تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834991348




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همراهى‏ ها و رويارويى‏ هاى نراقى با حكومت قاجار (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
همراهى‏ها و رويارويى‏هاى نراقى با حكومت قاجار (3)
همراهى‏ ها و رويارويى‏ هاى نراقى با حكومت قاجار (3)   نویسنده : اسماعيل اسماعيلى   هـ. با توجه به آنچه يادآور شديم، در اين كه ديباچه معراج السعاده و كتابهاى ديگر وى، به قلم او باشد، جاى شك و گمان است. همان گونه كه شمارى از اهل نظر احتمال داده‏اند، دور نيست كه اين ديباچه‏ها به قلم منشيان دربارى، كه كار آماده‏سازى كتابها را بر عهده داشته‏اند، براى تقديم به شاه قاجار و دريافت صله و پاداش، نگاشته مى‏شده است، همان‏گونه كه اين احتمال درباره آثار علمى و نامه‏هاى ميرزاى قمى، علامه مجلسى و... داده شده است. اين احتمال وقتى قوت مى‏گيرد كه بدانيم در آن روزگار، صنعت چاپ در ايران نبوده است و كتابها و نوشته‏ها را در هر كجا نمى‏شد فراوان‏سازى و بسيار گردانيد (تكثير) . در شهرهاى بزرگ، بسان بغداد، اصفهان، تهران، تبريز و... نسخه‏برداران و نويسندگانى بوده‏اند كه به كمك شمارى از انشاء نگاران و دبيران زيردست و اجير خود، به كار نسخه‏بردارى از كتابها، نامه‏ها و رساله‏ها مى‏پرداخته‏اند. بدين گونه كه كتابى را چندها بخش مى‏كرده و به هريك از دبيران بخشى را مى‏سپرده‏اند و او وظيفه داشته تا به هنگام عصر، در مثل ده، يا بيست نسخه بنگارد و به سردبير و سرمنشى وا سپرد و پس از واسپردن و بازبينى دقيق تمامى دستنوشته‏ها از سوى او، نسخه‏ها به شيرازه بند (صحاف) واسپرده مى‏شد، تا او آنها را در ده، يا بيست جلد، شيرازه بندى كند. (52) خود اين سردبيران و سرمنشيان (وراقان) با حكومت در پيوند بودند و گرنه نمى‏توانستند به اين شغل مهم بپردازند و كاغذ و نوشت‏افزار تهيه كنند و از همه مهم‏تر كتابى را كه سامان داده‏اند، در دسترس ديگران بگذارند، بفروشند و نشر دهند. طبيعى بود كه سردبيران و سرمنشيان، براى گرمى بازار خود و كمك از دربار، پيش از هر كارى، نسخه‏اى از كتاب را با جلد زيبا و آراسته و خط خوش و ديباچه ستايش‏آميز، به شاه تقديم كنند. از اين ديباچه سردبيران، نسخه‏هايى با انشاءها و نثرها و سبكهاى گوناگون داشته‏اند كه در آغاز هر نوشته‏اى، سازوار با آن نوشته مى‏آورده‏اند. كتابهاى: معراج السعاده، وسيلةالنجاة و سيف الامه، نوشته نراقى از اين قاعده جدا نيستند، نراقى اين آثار را، كه هر يك در موضوع خود مهم و مورد نياز زمان بوده، به درخواست شاه نگاشته و فراوان سازى و نسخه‏بردارى آنها را نسخه‏برداران و دبيران دربارى به عهده داشته‏اند و چه بسا آنان، اين ديباچه‏هاى ستايش‏آميز را نگاشته و در آغاز كتابها آورده‏اند كه اگر اين‏كار را نمى‏كردند، شايد از سوى دربار بازخواست مى‏شدند. اگر گيريم كه نسخه‏برداران و سر نسخه بردار، دربارى نبوده باشند و دستورى از سوى دربار هم در اين باره دريافت نكرده باشند، باز چون مى‏دانسته‏اند كه اين كتابها به درخواست شاه نگاشته شده، براى اين كه دست كم، خود مورد توجه دربار و شاه قرار گيرند، به اين كار دست مى‏زده‏اند. در هر دو صورت، از نراقى كارى ساخته نبوده است، نه سردبيران و دبيران دربارى به خواست و دستور او گردن مى‏نهاده‏اند و نه سردبيران و دبيران غيردربارى كه از دربار واهمه داشته و زندگى خويش در صورت گردن نهادن به دستور نراقى در خطر مى‏ديده‏اند. و. نراقى، بيش از هر كس ديگر، از روحانى نمايان و عالمان ناپرهيزگار و ستايش‏گر حاكمان و فرمانروايان ستم، بيزار بوده و در كتاب معراج‏السعاده مى‏نويسد: «فرقه‏اى ديگر هستند كه پاى به مسند حكومت شرع نهاده و خود را مفتى، يا قاضى يا صدر و يا شيخ‏الاسلام ناميده و فرمان پادشاه ظالمى را مستمسك حكم الهى نموده و از شرايط حكم و فتوا بى‏خبر و از اوصاف حكم شرعى در ايشان اثرى نيست. مال و عرض مسلمانان از ايشان در فرياد و احكام شريعت سيد المرسلين (ص) از ايشان بر باد است.» (53) حال چگونه مى‏شود كه چنين عالمى، با چنين نگرشى و بينشى، فرمان‏بردار و ستايش‏گر دستگاه ستم و پادشاه ستم‏پيشه باشد و در صف هواداران او در آيد و اين گونه ديباچه‏هايى بر آثار بزرگ و گرانقدر خود بنگارد. او درباره ثناگويان و ستايش‏گران پادشاهان و فرمانروايان ستم مى‏نويسد: «چون به مجلس ظلم داخل شود، مدح و ثناى ايشان كند و تواضع و فروتنى از براى ايشان نمايد و چون ملاحظه اين كند كه مدح و تواضع ظالم حرام است، شيطان فريب او دهد كه اين‏ها در هنگامى حرام است كه به جهت طمع در مال ظالم، مرتكب اينها شود.» (54) نراقى اين گونه توجيه‏ها را از وسوسه‏هاى شيطان مى‏داند و مدح و ستايش پادشاهان و فرمانروايان ستم‏پيشه را در هر صورت، روا نمى‏داند. ز. نراقى، پادشاهان و فرمانروايانى كه ستايش‏گران را دور خود گرد مى‏آورند و آنان را دوست مى‏دارند و از آنان اثر مى‏پذيرند، سخت نكوهش مى‏كند. به نظر او، مدح و ستايش ستم‏پيشگان، زشت و نفرت‏انگيز است و از پستى ستايش‏گر سرچشمه مى‏گيرد. و زشت‏تر و نفرت‏انگيزتر از آن، فريفته شدن حاكم به اين ستايشها و چاپلوسيها و در نتيجه غافل گرديدن از حال خود، مملكت و رعيت است. به نظر نراقى شاه بايد: «اولا تأمل نمايد كه بسى سلاطين ظالم و ستمكار در صفحه روزگار بوده كه حال و قصه ستمهاى ايشان، مشهور و در السنه و افواه مذكور است.» (55) و مى‏نويسد: «پى برد كه مدح و توصيف ايشان، دلالت بر نيكى و عدالت او نمى‏كند و به آن فريفته نگردد .» (56) ح. گيريم كه اين ديباچه‏هاى ستايش‏آميز را خود وى نگاشته باشد و در درستى نسبت دادن آنها به وى، به گمان نيفتيم، باز هم نمى‏توان نتيجه گرفت كه وى عالمى دربارى بوده و مديحه‏گو؛ زيرا در برهه‏هاى حساس ، براى خير و صلاح امت اسلامى، ناگزير بوده از حكومت پشتيبانى كند و اين پشتيبانى را به گونه‏اى در قالب ديباچه به همگان بفهماند. * 3) مثنوي هاى طاقديس :   شمارى، پاره‏اى از مثنويهاى طاقديس را دليل ارج نهادن نراقى به مقام و جايگاه پادشاه پنداشته‏اند، از جمله عبدالهادى حائرى مى‏نويسد: « از مثنويهايى كه نراقى سروده و داستانهايى كه وى به شيوه جنگ، يا كشكول گرد آورى كرده بر مى‏آيد كه وى به مقام پادشاه، سخت ارج مى‏نهاده و مصداق روشن‏آن را فتح على شاه مى‏دانسته است. در كتاب مثنوى او، از شاه به عنوان مظهر خوبى و كمال ياد شده است. نخست آن كه نام تخت پر آوازه و نفيس خسروپرويز، پادشاه ساسانى ايران، طاقديس، را عينا بر كتاب مثنوى خود مى‏نهد.» (57) به پندار حائرى، «خلوت دل» كه نراقى آن را «همايون خلوت» مى‏داند و در داستان طوطى و شاه آن را به كار گرفته، نشانه علاقه‏مندى نراقى به شاه و گونه‏اى ستايش و مدح شاه است : «به همين دليل، چنان جاى خوبى را شايسته شاه مى‏داند كه نبايد هر كس را بدان مسند پادشاهى راه داد.» (58) به پندار وى، نراقى در داستان طوطى و شاه، كوشش كرده كه شاه را راهنماى راه درست و خوب نشان دهد و در راه آسايش مردم، همه رنجها و آسيبها را به جان مى‏خرد! (59) و اين كه نراقى، شاهى و پيغمبرى را در داستان ابراهيم خليل، افتخار خاندان ابراهيم خوانده و اصل شاهى را با خوبيها، راستى، درستى و كاميابى، همراه آورده است نشان مى‏دهد كه نراقى به مقام فرمانروايان و پادشاهان كه در آن زمان، شاهان قاجار بوده‏اند، ارج مى‏نهد. (60) البته اين سخنان و اين گونه نسبتها به نراقى، چنان سست و نااستوارند كه نيازى به پاسخ ندارند. اگر خوش بين‏باشيم و سخنان حائرى را از روى غرض و كينه‏ورزى ندانيم، بى‏گمان و از روى قطع و يقين بايد ناشى از ناآشنايى وى با مقوله‏هاى عرفانى، شعر، سروده عرفانى و زبان شعر دانست. همين ناآشنايى و كم‏مايگى، سبب شده است كه از اين سروده نراقى: بشويم ورقهاى زهد و ريا ز سجاده و سبحه گردم جدا بيا دفتر زهد بر آب ده‏ مرا جرعه‏اى از مى ناب ده كه از دست زهد، اين دل آمد به جان‏ بيا ساقيا، الأمان الأمان. (61) نتيجه بگيرد كه نراقى از زهد و مدرسه و... سخت در رنج بوده است و در هنگامى كه با خود خلوت مى‏نشسته، بويژه در سالهاى واپسين زندگى، از گذشته خود اظهار پشيمانى و ازخويشتن انتقاد مى‏كرده است. (62) و ناآگاهى وى از مسائل عرفانى و زبان شعر، سبب شده كه با استناد به شعر: در ميخانه بر رويم گشادند مگر مى‏خواره‏اى بر من دعا كرد صفايى تا مريد مى‏كشان شد عبادتهاى پيشين را قضا كرد نراقى را ستايش‏گر مى‏و ميكده بداند. اما مقام فقهى و پرهيزگارى وى، سبب شده كه جناب نويسنده شرم كند و او را اهل مى و ميكده نداند و آن را در چهارچوب سخن محدود كند و سلاح و پناهگاهى بداند كه نراقى براى پرخاش به ناهنجاريهاى روزگار خود، به آن پناه برده است . (63) روشن است كه در زبان شعرى عارفان، مراد از «مى» ، «ميكده» و «دلبر» معناى ظاهرى آنها نيست، بلكه اصطلاح عرفانى آنها مراد است. همان‏گونه كه علامه طباطبايى و امام خمينى دو عارف بزرگ روزگار، در سروده‏هاى خود، اين واژگان را بسيار به كار برده و بى‏گمان مراد آن دو همان اصطلاح عرفانى است، نه ظاهرى. * مى :   «وجود مطلق را گويند كه سارى باشد نسبت به جميع موجودات.» و : «ذوقى بود كه از دل سالك برآيد و او را خوشوقت گرداند.» عراقى مى‏گويد: «مى، غلبات عشق را گويند با وجود اعمال كه مقارن سلامت باشد و اين، خواص را باشد كه در سلوك متوسطاند.» * ميكده :   «مقام مناجات را گويند به طريق محبت و يا قدم مناجات. به مقام عشق و باطن عارف، يا قلب مرشد كامل هم اطلاق شده است.» دلبر :   «به معناى محبوب و معشوق است و در اصطلاح عرفا، حق را گويند به صفت قبض و اندوه محبت در دل. يا به تعبيرى، به سبب تابش لوامع محبت و فروغ نار شوق و مودت در دل عاشق، به نوعى كه تعين عاشقى، ذره سان، در آفتاب جمال معشوق متلاشى گردد و نور وجه عاشق در اعيان ناشى شود. و از آن جهت «دلبر» گويند كه با كرشمه و ناز خود، عاشق را شيدا مى‏كند.» (64) با اين حال در پاسخ اين گونه خرده‏گيران ناآگاه و كم‏مايه، به گونه گذرا، چند نكته را يادآور مى‏شويم: الف. علامه نراقى، با اين كه به گفته سپهر، «فحل فضلاى ايران» (65) و «از تمامت علماى اثنى عشريه، فضيلتش بر زيادت بود» (66) در شعر و ادب نيز جايگاه بلندى داشت. گواه بر اين سخن مثنوى طاقديس اوست كه بر خلاف پندار حائرى در هيچ جاى مثنوى طاقديس، از شاه قاجار، ستايش نشده است و هيچ نشانى از ستايش در آن وجود ندارد. اين كه سروده: خلوت دل كان همايون خلوتى است‏ خلوت سلطان صاحب حشمتى است هر گدايى را در آن جا ره مده‏ خار وخس در مسند سلطان منه صفه دل بارگاه كبرياست‏ مبرز شيطان نمودن كى رواست (67) بر خلاف پندار حائرى و مانند او، به هيچ روى با شاه قاجار برابر نيست. بر آشنايان به ادب و شعر عرفانى، اين نكته به خوبى روشن است. اين گونه تعبيرها و واژگان معناى ويژه خود را دارند. از باب نمونه، خود نراقى در داستان طوطى و شاه، كه حائرى آن را بزرگداشت شاه پنداشته، (68) شعرهايى وجود دارد كه بيان‏گر مراد وى از «خلوت دل» است: ياد او كن تا زغمها وا رهى‏ تا قدم زين چاه‏ها بالا نهى ياد او كن، ياد ديگر كس مكن‏ ياد گل كن، ياد خار و خس مكن ياد او كن، تا همى يادت كند از بلا و محنت آزادت كند گر از اين معنى همى خواهى نشان‏ «اذكرونى اذ كركم» (69) از قرآن بخوان پاسبان شو بر در دل روز و شب‏ تا نيايد كس در آن، جز ياد رب ياد او، جان تو فرخ فر كند سينه را درياى پهناور كند دل به اين و آن مده اى بوالهوس‏ دل به آن ده كان دلت داده است و بس هرزه دل در بند اين و آن منه‏ قدر دل بشناس و ارزانش مده كعبه آتشخانه گبران مكن‏ طوفگاه قدسيان ويران مكن ديو و دد از خانه دل دور كن‏ بعد از آن، آن خانه را پرنور كن بر در دل، منتظر ايستاده شاه‏ ليكن از غوغاى غولان بسته راه از دل خود دور كن غوغاى عام‏ تا شه خوبان كند آن جا مقام هان و هان مى‏آيد سلطان فتق‏ خانه از غوغا به زودى كن غرق (70) روشن است واژه «شاه» و «شاه خوبان» كه نراقى در سروده بالا به كار برده، به معناى زمامدار نيست كه اشاره به فتح على شاه باشد. پي نوشت ها :   .52 مغز متفكر جهان شيعه، ذبيج الله منصورى، 150/، جاويدان، تهران. .53 معراج السعاده 477/. .54 همان 476/. .55 همان 485/. .56 همان. .57 نخستين روياروييهاى انديشه گران 333/. .58 همان. .59 همان 334/. 60.همان. .61 غزل، ملا احمد نراقى، گردآورنده: اختر نراقى 123/، جاويدان، تهران. .62 نخستين روياروييهاى انديشه‏گران 339/. .63 همان 340/. .64 فرهنگ ديوان امام خمينى، واژگان: مى، ميكده و دلبر، مؤسسه نشر آثار امام خمينى. .65 ناسخ‏التواريخ، تاريخ قاجاريه، ج‏1/ .181 .66 همان 365/. .67 مثنوى طاقديس 33/. .68 نخستين روياروييهاى انديشه‏گران ايران 333/. .69 سوره بقره، آيه .152 .70 مثنوى طاقديس 34/.   منبع : www.naraqi.com ادامه دارد .... ae  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن