واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راه کارهاي اصلاح بزه کاران (1) نويسنده: محمّد احمدي چکيده اصلاح مجرم و بازگردان آن به جامعه، از مباحث مهم همة نظام هاي حقوقي است؛ چرا که شخصيت افراد و دفاع از حيثيت هر شهروند، از وظايف نظام حقوقي و دست اندرکاران هر کشور است. جامعه همان گونه که در پي برخورد با مجرمان و بزهکاران است، بايد درصدد اصلاح و سازگار نمودن آنان با جامعه نيز باشد؛ چرا که اصلاح بزهکار تأثيرگذارتر از کيفر دادن اوست. امروزه همة نظام هاي حقوقي تلاش مي کنند تا با تدابير خردمندانه، زمينة بازگشت مجرم به جامعه را فراهم سازند و تا حد ممکن از طرد بزهکار جلوگيري نمايد. اين نوشتار با روش اسنادي و کتابخانه اي و با هدف بيان راه کارهاي اصلاح مجرم و زمينة بازگشت وي به جامعه و سازگاري او مي باشد. حاصل اين نوشتار اينکه در جوامع سنتي هدف از مجازات ارعاب ديگران بوده، ولي امروزه اصلاح مجرم و در رأس آن اصلاح جامعه مدنظر است. بنابراين، هدف مجازات فقط سزادهي مجرم نيست، بلکه در اصلاح جامعه هم نقش بسزايي دارد. اتخاذ تدابيري براي اصلاح بزهکار از مهم ترين وظيفة مسؤولان است. قانون گذاران بايد درصدد تصويب قوانيني باشند که به اصلاح جامعه کمک فراواني مي کند. کليد واژه ها: توبه، مرور زمان، عفو، کيفيات مخففة قضايي، کيفيات مخففة قانوني، حيثيت، بزهکار. مقدّمه در راستاي حمايت از حقوق متهم، اقداماتي لازم است که اعمال آنها به عهدة مسؤولان و قانون گذاران گذاشته شده است. از موضوعات مهمي که مقامات قضايي و ساير مسؤولان مربوط بايد به آن اهتمام ورزند اصلاح بزهکار و در نتيجه آشتي دادن وي با جامعه مي باشد. با توجه به اينکه به شخصيت شهروندان اهميت به سزايي داده مي شود و رويکرد جامعه به اجتماعي کردن بزهکار مي باشد و اين رويکرد موجب پيش گيري از تکرار جرم مي گردد، به همين دليل اصلاح بزهکار و بازگرداندن وي به جامعه از مسائل مهمي است که تلاش دست اندرکاران و نظام هاي حقوقي را بر آن داشته است که گام هايي در اين زمينه برداشته و درپي تصويب قوانيني باشند که مسؤولان بتوانند با اجراي آن قوانين از عهدة اين کار برآيند. پيشينة تحقيق در اين زمينه، حقوق دانان از جمله ايرج گلدوزيان، محمد علي اردبيلي و رضا نوربها در کتاب هاي حقوق جزاي عمومي خودشان بحث کرده اند، اما تحقيق بخصوصي در زمينة اصلاح بزهکار صورت نگرفته است. از اين رو، با توجه به اهميت بحث و با توجه به اينکه امروزه همة نظام هاي حقوقي تلاش مي کنند تا با تدابير خردمندانه، زمينة بازگشت مجرم به جامعه را فراهم سازند و از طرد بزهکار جلوگيري نمايند، لازم است تحقيق جامعي که مجريان را وادار به اين مهم کرده، از جمله پذيرش مرور زمان، تعويق اجراي مجازات، تعليق اجراي مجازات، آزادي مشروط، عفو و اعاده حيثيت لازم به نظر مي رسد. بي ترديد با تحقق اين قوانين، ضمن آنکه مجرم اصلاح شده و به جامعه برمي گردد و آبروي شخصي بزهکار و خانوادة او نيز حفظ شده و جامعه از اشاعة فحشا و گناه در امان خواهد بود. امروزه مسئله اصلاح بزهکار از اهميت بسزايي برخوردار است و قانون گذاران و مسؤولان مربوط به اين نتيجه رسيده اند که با اصلاح مجرم، جامعه اصلاح مي شود. از اين رو، ضروري است که در اين زمينه مطالعات و پژوهش هايي فراگير صورت گيرد تا کمک شاياني به مسؤولان جامعه جهت نيل به مقصود فراهم گردد. توبه يکي از راه کارهاي اصلاح بزهکار پذيرش توبه مي باشد. مجرم پس از ارتکاب جرم آسايش ندارد. در نتيجه، آشفتگي رواني موجب منزوي شدن او مي شود. عذاب دروني موجب مي شود که او هيچ وقت راحت و آسوده نباشد. از اين رو، در پي خلاص شدن از اين پريشان حالي است. بنابراين، بدون اينکه محکوم شود و طعم مجازات را بکشد، خود پشيمان گشته و درصدد اصلاح خويش بوده و توبه مي نمايد. توبه، ندامت و پشيماني دروني است که اعتراف و اعتذار را در پي دارد و مانع از بازگشت به اعمال مجرمانه و گناه مي شود. (1) انسان گناهکار وقتي از قبح گناه و معاصي آن آگاه مي گردد و متوجه مي شود که چه فاصله اي بين او و خالقش افتاده است، پشيمان و متألّم مي شود و اين آتش و پشيماني و تألّم، سراسر روح و جانش را فرا مي گيرد. يک انقلاب و دگرگوني در درون او رخ مي دهد و تمامي آثار شوم، ريشه هاي گناه و سيئات توسط اين آتش سوزانده شده و ضميري پاک و نهادي آرام و قلبي مملو از عشق خالق برجاي مي ماند. بسياري از روايات، ندامت و پشيماني از ارتکاب گناه و جرم را توبه مي داند. در روايات آمده است که پشيماني و ندامت واقعي، مانع از بازگشت شخص تائب به سوي اعمال مجرمانه و گناه مي شود. در واقع، توبة حقيقي، ندامت و پشيماني خاصي را در پي دارد که مانع از تکرار اعمال گذشته مي شود. بيان خواجه عبدالله انصاري در کشف الاسرار در اين باب شنيدني است: حقيقت توبه پشيماني است که در دل پديد آيد، دردي که از درون سينه سربزند، آتش خجل در دل وي افتد، آب حسرت از ديده فرو ريزد، نبيني که شاخي از يک سر آن آتش زني و از ديگر سو آب قطره قطره مي چکد، مصطفي (ع) فرمودند: «من اذنب ذنباً فندم عليه فهو توبه» (2) اگر سقوط مجازات به دليل کثرت ثواب باشد، نبايد فرقي بين توبة پيش از معصيت با توبة پس از معصيت باشد؛ زيرا توبه ثواب زيادي دارد و مي تواند گناه بعدي را نيز از بين ببرد. اما به دليل اينکه اين فرض مردود مي باشد و در اين صورت شخص مجازات مي شود، از اين رو، معلوم مي شود که نفس توبه مسقط مجازات مي باشد و نه کثرت ثواب. بنابراين، اگر سقوط عقاب به واسطة زيادي ثواب باشد، اين امر بايد تمام گناهان را شامل شده و توبة مرتد محتضر را نيز دربرگيرد، در حالي که توبة او به طور مطلق پذيرفته نيست. 1- تأثير توبه در اصلاح بزهکار به دليل اينکه فلسفه اصلي بعث پيامبران تربيت انسان ها و اصلاح افراد و سالم سازي جوامع انساني است، اصولاً مجازات به عنوان آخرين راه حل ضروري و در عين حال ناخوشايند مطرح است؛ زيرا مجازات ضمن اينکه با منزلت والاي انساني و کرامت ذاتي او تناسب ندارد، اصولاً موجب اصلاح و تربيت افراد نمي شود، بلکه تنها مي تواند با ايجاد ترس، مانع از سرکشي و طغيان گردد. پيداست تا قوتي که مقتضي براي سرکشي و تبه کاري وجود داشته باشد، در فرصت هاي مناسب انسان را به ارتکاب آن سوق مي دهد. از اين رو، در قانون گذاري اسلامي توصية اصلي بر ايمان مذهبي، انجام دادن عبادات و رعايت فضايل اخلاقي مبتني است و بر ضمانت اجراي اخروي - اعم از پاداش ها و کيفرها - تأکيد مي گردد؛ زيرا زماني که کنترل دروني وجود داشته باشد، اشخاص مرتکب جرم نمي شوند و در صورت ارتکاب جرم نادم و پشيمان شده، به انجام توبه مي پردازند. در صورت تعقيب نيز با اقرار داوطلبانة خود، مأموران را در کشف جرم کمک مي کنند. حاصل آنکه، فلسفة تشريعي توبة تفضّلي است که خداوند به بندگان خويش نموده است تا از فرصت هاي موجود استفاده کنند و به اصلاح خود بپردازند و گذشته را جبران نمايند. بي ترديد با تحقق توبه ضمن آنکه مجرم اصلاح مي شود و اين خود، قدمي در راه اصلاح جامعه به شمار مي آيد، آبروي شخص و خانوادة او نيز حفظ شده، گناه در جامعه اشاعه نمي يابد و قبح گناه از بين نمي رود. علاوه براين، بار مالي اجراي مجازات نيز بر جامعه تحميل نمي شود. بنابراين، توبه ضمن آنکه موجب رفع عقاب اخروي است، مجازات دنيوي را نيز ساقط مي کند. البته در صورتي مسقط مجازات است که در حق الناس، همراه با جبران خسارت مادي و معنوي وارد بر ديگران و جلب رضايت آنها باشد و در حق الله تا پيش از دستگيري (در مورد محاربه) و تا پيش از ثبوت جرم (در مورد سرقت و ساير حدود) توبه انجام شود. بنابراين، در جرايم محاربه، توبة پس از دستگيري تأثيري در سقوط مجازات ندارد، چنان که در ساير حدود نيز پس از ثبوت جرم، توبه در سقوط مجازات مؤثر نيست. البته حاکم اسلامي در صورت مصلحت مي تواند مجرم را عفو کند. 2- توبه و سقوط مجازات در فقه بر اين نکته هم فقها اتفاق دارند که هر گاه شخصي مرتکب جرمي شود و پيش از مراجعه به حاکم توبه نمايد، چنانچه آن جرم جنبة حق اللهي داشته باشد، مجازات ساقط مي شود. شهيد اول در اللمعة الدمشقية در حد زنا مي نويسد: و التوبة قبل قيام البينه تسقط الحد عنه»؛ (3) قبل از قيام بيّنه اگر توبه نمايد حد ساقط مي شود. همچنين شيخ صدوق در من لا يحضره الفقيه مي نويسد: ابوبصير از امام صادق (ع) سؤال مي کند که بينه عليه مردي شهادت داد که زنا کرده است و پيش از آنکه حد بر او جاري گردد، زاني فرار کرده است؛ حکم او چيست؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: اگر توبه کرده است حد بر او جاري نمي گرد و اگر پيش از توبه دستگير شود حد بر او جاري مي شود. (4) در اينکه سقوط مجازات به واسطة نفس توبه است يا به واسطة کثرت ثواب مترتب به توبه؟ عده اي معتقدند: شرط سقوط مجازات به دليل کثرت ثوابي است که بر توبه مترتب است و از باب ان الحسنات يذهبن السيئات مي باشد. اما اين قول صحيح به نظر نمي رسد؛ زيرا اولاً، گاهي اوقات توبه محقق مي شود، ولي مجازات ساقط نمي شود، همانند محاربي که پس از دستگيري توبه کند که اگرچه توبة او نزد خدا پذيرفته مي شود، ولي موجب سقوط مجازات از او نمي شود، در حالي که اگر سقوط مجازات از باب کثرت ثواب باشد، در اين صورت توبه پيش و پس از دستگيري فرقي نخواهد داشت. پي نوشت ها : 1- سيد محمّدحسن مرعشي، ديدگاه هاي نو در حقوق کيفري اسلام، ص 105. 2- خواجه عبدالله انصاري، کشف الاسرار، ج 4، ص97. 3- شهيد اول، اللمعة الدمشقية، کتاب حدود، شرح لمعه، ج 10، ص 57. 4- شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، باب «ما يجب به التعزير و الحدود» ج4، ص 17. منبع:نشريه معرفت، شماره148. ادامه دارد... /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 744]