تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815554328




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون: حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي(1)   نويسنده:دكتر فاطمه مير شمسي   چكيده :   حضانت نوعي ولايت و سلطنت است بر حفظ و نگهداري و تربيت كودك و مجنون . زماني كه پدر و مادر كودك از هم جدا مي شوند مسأله حضانت و اولويت هر يك از آنها براي نگداري و سرپرستي فرزند مطرح مي شود . آراء فقها در به سزاتر بودن هر يك از پدر و مادر در سنين كودكي مختلف است ، مشهور فقها برآنند كه مادر براي حضانت از فرزند تا دو سال و چنانچه دختر باشد تا هفت سال شايسته تر است . ظاهراً حضانت نسبت به مادر ، حق و نسبت به پدر ، حق و تكليف است ، زيرا مادر در قبول يا رد حضانت و شيردهي مخير است ، اما پدر موظف است عهده دار امور فرزند شود. براي عهده دار امر حضانت برخي فقها چهار و برخي شش شرط را در نظر گرفته اند . مقدمه   برخي مي گويند شرع مقدس در امر حضانت و شيردهي اولاد نسبت به مادر جفا كرده و مرتبه او را تا حد يك وسيله كه قابل اجاره دادن است ، پايين آورده است ! فقها گفته اند بر مادر واجب نيست طفل خود را شير دهد و از او مراقبت كند ، اين حكم در ابتدا انسان را شگفت زده مي كند ؛ و گفته شده مادر مي تواند براي شير دادن به طفل خود اجرت مطالبه كند ، و اين در نظر اول نوعي اهانت و تحقير به زن وانمود مي شود ! عامه مردم مي گويند زن و مردي كه با هم ازدواج مي كنند و صاحب اولاد مي شوند ، اگر شرع هم وظيفه اي براي آنها تعيين نكرده بود ، عقل و غريزه به آنها حكم مي كرد كه مادر به بچه خود شير دهد و پدر در اين كار او را ياري دهد ،چنانچه در حيوانات مشاهده مي شود آنها بدون حكم عقل و شرع از نوزاد خود نگهداري مي كنند ، و كمتر ديده شده كه حيواني نوزاد خود را رها كند ، پس چگونه است كه اسلام مادر را نسبت به شير دادن و نگهداري از فرزند بي مسئوليت قلمداد كرده است ؟ به طوري كه مي تواند اين امور را بپذيرد و يا رها نمايد ! اينها سؤالاتي است كه ما در اجتماع امروز با آن روبه رو هستيم و احياناً مستمسكي براي اهانت و تضييع حقوق طبيعي مادران شده است . اما با دقت نظر در آيات و برخي از روايات اين باب ، به اين نتيجه مي رسيم كه نه تنها احكام حضانت و شيردهي تضييع حق و توهين به زن نيست ، بلكه موجب بالا بردن ارزش كار زن شده و ضرر و حرج احتمالي را از او دور مي كند . به علاوه اين اختيار ، توهم بهره برداري از زن در كارهاي ديگر را نفي مي كند ، زيرا وقتي زن براي انجام يك كار طبيعي و غريزي مخير ، و مرد موظف به دادن اجرت باشد ، به طريق اولي نسبت به كارهاي ديگر در خانه شوهر وظيفه اي ندارد ، مگر در اموري كه در ازدواج به عنوان تكليف در قبال شوهر براي او مقرر شده است . در اين مقاله ، حضانت از ديدگاه فقه اماميه بحث و بررسي شده و اقوال مشهور فقها نقد و تحليل گرديده و به آراء مذاهب اهل سنت و مواد قوانين مدني اشاره شده است . در آخر ملاكات اولويت مادر در حضانت از فرزند با توجه به ادله مذاهب پنج گانه نتيجه گيري شده است . حضانت در لغت و اصطلاح :   حضانت – به كسر و فتح حاء – از حضن به معني جانب و پهلو است (1) ، گفته شده حضانت به معني حفظ و صيانت است ، چنانچه وقتي پرنده تخم خود را زير بدن قرار مي دهد ، مي گويند : « حضن الطائر بيضه (2) . » حضانت در اصطلاح به معناي ولايت بر طفل و مجنون به جهت تربيت و حفظ و نگهداري و هر كاري است كه به مصلحت او باشد (3) . شهيد ثاني در تعريف حضانت گفته است : « الحضانه ولايه علي الطفل و المجنون لفائده تربيته و ما يتعلق بها من مصلحهته من حفظه و جعله في سريره و رفعه و كحله و دهنه و تنظيفه و غسل خرقه و ثوبه و نحو ذلك (4) . » ساير فقها نيز تعاريفي مشابه اين تعريف براي حضانت آورده اند . حضانت و رضاع   با توجه به معني لغوي و اصطلاحي حضانت ، بي گمان اين مفهوم ، شيردهي به نوزاد را هم در بر مي گيرد و شايد مهمترين جنبه نگداري از بچه به شمار آيد ، اما فقها بين رضاع و حضانت جدايي انداخته و گفته اند كه اگر مادر مايل به شير دادن به بچه نباشد پدر موظف است زني را براي شير دادن به كودك استخدام كند . و يا اگر مادر اجرتي بيشتر تز زنان ديگر درخواست كند ، پدر حق دارد زن ديگري را براي اين كار در نظر بگيرد . مسأله كه در حضانت و شيردهي مطرح است اين است كه آيا با از بين رفتن حق شيردهي ، حق حضانت مادر هم از بين مي رود ؟ محقق در شرايع زايل شدن حق حضانت مورد ترديد قرار داده (5) ، صاحب جواهر ترديد محقق را به جهت عسر و حرجي كه از جهت جدايي شيردهي و حضانت حاصل مي شود دانسته است (6) ، و عقيده دارد كه با رفتن حق شيردهي حق حضانت هم براي مادر نخواهد بود (7) . اما جمعي ديگر از فقها مانند شهيد ثاني (8) و ابن ادريس (9) و ابوالصلاح حلبي (10) بر اين باورند كه حق سرپرستي مادر ارتباطي به شير دادن ندارد . امام خميني هم از بين نرفتن حق حضانت را موافق با احتياط مي داند (11) ، اما آيه الله خويي حق حضانت را وابسته به حق شيردهي دانسته، و گفته است : در صورتي كه حق شيردهي از بين برود ، حق سرپرستي هم از عهده مادر برداشته مي شود (12) . فقيهان اهل سنت معتقدند كه با تسليم كودك به دايه ، حق حضانت مادر باقي خواهد ماند (13) . برخي از فقها گفته اند كه مادر موظف است در سه روز اول تولد ، طفل را از شير خود تغذيه كند ؛ علامه در قواعد و شهيد در مسالك گفته اند : علت وجوب اين است كه نوزاد بدون اين شير زنده نمي ماند (14) ؛ اين شير را در فارسي آغوز يا ماك ، و در عربي « اللباء » مي گويند (15) . صاحب جواهر تعليل مذكور را وجه صحيحي براي وجوب دادن شير آغوز ندانسته و گفته است : اطلاق ادله ، دلالت بر عدم وجوب شيردهي دارد ، و عقل و وجدان هم نمي پذيرد كه حيات طفل در سه روز اول بستگي به اين شير داشته باشد ، بنابراين وجهي براي وجوب شيردهي در سه روز اول تولد نداريم ، مگر اينكه بگوييم علت وجوب ، به جهت ضروري است كه از نخوردن شير آغوز به طفل متوجه مي شود و بنابر قاعده نفي ضرر ، مادر را ملزم به شير دادن در سه روز اول تولد بدانيم (16) و يا بگوييم حيات اطفال در سه روز اول تولد ، غالباً به خوردن اين شير بستگي دارد . شهيد ثاني هم اين توجيه را اقوي دانسته است (17) . حضانت حق است يا حكم ؟   حضانت از كودك از اموري است كه سه طرف دارد ، از يك طرف حق كودك است كه پدر و مادر او را تغذيه و نگهداري و … كنند ، از طرفي حق مادر است كه به كودك خود شير دهد و از او نگهداري نمايد ، و از سوي ديگر حق پدر است . در اينجا مناسب است تعريفي از حق و حكم ( تكليف ) و تفاوت آن دو داشته باشيم . از تعبيرات دانشمندان حقوق اسلامي براي حق ، به دست مي آيد كه حق ، نوعي توانايي خاص است كه براي كسي يا كساني نسبت به شخص يا چيزي اعتبار شده و به اقتضاي اين توانايي ، آن كس يا كسان مي توانند در آن چيز يا شخص تصرف نموده يا بهره اي برگيرند ، مانند حق حضانت ، حق خيار ، حق الرهانه (18) . حق معمولاً علاوه بر صاحب حق ( ذوالحق ) طرف ديگري هم دارد كه من عليه الحق ناميده مي شود . منظور از حق همان اقتدار و سلطنت اعتباري است كه قانون گذار به شخص داده و منظئر از حكم يا تكليف ، وظايفي است كه به صورت طلب فعل يا طلب ترك ، ( امر و نهي ) از مكلف خواسته شده است . مرحوم سيد محمد كاظم يزدي در حاشيه مكاسب ، تقسيماتي براي حق از لحاظ نقل و انتقال و قابليت اسقاط و عدم آن آورده است و در آخر به اين نتيجه رسيده كه قابليت اسقاط از لوازم حق است ؛ بدين معني كه اگر صاحب حق ، توانايي و تسلط بر عدم انجام آن كار داشت ، آن امر نسبت به او حق است ، و اگر توانايي اسقاط نداشت ، يعني قهراً موظف به انجام آن كار بود ، آن حكم است (19) . اكنون سؤال اين است كه اگر حضانت حق است ، آيا مي توان آن را اسقاط كرد ؟ با توجه به تعريف و تفاوت حق و حكم و با عنايت به ظاهر كلمات فقها در مسأله حضانت ، مي توان گفت كه مادر مي تواند حق سرپرستي و نگهداري كودك را از دوش خود بردارد ، اما پدر نمي تواند . در اين باره امام صادق ( ع ) فرموده است : « … المرأه أحق بالولد الي أن يبلغ سبع سنين إلا أن تشاء المرأه (20) » . صاحب جواهر گفته است : حضانت نسبت به مادر همانند شيردهي است كه بر او واجب نيست و مي تواند آن را اسقاط كرده يا براي آن اجرت مطالبه كند ، و اگر پدر و مادر هر دو از نگهداري و سرپرستي فرزند خودداري كردند حاكم ، پدر را بر اين كار اجبار مي شود (21) . صاحب رياض در اين باره گفته است : حضانت در مرتبه اول به طور مطلق حق مادر است ( خواه كودك را شير بدهد يت ندهد ) و اگر مادر حق خود را اسقاط كرد ، وظيفه پدر است كه از فرزند سرپرستي كند ، و چنانچه پدر و مادر با هم از نگهداري طفل امتناع ورزند ، حاكم پدر را مجبور به اين كار مي كند (22) . از فقهاي معاصر آيه الله خويي ( ره ) به اين مسأله تصريح كرده گفته است : حق حضانت مادر قابل اسقاط است اما حق حضانتي كه براي پدر و جد پدري تشريع شده غير قابل اسقاط است (23) . بنابراين حضانت در ابتدا نسبت به مادر حق و قابل اسقاط و نسبت به پدر حق و تكليف است ، و جنبه ولايت حضانت در واقع متوجه پدر است ، زيرا كه ولايت بر فرزند از شؤون پدر و غير قابل اسقاط است . البته اگر پدر طفل حيات نداشته باشد يا صلاحيت نگهداري از فرزند را نداشته باشد ، بر مادر واجب است از فرزند خود نگهداري كند ، همچنين اگر مادر حضانت و شيردهي را پذيرفت تا پايان مدت مقرر نمي تواند از انجام آن خودداري كند (24) ، و گاهي موظف است نفقه كودك را هم تأمين نمايد . در قانون هم گفته شده : « نگاهداري اطفال هم حق و هم تكليف ابوين است و هيچ يك از پدر و مادر حق ندارند در مدتي كه حضانت به عهده آنهاست از نگاهداري امتناع كنند (25) . » برخي از فقهاي اهل سنت هم گفته اند كه مادر بر نگهداري و سرپرستي از كودك خود مجبور نيست ، مگر اينكه شرايطي باشد كه مادر تنها سرپرست و نگهدارنده طفل محسوب شود (26) . برخي ديگر از فقهاي اهل سنت برآنند كه مادر در هر شرايطي به نگهداري و سرپرستي كودك موظف است ، و اگر امتناع كند ، بر اين كار مجبور مي شود (27) . پي نوشت ها :   1. دكتر ابراهيم انيس ، و … ، فرهنگ المعجم الوسيط ، انتشارات دارالدعوه ، استانبول تركيه . 2. همان مرجع . 3. فخرالدين الطريحي ، مجمع البحرين ، ج 6 ، ص 237 ، انتشارات مرتضوي ، تهران . 4. مسالك الافهام ، ج 1 ، ص 581 ، چاپ سنگي . 5. ج 2 ، ص 568 ، انتشارات استقلال . 6. جواهر الكلام ، ج 31 ، ص 300 ، انتشارات اسلاميه . 7. همان مرجع . 8. مسالك الافهام ، ج 1 ، ص 584 ، چاپ سنگي . 9. السرائر ، ص 457 ، ج 19 – الينابيع الفقيهه ، جمع آوري علي اصغر مرواريد . 10 . الكافي ، ابو الصلاح حلبي ، ص 316 ، انتشارات امام امير المومنين ، اصفهان . 11 . تحرير الوسيله ، ج 2 ، ص 312 . 12 . منهاج الصالحين ، ج 2 ، ص 286 ، انتشارات مهر ، قم . 13 . الفقه الاسلامي و ادلته ، وهبه الزحيلي ، ج 7 ، ص 703 . 14 . شيخ يوسف بحراني ، حدائق الناضره ، ج 25 ، ص 72 ، موسسه نشر اسلامي . 15 . فرهنگ معين ، آغوز اولين شيري است كه مادر به نوزادش مي دهد . دكتر محمد معين . 16 . شيخ محمد حسن نجفي ، جواهرالكلام ، ج 31 ، ص 273 ، انتشارات اسلاميه . 17 . شهيد ثاني ، الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه ، ج 5 ، صص 453 و 454 . 18 . همان مرجع . 19 . با تلخيص و اضافه از مقاله ابوالقاسم گرجي در فصل نامه حق از منشورات دادگستري جمهوري اسلامي ايران ، شماره يكم ، سال 1364 . 20 . وسائل الشيعه ، باب 81 از ابواب احكام اولاد ، حديث 6 ، انتشارات اسلاميه . 21 . شيخ محمد حسن نجفي ، جواهرالكلام ، ج 31 ، ص284 ، انتشارات اسلاميه . 22 . رياض المسائل ، ج 2 ، ص 163 ، چاپ سنگي ، مؤسسه آل البيت . 23 . منهاج الصالحين ، ج 2 ، ص 286 ، انتشارات مهر ، قم . 24 . سيد حسن امامي ، حقوق مدني ، ج 5 ، ص 192 . مؤلف اين مطلب را به شهيد ثاني در مسالك نسبت داده است . 25 . قانون مدني ( ماده 1198 ) و ( ماده 1172 ) . 26 . وهبه الزحيلي ، الفقه الاسلامي و ادلته ، ج 7 ، ص 733 . 27 . همان مرجع . منبع:www.lawnet.ir /ج مقالات مرتبط حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي(2)

حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي(2) نويسنده: دكتر فاطمه مير شمسي شرايط عهده دار امر حضانت برخي از فقهاي اماميه چهار (28) و برخي شش (29) شرط را براي سرپرست كودك... ادامه... حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي(4)

حضانت از ديدگاه فقه اماميه و ساير مذاهب اسلامي(4) نويسنده:دكتر فاطمه مير شمسي ادله روايي حضانت در مسأله حضانت روايات از لحاظ دلالت بر شايستگي و سزاوارتر بودن هر يك از... ادامه...
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 365]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن