تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802142159




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داد و ستد حوزه و دانشگاه در روش‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: داد و ستد حوزه و دانشگاه در روش‌ها خبرگزاري فارس: حوزه و دانشگاه، دو نظام و سيستم آموزشي با نقاط قوت و ضعف خاص خود هستند. اگر اين دو سيستم، نوعي تعامل و داد و ستد در نقاط قوت خود ايجاد كنند، روزبه‌روز بالنده‌تر خواهند شد. حوزه و دانشگاه دو نظام و سيستم آموزشي با نقاط قوت و ضعف خاص خود هستند. اگر اين دو سيستم نقاط قوت همديگر را بشناسند و اين نقاط را از يكديگر اقتباس كرده و نوعي تعامل و داد و ستد در نقاط قوت خود ايجاد كنند، حوزه و دانشگاه روزبه‌روز بالنده‌تر خواهند شد و روند تكاملي طي خواهند كرد. در اين نوشتار به برخي از اين نقاط قوت كه بيشتر به روش‌هاي تعليم و تعلم مربوط مي‌شوند؛ مي‌پردازيم. * نقاط قوت نظام حوزه ويژگي‌هاي مثبت متعددي در نظام آموزشي حوزه گاهي انسان فكور را به اين نتيجه مي‌رساند كه گويا يك دست غيبي اين نظام را هدايت كرده است؛ زيرا برخي از اين ويژگي‌ها بيش از ظرفيت معمولي انسان‌ها و علما هستند. نگارنده نيك به ياد دارد كه يك گروه پژوهشي از آلمان آمده بود و درباره ويژگي‌هاي آموزش نظام حوزه پژوهش مي‌كرد و برخي از اين ويژگي‌ها براي آنها جالب توجه بود. به هر حال با تذكر اين نكته كه متأسفانه در دهه‌هاي اخير برخي از اين ويژگي‌ها در سيستم آموزش حوزه كم‌رنگ شده است؛ به بررسي اين نقاط قوت مي‌پردازيم؛ 1. پيش‌مطالعه در نظام حوزه اين شيوه در گذشته متداول بوده و هم‌اينك نيز كم‌وبيش يافت مي‌شود كه طلبه قبل از حضور در محضر استاد، و تعلم درس مربوطه؛ قسمتي از درس را كه حدس مي‌زند آن مقدار تدريس خواهد شد، مطالعه مي‌كرد. كميت و كيفيت اين مطالعه به ميزان همت، نظم و برنامه طلبه بستگي دارد. گاهي در پيش‌مطالعه 30 درصد، گاهي 40 درصد و گاهي درصد بالايي از متن فهميده مي‌شود. از علامه طباطبايي (ره) نقل شده است كه آن مرحوم مي‌فرمودند: «من كل درس را در پيش‌مطالعه فرامي‌گرفتم، فقط براي رفع اشكال به سر كلاس مي‌رفتم.» اگر نيك نگريسته شود، پيش‌مطالعه از اركان تعلم كامل و رضايت‌بخش است. وقتي شاگرد پيش‌مطالعه مي‌كند؛ در كلاس كاملاً حضور ذهن و تمركز دارد و كمتر دچار حواس‌پرتي مي‌شود. همچنين مي‌تواند در بحث مشاركت جدي داشته باشد و صرفاً منفعل و شنونده صرف نباشد. پيش‌مطالعه زمينه را فراهم مي‌كند تا مباحث به شكل دانشجومحوري و ديالوگ برگزار شود و نه مونولوگ و استادمحوري. به هر حال پيش‌مطالعه داراي آثار و فوائد متعددي است كه تبيين و توضيح همه آنها نياز به يك پژوهش مستقلي دارد. آيا اين شيوه در دانشگاه قابل اجراست؟ يقيناً در همه يا اكثر دروس دانشگاهي، پيش‌مطالعه قابل اجراست، اما عملي شدن آن نياز به ترويج و تببين آثار و فوائد آن دارد. 2. آزادي در انتخاب استاد در گذشته اين شيوه متداول بوده و هم اينك هم در دروس خارج (دروس اجتهادي) كاملاً متداول است. اما در دروس سطح سه يعني كتب كفايه و مكاسب دوره تكميلي هم تا حدود زيادي رايج است. برخي مدارس كه تحت برنامه هستند، تعداد استادها را محدود كرده‌اند. اما متأسفانه در دروس سطوح پايين كه اكثراً يا مطلقاً در مدارس تحت برنامه اجرا مي‌شوند؛ اين سنت حسنه از بين رفته است. (البته اين مدارس هم دلايل خاص خودشان را دارند كه ممكن است برخي از اين دلايل منطقي باشند.) اين اصل يعني حق آزادي در انتخاب استاد بدون شك از نقاط قوّت نظام حوزوي بوده و هست. طبق اين روش طلبه در ابتداي سال پاي درس چندين استاد حاضر مي‌شود؛ شيوه بيان و تفهيم مطالب؛ اندازه تسلط و ميزان خُبرگي و مجرّب بودن استاد را مورد ارزيابي قرار مي‌دهد و چند ويژگي ديگر را هم مورد نظر قرار مي‌دهد، سپس دست به گزينش مي‌زند. تحميلي بودن استاد زيان و مضرات فراواني دارد. به چه دليل يك دانشجو يك ترم بايد مجبور باشد پاي درس استادي حاضر شود كه او را به لحاظ علميت يا شيوه بيان يا ساير ملاحظات قبول ندارد؟ به نظر مي‌رسد مفيد بودن اين شيوه بديهي است و هر متخصص آموزش آن را تأييد خواهد كرد. آيا اين شيوه در دانشگاه قابل اجراست؟ اجراي اين شيوه در دانشگاه امري شدني است. فقط نياز به همت و تدبير و برنامه‌ريزي دارد. ناگفته نماند كه هم‌اكنون در دانشگاه، گاهي يك عنوان درسي را در يك ترم دو استاد ارائه مي‌دهند؛ كه البته در همه دانشگاه‌ها و در همه ترم‌ها چنين نيست. در همان حدي هم برگزار مي‌شود، نمي‌تواند به معناي كامل آزادي در انتخاب استاد باشد. چون مورد براي گزينش محدود است. 3. درس‌هاي خصوصي و شبه‌خصوصي ويژگي آزادي انتخاب استاد، گاهي منجر به شكل‌گيري درس‌هاي خصوصي و شبه‌خصوصي مي‌شود. همه ما شنيده‌ايم كه علامه طباطبايي (ره) دروس اختصاصي داشته‌اند كه فقط تعداد محدودي از شاگردان در اين درس‌ها شركت مي‌كرده‌اند. يا همينطور آيت‌الله حسن‌زاده آملي (مدّظله) و حضرت آيت‌الله جوادي آملي (مدّظله) دو نفري پاي درس عارف و فيلسوف وارسته مرحوم حضرت آيت‌الله الهي‌قمشه‌اي (ره) حاضر مي‌شدند. اين قبيل صحنه‌ها در حوزه بسيار متداول بوده و برخي از اساتيد، دروس را در منزل خود در يك فضاي فوق‌العاده معنوي و صميمي برگزار مي‌كنند. به هر حال خصوصي بودن دروس در حوزه هاي علميه امري نسبي است و از درس يك شاگردي تا درس ده شاگردي و بيشتر هم يافت مي‌شود. ترديدي در كيفيت بالاي درسي كه تعداد شاگردان در آن محدود است، نيست. چون در اين نوع دروس شاگردان به راحتي مي‌توانند در بحث مشاركت كنند و سؤال‌ها و اشكالات خود را مطرح كنند و استاد هم مي‌تواند با خيال راحت به همه سؤال‌ها پاسخ دهد. متأسفانه در حال حاضر در برخي دانشگاه، گاهي تعداد دانشجويان حاضر به شصت نفر هم مي‌رسد. بديهي است كه چنين كلاس‌هايي از كيفيت بسيار پايين برخوردار خواهند بود. به هر حال در درس‌هايي كه تعداد شاگردان محدود است و فضاي عاطفي حاكم است، رابطه استاد با شاگرد خيلي صميمي است و همين صميميت زمينه را براي آموزش برتر و بهتر فراهم مي‌كند. 4. مباحثه از نقاط قوت مهم سيستم آموزش حوزه مباحثه است. در روش مباحثه، دو شاگرد يا سه شاگرد ابتدا درس داده شده را به خوبي مطالعه مي‌كنند، سپس با حضور در پيش هم، ابتدا مطالب مندرج در آن درس را يكي به بقيه توضيح مي‌دهد، درست مثل اينكه استاد آن درس است و در حال تدريس است. در ضمن اين توضيح، مستمع سوال‌ها و اشكال‌ها و احتمالاً خطاهاي طرف مقابل را مطرح مي‌كند. در نهايت نفر بعدي به تطبيق دادن درس با متن و متن‌خواني مي‌پردازد. در واقع اساس مباحثه مورد كنكاش قرار دادن موضوعات و مطالبي است كه در درس مطرح شده است. مباحثه قطعاً در اكثر مباحث علوم انساني از جامعه‌شناسي گرفته تا مديريت قابل اجراست. در برخي دروس نظري علوم تجربي مانند فيزيك نظري هم قابل اجراست. همچنين مباحثه، يك روش فوق‌العاده انعطاف‌پذيري است كه مي‌شود با توجه به كيفيت هر درسي ، مدل خاصي از آن را پياده كرد. 5. درس خارج در حوزه‌هاي علميه؛ طلبه‌ها بعد از گذراندن دروس سطح به درس خارج مي‌رسند. درس خارج عالي‌ترين مرحله آموزش در حوزه هست. اين شيوه و مرحله از تعليم و تعلم را بايستي از ويژگي‌هاي ممتاز؛ برجسته و منحصر به‌فرد حوزه‌هاي علميه دانست كه واقعاً م‌ توان گفت نوعي موهبت رباني و امداد رحماني به حوزه‌هاي مقدسه است. در درس خارج كه اكثراً براي دو درس فقه و اصول برگزار مي‌شود. (هرچند كم‌وبيش درس خارج فلسفه همه گاهي در حوزه ها متداول بوده است.) در اين مرحله استاد و مدرس براي مثال در درس فقه ابتدا به سراغ همه ديدگاه‌هاي مهم و قابل اعتناء در يك مسآله مي‌رود. در مرحله دوم به جمع‌بندي، دسته‌بندي و طبقه‌بندي آنها مي‌پردازد. در مرحله سوم از ميان آن ديدگاه‌ها، ديدگاه برتر را گزينش مي‌كند و به ارائه و تبيين و بيان وجوه برتري آن مي‌پردازد. ممكن است ديدگاه برتري در بين ديدگاه‌ها ارائه شده، موجود نباشد؛ در اين صورت خود مدرس به ارائه ديدگاه نو مي‌پردازد و دلايل برتري نظريه جديد را تبيين و تشريح مي‌كند. در اين ميان شاگردان كه به مرحله خوبي از پختگي علمي رسيده‌اند؛ ديدگاه ترجيح داده شده يا تازه ارائه شده استاد را در واقع نقد باران مي‌كنند و انبوهي از پرسش‌ها و نقدهاي دقيق در ضمن درس مطرح مي‌شود كه استاد بايستي بتواند از ديدگاه مدنظر خود دفاع كند. براي مثال اين كه در عصر غيبت معصوم (ع) نماز جمعه واجب متعين است يا واجب تخييري است يا اساساً مستحب است. يكي از هزاران مسأله فقهي است. كه در آن مدرس فقه؛ ابتدا همه ديدگاهاي فقهاي بزرگ و نامدار را جمع‌آوري مي‌كند در مرحله بعدي به دسته‌بندي اقوال مي‌پردازد.در مرحله سوم يك قول را ترجيح م‌ دهد و دلايل رجحان آن را تببين مي‌كند و از آن دفاع مي‌كند و احياناً اگر نظر برتري در بين اقوال نبود؛ از پيش خود نظريه جديدي ارائه دهد و به ارائه دلايل برتري آن مي‌پردازد. علم اصول فقه در حوزه‌هاي علميه شيعه به بركت درس خارج فقه در دو سده اخير تبديل به دريايي از معارف عميق شده است كه گاهي اكثر مطالب فلسفه تحليل زبان معاصر را در حاشيه آن مي‌يابيم. به اضافه بسياري از مطالب علم زبان‌شناسي و دانش‌هاي ديگر از قبيل تفكرات نقدي و غيره. تصور كنيم يك چنين برنامه و فرايندي در دروس دانشگاهي (دروسي كه امكان چنين روشي در آنها هست) اجرا و پياده شود، دروسي مانند؛ جامعه‌شناسي؛ بخش عمده‌اي از روانشناسي؛ بخش عمده‌اي ازعلم مديريت؛ بخش نظري علم اقتصاد و نظريه‌هاي اقتصادي؛ كل فلسفه غرب و شرق به اضافه معرفت‌شناسي و فلسفه‌هاي مضاف علوم سياسي، تاريخ و ... در صورت اجرا شدن روش درس خارج در رشته‌هاي مذكور دانشگاهي، شاهد تحول و تكامل كمّي و كيفي اين دروس و گسترش و انطباق نسبي آنها با آموزه‌هاي اسلامي خواهيم بود. اجرا كردن اين روش در دانشگاه چندان كار دشواري نيست. فقط نيازمند اندكي همت و بكارگيري اساتيدي است كه توان اجراي آن را حداقل در سطح دروس دكتري داشته باشند. آشنايي با اين روش را مي‌توان طي چند كارگاه آموزشي به اساتيد برجسته دانشگاهي كه در سيستم حوزوي درس نخوانده‌اند، انتقال داد. 6. روانشناسي كميت ساعت آموزش در سنت حوزه‌هاي علميه؛ هر درسي به مدت يك ساعت برگزار مي‌شود كه با احتساب پنج دقيقه مقدمه و دير شروع شدن و پنج دقيقه اتمام زودتر تا طلبه‌ها فرصت استراحت ده دقيقيه‌اي در بين دو درس داشته باشند؛ در واقع كل درس پنجاه دقيقه يا چهل و پنج دقيقه طول مي‌كشد. ضمناً درس بعدي استاد ديگري دارد و از اين نظر هم تنوعي در كار است. مي‌توان ادعا كرد كه همه روان‌شناسان برجسته و فرهيخته آموزشي روي اين مسأله اجماع و اتفاق نظر دارند كه شاگرد در كلاس در واقع حداكثر همان چهل دقيقه را با تمركز و دقت گوش مي‌دهد. بقيه كلاس در واقع نوعي هدر دادن وقت استاد و شاگرد محسوب مي‌شود. اگر نگوييم به نوعي از بين بردن شوق و علاقه و شيفتگي شاگرد به درس هست كه در واقع هم همين هست. يعني استاد همان 40 دقيقه اول كلاس را به نيكي تدريس مي‌كند و شاگرد هم به نيكي با تمركز و دقت گوش مي‌دهد و مطالب را جذب مي‌كند. بيشتر از اين در واقع اكثر شاگردان به نوعي توجه و تمركز آنها از درس برمي‌گردد و به امور ديگر معطوف مي‌شود. در برخي دروس مانند دروس عمومي معارف؛ استاد چهل يا پنجاه دقيقه اول به زيبايي تدريس مي‌كند و توجه همه دانشجويان را جلب مي‌كند، اما چون كلاس‌ها يك ساعت و نيم يا گاهي يك ساعت و چهل دقيقه‌اند؛ در 45 دقيقه بعدي همه بافته زحمات خود را در واقع ضايع مي‌كند. به نظر مي‌رسد بزرگ‌ترين و اصلي‌ترين آفت و آسيب‌هاي دروس معارف در دانشگاه‌ها همين مسأله است. ناگفته نماند برخي از اساتيد براي پر كردن چهل دقيقه بعدي، دست به شگردهاي متعددي مي‌زنند؛ مانند ارائه تحقيق از سوي دانشجويان و ارائه كنفرانس و يا راه‌هاي ديگر اما طبق تحقيق‌هاي مستند، هيچ كدام از اين روش‌ها نتايج قابل اعتنايي نداشته و هر كدام آسيب خاص خودش را دارد و نتيجه نهايي اين مي‌شود كه زحمات شايان استاد در نيمه اول كلاس، تحت‌الشعاع واقع شده و از بين برود. به همين سبب اين كلاس‌ها تبديل به كلاس‌هاي كسل كننده و خواب‌آور شده است، تا جايي كه دانشجويان نام كلاس «چرتولوژي» روي آن نهاده‌اند. تصور كنيم اگر كلاس‌هاي دانشگاه، البته منهاي برخي رشته‌ها كه در آنها ضروري است وقت كلاس طولاني باشد (مثل دروس آزمايشگاهي يا كارهاي عملي و شبيه آن) مثل كلاس‌هاي حوزي، يك ساعته برگزار شوند و بين دو كلاس ده دقيقه استراحت باشد و استاد هم تغيير كند. چه آثار مثبتي در آموختن كيفي و كمي خواهد داشت. بعيد است روان‌شناس فرهيخته‌اي باشد و اين ديدگاه را تأييد نكند و آن را بر شكل فعلي كلاس‌هاي دانشگاه كه واقعاً از بين برنده شوق و ذوق تحصيل و خسته كننده و ايجاد نوعي بيزاري از درس0 در شاگردان است؛ ترجيح ندهد. * امتيازات دانشگاه سيستم دانشگاهي هم امتيازاتي دارد كه از سوي حوزه هاي علميه مي‌تواند اقتباس شود. اينك به طرح برخي از اين امتيازات مي‌پردازيم. 1. پايان‌نامه نويسي در نظام دانشگاهي، در دوره كارشناسي ارشد و دكتري، دانشجو مكلف است براي پايان دادن به دوره آموزشي خود، رساله‌اي بنويسد و از آن در يك جلسه دفاعيه، دفاع كند. در پايان‌نامه، دانشجو به تحقيق مي‌پردازد و منابع معتبري را مي‌بيند و از لابه‌لاي آنها مطالبي را بر مي‌گزيند. بعد اين مطالب را تركيب و تلفيق مي‌كند و به جمع‌بندي و نتيجه‌گيري مي‌پردازد. ابتداي پايان‌نامه مسأله‌اي به عنوان سؤال اصلي پايان‌نامه مطرح مي‌شود و به تبع آن سؤال‌هاي فرعي. بسياري از پيشرفت‌هاي علمي در دانشگاه در مرحله پايا‌ نامه نويسي رخ مي‌دهد. چون دانشجو دست به خلاقيت مي‌زند و ايده‌هاي نو ارائه مي‌دهد. هيچ ترديدي در پسنديده و ستوده بودن اين روش نيست. حوزه‌هاي علميه تا ده سال پيش، چنين برنامه‌اي نداشتند. هر چند آن دسته از دانش‌آموختگان حوزه كه به مراحل بالاي راه يافته بودند، خود به خود دست به تأليف كتاب مي‌زدند كه گاهي بر اساس همين تأليفات به آنها اجازه اجتهاد داده مي‌شد. اما اولاً اين نوشته‌ها الزامي نبوده، ثانياً تحت نظارت اساتيد راهنما و مشاور نوشته نمي‌شد و تحت داوري رسمي هم قرار نمي‌گرفت. اما خوشيختانه ده سالي است كه متوليان فرهيخته حوزه‌هاي علميه اين روش سودمند و پسنديده را اقتباس كرده‌اند و هم‌اكنون نوشتن پايان‌نامه براي طلاب سطح سه و چهار الزامي است. به اين معنا كه براي گرفتن مدرك از اين دو مرحله، نوشتن پايان‌نامه ضروري شده است. بايستي درود و سپاس نثار اين متوليان ارجمند كرد كه حصار تعصب را شكسته‌اند و وقتي ديده‌اند يك روش خردپسندي در دانشگاه متداول است و مي‌توان آن را اقتباس كرد؛ اقتباس كرده‌اند. 2. اجراي پرو‍ژه در نظام دانشگاهي به طور معمول براي هر درسي پروژه‌اي تعريف مي‌شود كه دانشجو بايد آن پروژه را اجرا كند؛ چون بخشي از نمره درس به اين پروژه‌ها اختصاص مي‌يابد. اين پروژه‌ها گاهي نوشتن يك مقاله يا ارائه يك تحقيق و در رشته‌هاي فني و مهندسي و كارهاي عملي است. اجراي پروژه، دانشجو را وارد ميدان و گود تحقيق مي‌كند و اگر به درستي اجرا شود، آثار و بركات علمي زيادي دارد. متأسفانه چنين برنامه‌اي در حوزه‌هاي علميه رايج نبوده، هر چند هم‌اينك با اقتباس از دانشگاه گاهي در برخي مدارس چنين كارهايي صورت مي‌گيرد ولي تبديل به يك قاعده و قانون نشده است. فرض كنيم در دروس سطح‌هاي يك و دو و سه حوزه‌هاي علميه، طلبه مكلف باشد براي هر درسي پروژه‌اي اجرا بكند. مثلاً براي درس ادبيات عرب به اعراب‌گذاري يك متن نسبتاً طولاني موظف شود يا به ترجمه‌ يك متن كهن و اصيل عربي بپردازد؛ يا در درس منطق به پژوهش در متون معتبر و كهن يا جديد ديگر بپردازد و فقط اكتفا نكند به حاشيه و كتاب «المنطق» مظفر، چه آثار نيك و مباركي در پي خواهد داشت. با توجه به اين كه وجدان كاري و صداقت در بين طلبه‌ها امري شايع است و معنا ندارد كه يك طلبه در كار تحيقيقي خود تقلب كند، زدهي اين روش در حوزه‌ها به مراتب بيشتر خواهد بود. بالاخره ما بايد اين حقيقت تلخ را بپذيريم كه طلاب محترم بعد از ده سال بلكه بيشتر خواندن عربي؛ اكثراً قادر نيستند متون جديد عربي (براي مثال كتابي كه در مصر در حوزه علوم انساني تأليف مي‌شود و به عربي جديد است) را ترجمه كنند يا درك مطلب كامل داشته باشند و يا بعد از اين همه سال به زبان عربي تكلم كنند. (هر چند مي‌پذيرم كه تكلم به زبان عربي براي يك طلبه يك امر حاشيه‌اي است نه اصلي؛ اما با توجه به اين كه عصر ما عصر ارتباطات و تبليغ از طريق رسانه‌هاي ديجيتالي است، چه اشكالي دارد يك طلبه در اتاق خودش بنشيند و با دنياي عرب‌زبان مرتبط شود و پيرامون مسائل ديني و مذهبي با آنها به گفت‌وگو بپردازد؟) اين ضعف بزرگ و غير قابل اغماض؛ به نقص و نقصان روش‌ها برمي‌گرد و گرنه انگيزه مقدس ديني و شوق، عشق و اشتياق طلاب به فراگيري علوم امري نيست كه بر كسي مخفي باشد. از متوليان فرهيخته و فرزانه حوزه‌ها انتظار مي‌رود همانند پايان‌نامه نويسي كه با همت و درايت آنها تبديل به يك تكليف واجب شده است؛ اجراي پروژه هم تبديل به يك قادعده شود نه استثناء. 3. پرداختن به ورزش و تفريحات سالم از جمله ويژگي‌هاي دانشگاه اين است كه براي ورزش و تفريح دانشجويان؛ برنامه‌ريزي مي‌شود. براي آن بودجه قابل توجهي اختصاص مي‌يابد و با اين مسأله به عنوان يك امر مستحبي برخورد نمي‌شود؛ بلكه يك امر ضروري و واجب تلقي مي‌شود. هرچند در حوزه‌هاي علميه كارها و تلاش‌هايي در اين زمينه و در سال‌هاي اخير صورت گرفته است؛ اما واقعيت اين است كه اين مقدار به هيچ وجه كافي و بسنده نيست. به نظر مي‌رسد برنامه‌ريزي براي ورزش و تفريح طلاب، از جمله ضروريات باشد كه مورد غفلت واقع شده است. البته بايد پذيرفت كه يك علت اين مسأله، محدود بودن امكانات مالي حوزه‌هاست. * سخن آخر آنچه نگاشته شد، فقط پرداختن به بخشي از امتيازات حوزه و دانشگاه بود كه اين دو نظام مي‌توانند با تعامل مثبت از همديگر اقتباس كنند.مسلماً در كنار اين امتيازات، ويژگي‌هاي ديگري هم هست كه پرداختن به آنها نوشته مستقلي در حد چندين پايان‌نامه و كتاب است. ----------------------------------------------------- نويسنده: حجت‌الاسلام دكتر حسين هاشم‌نژاد ----------------------------------------------------- انتهاي پيام/ك/10




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن