تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806650682




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غيرت دينى و امر به معروف(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 غيرت دينى و امر به معروف(2)
غيرت دينى و امر به معروف(2)   نويسنده:مرتضى رستگار   تسامح و اعتدال در مكتب فاضلين نراقى رحمهم الله)   ب) اخلاق اجتماعى   در محيط خانواده و كار... امور و رفتارمان نسبت به ديگران به حسب موارد، متفاوت است، پدر نسبت به فرزندان، مدير نسبت به كارمندان و... با توجه به اختلاف موارد، نظر كلى و اجمالى اسلام اين است كه گاهى بايد سخت‏گيرى و گاهى بايد تغافل و چشم پوشى كرد تا كار غلط و اشتباه به عنوان يك جريان عادى تلقى نشود و اشتباه هميشه «اشتباه» شناخته شود و در هر حال بايد رعايت جانب اعتدال را كرد. ج) اخلاق مسلمانان با غير مسلمانان (روابط بين الملل)   «در بينش توحيدى اسلام «بشريت» داراى يك جوهر است... اسلام با نفى تعصب‏هاى نژادى و قومى و تأكيد بر جهان منشى به عنوان يك نظام كامل الهى، زمينه بسيارى از كژانديشى‏ها و تنگ‏نظرى‏ها را از ميان برد» . (25) پرهيز از برخورد غير منطقى با آرا و عقايد ساير ملل و پيروان ديگر اديان، در صدر اسلام را بايد از مهم‏ترين سبب‏ها و عوامل رشد و شكوفايى اسلام به حساب آورد. حضور گسترده اهل كتاب در جوامع اسلامى و مذاكرات و مباحث و گفت‏وگوهايى كه علماى آن‏ها با ائمه عليهم السلام و اصحاب آنان داشته‏اند. شاهد مدعاى ماست. بنابراين در برخورد مسلمانان با ديگر جوامع اصل بر نيكى و عدل است كه خداوند فرموده است: «لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دياركم أن تبروهم و تقسطوا اليهم إن الله يحب المقسطين» (26) «خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى‏كند، چرا كه خداوند دادگران را دوست دارد .» اندكى تأمل و دقت در آيه شريفه، مسلمانان را به سوى اين حقيقت كه غيرمسلمانان اعم از كافران و مشركان و پيروان ديگر اديان بر دو دسته‏اند، هدايت مى‏كند. دسته اول: كسانى كه در نظام اسلامى و يا در بيرون نظام اسلامى در ساير كشورها زندگى مى‏كنند و كارى به نظام اسلامى و مسلمانان ندارند. سفارش قرآن كريم اين است كه به آنان نيكى كنيد و نسبت به آن‏ها به عدالت رفتار كنيد. اما دسته دوم: كسانى‏اند كه عليه نظام اسلامى و مسلمانان توطئه مى‏كنند. در اين جا برخورد مسلمانان و جامعه اسلامى چگونه بايد باشد؟ خداوند متعال، براى برخورد با اينان به گفت و گو فرمان داده است: «و لا تجادلوا اهل الكتاب الا باللتى هى أحسن» (27) «و جادلهم بالتى هى أحسن» (28) جدال أحسن، فرصتى است براى اينان، باشد كه هدايت بشوند، اما اگر عمل و رفتار اين‏ها موجب فساد در زمين شد و قصد كوتاه آمدن هم ندارند، آيا باز هم بايد برخورد مسامحه‏كارانه داشته باشيم؟ ! علامه ملا محمد مهدى نراقى مى‏فرمايند: ثم ينبغى ألا يتواضع للمتكبرين، إذ الأنكسار و التذلل لمن يتكبر و يتعذر مع كونه من التخاس و المذلة المذمومة، يوجب إضلال هذا المتكبر، و تقريره على تكبره، و اذا لم يتواضع له الناس و تكبروا عليه ربما تنبه و ترك التكبر... و لذا قال رسول الله صلى الله عليه و آله: اذا رأيتم المتواضعين من امتى فتواضعوا لهم و اذا رأيتم المتكبرين فتكبروا عليهم فان ذلك لهم مذلة و صغار (29) سزاوار است كه متكبران را تواضع نكنند، زيرا فروتنى و تذلل براى متكبر علاوه بر اين كه تن به پستى و ذلت دادن است موجب گمراهى و زيادى تكبر متكبر مى‏شود و وقتى مردم براى او تواضع نكنند و بر او تكبر نمايند، بسا كه متنبه شود و تكبر را رها كند. به همين جهت رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه متواضعان امت مرا ببينيد، براى ايشان تواضع كنيد و هرگاه متكبران را ببينيد، بر آن‏ها تكبر كنيد كه اين باعث ذلت و كوچكى آن‏هاست . اين منطق اسلام در برابر دشمنانى است كه علنا پرچم مبارزه عليه نظام اسلامى برافراشته‏اند؛ لذا نه تنها كوتاه آمدن در مقابل اينان روا نيست، بلكه توصيه و سفارش اسلام مقابله به مثل مى‏باشد؛ يعنى بايد با تكبر و از موضع قدرت با آن‏ها برخورد شود. البته اسلام به اين حد اكتفا نكرده و لعن و نفرين اين گروه از كفار و مشركان را جايز، بلكه مستحب مى‏داند . ملا مهدى نراقى در اين باره مى‏فرمايند: و اما اللعن فلا ريب فى كونه مذموما لأنه عبارة عن الطرد و الإبعاد من الله تعالى.. . و المجوز من الشرع انما هو اللعن على الكافرين، و الظالمين، و الفاسقين كما ورد فى القرآن... و ما قيل من عدم جواز ذلك إلا على من تثبت لعنه فى الشرع كفرعون و ابى‏جهل و... كلام ينبغى أن يطوى و لا يروى ؛ اذ المستفاد من كلام الله عزوجل و كلام رسول صلى الله عليه و آله و كلام ائمتنا الراشدين عليهم السلام جواز نسبته الى الشخص المعين، بل المستفاد منها أن اللعن على بعض اهل الجمود و العناد من أحب العبادات، و أقرب القربات (30) . قال الله سبحانه: «ان الذين كفروا و ماتوا و هم كفار اولئك عليهم لعنة الله و الملائكة و الناس اجمعين» (31) و اما لعن شكى در مذموم بودن آن نيست، زيرا لعن عبارت است از راندن و دور كردن از خداى تعالى... لعنى كه شرع مقدس تجويز كرده، لعن بر كافران، ظالمان و فاسقان است، چنان كه در قرآن وارد شده است. اين كه بعضى گفته‏اند: لعن كسى جايز نيست، مگر اين كه لعن او از طرف شرع ثابت شده باشد، مانند فرعون و ابوجهل و... سخنى است كه قابل قبول نمى‏باشد، زيرا آنچه از كلام خداى ـ عزوجل ـ استفاده مى‏شود اين است كه لعن بعضى از منكران و معاندان از محبوب‏ترين عبادات و بهترين راه‏هاى تقرب به خداى تعالى است. خداوند سبحان مى‏فرمايد : كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان باد. ملا مهدى نراقى رحمه الله در ادامه به رواياتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام كه افراد و يا گروه‏هايى را لعن كرده‏اند، استشهاد كرده و در پايان چنين نتيجه‏گيرى مى‏كند: و بالجملة اللعن على رؤساء الظلم و الضلال و المجاهدين بالكفر و الفسوق جائز، بل مستحب . لعن سران ستم و گمراهى و كسانى كه در راه گسترش كفر و عصيان تلاش مى‏كنند جايز، بلكه مستحب است. قرآن كريم وظيفه مسلمانان را در برابر دشمنان معاند و توطئه‏گر صريحا بيان مى‏دارد، آن جا كه مى‏فرمايد: «قد كانت لكم أسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه اذا قالوا لقومهم انا براوا منكم و مما تعبدون من دون الله كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء أبدا حتى تؤمنوا بالله وحده الا قول ابراهيم لأبيه لأتسغفرن لك» (32) براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند، وجود داشت، در آن هنگامى كه به قوم [مشرك‏] خود گفتند: ما از شما و آن چه غير از خدا مى‏پرستيد بيزاريم. ما نسبت به شما كافريم و ميان ما و شما عداوت و دشمنى هميشگى آشكار شده است تا آن زمان كه به خداى يگانه ايمان بياوريد، جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش [عمويش آذر] گفت كه براى تو آمرزش طلب مى‏كنم. ابراهيم عليه السلام اسوه و سرمشق خوبى است، مگر در آن جا كه به پدرش [عمويش ] وعده طلب آمرزش داد؛ يعنى حتى به كفار وعده استغفار هم ندهيد، كارى كه ابراهيم عليه السلام كرد. البته وعده ابراهيم براى طلب آمرزش، پيش از اظهار كفر از سوى عمويش آذر بود. قرآن در جاى ديگرى مى‏فرمايد: «فكلما تبين له أنه عدو لله تبرأ منه» (33) هنگامى كه براى او روشن شد كه وى [عمويش آذر ] دشمن خداست، از او بيزارى جست. آيات ديگرى كه درباره منافقان و برخى از اهل كتاب وجود دارد و نيز سيره عملى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره آنان، بحث مستقلى مى‏طلبد. تسامح در حوزه فقه شمارى از صاحبان انديشه از اصل تسامح به عنوان ابزارى براى گسترش و رواج انديشه‏هاى خود استفاده مى‏كنند و به طور كلى رفع موانع فعاليت‏هاى فرهنگى اعم از سخنرانى‏ها و برگزارى مجالس، انتشار كتاب و مطبوعات، فيلم و... و مخالفت با هر نوع برخورد فيزيكى در اين زمينه، دفاع از آزادى و... را خواستارند. اين دسته در مقام ارائه دليل بر مدعايشان به ادله ذيل تمسك مى‏كنند: «و ما جعل عليكم فى الدين من حرج» (34) «يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر» (35) «لا يكلف الله نفسا الا وسعها» (36) «و ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج» (37) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است: «بعثت على الشريعة السمحة السهلة» ، (38) «دين محمد حنيف» (39) «لم يرسلنى الله بالرهبانية و لكن بعثنى بالحنيفية السمحة» (40) به مقتضاى آيات و روايات فوق هر گونه عسر و حرجى در دين منتفى است و اسلام دين سهولت و سماحت مى‏باشد. از جمله فقيهانى كه به طور دقيق و موشكافانه به بحث و بررسى قاعده عسر و حرج در فقه اسلامى پرداخته است، محقق فاضل ملا احمد نراقى است. وى اين بحث را در كتاب عوائد الايام مفصل مطرح مى‏فرمايند. ما نيز به جهت روشن شدن زواياى اين بحث به اختصار به طرح آن از ديدگاه اين فقيه مدقق و محقق مى‏پردازيم. ايشان در عائده نوزدهم، ضمن چند بحث به بررسى عسر و حرج پرداخته، در مبحث اول ادله نفى عسر و حرج و مشقت را بررسى كرده، مى‏فرمايد : آنچه كه عقل و اجماع بر آن قائم شده اين است كه تحميل عسر و حرج در برخى موارد و نسبت به بعضى از افراد قبيح است و مراد هم از عسر و حرج آن مقدارى است كه از وسع و طاقت افراد خارج و تكليف به مالايطاق باشد. از آيات نيز به آنچه كه قبلا ذكر كرديم استناد مى‏كنند و از اخبار هجده روايت را ذكر كرده كه در واقع مواردى از استشهادات ائمه عليهم السلام به قاعده فوق مى‏باشد. محقق نراقى سپس به ذكر معانى شش گانه: طلاقه، سعة، استطاعة، إصر، حرج و عسر مى‏پردازند و مراتب هر يك را بيان مى‏دارند. (41) محقق فاضل ملا احمد نراقى در پايان چنين نتيجه‏گيرى مى‏كند: مقتضاى ظواهر آنچه كه از ادله گفتيم اين است كه عسر و حرج رأسا منتفى هستند و تشخيص موارد نيز با عرف است. ايشان دو سؤال را مطرح مى‏كنند كه موجب اخلال در نتيجه فوق مى‏باشد و مسير جديدى را براى بحث باز مى‏كنند كه عبارت اند از: 1ـ انتفاى عسر و حرج عموما چگونه با تكاليف سخت و احكام مشكلى كه عرف شكى در عسر و حرج بودن آن‏ها ندارد، قابل جمع است، مثل روزه گرفتن در روزهاى گرم و طويل تابستان، جهاد و... . 2ـ شارع مقدس در بسيارى از تكاليف راضى به كم‏ترين مشقتى براى مكلفين نيست و اخبار شاهد ماست، ولى در عين حال در بسيارى ديگر از تكاليف عسر و حرج وجود دارد و ائمه عليهم السلام آن را نفى نكرده‏اند. (42) محقق نراقى سپس به توجيهات و تأويلاتى كه فقها در پاسخ به اين دو سؤال مطرح كرده‏اند پرداخته و تمام آن‏ها را نقد مى‏كنند و نتيجه‏گيرى مى‏كند كه: و التحقيق أنه لا حاجة الى إرتكاب أمثال هذه التأويلات و التوجيهات، بل الأمر فى قاعدة نفى العسر و الحرج كما فى سائر العمومات المخصصة الواردة فى الكتاب الكريم، و الأخبار الواردة فى الشرع القويم، فإن أدلة نفى العسر و الحرج تدلان على إنتفائهما كلية لأنهما لفظان مطلقان فيفيدان العموم. (43) بنابراين، قاعده عسر و حرج اصلى است كه خروج از آن احتياج به دليل خاص دارد و تكاليف شاقه و سخت نيز داراى ادله خاص هستند: و قد ورد فى الشرع التكليف ببعض الأمور الشاقة، و التكاليف الصعبة أيضا. اشكال: تكاليف شاقه و سخت در اسلام يكى دو تا نيستند و اگر همه آن‏ها را از تحت قاعده عسر و حرج خارج كنيم، تخصيص كثير لازم مى‏آيد. جواب: تخصيص عمومات به مخصصات كثير و زياد «ليس بعزيز» كم نيست، بلكه امرى شايع در أدله احكام مى‏باشد و سيره فقها نيز بر همين روش ادامه دارد. بنابراين نتيجه آن كه قاعده عسر و حرج عموميت و شمول دارد و در همه موارد عسر و حرج ـ مادامى كه مخصصى نباشد ـ عمل به اين قاعده واجب است، اما با آمدن مخصص به قاعده تخصيص عمل مى‏كنيم و تمام تكاليف شاقه از اين باب هستند. (44) اما پاسخ به سؤال دوم كه ائمه عليهم السلام در بعضى از امور راضى به كم‏ترين مشتقى نبوده‏اند و با استدلال به قاعده عسر و حرج در آن، بعضى موارد را منتفى كرده‏اند. اين احتجاج مثل استدلال ائمه براى حليت بعضى از أشياء است به قول خداوند متعال كه «قل لا أجد...» . (45) محقق نراقى در پايان به نقل از شهيد اول رحمه الله موارد شمول اين قاعده را نقل مى‏فرمايد . (46) نتيجه آن كه دين اسلام به خودى خود شريعت سمحه و سهله است نه اين كه ما به استناد اخبار و آيات موجود در اين رابطه، هر گونه عملى را توجيه كنيم. نكته ديگر مشهود در كلام قائلان به تسامح، نفى هر گونه برخورد فيزيكى با افراد و گروه‏ها بود كه بايد گفت كه اسلام دين حد و حدود و تعزيرات است. محقق نراقى ولايت در حدود و تعزيرات را در زمان غيبت براى فقيه ثابت دانسته و أدله‏اى نيز بر آن اقامه مى‏كند و اقامه حدود و تعزيرات را در عصر غيبت بر فقيه جامع الشرائط واجب مى‏داند: و هل ذلك [ثبوت الولاية] لهم على سبيل الوجوب أو الجواز؟ الظاهر من القائلين بثبوت الولاية [كه خود ايشان هم جزء قائلين است‏] الأول [يعنى الوجوب‏] حيث استدلوا بإطلاقات الأوامر، و بإفضاء ترك الحدود إلى المفاسد، و صرحوا بوجوب مساعدة الناس لهم و هو كذلك. (47) ثبوت ولايت در حدود و تعزيرات بر سبيل وجوب است و استدلال آقايان اين است كه اگر حدود ترك شوند، جامعه را فساد مى‏گيرد و بر مردم هم واجب است فقيه جامع الشرائط را بر اين امر يارى كنند.» عقل آدمى نيز به اين حكم مى‏كند كه اجراى حدود وتعزيرات بهتر از اين است كه جامعه اسلامى به لجن كشيده شود و امنيت رنگ بازد. اگر واقعا در اين گونه امور كه زمينه انحراف مسلمانان را فراهم مى‏كند و فساد جامعه را به دنبال دارد، تسامحى در كار بود، حداقل در صدر اسلام نسبت به مسجد سازى اعمال مى‏شد؛ در آيه كريمه مى‏خوانيم: «و الذين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المؤمنين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان أردنا الا الحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون لا تقم فيه أبدا» (48) [گروهى ديگر از آن‏ها] كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن [به مسلمانان‏] و [تقويت‏] كفر و تفرقه‏افكنى ميان مؤمنان و كمين‏گاهى براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود. آن‏ها سوگند ياد مى‏كنند كه جز نيكى نظرى نداشته‏ايم، اما خداوند گواهى مى‏دهد كه آن‏ها دروغ‏گو هستند. هرگز در آن [مسجد به عبادت‏] نايست» . بنابراين سمحه و سهله بودن دين به معناى خوش‏آيندى انسان‏ها از تمام احكام نيست و نفى كامل هر گونه مشقت در احكام اسلامى منافى با هدف دين است و همان طور كه گذشت تساهل و تسامح در اصول جارى نيست. استاد شهيد مطهرى مى‏فرمايند: «[پيغمبر اكرم‏] در مسايل فردى و شخصى و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملايم بود و با گذشت بود. گذشت‏هاى بزرگ و تاريخى‏اش يكى از علل پيشرفتش بود، اما در مسايل اصولى و عمومى آن جا كه حريم قانون بود، سختى و صلابت نشان مى‏داد و ديگر جاى گذشت نمى‏دانست . پس از فتح مكه و پيروزى بر قريش تمام بدى‏هايى كه قريش در طول بيست سال نسبت به خود او مرتكب شده بودند، ناديده گرفت... اما در همان فتح مكه زنى از قبيله بنى‏مخزوم مرتكب سرقت شده بود و جرمش محرز گرديد. خاندان آن زن كه از اشراف قريش بودند و اجراى حد سرقت را توهين به خود تلقى مى‏كردند، سخت به تكاپو افتادند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از اجراى حد صرف‏نظر كند. بعضى از محترمين، صحابه را به شفاعت برانگيختند. رنگ رسول خدا صلى الله عليه و آله از خشم برافروخته شد و فرمود: چه جاى شفاعت است؟ مگر قانون خدا را مى‏توان به خاطر افراد تعطيل كرد؟ هنگام عصر آن روز در ميان جمع، سخنرانى كرد و فرمود: اقوام و ملل پيشين از آن جهت سقوط كردند و منقرض شدند كه در اجراى قانون الهى تبعيض مى‏كردند. هر گاه يكى از اقويا مرتكب جرم مى‏شد، معاف مى‏شد و اگر ضعيف و زيردستى مرتكب مى‏شد، مجازات مى‏گشت. سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست در اجراى [عدل ] درباره هيچ كس سستى نمى‏كنم، هر چند از نزديك‏ترين خويشاوندان خودم باشد» . (49) تيجه   اسلام دين سمحه و سهله است و بر صلح و دوستى و رفتار نرم و رفق و مدارا با ديگران تأكيد مى‏كند، اما در دفاع از حقانيت خود و اجراى حدود و احكام الهى و حفظ ارزش‏هاى اسلامى، هيچ گونه تسامحى نمى‏ورزد و ايستادگى در برابر توطئه‏ها و دشمنى‏ها را بالاترين ارزش‏ها مى‏داند. اميد آن كه توانسته باشيم در اين كوتاه سخن، حق مطلب را ادا كرده باشيم. از خداوند متعال مى‏خواهيم كه به ما توفيق شناخت هر چه بيش‏تر عالمان شيعى و پيمودن راه و روش آنان را به همگان عنايت فرمايد و اين دو عالم بزرگ را در بهشت برين در كنار سفره بهترين بندگانش مهمان فرمايد. ان شاء الله. پي نوشت ها :   25) مجله حوزه، شماره 97، ص 159، به نقل از: مارسل بوازار، انسان دوستى در اسلام (ترجمه غلام حسين يوسفى و محمد حسن مهدوى اردبيلى)، ص 132، نشر طوس. 26) ممتحنه (60) : .8 27) عنكبوت (29) : .46 28) نحل (16) : .125 29) جامع السعادات، ج 1، ص .399 30) همان، صص 353ـ .352 31) بقره (2) : 161 و ر.ك: معراج السعادة، ص .261 32) ممتحنه (60) : .4 33) توبه (9) : .114 34) حج (22) : 78، و در دين [اسلام‏] كار سنگين و سختى بر شما قرار نداد. 35) بقره (2) : 185، خداوند اراده دارد راحتى شما را و نه زحمت و سختى شما را. 36) بقره (2) : 286، خداوند هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمى‏كند. 37) مائده (5) : 6، خداوند نمى‏خواهد براى شما سختى قرار دهد. 38) كافى، ج 5، ص 494، ح 1، (دار التعارف، بيروت) : مبعوث شده‏ام بر شريعت سهل و آسان . 39) همان، ج 3، ص 395، ح 8: دين پيامبر خدا محمد صلى الله عليه و آله، مستقيم است. 40) همان، ج 5، ص 494، ح 1: خداوند مرا به گوشه‏گيرى و انزوا نفرستاده است، بلكه به آيينى مستقيم، آسان و با گذشت مبعوث شده‏ام. 41) عوائد الايام، (تحقيق مركز الأبحاث و الدراسات الأسلامية، قم، مكتب الأعلام الأسلامى، مركز النشر، 1375)، صص 181ـ .186 42) همان، ص .187 43) همان، ص .192 44) همان، ص .193 45) انعام (6) : .145 46) همان، ص 202، به نقل از القواعد و الفوائد، ج 1، ص .123 47) همان، ص 553 و ر.ك: وسائل الشيعه، ج 18، ص 377، ابواب حد الزنا، ب .16 48) توبه (9) : 108ـ .107 49) مجله حوزه، ش 97 مقاله: قلمرو تساهل در نظر شهيد مطهرى نقل از: مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 2، ص 257؛ صحيح مسلم، ج 5، ص 114   منبع:www.naraqi.com  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن