنـان دانـسـتـه يـا نـادانـسـتـه بـا ايـن عـمـل راه را بـراي پـيــروزي دوبــاره اصـولـگـرايـان بـر سـرنـوشـت مـلـت ايـران هـمـوار كـردنـد. عـدم حـضـور بـرخـي چـهـره‌هاي شناخته شده نزديك به هاشمي، خاتمي، حزب‌هاي كارگزاران و اعـتــدال و تــوسـعــه را مــي‌تـوان نـاشـي از چـنـيـن فـضـايـي و احتمالاً هراس و عبور از تخريب احتمالي ارزيابي كرد. اين رفتارها با هر انگيزه‌اي كه باشد، مغاير خرد جمعي و مصلحت عمومي است و علت آن را مي‌توان در نبود و بـه‌رسـمـيـت نـشناختن احزاب قدرتمند و نظام انتخاباتي حــزبـي در ايـران بـه‌حـسـاب آورد. احـزاب فـعـال و داراي پايگاه مردمي نه از تخريب هراس دارند و نه از شكست در انـتـخـابـات، بـلـكه در نظام حزبي، مهم انجام وظيفه براي رسيدن به قدرت و خدمت‌رساني از جايگاه مجلس و يا دولت به مردم است. بنابراين نيامدن افرادي كه به نحوي حــضــــورشــــان در مــجــلـــس مـــي‌تـــوانــســـت بـــه تــصــحــيـــح روش‌هـاي غـلـط سـيـاسـي و اقتصادي كه اصولگرايان از طريق مجلس و دولت بر مردم تحميل كرده‌اند، كمك به تداوم حاكميت اصوگرايي است و مغاير رفتار حزبي بوده و به نظر مي‌رسد اين عمل بنابر مصلحت شخصي و يا فرار از مزاحمت‌هاي رقيب بوده. عالم سياست برد و باخت دارد، بـنابراين آن‌هايي كه پايگاه داشتند و نيامدند، دچار خـطـاي مـحـاسـبـاتـي شـده‌اند. مردم رفتار و سياست‌هاي مـجـلـسـيـان و دولـتـي‌هـا را در زنـدگي روزمره خود حس مي‌كنند و در انتخابات به سراغ آناني مي‌روند كه باور كنند مـنافع عمومي و فردي را بهتر از ديگران مي‌توانند ايجاد كنند. اين وضعيت بارها در ايران و ديگر كشورها تجربه شده و در آينده نيز تكرار خواهد ‌شد. جالب آن‌كه مردم تنها با گذشت چند ماه از ورود نمايندگان به مجلس و آغاز كار دولت، درمي‌يابند كه انتخابشان درست بوده اسـت يـا غـلـط. شـهروندان پس از آن‌كه درمي‌يابند با انـتـخـابي كه كرده‌اند زندگي‌شان بدتر شده است، از راي خـود پـشـيـمـان شـده و به دنبال گزينه‌هاي بهتر و كارآمدتر مي‌روند. اين واقعيت هرچند وجود دارد و خيلي‌ها به آن خرده مي‌گيرند، اما به نظر صاحب اين قلم، انتخاب بد و سپس رفتن به سراغ انتخاب خوب، تـمـريـن دمـوكـراسـي اسـت و ايـن موضوع آنقدر بايد تـكـرار و قدرت دست به دست شود تا مردم دريابند نـظـام انـتـخـابـاتـي بـايـد حـزبـي شود نه فردي. در نظام انـتـخـابـاتي حزبي، احزاب وظيفه دارند براي آن‌كه آراي مــردم را كـســب كـنـنــد بــا بــرنــامــه از پـيـش تـعـيـيـن شـده كـه كـارشـنـاسـان و صـاحـب‌نـظـران آن را بـا آمـار و ارقـام تـهـيـه كرده‌اند به صحنه انتخابات وارد شوند، چون ارايه برنامه در نـظام انتخاباتي حزبي مشابه كالاهاي توليدي رقابتي است. احزاب در رقابت با يكديگر و بهره‌گيري از تجارب همديگر و كشورهاي پيشرفته تلاش مي‌كنند برنامه‌هاي خوب متناسب با نيازهاي روز مردم ارايه دهند. در ايران چون نظام انتخاباتي حزبي نيست، افراد به‌صورت قومي، قبيله‌اي و... به مجلس راه مي‌يابند. در دوره انتخابات انواع وعـده‌هـا و شـعارها داده مي‌شود، اما در پايان دوره چون وعـده‌هـا و شـعـارهـا مـكـتـوب نـشده و در رسانه‌ها منتشر نگرديده است... نامزدها و را‡ي‌دهندگان به سهولت آن را فراموش مي‌كنند و جالب آن‌كه در انتخابات بعدي همان افراد با ناديده انگاشتن شعارهاي قبلي در انتخابات، قوي‌تر از قـبـل ظـاهـر مـي‌شـونـد! پـرسـش آن اسـت كـه آيا زمان آن فـرانـرسـيـده اسـت كـه مـردم از اصـولـگـرايـان سـوال كنند وعـده‌هـايـشـان چـه شـد و چـرا بـا آن‌هـا عمل نكرده‌اند؟ آوردن پول نفت بر سر سفره‌هاي مردم چه شد؟ ريشه گـرانـي‌هـا در كـجـا اسـت و چـه سياست‌هايي موجد آن بوده‌اند؟ عامل قطع گاز و گرفتار شدن مردم در سرما و برف در كجا است؟ چرا ده‌ها نفر از هموطنان جانشان را بـر اثـر سـرمـا از دسـت دادنـد؟ چرا ما همه ساله به اندازه بــرخــي جـنـگ‌‌هـا در جـاده‌هـاي ايـران بـر اثـر تـصـادفـات رانـندگي كشته مي‌دهيم؟ و... آن‌چه روشن است و در كـوچـه و بـازار مـي‌تـوان آن را مـشـاهـد كـرد آن اسـت كه وضــعــيـــت زنـــدگـــي و مــعــيــشـــت مــردم در دوره‌اي كــه اصولگرايان مجلس و دولت را در اختيار داشته و هنوز هـم دارنـد بـد و بـدتـر شـده اسـت؟ گـرانـي و تـورم اغـلب كـالاهـا بـه‌ويـژه زمين و مسكن نسبت به قبل از حضور اصولگرايان در قدرت بيش‌تر از صددرصد افزايش يافته است! اين وضعيت كمر مردم را شكسته و مردم اميد و نـشـــاط را بـــراي داشــتـــن آيـنــده بـهـتــر از دســت داده‌انــد. اصــولـگـرايـان كـه قـدرت را در دسـت دارنـد وعـده‌هـاي نشدني و دروغين به ملت داده‌‌اند. حال كه دوره‌شان به پايان رسيده است، به خود زحمت دهند و به‌طور نمونه 100 خانوار را در شهرهاي بزرگ، كوچك و يا روستاها انـتـخـاب كـنـنـد و از آن‌هـا بـپـرسـنـد كـه بـا چـه مـشـكلاتي روبـه‌رو هـسـتـنـد. ايـن نـمـونه‌گيري نشان خواهد داد كه اكـثريت خانواده‌ها از بيكاري فرزندانشان و مشكلات نـاشـي از گـرانـي، تـورم و... رنـج مـي‌بـرنـد، امـيـد و نشاط زنـــدگــي را از دســت داده‌انــد. مـســؤول ايــن افـســردگــي كـيـســت؟ در شــرايـطــي وضــع مــردم ايــن‌گــونـه شـده كـه كارشناسان پيش‌بيني مي‌كنند درآمد ارزي دولت نهم از ابتداي روي كار آمدن تا پايان سال 86 (دو ماه ديگر) به حدود 240 ميليارد دلار مي‌رسد. اگر اين درآمد سرشار را بـــا حـــدود 135 مـيـلـيــارد دلار درآمــد در هـشــت ســال رياست‌جمهوري اكبر هاشمي رفسنجاني و نزديك به 200 مـيـليارد دلار درآمد ارزي دوره رياست جمهوري سـيـد مـحـمـد خـاتـمي مقاسيه كنيم، آنگاه درمي‌يابيم كه اصولگرايان به‌رغم اين درآمد ارزي و در دوره حاكميت يكپارچه بر سر مردم و كشور چه آورده‌اند. پرسش اين است كه با اين درآمد ارزي چرا همچنان پديده بيكاري نه‌تنها در كشور ريشه‌كن نشده است، وضعيت بيكاري براثر سياست‌هاي مجلس و دولت، بدتر از قبل گرديده است. كارشناسان رده ايران از نظر وضعيت اشتغال در ميان كشورهاي جهان را 146 اعلام كرده‌اند! يعني 145 كشور در دنيا وضعشان از لحاظ ايجاد اشغال بهتر از ايران اســــت. مــجــلــــس هــفــتـــم بـــا ايــجـــاد مــحـــدوديـــت بـــراي اصـلاح‌طلبان و رد گسترده اين گروه شكل گرفت. در پايان راه مجلس هفتم، مردم بايد با نگاه به كارنامه مجلس و وضعيت زندگي اجتماعي و فردي ايرانيان را با قبل از روي كار آمدن مجلس كنوني و دولت نهم مقايسه و آنگاه تصميم بگيرند كه به چنين تفكري دوباره را‡ي بدهند يا راي نـــدهـنــد؟ نـبــود افــراد بــاتـجــربــه در مـجـلــس هـفـتــم، هزينه‌هاي سنگيني را بر ملت ايران وارد كرده است. حال دســت‌انــدركـاران انـتـخـابـات بـايـد بـراي جـبـران خـطـاي مـحـاسـبـاتـي كـه در شـكـل‌گـيـري مـجـلس هفتم صورت گرفته، اين‌بار ميدان را براي باتجربه‌ها باز بگذارند تا با ورود اين افراد به مجلس از هر طيف و تفكري كه باشند، بحران‌هاي داخلي و خارجي كشور مهار شود و مردم به آينده بهتر اميدوار شوند. زيرا شايسته اين ملت نيست كه با ثروت و درآمد نفتي سرشار از كشورهاي منطقه عقب بماند و ايرانيان با فقر و ديگر مشكلات دست و پنجه نرم كنند. بي‌ترديد مجلس باتجربه كه اعضاي آن ريشه در انقلاب و كارهاي اجرايي داشته‌ باشند، مي‌تواند آينده را بهتر از گذشته براي ايرانيان رقم زند. جمهوري روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان بوش بي اعتبارترين رئيس جمهور تاريخ آمريكا! آورده است: سفر خاورميانه اي بوش بدون كمترين تاثيري بر مسائل منطقه و موقعيت آمريكا به پايان رسيد. بوش اميدوار بود با آغاز سفرش از اسرائيل و سپس ديدار از شيخ نشين هاي خليج فارس و مصر « تفوق سياسي ـ تبليغاتي اسرائيل » بر اعراب را به نمايش بگذارد و درعين حال شروع مرحله جديدي از « اسلام ستيزي » را اعلام دارد و اعراب را عليه ايران تحريك و يكپارچه سازد. واكنش هاي معناداري كه عليه بوش در منطقه و فراتر از منطقه صورت گرفت ابعاد ناكامي و شكست بوش در اين زمينه را به تصوير مي كشد و نشان مي دهد موقعيت آمريكا در منطقه و دنياي اسلام نسبت به قبل از انجام اين سفر نيز « وخيم تر » شده است . دلايل زيادي وجود دارند كه نشانگر بي اعتباري روزافزون آمريكا در منطقه هستند لكن مسئله اينست كه دعوت عام بوش از اعراب در جهت تقابل با ايران هرگز تا اين اندازه علني نشده بود و مهمتر آنكه بي اعتنائي اعراب به اين دعوت به تقابل نيز هرگز تا اين اندازه آشكار به اطلاع مقامات ارشد آمريكا نرسيده بود. « رابرت گيتس » و كانداليزا رايس « وزراي دفاع و خارجه آمريكا نيز در طول ماههاي اخير بارها با همين هدف به منطقه سفر كرده بودند ولي تلاش مستمر آنها در اين مقوله با شكست مواجه شده بود. با اين حساب سئوال جدي اينست كه علت سفر بوش براي تامين همين هدف چه بوده است ارزيابي ها نشان مي دهد كه مقامات ارشد آمريكا اميدوار بوده اند با حضور شخص بوش در منطقه بتوانند « بن بست سياستهاي ضد ايراني » آمريكا را درهم بشكنند و از نفوذ بوش براي به راه انداختن يك دور جديد جنگ رواني عليه ايران بهره گيري كنند.لكن مشكل بوش و دستيارانش اينست كه آنها در ارزيابي ها و گمانه زنيهاي خود باز هم اشتباه نموده و بوش را وادار به انجام كاري كرده اند كه هيچ اميدي به موفقيت آن وجود نداشت و نتايج كاملا معكوسي را نصيب كاخ سفيد كرد. اگر تا ديروز چنين ادعا مي شد كه اگر رئيس جمهور آمريكا شخصا خواستار انجام كاري باشد حتما آن كار به نتيجه خواهد رسيد دستكم از اين پس با توجه به ناكامي بوش مي توان گفت كه رئيس جمهور آمريكا در اوج بي وزني و بي اعتباري مطلق در طول تاريخ آمريكا قرار دارد. مسئله اينست كه بي اعتباري بوش تا پيش از انجام اين سفر هم كاملا محسوس بود ولي به نظر مي رسد وي و دستيارانش باور نمي كرده اند كه ديگر چيزي براي از دست دادن در اختيار ندارند. با مروري به تحولات منطقه در طول روزهاي حضور بوش در خاورميانه بهتر مي توان دريافت كه بي اعتباري رئيس جمهور آمريكا و نه فقط شخص بوش چه ابعاد فاجعه آميزي براي ديپلماسي خاورميانه اي آمريكا و كاخ سفيد در مقياس جهاني دارد 1 ـ بي اعتباري حتي نزد صهيونيست ها ـ در طول هفته هاي اخير « ايهود باراك » وزير جنگ اسرائيل دستكم 2 بار نسبت به افول قدرت اثرگذاري بوش به صهيونيستها در مقياس جهاني هشدار داده و از وي قطع اميد كرده بود. باراك در اين زمينه با بكارگيري جملات ياس آلود و درعين حال خشمگينانه اي خاطرنشان ساخته بود كه ديگر از بوش در موضع رياست جمهوري نمي توان انتظاري داشت و ما خود را بايستي براي همكاري با رئيس جمهور آينده آمريكا مهيا سازيم . بطور همزمان لابي قدرتمند صهيونيستي در آمريكا (ايپك ) با جملات تقريبا مشابهي درباره عواقب انتظار بيهوده از بوش و دستيارانش براي تامين اهداف رژيم صهيونيستي در طول دوران باقيمانده از رياست جمهوري وي هشدار داد. تشابه محتواي اين دو هشدار بقدري محسوس و آشكار است كه به نظر مي رسد هر دو از يك منشا واحد و براي تامين يك هدف مشترك بيان شده و تقدم و تاخر زماني آن چيز زيادي را تغيير نمي دهد. اين بدان معني است كه از ديدگاه صهيونيست ها تحقق هرگونه توافقي با محمود عباس و جناح خائن فتح در اين دوره منتفي است و رژيم صهيونيستي نبايد كوچكترين امتيازي به محمود عباس بدهد و فقط در انتظار عقب نشيني يكطرفه از جانب سازشكاران باشد. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه بوش در جريان سفر به فلسطين اشغالي سعي كرد چنين وانمود سازد كه گويا توصيه هاي جدي و موثري به طرفين مذاكرات ارائه داده و نتايج محسوس آن بزودي اعلام خواهد شد! حال آنكه اسرائيل در اينمورد تصميم خود را گرفته و فقط درصورت عقب نشيني يكطرفه از جانب محمود عباس مذاكرات ادامه خواهد يافت و پيشرفتي حاصل خواهد شد كه البته نصيب اسرائيل مي شود! موضوع حياتي در اين ميان اينست كه بي اعتباري بوش و دستيارانش و بي اعتنائي به تلاشهاي كاخ سفيد در قلمرو مذاكرات صلح كه مشخصا در چارچوب تفاهمات اجلاس « آناپوليس » منعكس شده و در سفر بوش به منطقه روي آن بصورت متمركز تبليغات گسترده اي صورت گرفته توسط رهبران صهيونيستي در رسانه ها و نزد افكار عمومي جهان اعلام شده و موضوع پنهاني نيست كه فقط با گمانه زني ها بتوان به آن دست يافت . 2 ـ انفعال مطلق در صحنه سياسي ـ بوش سعي كرد با انجام تبليغات مقدماتي قبل از آغاز سفرش به منطقه ايران را خطر اصلي منطقه معرفي كند تا بلكه برروي « خطر اسرائيل » سرپوش بگذارد و نظرها را به سمت و سوي ديگري منحرف سازد. لكن در جريان سفرش به منطقه شاهد طرح اعتراضات همه جانبه عليه سياستهاي رژيم صهيونيستي بود. « اتحاديه عرب » در خلال حضور بوش در منطقه مواضع روشني عليه آمريكا و اسرائيل اتخاذ كرد و خاطرنشان ساخت كه سياستهاي آمريكا در حمايت از اسرائيل بنيان صلح در منطقه را ويران كرده است . اگرچه برخي رسانه هاي قلم بمزد با دريافت دلارهاي آمريكائي ماموريت داشتند ايران را « خطر اصلي منطقه » معرفي كنند و بر « خطر اسرائيل » سرپوش بگذارند ولي نوع تهاجم ديپلماتيك بي منطق آمريكا عليه ايران بقدري رسوا بود كه نه تنها هيچ يك از كشورهاي عرب حاضر نشدند با رئيس جمهور آمريكا همصدا شوند و ايران را خطر معرفي كنند بلكه برخي رهبران عرب و دنياي اسلام به اين موضع گيري بوش اعتراض كردند و آنرا غيرقابل قبول خواندند. « احمد بداوي » نخست وزير مالزي كه معمولا ترجيح مي دهد وارد مقولات چالشي نشود سكوت در اين زمينه را جايز ندانست و بوش را به خاطر اين جوسازيهاي غيرعقلائي مورد انتقاد جدي قرار داد و تصريح كرد : « بطور حتم از اين اظهارات بوش در كشورهاي اسلامي استقبال نخواهد شد و مخالفت آنها را برمي انگيزد. » اين تاثيرات محسوس و البته معكوس فعاليتهاي كاخ سفيد از ديد رسانه هاي بين المللي پنهان نمانده و مطبوعات شاخص اروپا و آمريكا ضمن انتقاد از بوش وي را به انفعال درماندگي انزوا و تكروي متهم ساختند. شدت و دامنه انزواي آمريكا در اين مقوله آنچنان واضح است كه « استفان هادلي » مشاور امنيت ملي كاخ سفيد با پذيرش كم اثر بودن سفر خاورميانه اي بوش براي جلب نظر اعراب در حمايت از رويكرد تقابل با ايران با لحن مايوسانه اي خاطرنشان ساخت كه اعراب دراين مقوله با آمريكا همراهي نمي كنند و با مواضع و اظهارات خود بوش را مايوس كرده اند. 3 ـ جا ماندن از رقبا ـ اين تكرويها و مواضع جنون آميز واشنگتن عليه ايران و انزواي آمريكا در منطقه باعث شده است كه حتي متحدين ديروز آمريكا براي پر كردن خلا ناشي از عدم محبوبيت واشنگتن استفاده ابزاري كنند و در جهت بهره برداريهاي سياسي ـ اقتصادي از واگرائي منطقه نسبت به آمريكا فرصتها را از دست ندهند. سفر نيكلاي ساركوزي به چند كشور عرب منطقه و انعقاد قراردادهاي چند ده ميليارد دلاري در زمينه انرژي بويژه فعاليتهاي هسته اي صرفنظر از مفاهيمي كه در ذهن ها تداعي مي كند نشانگر شتاب « اليزه » براي همگرائي با دنياي عرب و دنياي اسلام و مشخصا به منزله جا ماندن آمريكا از رقباي اروپائي است . اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه بوش و ساركوزي تقريبا بطور همزمان به چند كشور منطقه سفر كردند ولي بوش با كوله باري از هشدار و تهديد و لفاظي هاي سياسي ـ تبليغاتي دست خالي بازگشت و در عوض ساركوزي با فرصت طلبي سعي كرد از چهره منفور آمريكا در منطقه هم به سود طرحهايش سواستفاده كند و به اعراب نشان دهد مجبور نيستند فقط با آمريكاي نامحبوب تعامل داشته باشند. البته ساركوزي هم يك شياد سياسي است لكن با سفر اخيرش نشان داد كه در اين زمينه استعداد فراواني دارد. آنچه در اين ميان اهميت دارد اينست كه فرانسه دقيقا قراردادهاي خود را در قلمرو انرژي هسته اي به امضا رسانده و اين درحاليست كه آمريكا مرتبا اعلام كرده بود ايران با آنهمه ذخائر نفتي و گازي نيازي به انرژي هسته اي ندارد. ساركوزي با انتخاب موضعي دقيقا عكس اين در واقع خاطرنشان ساخت كه نمي توان دنياي اسلام را از انرژي هسته اي محروم كرد! زمان زيادي طول نكشيده است كه واشنگتن به خطاهاي سياسي محرز خود پي برده و يقينا فرصت زيادي لازم نيست كه آمريكا در يابد هنوز هم اشتباه مي كند و مجبور است بازارهاي پرسود منطقه را يكي پس از ديگري به رقباي خود واگذار نمايد. اين كمترين پيامد سياستهاي خاورميانه اي آمريكا در دوران سياه بوش است كه براي كاهش قيمت نفت 100 دلاري دست به دامان قارونهاي نفتي شده و فضائي را با اين درخواستهاي التماس گونه پديد آورده كه « هيلاري كلينتون » هم آنرا شرم آور و حقيرانه مي شمارد! بوش و دستيارانش از سفر به خاورميانه دست خالي برگشتند و با اين اقدام اين واقعيت را به اثبات رساندند كه بوش بي اعتبارترين رئيس جمهور تاريخ آمريكاست . كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان گوش كنيد ! اين صداي حسين(ع) است به قلم حسين شريعتمداري آورده است: شايد آن روزها- چند صد سال پيش- اين سخن كه «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا... همه روزها عاشورا و همه سرزمين ها كربلاست» در ذهن مردم آن روزگار، گستره اي محدود و كم دامنه داشت و باور جاري بر آن بود كه بايد در همه جا و در همه حال خاطره عاشوراي حسيني(ع) و شهادت مظلومانه و حماسي سيدالشهداء و يارانش را به خاطر داشت و هيچگاه و هيچ جا گوش دل از واقعه آن روز برنگرفت و چشم جان از آن فرو نبست. شايد مردم آن روزگار و يا -حداقل- بسياري از آنان، صبح هاي جمعه وقتي در نيايش ندبه به اين فراز مي رسيدند «اين الطالب بدم المقتول بكربلا... كجاست آن كه به خونخواهي شهيد كربلا قيام كند»؟ در اين تصور بودند كه بايد صبوري پيشه كنند تا مراد غايب شيعيان و نجات بخشي كه همه جهانيان- هر يك به گونه اي- چشم به راه او هستند، ظهور كند و انتقام خون شهيدان كربلايي را باز ستاند... اينها همه به جا بوده و هست، اما همه ماجرا، اين نبوده و نيست. امسال در روزهاي تاسوعا و عاشورا پيامي كوتاه ولي پرمعنا روي تلفن هاي همراه دست به دست مي شد و در ميان عزاداران حسيني(ع) دهان به دهان مي چرخيد. در اين پيام به جمله معروف دعاي شريف ندبه، اين الطالب بدم المقتول بكربلا اشاره شده و آمده بود، اگرچه براي انتقام خون شهيدان كربلا بايد منتظر طلوع خورشيد مهدي(عج) بود، اما نبايد فراموش كرد كه وقتي خورشيد طلوع مي كند، نماز صبح قضا مي شود» بايد قبل از طلوع خورشيد بيدار بود. زيرا، آنان كه پيش از برآمدن آفتاب، قامت بسته اند، به قيام مي پيوندند. اين پيام، امروزه و در پي وقوع انقلاب اسلامي از عرصه تئوري و نظر به ميدان كاربردي و عمل آمده است. باورها بر آن است كه كربلا سرزميني است به پهناي همه دنيا و عاشورا روزي است به درازاي همه روزها... ياد امام راحلمان(ره) به خير و درجاتش افزون باد كه از عاشورا برخاست و بار ديگر پرچم از كف افتاده كربلا را برافراشت تا راهيان راه حسين(ع) راه گم نكنند و از كربلاي سال 61 هجري تا كربلاهاي امروز در ايران، فلسطين، لبنان و همه جاي جهان اسلام، خوش به نشان راه بسپارند. آن بزرگوار چه حكيمانه بر فرهنگ عاشورايي پاي مي فشرد و تاكيد مي فرمود «ما مي گوئيم تا شرك و كفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم... ما تصميم داريم پرچم لااله الاالله را بر قلل رفيع كرامت و بزرگواري به اهتزاز درآوريم». هم او بعد از حمله ناو آمريكايي به هواپيماي مسافربري ايران خطاب به آمريكا نهيب برداشت «هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاي مسافربري ما توسط ناوهاي جنگي شما سرنگون شود، كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاي جنگي شما را به قعر آبهاي خليج فارس بفرستند» و فرستادند. امسال سرماي سخت و زير صفر درجه نه فقط از شور حسيني(ع) و حضور عاشورايي مردم چيزي كم نكرده بود، بلكه همه جا، حضور ملت از هميشه پررنگ تر و پرشورتر بود. نوحه ها نشان مي داد كه حتي كودكان دبستاني هم، يزيد زمان را مي شناسند و نقشه سياسي اين روزها را در دست دارند، نقشه اي كه برخي از مردان سالخورده آن روزها- در عاشوراي سال 61هجري- در دست نداشتند. امسال هم مانند ساير سال هاي بعد از پيروزي انقلاب، يزيد و عمرسعد و شمر و ابن زياد، براي مردم نقش «ستون جمره» را داشتند و سنگ هاي برگرفته از مشعر شعور اگرچه به سوي اين ستون هاي بي روح پرتاب مي شد، اما، آمريكا و اسرائيل و انگليس و بقيه مستكبران زورگو را نشانه رفته بودند. در اين ميان برخي از گروه هاي سياسي كه خوشبختانه اندك و كم شمارند، زبان به گلايه گشوده بودند كه عاشورا را سياسي نكنيد! و توضيح نمي دادند اين توصيه! چه تفاوتي با بينش و منش بني اميه و بني عباس و پهلوي ها دارد؟! و اگر اين توصيه كنندگان در قدرت بودند، آيا مانند هارون الرشيدها و رضا خان ها و... بر مراسم عزاي حسيني (ع) نمي شوريدند؟! و عزاداران سالار شهيدان را به خاك و خون نمي كشيدند؟!... مگر مي توان از حسين (ع) و يارانش گفت و يزيديان زمان، يعني آمريكا و اسرائيل را از ياد برد؟ ديروز، سيدحسن نصرالله، در اجتماع ميليوني عزاداران حسيني (ع) در بيروت از زبان حسين بن علي عليه السلام با بوش سخن گفت، او را «دعي بن الدعي» ناميد و هنگامي كه به اتمام حجت با رئيس جمهور آمريكا رسيد، ميليون ها عزادار حسيني (ع) هم نوا با او فرياد «هيهات مناالذله» سر دادند و به قول سيدحسن نصرالله در فرياد خود صادق بودند، چرا كه دو سال قبل، تابستان 2006 و در جريان جنگ 33 روزه با اسرائيل، پايمردي عاشورائيان اين روزها را نشان داده بودند. رهبر حزب الله لبنان با پشتوانه آنچه از عاشورا آموخته و با روح و جان مسلمانان لبنان آميخته است خطاب به آمريكا و اسرائيل گفت؛ اگر بار ديگر به لبنان حمله كنند، پاسخ حزب الله سرنوشت منطقه را تغيير خواهد داد و راست مي گفت، آنجا كه به بوش و اولمرت گفت: شما مي دانيد كه من به آنچه مي گويم عمل مي كنم و عزاداران يكصدا فرياد لبيك يا حسين (ع) سر دادند. خالد مشعل مي گفت؛ انقلاب اسلامي در ايران، نهضت فلسطين را به بستر اصلي كشانده است و راه حسين (ع) را پيش روي مردم فلسطين گشوده است. شهيد خالد اسلامبولي، مجازات كننده انور سادات، در توضيح اقدام انقلابي خود، كربلا را آدرس مي داد و هنگامي كه رئيس دادگاه او را به حمايت بيروني متهم كرد، در پاسخ گفت؛ اگر منظور شما ايران است، ما هيچ رابطه اي با آن نداشته ايم و اگر منظورتان خميني (ره) است، به پيروي از او افتخار مي كنيم و مردم امروز مصر، به گواهي شواهد و قرائن غيرقابل انكار، در بينش و منش به عاشورا نزديك شده اند و... مولاي شهيدمان حسين بن علي (ع) كه عصر عاشوراي سال 61 هجري در ميان يزيديان تنها مانده بود، در عصر كنوني- كه عصر خميني شايسته ترين نام براي آن است- ديگر تنها نيست. گوش كنيد! صداي يا حسين (ع) است كه از جاي جاي جهان اسلام برمي خيزد. پاسخي به نداي «هل من ناصر» فرزند رسول خدا (ص) كه عصر آن روز غم انگيز بي جواب ماند و بعدها در گوش فلك پيچيد و پيچيد تا به عصر خميني رسيد و امروز از چهارگوشه جهان، لبيك مي شنود و به قول امام (ره) «خوشا به حال مجاهدان، خوشا به حال وارثان حسين عليه السلام». آمريكا را به خاطر آوريد. تا همين چند سال قبل با چه غروري به جهان اسلام مي نگريست! بر اين باور بود كه همه جا از آمريكايي ها دستور دادن است و از مردم جهان، شنيدن و اطاعت كردن! امروز را هم با آن روزها مقايسه كنيد و سفر اخير جرج بوش به خاورميانه را به ارزيابي بنشينيد. همه جا با نفرت ملت هاي مسلمان روبرو شد، و با فريادهاي «مرگ بر آمريكا»، «قاتل مسلمانان برو گمشو»، «بوش آدمكش خفه شو» و.... تا آنجا كه اكثر نزديك به اتفاق محافل سياسي و رسانه هاي مطرح آمريكايي و اروپايي، تنها دستاورد سفر بوش به خاورميانه را «افزايش قدرت ايران» ارزيابي كردند و «يوهان هري» در روزنامه اينديپندنت جرج بوش را «اردك لنگ» ناميد. اردك لنگ -LAME DUCK- اصطلاحي است كه آمريكايي ها براي ناميدن آدم هاي دست و پاچلفتي و شكست خورده به كار مي برند آدم هايي كه به قول «يوهان هري» فقط «كواك كواك» مي كنند بي آن كه كاري از آنان ساخته باشد و يا كسي سر و صداي آنها را به حساب آورد. عبرت انگيز آن كه علي رغم اعتراف آمريكايي ها به درماندگي بوش و برخلاف تظاهرات ملت هاي مسلمان عليه حضور وي در منطقه، حاكمان بحرين و امارات به اين «اردك لنگ» نشان لياقت! دادند و با اهداي اين «نشان» به جهانيان نشان دادند كه تا چه اندازه براي ادامه حاكميت تحميلي خود بر كشورهايي كه با زور بيگانگان بر آنها حاكميت يافته اند، بي لياقت هستند. حزب الله روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان شگفتا از اين وضع! آورده است: اى رجال مقتدر! شما گروهى هستيد كه به دانش و نيكى و خيرخواهى شهرت يافته‏ايد، در پرتو دين خدا در دلهاى مردم، عظمت و مهابت يافته‏ايد، شرافتمند از شما حساب مى‏برد و ضعيف وناتوان شما راگرامى مى‏دارد و كسانى كه با شما هم پايه و در جه‏اند بر آنها حق نعمتى نداريد شما را بر خود مقدم مى‏دارند... من بر شما، كه (به سبب سوابق و ايمانتان) برگردن خدا منت مى‏نهيد! مى‏ترسم كه از طرف خدا بر شما عذاب و گرفتارى فرود آيد، زيرا شما به مقام بزرگى رسيده‏ايد كه ديگران دارا نيستند و بر ديگران برترى يافته‏ايد، نيكان و پاكان را احترام نمى‏كنيد در صورتى كه شما به خاطر خدا در ميان مردم مورد احترام هستيد. ... شما به چشم خود مى‏بينيد كه پيمانهاى الهى را مى‏شكنند و با قوانين خدا مخالفت مى‏كنند ولى بيم و هراسى به خود راه نمى‏دهيد. از نقض عهد و پيمان پدرتان به هراس مى‏افتيد، ولى به اينكه پيمانهاى رسول خدا شكسته يا خوار و بى مقدار گشته است هيچ اهميت نمى‏دهيد. افراد كور و لال و زمينگير در كشور اسلامى بدون سرپرست و مراقبت مانده‏اند و بر آنها رحم نمى‏شود، اما شما در خور موقعيت و منزلت خويش كارى نمى‏كنيد، و با كسى هم كه وظيفه خ




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن