تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825922107




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.     صداي عدالت روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان«پوپوليسم: خيزشي براي تشخص» به قلم سوسن شريعتي آورده است: با يك امر بديهي مي توان آغاز كرد: هرتكان و جنبشي هم محصول يك سلسله تغييرات است و هم منجر به يك سري تغييرات مي‌شود. تغييراتي محصول مواجهه آگاهانه يا ناخودآگاهانه با وضعيت‌هاي نامتعارف حوادث غيرمترقبه پيدايش مؤلفه‌هاي جديد و تحول ساختارها. تغييراتي ضروري و محتوم، با موانع بسيار و جذابيت‌هاي بيشمار. تغييراتي كه مي ترساند و اميد ايجاد مي‌كند ويران مي‌كند و مي‌سازد: منشأ خير و زاينده شر. خير و شري كه دو وجه لاينفك هر تحول اجتماعي است و گريز از آن توهم است و كنترل و مديريت آن يك اميد يك پروژه. 1) شرايط پيدايش جنبش‌هاي توده‌اي: جامعه‌شناسان از سه مقوله كرارا سخن مي گويند: ساختارهاي اجتماعي، روابط اجتماعي و بدنه اجتماعي. بدنه به يمن روابطي كه در درون آن ساختارها تجربه مي‌كند واجد موقعيتي مي شود كه همان احساس خودآگاه نوعي تعلق است به يك كليت و نام ديگرش: وجدان جمعي. آشفتگي در درون اين سه گانه و در هم ريختن نظمي كه به تعبير «الن تورن» خود محصول نهادينه شدن نزاع‌هاي اجتماعي پيشين است، به دلايلي چون انقلاب، تحولات اقتصادي، صنعتي شدن، رشد شهرنشيني و... ساختارها را دستخوش دگرگوني مي‌كند بدنه را شكننده مي سازد و روابط را از ضوابط مي اندازد. الف) آشفتگي ساختارهاي اقتصادي: دو آليزم اقتصادي و همزيستي ساختارهاي متعلق به ادوار مختلف كه وجه مميزه جوامع بحران زده يا به تعبيري در حال گذار است يكدستي و يكپارچگي شرايط مادي زيست آحاد يك اجتماع را از ميان برده و زمينه‌ساز نوعي تقابل دنياهاي موازي مي گردد.(روستايي-شهري)، (كشاورزي-صنعتي)، (كارگر-كارفرما)، (حاشيه نشين-متن نشين) و.... تقابلي كه به نوبت، قياس، احساس حقارت، ميل به تشبه و اراده معطوف به تغيير (با خشونت يا اصلاحي) را بر مي انگيزاند. توسعه در چنين جوامعي از آنجا كه محصولاتش را به تساوي تقسيم نمي‌كند از يكسو رشد اقتصادي و پيدايش مراكز جديد توليد در كنار اقتصاد سنتي را به دنبال دارد و از سوي ديگر موجب پيدايش طبقات جديد اجتماعي مي شود طبقاتي كه مراحل آغازين شكل‌گيري خود را مي گذرانند و سازندگان آنان معلق ميان دو دنيا از آگاهي طبقاتي محرومند. طبقاتي با مرزهايي نه چندان روشن داراي موقعيتي شكننده ضربه پذير در برابر مراكز متكثر قدرت و ثروت و بي بهره از همبستگي مطلوب در برابر آن دو. ب) تشتت در قدرت سياسي: بحران مشروعيت قدرت: بحران مشروعيت قدرت مسلط، يكي ديگر از شرايط بروز پوپوليسم است بحراني كه تماميت سيستم نمايندگي را دربر مي گيرد. هنگامي كه نهادهاي اجتماعي سنتي كه نقش تكيه گاه و واسط را ميان مردم وقدرت بازي مي كردند از ميان مي‌روند بي آنكه اشكال جديد تجربه پيوندهاي اجتماعي شكل گرفته باشد، بدنه اجتماعي ضعيف و ضعيفتر مي شود بوروكراسي قوي و قوي تر، دولت بزرگ و بزرگتر و فرد كوچك و كوچكتر. در برابر اين عقلانيت غيرشخصي غول آسا فرد تحقير مي شود، بي‌تأثير مي‌شود، به حاشيه رانده مي شود و در برابر امر عمومي بي تفاوت مي‌گردد. پ) غيبت گفتمان هويت بخش و يكپارچه ساز: غيبت وجه تمثيلي هويت بخش و يكپارچه ساز نيز در جامعه‌ اتميزه و در ميان توده پراكنده خود مي‌تواند به گونه‌اي خود خلاف زمينه ساز شكل گيري آن گردد. درست در هنگامي كه تصور مي شود هيچ گفتماني قادر به تكان دادن اين توده بي حجم و بي شكل و بدبين و گرفتار نيست، نخبگان، ناباورانه شاهد سرزدن گفتماني غالب، وحدت بخش و اميدوار مي گردند. ناسيوناليزم، ناسيونال- سوسياليزم، ايدئولوژي‌هاي بنيادگراي مذهبي هر يك مي‌توانند چنين نقشي را در چنين موقعيت‌هايي بر عهده گيرند و شكل اعتراضي جنبش اجتماعي را وجهي هويتي بخشند. پوپوليزم با بهره برداري سمبليك از برخي نمادهاي اجتماعي و فرهنگي و مذهبي جامعه و تبديل آنها به متافوري‌هاي لازم و ضروري براي حركت مي تواند امكان بسيج را فراهم آورده و تبديل به نيروي فشار سازد. 2) روشها: روش‌هاي مورد استفاده در پوپوليسم را مي‌توان چنين برشمرد: _تكيه بر نوعي حسرت براي نظم از دست رفته گذشته و بازسازي به اشكال سنتي تجمع _ بهره برداري سمبليك از اسطوره هويت بخش و وحدت ارگانيك _ تقابل با دولت گرايي متمركز از طريق افشاي نخبگان(سياسي، اداري و اقتصادي) _ ايده آليزم كردن تصوير توده فعال و پرانگيزه در برابر سيستم و كمرنگ كردن تعارضات طبقاتي و آشتي دادن منافع با تكيه بر يك هويت كلان 3) درك اهداف اين نوع جنبشها: پوپوليسم در نتيجه نوعي مصادره اميد است از سوي گردانندگان آن: اميد به بهره‌مندي از مواهب توسعه، اميد به داشتن سهمي در قدرت و اميد به داشتن هويت. هدف و انگيزه اصلي توده هايي كه موجب شكل‌گيري اين نوع جنبشها مي‌شوند وادار كردن قدرت است به باز تعريف نظم مستقر و كسب توانايي هايي كه بتوانند به يمن آن علايق و منافع خويش را پيش ببرند. علايق و منافعي كه ناديده گرفته شده يا سركوب شده است. براي يافتن چنين تشخصي و اميدواري براي تكيه زدن بر جاي بزرگان او آنان بايد اسباب بزرگي خود را فراهم كند و در غيب نهادهاي تعريف شده و محروميت از ابزارهاي مشروع و قانوني اعمال فشار تنها راه براي او گره خوردن با يك اقتدار مجازي است؛ اقتداري خطرناك چرا كه معطوف به خروج از مجاز و مايل به يافتن تحقق. پوپوليسم وعده دموكراسي است، وعده اي عدالت است، وعده امنيت دوباره است به همه كساني كه از قدرت محرومند، از امكانات بي بهره‌اند و از امنيت ساقطند. پوپوليسم وعده اميد است به انسان نوميد و مضطرب دنياي مدرن براي خروج از آن و اين فقط با تبديل اين وعده ها به پروژه هاي تعريف شده مي توان دموكراسي را از خطر دماگوژي، عدالت را از خطر عقب ماندگي و امنيت را از خطر سركوب و تماميت گرايي نجات داد.  قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «انتخابات لبنان در كشاكش قدرتها» آورده است: انتخابات رياست جمهوري لبنان نزديك به دو سال است كه در صحنه سياسي اين كشور به عنوان يكي از مهمترين موضوعات، مورد توجه احزاب و گروه‌هاي سياسي و همچنين مقامهاي اين كشور قرار گرفته است. از زمان ترور رفيق حريري نخست وزير فقيد لبنان تا صدور قطعنامه 1559 و سپس خروج نيروهاي سوري از خاك لبنان همراه با شكل‌گيري دو بلوك قدرتمند موافقان و مخالفان دولت كه برگزاري اقسام مبارزات سياسي در قالبهاي گوناگون را در پي داشته است، انتخابات رياست جمهوري در صحنه لبنان، مولفه‌اي اساسي بوده است. رقابت سياسي اخير در لبنان زماني به اوج خود رسيد كه دو قطب قدرتمند حاضر در تحولات اين كشور در حال حاضر از يك سو به دنبال تامين منافع ملي و حفظ تماميت ارضي لبنان مي‌باشند و از سوي ديگر سايه برخي ملاحظات و فشارهاي سياسي خارجي را بر سر اقدامهاي خود مشاهده مي‌كنند. به نظر مي‌رسد فضاي سياسي داخلي لبنان اكنون چنان ملتهب و نگران كننده است كه عناصر داخلي از يك سو شتاب زيادي براي توافق و اجماع نظر در خصوص يك فرد براي تصاحب كرسي رياست جمهوري دارند، ولي از سوي ديگر اصرار برخي گروه‌ها بر نامزدهاي خاص تحت فشار مستقيم خارجي، هر نوع توافق و اتفاق نظر را با اما و اگرهايي مواجه ساخته است. اين حوادث در حالي صورت مي‌گيرد كه در عرصه بين‌المللي نيز اين نگراني موج مي‌زند و كشورهاي گوناگون براساس منافع و مصالح خود، در تلاشنند ضمن بهره‌گيري از ظرفتهاي موجود در اين عرصه، به نقش آفريني بپردازند اين فضاي مشوش تا آنجا جلو رفته كه در حال حاضر دبير كل سازمان ملل نيز خود را به خاك لبنان رسانيده تا بتواند از اهرم يك نهاد بين‌المللي براي آرامش سياسي و همچنين در صورت امكان، تاثيرگذاري در انتخاب فرد مورد نظر حداكثر استفاده را بنمايد. بازي انتخابات در عرصه لبنان با وجود تمامي فشارها و دخالتها باز هم در دستان عناصر داخلي است واكنون برخي افراد صاحب مقام در حال ارايه فهرست‌هايي براي ايجاد وفاق و ائتلاف راهگشا هستند، لذا بايد با گذر زمان ديد در فاصله چند روز مانده به پايان وقت قانوني، چگونه اين گره كور به دست مردان سياست علاقه‌مند به لبنان گشوده مي‌شود. اگرچه بسياري بر اين باورند كه قدرت متعرض خارجي، براي اعمال نظر تنومند و نيرومند است، ولي تاريخ تحولات لبنان در دو دهه اخير نشان داده نيروهاي اصيل داخلي، هميشه صحنه گردان اصلي حوادث و تحولات هستند.  سياست روز - «تاملي بر اجلاس مجالس آسيايي در تهران» عنوان سرمقاله امروز روزنامه سياست روز به قلم قاسم غفوري است كه در آن آمده است: تهران، امروز ميزبان روساي مجالس آسيايي است. حضور روساي مجالس و هيات‌هاي پارلماني اكثر كشورهاي آسيايي بيانگر اهميت اين اجلاس و جايگاه ايران در ميان كشورهاي قاره كهن مي‌باشد. از اهميت قوه مقننه همان بس كه در نظام تمام كشورها - شامل رياستي، پارلماني و تركيبي - اعضاي مجلس از سوي مردم تعيين مي‌شوند لذا به حق، از آنها با نام منتخبين ملت‌ها ياد مي‌شود. اين در حالي است كه در بسياري از كشور نخست‌وزير و رئيس جمهور با راي مستقيم مجلس انتخاب مي‌شوند و در اكثر كشورها حق استيضاح و عزل رئيس جمهور براي مجلس در نظر گرفته شده است. بر اين اساس نشت مجالس آسيايي با محوريت تهران مي‌تواند از چند منظر قابل تامل باشد: 1 - برگزاري اجلاس مجالس آسيايي كه به نوعي مي‌توان آن را همگرايي بزرگ در قاره كهن دانست مي‌تواند نقطه عطفي براي تبادل اطلاعات و قوانين و دستاوردهاي كشورها در ارائه و تصويب قوانين باشد. 2 - نشست تهران فرصتي است تا جمهوري اسلامي ايران ديدگاه‌هاي خود را در قبال اصول و باورهاي عدالت‌محورانه و آزاد انديشانه مطرح كند و گامي ديگر براي ارائه آنها به جهانيان بردارد. در حالي كه در چارچوب ديپلماتيك تهران توانسته به اين مهم در بسياري از كشورها دست يابد، از طريق تعاملات مجالس نيز مي‌توان اين امر را اجرايي كرد كه به دليل گرايش كشورها به اصول عدالت محورانه، تاثير بسياري بر جايگاه ايران در معادلات جهاني خواهد داشت. 3 - در دنياي امروز در كنار دستگاه سياست خارجي ديپلماسي پارلماني عنصري مهم براي اجراي اهداف سياست خارجي كشورها مي‌باشد. رايزني‌هاي هيات‌هاي پارلماني با ساير كشورها بويژه كشورهاي آسيايي مي‌تواند اولا خنثي كننده تهديدات غرب، آمريكا و رژيم صهيونيستي در مجامع بين‌المللي باشد كه نمود آن را در عملكرد مثبت مجلس در پرونده هسته‌اي مي‌توان مشاهده كرد. استيضاح رئيس جمهور اندونزي در مجلس اين كشور به دليل راي مثبت به قطعنامه 1747 شوراي امنيت نمونه موفقي از ديپلماسي پارلماني كشورمان مي‌باشد. ثانيا در شرايطي كه قراردادها و توافقات ميان كشورها بايد در مجالس آنها تصويب شود، ديپلماسي پارلماني مي‌تواند روند توسعه مناسبات و نيز اجرايي شدن توافقات تهران با ساير كشورها را اجرايي كند. 4 - نكته مهم آنكه نشست تهران بار ديگر نشان داد كه برخلاف خواست غرب نه تنها ايران منزوي نشده بلكه جهانيان بيش از پيش بر نقش آن در معاملات منطقه‌اي و جهاني تاكيد و بر حضور آن در عرصه جهاني اصرار دارند. در دنياي امروز از شاخصه‌هاي جايگاه جهاني كشورها برگزاري اجلاس‌ها مي‌باشد. در مجموع نشست روساي مجالس آسيايي فرصتي براي تعامل و نزديكي بيشتر كشورهاي آسيايي است كه مي‌تواند در توسعه ديدگاه هاي عدالت محورانه و آزاد انديشانه در بزرگترين قاره جهان نقش بسزايي ايفا كند. اين تعاملات مي‌تواند ر كنار فعاليت‌هاي سياسي برگ ديگري از رويكرد آسيا به دوري از غرب باشد كه با اجماع همگاني صورت مي‌گيرد. چنانكه شركت كنندگان در اجلاس تهران نيز بارها تاكيد كرده‌اند آمريكا و غرب در آسيا منزوي شده‌اند و كشورها منطقه براي همگرايي ميان يكديگر فعال‌تر شده‌اند تا با سياست‌هاي توسعه طلبانه و استعمار گونه غرب كه بعضا با قوانين بر جاي مانده‌اند دوران گذشته اجرا مي‌شود مقابله كنند. مرد‌م‌سالاري روزنامه مردم‌سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان «آمريكا و چشم‌انداز بحران سياسي پاكستان» به قلم نادعلي باي آورده است: جان نگروپونته قائم مقام وزارت خارجه آمريكا كه د روز 16 نوامبر 2007 وارد اسلام‌آباد پايتخت پاكستان شده بود، در ديدار دو روزه خود از اين كشور با ژنرال «پرويز مشرف» رئيس جمهوري و برخي ديگر از شخصيت‌هاي سياسي پاكستان ديدار كرد و حتي با رهبران ارشد احزاب سياسي مخالف دولت از جمله «بي‌نظير بوتو» گفت و گوي تلفني داشت. اين سفر در واقع مديريت بحراني است كه اخيرا با لغو قانون اساسي و اعلام حالت فوق‌العاده در اين كشور اعلام شده است. ژنرال مشرف در 4 نوامبر جاري به بهانه تاكيد بر مقابله با افراط‌گرايي و تهديد‌هاي فراروي پاكستان با تعليق قانون اساسي اين كشور، در پاكستان وضعيت فوق‌العاده اعلام كرد. بوته به مدت يك هفته در ناحيه «ديفنس» شهر لاهور در بازداشت خانگي به سر مي‌برد و روز 16 نوامبر مقام‌هاي ايالت پنجاب، بازداشت وي را لغو كردند. در 17 نوامبر بي‌نظير بوتو تلفني با «جان نگروپونته»، قائم مقام وزارت امور خارجه آمريكا درباره مسايل جاري پاكستان گفت و گو كرد. رهبر حزب مردم پاكستان در اين گفت و گو خواستار تحت فشار قرار دادن ژنرال مشرف از سوي آمريكا براي لغو وضعيت فوق‌العاده و كناره‌گيري سريع وي از فرماندهي ارتش شده است، وي چنين درخواستي را نيز قبلا از كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا كرده بود. آمريكا اميدوار است كه ژنرال مشرف در روزهاي آتي از فرماندهي ارتش كناره‌گيري و زمينه را براي برگزاري انتخابات شفاف فراهم كند. بسياري در درون كنگره آمريكا و جامعه بين‌المللي پاسخ بوش به رويدادها در پاكستان را به عنوان رفتاري ملايم با رئيس جمهور مشرف تلقي مي‌كنند. تحليلگران سازمان‌هاي اطلاعاتي آمريكا تمركز خود را بر روي تداوم و يا عدم وفاداري افسران نظامي پاكستان به مشرف معطوف كرده‌اند. با اينكه رئيس جمهور مشرف به دليل اعلام وضعيت اضطراري در ابتدا به شدت محكوم شد، اما حكومت ايالات متحده هيچ قصدي ندارد كه با قطع كمك‌ها پشت او را خالي كند. تحليل‌گران ديگري هشدار مي‌دهند كه پشتيباني از مشرف به حدي ريزش داشته كه احتمال بركناري قهر‌آميز او وجود دارد. مقامات ايالات متحده همچنين بر اين باورند كه بوتو در حال رقابت با همتاي خود در رهبري مخالفان، نواز شريف است كه وجهه‌اي شديد‌تر عليه مشرف اتخاذ كرده است. معاون وزير امور خارجه نگرو پونته پيش از سفر 17 نوامبر خود به پاكستان در مشاوره خصوصي از بوتو خواسته كه با احتياط عمل كند. پيام بوتو گوش‌هاي شنوايي در محافل واشينگتن دارد او از نزديكان هيلاري كلينتون است. طي رويدادهاي آتي اين امر مي‌تواند منبع نيرو براي او و هرچه پيچيده‌تر كردن وضعيت براي بوش باشد. با اين وجود پاكستان اميدوار به مشرفف و نگران بوتو است. با توجه به مطالب فوق، هم‌اكنون تحولات پاكستان به سمت و سويي مي‌رود كه بوش در برابر اقدامي كه موقعيت مشرف را به خطر بيندازد مقاومت خواهد كرد. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان هم‌انديشي انديشمندان اصلا‌ح‌طلب جهان اسلا‌م آورده است: همايش <گفت‌وگوهاي ايران و عرب؛ نگاه مصري، نگاه ايراني>، فرصتي است در برقراري پلي ارتباطي بين انديشمندان دو سوي خاورميانه كه يكي در مرزهاي شرقي اين منطقه هويت شيعي- ايراني خود را حفظ مي‌كند و ديگري در مرزهاي غربي آن، اصالت سني- عربي را. اين همايش از آن‌رو حائز اهميت است كه انديشمنداني خارج از گردونه قدرت و با دغدغه‌هاي روشنفكري با يك دغدغه پشت ميز مذاكره نشسته‌اند كه آن اصلا‌حات است. همين كه متفكران ايران و مصري در نقطه ثقل اصلا‌حات، همخواني نظري و بنياني يافته‌اند، گوياي آن است كه در جهان اسلا‌م طرفداران اصلا‌حات به زباني مشترك دست مي‌يابند كه اولين ثمره‌اش رساتر‌شدن صداي ميانه‌روها و اعتداليون در فضايي است كه طنين فرياد تندروها، نواي قدرتمند حاضر در صحنه است. اصلا‌ح‌طلبان ايران آنگاه كه قدرت را در دست داشتند با پيگيري سياست تنش‌زدايي و اعتمادسازي سنگ بناي ابهام‌زدايي از نيات طرفين در حضور فعال در عرصه منطقه‌اي را گذاشتند و حال كه در حاشيه رخت پهن كرده‌اند، به نياز ضروري منطقه به دموكراسي اشاره مي‌كنند كه لا‌زمه آن برقراري پيوند بين انديشمندان دو كشوري است كه دولت‌هاي آن رابطه كامل سياسي- ديپلماتيك با يكديگر ندارند. به ديگر سخن، آنچه اصلا‌ح‌طلبان با همايش اخير خود به اثبات رساندند، <ضرورت ديالوگ منطقي> بود، نه اينكه سران دولت ايران بارها آمادگي دولت قاهره براي بازگشايي سفارت ايران در قاهره را طلب كنند و دولت مصر پيش نيازهايي را روي ميز ببرد كه بر تغيير نام خيابان خالد اسلا‌مبولي تاكيد مي‌كند. آنچه مذاكراتي از اين دست مي‌آفريند، مفاهماتي است كه سطح آن از ناز و نيازهاي سياسي سران قدرت فراتر مي‌رود و عمق آن به ضرورت بازدارندگي در برابر< استراتژي كاملا‌ سنجيده‌اي كه براي شكل دادن و بسط بحران در منطقه دارد> رسوخ مي‌كند. سيد‌محمد خاتمي رئيس موسسه بين‌المللي گفت‌و‌گوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در ديدار با استادان و محققان مصري حاضر در همايش، خاورميانه را بحراني‌ترين منطقه عالم خواند كه <استراتژي كاملا‌ سنجيده‌اي براي شكل دادن و بسط بحران در منطقه وجود دارد و حتي زمينه‌سازي براي ايجاد جنگ‌هاي مذهبي و طائفي براي تحقق همين مساله است.> چنين زنگ خطري متفكران دو‌سوي خاورميانه با دو هويت مذهبي- نژادي متفاوت را به چاره‌انديشي فرا مي‌خواند تا منطقه مياني <اعتدال> در دو‌سوي <افراط‌گرايي مذهبي و ناسيوناليستي> را فربه‌تر و حوزه اثربخشي آن را قوي‌تر كند. چنين دورانديشي حساب‌شده‌اي، موانع سياسي فراروي عادي‌سازي روابط تهران- قاهره را كم‌رنگ‌تر مي‌كند و تلا‌ش‌ها در حوزه غيررسمي را شتاب بيشتري مي‌بخشد؛ چنانكه خاتمي گفته است: <‌در دوره رياست‌جمهوري‌ام تلا‌ش شد كه روابط ايران و مصر بهبود يابد؛ البته موضع نظام نيز تحقق همين امر بود. فكر مي‌كنم مقدمات خوبي در اين زمينه فراهم شد و مي‌توان با تداوم آن سياست، به نتايج خوبي دست يافت و گره از مناسبات فرو بسته باز كرد.> بر همين منطق مسلم، مي‌توان همسويي متفكران عرب در اعتماد‌سازي رفتار ايران در ديگر حوزه‌ها را نيز افزود؛ خاصه اينكه انديشمندان عربي توان شكل‌دهي به افكار عمومي جهان عرب را داشته و اين خود مي‌تواند در چگونگي مواجهه با مقوله پرونده هسته‌اي ايران اثربخش باشد. مصر يكي از ايستگاه‌هاي رايزني درباره برنامه هسته‌اي ايران براي جهان غرب است و در شكل‌دهي ائتلا‌ف ديپلماتيك در مواجهه با برنامه‌هاي اتمي ايران نقش بسزايي ايفا مي‌كند. همبستگي روزنامه همبستگي در سرمقاله امروز خود با عنوان كتاب در خودش اسير است به قلم پونه ندائي آورده است: هفته كتاب يكي از همان بهانه‌هاي خوبي است كه براي چند روز، فكر كتاب و كتاب‌خواني را در اذهان مردم بيدار مي‌كند. فرقي نمي‌كند كه اين جشن فرهنگي از سوي دولت يا هر نهاد ديگري برگزار شود. مهم اين است كه موضوع كتاب همواره در تاريك‌روشناي تاريخ ايران مورد توجه همگان بوده است، اما اين حس ابتدايي كه: <كتاب بهترين دوست انسان است> مدت‌هاست كه در حد يك جمله زيبا باقي مانده است.به راستي مفهوم زيباي اين جمله در خود جمله مانده است. گويي خود كتاب هم در همين جمله زيبا اسير مانده است. حال كه بهانه انديشيدن به كتاب با برگزاري هفته كتاب در سراسر كشور به كوشش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شكل گرفته بر ما مطبوعاتي‌ها است كه بار ديگر با نگاهي اميدوارانه به اين جريان فرهنگي بنگريم و پرسش‌هاي خود را از مسؤولان مطرح كنيم. گرچه ناشران بسياري در ركود صنعت نشر ايران دچار خسران و نااميدي شده‌اند، اما هنوز با تعامل و همفكري با دست‌اندركاران سياست‌هاي كلان فرهنگي كشور بايد براي نجات اين صنعت با ارزش كوشيد. هفته كتاب در شكل نمادين خود فرصتي است براي تامل در بحث كتاب. برگزاري ‌نمايشگاههاي مختلف كتاب در سراسر كشور، اهداي كتابخانه‌هاي شخصي و همايش‌هاي آسيب‌شناسي كتاب تنها يك روي سكه است.روي ديگر سكه يأس و نااميدي زنجيره‌ نشر در فضاي مبهم كنوني است، نويسنده، ناشر، كتاب‌فروش، مشتري و از همه مهم‌تر دولت كه خود را متولي و جهت‌دهنده كتاب در كشور مي‌داند و به حق اراده آن در شكل‌گيري مناسبات صنعت نشر در ايران موثر است، همه به نوعي در برابر چشم‌اندازي مبهم قرار گرفته‌اند. آيا در فصل تازه‌اي كه با عنوان هفته كتاب ورق خورده است شاهد رفع تنگناهاي اين صنعت زخم خورده خواهيم بود؟ تنگناهاي كتاب در سال‌هاي اخير بارها به گوش همگان رسيده است. وجود بيش از هشت‌هزار ناشر در ايران كه در سال‌هاي اخير با استفاده از كاغذ دولتي، كتاب‌هاي مفيد و نامفيد خود را به بازار نشر عرضه كرده‌اند و ريزش ناشران سياهي لشگر به خاطر متوقف شدن يارانه دولتي يكي از روزنه‌هاي اميدي است كه نويد آن را مي‌دهد كه در آينده نه چندان دور حدود دويست يا سيصد ناشر فعال كه به صورت حرفه‌اي و بدون اتكاء به يارانه‌هاي دولتي كتاب چاپ مي‌كنند در گردونه نشر ايران باقي بمانند. زيرا ناشران حرفه‌اي مي‌دانند كه فرق كتاب و كتاب‌سازي چيست. بنابراين سرمايه مادي و معنوي خود را صرف كار بيهوده و چشم‌پركن نمي‌كنند، اما همين ناشران حرفه‌اي امروز با مشكلات ديگري دست به گريبان هستند. آنها ضمن اين كه روي پاي خود ايستاده‌اند و كتاب‌هايي را كه به نظر خود براي خوانندگان ايراني مفيد است آماده چاپ مي‌كنند، اما كتاب‌هايشان در صف طولاني صدور مجوز باقي مي‌ماند و يا اگر از مميزي عبور كند به سختي به فروش مي‌رسد زيرا زنجيره‌ نشر ايران همواره حلقه‌هاي از هم گسسته‌اي داشته و دارد. نخست نبود فرهنگ كتاب‌خواني در ايران است و ديگر توزيع نامناسب كتاب كه متاسفانه اين كالاي ارجمند كم‌تر به شهرستان‌ها مي‌رسد. حال بماند كه جوانان مشتاق شهرهاي دور افتاده و حتي نقاط محروم كه بيش از جوانان پايتخت‌نشين به دنبال خواندن هستند كتاب مورد علاقه خود را به دست نمي‌آورند و همواره از نشريات و مطبوعات چاپ پايتخت به دور هستند. بسياري از همين جوانان محروم‌نشين را مي‌شناسم كه براي استفاده از يك نشريه و يا كتاب با پاي پياده خود را به شهر مي‌رسانند تا برگ زرين كتاب يا نشريه‌اي را در كتابخانه عمومي بخوانند گرچه خريد بسياري از نشريات از سوي نهاد كتابخانه‌هاي عمومي متوقف شده است و باز كتابخانه‌هاي عمومي نيز از اين نظر فقير مانده‌اند. چه خوب است كه در هفته كتاب و يا مناسبت‌هايي از اين دست به طرح‌هايي كه ناشران و يا سردبيران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي كتاب‌رساني به نقاط محروم كشور ارايه داده‌اند توجه شود.به نظر مي‌رسد معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دور تازه فعاليت خود چنان‌كه از سخنان محسن پرويز، معاون فرهنگي وزارتخانه برمي‌آيد نظر به آراء و انديشه‌هاي بخش خصوصي انداخته‌ است. گويا معاونت مذكور در دور تازه، خود را فارغ از همياري و اظهارنظر صاحبان فكر و نشر نمي‌داند. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه همواره متولي فرهنگ بوده است انتظار مي‌رود كه به تمامي بحث‌هاي مرتبط با حوزه كتاب به طور همزمان رسيدگي كند.كمك به ايجاد فرهنگ كتاب‌خواني، آزاد كردن و يا حداقل جواب فوري دادن به كتابهاي ناشران، رسيدگي به طرح‌ها و نظرات ناشران و نويسندگان براي ارتقاي كتاب و كتابخواني، بهبود نظام توزيع و .... كارهاي عظيمي است كه از عهده بخش خصوصي به تنهايي برنمي‌آيد و دولت براي رساندن ارج و قرب كتاب به وضعيتي بهتر از امروز، بايد در سياست‌هاي اين بخش مهربانانه‌تر از اين بازنگري كند. چه اشكالي دارد كه وقتي پاي كتاب به ميان مي‌آيد سياست و مهرباني را به هم گره بزنيم؟ چنان‌كه در كشورهاي پيشرفته ارج و قرب كتاب، نويسنده و پديدآورنده آن بر همه مناسبات ديگر مي‌چربد.  جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان آمريكا; تقويت حضور در عراق آورده است: پنتاگون وزارت دفاع آمريكا براي خروج 30 هزار نيروي نظامي از عراق تحت فشار قرار گرفته است . اين تعداد نيرو دقيقا همان رقمي را پوشش مي دهد كه بوش و دستيارانش براي اعزام فوري آنها در نيمه اول سال 86 اصرار مي ورزيدند و معتقد بودند كه با تقويت حضور نظامي آمريكا خواهند توانست به اوضاع امنيتي عراق سروسامان ببخشند ولي حتي از اين نيروها نيز معجزه اي برنيامد و معلوم شد كه بوش حتي مردم آمريكا را هم فريب داده است . با آشكار شدن ناكامي پنتاگون در تابستان گذشته اكنون محافل دمكرات در مجلس نمايندگان و سنا از بوش خواسته اند كه زمينه هاي عملي براي بازگشت اين تعداد از نظاميان آمريكا را از عراق فراهم كند تا فرصتي براي تفاهم پيرامون بودجه هاي درخواستي بوش براي اداره جنگ در عراق فراهم شود. پنتاگون از كنگره درخواست حدود 200 ميليارد دلار بودجه براي سال آينده ميلادي كرده است . اگر اين رقم تصويب شود جنگ عراق دستكم 700 ميليارد دلار براي ماليات دهندگان آمريكائي خرج برداشته و اين درحاليست كه هيچگونه چشم اندازي براي پايان جنگ وجود ندارد و حتي سخن از ارائه جدول زماني براي خروج نظاميان از عراق هم جدي تلقي نمي شود. اگرچه نومحافظه كاران در تامين اهداف خود در عراق با ناكامي مطلق مواجه شده اند ولي كاخ سفيد ناچار است براي كاهش فشارها از جانب افكار عمومي و كنگره عليرغم تمايلات خود رفتار كند و 30 هزار نظامي خود را از عراق باز گرداند . اين اقدام براي بوش و دستيارانش يك شكست بزرگ حيثيتي محسوب مي شود چرا كه وي براي اعزام همين تعداد نيرو به عراق در ابتداي سال جاري اصرار زيادي به خرج داد و ادعا كرد كه اعزام 30 هزار نيروي تازه نفس مي تواند موفقيت هاي فراواني را براي آمريكا در جهت افزايش ضريب امنيتي و بالا بردن ميزان آرامش و امنيت در عراق به ارمغان آورد وتروريستها را منزوي كند لكن بعدا معلوم شد كه تروريستهاي مورد اشاره توسط اشغالگران آموزش ديده و تجهيز شده اند و هرج و مرج در عراق توسط نظاميان آمريكائي و شركتهاي باصطلاح امنيتي آمريكا ايجاد شده و به آن دامن زده شده است . پنتاگون اكنون مجبور است تعداد نظاميان آمريكائي را از 176 هزار نفر به 140 تا 145 هزار تن كاهش دهد . بدين ترتيب تعداد تيپ هاي آمريكائي مستقر در عراق از 20 تيپ به 15 تيپ كاهش خواهد يافت . اين عقب نشيني از ديماه آينده آغاز مي شود و طي 6 ماه تا تيرماه سال آينده ادامه خواهد يافت . بدين ترتيب نومحافظه كاران حتي در باز گرداندن نيروهاي اضافي هم تعلل مي كنند چرا كه همين تعداد نيروي جديد را ظرف مدت يكماه به عراق اعزام كردند ولي فرايند بازگشت آنها 6 ماه به طول خواهد انجاميد. محافل تصميم گيرنده در حزب جمهوريخواه به بوش و دستيارانش هشدار داده اند كه براي ترميم چهره و كاهش سطح اعتراضات عمومي و مخالفت دمكراتها در كنگره ناچارند از عملكرد گذشته دست بردارند و يا دستكم در آن تجديدنظر كنند تا بلكه از شدت فشار افكار عمومي كاسته شود و نامزد جمهوريخواهان در انتخابات رياست جمهوري از موضع قابل دفاعي برخوردار شود. گمانه زنيها نشان مي دهد كه دمكراتها در انتخابات رياست جمهوري از موضع مناسبتري برخوردارند و رقباي آنها پيشاپيش بخاطر جنگ عراق و افغانستان در شرايط غيرقابل قبولي رنج مي برند و احتمال پيروزي جمهوريخواهان در انتخابات آينده در پائين ترين حد ممكن قرار دارد و شانس موفقيت ناچيزي دارند. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه اخيرا برخي نظاميان بازگشته از عراق به جرگه مخالفان بوش پيوسته اند و حتي بعضي از بازماندگان قربانيان نظامي آمريكا پرچمدار مبارزه براي بازگرداندن نظاميان از عراق شده اند و دمكراتها عمدا از اين فرصت براي تحت فشار قرار دادن بوش و در نتيجه كسب اعتبار براي جناح خود سواستفاده مي كنند. نبايد از نظر دور داشت كه حتي دمكراتها در ماجراي عراق جزو متهمين اين پرونده محسوب مي شوند. تصميم تجاوز نظامي به عراق در مجلس نمايندگان وسنا با اكثريت آرا صورت گرفت و دمكراتها مخالفت قابل ذكري با اصل اشغال عراق نداشتند. لكن با آشكار شدن آثار شكست و ناكامي و ناتواني ارتش آمريكا در عراق با زيركي در جبهه مخالفين قرار گرفتند و با همين شگرد سياسي ـ تبليغاتي توانستند اكثريت كرسي هاي نمايندگي در مجلس نمايندگان و سنا را به خود اختصاص دهند. دمكراتها با اعمال فشار بر كاخ سفيد براي اعلام جدول زماني جهت خروج نظاميان آمريكائي از عراق چهره اي ضد جنگ به خود گرفته اند و سعي دارند از همين فرصت براي ورود به كاخ سفيد استفاده كنند. درحاليكه كمتر از يكسال به انتخابات رياست جمهوري آمريكا باقي مانده نظرسنجي ها دقيقا به زيان جمهوريخواهان ارزيابي شده است . براساس نظرسنجي مركز تحقيقاتي دانشگاه « هاروارد » 77 درصد مردم آمريكا معتقدند كشورشان از « بحران رهبري » رنج مي برند و از هر ده نفر آمريكائي 8 نفر معتقدند آمريكا رو به زوال و نابودي مي رود مگر آنكه رهبران آمريكا تغيير كنند! اگرچه بنظر مي رسد كه اينگونه نظرسنجي ها در مسيري هدايت شده و با اهداف روشني صورت مي گيرد ولي تا حدود زيادي بيان كننده نقطه نظرات جامعه آمريكا تلقي مي شود. از جمله مي توان به افول ستاره اقبال جمهوريخواهان و شكست مطلق بوش در آخرين فرصتهاي رياست جمهوري وي پي برد. اين همان نكته اي است كه اگر چه رقباي بوش مطرح مي كنند ولي حاميان وي نيز از آن غافل نيستند! اصرار به خروج تدريجي 30 هزار نيروي نظامي از عراق دقيقا با همين انگيزه صورت مي گيرد كه اعتبار سياسي ـ تبليغاتي جمهوريخواهان در آمريكا تا حدودي ترميم گردد و بهانه هاي تبليغاتي عليه بوش از رقبايش گرفته شود. در چنين شرايطي نمايندگان كنگره براي تعيين جدول زماني خروج نظاميان آمريكائي از عراق اصرار مي ورزند لكن بعيد به نظر مي رسد كه بوش و دستيارانش بجز همين اقدامات مجدد براي باز گرداندن نظامياني كه از آنها معجزه اي رخ نداد كار ديگري در جهت كاهش نظاميان در عراق انجام دهند . بعلاوه اكنون روشن شده است كه حدود 180 شركت باصطلاح امنيتي با بكارگيري دستكم 45 هزار نظامي و عناصر امنيتي سرگرم تامين اهدافي هستند كه از پنتاگون ارتش آمريكا و سازمان « سيا » برنيامده است . اين بدان معني است كه حتي باكاهش تعداد نظاميان آمريكا همچنان سرگرم افزايش ابعاد حضور خود در عراق است و اعلام كاهش نفرات ارتش آمريكا در عراق صرفا جنبه مصرف داخلي و يا مصرف انتخاباتي ـ تبليغاتي دارد كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان فرصتي براي انصاف ورزيدن به قلم مهدي محمدي آورده است: اين چندان در ميان اهل سياست خصوصا از نوع اصلاح طلب آن معمول نيست، اما ديروز دو تن از چهره هاي بسيار شاخص جبهه مخالف اصولگرايي ناچار ديپلماسي هسته اي دولت نهم را به دليل دستاورد بزرگ و بسيار باارزش آن در همكاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي، ستودند. سيدمحمد خاتمي و سيدكمال خرازي رئيس جمهور و وزير خارجه دولت اصلاحات در اقدامي كه بايد آن را به حساب صداقت آنها گذاشت، اذعان كرده اند دستاوردي كه به سبب محتواي گزارش اخير محمد البرادعي نصيب ايران شده، موفقيتي است كه جز ايستادگي دولت نهم علت ديگري نداشته است. ايستادگي كه رئيس دولت نهم البته آن را مولفه اي از ايستادگي رهبري و مردم خوانده است. ديپلماسي هسته اي دولت نهم تا امروز يكي از مهم ترين مجاري تاخت و تاز منتقدان ناصح و عيب جو- هر دو- عليه اصولگرايان بوده است، اگرچه بزرگان جبهه مخالف اصولگرايي همواره از ورود به يك بحث صريح و شفاف در اين باره طفره رفته اند، اما رئوس انتقاد آنها عليه اين نوع خاص از ديپلماسي اكنون از فرط تكرار به كليشه مي ماند و چيز پنهاني درباره آن باقي نمانده است. خلاصه بسيار فشرده و در عين حال دقيق آن انتقادها اين است كه گفته مي شود سياست خارجي دولت اصولگرا «پرهزينه و كم دستاورد» است و ادامه اين روند نه تنها كشور را به درون بحران هاي عميق پرتاب خواهد كرد بلكه خسارت هايي به بار خواهد آورد كه ديگر تا سال ها نمي توان آنها را جبران نمود. در سوي مقابل اصولگرايان استدلال مي كنند اتفاقا اين سياست خارجي برخي از اصلاح طلبان بوده كه تقريبا بدون دستاورد، امتيازهايي بزرگ به دشمنان كشور واگذار كرده و هزينه هايي كلان روي دست كشور گذاشته است. حالا بزرگان اصلاح طلب به جمع ستايندگان مشي اصولگرايانه در سياست خارجي- به ويژه پرونده هسته اي- پيوسته اند. آيا معناي چنين ديدگاهي آن است كه اصلاح طلبان كم كم در حال ايمان آوردن به محاسن اعمال اقتدار و ايستادگي در مقابل دشمنان هستند و بالاخره تكليف آن گزاره هاي ظاهرا جدلي الطرفين چه مي شود؟ استفاده از متدي كه آن را در تحليل تاريخي «مقايسه وضعيت» مي نامند روش خوبي است تا بتوان به نفع ديپلماسي هسته اي دولت اصولگرا استدلال كرد اگرچه با استفاده از روش هاي بسيار متنوع ديگر هم كم و بيش مي توان به اين نتيجه رسيد. اولين نكته اي كه بايد دقيقا به آن توجه كرد اين است كه سابقه و محتواي ديدگاه هاي ابراز شده توسط اصلاح طلبان نشان مي دهد براي آنها فناوري هسته اي- خصوصا فناوري غني سازي اورانيوم- اصالتي ندارد و مي توان از آن در مقابل «ارتقاء روابط با غرب»- كه كاملا اصيل و حياتي پنداشته مي شود- صرف نظر كرد. نويسنده اين سطور اكنون مجالي براي ورود به جزئيات ندارد- و مصلحت نيز ورود به بعضي سوابق تاريخي را اقتضا نمي كند- ولي به سادگي مي توان به ياد آورد كه چگونه برخي از آقايان از روز اولي كه توانايي فني كشور را چندان جدي نمي گرفتند ولي بعد هم كه در اثر تاييدات مكرر آژانس ناچار از اذعان به آن شدند، باز هم آماده بودند ارزان و بي دغدغه آن را پيش پاي آنچه بهبود روابط با اروپا مي خواندند قرباني كنند. درست به همين دليل از مقطع نوامبر 2004 به بعد، مذاكرات هسته اي با تروئيكاي اروپا عملا بدل به گفت وگوهاي ارتقاء روابط در چارچوب توافقنامه پاريس شد و اگر نبود اينكه سر اين رشته واقعا جاي ديگري است و اگر ديپلمات هاي اصلاح طلب به اندازه كافي اختيار داشتند تا حالا شايد چيزي شبيه بسته مشوق هاي اوت 2005 جايگزين فناوري شده بود كه در نطنز وجود دارد. نكته دوم به تامل در معناي دقيق آن چيزي برمي گردد كه اصلاح طلبان آن را واقع گرايي در سياست خارجي مي خوانند. اين اصطلاح دهان پركن از جمله آن مواردي است كه نياز به راززدايي دارد. دقت در مجموعه ادبيات ديپلماسي به اصطلاح واقع گرا كه عمدتا توسط اصلاح طلبان توليد شده نشان مي دهد خوب اگر توجه كنيم مقصود آنها از واقع گرايي در واقع جز اين نيست كه برتري بلامنازع قدرت سياسي و نظامي آمريكا در جهان «به عنوان يك واقعيت» و اصل اساسي در تعامل با دنياي خارج پذيرفته شود و بعد تمامي ديپلماسي خود را بر دوش آن استوار كنيم. بر اين مبنا به طور طبيعي هر نوع ديپلماسي كه درصدد به چالش كشيدن هژموني آمريكا باشد و پيروزي بر آن را امري محتمل بداند، «متهورانه»، «آرمانگرا» و «تبليغاتي» خوانده مي شود. از ديد اصلاح طلبان ساختمان هر نوع ديپلماسي را بايد بر اين فرض بنا نهاد كه آمريكا قدرت اول و آخر جهان است و تلاش براي تفوق بر آن جز طلب روزي ننهاده كردن و بيهوده خود را به ميانه بازي بي سرانجام افكندن نيست. به همين دليل است كه آقايان هرگز حاضر نشدند در مذاكرات خود با غرب، سرنوشت پرونده هسته اي را به ديگر پرونده هاي منطقه اي- كه ايران در آنها نسبت به آمريكا دست بالا دارد- گره بزنند و از قدرت منطقه اي بي بديل ايران به عنوان اهرمي قدرتمند در چانه زني هاي ديپلماتيك استفاده كنند. فرض مستتر در اين نوع نگاه به فرايندهاي حاكم بر جامعه جهاني اين است كه گويي جهان از فرداي روز پايان جنگ جهاني دوم قدمي جلوتر نيامده و قدرت آمريكا نيز روي يك نمودار مستقيم الخط با شيب مثبت روز به روز فزوني يافته است؛ متقابلاً از اين سو نيز گويي كه ايران هنوز همان كشور نحيف و بي سرمايه اي است كه بايد حد خودش را بشناسد و به آنچه «بزرگترها» به آن مي دهند قناعت كند تا مبادا دردسر درست شود. اين چنين خطي ديدن روند تحولات بين المللي و نگاه كم عمق به توانايي ها و مشكلات خود و دشمن، بيش از آنكه ساده انگاري باشد خودفريبي است. خاورميانه پس از 11 سپتامبر چنان تغيير شكل داده كه امروز آمريكا در رسمي ترين و بالاترين سطوح ممكن به نفوذ غيرقابل چشم پوشي ايران در آن اذعان دارد و از ده ها مسير به دنبال يافتن روشي براي كشاندن ايران به مسير همكاري با خود است. امكان پيروزي بر آمريكا و تغيير دادن معادلات به نفع خود اكنون براي ايران «واقعيتي است كه اتفاق افتاده» نه چيزي كه تازه بخواهيم درباره احتمال يا عدم احتمال آن در آينده سخن بگوييم. در داخل ايران شايد هنوز بعضي به اين باور نرسيده باشند اما در خود آمريكا حجم اعتراف ها به دست بالاي ايران از حد گذشته است. نكته سوم اما كليدي تر است. منتقدان ديپلماسي هسته اي دولت اصولگرا آيا مي توانند عقب نشيني گام به گام آمريكا در مقابل ايران طي دو سال گذشته را انكار كنند و مهم تر از اين به اين نكته توجه نكنند كه اكنون پيشنهادهايي درباره پرونده هسته اي روي ميز ايران است كه برخي از مدعيان اصلاحات به خواب هم نمي توانستند ديد؟ ملاحظات ديپلماتيك اكنون مجال ورود به جزئيات را نمي دهد ولي غربياني كه روزي از4 UF جلوتر نمي آمدند حالا از پذيرش نطنز صنعتي به شرط يك ترمز حرف مي زنند؛ آيا با مذاكره و مبادله دل و قلوه پاي ميز امكان رسيدن به چنين موقعيتي وجود داشت. سخنان ديروز دو صاحب منصب اصلاح طلب نشان داد اصلاح طلبان دلسوز علاقه اي ندارند فرزندان اين ملك فردا روز كه تاريخ خود را مي خوانند، از شباهت عجيب و غريب حرف هاي برخي از دوستان خود با دشمنان ايران، متحير شوند. چنين پيشرفتي را بايد مغتنم شمرد. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان تشكيل پليس اقتصادي در ابهام آورده است: چندي قبل و با ادامه روند مبارزه با جرايم و مفاسد اقتصادي سردار احمدي‌مقدم فرمانده نيروي انتظامي از تشكيل پليس اقتصادي در اين نيرو خبر داد و گفت: به منظور امكان رسيدگي بهتر به تخلفات روبه افزايش اقتصادي پيشنهاد تشكيل اين پليس به دولت داده شده است.اما با وجود گذشت نزديك به دو ماه از اين خبر و با وجود معرفي سرهنگ زماني به عنوان معاون مبارزه با جرايم اقتصادي ناجا ـ كه رسانه‌ها از وي با عنوان پليس اقتصادي نام بردند و نيروي انتظامي هم هيچ عكس‌العملي در اين رابطه نشان داد ـ هنوز هيچ خبري از فعاليت‌هاي اين نيرو نشده است به طوري كه شائبه مسكوت ماندن آن بر سر زبان‌ها افتاده است. قرار نيست نيروي انتظامي در كار ديگران دخالت كند. ستار هدايتخواه عضو كميسيون فرهنگي مجلس و نماينده مردم كهگيلويه و بويراحمد در خانه ملت در مورد ضرورت تشكيل پليس اقتصادي گفت: با توجه به تخلفات و جرايمي كه در زمينه اقتصادي صورت مي‌گيرد، ضرورت پيگيري جرايم به صورت تخصصي به دليل پيچيدگي شرايط و نياز به تخصص‌هاي لازم احساس مي‌شود. ضمن اين‌كه تشكيل پليس قضايي نيز در دستور كار نمايندگان قرار گرفته است. نماينده مردم كهگيلويه و بويراحمد افزود: تشكيل پليس اقتصادي به اين معني نيست كه نيروي انتظامي قصد دخالت در كار دستگاه‌هاي ديگر را دارد بلكه در مواردي كه باندها و اشخاص به صورت سازمان يافته دست به جرم مي‌زنند پليس به عنوان ضابط قوه قضائيه به تعقيب اين افراد مي‌پردازد ضمن اين‌كه قرار است افرادي كه در پليس اقتصادي فعاليت مي‌كنند دوره‌هاي تخصصي لازم را در اين زمينه ببينند. عضو كميسيون فرهنگي مجلس در مورد مخالفت‌هايي كه با پليس اقتصادي مي‌شود گفت: مسائل مختلفي مي‌تواند در مخالفت با پليس اقتصادي دخيل باشد، برخي افراد و نهادها كه به نوعي دستي در مسايل اقتصادي دارند و خواهان شفافيت در مسايل اقتصادي نيستند با تشكيل پليسي كه بتواند به طور دقيق پيگيري تخلفات باشد مخالف هستند. از سوي ديگر عده‌اي با ماهيت و حوزه فعاليت پليس اقتصادي آشنا نيستند و شائبه دخالت دستگاه‌ها در امور يكديگر برايشان ايجاد شده است. وي افزود برخي ديگر نيز كه با اين جريان مخالفت مي‌كنند احساس مي‌كنند راه افتادن پليس اقتصادي ممكن است باعث ايجاد فضاي رواني شود و امنيت سرمايه‌گذاري را در بخش اقتصادي به مخاطره ‌اندازد. جرايم اقتصادي كمتر نشده است هدايتخواه در مورد صحبت‌هاي جمشيدي ـ سخنگوي قوه قضائيه ـ كه گفته بود حجم پرونده‌هاي اقتصادي به قدري نيست كه نيازمند پليس اقتصادي باشيم گفت: اين ادعا كه جرايم اقتصادي در كشور زياد نيست را قبول ندارم چرا كه با نگاهي كوتاه به خبرهاي منتشره در مورد سوء‌استفاده‌هاي مالي مي‌توان به اين نكته پي برد كه تعداد اين جرايم كم نيست. وي افزود:‌البته ممكن است نوع تعريف از جرايم اقتصادي بين افراد و نهادها متفاوت باشد و اين صحبت‌ها ناشي از اختلاف‌نظر ميان تعاريف باشد. همان‌طور كه ممكن است سرقت از بانك در نگاه پليس جرم اقتصادي باشد در حوزه تعاريف قوه قضائيه جزء مصاديق جرايم اقتصادي محسوب نشود. هدايتخواه تصريح كرد: اين‌گونه مواد و اختلاف‌نظر ممكن است دايره تعريف را محدود كند. با مخالفان پليس اقتصادي مناظره مي‌كنم. نماينده مردم آمل در مجلس شوراي اسلامي نيز گفت: در حال حاضر جرايمي كه اتفاق مي‌افتد جرايم ساده و پيش پا افتاده نيست و با پيشرفت علم و صنعت نوع اعمال جرايم نيز پيشرفت كرده به نحوي كه افرادي كه براي كشف جرم در محل حضور پيدا مي‌كنند بايد به ابزار و اطلاعات روز واقف باشند تا بتوانند موفق شوند. عزت‌الله يوسفيان افزود: در بخش اقتصادي مجرمان زيادي وجود دارند كه با اطلاع كامل از قوانين و مقررات در ظاهري موجه و پسنديده خلاف مي‌كنند و تا مدت‌ها هيچ كس متوجه موضوع نمي‌شود. عزت‌الله يوسفيان تاكيد كرد: اگر فردي به اين مسايل اقتصادي و قانون مرتبط با آن آگاه باشد مي‌تواند در بطن قضيه جرم را كشف كند چرا كه هر جا پليس به صورت تخصصي عمل كرده، زودتر به نتيجه رسيده است. جرم، هر چه درشت‌تر، قانوني‌تر! وي تصريح كرد: در بحث مفاسد اقتصادي مجرم هر چه دانه‌درشت‌تر باشد كارها را به صورت قانوني‌تر پيش مي‌برد كه همزمان يك پليس تخصصي بايد راه نفوذ را براي دستيابي اين افراد به رانت‌ها ببندد و آن را گزارش كند. عضو كميسيون حقوقي مجلس گفت: در تمام پرونده‌هاي مفاسد اقتصادي امكان نداشته كه مجرم با بانك طرف‌ حساب نبوده و از اين طريق وارد عمل نشده باشد. وي افزود: ما ادعاي تاسيس بانك اسلامي را داريم ولي بانكهاي ما از بانك‌هاي ربوي اروپايي نيز بدتراند و بايد قوانين مربوط به بانكها اصلاح شود. چون يك مجرم مطلع از قانون با يك حركت كوچك مي‌تواند از طريق بانك دست به حركت اقتصادي بزرگي بزند و زندگي چندين نفر را زير و رو كند. يوسفيان تصريح كرد: طبق بند 5 اصل 156 قانون اساسي نظام اسلامي وظيفه پيشگيري از جرم را دارد اما تا زمان حاضر در پيشگيري از جرايم اقدامات موثري نداشتيم و منتظريم تا فلان مفسد اقتصادي كه شهرام جزايري در برابر او بچه‌اي پيش نيست فلان فساد را انجام دهد و بعد بگوييم قوه قضائيه بايد حكم اعدام وي را بدهد. در صورتي كه بايد قوانين به صورت ريشه‌اي اتفاق بيفتد. وي در مورد سخنان جمشيدي در رابطه با نظام سلامت اقتصادي گفت: اين همه تخلفاتي كه در گمركات روي مي‌دهد و صدها هزاران چك بي‌محلي كه در بانك‌ها برگشت مي‌خورد اقتصادي نيست؟ آيا ما از همه اتفاقاتي كه روزانه در بازارها و بورس اتفاق مي‌افتد و ممكن است در اثر تباني باعث ورشكست شدن كارخانه يا فردي شوند مطلع مي‌شويم؟ يوسفيان افزود: در گمرك فرودگاه پيام يا مهرآباد كه دولتي هستند هواپيماهايي نشست و برخاست مي‌كرد كه حاوي اجناس قاچاق بود پس نهاد يا فردي بايد باشد كه در اين زمينه تخصص داشته باشد و از اين مفاسد جلوگيري كند. منافع اق�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 658]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن