تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عبادت هفتاد جزء است و بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب حلال است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805429607




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ضرورت شناخت شأن و مقام قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ضرورت شناخت شأن و مقام قرآنآگاه باشيد که اين قرآن يگانه خيرخواهي است که تقلب و خيانت نمي‎کند و هدايتگري است که گمراه نمي‎نمايد و سخنگويي است که دروغ نمي‎گويد، هيچ کس هم نشين با اين قرآن نگشت مگر اينکه از کنار قرآن با افزايشي و يا کاهشي برخاست، افزايشي در هدايت و يا کاهشي از کوري و ضلالت.
قرآن کريم مجيد
شناخت جايگاه قرآن و شوون آنقرآن يک سخن عادي نيست. قرآن کلام الله است که به زبان روشن و بدون هيچ کژي و انحراف بر رسول بزرگوارش نازل شده است تا براي همه عالميان، انذارکننده باشد. قرآن حق است و به حق نازل شده است و نازل کننده آن خداوندي است که همتا و نظير ندارد و آورنده آن روح الامين و محل نزول آن قلب پاک پيامبر (ص) است و اين هر دو، رتبه والا دارند.به نظر مي رسد ناآگاهي و کم توجهي به شان قرآن در 2 جهت قابل بررسي است: يکي اين که جايگاه گوينده شناخته نشود و ديگر اين که جايگاه مخاطب فراموش شود يا بالاتر از حد خود به حساب مي آيد. همين کم توجهي، بزرگ ترين مانع بر سر راه تدبر است. هنگام بعثت پيامبر(ص) جهان در ظلمت و ضلالت بود. قرآن در چنين شرايطي نازل شد تا آن خرابي ها را اصلاح کند و آن دردها را شفا دهد. قرآن با شناساندن فقر انسان، فناي دنيا، واقعيت مرگ، حساب سخت قيامت، وسعت رحمت حق و قدرت و علم بي حد او از يک سو و خباثت شيطان و عداوت او با انسان و حقيقت گناه از سوي ديگر، در مسير دواي درد انسان گام برمي دارد. انسان اگر به امور فوق با دقت بنگرد و وضعيت بحراني خودش را بشناسد و به آلودگي و بيماري هاي قلب و روحش آگاه شود، به دنبال طبيبي مي گردد که دردش را دوا کند. درمان، فقط قرآن است، به شرطي که بشر شان قرآن را بشناسد و بفهمد. از سوي ديگر، از اين نکته غفلت مي شود که اين نسخه کامل قرآن طبيبي دارد پيامبر صلي الله عليه وآله که به همراه کتاب طب خود به اطراف مي گردد و نيازمندان را درمان مي کند و قلب هايي که کور هستند و گوش هايي که کر هستند، همه را شفا مي دهد. (شريف رضي، خ 108) تدبر بدون شناخت شان قرآن ممکن نيست. از همين جا، نياز او به منبعي ديگر براي دانش، مشخص مي شود. از موانع مهم تدبر در قرآن به نوع برخورد ما با اين کلام باز مي گردد، يعني اين که تصور شود قرآن يک سخن عادي استاين نسخه و طبيب را کسي فرستاده که خالق بشر است، هم نقطه ضعف ها را مي داند، هم بيماري قلب ها را مي شناسد، هم علم لازم براي تجويز داروي مناسب را دارد و هم وعده شفا و صحت داده است. اما به شرطي که بيمار، به اين شفاخانه بيايد و شان اين طبيب را بشناسد و به نسخه او عمل کند و همين است معناي تدبر، پس به اين شفاخانه باز گرديم . تدبر بدون شناخت شان قرآن ممکن نيست. از همين جا، نياز او به منبعي ديگر براي دانش، مشخص مي شود. از موانع مهم تدبر در قرآن به نوع برخورد ما با اين کلام باز مي گردد، يعني اين که تصور شود قرآن يک سخن عادي است. در حالي که ارزش اين کلام به اندازه ارزش صاحب کلام است. از اين رو اميرالمومنين عليه السلام فرمودند: «برتري قرآن بر ساير سخن ها، مانند برتري خدا بر خلق است.»(مجلسي، ج 92، ص 19) اين کلام خدايي است، پس نبايد مانند کتاب بشري تلقي شود. اين کلام، جان دارد، روح دارد، روحي از عالم امر. (شوري/52) تدبر يعني گذشتن از فضاي حروف و کلمات به باطن آنها که از همان عالمي است که روح انسان آمده (اسراء/85)، پس مثل روح انسان، حقيقت قرآن هم براي انسان قابل تصور نيست. اگر علوم و رمزهايي در کلمات و الفاظ قرآن نهفته شده (حکيمي 253، ص 317) اگر در ظاهر منحصر به فرد است و تافته جدا بافته؛ اگر از همه صنايع لفظي در آن به کار رفته و اگر همه و همه به خاطر اين است که انسان در يک شناخت طولي، به اين برسد که اين کلام، عادي نيست و به گوينده کلام پي ببرد و از اين ظواهر بگذرد و در اين سطح نماند و در شناخت عرضي آنها متوقف نشود. اينها آيه و نشانه و علامت هستند تا انسان به عمق و به لبّ برود و تدبر همين است.  ضرورت شناخت شأن و مقام قرآنجهل به موقعيت قرآن موجب مي‎شود که نتوانيم ارتباط صحيحي با قرآن برقرار سازيم و با‌ آن مأنوس شويم از اين رو ادامه ارتباط غلط، زدِگي و تنفّر را در پي خواهد داشت.
قرآن کريم مجيد
رسيدن انسان به بن بست شناخت خود و مرتبه خود و مقصد و غايتِ خويش و درک عدم گره گشايي غريزه، عقل، قلب و تجربه و علوم بشري از معضلات اساسي انسان، آدمي را با تواضع و فروتني و دردمندي به سوي وحي الهي مي‎کشاند: «وَ يرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيک مِنْ رَبِّک هُوَ الْحَقَّ وَ يهْدِي إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ». (سوره : سبأ - آيه : 6 -) ؛ آنان که علم و آگاهي به آنها داده شده است مي‎بينند که حقيقتاً آنچه بسويت از جانب پروردگارت فرو فرستاده شده است، همان حق (مقصود) مي‎باشد و بسوي شاهراه پر جاذبه خداي شکست ناپذير بسيار ستوده رهنمايي مي‎کند. تعبير «عزيز و حميد» اشاره به ذلت و پستي‎اي دارد که به سبب دور شدن از فرهنگِ وحي، بشريت را فراگرفته است.  ـ عواقب انکار شأن قرآنانکار شأن قرآن هلاکتي توأم با خفت و خواري و رسوايي را باعث مي‎شود: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکتابِ وَ تَکفُرُونَ بِبَعْضٍ؟! فَما جَزاءُ مَنْ يفْعَلُ ذلِک مِنْکمْ إِلاَّ خِزْي فِي الْحَياه الدُّنْيا؟ وَ يوْمَ الْقِيامَه يرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ...». (سوره : البقرة - آيه : 85) ؛پس آيا به بعضي از کتاب خدا ايمان مي‎آوريد و به بعضي ديگر کفر مي‎ورزيد؟ پس چيست مجازات کسي از شما که چنين عمل مي‎کند جز رسوايي بزرگ در زندگي پَست دنيا در حالي که در روز قيامت بسوي سخت‎ترين شکنجه بازگردانده خواهند شد. اين شدت عمل و خشونت مجازات از آنجاست که في الواقع، چنين افرادي دين را سپر بلا و پلي براي رسيدن به اميال پست حيواني‎شان قرار داده و آيات خداوند را به بازي گرفته‎اند که هر چند وقت يکبار، حکمي از احکام خدا را مردود اعلام کرده، دوره‎اش را گذشته تلقّي نموده، خلق عظيمي را به گمراهي مي‎کشانند. ـ شيوه يهود و منافقين در انکار شأن قرآن: روش يهود همواره چنين بود که در برخورد با احکام خدا تا آنجايي زير بار احکام خدا مي‎رفتند که با اهداف دنياشان مطابقت کند در اين مسير تا بدانجا پيش رفتند که هر پيامبري برخلاف دلخواهشان سخن مي‎گفت تکذيبش مي‎کردند و يا اينکه به شهادت مي‎رساندند: «أَ فَکلَّما جاءَکمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُکمُ اسْتَکبَرْتُمْ فَفَرِيقاً کذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ». (سوره : البقرة - آيه : 87)اهداف قرآن: هدايت بسوي رشد، شکوفاندن بذر ايمان، تقوي و احسان و غيره، حرکت در شاهراه عبوديت الهي و رسيدن به قلّه معرفت و بندگي او مي‎باشد، قلّه‎اي که جلوه‎گاه علم بيکران و قدرتِ عظيم الهي است؛ اين اهداف بطور مستقيم به قوانين تجربي نيازي نداشته بدون آن مي‎تواند بخوبي حاصل شودتاريخ يهود مملوّ است از اين جنايت‎ها و کشتارهاي بيرحمانه؛ هر که به اين وضع اعتراض مي‎کرد بيدرنگ بيرحمانه اعدام مي‎شد: «إِنَّ الَّذِينَ يکفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يقْتُلُونَ النَّبِيينَ بِغَيرِ حَقٍّ وَ يقْتُلُونَ الَّذِينَ يأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ». (سوره : آل عمران - آيه : 21) ؛توجه به عملکرد سران نفاق و سرنوشت شومشان همچون قوم يهود،‌از آيات بزرگ خداوندي در اين باره مي‎باشد که به چه رسوايي و ذلّتي هولناک دچار گشته‎اند که براي کسب عزّت چاپلوسي جنايتکاراني چون صدام را بايد مرتکب شوند تا صباحي چند به زندگي نکبت بار خود ادامه دهند: «بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً الَّذِينَ يتَّخِذُونَ الْکافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّه فَإِنَّ الْعِزَّه لِلَّهِ جَمِيعاً». (سوره : النساء - آيه : 139 )(به منافقين مژده بده که نصيبشان شکنجه‎اي است دردناک، آنان که کفّار را با کمال ميل، در برابر مؤمنين، دوست و سرپرست گرفته‎اند، آيا اينان نزد کفار عزت و سربلندي را مي‎جويند؟! پس ـ بدانيد ـ عزت و سربلندي به تمامي از آنِ خداست . همه آنان که عبادات قرآن را مي‎پذيرند، لکن، روانشناسي يا جامعه شناسي، ‌اقتصاد و يا مديريت اسلام را زير سؤال برده، به غرب روي مي‎آورند و يا اينکه ديد اسلام نسبت به زن و حجاب و مسائل ديگر را رد مي‎کنند، همه اينها در مسيرِ اين راهِ شوم و ذلت بار حرکت مي‎کنند.  افراط علم زده‎ها در شأن قرآندر مقابل اين عدّه، کساني ديگر به افراط دچار گشته مدعي شده‎اند که هر چه در علوم تجربي مطرح است قرآن آن را بيان کرده است و دليلشان آيه «تبياناً لکل شيء» مي‎باشد. اينان نيز از صراط مستقيم به انحراف گراييده و اهداف قرآن را گم کرده‎اند. اهداف قرآن: هدايت بسوي رشد، شکوفاندن بذر ايمان، تقوي و احسان و غيره، حرکت در شاهراه عبوديت الهي و رسيدن به قلّه معرفت و بندگي او مي‎باشد، قلّه‎اي که جلوه‎گاه علم بيکران و قدرتِ عظيم الهي است؛ اين اهداف بطور مستقيم به قوانين تجربي نيازي نداشته بدون آن مي‎تواند بخوبي حاصل شود. بنابراين اگر در مواردي، قرآن به حقيقتي علمي ـ تجربي اشاره دارد از اين روست که با يک حقيقت هدايتي و ارشادي پيوند نزديکي داشته، با آن گره خورده است، مانند پيش گويي نهايت عالم هستي (انهدام و فروريختن کلّ نظام هستي) که با امر قيامت و سرنوشت بشر مرتبط مي‎باشد؛ در غير اين موارد قرآن کريم متعرض قوانين تجربي نشده به راهِ خود ادامه مي‎دهد.
قرآن کريم مجيد
شأن قرآن در کلام امير بيانبه پيام ملکوتي قرآن ناطق، علي ـ عليه السّلام ـ ، گوش فرا دهيم که چه زيبا از عظمت قرآن و ضرورت انس و تدبر در آن، سخن مي‎گويد: «وَ أعلَمُوا أنَّ هذا الْقُرآنَ هُو النّاصِحُ لا يغشُّ وَ الْهادِي الْذّي لا يضِّلُ وَ الْمُحدِّثُ الْذي لا يکذِبُ وَ ما جالَسَ هذا الْقُرآنَ أحَدَ الّا قامَ عَنْهُ بِزيادَةٍ اَو نُقصانٍ؛ زيادَةٍ في هُدي اَوْ نُقْصانٍ في عَمي». (آگاه باشيد که اين قرآن يگانه خيرخواهي است که تقلب و خيانت نمي‎کند و هدايتگري است که گمراه نمي‎نمايد و سخنگويي است که دروغ نمي‎گويد، هيچ کس هم نشين با اين قرآن نگشت مگر اينکه از کنار قرآن با افزايشي و يا کاهشي برخاست، افزايشي در هدايت و يا کاهشي از کوري و ضلالت). «وَ اعْلَمُوا أنَّه عَلي أحَدٍ بَعْدَ الْقُرآنِ مِنْ فاقَةٍ، وَ لا لأحَدٍ قَبْلَ الْقُرآنِ مِنْ غِني، فَاستَشْفُوا مِنْ أدْوائِکمْ، وَ استَعينُوا بِهِ عَلي لأوائِکم فَإِنَّ فيه شِفاءً مِنْ أکبَرِ الداءِ وَ هُوَ الْکفْرُ وَ الْنِفاقُ وَ الْغَي وَ الْضَلال. فَاسألُوا اللهَ بِه وَ تَوجَّهُوا إِليه بِحُبِّهِ، وَ لا تَسْألُوا بِهِ، إنَّهُ ما تَوجَّهَ الْعِبادُ إِلي اللهِ بِمِثْلِهِ». (و آگاه باشيد که برکسي از پسِ قرآن فقري نخواهد بود و نه براي کسي قبل از قرآن غنايي حاصل است پس به جهت دردهايتان، از قرآن بهبودي طلب نماييد و بواسطة قرآن بر سختيها ياري جوييد، چرا که در آن شفايي است از بزرگترين دردها، و آن کفر است و نفاق و تباهي است و ضلالت، پس بواسطة قرآن ازخدا درخواست کنيد و با عشق به قرآن بسويش روي آوريد و با آن از خلقش چيزي نخواهيد چرا که بندگان (تاکنون) با چيزي همانند قرآن بسوي خدا روي نياورده‎اند). وَاعْلَمُوا أنَّه شافِعٌ مُشَفَّعٌ، و قائِلٌ مُصَدَّقٌ، وَ أنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرآنُ يومَ القيامَةِ شُفِّعُ فيه، وَ مَنْ محَلَ بِهِ الْقُرآنُ يوْمَ الْقِيامَةِ صُدِّقَ عَلَيه، فإنَّه ينادي مُنادٍ يوْمَ الْقِيامَةِ: «ألا کلُّ حارِثٍ مُبْتَلي في حَرْثِهِ وَ عاقِبَةِ عَمَلِه غَيرَ حَرَثَةِ الْقُرآنِ». (و آگاه باشيد که او شفاعتگري است مورد قبول و گوينده‎اي است مورد تصديق، و بي‎شک هر که را قرآن در روز قيامت شفاعت کند بي‎درنگ پذيرفته خواهد شد و از هر که قرآن شکايتي نمايد بلافاصله تأييد خواهد گشت چرا که فريادگري در روز قيامت ندا مي‎کند: «بهوش باشيد هر کشتکاري در کشتة خود و عاقبت عملش گرفتار است مگر کشتکاران قرآن»). ـ خدا مي داند حفظ قرآن، چه قدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي، مدخليت دارد ... ما آن گونه که بايد و شايد از قرآن، استفاده نمي کنيم ! «فَکونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أتْباعِهِ وَ استَدِلُّوهُ عَلي رَبِّکم وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلي أنْفُسِکمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَيه آرائکمْ وَ اسْتَغِشُّوا فيهِ أهْواءَکم».( نهج البلاغه، خ 176.)  (پس از کشتکاران و پيروان قرآن باشيد و از آن بسوي پروردگارتان رهنمايي طلب کنيد و از آن بر جانتان خيرخواهي جوييد و در برابر نظراتتان را متّهم نماييد و در حوزة قرآن اميالتان را خيانتکار تلقي کنيد).   قرآن در کلام آيت الله بهجت-اگر کتابي بود که عکس اشيا را نشان مي داد ، آن کتاب همين قرآن است که بهشت و جهنم را نشان مي دهد . ـ خدا مي داند قرآن براي اهل ايمان ـ مخصوصاً اگر اهل علم باشند ـ چه معجزه ها و کراماتي دارد و چه چيزهايي از آن خواهند ديد ! ـ اگر قرآن را به صورت واقعي اش ببينيم ،آن گاه معلوم مي شود که دست از ترنج مي شناسيم يا نه ! ـ برنامه ي قرآن ، آخرين برنامه ي انسان سازي است که در اختيار ما گذاشته شده است ، ولي ما از آن قدرداني نمي کنيم ! ـ اگر به قرآن عمل مي کرديم ، ديگران را به اسلام و قرآن جذب مي نموديم ؛ زيرا قرآن ، جامع کمالات همه ي انبياي اولوالعزم (عليهم السلام) است . ـ قرآن ، انسان را به غايت کمال انساني مي رساند . ما قدردان قرآن و عديل آن :اهل بيت (عليهم السلام) نيستيم . ـ مدام به قرآن نگاه کردن ، دواي درد چشم است . ـ اگر از قرآن استفاده نمي کنيم ، براي آن است که يقين ما ضعيف است . ـ خدا مي داند حفظ قرآن ، چه قدر در استفاده از اين معدن و منبع رحمت الهي ، مدخليت دارد ... ما آن گونه که بايد و شايد از قرآن ، استفاده نمي کنيم ! فرآوري : محمديبخش قرآن تبيانمنابع : پايگاه انديشه قمدرگاه جامه آموزش قرآن پايگاه رسمي آيت الله بهجت سايت معارف قرآن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 440]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن