محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829372728
راه هاي مقابله با شيوههاي نفوذ غرب از ديدگاه امام خميني (ره)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راه هاي مقابله با شيوههاي نفوذ غرب از ديدگاه امام خميني (ره) امام خميني (ره) به عنوان مصلحي درد آشنا با توجه به شناخت دقيقي كه از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهاي مقابله با آن را نيز تعيين فرموده اند و در اين راه نيز گامهاي عملي را در راه سازندگي و حركت امت اسلامي برداشتند چنانچه توسط همين رهنمودها بود كه امت اسلامي ما به حركت در آمد. 1. غرب و توجه به غرب در نگاه امام خميني (س) به اعتقاد امام غرب و تيرگي و ظلمت است. مادي و شيطاني است و توجه به آن نيز موجب خروج از نور به ظلمات و مادي شدن معنويات و خروج از مليت و استقلال و اسلاميت است. چنانچه مي فرمايند: "اينهايي كه توجهشان به غرب ... اينها در ظلمات فرو رفته اند و اولياء شان طاغوت است. واقعيات پيش آنها در سطح و تيرگي هستند كه اينها اولياء شان طاغوت است. از نور مطلق، از هدايت از استقلال، از مليت، از اسلاميت اينها را بيرون مي كند و وارد مي كند در ظلمت ها. " صحيفه نور. جلد 9 صفحه 63- 59 از طرفي ديگر امام تفاوت فرهنگ اسلامي و غربي را چنين مي فرمايد: "آنچه در اسلام مطرح است اموال نيست، ماديات نيست ، معنويات است. اگر انسان ساخته شود همه چيز بصورت معنويت در مي آيد يعني ماديات هم بصورت معنويت در مي آيد. اگر چنانچه قشرها شيطاني باشند... معنويات هم بصورت ماديات در مي آيد، فاني در ماديات مي شود. " صحيفه نور - جلد 7- صفحه 59 2. شيوه هاي نفوذ غرب در كشورهاي شرقي: الف) مطالعه جهات مختلف ممالك شرق: توجه غربيها به ممالك شرقي پس از رنسانس و انقلاب صنعتي بيشتر به دليل جنبه هاي استعماري و داعيه سرمداري پيشرفت از جانب آنان و عقب افتادگي كشورهاي شرقي بوده است. غربيها براي تحقق اين امر ابتدا به مطالعه كارشناسانه اي دست زده و براساس اطلاعات بدست آمده اقدام به نفوذ و استعمار پرداختند.
به همين سبب امام خميني (س) مي فرمايند: "در طول بيش از سيصد سال كه اجنبي ها راه پيدا كردند به شرق مشغول شدند در همه جا جهات شرق، در جهات مادي در جهات معنوي در روحيات گروه هاي مختلفي كه در شرق موجود است مطالعات دقيق كرده اند و بررسي ها و به اينجا رسيدند كه اولا در شرق يك ممالك غني هست از حيث مخازن زيرزميني و همينطور روي زميني از قبيل مراتع بزرگ و غني جنگل هاي بسيار زياد و غني و مخازن نفتي كه مطلع هستيد و ساير مخازن كه بسياري از آنها را شايد الان هم خود شرقي ها مطلع نيستند. " صحيفه نور - جلد 6 صفحه 201 ب: ايجاد تفرقه در ميان قشرهاي مختلف: "پس از اطلاع و آگاهي غربيها از امكانات و شرايط حاكم بر كشورهاي شرقي و مطالعه روحيات مردم به اين نتيجه رسيدند كه انسجام و وحدت اجتماعي را از ميان ببرند. لذا اقدام به جداسازي قشرها نمودند به همين سبب امام خميني (س) مي فرمايند: مطالعاتي هم در روحيات مردم داشتند و به اينجا رسيدند كه اگر بخواهند اين مخازن را تصاحب كنند بايد چه بكنند فكر كردند كه اگر چنانچه اينها با هم باشند، اگر همه ممالك شرقي با هم باشند و اجتماع داشته باشند امكان ندارد كه به مخازن اينها ست بيابند پس بايد قشرها را از هم جدا كرد. " صحيفه نور - جلد 6- صفحه 201 "اينكه خارجي ها، كارشناسهاي اجانب، انهايي كه مي خواستند اين مملكمت ها را غارت كنند. عنايت زيادشان به دو جبهه بوده است: يكي جبهه روحانيون. يكي جبهه دانشگاهها. چون اين دو قوه مي توانست در مقابل اينها بايستد. آن ترتيبي كه با فشار بخواهند روحانيت را از بين ببرند. اين ترتيب نشد، تغيير دادند وضع را و شروع كردند تبليغات ضد روحانيت كه جدا كنند روحانيت را از دانشگاه و مردم، بطوريكه روحانيون بدبين بودند به دانشگاهي ها و دانشگاهي ها بدبين بودند به روحانيون و اين نقشه اي بود براي اينكه قشرهاي موثر را از هم جدا كنند و همه را از ملت جدا كنند تا بتوانند اينها كاري انجام بدهند و آنها بهره برداري خودشان را از اين كشور بكنند. " صحيفه نور. جلد 7. صفحه 25 ج) سركوب قدرتهاي مؤثر: مطالعات استعمارگران غربي براي شناساسي منابع و مخازن و تصميم آنان به دستيابي بر آن با ايجاد تفرقه در ميان اقشار داراي موانعي بود كه در برابر آنان قرار داشت لذا از ميان بردن اين قواي موثر و سدهاي محكم يكي از مسائلي بود كه پيگيري نمودند. در همين زمينه امام خميني (س) فرموده اند: "كارشناسهاي اينها فهميده بودند كه اين دو تا قوه اگر چنانچه در مملكت شرق باشد بايد آنها دستشان را از شرق بشويند، يكي قوه اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حكومت كند نمي گذارند كه بيايند آنها هر چه ما داريم ببرند و هر چه از نيروي انساني و غير انساني داريم از بين ببرند. يكي هم روحانيت كه اگر اين طايفه باشند مردم چون با اينها همراه هستند نمي گذارند كه آنها به منافعشان برسند. " صحيفه نور. جلد 7. صفحه 206 در ارتباط با مبارزه استعمار غرب با روحانيت نيز فرموده اند: "اينها با تجربه و با عينيت در جاهاي مختلف ديدند كه قدرت روحانيت مي تواند جلوي آنها را بگيرد. قضيه تنباكو در زمان مرحوم ميرزا به اينها فهماند كه با يك فتواي يك آقايي كه در يك ده در عراق زندگي مي كند، يك امپراطوري را شكست داد. " صحيفه نور. جلد 8. صفحه 27 د. به استخدام در آوردن دانشگاه در جهت استعمار پس از سياست تفرقه و جدايي اقشار مختلف كشورهاي شرقي و كوبيدن قواي موثر دانشگاه به عنوان مهمترين عاملي كه در سازندگي اين كشورها نقش اساسي را بر عهده دارد به خدمت استعمار در آمد. امام خميني (س) مي فرمايند: "بالاترين چيزي كه دشمن كشورهاي مستضعف و كشورهاي اسلامي از طرف مخالفين با بشريت انگشت رويش گذاشتند، دانشگاه است براي اينكه آنها خوب مي دانند كه اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد يعني همه كشور در خدمت آنهاست " صحيفه نور. جلد 14. صفحه 278 براي آنكه دانشگاه در استخدام آنان در آيد ابتدا دانشگاه را در مقابل دين قرار دادند پس با تبليغات بسيار، در دانشجويان گرايش غربي ايجاد كردند بعلاوه تعليمات دانشگاهي در حدي معين و مانع از پيشرفت و خودكفائي قرار داده شده بود. امام خميني (س) مي فرمايند: "روي هم رفته براي رسيدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دين قرار دادند، دين را در مقابل دانشگاه، يعني علما را در مقابل دانشگاهي قرار دادند و دانشگاهي را مقابل علما " صحيفه نور. جلد 5. صفحه 100 "اين مراكز تعليم و تربيتي كه اينها درست كرده اند از دانشگاه گرفته تا پائين اينها باز استعماري است. يعني اولا يك حد معين دارد كه از اين حد نمي گذارند بالاتر اينها بروند. ثانيا وسايل درست مي كنند موانع متعدد درست مي كنند براي اينكه اينها عقب بمانند " "دانشگاه را به صورتي در آوردند كه اشخاصي كه از آنجا خارج مي شوند به درد همان ها بخورند. آنقدر تبليغات كردند از غرب، از جلو رفتن به طرف غرب آنقدر تبليغات كردند كه جوانهاي ما را در دانشگاه غربي بار آوردند. " سخنراني امام خميني به تاريخ 21/3/58 امام خميني (س) دليل عقب افتادگي دانشگاه را سابقه رشد نيافته آن مي دانند كه مي فرمايند: "ما 50 سال است دانشگاه داريم و قريب 30 و چند سال است دانشگاه داريم لكن چون خيانت شده است رشد نكرده، رشد انساني ندارد " صحيفه نور. جلد 4. صفحه 284 ه. از ميان بردن خود باوري و اعتماد به نفس مردم كشورهاي شرقي. پس از تلاشهاي استعماري فوق مهمترين مسئله مردم بودند كه در اين زمينه تبليغ كردند كه مردم نيروها و استعداد خودي را تحقير نمايند و بازار مصرف و خريد كالاهاي آنان در ميان كشورهاي شرقي رونق يابد. امام خميني (س) در اين مورد فرموده اند: "ليكن مردم را جوري بار آورده اند كه سلب اطمينان كردند از خودشان، استقلال فكري ما را گرفتند و ما در فكر وانديشه و در روح وابسته شديم. يك بچه را از آن كودكي كه بوده است در دامن مادرش و تا رفته است به دبستان و تا رفته است در دانشگاه هر جا رفته تبليغات جوري بوده است كه اين را وابسته بار آورده، اعتقادش اين شده كه به غير ارتباط با خارج نمي شود كاري كرد " سخنراني امام خميني (س) در تاريخ 8/3/58 و. جلوگيري پيدا شدن انسان و از ميان بردن انسانهاي مفيد. امام خميني (س) در اين مورد مي فرمايند: "اين نيروهاي انساني كه از دست ما رفته است اين از همه چيزها بالاتر بود. جناياتي كه سلسله پهلوي در جامعه ما كرد، شايد هيچ جنايتي بالاتر از اين نبود كه نيروهاي فعاله انساني ما را يا از بين بردند يا فعاليت آنها را خنثي كردند براي مدتهاي زياد. آنهايي كه بايد به اين ملت خدمت كنند مثل علماي اعلام و اشخاص روشنفكر اينها را در زندان بردند، و 10 سال، 15 سال و 5 سال در زندان اينها را بردند. صرف نظر از آن زجرهائي كه به اينها كردند، آن خلاف انسانيت هائي كه با اين اولياء خدا كردند اين نيرو را هدر دادند يعني نيروئي كه بايد در جامعه فعال باشد. اگر مدرس است، عده اي را تربيت بكند. اگر محصل است خودش تربيت بشود. اگر فعاليت هاي سياسي دارد، فعاليت سياسي بكند، فعاليت هاي مذهبي دارد. فعاليت هاي مذهبي بكند. تمام اينها را اينها به هدر دادند. " صحيفه نور. جلد 5. صفحه 10 "اينها مي بينند يك انسان وقتي در يك ملت پيدا بشود مي تواند كه مجراي امور را از آن طريقي كه آنها مي خواهند برگرداند، آن چيزي كه آنها مي خواهند بگذارد بشود، كوشش كردند نگذارند انسان پيدا بشود. " صحيفه نور. جلد 3. صفحه 11 "تا انسان استقلال فكري نداشته باشد، نمي تواند يك فرد مفيد باشد. و اينها مي خواستند فرد مفيد پيدا نشود، اصلا اينها از انسان مي ترسيدند. " 8. خارج ساختن زنان از شخصيت واقعي و سازنده: زن در پايه ريزي و ساخت و بقاي جامعه انساني در سه نقش همسري، مادري و زن بودن اساسي ترين و برترين جايگاه را داراست. يكي از روشهايي كه غربيها براي فلج نمودن جوامع شرقي بكار گرفتند، خارج ساختن زن از جايگاه طبيعي اش بود. "كشف حجاب قضيه اي نبود كه اينها بخواهند براي خانمها خدمت بكنند. اينها مي خواستند كه براي اين طبقه هم با زورآزمايي و با فشار، اين قشر را هم نابود كنند. آن مآثري كه اينها دارند آن خدمت هايي كه اين قشر مي خوا هند به ملت بكنند. آن خدمت هاي ارزنده اي كه بانوان ما عهده دار آن هستند. آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اينها آن خدمت اصيلي كه بايد بكنند و آن ربيت بچه ها كه بعدها مقدرات مملكت به دست آنهاست اينها نگذارند كه اين خدمت انجام گرفته بشود. بچه ها در دامن اينها تقوا پيدا كنند، در دامن اينها تربيت اسلامي بشوند، تربيت ملي بشوند و بعد در دبستانها كه آمدند و بعد در دبيرستانها كه رفتند نتوانند آنها با تبليغاتي كه آنجا مي كنند... نتوانند اينها را برگردانند. البته شغل براي زن، شغل صحيح براي زن هيچ مانعي ندارد لكن نه آنطوري كه آنها مي خواستند آنها نظرشان به اين نبود كه زن يك اشتغالي پيدا بكند نظرشان به اين بود كه زن را مثل مردها هم، زن ها را و مردها را از آن مقامي كه دارند منحط كنند نگذارند يك رشد طبيعي از براي قشر زن پيدا بشود يا يك رشد طبيعي از براي قشر مرد، نگذارند بچه هاي ما تربيت صحيح بشود و لهذا از آن اول جلويش را گرفتند. " صحيفه نور. جلد 6. صفحه 183- 182 راههاي مقابله و درمان: امام خميني (رض) به عنوان مصلحي درد آشنا با توجه به شناخت دقيقي كه از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهاي مقابله با آن را نيز تعيين فرموده اند و در اين راه نيز گامهاي عملي را در راه سازندگي و حركت امت اسلامي برداشتند چنانچه توسط همين رهنمودها بود كه امت اسلامي ما به حركت در آمد. در اين قسمت از مقاله به ارائه رهنمودهاي عملي ايشان پرداخته ايم: 1- به خود آمدن و شخصيت خودي يافتن (بازگشت به خويشتن) "ملتي كه بخواهد سر پاي خود بايستد .... لازم است كه اول بيدار بشود. در طول تاريخ، در اين سده هاي آخر كوشش شده است كه ملتهاي جهان سوم خواب باشند. غافل باشند و توجهشان به خصيت خودشان نباشد و شخصت خودشان را اصلا وابسته به غير بدانند. اين قضيه از سالهاي بسيار طولاني بوده است و هي دائما رشد كرده است تا اين اواخر به رشد تمام رسيده بود. من يك قصه شنيدم كه مال شايد صد سال پيش از اين باشد. از شيخ ما مرحوم آيت الله حائري رحمة الله عليه نقل شد كه من بچه بودم و يك جلسه اي درست كرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و اين لامپا را گذاشته بودند، يك پله هايي درست كرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه مي ديدند او را چراغشان قبلا چراغ هاي غير از آن ترتيب بوده و يك نفر فرنگي هم آنجا بود اين هر چند دقيقه يا چند وقت يك دفعه از اين پله ها مي رفت بالا و آن ماشه لامپا را حركت مي داد اين يك قدري نورش مي رفت بالا مردم صلوات مي فرستادند بعد مي آمد پائين يك قدري مي ماند و مردم مشغول تماشا بودند. " صحيفه نور. جلد14. صفحه 4- 1 "آنهايي كه اين صنعت هاي بزرگ را درست كردند آنها هم انسانهاي يك سر و دو گوشي هستند كه مثل ساير انسانها، منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند و هم خودشان را صرف اين كردند كه ايادي خودشان مستقيما يا به غير مستقيم ما را غافل كنند ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمي توانيد حكومت كنيد، شما نمي توانيد يك صنعتي داشته باشيد. " صحيفه نور. جلد14. صفحه 4- 1 2. شعار همراه با عمل راهگشاست. "اگر ما از اين خواب بيدار نشويم هر چه فرياد بزنيم فايده ندارد. شعارها فايده ندارد. آن شعاري فايده دارد كه از روي علم باشد و توجه البته در يك انقلابي و در يك نهضتي اولش شعارهاست كه اين نهضت را به پيش مي برد و اگر اين شعارها نباشد انقلاب نمي تواند پيش ببرد بعد از اينكه انقلاب پيروز شد بايد عمل كرد. بايد توجه كرد به اينكه ما نبايد هميشه دستمان دراز باشد.... ما كه مي خواهيم وابسته نباشيم بايد اول بيدار بشويم به اينكه ما خودمان هم شخصيت داريم ما مي توانيم كار انجام دهيم. " صحيفه نور. جلد14. صفحه 4- 1 3. خروج از غربزدگي و پيدا نمودن مفاخر خودي "اگر بخواهيد مستقل باشيد ... از اين تقليد غرب بايد دست برداريد تا در اين تقليد هستيد آرزوي استقلال را نكنيد، تا اين نويسنده هاي ما همه حرف هايشان غربي است اين را دست از آن برندارند اميد نداشته باشند كه ملتشان مستقل بشود ... ماها الان خودمان را گم كرديم، مفاخر خودمان را الان گم كرديم مآثر خودمان را گم كرديم تا اين گم شده پيدا نشود شما مستقل نمي شويد. " 4. اتكاء به خدا موجب فرو ريختن خوف و ترس ماست. "اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلي باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف و ترسهايي كه انسان دارد از دشمن براي اين است كه خودش را مي بيند. اگر چنانچه ديد كه خدا هست در كار، براي خدا دارد كار مي كند نمي ترسد براي اينكه مقدرات دست اوست. اين استقلالي كه خدا داده به ما اگر عنايت خدا نبود كي مي توانستيم اينكار را بكنيم ... . اگر عنايت خدا نبود شما چطور مي توانستيد دست امريكائي كه دنيا را دارد مي بلعد از كشورتان بيرونش كنيد.... از قراري كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. " صحيفه نور. جلد 18. صفحه 215 5. بازگشت به اسلام و قرآن "ما خودمان فرهنگ غني داريم، فرهنگ ما طوري است كه فرهنگ ما صادر شده است به خارج كه آنها گرفتند از ما ... فرهنگ مسلمين غني ترين فرهنگها بوده و هست مع الاسف مسلمين نتوانستند از آن استفاده كنند. اسلام همه چيز را براي مسلمين آورده است، همه چيز، قرآن در آن همه چيز است لكن مع الاسف ما استفاده از آن نكرده ايم و مسلمين مهجورش كردند، يعني استفاده اي كه بايد از آن بكنند نكردند. بايد مردم را توجه داد، گرايش داد به اسلام و قرآن ... صحيفه نور. جلد 6. صفحه 220- 218 مسلمانها بايد خودشان را پيدا بكنند يعني بفهمند كه خودشان يك فرهنگي دارند، خودشان يك كشوري دارند، خودشان يك شخصيت دارند. اينك در ذهن جوان هاي ما كرده اند كه بايد مثلا فلان مكتب در اينجا پياده بشود. مكاتب شما چيزي نيست اينها همين تعليماتي است كه ابرقدرتها در ايران پياده كرده اند. آنها يك همچو فرهنگي را براي ما درست كردند كه ما از خودمان بيخود بشويم و آنها تمام چيزي كه ما داريم و حيثيتي كه ما داريم ببرند. بايد ما برگرديم به حال اول اسلام، بايد مسلمين برگردند به همان حال كه با جمعيت كم غلبه كردند بر همه قدرتها، مسلمين با داشتن اين همه ذخائر و با داشتن اين همه مكنت ها و با داشتن اين همه جمعيت، مع الاسف اينها را چون تكه تكه كردند بعد از جنگ عمومي، عثماني را تكه تكه كردند و هر جا را دادند دست يك نوكري ازنوكرهاي خودشان كه حالا اين گرفتاريها پيدا شده است مسلمين بايد يكپارچه بشوند و با ابرقدرت ها مقابله كنند و هيچ ابرقدرتي همنمي تواند با آنها مقابله كند ما الان با جمعيت كمي كه داريم، ما سي و پنج ميليون جمعيت داريم در صورتي كه حريف هاي ما ميليارد جمعيت دارند، ما با جمعيت كم عازم اين شديم كه مقابله كنيم و هيچ بنا نداريم به اينكه پيروز شويم ما بنا داريم به تكليف عمل كنيم ما مكلفيم كه با ظلم مقابله كنيم. " صحيفه نور. جلد 6. صفحه 201 "هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا كند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد، ماداميكه خودشان را گم كردند و ديگران را به جاي خودشان نشاندند استقلال نمي توانند پيدا كنند. كمال تاسف است كه كشورما كه حقوق اسلامي و قضاي اسلامي و فرهنگ اسلامي دارد، اين فرهنگ را، اين حقوق را ناديده گرفته است و دنبال غرب رفته است، غرب در نظر يك قشري از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مي كنند غير از غرب هيچ جاي ديگر هيچ خبري نيست و اين وابستگي فكري، وابستگي مغزي به خارج منشاء اكثر بدبختي هاي ملتهاست و نيز ملت ماست. در هر امري كه پيش مي آيد، از باب اينكه مغزهاي آنهايي كه در راس بودند به طوري بار آمده بوده است كه از خودشان بكلي منحرف و قبله شان غرب شده بود. 6. ايستادگي در برابر تهديدات غرب. و تا اين وابستگي مغزي و فكري از بين نرود، رشد حقيقي پيدا نمي شود و شما نمي توانيد مستقل بشويد، شما اگر بخواهيد از همه وابستگي ها خارج شويد، اول اين وابستگي مغزي را، قلبي را كنار بگذاريد گمان نكنيد كه هرچه آنها دارند خوب هست، اگر يكي فرض كنيد كه يك پيشرفتي داشته باشد در صنعت به اين دليل اين نيست كه پيشرفت دارد در فرهنگ، گاهي اشتباهات مال همين جاهاست كه آنكه مثلا فرض كنيد فلان طياره را درست مي كند به خورد ما اينطور مي دهند كه همه چيزش اينطوري است و حال آنكه نيست اينطور فرهنگشان مثل فرهنگ ما نيست، علم حقوقشان مثل ما نيست. علومشان مثل ما نيست علم فلسفه شان مثل ما نيست، طب هم از شرق اخذ كرده اند. كتب شرقي در دانشگاه هاي آنجا تا آن اواخر، شايد حالا هم باشد تدريس مي شده است، ما اگر بخواهيم از اين بيچارگي بيرون برويم بايد اين وابستگي مغزي را كنار بگذاريم، بايد دانشگاه هاي ما يك دانشگاه هايي باشد كه تا مدتها زحمت بكشند اين جوانها را از آن حال سابق رژيم شاهنشاهي بر گرداند به يك حال سالم رژيم اسلامي. بايد زحمت بكشند، جوانهاي ما هم بايد جديت كنند در اين معنا كه خودشان را گم كردند، پيدا بكنند، تا اسم غرب مي آيد، خودشان را نبازند. شما ديديد كه در مقابل غرب ايستاديد، آنهم در آن چيزي كه غرب جلو افتاده است، در نظامي، در تجهيزات عرض مي كنيم كه با سلاح و امثال ذلك، شما در مقابل اينها كه زورمند بودند ايستاديد و با دست خالي هم ايستاديد و پيش برديد اگر قبلا به ما مي گفتند كه ما مي خواهيم يك حرفي بزنيم كه امريكا خوشش نيايد، مي ترسيديم، سابق هم اينطور بود كه اگر يك مساله اي مي شد تا سفيري كه اينجا داشتند، لكن شما ديديد كه قيام كرديد و در مقابل قدرتهاي بزرگ ايستاديد و حريف خودتان را در عين حاليكه همه جديت داشتند كه باشد، عقب زديد، معلوم شد مي شود مقابل غرب ايستاد مي شود حتي جلوي. " صحيفه نور. جلد 11. صفحه 184 "شما دانشجوهاي عزيز خودتان در صدد اين باشيد كه از غربزدگي بيرون بيائيد، اين گمشده خودتان را پيدا كنيد گمشده شما خودتان هستيد، شرق خودش را گم كرده، شرق بايد خودش را پيدا كند. آنها در صددند كه با هر ترتيب شده است خودشان را به ما تحميل كنند و شما بايد مقاومت كنيد. شمايي كه مي خواهيد مستقل باشيد، مي خواهيد آزاد باشيد همچو خودتان سر پاي خودتان ايستاده باشيد، بايد همه قشرها در اين مملكت، همه قشرها بناي بر اين بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزها بناي بر اين بگذارند كه خودشان از زمين روزي خودشان را بيرون بياورند و مملكت را خودكفا بكنند و بايد كارخانه هاي ما خودكفا بشوند و بايد صنايع را خود اين مردم، خود اين توده هاي مردم صنايع را رشد بدهند و بايد دانشگاهها خودكفا بشوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند. " صحيفه نور. جلد11. صفحه 185 وظيفه شرعي و الهي است كه كاري كنيد كه وابسته به غير نباشيد. سخنراني 6/10/58 "كشوري كه تمام جهات و حيثيت خودش را از دست داده است. ملت آن كشور براي جبران آنچه كه از دست داده بايد همه با هم اقدام بكنند. دولت يا قشر واحدي نمي تواند كاري صورت بدهد. اين مرحله اي است كه همه بايد متحد شوند و مسائل زيادي هم است و بسياري از آن اساسي است مساله فرهنگ يكي از آن مسائل مهمي است كه ايران به آن مبتلا است. چرا كه فرهنگ ايران را يك فرهنگ استعماري كردند و مغزهاي جوان ما را به طرف غرب سوق داده بودند. 7. سعي و تلاش براي خودكفايي و بي نيازي. " 4/10/58 سخنراني "ما امروز اگر بخواهيم با اين قدرت بزرگ مواجه باشيم و در اين ميدان شكست نخوريم احتياج به چند امر داريم يكي اينكه اقتصاد خودمان را طوري كنيم كه خودكفا باشيم كه اولش قضيه زراعت است. مزرعه ها، كشتزارها با فعاليت همه جانبه قشرهاي مختلف كشت مي شوند. شما مي دانيد كه اگر يك مملكتي در اقتصاد مخصوصا اين رشته اقتصاد كه نان مردم است، در اين احتياج به خارج پيدا كند و يك احتياج مبرمي كه نتواند خودش اداره كند خودش را و بايد او را اداره كند اين وابستگي آنهم در اين رشته موجب اين مي شود كه ملت ايران مملكت ايران تسليم بشود به ديگران. اگر امريكا موفق بشود در اين مطلبي كه الان پيش آورده است كه همه قدرتها را دور خودش جمع كند و حصر اقتصادي بكند نسبت به ايران، انشاءا... موفق نمي شود. لكن ما بايد طرف احتياط را بگيريم اگر خداي نكرده موفق بشود و ايران را در حصر اقتصادي از جهات مختلف قرار بدهد كه يك جهتش هم همين قضيه خواربارهايي است كه ما احتياج به او داريم. خوب ما قاعدتا نمي توانيم ديگر مقاومت كنيم و اين يك ضربه اي است كه به نهضت ما مي خورد كه ضربه به اسلام است. پس تكليف همه ماها است كه هر كس به حد مقداري كه قدرت دارد در اين امر كوشش كند. در امر زراعت. در امر دامداري هم دولت بايد كمك كند و هم مردم بايد به هم كمك كنند و هم كار بكنند مردم بايد مشغول كار بشوند. يك مملكتي است كه احتياج به نيروي كار دارد اگر اين نيرو به خدمت ديگري كشيده شود اين موجب اين مي شود كه نتوانند اين حاجتي كه ملت دارد. برآورده كنند پس در راس همه چيزها اين است كه يك كشوري راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اينطور چيزهايش محتاج نباشند. " 8. تربيت نوباوگان به صورت صحيح. "اگر نوباوگان در مراكز آموزش تربيت صحيح شوند و حيله هاي استعمار به ديگران و احساس و توطئه هاي همه جانبه آنان را لمس كنند در دانشگاه براي عمال استعمار توفيق كمتري حاصل مي شود و لهذا در دبستانها و دبيرستانها و قبل از هر دو به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماري شرق و غرب براي حدود به دانشگاه اهميت خاصي احساس مي كنند. از اين رو است كه بايد دستگاه هاي آموزشي متعهد و دلسوز براي نجات كشور اهميت ويژه اي در حفظ نو پايان و جوانان عزيزي كه استقلال و آرزوي كشور در آينده منوط به تربيت صحيح آنان است قائل باشند و نيز اين مرد است كه نقش معلمان و اساتيد در تربيت و تهذيب دانش آموزان و دانشجويان به عنوان اساسي ترين و موثرترين نقش. مطرح مي گردد و همه ديديد كه گرايش آنان، به شرق و غرب براي كشورمان چه فاجعه ها آفريد و دانشگاه را به صورت دژ محكمي براي خدمت به شرق و غرب در آورد و اكثريت قاطع غرب و شرق زدگان اين مملكت را به عنوان فارغ التحصيلان تحويل جامعه داد. اكنون به معلمان متعهد و مسئول دبستاني و دبيرستاني است تا با كوشش خود جواناني را تحويل دانشگاهها دهند كه با آگاهي از انحرافات گذشته دانشگاه بر فرهنگ غني و مستقل اسلامي ايراني تكيه كنند و بر اساتيد متعهد است تا به باز شدن دانشگاه ها در صورت مشاهده انحراف و گرايش جوانان به يكي از دو قطب قدرت و مكر آنان را به توطئه ها و شيطنت ها آگاه كنند و جواناني متعهد نسبت به مصالح كشور و اگاه به اهداف اسلام تحويل جامعه دهند و مطمئن باشند كه با اين خدمت به استقلال و آزادي كامل ميهن عزيزشان تضمين خواهند شد. " منبع: صحيفه نور. جلد15. صفحه 161 ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]
صفحات پیشنهادی
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها