تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعا كردن را در هنگام رقّت قلب غنيمت شمريد، كه رقت قلب، رحمت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845232624




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از متن تا معنا(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
از متن تا معنا(2)
از متن تا معنا(2)     7. و بالاخره در پاره‏اي ديگر از گزاره‏هاي مربوط به ايمان، آثار و نتايج فراگير دنيوي و اخروي ايمان مطرح گرديده است: «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الاْءَشْهَادُ» (غافر / 51)؛ «إِنَّ اللّه‏َ يُدَافِعُ عَنْ الَّذِينَ آمَنُوا» (حج / 38). و عناصر بسيار ديگري وجود دارد، چون متعلق ايمان (تصديق ماجاء به النبي(ص) و...) انواع ايمان، ايمان و معرفت و... كه براي پرهيز از تطويل، دامن سخن را كوتاه مي‏كنيم. هر يك از اين گزاره‏ها دربردارنده عناصر و مؤلفه‏هايي است. با بررسي و پژوهش بر روي هر يك از اين مؤلفه‏ها، يك انگاره ذهني و طيف معنايي خاصي فراهم مي‏آيد كه اين مؤلفه‏ها بر آنها صدق مي‏كند. به احتمال بسيار زياد، ارجاعات مضموني ـ تحليلي علامه طباطبايي(ره) در تفسير الميزان مبتني بر همين روش است. ايشان با اتكا بر خود قرآن و انگاره‏هاي درون‏متني، مفاهيم قرآن را كشف و معناشناسي مي‏نمايد. از برخي عبارات ايشان معلوم مي‏شود كه «جري و انطباق» ايشان هم در همين راستا قرار دارد. ايشان مفهوم جري را چنين توضيح مي‏دهد: «نظر به اينكه قرآن مجيد كتابي است همگاني و هميشگي، در غايب مانند حاضر جاري است و به آينده و گذشته مانند حال منطبق مي‏شود؛ مثلاً تكاليفي كه در برخي آيات، در شرايط خاصي براي مؤمنين زمان نزول بار مي‏شوند، براي مؤمناني كه پس از عصر نزول داراي همان شرايط هستند نيز، بي‏كم و كاست، بار خواهند بود. بعضي از روايات، بطن قرآن، يعني انطباق قرآن را به مواردي كه به واسطه تحليل به وجود آمده‏اند، از قبيل جري مي‏شمارد (طباطبايي، ج3، ص67). اما حقيقت آن است كه ارجاع آيات قرآن به يكديگر در روايات تفسيريِ پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و امامان معصوم عليهم‏السلام نمونه‏هاي بسياري دارد. همين‏طور روايات تفسيريِ صحابه و تابعين نشان‏دهنده اين روش از تفسير قرآن است. پس از عهد تدوين نيز آثاري ويژه درباره تفسير قرآن به كمك مضمون‏هاي درون‏متني قرآن تحرير يافت؛ به‏طور نمونه، مي‏توان از وجوه القرآن مقاتل نام برد. سيوطي مي‏نويسد: «قديم‏ترين تصنيف به اين نام، اثر مقاتل بن سليمان بلخي (150ه••) است كه در آن، الفاظ مشترك و داراي معاني متعدد، چون نور، هدايت، مودّت و... استخراج شده است (سيوطي، ج1، باب 39 و پل‏نويا، ص89). ب) محكمات و اصول روشنگر   همان‏طور كه پيش از اين بيان شد، در قرآن، آموزه‏ها و گزاره‏هاي قرآني در بازنمود معاني بر دو گروه تقسيم مي‏شوند: دسته‏اي از آيات در چگونگي ارائه معاني خود، موصوف به محكماتاند و دسته‏اي ديگر از آنها متشابهاند. هر يك از اين دو دسته آيات ويژگي خاصي دارند. در ويژگي محكمات اين عنصر مورد تأكيد واقع شده است كه آنها «ام‏الكتاب» هستند؛ همچنان كه در بيان ويژگي متشابهات، اين نكته مورد هشدار است كه «دست‏آويز دل‏مريضان» واقع مي‏شوند (آل‏عمران / 7). قدر مسلّم و مناقشه‏ناپذير اين آموزه در بُعد سلبي، آن است كه نمي‏توان مفهوم ظاهري آيات متشابه را مراد خداوند دانست. تعبيراتي چون «وَأَضَلَّهُ اللّه‏ُ عَلَي عِلْمٍ» (جاثيه / 23)؛ «وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَي مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ» (نساء / 171)؛ «وَيُحَذِّرُكُمْ اللّه‏ُ نَفْسَهُ» (آل‏عمران / 28)؛ «وَعَصَي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَي» (طه / 121) و مانند اينها را نمي‏توان به تنهايي و بدون ارجاع و انضمام به محكمات اخذ نمود. در بُعد ايجابي، يعني نقش چهره‏گشايي و راززدايي محكمات نسبت به متشابهات نيز، با توجه به «امّ‏الكتاب» ناميده شدن محكمات، كه مرجع بودن و اصل بودن را مي‏رساند و بيان وصف «راسخ در علم» كه مُشعر بر عليت است، اين نتيجه به دست مي‏آيد كه محكماتِ كتاب، قرينه و مأخذ بسيار مهم در رفع تشابه است. به همين خاطر، قرآن‏پژوه انديشمند، طبرسي، پس از پذيرش ديدگاه فهم‏پذيري متشابهات در سايه محكمات و نقل روايت امام باقر(ع) كه فرمودند: «كان رسول الله افضل الراسخين في العلم قدعلم جميع ما انزل الله عليه من التأويل و التنزيل و ما كان الله لينزل شيئا لم‏يعلمه تأويله، هو و اوصياؤه من بعده يعلمونه كلّه» مي‏نويسد: «از مؤيدهاي اين برداشت آن است كه صحابه و تابعين بر تفسير تمامي آيات قرآن اتفاق دارند و كسي از آنان را سراغ نداريم كه به بهانه متشابه بودن، از تفسير آيه‏اي درگذرد. ابن‏عباس مي‏گفت: من از راسخان در علمم» (طبرسي، ج2ـ1، ص701). ج) تحديد قلمرو معنا   چنانكه مي‏دانيم، برخي از آيات قرآن كريم عمومات و اطلاقاتي دارند كه در آيات ديگر تخصيص و تقييد خورده است. همين طور وقوع نسخِ حكمِ برخي آيات توسط آياتي ديگر نيز في‏الجمله قطعي است. هر يك از عموم و اطلاق عبارت‏اند از استغراق و فراگيري همه افراد و مصاديقشان، لكن با اين تفاوت كه عام، جميع افراد تحت پوشش خود را به صورت عطف به «و» در برمي‏گيرد؛ چنانكه «اكرم كلّ عالم» يعني: اكرم هذا العالم و ذاك العالم و ذاك العالم و... ؛ ولي مطلق، تمامي مصاديق خود را به صورت عطف به «أو» تحت پوشش قرار مي‏دهد؛ چنانكه «أعتق رقبةً» يعني: أعتق هذه الرقبة، أو تلك الرقبة، أو تلك الرقبة (خراساني، ج1، ص332). بدون ترديد عمومات و اطلاقات قرآن اختصاص به قلمرو احكام ندارد، بلكه افزون بر آموزه‏ها و احكام فردي و اجتماعيِ قرآن، حوزه وسيع‏تر معارف گوناگون اعتقادي را نيز فرامي‏گيرد؛ از اين‏رو، براي دست‏يابي به مراد جدّي خداوند، در تمامي اين عرصه‏ها نمي‏توان به ظهور ابتدايي عمومات و اطلاقات اكتفا كرد، بلكه بايد از آيات ديگر كه قلمرو معناي اينها را تبيين و تحديد مي‏نمايد، تفحص و جست‏وجو نمود. همان‏طور كه تحديد حكمِ عام و تقييد حكم مطلق (اعم از احكام تكليفي يا پيام‏هاي اعتقادي و معارفي) نسبت به برخي افراد، امري ضروري است، توجه به دفع يك حكم تشريعي از سوي شارع، كه به حسب ظاهر اقتضاي استمرار دارد، و جاي‏گزيني آن به حكمي ديگر نيز، در فهم مراد جدّيِ آيات ناسخ و منسوخ ضروري است. د) روشنگري، رفع ابهام و دفع شبهه   قرآن در پرداختن به موضوعات، همه جوانب يك موضوع را يك‏جا و به يك‏باره بيان نكرده، بلكه بنا به مصالح تربيتي و هدايتي، در هر مناسبتي زاويه‏اي از آن موضوع را بيان كرده است. در اين‏جا، نگاه بريده و غيرناظرِ آيات به يكديگر، گاه منشأ ابهام، بلكه سؤال جدّي و منشأ سوء برداشت مي‏گردد و گمان ناسازواري قرآن را در ذهن‏هاي محدودبين پديد مي‏آورد. به‏طور نمونه، قرآن در غيب‏آگاهي پيامبرانه، گاه تعبيري به ظاهر نفي‏كننده دارد: «وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنْ الْخَيْرِ» (اعراف / 188) و در عين حال، برخي آيات، نهان‏آگاهي پيامبران را گوشزد مي‏نمايند: «وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ» (آل‏عمران / 49) و «وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللّه‏ُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ» (توبه /105). طبيعي است كه در اينجا فقدان يك نگرش همه‏جانبه و فراگير به قرآن، وسوسه‏انگيز و خطاساز انديشه خواهد بود. در اين‏جاست كه بزرگان استوارانديش با نگاهي فراگير به تبيين اين معضل مي‏پردازند. استاد مطهري در حل اين تعارض بدوي با استناد به آيات 25ـ27 سوره جن موضوع را چنين تبيين مي‏نمايد: به حسب مفاد اين آيات، غيب‏آگاهي پيامبران بدون ارتضاي الهي نفي مي‏شود، لكن در فرض ارتضاي خداوند، چنين علمي در پرتو افاضه الهي اثبات مي‏گردد. پس آنچه نفي مي‏شود (علم مستقل)، غير از آن چيزي است كه اثبات مي‏شود (علم تبعي). 2.1.3. استفاده از سنت مأثور معصوم   همان‏طور كه در خلال مباحث گذشته ديديم، فرستنده قرآن تنها به فرستادن قرآن در ميان مردم اكتفا نكرده و آنها را در تعامل با كتاب خويش بلاتكليف باقي نگذاشته، بلكه آيين بهره‏گيري از اين متن زندگي‏ساز را نيز در پيش روي انسان‏ها قرار داده است. به اتفاق نظر فريقين، پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله به غير از ابلاغ وحي قرآني بر مردم، رسالت تبيين معاني قرآن و تشريح فرايض و سنن آن را نيز بر عهده داشتند. قرآن كريم درباره اين مسئوليت مي‏فرمايد: «وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» (نحل / 44). همان‏گونه كه پيداست اين آيه به نوبه خود يك اصل كليدي و هرمنوتيكي در فهم قرآن را در اختيار قرآن‏پژوهان قرار مي‏دهد (طباطبايي، ج12، ص261). مفاد اين آيه آن است كه در فرايند معناشناسي قرآن، همان طور كه استمداد از قراين دروني قرآن امري ضروري است، بهره‏گيري از تبيين پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نيز، كه كانون وحي تشريعي است، اجتناب‏ناپذير است. افزون بر اين، به حسب روايتي كه تقريبا متواتر ميان فريقين است، سنت عترت پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و امامان معصوم عليهم‏السلام كه مؤيد به «وحي تسديد»اند نيز برخوردار از همان اعتبار سنت پيامبر است. «ايها الناس انما انا بشر اوشك ان ادعي فاجيب و اني تارك فيكم الثقلين، الثقل الاكبر والثقل الاصغر، الثقل الاكبر كتاب الله تعالي، حبل ممدود من السماء الي الارض، و عترتي اهل بيتي، ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض؛ فانظروا كيف تخلفوني فيهما، فلاتسبقوهم فتهلكوا، و لاتعلموهم فانهم اعلم منكم» (متقي هندي، ج1، ص44). البته تمايز ميان سنتِ مأثور در مقايسه با چهره‏گشايي آيات در پرتو همديگر، از اين لحاظ درخور توجه است كه سنت از نظر سند داراي اعتبارات گوناگون است. دسته‏اي از روايات از نظر سند متواتر به شمار مي‏آيند، پاره‏اي ديگر رواياتِ غيرمتواتر لكن محفوف به قرينه‏اند و دسته سومي از روايات نيز خبر واحدند. اخبار گروه اول در توضيح و گوياسازيِ معاني آيات، خواه در موضوعات اعتقادي و تبيين انديشه‏هاي بنيادي ديني و يا موضوعات تاريخي و شرح قوانين و سنن تكويني و تشريعي، همانند عقل بيّن و مفاهيم صريح قرآن، نقش اساسي دارند و تعيين‏كننده معنا محسوب مي‏شوند؛ اما اخبار تفسيريِ محفوف به قرينه و نيز اخبار آحاد، در شرح تكاليف و وظايف عملي داراي نقش تعيين‏كننده و حجت‏اند، اما در قلمرو باورهاي پايه، جهان‏بيني، انسان‏شناسي، پيامبرشناسي و امامت و معارفي از اين دست، محل تأمل و دقت است. از سوي ديگر، بازكاوي نقش‏هاي گوناگون و كاركردهاي متفاوت سنت مأثور در شرح و گوياسازي آيات، خود موضوعي درخور پژوهش است. بخشي از رواياتِ ناظر به قرآن در واقع رهيافت معرفت معصومانه پيشوايان برگزيده پروردگار از شعاع حقايق قرآني است كه به منظور دفع ابهام و ارتقاي آگاهي قرآني امت به شرح و تفسير آيات پرداخته و به نوبه خود داراي گونه‏هاي مختلف است. عمرو بن عبيد معتزلي از امام باقر(ع) معناي آيه «أَوَلَمْ يَرَي الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَوَاتِ وَالاْءَرْضَ كَانَتَا رَتْقا فَفَتَقْنَاهُمَا» (انبياء / 30) را پرسيد. امام فرمودند: آسمان بسته بود و باران نمي‏باريد و زمين بسته بود و گياهي نمي‏روياند. بار ديگر پرسيد: مرا از معناي اين سخن خداي عزوجل «وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَي» (طه / 81) آگاه فرما كه غضب خدا چيست؟ امام فرمود: غضب خدا عذاب اوست. اي عمرو! هر كس گمان كند چيزي خدا را دگرگون مي‏كند، در واقع كافر شده است (مجلسي، ج4، ص67). نقش بخش ديگري از روايات مأثور در ارتباط با قرآن كريم، شرح مفاهيم باطني و ژرفاهاي نهاني آيات قرآن به گونه‏هاي مختلف است. تأويل در مفهوم به سطح آوردن معانيِ عميق آيات، كه در اثر شرايط روحي و آگاهي دروني فراهم مي‏آيد، هرگز نفي‏كننده معناي ظاهري نيست، بلكه در طول معناي ظاهر و نوعي دلالت التزامي غيربيّن است. و بالاخره آنكه احتمالاً مي‏توان گفت مهم‏ترين نقش سنت بُعد روش‏گذاري و قاعده‏سازي آن است. اين نقش با كليددهي به مردم، چگونگي تعامل با قرآن و شيوه بهره‏گيري از معارف قرآن را به آنان مي‏آموزد، تا مردم خود در پرتو راه و رسم درست، به معناي آيات دست يابند. اهتمام آن نخبگان مينوي بيش از هر چيز آن بود كه به انسانها گوشزد نمايند كه صفاي نفس و معرفت ذواضلاع دروني و بيروني دو سررشته گوهرين در تقرب به كرانه‏هاي بي‏پايان قرآني است. 3.1.3. توجه به زمينه‏ها و ظرف ظهور متن   قرآن كتاب تربيت و هدايت براي فرد و اجتماع انساني است كه در عصري ويژه از تاريخ حيات بشر ظهور يافت؛ بنابراين، قرآن ناظر بر واقعيت‏هاي موجود در جامعه بشر و به منظور سامانمند كردن زندگي مخاطب‏هاي عصر نزول و روزگاران ديگر و حركت آنان به سوي يك آرمان والا و وضع مطلوب نازل گرديد. يك‏سوي اين ظرف به فرهنگ، عقايد، آداب و عادات جاهليت بازمي‏گردد و سوي ديگر آن به روزگار بعثت و دوران بيست و چندساله نبوت پيامبر اكرم(ص) و رخدادها و فراز و فرودهاي جامعه جديد صدر اسلام؛ از اين‏رو توجه به فرهنگ، اقتضائات و سطح بينش و كنش مردمان عصر بعثت، اعم از موافقان يا مخالفان انديشه جديد، چشم‏اندازي مناسب و قرايني درخور در اختيار جويندگان معارف قرآن و پژوهشگراني قرار مي‏دهد كه قرن‏هاي متمادي از آن عصر و فضا فاصله دارند. اما روشن است كه اين عناصر در صورتي مي‏توانند قراين روشنگر و مفيد به شمار آيند كه با اسناد معتبر و قابل اعتنا نقل شده باشند. از سوي ديگر، آگاهي از فرهنگ، زمينه‏ها و فضاهاي نزول آيات قرآن، همچنان كه انديشمندان اسلامي تصريح كرده‏اند، به هيچ روي معاني عام و فراگير آيات قرآن را به مخاطبان عصر نزول اختصاص نمي‏دهد (شعبان، ص412؛ طوسي، ج3، ص93 و زمخشري، ج4، ص282)؛ همان‏طور كه ناظر بودن قرآن بر واقعيت‏هاي عيني زندگي مخاطب‏ها و ضرورت توجه به اين نوع قرينه در كشف همه‏جانبه مفاهيم قرآن، هرگز مستلزم تأثيرپذيري قرآن از فرهنگ عصر نزول و عصري‏انگاري معارف آن نيست. 4.1.3. دانش‏هاي عصري   اگر بخواهيم از لحاظ جايگاه‏شناسي علوم گوناگون بشري ملاحظه كنيم، قرآن در هيچ‏يك از اين رشته‏ها قرار نمي‏گيرد؛ زيرا با آنكه قرآن برخوردار از منطق و احتجاج است و از همه حقيقت‏جويان مي‏خواهد كه آزاد از تنگناهاي تقليد و تبعيت و صرفا با ابزار علم و برهان آن را پذيرا شوند، اما نمي‏توان آن را كتابي فلسفي دانست. همچنين با اشتمال قرآن بر ويژگي‏هاي ادبي و هنري، منصفانه نيست كه آن را كتاب ادبي و هنري صرف معرفي نماييم. گوشه‏زني‏هاي فراوان قرآن بر اسرار كاينات و پديده‏هاي ريز و درشت آن نيز نمي‏تواند اين وسوسه را در ما بپرورد كه آن را يك كتاب علمي به شمار آوريم و از منظر تفسير علمي به افق حقايق قرآن گام نهيم. چه اينكه مقصد و مقصود اصلي و اوّلي اين كتاب پيش و بيش از هر چيز هدايت و راهنمايي بشر در تمامي جهاتي ـ بينش و منش ـ است كه نيازمند راهنمايي در تكاپوي زندگي توحيدي است. با توجه به آنچه گفته شد، طبيعي است كه رهيافت‏هاي قطعي دانش تجربي به نوبه خود مي‏تواند در فهم بهترِ موضوعاتي كه در دانش تجربي كارآيي دارد، يعني آيات و مضامين قرآنيِ ناظر به عالم طبيعت و جهان‏شناسي، راهگشا، ابزار و مددكار مفسّر باشد، مشروط بر آنكه گرفتار علم‏زدگي و تطبيق آيات بر دستاوردهاي متغير و غيرقطعي علوم تجربي و انحصار در روش حسي ـ تجربي نگرديم كه خود راه‏گم‏كردگي است. 5.1.3. تدبّر و خردورزي   تدبر در آيات الهي از دعوت‏هاي مكرر قرآن كريم است؛ «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الاْءَلْبَابِ» (ص / 29). اين فراخواني گسترده به تعقل، تدبر، تفكر و تأمل در محتواي قرآن، در عين حال، ترسيم‏كننده شيوه و ارائه‏كننده نوعي متد اساسي در كشف و استخراج معارف قرآن است. به تعبير استاد مطهري، مخاطب قرآن در اين جهت، عقل انسان است و قرآن با زبان منطق و استدلال با او سخن مي‏گويد (مطهري، ج2ـ1، ص35). ارزش منطقي و معرفت‏شناختي عقل، به مفهوم نيروي درك واقعيت‏ها، اعم از عقل بديهي و نظري، در زمينه‏اي كه عرصه كارآيي و كاركرد آن است، ذاتي است؛ يعني از اين منظر، عقل خود منبعي فوق سؤال است؛ چه اينكه از اين لحاظ، عياري برتر از خود عقل وجود ندارد و هر گونه استدلال عقلي بر حجيت و اعتبار عقل، مستلزم حجيت پيشين خود عقل و مستلزم دور و محال است. افزون بر تحليل ياد شده، از منظر تصريح متون ديني اسلام، ترغيب‏هاي مكرر نسبت به تفكر، تدبر و تفقّه در دين، همه گوياي اين حقيقت است كه قوه شعور، يعني نقطه متمايز انسان و ره‏آورد مدركات اين نيرو در چشم‏انداز شرع، داراي ارزش مثبت تلقي مي‏شود؛ زيرا دعوت به مقدمه‏اي كه نتيجه‏اي بر آن مترتب نگردد، خلاف حكمت است و درخور شأن شارع مقدس نيست. به بيان ديگر، مفاد برخي از آيات شريفه در دعوت به تعقل و تدبر، مانند آيه 10 سوره انفال، از نوع دلالت مطابقي است، همچنان‏كه آيات بسياري، مانند آيه 111 سوره بقره، نيز به دلالت التزامي، اعتبار فهم عقل را بيان مي‏نمايد. بنابراين، عقل همان‏گونه كه گوياي اصل ضرورت دين در زندگي انسان است، در چگونگي فهم متن ديني نيز راهگشاست و ناديده گرفتن اين عنصر منشأ انحراف‏هاي فراوان در تاريخ ديانت بوده است؛ به عبارت ديگر، پس از فراهم آوردن اطلاعات، اگر نيروي درايت و داوري و تحليل‏گري اجتهاديِ عقل در تفسير محتوا و مقصود قرآن در ميان نيايد، يك رهيافت سطحي، خام و انحرافي ظهور مي‏نمايد كه چه‏بسا مناقض جدي با غرض گوينده باشد. تدبر در مفاد آيات قرآن، فراهم‏كننده نقش‏ها و كاركردهاي گوناگون و متنوع عقل در ارتباط با قرآن است. اساسي‏ترين جايگاه نيروي خردورزي در بعد استنساق و استنتاج از منابع و ابزارهاي ديگر است. از اين منظر، مباني و زيرساخت‏هاي ديني به وسيله عقل تحليل و تنقيح مي‏گردد. آيات توحيدي و هستي‏شناسي و آغاز و فرجام جهان، انسان و سرنوشت او، نبوت‏ها و سنت‏هاي حاكم بر جوامع، در پرتو عقل، تبيين مناسب خود را مي‏يابد (كليني، كتاب توحيد). روشنگري، تثبيت و تقويت مفهوم ظاهري آيات به عنوان مراد خداوند، كشف لوازم و نيز بُعد تأويلي و عدول از تفسير لفظي در آيات متشابه، از نمونه‏هاي تأثيربخشي‏هاي عقل در فهم قرآن است؛ به طور نمونه، خلود در عذاب دوزخ از مفاهيمي است كه از ظاهر آيات قرآن استفاده مي‏شود (بقره / 167). تبيين و تحليل عقليِ اين موضوع، صرف‏نظر از ظواهر شرعي، نيازمند تأمّل جدي است؛ مثلاً، يك رويكرد در توجيه عقلاني موضوع يادشده اين است كه انسان در پرتو انگيزه‏ها و اعمال خويش صورتي نفساني به تناسب نيكي‏ها و بدي‏ها پيدا مي‏كند؛ اگر اعمال و انگيزه‏هاي وي نيكو باشد، صورتي نيك و اگر زشت باشد واجد نفسي پليد خواهد شد. اگر اين صورت‏ها در نفس رسوخ نيافته باشد، تغييرپذير است و اگر به مرتبه رسوخ و ثبات رسيده باشد، شاكله او بر آن اساس ظهور و تثبيت مي‏يابد. از اين‏رو نفوس آلوده‏دامن ساختار وجودشان با پليدي و گناه عجين گشته، متن جانشان در غرقاب عذاب آغشته است و به همين دليل قرين آتش خواهند بود (طباطبايي، ج1، ص412). از صادق آل محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چنين روايت شده است كه فرمودند: «همانا اين قرآن سرچشمه هدايت و روشناي شب تاريك است؛ پس بر هوشمند است كه در آن ژرف‏كاوي ورزد و براي پرتوافشاني آن ديده خويش را بگشايد؛ زيرا خردورزي، حيات دل بيناست، چنانكه جوياي روشني در تاريكي‏ها به وسيله نور راه مي‏جويد» (كليني، كتاب فضل قرآن، روايت 5). در همين خصوص مي‏توان گفت كه آگاهي از صفات و ويژگي‏هاي گوينده نيز از جمله قراين عقلي است كه در فهم درست كلام وي مؤثر است؛ از اين‏رو، آگاهي و اذعان به كمال و تعالي مطلق خدا و تنزيه او از خصايص موجودات محدود و مادي، نقشي بسيار خطير در تفسير آيات مربوط به افعال و صفات خدا و حقايق ماورايي قرآن ايفا مي‏كند. پايان‏بخش اين مقال، يادآوري اين نكته است كه فرايند تفسير متن از معناشناسي واژگان آغاز مي‏شود و به جمله‏شناسي و نگرش پيوستاري و همه‏جانبه متن و بهره‏گيري از تمامي منابع و قراين ايضاحي و تعيّن‏بخش مي‏پيوندد، نه التفات به برخي از اين مؤلفه‏ها و غفلت از عناصر ديگر. تنها در اين فرض و با اين شيوه كه به تفقه در دين نامبردار است؛ تا حدود قابل ملاحظه‏اي مي‏توان به سلامت تفسير متن و درك و كشف ايده‏هاي مؤلف متن اطمينان يافت. اين همه مشروط بر آن است كه مدعي تفسير از صلاحيت‏هاي لازم علمي (اعم از علوم ادبي و زبان‏شناختي، علوم عقلي و نقلي) و پالايش رواني، انگيزه حقيقت‏جويي، تمحض روحي و شرايط اجتهاد در دين برخوردار باشد (سيوطي، نوع 78؛ زركشي، نوع 41 و مطهري، ص33). پي‌نوشت ها :   1 عضو هيئت علمي و مديرگروه علوم قرآني مؤسسه پژوهشي حوزه و دانشگاه. 2. semantic 3. norms 4 . مناسب است توجه شود كه در نظام زبان، تركيبي از صداهاي بي‏معنا چون: «آ»، «ر»، «د» يك «نشانه» يا ساخت معنادار را تشكيل مي‏دهند و مجموعه‏اي از نشانه‏ها جمله را. 5 . دلالت كلام بر معنايي كه صحت و درستي كلام متوقف بر لحاظ آن معناست، مثل موارد ايجاز و حذف به قرينه تقدير. 6 . وجود قرينه‏اي به همراه كلام و دال بر معنايي جز معناي عبارت گوينده، كه آن را تنبيه يا ايما گويند. 7 . لوازم غيربيّن را دلالت اشاره گويند. 8 . معنايي كه لازم معنا و مدلول كلام است و تصور مدلول كلام، ملازم با آن معناست، در اصطلاح، بيّن به معناي اخص نام دارد و دلالت آن التزامي است. 9 . لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ ... (حديد / 25). 10 . وَآتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُديً لِبَنِي إِسْرَائِيلَ. (اسراء / 2). 11 . وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ... (ال‏عمران / 75). 12 . وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ (مائده / 48). 13 . فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللّه‏ِ... (بقره / 79). 14 . كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورا (احزاب / 6). 15 . اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَي بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبا. (اسراء / 14). 16 . ر.ك: سرخسي، الاصول، الكبيسي، حمد عبيد، الدلالة واثرها في تفسير النصوص، كلية الشريعة، بغداد، شماره 8، 1406.   منابع : زركشي، بدرالدين محمد بن عبداللّه، (1410 ه•• ). البرهان في علوم القرآن، نوع 41، تحقيق دكتر مرعشلي و همكاران. بيروت، چ اول. دارالمعرفة. زمخشري، محمود بن عمر. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل في وجوه التأويل. بيروت، دارالكتاب العربي. سيوطي، جلال‏الدين. الاتقان في علوم القرآن، ج1، قم، انتشارات بيدار. صدر، محمدباقر (1410ق). دروس في علم الاصول (حلقات الاصول). قم، دفتر انتشارات اسلامي. طباطبايي، محمدحسين، (1363). الميزان، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني. بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي. طبرسي، (1408ق). مجمع‏البيان. بيروت، دارالمعرفة. طوسي، ابي‏جعفر محمد بن حسين، (1409). التبيان في تفسير القرآن، مكتب الاعلام الاسلامي، چ اول. قرضاوي، (1413ق)، كيف نتعامل مع القرآن، قاهره، المعهد العالمي للفكر الاسلامي. كليني، محمد بن يعقوب، (1413ق). اصول كافي. بيروت، دارالاضواء. مطهري، مرتضي، (1368). آشنايي با قرآن، ج3، صدرا، چ سوم. مطهري، مرتضي، (1370). آشنايي با قرآن 1ـ2، صدرا، چ پنجم. مطهري، مرتضي، (1371). مجموعه آثار، ج6، صدرا، چ اول. مطهري، مرتضي، (1374). مجموعه آثار، ج4، صدرا، چ دوم. مطهري، مرتضي، (1383). آشنايي با قرآن، ج9، صدرا، چ دوم. مطهري، مرتضي، علل گرايش به ماديگري، لوح فشرده مطهر 3. ميرزاي قمي، (1363). قوانين الاصول. تهران، نشر علميه اسلاميه. نويا، پل، (1373). تفسير قرآني و زبان عرفاني، ترجمه اسماعيل سعادت. تهران، مركز نشر دانشگاهي. ارسال توسط کاربر : sm1372 /ن  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 537]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن