تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834946525




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عيد نوروز وبهار در آيينه پژوهش(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عيد نوروز وبهار در آيينه پژوهش(1)
عيد نوروز وبهار در آيينه پژوهش(1)   نویسنده: سيد محمود طاهري   اشاره   روزهاي نوروز، از ديرباز از شادترين و دل انگيزترين روزهاي مردم ايران زمين بوده است. دراين روزهاي زيبا، لحظه ها از عطر گل وريحان آکنده و دل ها از شور وجان ها از شوق سرشار است. دوباره حيات - اين موهبت بي مانند پروردگار- از دل خاک مي جوشد و چشم گشودن زمين از خواب زمستاني، نويد جنب وجوشي تازه را مي دهد. ديدن آن همه شکوفه که از نسيم جان فزاي بهار، خمارآلوده شده اند، انسان را به وجد مي آورد. وبوي دلاويز آن همه گل وگياه مشام جان را مي نوازد. بلبلان وپرندگان خوشخوان که چون عاشقاني گريبان چاک، دربرابر آن همه معشوقه هاي رنگارنگ رسته از خاک، به وجد آمده اند و دشت وصحرا را از نغمه هاي دل انگيز خويش پر کرده اند، حتي افسردگان را نيز به وجد مي آورند. نواي بهاري پرندگان، دل هاي افسرده و غمگين را از کنج خاموش وسردخانه به دشت وصحرا وباغ وبستان مي کشاند، تا به همگان بياموزد که در برابر بهار خاموش نمانند وبا نغمه هاي آميخته به تسبيح خويش، هم به دل ها شادي بخشند وهم رسم بندگي را به جاي آورند ولب به ستايش آفريدگار آن همه زيبايي بگشايند. سعدي شيرازي دراين باره چه زيبا سروده است: بامدادي که تفاوت نکند ليل ونهار خوش بود دامن صحرا وتماشاي بهار عارف از صومعه گو خيمه بزن برگلزار که نه وقت است که درخانه بخفتي بي کار بلبلان وقت گل آمد که بنالند زشوق نه کم از بلبل مستي تو، بنال اي هشيار! آفرينش همه تنبيه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار اين همه نقش عجب بر در وديوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر ديوار کوه ودريا ودرختان همه در تسبيح اند نه همه مستمعي (1) فهم کند اين اسرار خبرت هست که مرغان سحر مي گويند آخر اي خفته سر از خواب جهالت بردار هر که امروز نبيند اثر قدرت او غالب آن است که فرداش نبيند ديدار تا کي آخر چو بنفشه سر غفلت در پيش؟! حيف باشد که تو درخوابي ونرگس بيدار که تواند که دهد ميوه الوان(2) از چوب؟ يا که داند که بر آرد گل صد برگ ازخار؟ وقت آن است که داماد گل از حجله غيب به درآيد که درختان همه کردند نثار آدمي زاده اگر درطرب آيد نه عجب سرو درباغ به رقص آمده وبيد و چنار باش تا غنچه سيراب، دهن باز کند بامدادان چو سرنافه آهوي تتار باد بوي سمن آورد و گل و نرگس وبيد در دکان به چه رونق بگشايد عطار؟ سيب را هر طرفي داده طبيعت رنگي هم برآن گونه که گلگونه کند روي نگار پاک و بي عيب خدايي که به تقدير عزيز ماه و خورشيد مسخر کند وليل و نهار نعمتت بار خدايا! از عدد بيرون است شکر انعام (3 ) تو هرگز نکند شکرگزار(4) پيشينه عيد نوروز   عيد نوروز، پيشينه اي چند هزار ساله در ميان ايرانيان دارد و از قديمي ترين عيدها از سنت هاي کهن و زيباي ايرانيان به شمار مي رود. راز ماندگاري اين سنت کهن را در تقارن آن با فصل بيداري وسرسبزي طبيعت؛ يعني بهار و آميختگي آن را با رسم ها و آيين هاي نيکي چون خانه تکاني، ديد وبازديد، صله رحم، دلجويي وعيادت از بيماران وبهره مند بودن از تأييد برخي آموزه هاي ديني بايد جست. گفتني است برخي جشن هاي ايران، پيشينه اي به بلنداي عمر ملت ومردم ايران دارند. برخي از اين جشن ها چون نوروز ومهرگان از ياد وتاريخ و آداب زندگي مردم جدا نيست. سلسله ها، شاهان، زورمندان، اقوام وفرقه هاي گوناگون آمده و رفته اند وروزگار به شکست ها و يپروزي ها وغم و شادي سپري شده، درحالي که اين جشن ها همچنان به قوت خود باقي است. بسا مهاجمان که به اين مرز وبوم تاختند تا زبان، ادب، دين ورسوم اين خاک پاک را براندازند، ولي ناکام به دل خاک سپرده شدند. از پس هزاران سال، هنوز مردم اين مرز وبوم به فارسي سخن مي گويند و مي نويسند، همان آداب ورسوم را دارند، همان جشن ها را بر پا مي کنند. ازاين رو، برما ايرانيان است که همه اين آيين هاي نيک را پاس بداريم؛ چرا که همه اين عقايد وآداب و رسوم- از جمله بزرگداشت جشن ها واعياد- از ويژگي هاي ديني و ملي ماست وپاسداشت آنها به معناي پاسداشت هويت چند هزار ساله ايراني است.(5) استاد مير جلال الدين کزازي درباره خاستگاه عيد نوروز مي نويسد: «ايرانيان در درازناي تاريخ بشکوه و ديرينه خويش، همواره مردمي شادمانه وشاد خوار بوده اند که به هر انگيزه و بهانه اي، بزم مي آراسته اند وبه کامراني وخوش باشي ورامش مي نشسته اند. از اين روي، شمار جشن ها وآيين هاي شادماني درايران، بسيار بالا بوده است واين آيين ها وجشن ها يکي از برجسته ترين هنجارها و ويژگي هاي فرهنگي ومنشي ايرانيان شمرده مي شده است. اگر با نگاهي فراخ وفراگير وفرهنگ شناسانه بنگريم، جشن ها وآيين هاي شادماني را در ايران به سه گونه و گروه مي توان بخش کرد: 1. جشن هاي اسطوره اي : اين جشن ها آنهاست که از رخدادي اسطوره اي و نمادين مايه گرفته است وپيشينه آنها به روزگاران بسيار کهن باز مي گردد؛ روزگاراني که درگرد انبوه نيلفام هزاره ها گم شده است واز آن، تنها يادماني رازآلود ونمادين برجاي مانده است. نمونه اي از جشن هاي اسطوره اي، جشن سده است که به پاس وياد پيدايي وشناختگي آتش برگزار مي گردد. ماجرا اين گونه است که روزي «هوشنگ پيشدادي» درکوهساري ماري بزرگ را مي بيند که از زير سنگي بيرون مي آيد. اين شهريار باستاني، سنگي برمي گيرد وآن را به سوي مار درمي اندازد تا سرخزنده گزنده زهر آگين و زيان بار را که در باور شناسي ايراني، نماد اهريمن است، بدان فرو کوبد، اما مار مي گريزد و سنگ خرد برسنگي سترگ که مار از زير آن برون خزيده بود، فرود مي آيد واز برخورد دو سنگ، اخگري بر مي جهد ودرخار و خاشاک پيرامون درمي گيرد وبدين سان، آتش پر شرار افروخته مي شود. از آن پس، ايرانيان اين رخداد فرخنده را که شيوه زندگاني آنان را دگرگون مي سازد وروزگاري نو را شالوده مي ريزد، درجشن وآيين سده، بزرگ مي دارند وفراياد مي آورند. 2. جشن هاي ديني: اين جشن ها کمابيش با جشن هاي اسطوره اي يکسان است وتنها دراين ويژگي از آنها جدايي مي گيرد که وابسته به ديني است شناخته وتاريخي ودرسامانه باورشناختي آن، جاي دارد ومي گنجد. نمونه اي از اين جشن ها جشن هاي زرتشتي است که پاره اي از آنها برآمده از باور شناسي دين زرتشت است و پاره اي ديگر به روزگاران کهن وبه آيين هاي برافتاده و فراموش شده باز مي گردد. 3. جشن هاي گاه شمارانه و اخترشناسانه: اين جشن ها خاستگاه اخترانه و گاه شمارانه داشته اند. نمونه اي ازاين گونه جشن ها جشن «بهيزگ» است. از آن روي که سال گاه شماري، يکسره با سال گتيگ وراستين برابر و هم سنگ نيست، خرده ها را گرد مي آورده اند وهر صد وبيست سال، يک ماه برسال مي افزوده اند واين ماه افزوده را که ماه سيزدهم سال بوده است، زماني باز يافته مي شمرده اند وآن را در شادماني وکامراني مي گذرانيده اند. از ديگر جشن ها ي اخترانه و گاه شمارانه که در هر ماه برگزار مي شده است، جشني است که آن را به پاس برابري وهمنامي ماه وروز برپاي مي داشته اند. در گاه شماري کهن ايراني، هر کدام از روزهاي سيگانه ماه، نامي جدا داشته است. نام هاي دوازده ماه سال نيز در آن شمار بوده است. از اين روي، در هر ماه، روزي در نام با ماه برابر مي افتاده است. نياکان ما اين همنامي را خجسته مي دانسته اند وآن روز را جشن مي گرفته اند واما جشن وآيين نوروز، بدان سان که هم اکنون نيز برگزار مي گردد، آميزه اي از اين جشن ها وآيين هاي سه گانه است که از هر کدام، نشاني درخود جاي داده، هم از پيشينه ملي ما خبر مي دهد وهم از باورهاي مذهبي هزاران ساله ما حکايت مي کند.»(6) اعياد و جشن هاي ايرانيان، آميزه اي از دنيا و دين   با بررسي جشن ها و اعيادي که ايرانيان از ديرباز برپا مي کردند وبه برگزاري آنها پاي بند بودند، درمي يابيم که اين جشن ها، دنيايي وتنها به انگيزه خوش گذراني و کاميابي هاي مادي نبوده، بلکه بهانه اي براي بروز باورهاي مذهبي و رسيدگي به کار محرومان وتهي دستان نيز بوده است. درحقيقت، اين جشن ها جامع دين و دنيا و دربرگيرنده پي آمدهاي مادي ومعنوي بوده است. و ابوريجان بيروني دراين باره مي نويسد: «برخي از اين اعياد وجشن ها مربوط به امور ديني و پاره اي هم مربوط به امور دنيوي بوده است.روزهايي بزرگ که پادشاهان بزرگان دين آنها را وضع کرده تا موجب شادماني وفرح به وسيله کسب حمد وثنا ودوستي ودعاي خير مردم شوند و براي توده مردم رسومي قرار دادند که آنان نيز بتوانند در چنين سروري شرکت کنند. اين عيدها يکي از اسبابي است که تنگي روزي فقرا را به يک زندگاني فراخ مبدل مي سازد و آرزوهاي نيازمندان را برمي آورد وآنان را که نزديک [است] به هلاک رسيده ودرگرداب بلا افتاده اند، رهايي مي بخشد. آنها که جشن هاي ديني را وضع کردند، دين آوران ومتشرعان بزرگ وپيشوايان مذهبي و فقيهان ودين داران بوده اند که مقصودشان از اين کار و انجام سنت هاي آن، همان مقصود وغايت پادشاهان در بنا نهادن جشن هاي ملي بوده است؛ يعني در کنار آن، اجر وثواب معنوي -اخروي نيز مورد توجه بوده است».(7) عيد نوروز، نماد بازگشت به پاکي نخستين   «ما ايرانيان با بزرگداشت و برگزاري جشن و آيين نوروز، به گونه اي نمادين و نهان گرايانه، بازگشت آفرينش را به روشنايي ها وپاکي هاي آغازين آن جشن مي گيرم و رهايي هستي را از چنگ تيرگي و سرما که برجسته ترين نشانه ها و نمودهاي اهرمينند بزرگ مي داريم. اين ساختار نمادين و پيچيده وپرمايه جشن و آيين نوروز که کارکرد وبازتابي کيهاني وهستي شناختي دارد ونموداري از ژرف ترين وپايدارترين انديشه ها وآزمون هاي انسان ايراني درباره خويشتن و جهان آفرينش است، مايه ماندگاري اين آيين و جشن در درازناي تاريخ ايران گرديده است. جشن نوروز، از ديد سرشت وساختار ژرف دروني، جشن بازگشت به آغاز است وجشن سرآمدگي وکمال آفرينش. درباورشناسي ايراني، يک چرخه آفرينش يا سال کيهاني ومينوي، مانند سال «گتيگ» وزميني، به چهار پاره، بخش مي شود وهر پاره، به گونه اي نمادين، سه هزار سال را در مي گيرد. درسه هزاره نخستين، آفرينش هنوز درتوان (بالقوه) است ودر انديشه «اورفرد» مي گذرد. درهزاره دوم که «بندهيش» نام دارد، آفرينش ازحالت بالقوه بصورت بالفعل و به نمود در مي آيد، اما پاک پيراسته است ويکسره ويک سويه. درسه هزاره سوم که «گوميچش» يا آميختگي نام گرفته است، نيروهاي اهريمني ومايه هاي بدي وتباهي به آفرينش پاک مي تازند وآن را بر مي آشوبند ومي آلايند وبدين سان، بزرگ ترين و بنيادين ترين گزند وآسيب آفرينش که آميختگي و آلايش است، آغاز مي گيردو جهان در دام نابودي وناپايداري فرو مي افتد؛ زيرا فرجام وکيفر آلودگي وآميختگي، مرگ است.اگر ما مي ميريم، از آن است که آميختگاني آلوده ايم که در جهاني آلوده وآميخته زاده شده ايم و مي زييم و اگر بتوانيم با رنج و تلاش وپرهيزي پولادين، از هر آنچه نشان از گيتي و آلايش هاي آن دارد، از آلودگي دوري بجوييم وبه پاکي و يپراستگي آغازين باز گرديم، نخواهيم مرد وهمچون کيخسرو، شهريار آراماني ايران که نماد رستگي وپيراستگي است وانسان کامل، زنده به مينو خواهيم رفت وبه دادار دانا خواهيم پيوست. به هر روي، سه هزاره چهارمين، پاره فرجامين از چرخه آفرينش است که با ورود آن، آفرينش به پاکي و پيراستگي نخستين خود بازمي گردد و ديگر بار، يکسره ويک سويه مي شود واين گونه هست که ما ايرانيان، بازگشت آفرينش را به روشنايي ها وپاکي هاي آغازين آن جشن مي گيريم وآن را بهانه اي براي خانه تکاني دل خويش وپيراستن جان از ناپاکي ها و چشيدن مزه دلاويز پاکي آغازين روح خويش قرار مي دهيم.»(8) «همچنين دراين باره گفته شده است : جامعه پيش از پادشاهي جمشيد (جم)، ديوسالار بود. ديوان برمردم مسلط بودند و حاصل دسترنج آنها را به يغما مي بردند. مردم از گرسنگي وفقر، ناتوان ودرمانده شده بودند. مردم زير فرمان ديوان نيز بهتر از آنها نبودند. آنان نيز در فساد تباهي غوطه مي خوردند واخلاق وکردارشان ناروا وناپسند بود. در چنين شرايطي، جمشيد عليه ديوان قيام کرد ودر نبرد و پيکاري سخت که سال ها به طول مي انجاميد، بر آنها چيره شد وديوان به خدمتش در آمدند وبدين گونه، زمين و مردمانش به پاکي نخستين خويش بازگشتند. جمشيد يپروزي بزرگ انقلاب خويش را که هم زمان بود با اعتدال بهاري، جشن گرفت و مردمان را دستور داد تا هر سال، چون فروردين فرا رسد، آن روز را جشن گيرند. جمشيد اين جشن را با ديگر جشن هاي آييني که در اين موقع از سال وجود داشت، درهم آميخت وجشني باشکوه و بزرگ به نام نوروز بنا نهاد. جمشيد بعد از يپروزي برديوان، «آيين داد» اعلام کرد وآزادي ومساوات وعدالت را به مردم بشارت داد. از آن پس، جنگ و ستيز از ميان مردمان برخاست و صلح و آرامش وعدالت ميانشان برقرار شد».(9) نوروز وسنت زيباي آب پاشيدن به روي يکديگر وهديه دادن به هم   از سنت هاي پسنديده پيشينيان ما درعيد نوروز، پاشيدن قطره هايي از آب به روي يکديگر وهديه دادن به هم است. اين سنت نيکو، ريشه اي تاريخي دارد و به زمان حضرت سليمان برمي گردد. ابوريحان بيروني درکتاب آثار الباقيه درباره ريشه تاريخي اين سنت زيبا مي نويسد: « چون سليمان بن داود (ع) انگشتر خويش را گم کرد، سلطنت از دست او بيرون رفت، ولي پس از چهار روز بار ديگر انگشتر خود را بيافت و پادشاهي وفرماندهي بر او برگشت ومرغان بردور او گرد آمدند. ايرانيان گفتند نوروز آمد؛ يعني روزي تازه بيامد وسليمان باد را امر کرد که او را حمل کند و پرستويي درپيش روي او پيدا شد که مي گفت: اي پادشاه! مرا آشيانه اي است که چند تخم در آن است. از آن سوتر برو که آشيان مرا در هم مشکني. پس سليمان راه خود را کج کرد وچون از تخت خود که بر باد حرکت مي کرد، فرود آمد، پرستو با منقار خويش قدري آب آورد وبر روي سليمان پاشيد و يک ران ملخ نيز هديه آورد وازاينجاست که مردم در نوروز به يکديگر آب مي پاشند وپيشکشي ها و هديه ها به نزد همديگر مي برند.»(10) ابوريحان بيروني درباره تاريخچه سنت هديه دادن در روز نوروز، قول ديگري را نيز نقل کرده است. وي مي نويسد: «نيشکر درکشور ايران، روز نوروز يافت شد وپيش از اين کسي آن را نمي شناخت و نمي دانست که چيست وخود جمشيد روزي ني اي را ديد که کمي از آب هاي درون آن به بيرون تراوش کرده است وچون ديد که آن شيرين است، امر کرد که آب اين ني را بيرون آورند و از آن شکر ساختند واز راه تبرک به آن، مردم براي يکديگر شکر هديه فرستادند و بدين گونه، هديه دادن مرسوم گرديد».(11) نوروز وسنت غسل کردن   از سنت هاي عيد نوروز، غسل کردن است. اين سنت افزون براينکه ريشه اي تاريخي دارد، آموزه هاي ديني نيز آن را تأييد کرده اند، چنانکه درحديثي از امام صادق(ع) در اين باره مي خوانيم: «هنگامي که نوروز شد، غسل کن و تميزترين لباس هاي خود را بپوش و خود را با بهترين عطرها معطر ساز!»(12) ابوريحان بيروني درباره ريشه تاريخي سنت غسل کردن در روز نوروز مي نويسد: «سبب اينکه ايرانيان دراين روز غسل مي کنند، اين است که اين روز به «هروزا» که فرشته آب است، تعلق دارد وآب را با اين فرشته مناسبتي است و از اينجاست که مردم دراين روز، هنگام سپيده دم از خواب برمي خيزند وبا آب، خود را مي شويند وغسل مي کنند وگاهي نيز به انگيزه تبرک ودفع آفات برخود آب مي ريزند. برخي نيز درباره ريشه تاريخي آن گفته اند: درکشور ايران، ديرگاهي باران نباريد، ناگهان باراني سخت بباريد ومردم به اين باران تبرک جستند واز آب آن برخود ريختند و غسل کردند اين کار به همين شکل درايران مرسوم بماند».(13) نوروز وسفره هفت سين   گسترانيدن سفره هفت سين درعيد نوروز، عملي است نمادين که افزون بر تأثير آن در شادابي دل وجان انسان، در بردارنده نکته هاي ارزنده وپيام هاي اخلاقي وتربيتي است. «هرکدام از اجزاي هفت سين، نشانه مفاهيمي چون رويش، زايش وباروري، فراواني و برکت ومانند آنهاست وآدمي را به سوي اين آموزه ها فرا مي خواند. سبزه نودميده، نشانه خرمي و طراوت و فراواني و برکت [است]. سمنو؛ مائده اي تهيه شده از آرد جوانه گندم ونشانه باروري ورشد وزايش [است]. سنجد؛ بوي برگ وشکوفه درخت آن، محرک عشق ودلباختگي و از مقدمات اصلي تولد وزايندگي است. سيب، ميوه اي است بهشتي، زيبا و پرخاصيت ونشان ديگري از باروري و زايش. سير گياهي با خواص درماني فراوان [است]. خلاصه آنکه سماق، سرکه، سنبل، ماهي قرمز درتنگ بلور، تخم مرغ هاي رنگي، آينه، قرآن، ديوان حافظ، کاسه آب وگل وگلاب پاش وغيره، همگي از اجزاي سفره هفت سين اند که به تناسب سليقه ورسم حاکم بر هر منطقه، براين سفره نقش مي بندند وترکيب زيبايي مي آفرينند».(14) ابوريحان بيروني درباره خاستگاه سفره هفت سين درميان ما ايرانيان مي نويسد: «درروزگاران کهن، ابليس لعين، برکت را از ميان مردم از بين برده بود، به گونه اي که هر چه مي خوردند و مي آشاميدند، سير نمي شدند ونيز باد را نمي گذاشت بوزد تا سبب روييدن وميوه دادن درختان شود و نزديک بود دنيا به نابودي بگرايد. پس «جم» به امر خداوند و راهنمايي او، به قصد نابودي ابليس وپيروان او به سوي جنوب روانه شد و دير گاهي در آنجا بماند تا اينکه غائله را بر طرف نمود ودست شيطان را کوتاه کرد. آنگاه بود که مردم از نو به حالت اعتدال وبرکت و فراواني رسيدند واز بلاها رهايي يافتند. در آن روز هر چوبي که خشک شده بود، سبز شد ومردم گفتند: « روز نو» وهر شخص از راه تبرک به اين روز، درطشتي، جو کاشت وسبز شد و اين رسم درميان ايرانيان پايدار ماند که روز نوروز درحياط خانه خويش هفت صنف از غلات در هفت اسطونه بکارند واز روييدن اين غلات، خوبي يا بدي زراعت وحاصل ساليانه را حدس بزنند».(15) بهار در آيات قرآن   با ورود اسلام به ايران نه تنها نوروز و آيين هاي آن کم رنگ نشد، بلکه رونق بيشتري يافت. نوروز با همه پيام هايش مانند تحول وتدبر؛ غبارروبي وپاکيزگي؛ صله ارحام وديدار با نزديکان و آشنايان؛ سلام ودرود وتبريک گفتن؛ همواره اميدوار بودن و پيوسته کوشيدن، با آيين اسلام مطابقت داشت. البته برخي سنت هاي خرافي و بيهوده، به برکت اسلام از دامن نوروز، يپراسته يا تعديل وبرخي سنت هاي نيکو به آن افزوده شد.(16) مضمون بسياري از آيات قرآن کريم درباره تدبر وانديشه دررستاخيز طبيعت است؛ پيامي که نوروز وبهار، همواره با خود داشته اند. درقرآن کريم مي خوانيم: «فانظرالي آثار رحمت الله کيف يحي الارض بعد موتها ان ذلک لمحي الموتي وهو علي کل شيء قدير؛ پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمين را پس از مرگش زنده مي گرداند. درحقيقت، هم اوست که زنده کننده مردگان است واوست که بر هر چيزي تواناست.» (روم: 50) خداوند در اين آيه شريفه، ما را به انديشيدن ونگريستن در رخداد زنده شدن زمين فرا مي خواند، حادثه اي که با آغاز فصل بهار رخ مي دهد. استاد مرتضي مطهري دراين باره مي گويد: «درقرآن کريم بارها از اين تجديد حياتي که براي زمين رخ مي دهد، ياد شده و از اين منظر، به عنوان يک درس وتعليم به فصل بهار نگاه شده است. درحقيقت، هر يک از فرزندان زمين - از گياهان و حيوانات و انسان - از اين فصل حيات بخش سهمي وحقي دارند. گل ها وسبزه ها دراين فصل، خود را به کمال رشد مي رسانند وجمال خود را به اوج طراوت مي رسانند. اسب وگاو و گوسفند، خود را به آب و علف مي رسانند وخود را فربه مي سازند وجست و خيزي مي کنند. انسان هم از آن جهت که انسان است، عقلي دارد وفهمي، دلي دارد واحساساتي وعواطفي. او هم از اين فيض عام سهمي دارد. سهم انسان چيست؟ براي بعضي از مردم، فصل حيات بخش بهار، الهام دهنده است، درس است، آموزنده است، نکته ها ورمزها دارد، اما متأسفانه استفاده بعضي ديگر از افراد، ازحد استفاده يک حيوان تجاوز نمي کند وبلکه ازآن، استفاده ناروا درجهت بد مستي وفساد اخلاقي مي نمايند. آيا اين اوج بدبختي نيست که محصول رسيدن ايامي به اين لطف و صفا و طراوت، تيرگي دل وتاريکي روح وقساوت قلب باشد؟ به هر حال بهار، فصل تجديد حيات وزندگي دوباره زمين ماست. فصل نشاط وخرمي زمين است. فصلي است که زمين در شرايط تازه وجديدي قرار مي گيرد و آماده مي شود که بزرگ ترين موهبت هاي الهي؛ يعني حيات و زندگي به او افاضه شود. درقرآن کريم از اين حالت زمين، از اين تجديد حياتي که در فصل بهار رخ مي دهد، بارها ياد شده است؛ درحدود پانزده بار وشايد بيشتر».(17) پي نوشت ها :   1. شنونده. 2. رنگارنگ. 3. نعمت ها. 4. کليات سعدي، تصحيح: محمد علي فروغي، صص 662و 663. 5. جمعي از نويسندگان مجموعه مقالات مناسبات دين وفرهنگ در جامعه ايران، گرد آورنده: محمد جوادصاحبي، ص613. 6.مير جلال الدين کزازي، در آسمان جان، صص 113- 115. 7. ابوريحان بيروني، آثار الباقيه، ترجمه: اکبر دانا سرشت، ص324. 8.همان، صص 116و 117. 9. سيد جمال هاديان طبائي زواره، نوروزنامه، ص14. 10. آثارالباقيه، صص 325 و 326. 11. همان، ص327. 12. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج3، ص335. 13. آثار الباقيه، ص331. 14. نوروزنامه، صص 32و 33. 15. آثار الباقيه، ص330. 16. نوروزنامه، ص22. 17. شهيد مرتضي مطهري، بيست گفتار، صص 297و 298.   منبع:کرماني زاده،عين اله،اشارات(ش1 پیاپی142(،انتشارات مرکزپژوهش های اسلامی صداوسیمای قم،1390  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 647]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن