تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سه چیز از نشانه های یقین هستند: کوتاهی آرزو، اخلاص در عمل، بی رغبتی به دنیا
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816308202




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خسارت دادرسی(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون: خسارت دادرسی(2)   نویسنده : محمد هادي فضلعلي   بند سوم: مبناي تحميل خسارت دادرسي به محكوم عليه   قاعده الزام محكوم عليه به پرداخت مخارج ناشي از دادرسي، تكليفي است كه از زمانهاي قديم معمول و متداول بوده و از حقوق روم به حقوق فرانسه سرايت كرده و در قانون پادشاهي 1667 و پس از آن در قانون دادرسي 1806 فرانسه منعكس شده است. ماده 13 آيين دادرسي حقوقي 1973 فرانسه مقرر مي دارد:«هر كس در دعوايي محكوم شود، بايد هزينه دادرسي را بپردازد12.» در حقوق اسلام كه قضاوت از جمله عبادات محسوب مي شود، براي دادرسي هزينه اي فرض نشده تا موضوع توجه آن به يكي از طرفين دعوا مورد بحث باشد. در مورد مبناي حقوقي تحميل هزينه دادرسي(و بقيه خسارات) به محكوم عليه، دو تحليل ارائه شده است: 1ـ بازنده دعوا از بابت مقاومت نا به جايي كه در برابر ادعاي برنده دعوا نموده بايد جريمه بپردازد و هر گاه بازنده دعوا خواهان باشد، پرداخت اين هزينه با خود اوست زيرا ادعاي او عليه خوانده خلاف حق بوده است. اشكال اين نظريه اين است كه اولا، معلوم نيست كه بازنده هميشه در اقامه دعوا يا دفاع از آن خاطي و بي حق باشد چرا كه عملا مواردي پيش مي آيد كه حقانيت يكي از دو طرف اختلاف، براي خود آنها نيز واقعا مورد ترديد است و به همين جهت هر دو طرف آن را با حسن نيت، تعقيب مي كنند.و ثانيا گاهي بعضي اشخاص از لحاظ حفظ منافعي كه به آنها سپرده شده ناگزير از طرح دعوا هستند مثل دعوايي كه قيم براي غبطه مولي عليه طرح مي كند. در اين موارد نمي توان بازنده دعوا را هميشه خاطي و مستحق كيفر دانست. 2ـ رابطه متداعيين همانند يك شبه عقد است بدين معنا كه فرض مي شود طرفين دعوا با هم توافق كرده اند كه هر يك از آنها كه دعوا را ببازد، بايد از عهده هزينه هاي مربوط به آن برآيد13. در مجموع تحليل اول قويتر به نظر مي رسد. براي رفع اشكالات آن نيز مي توان گفت در اين موارد، الزام محكوم عليه به پرداخت خسارت ناشي از دادرسي، بيشتر دفع ضرر از محكوم له است تا تنبيه محكوم عليه. بند چهارم: ضابطه قابل مطالبه بودن خسارت دادرسي   مطابق مواد 519 و 521 قانون آيين دادرسي جديد (مواد 717 و718 سابق) صرفا هزينه هايي كه ارتباط مستقيم با جريان دادرسي داشته و براي اثبات دعوا يا دفاع ضرورت داشته است قابل مطالبه مي باشد في المثل پرداخت مبلغي مازاد بر تعرفه به وكيل كه قانونا ضروري محسوب نمي شود، از محكوم عليه قابل مطالبه نيست. آراي ذيل الذكر در همين خصوص اصدار يافته اند: ـ مطابق رأي شماره 1345ـ 1179 مورخ 28 محرم 1340ديوان عالي تميز، فوق العاده تحقيق محلي جزء خسارت محاكمه نيست تا بتوان آن را از طرف مطالبه نمود14. رأي بالا قبل از تصويب ماده 717 قانون آيين دادرسي سابق(519 فعلي) كه بر شمول خسارت دادرسي بر هزينه تحقيقات محلي تصريح دارد، صادر شده است. ـ به موجب احكام شماره هاي1254ـ1241مورخ 2محرم 1340و 423مورخ12/4/1307ديوان عالي تميز، اگر در محل اقامت خوانده، محكمه وجود نداشته باشد و خواهان ناچار شود در محكمه محل اقامت خود طرح دعوا كند، خوانده نمي تواند خرج مسافرت خود را تقاضا كند15. ـ مطابق حكم شماره 356 مورخ20/3/1330 شعبه 4 ديوان عالي كشور، مطالبه مخارج ارسال پرونده به عنوان خسارت مجوز ندارد16. تكمله   گفته شد كه محكوم له مي تواند خسارت دادرسي را از محكوم عليه مطالبه كند. اما محكوم عليه كيست؟ محكوم عليه كسي است كه: اولا ـ طرف دعوا باشد: اشخاصي مانند امين و ناظر كه فقط به نمايندگي يكي از طرفين وارد دعوا مي شوند، طرف دعوا نيستند، مطابق حكم شماره 1795 مورخ 5/11/1327 شعبه 3 ديوان عالي كشور، اگر طرف دعوا يك شركت باشد، خسارت از نماينده شركت قابل مطالبه نيست چون خسارت موضوع ماده 712 خساراتي است كه يكي از طرفين دعوا از طرف ديگر مطالبه مي كند17.ثانياـ در دعوا مغلوب شده باشد. يعني اگر خواهان بوده محكوم به بي حقي و رد دعوا شده و اگر خوانده بوده، حكم محكوميت وي نسبت به خواسته خواهان، كلا يا جزئا صادر شده باشد18. بررسي مواضع تدريجي قانون و رويه قضايي درباره خسارت دادرسي (سرگذشت خسارت دادرسي بعد از انقلاب) اصل امكان مطالبه خسارت ناشي از دادرسي   قانون و رويه قضايي قبل از انقلاب به كسي كه به سبب دادرسي متحمل خساراتي شده بود، حق مي داد كه خسارت خود را از دادگاه مطالبه كند. ماده 712 قانون آيين دادرسي مدني مصوب 1318 در اين خصوص مقرر مي داشت: «مدعي حق دارد جبران خسارتي كه به سبب دادرسي به او وارد شده و يا خواهد شد، از طرف دعوا بخواهد و نيز مدعي عليه مي تواند خسارتي كه به سبب دادرسي به او وارد شده است از مدعي مطالبه نمايد. در اين صورت دادگاه محكوم عليه را به تأديه خسارت ملزم خواهد نمود.» رويه قضايي نيز در پيروي از حكم اين ماده هيچ ترديدي به خود راه نمي داد و تقريبا كليه دادگاهها محكوم عليه را در صورت مطالبه محكوم له به پرداخت اين خسارت محكوم مي كردند: ـ حكم شماره 295 مورخ 19/3/1330 شعبه6 ديوان عالي كشور: نيم عشر اجرايي، قانونا به عهده محكوم عليه يا متعهد است19. ـ حكم شماره 934 مورخ 6/4/1318 شعبه 3 ديوان عالي كشور: بر طبق ماده 33 قانون تسريع، خواهان يا خوانده حق مطالبه خسارت حق الوكاله اي را كه داده يا بايد بدهند دارا هستند20. رأي اصراري شماره 3804 مورخ7/2/1339 هيأت عمومي ديوان عالي كشور: مناط در صلاحيت دادگاه در رسيدگي دعواي خسارت، چه از باب تأخير تأديه و چه از باب حق الوكاله وكيل و هزينه دادگستري مطالبه شدن آن ضمن رسيدگي به دعوا اصلي مي باشد21. ـ نظريه مورخ 29/1/1343 كميسيون مشورتي آيين دادرسي مدني: با توجه به ماده 717 قانون آيين دادرسي مدني(تعريف خسارت) و ماده 300 قانون تجارت كه مطابق آن مطالبه مخارج اعتراض نامه تجويز گرديده، واخواست نامه هم جزء اسناد و مدارك دعوا محسوب مي شود لذا هزينه واخواست و تمبر به عنوان خسارات دادرسي قابل مطالبه است22. اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي كه با تغيير و تحول در نظام قضايي، مشروعيت رويه هاي سابق به ديده ترديد نگريسته مي شد، رويه قضايي در مورد استحقاق محكوم له بر مطالبه خسارت دادرسي و جواز صدور حكم به نفع وي ـ همچون بسياري از امور ديگرـ دچار تزلزل گرديد. به طور مثال در پرونده شماره70/310/10 كه اصل خواسته، مطالبه حق الوكاله اي بوده كه خواهان ادعا كرده جهت وصول به حق خود ناچار از انتخاب وكيل دادگستري شده و دادگاه بدوي نيز دعوا خسارت را پذيرفته است، شعبه دهم ديوان عالي كشور دادنامه صادره را بدين استدلال كه مطالبه حق الوكاله وكيل جواز شرعي ندارد، نقض كرده است23. همچنين يكي ديگر از شعب ديوان عالي كشور با استناد به فتواي حضرت امام خميني(ره) مبني بر شرعي نبودن مطالبه خسارت دادرسي، دادنامه صادره از دادگاه بدوي را نقض كرده است24. ملاحظه مي شود كه بعضي شعب ديوان عالي كشور بدون آن كه مواد مربوط به خسارت دادرسي در قانون آيين دادرسي مدني به موجب قانون نسخ شده باشد، با استناد به فتواي حضرت امام ـ كه ظاهرا آن را در حكم قانون و يا مخصص آن مي دانسته اند ـ محكوم له را در مطالبه خسارت دادرسي محق ندانسته اند. با اين حال اين آراء تنها بخشي از رويه قضايي روز را تشكيل مي داده و دادگاههاي ديگري، همچنان با تكيه بر دستور قانون حكم به پرداخت خسارت دادرسي مي داده اند. به طور مثال شعبه 16 دادگاه حقوقي تهران در پرونده كلاسه 68/16/204 نظر به محكوميت خوانده به پرداخت هزينه دادرسي و دفتر و واخواست از باب تسبيب و قاعده لاضرر در حق خواهان داشته است.شعبه 5 دادگاه عمومي تهران نيز، خسارت ناشي از صدور دستور موقت را قابل مطالبه دانسته است25. (دادنامه شماره 921 مورخ 15/11/62) علاوه بر اينها قضات دادگاههاي حقوقي 2 تهران در نظريه مورخ 22/10/62 كه به اتفاق آراء اعلام داشته اند، با توجه به حكم قانون و اينكه دادرسي مجاني نيست، اعتقاد بر صدور حكم بر پرداخت خسارت دادرسي به نفع محكوم له داشته اند. و نيز در نظريه اتفاقي ديگري به تاريخ 15/10/67 هزينه واخواست را از باب قواعد تسبيب و لاضرر، قابل مطالبه دانسته اند26. رويه بخشي از دادگاهها در عدم اصدار حكم بر پرداخت خسارت ناشي از دادرسي كه در بسياري موارد دردسرزا و به دور از واقعيت عملي جامعه بود، موجب شد تا مجمع تشخيص مصلحت نظام در مصوبه اي با عنوان«قانون نحوه وصول مطالبات بانكها (مصوب 5/10/68)» مقرر دارد:«كليه محاكم دادگستري مكلفند نسبت به صدور حكم و وصول مطالبات بانكها اعم از اصل و هزينه ها و خسارات و متفرعات متعلقه(خسارت تأديه، جريمه عدم انجام تعهد و ...) اقدام نمايند.» بدين ترتيب مجمع تشخيص مصلحت نظام، مشروعيت مطالبه خسارت زايد بر اصل دين(از جمله خسارات دادرسي) را ـ حداقل در مورد بانكها ـ تصريح و تأكيد نمود.اما باز اين توهم و تصور را ايجاد كرد كه فقط بانكها محق به دريافت اين خسارات هستند.در اجراي مصوبه مجمع تشخيص مصلحت، آراي متعددي صادر شده كه از جمله آنها مي توان به دادنامه شماره 32 مورخ 16/1/72 صادره از شعبه 1 دادگاه حقوقي رشت، رأي شعبه 23 ديوان عالي كشور در پرونده كلاسه71/534/23 و رأي شعبه 13 ديوان مذكور در پرونده كلاسه 72/91/13 و نيز آراي اصراري هيأت عمومي شعب حقوقي ديوان عالي كشور به شماره رديف 69/18 در پرونده كلاسه 24/15/2565 و شماره رديف 68/53 در پرونده كلاسه 1/19/3068 ح اشاره كرد27. در كليه اين احكام خسارت دادرسي ناشي از دعوا بانكها، مورد لحوق قرار گرفته است. ترديدها و ابهامات در اين باره همچنان ادامه داشت تا اين كه رئيس ديوان عالي كشور به موجب نامه شماره 2122 در مورخ 22/2/69 از شوراي نگهبان در خصوص موضوع استعلام نمود كه فقهاي اين شورا در نامه مورخ 11/9/69 نظريه خود را چنين اعلام نمودند: « الزام محكوم عليه به پرداخت هزينه دادرسي در مواردي كه با علم و عمد موجب تضييع حق طرف دعوا شده باشد با موازين شرع مغاير نيست. ولي در غير اين مورد، محكوم نمودن وي به پرداخت خسارت دادرسي با موازين شرع مغاير مي باشد. بنابراين اطلاق ماده712قانون آيين دادرسي مدني در مورد خسارات مربوط به دادرسي مخالف موازين شرع تشخيص داده مي شود.» بنابراين ضابطه مورد قبول فقهاي شوراي نگهبان در محكوم نمودن محكوم عليه به پرداخت خسارت دادرسي اين است كه وي با علم و عمد موجب تضييع حق طرف دعوا شده باشد و به بيان ديگر محكوم عليه در اين خصوص مقصر باشد. اما واقعيت اين است كه تشخيص و احراز اين موضوع براي دادگاه با توجه به اين كه قصد از امور دروني و باطني است، دشوار مي باشد. شعبه 25 ديوان عالي كشور در پرونده كلاسه 71/139/25 با توجه به نامه شوراي نگهبان به شرح مذكور، دادنامه دادگاه بدوي را كه مطالبه خسارت هزينه نشر آگهي و تأخير تأديه را خلاف موازين مقدس اسلام دانسته و حكم به بطلان دعوا صادر نموده، نقض كرده است28. علي رغم وجود نظريه شوراي نگهبان به شرحي كه گذشت، بسياري از دادگاهها خسارات ناشي از دادرسي را به طور اطلاق ـ و بر مبناي قوانين نسخ نشده - به نفع محكوم له مورد حكم قرار مي دادند. براي مثال مي توان به آراي صادره به شماره هاي 1122ـ1121 مورخ 23/6/72 شعبه 162 دادگاه كيفري 2 تهران،1390ـ1389 مورخ 16/12/72 شعبه 169 دادگاه كيفري 2 تهران 29و 2001 مورخ 23/8/74 شعبه 11 دادگاه عمومي تهران 30 كه صادر كننده چك بلا محل را به پرداخت هزينه دادرسي و حق الوكاله وكيل در حق دارنده چك محكوم كرده اند، اشاره نمود. به هر حال بعد از گذشت چند سال از صدور نظريه شوراي نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت نظام، با توجه به فزوني دعاوي ناشي از صدور چك بلا محل، در مصوبه مورخ 10/3/76 خود، متن زير را به عنوان تبصره الحاقي به ماده 2 قانون صدور چك، وضع كرده و محكوميت صادر كننده چك بر پرداخت خسارات مربوطه را به طور مطلق ـ و قطع نظر از علم و عمد او ـ مقرر داشت: «دارنده چك مي تواند محكوميت صادر كننده را نسبت به پرداخت كليه خسارات و هزينه هاي وارد شده كه مستقيما و به طور متعارف در جهت وصول طلب خود از ناحيه وي متحمل شده است اعم از آن كه قبل از صدور حكم يا پس از آن باشد، از دادگاه تقاضا نمايد.» در اين مصوبه مصاديق هزينه ها و خسارات مورد نظر قانونگذار دقيقا معلوم نشده بود. لذا اداره حقوقي در نظريه مشورتي شماره 2929/7 مورخ 29/8/76 خسارتي كه در ارتباط با دعوا مطروحه متوجه دارنده چك مي شود از قبيل هزينه دادرسي، هزينه برگها، هزينه اظهارنظر كارشناس و حق الوكاله وكيل و امثال آنها را به عنوان موراد مورد نظر قانونگذار اعلام نمود31. تا اين كه مجمع تشخيص مصلحت در پاسخ مورخ21/9/77 به استفساريه اي در همين خصوص مفهوم خسارت را در تبصره الحاقي به ماده 2 قانون صدور چك بدين شرح تبيين نمود: «منظور از عبارت (كليه خسارات و هزينه هاي وارد شده) خسارت تأخير تأديه برمبناي نرخ تورم از تاريخ چك تا زمان وصول آن كه توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران اعلام شده و هزينه دادرسي و حق الوكاله براساس تعرفه هاي قانوني است.» ملاحظه مي شود كه در اين موارد، قانونگذار بدون توجه به تعمد يا عدم تعمد محكوم عليه او را ملزم به جبران خسارت محكوم له دانسته است. اين ترتيب كاملا منطقي و مقبول است. چرا كه احراز قصد اضرار بسيار دشوار است، گو اينكه صدور چك بلامحل از لحاظ كيفري در زمره جرايم مادي صرف است كه اساسا نيازي به احراز سوءنيت و قصدمجرمانه ندارد.علي اي حال مصوبه مجمع تشخيص مصلحت در خصوص چك (همچون مورد قبلي كه تنها ناظر به بانكها بود) اين بار نيز اين تصور را پديد آورد كه مطالبه خسارت ناشي از دادرسي، تنها در دعاوي مربوط به چك صورت قانوني دارد، تا اين كه قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني مصوب 79 اين توهم را نيز زدود و در ماده 515 به جواز مطالبه اين خسارت در كليه موارد تصريح كرد. اما با تأثير از نظريه مورخ11/6/79شوراي نگهبان به شرح پيش گفته مقرر داشت كه:«خوانده نيز مي تواند خساراتي را كه عمدا از طرف خواهان با علم به غير محق بودن در دادرسي به او وارد شده از خواهان مطالبه نمايد.» بدين ترتيب قانونگذار علم و عمد اشخاص را در مسؤوليت آنان نسبت به خسارت دادرسي دخالت داد. با اين حال، از آنجا كه قيد«علم و عمد» بنابر ظاهر ماده تنها منصرف به دعاوي واهي است يعني جايي كه خوانده دعوا اين خسارت را مطالبه كند، در ساير موارد كه خواهان، متقاضي دريافت خسارت دادرسي است توجه به علم و عمد خوانده در امتناع از اداي حق خواهان ضرورت ندارد حتي در مورد خسارات ناشي از طرح دعواي واهي نيز دادگاه مي تواند به لحاظ دشواري احراز قصد خواهان، اصل طرح دعواي نادرست را ـ في نفسه ـ اماره اي بر تقصير و داشتن علم خواهان تلقي كند و خلاف آن را محتاج به اثبات از ناحيه او بداند. پي‌نوشت‌ها:   12- *صدرزاده افشار، همان، 398 13. متين دفتري، همان، ص391 و392 14. اصول قضايي(حقوق) ديوان عالي تميز، از سنه 1292الي آخر اسفند 1310، گردآوري: محمد بروجردي(عبده)، شركت كانون كتاب، 1316 15- منبع بالا 16- مجموعه رويه قضايي(قسمت حقوقي) از سال 1311 تا 1330، گردآوري: احمد متين دفتري 17-منبع بالا 18- متين دفتري، آيين دارسي مدني و بازرگاني، جلد دوم، ص 398 19- * مجموعه رويه قضايي متين 20- منبع بالا 21- آرشيوحقوقي كيهان، سال 1348، مجموعه رويه قضايي: آراي هيات عمومي ديوان عالي تميز 22- مجموعه نظرهاي مشورتي اداره حقوقي دادگستري در زمينه مسايل مدني، گردآوري:محمود سلجوقي، يداله اميني، ضميمه مجله حقوقي دادگستري، انتشارات دفتر تحقيقات و مطالعات وزارت دادگستري 23- علل نقض آراي حقوقي در ديوان عالي كشور، گردآوري: يداله بازگير، انتشارات ققنوس، چاپ اول، 1376، ص 235 24-*منبع بالا 25- منقول از كتاب خسارات ناشي از عدم انجام تعهد در حقوق ايران و نظامهاي حقوقي ديگر، دكتر حشمت اله سماواتي، انتشارات مولوي، چاپ اول،ص 35 26- انديشه هاي قضايي، گردآوري يوسف نوبخت، انتشارات كيهان،چاپ چهارم،1372، ص33 و 83 27- *منقول از كتابهاي: علل آراي حقوقي در ديوان عالي كشور؛ مجموعه آراي اصراري هيات عمومي ديوان عالي كشور(1368)؛ نشريه داخلي كانون وكلاي دادگستري مركز، سال پنجم، شماره 18، مهر ماه 75 28-*علل نقض آراي حقوقي از ديوان عالي كشور، يداله بازگير 29- گزيده آراي دادگاههاي كيفري، گردآوري: نورمحمد صبري، انتشارات فردوسي، چاپ اول، 1378 30- مسايل پيرامون چك در آراي قطعيت يافته دادگاهها، گردآوري: يداله بازگير، نشر عصر حقوق،چاپ اول، 1378 31- مجله حقوقي دادگستري، شماره 22، بهار 1377   منبع:www.lawnet.ir /ج
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 587]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن