تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى‏پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798361240




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عيد نوروز وبهار در آيينه پژوه(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

عيد نوروز وبهار در آيينه پژوه(3)   نویسنده: سيد محمود طاهري   2. نگاه آيه اي به بهار   يکي از نگاه هايي که مي توان به بهار داشت، نگاه آيه اي به بهار است. به اين معنا که بهار را نشانه قدرت وبازتاب جمال پروردگار بدانيم وچون به آن مي نگريم؛ زيبايي، قدرت، لطف وحکمت خدا را در او جلوه گر بينيم. بهار از اين ديدگاه بسي دلپذيرتر وزيباتر خواهد بود؛ چراکه در چنين ديدگاهي، افزون برزيبايي هاي طبيعت، جلوه اي از زيبايي پروردگار نيز نمايان است. در نتيجه، حسن آن را دو چندان مي کند. فيض کاشاني در اشعاري زيبا دراين باره سروده است: هر ورق از هر درخت، آيات حق را دفتري است آن کسي خواند که او را چشم وگوش ديگر است. هر رگي از هر ورق از صنع پيچون، (36 ) آيتي است آن رسد در سر آن آيت که حکمت را در است حکمت اين رنگ ها و نقش ها دربرگ ها آن کسي فهميد که او را عقل وهوشي درسر است با زبان حال گويد در بهار اشکوفه ها هي چه لطفي است اينکه درما از خداي اکبر است بي گمان هر کوتأمل درچنين صنعي کند هم بصر، هم سمع يابد گر دلش کور وکر است عارفان بزرگي مانند مولانا، چون به بهار مي نگرند، افزون برآنکه در برابر جاذبه هاي رنگارنگ آن، ابراز احساسات مي کنند، دراين جاذبه ها، زيبايي هاي معنوي وسرچشمه همه زيبايي ها؛ يعني خداوند را مي بينند ودرجان بلبل، گل، ودر گل، عقل کل و آفريدگار را مي نگرند. بدين گونه از نشان، به صاحب نشان، پي مي برند وبه ما ياد آور مي شوند، آن که صورتگري مي کند وصورت بهار را مي آفريند، در پس پرده است ونبايد ازاو غافل بود. فصل بهاران شد ببين، بستان پراز حور وپري گويي سليمان برسپه، عرضه نمود انگشتري گلزار بين، گلزار بين، درآب، نقش يار بين وان نرگس خمار بين وان غنچه هاي احمري گلبرگ ها برهمدگر، افتاده بين چون سيم وزر آويزها وحلقه ها، بي دستگاه زرگري گل، عقل، غارت مي کند، نسرين اشارت مي کند کاينک پس پرده است آن، کو مي کند صورتگري گرشاخه ها دارد تري، ورسرو دارد سروري ورگل کند صد دلبري، اي جان توچيز ديگري(37) مولانا، درنگاه خدايي اش به بهار، به نگاه ما ژرفا مي بخشد و فراتر از زيبايي هاي طبيعت، دريچه هايي اززيبايي هاي ملکوت را به سوي ما مي گشايد وتوصيه مي کند در گزينش ميان جاذبه هاي مادي و زيبايي هاي معنوي، دومي را برمي گزينيم: اي دوست! شکر بهتر يا آن که شکر سازد خوبي قمر بهتر يا آن که قمر سازد اي باغ! تويي خوش تر يا گلشن گل در تو يا آن که برآرد گل، صد نرگس تر سازد اي عقل! تو به باشي در دانش و در بينش يا آن که به هر لحظه صد عقل ونظر سازد بگذار شکرها را بگذار قمرها را او چيز دگر داند او چيز دگر سازد(38) سعدي نيز سروده است: وقتي دل سودايي، مي رفت به بستان ها بي خويشتنم کردي، بوي گل وريحان ها گه نعره زدي بلبل، گه جامه دريدي گل با ياد توافتادم از ياد برفت آنها تا خار غم عشقت، آويخته در دامن کوته نظري باشد، رفتن به گلستان ها(39) 3. نگاه به بهار به عنوان نشانه اي براي رستاخيز   بهار، نشانه اي براي رستاخيز وقيامت است. دراين نوع نگاه به بهار، شخص از زنده شدن دوباره طبيعت در فصل بهار، پس ازماه ها مرگ وافسردگي، رستاخيز خويش را به ياد مي آورد وزنده شدن خويش پس ازمرگ را در چهره بهار مي بيند. خداوند در قرآن کريم درمثالي محسوس، فصل بهار را که حيات دوباره طبيعت است، برهاني بر وجود رستاخيز دانسته و فرموده است: وتري الارض هامده فاذا انزلنا عليها الماء اهتزت و ربت وانبتت من کل زوج بهيج، ذلک بان الله هو الحق وانه يحي الموتي وانه علي کل شي ء قدير.(حج: 5و6) وزمين را خشکيده مي بيني و[لي] چون آب بر آن فرود آوريم، به جنبش درمي آيد ونمو مي کند واز هر نوع [رستني هاي ] نيکو مي روياند. اين [قدرت نمايي ها] بدان سبب است که خدا خود حق است واوست که مردگان را زنده مي کند و[هم] اوست که برهر چيزي تواناست. «درحقيقت، جشن آغاز سال، تجديد زمان در دايره ومفهوم محدود است. هرگاه نوروز فرا مي رسد، جشن برگزاري نمادين تجديد حيات وآفرينش برگزار مي شود. يکي از فرازهاي شايان توجه درمراسم سال نو و باورهاي پيوسته به آن، مسئله اعتقاد به جهان پسين ورستاخيز مردگان است. در مراسم سال نو، نماد نمايشي مسئله آفرينش وتکرار هميشگي آن، پايان هر سال را به سال نو، نماد نمايشي مسئله آفرينش وتکرار هميشگي آن، پايان هر سال را به سال نو پيوند مي دهد. انعکاس اين دور وتسلسل وتکرار، براي زندگي آدمي نيز هست وايمان مؤمنان را به مسئله رستاخيز وتجديد وتکرار زندگي زنده نگه مي دارد.به همين جهت است که يکي از مراسم سال نو، ياد کرد از مردگان وبزرگداشت ارواح درگذشتگان واهداي خيرات براي آنهاست. اين، القاي يک باور است؛ يک باور اميدبخش براي مردم که چون رستاخيز طبيعت در فصل بهار، مردگان نيز مي توانند تجديد حيات کنند وبه زندگي مجدد باز گردند.»(40) شاعر بزرگي چون مولانا، درباره بهار، اين نماد رستاخيز آدميان، اين گونه سروده است: آمد بهار خرم ورحمت نثار شد سوسن چون ذوالفقار علي آبدار شد گلنار پر گره شد وجوبار پرزده صحرا پر از بنفشه وکه لاله زار شد شنده شدند بار دگر کشتگان دي آن آيه هاي روز قيامت، نثار شد اصحاب کهف باغ، خواب اندر آمدند چون لطف روح بخش خدا يار غار شد اي زنده گشتگان، به زمستان کجا بديد آن سو که وقت خواب روان را مطار(41) شد(42) مولانا همچنين مي گويد: مستي وعاشقي وجاني و جنس اين آمد بهار خرم وگشتند همنشين «تبلي السراير»(43) است وقيامت ميان باغ دل ها همي نمايند آن دلبران چنين(44) مولوي، از نگاه کلي به بهار به عنوان نماد رستاخيز، پارا فراتر گذاشته وبه برخي جزئيات اين شباهت نيز اشاره کرده است. به اعتقاد وي همان گونه که در فصل بهار، هويت بذرهاي پنهان شده در زير خاک، بر اثر رويش آشکار مي شود ومعلوم مي شود که کدام بذر، بوته گل وکدام بوته خار است، باطن انسان ها نيز در روز رستاخيز بر يکديگر آشکار مي شود وخوب و بد از هم جدا خواهند شد: اين بهار نو ز بعد برگ ريز هست برهان بروجود رستخيز دربهار آن سترها پيدا شود هرچه خورده است اين زمين رسوا شود سربيخ درختي وخورش جملگي پيدا شود آن بر سرش رازها را مي کند حق آشکار چون بخواهد رست تخم بد، مکار(45) فيض کاشاني نيز سروده است: «کيف يحي الارض بعد الموت» را نظاره کن تا عيان گردد تو را بعثي که حشر اکبر است(46) 4. نگاه تحول برانگيز به بهار   با آمدن بهار، درطبيعت سرد ومرده، تحول ودگرگوني رخ مي دهد وزمين افسرده و جامد سرسبز وپراز گل وگياه مي شود. حال اين پرسش مطرح است چرا اين تحول بهار گونه نبايد در انسان- که آفرينش طفيل اوست- رخ دهد. بي شک، آدمي به اين تحول سزاوارتر است. البته تحول روحي ومعنوي وشکوفايي دروني آدمي کجا وتحول وشکوفايي طبيعت کجا؟ با چنين نگاهي به بهار، به خوبي مي توان از آن درس دگرگوني گرفت وقدم نخست را دراين راه برداشت واز صميم جان از خداوند خواست که : « يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والحوال حول حالنا الي احسن الحال». امام خميني (رحمه الله) دراين باره مي فرمايد: «تحول حال الي احسن الحال، اين است که ان شاء الله دراين سال نو، ما تغييرات روحي پيدا کنيم؛ يعني واقعاً برايمان تحول حاصل شود وآن به اين است که همان طوري که سيره انبيا از اول تا آخر بوده است. که جنگ وصلحشان براي خدا بوده است وهيچ پيامبري جنگ نکرده مگر براي خدا وصلح نکرد مگر براي خدا، ما هم اين گونه باشيم.»(47) امام خميني (رحمه الله)، درکلامي ديگر مي فرمايد: « برداشتي که اهل معرفت از عيد مي کنند، با آن برداشتي که ديگران مي کنند، بسيار متفاوت است... وما اميدواريم که به پيروي اولياي خدا، به جلوه اي از آن جلوه ها و به برداشتي از آن برداشت ها برسيم وذره اي از آن معارف در قلب ما واقع شود. اميدواريم همان طوري که جوانان ما تحول پيدا کردند، راه صد ساله را با يک شب پيمودند، اين تحول، نصيب همه ملت بشود.»(48) «اميدوارم آن دعايي که در اول سال درحال تحويل خوانده مي شود: « يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار، يا محول الحول والاحوال، حول حالنا الي احسن الحال»، وبراي ملت ما تحقق پيدا کرده است، براي اين سال، بالاتر از آن تحقق پيدا کند.تمام قلوب وتمام ابصار وبصيرت هاي ما در دست خداي تبارک وتعالي وبه يد قدرت اوست واوست که تدبير مي کند جهان را، ليل ونهار را. اوست که قلب را متحول مي کند وبصيرت ها را روشن مي کند واوست که حالات انسان را متحول مي کند.»(49) مقام معظم رهبري نيز دراين باره مي فرمايدک « تحويل هر سال جديد شمسي که با نوعي تحول درعالم طبيعت مصادف است، فرصتي است تا انسان به تحول دروني واصلاح امور روحي ومعنوي وفکري و مادي خود بپردازد. اين دعاي شريفي که به ما تعليم داده اند تا در آغاز سال بخوانيم، همين درس تحول است. در اين دعا از خداي متعال درخواست مي کنيم که درحال و وضعيت روحي و نفساني ما، تحول ودگرگوني مبارکي را ايجاد کند. ايجاد تحول، کار خداست، اما ما موظفيم که براي اين تحول در درون ودر زندگي خود ودر جهان، اقدام وتلاش کنيم وهمت بگماريم. هر جا انسان ها خوب شدند، زندگي هم خوب خواهد شد. هر جا انسان ها درخود، تحولي عظيم به وجود آوردند، در زندگي آنها هم تحولي عميق به وجود خواهد آمد».(50) مقام معظم رهبري درکلامي ديگر فرموده است : « تحول اخلاقي؛ يعني اينکه انسان، هر رذيلت اخلاقي، هر اخلاق زشت، هر روحيه بد وناپسندي را که موجب آزار ديگران يا عقب ماندگي خود انسان است، کنار بگذارد وخود را به فضايل وزيبايي هاي اخلاقي آراسته کند.»(51) «اگر ملتي بتواند يک تحول اخلاقي درخود به وجود آورد، اگر بتواند رذايل اخلاقي را از درون خود پاک سازي کند وخود را به فضايل اخلاقي آراسته سازد، حقيقتاً براي آن ملت، عيداست. شايد اساساً قرار دادن اعياد، ملي و چه اعياد ديني ومذهبي، براي ايجاد چنين تحول هايي در درون انسان هاست».(52) نگاه عبرت آميز به بهار   فواره چون به اوج خود مي رسد، سرنگون مي شود. باغ وبستان نيز، پس ازآنکه با فرا رسيدن بهار به اوج دلربايي و شکوفايي مي رسد، رو به پژمردگي مي رود وبا سر پنجه خزان، به طبيعتي بي رنگ وبو تبديل مي شود. بنابراين، درعين حال که مسحور جاذبه هاي بهار مي شويم، نبايد به زيبايي هاي آن اعتماد کنيم؛ زيرا سرسبزي بهار، ناپايدار وشکوه آن گذر است. بهار به ما مي آموزد که همه جاذبه هاي مادي، ناپايدار است ونبايد به هيچ يک دل بست واعتماد کرد. عارفان بيدار دل، با نگاه عبرت آميز به بهار، درس دل کندن از جاذبه هاي افول پذير دنيا ورهايي از تعلق به امور ناچيز مادي را مي آموزند. به تعبير زيباي حافظ شيرازي: صحن بستان، ذوق بخش وصحبت ياران خوش است وقت گل خوش باد کز وي وقت مي خواران خوش است از صبا هر دم مشام جان ما خوش مي شود آري آري طيب انفاس هواداران خوش است ناگشوده گل نقاب، آهنگ رحلت ساز کرد ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش کاندر اين دير کهن، کار سبک باران خوش است حافظا! ترک جهان گفتن طريق خوش دلي است تا نپنداري که احوال جهان داران خوش است(53) حافظ درنگاه عبرت آميز خويش به بهار، نگاهي نيز به بهار عمر؛ يعني جواني دارد وبر آن است تا از اين بهار زودگذر که به زودي نشاط، شادابي وسبزي آن، رو به پژمردگي وزردي وخزان پيري مي رود، بيشترين بهره را ببرد ولحظه هاي آن را قدر بداند: سحر به بوي گلستان دمي شدم در باغ که تا چو بلبل بي دل، کنم علاج دماغ(54) به جلوه گل سوري نگاه مي کردم که بود در شب تيره به روشني چو چراغ چنان به حسن وجواني خويشتن مغرور که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ گشاده نرگس رعنا زحسرت، آب از چشم نهاده لاله ز سودا به جان ودل صد داغ نشاط و عيش وجواني، چو گل غنيمت دان که حافظا! نبود بر رسول غير بلاغ(55) وباز حافظ مي گويد: دائم گل اين بستان شاداب نمي ماند درياب ضعيفان را در وقت توانايي (56) 6. نگاهي به رنگ هاي بهار   ذخيره اي بنه از رنگ وبوي فصل بهار که مي رسند زپي، رهزنان برمن و دي(57) از ويژگي هاي بهار، رنگارنگي، تنوع و گوناگوني رنگ هاست. هيچ فصلي مانند  بهار، به اين رنگارنگي نيست وراز شادابي، آرامش روحي وتهييج رواني انسان ها در اين فصل را بايد در نگريستن به آن همه منظره هاي رنگارنگ وتوجه به رنگ هاي سرخ، سفيد، ارغواني، بنفش ورنگ هاي گوناگون ديگر جست وجو کرد. «اين رنگ ها به ويژه درفصل بهار، افزون بر آثار وخواصي که هر کدام از آنها دارند وجلوه و زيبايي ويژه اي به محيط زندگي ايشان مي بخشند، سرچشمه برخورداري هاي روحي ورواني بس مهمي براي انسان مي باشند. اگر رنگ ها نبودند وهمه جا تنها رنگ سياه و سفيد بود، انسان از لذت وموهبت بس بزرگي محروم مي گشت واين محروميت، مقدمه آشفتگي هاي روحي و رواني براي او مي شد. زندگي درمحيطي که يکرنگ بوده واز تنوع رنگ ها در آن خبري نباشد، براي انسان بسي خسته کننده ويکنواخت است. وطبعاً روح او را کسل و آزرده وحتي گاهي بي تفاوت مي سازد. اين جنبه، علاوه بر امتيازات ديگري است که هر يک از رنگ ها از نظر تحريک وتهييج رواني يا آرام بخش يا مفرح بودن دارند. آن همه دعوت قرآن از بشر به سير ونظر در زمين و آسمان وتماس با طبيعت وتأمل در چگونگي آفرينش آنها، افزون بر جنبه بارور ساختن خرد انسان ها ورشد بخشيدن جنبه هاي علمي وفرهنگي آنان، اثرات آرام بخشي وحفظ تعادل روحي نيز مورد توجه بوده است.(58) فراموش نکنيم که جهان هنر، مديون تنوع رنگ هاست. البته منظور از هنر، تنها نقاشي نيست که مايه اصلي اش شکل ها ورنگ هاست، بلکه حتي شعر وموسيقي وحجاري ومجسمه سازي وغيره نيز محصول ديگري از تنوع رنگ ها در عالم طبيعت است.»(59) خداوند در آيات قرآن کريم به رنگ ها بي توجه نبوده واز رنگ هايي چون رنگ زرد وسبز سخن گفته است. براي مثال، در سوره بقره ودر ماجراي بهانه جويي هاي بني اسرائيل وعذر تراشي هاي آنان درباره گاوي که خداوند به ذبح آن دستور داده بود، آمده است خداوند فرموده رنگ آن گاو بايد زرد باشد: «انها بقره صفراء فاقع لونها تسُر الناظرين؛ آن، ماده گاوي است زرد يک دست وخالص که رنگش بينندگان را شاد مي کند.» (بقره: 69) دراين آيه خداوند، از رنگ زرد به عنوان رنگي که نگاه به آن مايه ايجاد سرور در قلب مي شود، ياد کرده است. در قرآن کريم در چند مورد، افزون بر بيان ويژگي هاي زندگي بهشتيان، رنگ بالشي که آنان بر آن تکيه مي زنند ولباسي که مي پوشند، سبز معرفي شده است: «متکئين علي رفرف خضر؛ بربالش سبز تکيه زده اند.» (الرحمن : 76) درآيه اي ديگر مي خوانيم : « ويلبسون ثباباً خضراً من سندس واستبرق؛ وجامه هايي سبز از پرنيان نازک و حرير مي پوشند».(کهف:31) «بي گمان رنگ سبز که در فصل بهار به فراواني ديده مي شود، رنگ وسط و متعادل است واثر مفرح وآرام بخشي ملايم دارد. از اين رو، سبز روشن براي محيط کار وزندگي، رنگ مناسبي است وتماس مداوم با آن، اشکالي ايجاد نمي کند؛ زيرا به علت متعادل بودن خواص آن از جهات مختلف، نه توليد واکنش هاي پي در پي رواني وعصبي مي کند که منتهي به هيجان وعدم اعتدال شود ونه اثرات آرام بخشي آن چنان زياد است که از شادابي وفعاليت انسان بکاهد.»(60) ارغوان ريخته بر دکه خضر(61) اي چمن همچنان است که بر تخته ديبا دينار سيب را هر طرفي داده طبيعت رنگي هم برآن گونه که گلگونه کند روي نگار(62) 7. نسيم وعطر وبوي بهار   بهار، فصل عطرهاي دلاويز ونسيم هاي سکرآور، فصل گل هاي خوش عطر ونسيم هاي خوش بوست. افزون بر گل هاي بهاري که معطر است، نسيم روح بخش بهار نيز، بسيار عطرآگين است؛ چراکه سحرگاهان وصبحدمان، از ميان شاخه هاي عطرآگين گل هاي دشت وصحرا مي گذرد وبا دامني آکنده از بوي خوش صورت را مي نوازد. خوشا به حال بيداردلاني که در نسيم باد نوروزي، نشان کوي يار مي بينند ودرعطر وبوي بهار، شميم آفريدگار. زکوي يار مي آيد نسيم باد نوروزي ازاين باد ار مدد خواهي چراغ دل برافروزي(63) صبا! تونکهت آن زلف مشک بو داري به يادگار بماني که بوي او داري(64) نويسنده اي درباره بوي خوش بهار مي نويسد: «هر بوي خوش، اثري از دلدار درخود دارد وگرنه بوي خوش نمي داشت. اگر گل معطر است، اين بي خودي نيست، براي آن است که مي تواند ياد معشوق را در ذهن بيدار کند. وقتي حافظ مي گويد: «گر غاليه خوش بو شد، درگيسوي اوپيچيد» يا که «باد غاليه سا گشت وخاک، عنبر بوي»، غلو شاعرانه نيست و واقعاً نسيم وبو و رنگ بهار، اثر ونشانه او را در خود دارند وبه همين دليل مي توانند عاشق را با معشوق پيوند دهند...درنگاه حافظ، معشوق به ندرت از نزديک بوييده مي شود وبوي ها از دور مي آيند. پس پيوسته بايد پاي نسيم درکار باشد وبا وزش چنين نسيمي، مشام دل، خيلي بيشتر از مشام حس معطر شود و بوي، بيش از آنچه شامه را مي افزوزد، مونس جان مي شود.»(65) نوروزايراني - اسلامي   مهيا زاهدين لباف اشاره   يا مقلب القلوب والابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الي احسن الحال پس ازخواندن دعاي سال تحويل، بزرگ خانواده قرآن را مي گشايد وهفت سوره يا هفت آيه از قرآن را که با کلمه «سلام» آغاز مي شود، تلاوت مي کند.(66) با خواندن اين آيات، آفت ها وبلاياي زميني- آسماني و ابليس وشيطان از محيط خانه و خانواده دور مي شود وسلامت وآرامش درسال نو به خانه مي آيد. آنگاه، بزرگ خانواده به رسم تبرک، به هر يک از اعضاي خانواده از ميان قرآن عيدي مي دهد وپس از آن، همه دهان خود را با شيريني سفره نوروزي شيرين مي کنند. مقدمه   نوروز، تنها جشني است که از دوران باستان، با شکوهي بسيار وهمراه با انبوهي از افسانه ها وآيين ها تا به امروز ادامه يافته است. جايگاه والاي نوروز نزد ايرانيان را در نقش هاي تخت جمشيد تا آثار ادبي و هنري گوناگون فارسي، درهمه جا مي توان ديد. نوروز با تحويل سال وچرخيدن يک دور کامل زمين به گرد خورشيد شروع مي شود واز جمله اعيادي است که تاريخ پيدايش آن به پيش از اسلام باز مي گردد. ايرانيان نوروز را گرامي مي دارند ونزد آنان آييني است کهن. اگر چه نوروز طي هزاران سال دگرگون شده، ولي هرگز از ميان نرفته است واقوام ومذاهب گوناگون بر آن مهر تأييد زده اند. براين اساس، امروزه نوروز از نمادهاي وحدت بخشي ملت ايران با تمام تکثرهاي قومي، مذهبي، فرهنگي و زباني است. ميان اعياد ديني ومذهبي واعياد ملي وسنتي تفاوت هايي وجود دارد واعياد ديني از تحولي دروني وانقلابي معنوي خبر مي دهند، درحالي که در اعياد ملي تحول بيروني وتغيير طبيعي رخ مي دهد. عيد سال نو، از دگرگون شدن فصول وتغيير احوال طبيعي آب وهوا خبر مي دهد، حال آنکه اعياد مذهبي مانند عيد فطر، نشاني از تحول روحي وشخصيت فرد مؤمن است يا عيد مبعث، عيد شکوفايي و ولايت وهدايت است. امام خميني (رحمه الله) درباره عيدنوروز مي فرمايد: «اين عيد هر چند يک عيد اسلامي نيست، ولي اسلام آن را نفي نکرده است».(67) نوروز پيش از اسلام   نوروز از مهم ترين جشن ها وآيين ها در همه ادوار تاريخ ايران بوده است. اين آيين، پيش از ورود اسلام به ايران، به شکل جشن هاي مفصل برگزار مي شد. بيشترين اطلاعات موجود درباره چگونگي آيين جشن نوروز در دوران پيش از اسلام، از دوران هخامنشيان و سپس ساسانيان بجا مانده است. در دوران هخامنشي اهميت زيادي به اين جشن ها داده مي شد تا آنجا که يکي از دلايل ساخت کاخ ها و صفحه تخت جمشيد در زمان داريوش کبير، استفاده از اين اماکن براي برگزاري جشن ها به ويژه سلام نوروزي بود. دراين دوره، پادشاهان برتخت مي نشستند وفرمان داران - ايراني وغير ايراني- با هداياي فراوان به حضور شاه شرفياب مي شدند. در دوره سلوکيان واشکانيان، با وجود وقفه اي که به لحاظ سياسي در امور ايران به وجود آمد، مردم، به آيين ها و رسوم متداول فرهنگي از جمله نوروز احترام مي گذاشتند وشاهان سلوکي وسرداران آنان هيچ ضديتي با فرهنگ عمومي و ملي مردم ايران نداشتند.(68) در دوره اشکانيان، به دليل بومي وايراني بودن پادشاهان، هم دربار وهم مردم به آئين نوروزي وديگر اعياد ملي توجه واحترام مي کردند. در دوره ساسانيان نيز سنت هاي ديرينه ايرانيان باستان رايج بود وتدارکات نوروزي از 25 روز پيش ازنوروز آغاز مي شد.(69) برگزاري نوروز در دوران اسلامي   با سقوط دولت ساساني وفرو پاشي دين زرتشتي ونابساماني اوضاع اجتماعي درايران، براي مدتي جشن ها به ويژه نوروز بدون پشتوانه دستگاه سياسي - مذهبي و در انزوا برپا مي شد. برتولد اشپرلر، ايران شناس بزرگ آلماني دراين باره مي گويد: «از جشن هاي قديمي ايراني، پيش از همه جشن سال نو ونيز در پايان تابستان، جشن پاييز بوده است که طبيعتاً طبق تقويم قديمي برگزار مي شد. البته اعراب به ويژه در زمان عمر دوم (عمر عبدالعزيز) کوشش کرده اند تا اين اعياد را ملغي کنند وکساني را که در اين دوره به مناسبت عيد نوروز هداياي متداول براي مقامات بالا مي فرستادند، تحت فشار قرار مي دادند».(70) از آنجا که خلفاي اموي بسيار نژاد پرست بودند، در آغاز به آداب ورسوم وآيين هاي ايرانيان توجهي نداشتند، ولي اين رسم چنان عميق با انديشه واحساس مردم ايران پيوند خورده بود که خيلي زود جايي براي خود باز کرد وبا اوج گرفتن کار عباسيان به ويژه در زمان آل بويه، درهمه جا متداول شد وحتي در بين النهرين نيز رسمي همه گير گشت. با ظهور ابومسلم خراساني و روي کار آمدن خلفاي عباسي و نفوذ برمکيان و ديگر وزراي ايراني وتشکيل سلسله هاي طاهري وصفاري وساماني جشن هاي ايراني دوباره رونق يافت. اين رونق که تا زمان سلجوقيان وخوارزمشاهيان ادامه داشت، با حمله مغول به پايان رسيد. اين وقفه نه تنها نوروز را از ميان نبرد، بلکه در دوره هاي بعد به ويژه درعصر صفويان که شيعيان حکومت را در دست داشتند، به نوعي يک آشتي و پيوند ميان باورهاي اسلامي و شيعي با سنت هاي اصيل ايراني به وجود آمد وعلما وروحانيون آن عصر نيز در حفظ سنت هاي اصيل ايراني- اسلامي به ويژه سنت حسنه نوروز بسيار کوشيدند ونوروز را امري مقدس شمردند. پس از صفويه، درزمان افشاريه، زنديه وقاجاريه نيز نوروز همچنان ارزشمند ومحترم باقي ماند وحکومت ها نه تنها سرستيزي با آن نداشتند، بلکه براي رونق آن بسيار کوشيدند.(71) ظهور اسلام وبرخورد مسالمت آميز آن با ديگر اديان و آيين ها از جمله عقايد ملي ايرانيان، موجب شد آيين ها وآداب و رسوم ايراني ازجامعه ايران رخت برنبندد. بامسلمان شدن تدريجي ايرانيان، اين مراسم اندک اندک با عقايد ديني - اسلامي پيوند خورد. البته با گذشت ايام، برخي سنت ها و آداب در تضاد آشکار با عقايد ورسوم گذشته قرار گرفت. براين اساس، ايرانيان کوشيدند سنت کهن ملي را در قالب رسوم گذشته قرار گرفت. براين اساس، ايرانيان کوشيدند سنت کهن ملي را در قالب رسوم بازيابند. به عبارت روشن تر، آنان سنت هاي ملي ايران را با سنت هاي اسلامي درهم آميختند وهر ساله نوروزي اسلامي را جشن گرفتند. احاديث و روايت ها درباره نوروز   احترام به نوروز در اسلام، هر چند به مذهب شيعه منحصر نمي شود، ولي چنان جايگاهي درميان شيعيان دارد که حتي روايت هايي از امامان شيعه در بزرگداشت نوروز نقل شده است. رخدادهاي پيش از ظهور اسلام در نوروز   1. اخذ ميثاق اوليه: روز نوروز بر جعفر بن محمد (ع) وارد شدم، آن حضرت فرمود: «آيا اين روز را مي شناسي؟» گفتم: فدايت شوم! اين روزي ست که عجم ها آن را گرامي مي دارند وبه يکديگر هديه مي دهند. امام صادق(ع) فرمود: «سوگند به بيت عتيق که در مکه است، اين چيزي نيست مگر آنکه به قديم الايام مربوط است. برايت پرده برداري مي کنم تا آن را بفهمي.» سپس فرمود: اي معلي! بي شک، روز نوروز، روزي ست که خداوند در آن از بندگانش پيمان گرفت او را بپرستند وچيزي را شريک او ندانند وبه رسولان و حجت هاي خداوند وامامان معصوم (ع) ايمان بياورند.»(72) 2. طلوع خورشيد: نوروز، نخستين روزي ست که خورشيد در آن طلوع کرد. 3. آغاز وزش بادها: درنوروز بادها وزيدن گرفت. 4. آفرينش سبزه: درنوروز سبزه ها از زمين روييدند.(73) 5. آفرينش آدم: آفرينش آدم هم زمان با نوروز است، نخستين روز ماه فروردين، خداوند متعال آدم را آفريد وآن روز خوبي است. امام صادق (ع) درحديثي آفرينش آدم را اول فروردين دانسته است.(74) 6. فرونشستن کشتي نوح (ع) : آن روزي ست که کشتي نوح (ع) برکوه جودي به سلامت نشست.(75) اين اتفاق مهم در نوروز رخ داده است ونشان مي دهد که روز نو، زندگي نو درجهان را در پي داشته است. 7. شکسته شدن بت ها: داستان شکستن بت ها به دست حضرت ابراهيم(ع) بسيار مشهور است. در داستان آمده است: زماني حضرت ابراهيم بت ها را شکست که مردم براي برگزاري مراسم عيد از شهر خارج شده بودند. علامه مجلسي در بحارالانوار تأکيد مي کند وآن روزي ست که ابراهيم (ع) بت هاي قومش را شکست.(76) 8. زنده شدن هزاران نفر: ونوروز روزي است که خداوند کساني را که از ترس مرگ از سرزمين هايشان خارج شده بودند، زنده کرد. آنان به دستور خداوند مرده بودند و دوباره در نوروز زنده شدند.(77) رخدادهاي مقارن وپس از ظهور اسلام درنوروز   رخدادهاي مهمي در اسلام روي داده که با نوروز هم زمان بوده است. برخي از اين وقايع عبارتند از: 1. آغاز وحي: وآن (نوروز) روزي ست که جبرئيل در آن روز بر پيامبر (ص) نازل شد.(78) 2. بت شکني حضرت علي (ع): وآن روزي ست که رسول خدا (ص) علي (ع) را بر دوش گذاشت و وي بت هاي قريش را از بالاي بيت الله الحرام به پايين ريخت وآنها را شکست، همان گونه که ابراهيم انجام داد.(79) 3. عيد غديرخم: برعقيده فرقه اماميه، جلوس اميرمؤمنان علي (ع) برمسند خلافت وحادثه غديرخم هر دو در نوروز رخ داده است.(80) درمجموع، درقول وفعل وتقرير امامان معصوم (ع) نوروز تأييد شده است. براي مثال، اميرالمؤمنان علي (ع) کاسه هاي حلوا (شکر) را که به مناسبت نوروز براي حضرت آورده بودند، ميان اصحاب تقسيم کرد وفرمود: «هر روزمان را نوروز قرار دهيد.»(81) پيوستگي آداب نوروز با اسلام   1. غسل نوروز: «هنگاميکه نوروز شد، غسل کنيد !»(82) آب ريختن در نوروز جزو آداب اين روز به شمار مي رود که از ديرباز مرسوم بوده است. دهخدا مي نويسد: « در بامداد نوروز، مردم به يکديگر آب مي پاشيدند واين رسم در قرن هاي نخست اسلامي نيز رايج بوده است».(83 ) امام علي (ع) علت غسل کردن درروزهاي عيد را پاکيزگي کساني مي داند که براي درخواست حاجت (عيدي گرفتن) به درگاه خداوند روي مي آورند(84) به نظر مي رسد آب ريختن درنوروز، به سفارش امامان معصوم (ع) به غسل نوروز تغيير شکل يافته است. فقها نيز درفتواهاي فقهي خود به غسل نوروز البته به صورت استحبابي اشاره کرده اند.(85) 2. هديه نوروز: «هديه دادن در نوروز، از قديم الايام مرسوم بوده است.»(86 ) دراسلام نيز به اين رسم با همان کيفيت توجه شده است.اسلام رسم هديه دادن را تأييد کرده ونقل است گاهي خدمت امام معصوم(ع) هديه نوروزي مي آوردند وايشان هديه را مي پذيرفت وحتي در برخي موارد آن را ميان اصحاب خود نيز تقسيم مي کرد ودعا مي کرد : «هر روزتان نوروز باد!» يا «هرروز ما ار نوروز قرار دهيد!»(87) 3. ديد وبازديد : ديد وبازديد وتبريک نوروزي، ازآداب نوروز است که اسلام نيز بر ادامه اين رسم پسنديده درنوروز تأکيد کرده است. اگر چه اين رسم درتمام سال مورد توجه است، ولي درنوروز تأکيد بيشتري بر آن شده است. براي مثال، درحديثي آمده است: «براي [رضاي] خدا به يکديگر هديه دهيد وصله رحم کنيد!»(88) پيامبر اکرم(ص) نيز مي فرمايد: «صله رحم، عمر آدمي را بسيار بلند وازمرگ بد جلوگيري مي کند.»(89) مقام معظم رهبري دريکي از پيام هاي خود به مناسبت عيد نوروز مي فرمايد: «در ديد وبازديد، مردم از مشکلات هم آگاه مي شوند ودر صدد حل آنها برمي آيند. نوروز براي ما عبادت است. مردم ! اين روزها را بهانه اي براي ديد وبازديد ورفع کدورت ها وکينه ها و جهت محبت به يکديگر قرار دهيم.»(90) 4. لباس تميز پوشيدن وخود رامعطر کردن: خريد ونو کردن لباس وگاه وسايل خانه، از آداب قديمي ايرانيان در نوروز بوده است.اسلام نيز براين مسئله تأکيد دارد. «وقتي نوروز شد، غسل کن، بهترين و پاکيزه ترين لباس هايت را بپوش وبا بهترين عطرها خود را خوش بو ساز!.» (91 ) پيامبر (ص) نيز دراين باره مي فرمايد: « پاکيزگي جزو ايمان است».(92) 6. روزه گرفتن : گرفتن روزه درتمامي اعياد به غير از دو عيدرسمي مسلمانان متسحب مؤکد است. درحديث نيز آمده است : « وقتي نوروز شد، در آن روزه بگير!»(93) 7. نماز عيد: درروايت ها آمده است: وقتي نوروز شد، پس ازنمازهاي نوافل وظهر وعصر، 4 رکعت نماز بخوان، در رکعت اول فاتحه الکتاب را بخوان وسپس 10 مرتبه سوره قدر، در رکعت دوم پس از حمد، 10 مرتبه سوره حجر ودررکعت سوم پس ازحمد، 10مرتبه سوره توحيد ودررکعت 4 پس از حمد 10 مرتبه سوره هاي ناس وفلق رابخوان. پس از آنکه از نماز فارغ شدي، سجده شکر به جاي بياور واز خدا بخواه گناهانت رابيامرزد!.(94) 8. توجه به قرآن : از آنجا که قرآن، آخرين کتاب آسماني براي هدايت بشر تأمين کننده وسعادت وخوشبختي انسان در دنيا وآخرت است ودرزندگي مسلمانان نيز حضوري ثابت وگسترده دارد. از اين رو، امروزه از ارکان سفره عيد نوروز به شمار مي رود وقرائت آن هنگام تحويل سال، از جمله آداب تحويل سال است. پيامبر اکرم(ص) مي فرمايد: « قرآن، سفره ضيافت خداست پس تا مي توانيد از ضيافت او فرا گيريد».(95) هفت سين ايراني - اسلامي (96 )   ازمشهورترين مراسم نوروزي ايرانيان، گستردن سفره هفت سين است. اين سفره را با هفت چيز که نام آنها با حرف «سين» آغاز مي شود، تزيين مي کنند با ظهور اسلام در ايران زمين، سفره هفت سين ايراني ها به - قرآن مجيد مزين شده است و آغازين ساعات سال نو را با دعاي معروف تحويل سال وخواندن آياتي از قرآن جشن مي گيرند. سنجد، نخستين سين سفره است و راز آن نداي خرد گرايي ودعوت به عقل است. سنجد را با اين باور برسفره مي نهند تا هر کس با خويشتن عهد کند که در آغاز سال، هرکاري را سنجيده انجام مي دهد. قرار دادن سنجد بر سفره هفت سين نشانه گرايش به عقل واحترام به تفکر و ترويج خردمندي است. درحديث نبوي مي خوانيم: «اول ما خلق الله العقل؛ نخستين چيزي که خداوند آفريد، عقل است». سيب، نماد تندرستي وسلامت شخص وجامعه است. سيب هشداري است براي انسان تا به سلامت جسم خود بينديشد وبهداشت وسلامت بدن خود را به دست فراموشي نسپارد. درکتاب طب الصادق؛ تأليف کليني آمده، امام صادق(ع) سيب را اکسير جواني وميوه بهشتي ناميده است. سبزه، صلاي ازخود گذشتگي وايثار وخوش اخلاقي وخرمي و شادابي است. پيامبر اکرم(ص) فرمود: « شما با ثروت وبخشش آن به ديگران، نمي توانيد براي همه انسان ها سودمند باشيد، ولي با حسن خلق مي توان به همه ايثار کرد. سمنو، نشانه قدرت است. آدمي بايد در زندگي همواره با مشکلات مبارزه کند. از اين رو، بايد قوي باشد. سمنو را غذاي «مرد آفرين » نيز مي نامند. سير، اسطوره حق و رعايت حد ديگران وتجاوز نکردن به حقوق آنان است. سير، نماد بلندي طبع است. در آيه 61 سوره بقره به سير اشاره شده است: «و به ياد آريد وقتي را که به موسي اعتراض گرديد که صبر نخواهيم کرد به يک نوع طعام، از خداي خود بخواه تا براي ما از زمين نباتاتي مانند خيار وسير وعدس وپياز بيافريند...». سرکه، نماد پذيرش ناملايمات ونماد رضا وتسليم است. خداوند در آيه 4 سوره بلد مي فرمايد: «ما انسان را براي استواري واستقامت درسختي بيافريديم. » البته تسليم ورضا هرگز به معناي دل مردگي وپس زدگي نبوده و نيست، بلکه نمادي است از انسان تلاشگر وپي گير، ولي صبور است تا براي رسيدن به اهداف مقدس خويش قدم بردارد. سماق، نماد عدالت، صبر واميد در زندگي واشاره به صبر، حوصله، بردباري ومبارزه براي آرزوهاست که خداوند مي فرمايد: « والله مع الصابرين». سکه، نماد دارايي وثروت است. آرزوي داشتن ثروت از ديرباز همراه انسان بوده است. وجود اشياي ديگر در سفر هفت سين وکنار سکه، به ما مي آموزد که داشتن ثروت در کنار ديگر ويژگي هاي اخلاقي، سودمند است. عدد هفت به همان اندازه که در آيين ايراني ها مقدس و خوش يمن بود، نزد مسلمانان نيز جايگاهي ويژه داشت. درقرآن نيز چندين بار از عدد هفت نام برده شده که عبارت است از: هفت چشمه دربهشت؛ هفت آسمان؛ هفت آيه بودن فاتحه الکتاب؛ هفت بارطواف درحج؛ هفت بار سعي درصفا ومروه؛ تماس هفت عضوبدن با زمين درهنگام نماز؛ آفرينش زمين و آسمان درشش روز وپرداختن به عرش در روز هفتم. امروزه پيوند آداب و سنن ايراني با آموزه هاي اسلامي، سفره زيباي هفت سين کنوني را پيش روي ايرانيان مسلمان گسترده است. نوروز، زمان نو گشتن سال، باززايي وتجديدحيات طبيعت، آغاز رستاخيز مردگان وزندگان در تکرار نويني آفرينش و آغاز زندگي جديد ديگري است. با ظهور نوروز، همه چيز حيات مي يابد؛ از زندگي در طبيعت و پديده هاي طبيعي گرفته تا زندگي در شکل اجتماعي و جماعات مردم. با طلوع اسلام درايران، نوروز زيباتر شد. بزرگ ترين حادثه تاريخ اسلام به ويژه تشيع؛ يعني به ولايت رسيدن علي (ع) در روز عيد غدير، درنخستين روز بهار، مصادف با نوروز باستاني صورت گرفته است. براين اساس، تشيع از همان آغاز، با فرهنگ ايرانيان عجين شد وهرگز به نوروز بي مهري نکرد وهمواره به آن ارزش نهاده وتوجه کرده است. چرا هر جزئي از آيين نوروزي، نمادي از ستايش زيبايي واخلاق انساني و مهر ودوستي است. پي نوشت ها :   36.صنع پيچون: آفريده پروردگار. 37. کليات شمس تبريزي، ص 732، غزل 2428. 38. همان، ص 189، غزل 828. 39. کليات سعدي، ص 368. 40.مناسبات دين وفرهنگ در جامعه ايران، صص 619. 620. 41. پرواز. 42. کليات شمس تبريزي، ص 619، غزل 2064. 43. اشاره است به آيه 19 سوره مبارکه طارق که درباره رستاخيز است : « يوم تبلي السراير؛ آن روز که رازها [همه] فاش شود.» 44. مولوي، مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ابيات 3971 - 3973. 45. همان، بيت 3969. 46. کليات اشعار مولانا فيض کاشاني، ص 47. 47. صحيفه امام، ج21، ص324. 48. همان، ج18، ص395. 49. همان، ج17، ص16. 50. حديث ولايت، ج4، ص1. 51. زمزمه تحول، ص51. 52. همان. 53.ديوان حافظ، صص 112و 113. غزل 43. 54. مغز. 55. ديوان حافظ، ص245، غزل 295. 56. همان، ص339، غزل 454. 57. ديوان حافظ، ص 323، غزل 430. 58. احمد صبوري اردوبادي، آيين بهزيستي اسلام، ج2، ص42. 59. همان، ص51. 60. آيين بهزيستي اسلام، ج1، صص 47و 48. 61. سبز. 62. کليات سعدي، ص 663. 63. ديوان حافظ، ص 338، غزل 454. 64. همان، ص 334، غزل 446. 65. محمد علي اسلامي ندوشن، ماجراي پايان ناپذير حافظ، صص 143و 145. 66. «سلام قولا من رب الرحيم، «سلام علي ابراهيم»، «سلام علي نوح في العالمين»، «سلام علي موسي و هارون»، «سلام علي آل ياسين»، «سلام عليکم طبتم فادخلوها خالدين»، «سلام هي حتي مطلع الفجر». 67. اطلاعات، 27/ 12/ 1374. 68. مالکوم کالج، اشکانيان، مسعود رجب نيا، تهران، هيرمند، 1380، ص 20. 69. ف. فريد، نوروز، نشريه مرداد، ش 64، ص 25. 70. «اسلام وعيد نوروز، نداي گاز، 1386، ش 35و 36، ص58. 71. همان، ص57. 72. بحار الانوار، ج 56، ص92. 73. همان. 74. همان، ص105. 75. همان، ص92. 76. همان، ص 120. 77. همان، ص92. 78. همان، ص94. 79. همان، ص92. 80. علي خوروش ديلماني، جشن هاي باستاني ايران، صص 4- 6. 81. ابن بابويه قمي، من لا يحضره الفقيه، ج3، ص191، ح 8. 82. وسائل الشيعه، ج7، ص 346؛ ميزان الحکمه، ج7، ص132. 83. دهخدا، لغت نامه، ج 14، ص20183. 84. بحارالانوار، ج91، ص118. 85. النوروز في مصادر الفقه الحديث، صص 9، 10، 18. 86. لغت نامه. 87. وسائل الشيعه، ج12، ص214، ح14. 88. نوري طبرسي، مستدرک الوسائل، ج13، ص205، ح8. 89. نهج الفصاحه، ص313. 90. سخنان رهبري، نوروز، 1377. 91. وسائل الشيعه، ج7، ص346. 92. بحارالانوار، ج62، ص291. 93.وسائل الشيعه، ج7، ص346. 94. همان، ج5، ص288. 95. همان، ج6، ص168. 96. علي دهباشي، نوروز، صص 535- 549. منبع:کرماني زاده،عين اله،اشارات(ش1 پیاپی142(،انتشارات مرکزپژوهش های اسلامی صداوسیمای قم،1390  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 857]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن