تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سودمندتر از عقل نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846116377




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هم نام گل هاي بهاري(3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هم نام گل هاي بهاري(3)
هم نام گل هاي بهاري(3)   نويسنده:حسين سيّدي   نگاهي نو به زندگي و شخصيت حضرت پيامبر(ص) ميوه   خيار را با نمک و خرما ميل مي کرد. محبوب ترين ميوه ها برايش ميوه هاي آب دار همانند خربزه و انگور بود. خربزه را با نان و شکر و بسياري اوقات با خرما مي خورد. مي فرمود:ميوه هاي نوبر بخوريد و بهتري آن ها انار است و ترنج. بوي پيامبران و دخترم فاطمه(س)بوي خوش گلابي است. گلابي بخوريد که بر حافظه مي افزايد و اندوه دل را مي برد و فرزند را زيبا مي گرداند. انار را سرور ميوه ها مي دانست. آن حضرت وقتي انار مي خورد کسي را با خود شريک نمي کرد. مي فرمود:خربزه را گاز بزنيد، تکه تکه نکنيد. خربزه، ميوه اي است خجسته، پاکيزه، پاکيزه گر دهان، تقويت کننده ي قلب، سفيد کننده ي دندان، خشنود کننده خداوند. بوي خوشش از عنبر، و آبش از کوثر و گوشتش از بهشت و لذتش از مينوست.خوردن آن عبادت به شمار مي آيد. از ترنج سبز و سيب سرخ خوشش مي آمد. انگور را گاهي دانه دانه مي خورد و گاه خوشه ي آن را در دهان مي گذاشت. هر گاه ميوه ي نوبري مي ديد، آن را مي بوسيد و بر چشم ها و لب هايش مي نهاد و مي فرمود خداوند گارا!آغاز آن را به ما نشان دادي، پايانش را در سلامتي به ما بنمايان. خوش بويي   اگر کسي از راهي که او گذشته بود مي گذشت، از بوي خوش باقي مانده در فضا مي فهميد رسول گرامي از آن جا عبور کرده است. اگر بر سر کودکي دست مي کشيد، بوي خوش دستش بر موي کودک مي ماند. عطري را که بدو هديه مي دادند رد نمي کرد. خوش بويي با مشک، غاليه، عنبر و بخور با عود قماري و گياه کست را مستحب برشمرد. مي فرمود:گلاب [زدن]بر آبرو[و محبوبيت آدمي]مي افزايد. از ابتداي تولد، بوي بد از وي به مشام نرسيد. مي فرمود:بهترين بندگان خدا آن هايي هستند که...خوش بويند. در خانه   در خانه اش، خجول تر از دوشيزگان بود؛ از اهل خانه نه غذايي مي طلبيد و نه علاقه اش به خوردني ها را ابراز مي کرد. اگر غذايش مي دادند، مي خورد؛ آن چه مي دادند مي پذيرفت و آن چه نوشيدني مي دادند مي نوشيد چه بسا خود براي خوردن و نوشيدن برمي خاست. در خدمت کارهاي خانه بود و در تکه تکه کردن گوشت با اهل خانه هم کاري مي کرد. بيش تر دوخت و دوز مي کرد. چون به منزل مي آمد، وقت خود را به سه قسمت تقسيم مي کرد:بخشي براي خدا؛ بخشي براي خانواده و بخشي براي خود. آن ساعت را که به خود اختصاص داده بود، بين خود و مردم تقسيم مي کرد. ابتدا خواص را به حضور مي پذيرفت، و بعد هم با عموم ملاقات داشت در نتيجه، آن ساعت هم که خاص خود آن بزرگوار بود، در اختيار ياران و اصحابش قرار مي گرفت. در خانه ي خود باز مي کرد گوسفندان را نيز مي دوشيد. به خانواده اش غذاي خوب مي داد. راه رفتن   با يارانش که راه مي رفت، اصحاب پيشاپيش او مي رفتند و او در پي آن ها. مي فرمود:پشت سرم را براي فرشتگان بگذاريد. خوشش نمي آمد ديگران پشت سرش حرکت کنند؛ اما دو طرف او راه مي رفتند. چون راه مي رفت، به اين طرف و آن طرف نگاه نمي کرد. وقتي راه مي رفت، گام هايش را محکم از زمين برمي داشت[و مانند برخي نمي خراميد] با وقار گام برمي داشت. قدم هايش کشيده و سريع بود؛ بدون اين که شتابي در رفتنش مشاهده شود. راه رفتنش چنان بود که هر کسي مي ديد، مي فهميد که آن حضرت خسته و ناتوان نيست. سفر هنگامي که سفر مي رفت پنچ چيز با خود هم راه داشت:آينه، سرمه دان، مسواک و شانه. در سفر کار مي کرد و آن را ارزش مي دانست. گروهي به سفر رفتند. وقتي برگشتند به پيامبر(ص)عرض کردند: اي پيامبر خدا! کسي را برتر از فلاني نديديم، روزها روزه مي گرفت؛ و چون جايي فرود مي آمديم، تا هنگام کوچ به نماز مي ايستاد. حضرت پرسيد:پس چه کسي کارهاي او را سامان مي داد؟ -ما همه ي شما از وي برتريد. مي فرمود: کسي که مسافر دين داري را ياري کند، آفريدگار هفتاد و سه اندوه از وي مي زدايد و او را در اين جهان و آن جهان از اندوه پناه مي دهد و غم بزرگش را در روزي که مردمان نفس در گلوي شان حبس مي شود، از او برطرف مي کند. رنج ها، هم زاد سفرند و انسان ها در مسافرت زمينه ي عصبانيت دارند؛ بنابراين مي فرمود: شش چيز از جوانمردي است. سه تاي آن در غير سفر است و سه تا در مسافرت. اما آن هايي که در سفر است:خوراک و توشه بخشيدن، خوش خلقي و شوخي در غير گناه. براي پيش گيري از گزيدگي و هجوم درندگان، مي فرمود:در پشت جاده ها و دل دره ها اتراق نکنند. عده اي که پياده سفر مي کردند، از حضرت خواستند براي شان دعا کند. پيامبر براي شان دعا کرد، سپس گفت: بر شما باد به سرعت[حرکت کردن]، سحرخيزي و ساعتي پيش از طلوع آفتاب حرکت کردن؛ زيرا عمر سفر در شب کوتاه است. حق مسلمان[برمسلمان]آن است که هر گاه آهنگ سفر دارد، دوستانش را از مسافرتش آگاه کند؛ و حق او بر دوستانش آن است که وقتي برگشت، به ديدنش بيايند. از تنها سفر کردن خوشش نمي آمد و سه نفر را براي مسافرت مناسب مي دانست. سفر طولاني را خوش نمي دانست و مي فرمود:رفتن، پاره اي از رنج است؛ و هر گاه يکي از شما کارش در سفر تمام شد، هر چه زودتر نزد خانواده اش برگردد. هم پاي ديگران کار مي کرد. در سفري به دوستانش فرمود:گوسفندي را آب پز کنند. کسي گفت :من گوسفند را سر مي برم. ديگري گفت:پوستش را من مي کنم فرد سومي گفت:پختن آن با من. رسول الله (ص)فرمود:جمع آوري هيزم به عهده ي من. گفتند:اي فرستاده ي خدا، [تعداد]ما براي کار کافي است. فرمود: مي دانم تعدادتان کافي است؛ اما خوشم نمي آيد ميان شما فردي متمايز باشم؛ و همانا آفريدگار پاکيزه و والا، خوش نمي دارد بنده اش را ميان دوستانش يک سر و گردان فراتر ببيند. با توجه به تأثير مثبت سفر در شادابي روحي و تجديد قوا، مي فرمود: مسافرت کنيد تا تن درست بمانيد. سفر در پنج شنبه ها را مستحب اعلام کرد و خود نيز پنج شنبه را براي مسافرت برگزيده بود. فال بد زدن در سفر را قبول نداشت و مي فرمود:هر گاه فال بدي زدي، پس حرکت کن و جبران فال بد زدن، توکل[بر خداوند نيرومند]است. مسافرت در آغاز شب را خوش نمي داشت، ولي سفر در پايان شب را مستحب شمرده بود. براي دفاع شخصي، حمل چوبي از درخت بادام تلخ را سفارش مي کرد. امام علي (ع)مي فرمايد:پيامبر فرمود: «کسي که سفر مي رود و با خود چوبي از درخت بادام تلخ دارد و آيات بيست و دوم تا پايان بيست و هشتم سوره ي «قصص» را بخواند، پروردگار او را از خطر هر درنده و دزد متجاوز و هر حيوان سم دار حفظ مي کند تا به خانه و خانواده اش[سالم]برگردد. فرموده بود:هنگامي که قصد سفر داريد، دو يا چهار رکعت نماز بخوانيد. وقتي که از مسافرت برمي گشت، ابتدا به مسجد مي رفت، دو رکعت نماز به جاي مي آورد؛ سپس به حضرت زهرا(س)سر مي زد و آن گاه نزد همسرانش مي رفت. زماني که با کاروان سفر مي کرد، آخر از همه حرکت مي کرد تا افراد ضعيف را به حرکت وادارد و[يا]پشت سر خود بنشاند» سفر کنيد تا بهره [هاي مادي و روحي]گيريد. در سفري که براي حج مي رفت اعلام کرده بود:کسي که بداخلاق و بد هم نشين است، هم راه ما نيايد. مي فرمود:سرور افراد در سفر، کسي است که به آنان خدمت مي کند. هر گاه کسي از شما از سفر برمي گردد، بايد براي خانواده اش هديه اي بياورد، گر چه قطعه سنگي باشد. مسافرت کنيد که اگر ثروتي فرا چنگ نياوريد، انديشه[و تجربه]مي اندوزيد. روش [صحيح]آن است که هر گاه گروهي براي سفر مي روند، مخارج خود را تفکيک کنند؛ اين کار براي شان بهتر و براي اخلاق شان نيکوتر است. اي علي! به تنهايي مسافرت نرو؛ همانا شيطان با انسان تنهاست و از دو نفر دورتر. در سفرها، هر گاه در محلي فرود مي آمد، تا دو رکعت نماز در آن جا نمي خواند کوچ نمي کرد. در سفر، ظرف آب خوري[ويژه ي خود را]هم راه مي برد.   سکونت گاه   مردي از انصار نزد او لب به شکايت گشود که خانه ها، او را محاصره کرده اند [و منزلش کوچک است]حضرت فرمود: تا مي تواني صدايت را بلند کن[و دعاي بسيار کن]و از خداوند بخواه تا [درهاي رحمتش را]بر تو بگشايد. خانه ي کوچک و همسايه هاي بد را نامبارک مي دانست. خوش نمي داشت وارد اتاق تاريک شود؛ و روشن کردن چراغ پيش از تاريک شدن هوا را مستحب برشمرد. دستور داده بود قبل از خواب درها را ببندند و چراغ و آتش را خاموش کنند. علت اين کار را نيز پيش گيري از آتش سوزي اعلام کرد. عايشه مي گويد:پيامبر به ما فرمان داده بود، تا در خانه ها جاي گاهي براي نماز بسازيم و آن را پاکيزه و خوش بو کنيم. با فروش خانه و صرف پول آن در کار ديگر مخالف بود و مي فرمود: کسي که خانه اي بفروشد و با پول آن خانه ي ديگري نخرد برکت نيابد. مي فرمود:هر گاه يکي از شما وارد خانه اش شده سلام کند؛ اين کار، برکت را فرود مي آورد و فرشتگان، با وي الفت مي گيرند. صدا   علي بن محمد نوفلي مي گويد:نزد امام (ع) سخن از «صدا»پيش آمد. امام فرمود:امام سجاد (ع)[قرآن]مي خواند.چه بسيار پيش مي آمد که رهگذران از زيبايي صدايش ميخ کوب مي شدند و اگر امام(ع)اندکي از صدايش را آشکار کند، مردم تاب زيبايي اش را ندارند. گفتم :مگر رسول خدا(ص)هنگام نماز صدايش را آشکار نمي کرد؟ امام (ع)فرمود:رسول گرامي(ص)به اندازه ي توانايي مردم صدايش را آشکار مي کرد. انس گفت:پروردگار هيچ پيامبري نفرستاد جز اين که...خوش صدا بود و پيامبرتان...خوش صدا ترين آن ها بود. صدايش بلند و رسا بود. براء، پسر عازب مي گويد:پيامبر در نماز عشا سوره ي «والتين»را خواند؛ صدايي زيباتر از آن نشنيدم. لبخند زدن و خنديدن   عبدالله بن حارث زبيدي مي گويد:«کسي را نديدم که بيش از رسول الله (ص)لبخند زند.» روزي سخنراني مي کرد و عربي بيابان نشين نزدش بود. فرمود :مردي از بهشتيان از خدا اجازه خواست تا کشاورزي کند. پروردگار پرسيد:مگر در آن جا که دلت مي خواهد نيستي؟پاسخ داد:چرا اما دوست دارم کشاورزي کنم پس به سرعت دست به کار شد. زمين را کاشت و برداشت و [محصول را]به سان کوهي انباشت. خداوند به او فرمود:اين هم محصول، اي فرزند آدم!چيزي تو را سير نمي کند!عرب باديه نشين گفت:اي رسول خدا!اين آدم يا قريشي است يا انصار.[تنها]آنان کشاورزند. ما دهقان نيستيم!پيامبر خنديد. هر گاه لب به اندرز نمي گشود، يا وحي بر او فرود نمي آمد و يا ياد رستاخيز نمي کرد، تبسم بر لب داشت.انس مي گويد: «پيامبر را ديدم که لبخند مي زد و دندان هايش آشکار شد.» مي فرمود:شوخي بسيار، انسان را بي آبرو مي کند. هر گاه سخن مي گفت، تبسم بر لب داشت. نشستن   سه گونه مي نشست، گاه بر باسن مي نشست و دست ها را از جلوي زانوها در يک ديگر قفل مي کرد. گاهي دو زانو مي نشست و زماني يک پا را جمع مي کرد و پاي ديگر خويش را روي آن قرار مي داد. هرگز ديده نشد چهار زانو بنشيند.[که رسم خودخواهان و گردن فرازان آن زمان بود]. بيش تر اوقات زانوانش را بلند مي کرد و دستانش را دور آن ها گره مي زد. از آن جا که قطب نماي دل هر مسلماني بايد سوي کعبه باشد، تا همه ي گفتارها و کردارهايش رنگ خدايي گيرد، خود«بيش تر به سوي قبله مي نشست»و ديگران را به رعايت آن تشويق مي کرد و مي فرمود:کسي که ساعتي رو به قبله بنشيند، پاداش حاجيان حج و عمره را خواهد داشت. جاي گاه ويژه اي در مجلس نداشت؛ زيرا هنگام ورود[به ترتيب نشستن افراد]در پايين مجلس مي نشست. هرگز ديده نشد هنگامي که جا تنگ باشد پايش را دراز کند. نگارش   بر[پايان]نوشته ها مهر مي زد و مي فرمود:مهري که بر نوشته باشد، بهتر از تهمت است. [که در نوشته هاي بي مهر به آدمي نسبت خواهند داد]. از قلم تجليل مي کرد و مي فرمود:قلم، نعمتي بزرگ از سوي پروردگار است؛ و اگر قلم نبود، حکومت و آيين برپا نمي شد و زندگي شايسته اي سامان نمي گرفت. نگاه   چون مي خواست به پشت سر بنگرد، با تمام بدن برمي گشت. نگاهش فرو خفته و نظرش به زمين بيش از آسمان بود. هيچ گاه به تندي به کسي نگاه نمي کرد. به آن چه باعث دل بستگي و فريب خوردن مردم از دنيا مي شد، نگاه نمي کرد. نوشيدن   نوشيدن آب شيرين را دوست مي داشت آب را با مکيدن مي نوشيد و يک باره نمي بلعيد. در آبي که مي خواست بنوشد، نفس نمي کشيد بلکه صورتش را از آن برمي گرداند و نفس مي کشيد. هم ايستاده مي نوشيد، هم نشسته؛ اما نشسته نوشيدن را برتري مي داد. آب زمزم را مي نوشيد. يارانش را سيراب مي کرد. و وقتي به او مي گفتند:شما بنوشيد، مي فرمود:ساقي بايد آخرين نفر باشد. وقتي آب مي نوشيد مي فرمود:سپاس خدايي راست که با مهرباني ما را از آب گوارا سيراب کرد، و آن را به خاطر گناهان مان شور و تلخ ساخت. پيش و پس از نوشيدن، خداي را سپاس مي گفت و پس از نوشيدن شير، دعاي ويژه اي مي خواند. آب را در سه نفس و گاه [براي اين که بگويد اشکالي ندارد]به يک نفس مي نوشيد. مي فرمود:سه نفس نوشيدن، لذيذتر، در هضم غذا مؤثرتر و براي تن درستي بدن مفيد تر است. در پايان نوشيدن، سه بار نام پروردگار را مي برد و سرانجام سه بار او را مي ستود. برخي محبوب ترين نوشيدني اش را آب شيرين خنک دانسته اند. بعضي ديگر شير را دوست داشتني ترين نوشيدني او به شمار آورده اند. در کاسه هاي چوبين، چرمين و سالفين مي نوشيد و خوشش مي آمد که در پياله ي شامي بياشامد و مي فرمود:اين، پاکيزه ترين ظرف شماست. منبع:نشريه پيام زن، شماره 219. /ج  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 755]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن