تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834969283




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هنر در انديشه امام خميني‏ (رحمة الله علیه)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هنر در انديشه امام خميني‏ (رحمة الله علیه)
هنر در انديشه امام خميني‏ (رحمة الله علیه)   نويسنده : حجت‌الاسلام دكتر محمد مهدي بهداروند   خون صدها هنرمند فرزانه در جبهه‏هاي عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمايه زوال‏ناپذير آن‏گونه هنري است كه بايد به تناسب عظمت و زيبائي انقلاب اسلامي، هميشه مشام جان زيباپسند طالبان جمال حق را معطر مي‏كند. تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدي‏صلي الله عليه وآله وسلم اسلام ائمه هدي‏عليهم السلام اسلام فقراء دردمند، اسلام پابرهنگان اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرم‏آور محروميت‏ها باشد. هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه‏داري مدرن و كمونيسم خون‏آشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي، اسلام مرفهين بي‏درد و در يك كلمه اسلام آمريكائي باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است. هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسّم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است، هنر در جايگاه واقعي خود تصوير زالو صفتاني است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامي، فرهنگ عدالت و صفا لذت مي‏برند. تنها به هنري بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب در رأس آنها آمريكا و شوروي را بياموزد. هنرمندان ما تنها زماني مي‏توانند بي‏دغدغه كوله‏بار مسئوليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكاء به غير و تنها و تنها در چارچوب مكتبشان به حيات جاويدان رسيده‏اند و هنرمندان ما در جبهه‏هاي دفاع مقدسمان اين گونه بودند تا به ملاء اعلاء شتافتند و براي خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند و در راه پيروزي اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بي‏درد را رسوا نمودند خدايشان در جوار رحمت خويش محشورشان گرداند. روح الله ‏الموسوي الخميني 67/6/30 امروزه مقوله هنر، از مقولاتي است كه با نظام حساسيت‏ها و تمايلات مردم و اجتماع رابطه كاملاً محسوسي را ايفاء كرده و در حقيقت جهت دهي فرهنگي در بسياري از ابعاد معيشت فردي و اجتماعي آنان، ناشي از القائات مقوله هنر مي‏باشد. هنر در حقيقت نقش بسيار مهمي در پرورش ايمان و باورهاي قلبي افراد را دارا مي‏باشد، و از طريق آن مي‏توان ارزشي‏هاي مقدس و الهي را در متن جامعه و جهان جريان داد، لذا در نظام جمهوري اسلامي كه از آن "به معجزه قرن " ياد مي‏نمايند بسيار نيكو و بجاست كه در برخورد با هنر، چهره او را از آلودگي‏هاي مادي كه براساس هوي و هوس ماديت غبار گرفته، زُدود و آن را بعنوان يكي از ابزارهاي اساسي در پرورش و اقتدار حكومت اسلامي قرار داد، زيرا هنر از عمده عوامل قوي در تغيير فرهنگ ارتكاذات و تعلقات عمومي مردم است و نقشي بس مهم در حفظ تعادل روحي و رواني جامعه برعهده دارد. امروزه از بركت "نظام مقدس اسلامي " است كه هنرمندان اسلامي مي‏توانند "روح استقلال‏طلبي و آزاديخواهي اسلام " را در مردم زنده نگه دارند و تمام اينها مرهون آن امام همام است كه با طرح انقلابي الهي موضوعات جديدي را براي كار هنري هنرمندان ايجاد نمود و بر هنرمندان ما واجب است كه با هنر خويش به ترويج اخلاق اسلامي و اعتقادات الهي و تبيين وقايع تاريخ انقلاب اسلامي بپردازند و در عمل و صحنه عينيت اين حقيقت را بر كرسي واقعيت قرار دهند كه هنر در نظام تفكر اسلامي با تعريف هنر در دستگاههاي غيرالهي تفاوتهاي اساسي دارد، زيرا هنر الهي، عامل پديدآوردن انقلاب اسلامي و هنر غير الهي غرق شدن در گرداب دنيا خواهي و توسعه آن است. نظر به اينكه هنر در نظام در طاغوت و غير الهي، بعنوان يكي از قويترين اهرمهاي تحريك هويپرستي و دنياپرستي قلمداد مي‏گردد و در نظام اسلامي نيز هنر از جايگاه رفيع و مقدسي براي تحريك انگيزه‏هاي الهي در رشد تعلقات ديني و مذهبي مردم در جهت حفظ تحقق اصول انقلاب اسلامي برخوردار است، لذا بايد مقوله "هنر " را از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داد تا بسياري از ابهامات پيرامون آن مرتفع گردد. اولين سوالاتي كه در باب هنر مطرح مي‏گردد پيرامون اين مسائل قرار مي‏گيرد كه براستي آيا هنر بر دو دسته اسلامي و غير اسلامي تقسيم مي‏شود؟ و آيا جايگاه هنر و نقش آن در نظام‏هاي الهي و غير الهي چيست و ديگر آنكه اصول موضوعه و شاخصه‏هاي هنر اسلامي چه مي‏باشد؟ در بيت‏الغزل اين مقال كه مزين به كلام نوراني اميرانقلاب اسلامي گشت، معظم‏له در تقسيم هنر، اشاره نمودند كه هنري زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه‏داري مدرن و كمونيسم خون‏آشام باشد. براستي چه رابطه‏اي بين هنر و چهره كفر ستيزي در شكل‏هاي گوناگون وجود دارد؟ گروهي با طرح اين مطلب كه "علم با كاربرد علم مجزا است " خواسته‏اند هنر را اين‏گونه معرفي نمايند كه داراي هيچگونه جهتگيري خاصي نمي‏باشد و مي‏توان او را در هر دستگاهي با هر قصدي بكار گرفت. امام امت‏رحمه الله در كلام خويش با تقسيم نمودن هنر به دو دسته مي‏فرمايند، هنر به معني اعم كلمه )نقاشي - خط - شعر - قصه‏نويسي - فيلم - تئاتر( بر دو دسته هستند كه يا مورد قبول قرآن هستند يا خير، هرگز در تعريف هنر غير اسلامي اشاره‏اي به كتب فقهي كه در آن مواردي نظير رقص و امثال آن را منع نموده‏اند ننمود. براين اساس با پرداختن ايشان به اصول هنر قرآني كه زيباشناسي خاصي را براي هنرمند ايجاد مي‏كند كه آنهم بدو دسته )زيباشناسي در هنر قرآني و غيرقرآني( تقسيم مي‏گردد، آيا هنر داراي جهت خاصي نمي‏باشد و داراي دو جايگاه خاص و متفاوت نخواهد بود؟ حضرت امام‏رحمه الله شاخصه هنر قرآني را اينگونه تعريف مي‏نمايند كه "مشام جان زيباپسند طالبان حق را معطر كند "، براستي هنري كه زيبائي را در جمال حق مي‏بيند با هنري كه كتاب آيات شيطاني را زيبا و داراي ارزش معرفي مي‏كند يكسان هستند؟ رابطه هنر و فلسفه هنر   براي واردشدن در اينكه هنر داراي جهتگيري خاصي مي‏باشد، ضروري است كه به فلسفه هنر توجه گردد. هنر در حقيقت متفرع بر جهان‏بيني و فرهنگ مي‏باشد، زيرا زبان هنر در هر مكتبي مبتني بر فرهنگ آن مكتب كه فرهنگ هم مبتني بر جهان‏بيني و نوع تلقي از جهان و انسان‏شناسي آنان مي‏باشد قراردارد. بنابراين در مكتب‏هاي مادي و غير الهي، مسلماً هنر هم به همان مبناي اوليه آنان تعريف و معرفي مي‏شودو ديگر بين‏المللي ناميدن زبان هنر معنا پيدا نمي‏كند و بايد جهت مكتب الهي اسلام زبان هنر خاص خودش را تهيه نمود، زيرا با زبان هنر غربي نمي‏توان مفاهيم و ارزش‏هاي اسلامي را ارائه داد. هنر اسلامي و هنر مسلمين   تذكر اين نكته خالي از فائده نيست كه هنرمند اسلامي بدين معنا نمي‏باشد كه در كنار كار هنري خويش، يك دوره معارف و اخلاق اسلامي را هم فراگيرد، زيرا نهايت اين عمل موجب مي‏گردد كه گفته شود هنر مسلمين ولي نمي‏توان او را هنر اسلامي ناميد. زماني مي‏توان هنر را اسلامي نمود كه ارتباطي منطقي بين هنر و دين تعريف گردد و در اين تحقق ارتباط منطقي هنر اسلامي در نظام مشخص گردد، مثلاً در نقد يك اثر هنري بايد نقش پرورش آن مجموعه از نظر تكنيك و محتوي و احساسي را كه در عواطف اجتماعي بر مي‏انگيزد و قدرت اجتماعي حاصله از آن و تناسب اين امور با اهداف نظام "ولايت فقيه " و رشد ملكات فاضله اخلاقي، محور اصلي تكذيب يا تأييد آن قرار گيرد، بعنوان مثال در زمانِ دعوتِ ولي فقيه به نبرد با دشمنان مهاجم عليه اسلام در كليه ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي، نظامي، ايجاد رخوت و سستي و درون گرائيهاي منفي و ركود به دنيا يك امر منفي در هر پديده هنري محسوب مي‏شود بنابراين "هنر اسلامي " يعني هنري كه با محتوي و هدفهاي آرمانهاي اسلامي بوجود آيد تا بتواند در مقابل آن هنري كه انسانها را گمراه مي‏كند و بشر را با سرگرم‏كردن به آرمان‏هاي غير واقعي و دروغ، از آرمانها و ايده‏آلهاي خودش باز مي‏دارد و آنان را در خدمت زر و زور استكبار قرار مي‏دهد. شك نداريم كه هنر امروزي، هنري است كه در صدد القاءِ احساسات خاص هنرمند از طريق سوژه‏هاي هنري در قالب كيفيت‏هاي خاص متناسب با آن به ميدان تمايلات اجتماعي است، بعبارت ديگر، هنر امروزي، در مجموعه و به شكل پيچيده‏اي بدنبال ايجاد حساسيت‏هاي اجتماعي خاص و تغيير ارزشها و آداب و سنن مذهبي و قومي در مسير نيروهاي انساني در شكل متناسب با نظام رشد و توسعه غربي است و لذا با ايجاد پرورش خاص رواني، احساسات اجتماعي را در جهت خاص، فرم بخشيده و از اين رهگذر كارائي خاصي را تأمين مي‏كند. بنابراين در برخورد با هنر امروزي و مصاديق آن، تجزيه‏نگري، روش صحيحي در نقد و بررسي آن نخواهد بود، بعنوان مثال عدم تنافي مقررات يك فيلمنامه با شرع و نبودن تصويرهائي كه هر يك به تنهائي حرام باشند و نيز آهنگ‏هائي كه بر هر يك جداي از مجموعه، حكم "حرمت " بار شود را نميتوان مجوّز حكم به "حليت " يك اثر هنري دانست بدون اينكه ملاحظه تركيب اين مجموعه و نسبت تأثير اين مفردات را به شكل تركيبي )چه از نظر تكنيك‏ها و چه از ناحيه محتوي( را بنمايد، بلكه راه صحيح، نقد هنر و آثار هنري به روش پويا و مجموعه‏نگري مي‏باشد، زيرا هر موضوع داراي مجموعه‏اي از ارتباطات زمان و مكان است كه سبب مي‏گردد جايگاهش حجيت پيدا خواهد نمود، يعني هماهنگي هنر و احكام الهي. نتيجه اين مراحل نفوذپذيري هنر از اعتقادات و معارف الهي خواهد بود. بنابراين براي تبيين جوهره وجودي هنر بايد دقت نمود كه خواست هنر خلق شده بواسطه اشتياق بدنيا خواهي و توسعه آن بوده يا آخرت و قرب به حق تعالي؟ زيرا هنر اثر و مولود آن اشتياق است و بر پرورش روح اثر مي‏نهد و هرگاه ذات هنر ناشي از اشتياق بدنياو ماده باشد ديگر نمي‏توان گفت در يك جامعه اسلامي، هر چه هنرمند مهذّب و وارسته گردد به همان ميزان هنر هم مهذب و پاكيزه مي‏گردد. تعريف هنر   امام امت‏رحمه الله در كلام خويش هنر را اينگونه تعريف مي‏نمايند كه: هنر در مدرسه عشق، نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي، نظامي است. ايشان در حقيقت هنر را بعنوان ابزاري جهت رفع مشكلات جامعه معرفي مي‏نمايند كه هنر، احساس و گرايشي است كه در تمام مراتب زندگي و فردي و اجتماعي بشر حضور دارد. و امّا هنر در ديدگاه مصطلح امروز در حقيقت "بروز رفتار انعكاس دهنده فعل و انفعالات مادي مي‏باشد ". تعريف مادي از هنر، بدليل اصول موضوعه علوم امروزي است، زيرا وقتي از ابتداء عالم مادي تعريف گردد و تولي به آن هم تولي حيواني باشد، مسلم است كه نيازمنديهاي آن در جهت ماديت احساس مي‏گردند. پس هنر، تنها بروز يك رفتار خاصي است كه منعكس كننده منتجه فعل و انفعالات مادي مي‏باشد و هنر مادي كه انعكاس توانائيها و نيازمنديها در شخص هنرمند است، در اثر شرائط خاصي هست كه از نظر فيزيكي شخص هنرمند در آن پرورش يافته است و لذا در اين نظام مادي همان استعداد خاص را هم بصورت مادي تعريف مي‏نمايد و اين همان تفكر "هنر براي هنر " مي‏باشد كه غير از تفسير مادي چيزي در برنخواهد داشت كه از باب تقريب، هنر براي هنر كه در آن استعداد هنرمند بوسيله فعل و انفعالات مادي حاصل مي‏شود دقيقاً همانند استعدادي است كه در معادن و منابع پيدا مي‏گردد. البته مي‏توان هنر را به چهره‏هاي ديگر هم معرفي نمود كه يكي از آنها اين است كه هنر بمعناي كيفيت بروز اختيار انسان است كه در واقع هنر به اين معنا يعني انقلاب و دگرگوني در تمام كنش‏ها و واكنشهاي انسان است و اين همان زنده‏كردن هنر در بستر ذهن افراد بشر است. از تعاريف ديگر هنر اينست كه بخلاف ديدگاه مصطلح امروز، هنر بايد براساس يك تولي و ولايتي بوجود آيد و تحت كنترل و سرپرستي قرار گيرد و در جهت رسيدن به مقصد و مطلوبي باشد، بعنوان مثال در دوران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، حضرت امام‏رحمه الله در تمام اعلاميه‏هاي خويش، پايه تمام آنها را بر اسلام قرار مي‏دادند. تعريف ديگري كه از هنر مي‏توان ارائه داد اين است كه، هنر، حضور در عالم اوهام و تصرف در قوه واهمه و تخيل )مثل شعر و خطابه( است، و تعريف آخر اينكه، هنر، ابزار تولي و ولايت در شكل تفاهم اجتماعي ميباشد. براين اساس هنر در جهت رشد ارزش‏هاي مقدس الهي در اجتماع خواهد گرديد و هنرمندان در حين انجام وظيفه هنري خويش حتماً شرائط اجتماعي جامعه را در نظر گرفته و موضعگيري‏هاي ولي جامعه را در هنر خويش تسرّي مي‏دهند بدين معنا كه تسهيل كننده راه ولي جامعه است كه سنگيني پرچم اسلام را بر دوش دارد و مردم را بدنبال ولي فقيه سرپرستي نموده و ارتقاء مي‏دهد. پس هنر، ابزاري است كه هنرمند بوسيله آن فضاي حساسيت‏ها و تمايلات اجتماعي را در جهت قرب به خداوند متعال رشد و تعالي مي‏دهد و علاوه بر ياري نمودن پرچم توحيد، با همه شئون پرچم كفر نيز مقابله مي‏كند. فلسفه هنر   شك نداريم كه فلسفه هنر چيزي غير از فلسفه هستي‏شناسي نمي‏باشد، همانگونه كه هنر از روان‏شناسي جدا نمي‏باشد، زيرا هنرمند طبيبي مي‏باشد كه بوسيله ابزارشناسي كيفيت بروز اختيار انسان را جهت مي‏دهد. بنابراين، ديدگاه فكري و نظام فكري، نسبت به كليه مفاهيم نظر داده و آنها را هم جهت با مقصد خويش معرفي مي‏نمايد، بعنوان مثال اگر نسبت به تلقي از جهان و انسان، مادي نگريسته گردد، هنر هم يكي از موضوعاتي خواهد بود كه در مسير و موضوعات مادي تعريف و شناخته مي‏شود. اگر از يك هنرمند غربي كه هنر را از زاويه فكري مادي شناخته است پرسيده شود هنر چيست، قطعاً هنر را براساس اصالت ماده معرفي مي‏نمايد كه هر چه به اين دستگاه ماديت‏نگري كمك نمايد مطلوب و در غير آن منفور مي‏باشد. بنابراين توجه به فلسفه هستي‏شناسي مقياسي است تا بتوان هنر مطلوب و غير مطلوب را از هم تشخيص داد. براستي اگر حقيقت امر اين چنين است كه ديدگاه مادي، غير از توجه‏دادن به اميال دنيوي و توسعه آن، سوغاتي براي بشريت نداشته و ندارد، آيا حساسيت و دقت مناصب‏هاي هنري اين ضرورت را نمي‏طلبد كه در نحوه حركت و شاخصه‏هاي هنري با دقت و تامل بيشتري عمل نمود؟ آيا صدا و سيما كه امروزه از قويترين ابزارهاي هنري محسوب مي‏شود، تا چه اندازه توانسته بفرموده امام راحل‏رحمه الله "مشام جان زيباپسند طالبان جمال حق را معطر نمايد "؟ آيا اين كلام ايشان، در حقيقت زنگ خطري نيست كه "تقليد از شرق و غرب با راديو تلويزيون اسلامي نمي‏سازد، يكي از مهمات، همين قضيه راديو و تلويزيون است كه از همه چيز اهميتش بيشتر است، اين دو دستگاه است كه بايد اسلامي بشود؟ "آيا اسلامي‏شدن كار راديو و تلويزيون با تعويض مديريت عنصري آن تحقق مي‏يابد، يا اينكه بايد در شيرازه هنر و هنرپروري تامل نمود و آن را در صحنه عمل و اجراء پياده نمود؟ آري هنر طبق يك تولي و ولايت و سپس مقصدي مقدس صورت مي‏گيرد، و امروز شاهد هستيم كه نظام مادي كفر جهاني، "اسارت فرد " را به "اسارت سازماني " مبدّل نموده، يعني امروزه، اسارت زبان تبديل به اسارت مغزها و دلها گرديده و اين از حيله‏گري و مكايد ابليس است كه وجدانهاي بشري را به اسارت كشانده و فطرت پاك مردم را در حجابي غليظ قرار مي‏دهد. در مصاديق هنري كه مطلوب امام را محقق نمي‏سازد مي‏توان اين ناهماهنگي را مشاهده نمود، بعنوان مثال هنر مذموم را مي‏توان در بسياري از حركتهاي هنري ديد كه از جمله آنها دعوت بدنيا را اصل قرار دادن است، مثلاً طراحي صحنه‏هاي هنري نظير آبشار و پخش نمودن اشعار حافظ و... در مورد "مي و طبيعت ". اينها در حقيقت توليد و ايجاد خوشي و ميل به آبشار است كه بيننده را تحريك مي‏نمايد ولي اينكه اين پديده‏ها براساس چه خلق گرديده‏اند در كار نمي‏باشد. براستي آيا اين امور باعث بالا رفتن هوي و هوس مادي در مخاطب نمي‏شود و ذهن بيننده را از "قنطره بودن دنيا " و راه‏گذر بودن آن نسبت به آخرت دور نمي‏كند؟ آيا واقعاً گل و گياه و آبشار و طبيعت را براي چه هدفي خلق كرده‏اند؟ براي تفريح و تنوع و احساس خلود در عالم دنيا است كه در اين صورت چرا هيچكدام از ائمه معصومين‏عليهم السلام ، حتي يك نفر از آنان، اين امور را انجام نداده‏اند؟ پس پخش اين مناظر، نشان دهنده ادراك از هنر است "دقت گردد ". بنابراين چون هنر وسيله مهمي در ارتباط بين انسانها است كه محتوي آن نسبت بين تولي و ولايت مي‏باشد كه در واقع جهت تأثير در نسبتهاي اجتماعي از اموري است كه هنر انجام مي‏دهد، يعني قدرت ارتباطي و جايگاهي او كه تعريف كننده قدرت اجتماعي است. پس كيفيت ارتباط بوسيله هنر صورت مي‏گيرد و سازماندهي روابط هم از كلمات )كه رابطه بين انسانها است( آغاز شده، يعني كلمات به گونه‏اي بهم نظام پيدا مي‏كنند كه مي‏توانند مانند وسائل ارتباط اجتماعي وسيله ربط قرار گيرند كه يا باعث ضيق‏شدن يا توسعه امكان پرورش اجتماعي است و تمام اينها مرهون فلسفه هستي‏شناسي است كه قبل از فلسفه هنر مطرح مي‏گردد و براين اساس است كه امروزه، زيبا شناسي در تمام زمينه‏ها متخذ از غرب مي‏باشد و تمام اينها در جوهره و فرم و شكل و محتوي، فراورده‏هاي غربي هستند. جايگاه هنر   براساس تعاريفي كه از مقوله هنر ارائه گرديد، جايگاه هنر هم مشخص مي‏شود. هنر در جامعه و اجتماع، جايگاه او، دعوت عمومي و ايجاد انگيزه و پرورش رواني خاص و هدايت تمايلات و عواطف جمعي در جهتي معين مي‏باشد و از اين رو، از مهمترين ابزار مديريت سياسي قرار مي‏گيرد، زيرا محور اصلي تمام مديريت‏ها، مديريت بر روان انسانها و هماهنگ نمودن نظام ارزشي و زيبا پسندي آنان با مقاصد ولات و پرورش روحي انسان كارآمد در آن مسير و ايجاد "سعه صدرهاي اجتماعي " "للايمان يا للكفر " مي‏باشد. بنابراين، براين اساس، توسعه قدرت ولايت الهي و يا الحادي در ميدان عاليت‏هاي سياسي، فرهنگي، و اقتصادي، رهين هنروري هماهنگ هنرمنداني است كه در مسير رهبري، رهبران الهي يا الحادي، جوامع بشري صورت مي‏پذيرد. اين نكته را امام راحل‏رحمه الله در كلام نوراني خويش بسيار زيبا بيان نموده‏اند كه: راديو و تلويزيون دستگاهي است كه اگر فاسد باشد يك ملت را فاسد مي‏كند. 60/3/12 منبع : خبرگزاری فارس /ج  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 541]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن