واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
القاب حضرت فاطمه زهراء (س) (8) كريمه كَرُمَ، كَرَماً و كَرَمَةً و كَرامَةً: أعطى السهولة و جاد، ضد لؤم، الكريم: ذوالكَرَم، يقال «رجل كريم»، أي، سخي معطاء، يطلق «الكريم» من كل شىء على أحسنه و على كل ما يرضى و يحمد في بابه، الكريمة: ذوالكرم والحسب، يقال «فلان كريمة قومه»، أي، كريمهم و شريفهم. زنى كه اهل بخشش و كَرَم باشد، كريمه ناميده مىشود. حضرت زهراء (عليهاالسلام) عين كرم و بخشش است. كسى نيست كه از بخششهاى آن بزرگوار بىخبر باشد. كريمهى اهلبيت، فاطمه(عليهاالسلام) است. حتى ائمهى اطهار (عليهمالسلام) نيز هنگام گرفتارى دست به دامان كريمه اهلبيت، حضرت فاطمهى زهراء(عليهاالسلام) مىزدند فاطمهى زهرا عليهاالسلام اهل جود و كرم «... اللهمّ صلّ على السيدة المفقودة «الكريمة» المحمودة الشهيدة العالية الرشيدة... خداوندا! بر سرور بانوان كه (قبرش) از ديدگان پنهان شده، زنى باكرامت و پسنديده، زنى شهيده در راه خدا، زنى بلندهمت و رشيده درود فرست.» (1) پی نوشت ها : 1- بحارالانوار، ج 102، ص 220، ر 1 از عتيق غروى.
كوثر الكوثر، فوعل من الكثرة و هو الشىء الّذي من شأنه الكثرة والكوثر، الخير الكثير. (1) «كوثر مبالغهى در كثرت است و به قول زمخشرى «المفرط الكثرة»، يعنى چيزى كه كثرت آن فزون از حد است. به يك زن باديهنشين كه پسرش از سفر برگشته بود گفتند: «بم آبَ إبنك؟ قالت آبَ بكوثر» يعنى پسرت با چه چيز برگشت؟ گفت: با فايدهى فزون از حد (كشاف) راغب گويد: «تكوثر الشىء»، يعنى شىء تا آخرين حد زياد شد. در قاموس و اقرب آمده: «الكوثر، الكثير من كل شىء» طبرسى (رحمهاللَّه) فرموده: «كوثر چيزى است كه كثرت از شأن آن است و كوثر، خير كثير است.» (2) كوثر، وصف است كه از كثرت گرفته شده و به معنى خير و بركت فراوان است و به افراد سخاوتمند، كوثر گفته مىشود. فاطمهى زهراء عليهاالسلام خير كثيرى كه به پيامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم عطا شد «إنَّا أعطيناك الكوثر»، ما به تو كوثر (خير و بركت فراوان) عطا كرديم. فصل لربك وانحر، اكنون كه چنين است براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن. إنَّ شانئك هو الأبتر، مسلماً دشمن تو ابتر و بلا عقب (بدون نسل) است.» در شأن نزول اين سوره مىخوانيم:«عاص بن وائل» كه از سران مشركان بود، پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) را به هنگام خارج شدن از مسجدالحرام ملاقات كرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قريش در مسجد نشسته بودند و اين منظره را از دور مشاهده كردند، هنگامى كه «عاص بن وائل» وارد مسجد شد به او گفتند: با كه صحبت مىكردى؟ گفت: با اين مرد « ابتر»! اين تعبير را به خاطر اين انتخاب كرد كه «عبداللَّه»، پسر پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) از دنيا رفته بود، و عرب كسى را كه پسر نداشت «ابتر» (يعنى بلاعقب) مىناميد. و لذا قريش اين نام را بعد از فوت پسر پيامبر براى حضرت انتخاب كرده بود (سوره فوق نازل شد و پيغمبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) را به نعمتهاى بسيار و كوثر بشارت داد و دشمنان او را ابتر خواند). توضيح اين كه، پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) دو فرزندپسر از بانوى گرامى اسلام، حضرت خديجه (عليهاالسلام) داشتند: يكى قاسم و ديگرى طاهر كه او را عبداللَّه نيز مىناميدند و اين هر دو، در مكه از دنيا رفتند و پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) فاقد فرزند پسر شد. اين موضوع زبان بدخواهان قريش را گشود. كلمهى «ابتر» را براى حضرتش انتخاب كردند. پيامبر اكرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) در سال هشتم هجرى در مدينه از ماريهى قبطيه، صاحب فرزند ذكور ديگرى به نام ابراهيم شد، ولى اتفاقاً او نيز قبل از آن كه به دو سالگى برسد چشم از دنيا پوشيد و وفات او قلب پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) را آزرد. آنها طبق سنت خود براى فرزند پسر اهميت فوقالعادهاى قائل بودند و او را تداومبخش برنامههاى پدر مىشمردند. بعد از اين ماجرا آنها فكر مىكردند با رحلت پيامبر اكرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) برنامههاى او به خاطر نداشتن فرزند ذكور تعطيل خواهد شد و خوشحال بودند. سورهى كوثر نازل شد و خداوند در اين سوره به طور اعجابآميزى به آنها پاسخ گفت و خبر داد كه دشمنان او ابتر خواهند بود و برنامهى اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد. بشارتى كه در اين سوره داده شد از يك سو ضربهاى بود بر اميدهاى دشمنان اسلام و از سوى ديگر تسلى خاطرى براى رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) بود كه بعد از شنيدن آن لقب زشت و توطئهى دشمنان، قلب پاكش غمگين و مكدر شده بود. (3) كوثر يك معنى جامع و وسيع دارد و آن، خير وسيع و فراوان است و مصاديق آن زياد است، (4) ولى بسيارى از بزرگان علماى شيعه وجود مبارك حضرت فاطمهى زهراء (عليهاالسلام) را يكى از روشن ترين مصداق هاى آن دانستهاند، چرا كه شأن نزول آيه مىگويد: آنها پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) را متهم مىكردند كه بلاعقب است. قرآن ضمن نفى سخن آنها مىگويد: «ما به تو كوثر داديم.» از اين تعبير استفاده مىشود كه اين خير كثير، همان حضرت فاطمهى زهرا (عليهاالسلام) است، زيرا نسل و ذريهى پيامبراکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) به وسيلهى همين دختر گرامى در جهان انتشار يافت، نسلى كه نه تنها فرزندان جسمانى پيامبر بودند، بلكه آيين او و تمام ارزشهاى اسلام را حفظ كردند و به آيندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهلبيت (عليهمالسلام) كه آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلكه هزاران نفر از فرزندان حضرت فاطمه (عليهاالسلام) در سراسر جهان پخش شدند كه در ميان آنها علماى بزرگ، نويسندگان، فقها، محدثان، مفسران والامقام و فرماندهان عظيم بودند كه با ايثار و فداكارى در حفظ آيين اسلام كوشيدند. در اينجا به بحث جالبى از فخررازى برخورد مىكنيم كه در ضمن تفسيرهاى مختلف كوثر مىگويد: «قول سوم اين است كه اين سوره به عنوان ردّ بر كسانى نازل شده كه عدم وجود اولاد را بر پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) خرده مىگرفتند، بنابراين معناى سوره اين است كه: خداوند به او نسلى مىدهد كه در طول زمان باقى مىماند. ببين! چه تعداد از اهلبيت(علیهم السلام) را شهيد كردند در عين حال جهان مملو از آنهاست اين در حالى است كه از بنىاميه (كه دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذكرى در دنيا باقى نمانده، سپس بنگر و ببين چقدر از علماى بزرگ در ميان آنهاست مانند «باقر» و «صادق» و «رضا» و «نفس زكيه» و...» (5) و (6) كوثرى كه به پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) عنايت شده است همان كثرت نسل و ذرّيهى آن حضرت است، پس مراد از كوثر يا فقط كثرت ذريهى آن حضرت است و يا مراد از كوثر خير بسيار است، كه در ضمن آن كثرت نسل پيامبر نيز مورد نظر است، زيرا اگر كثرت نسل پيامبر ملحوظ نباشد، آيهى اخير («إنَّ شانئك هو الأبتر»، دشمن تو بىنسل خواهد ماند و او ابتر خواهد شد.) بدون فايده خواهد بود، پس آيات قبل بايد پيرامون نسل پيامبر باشد، تا اين سخن، را ابتر بودن دشمن پيامبر معنا دهد و بىفايده نباشد. (7) پی نوشت ها : 1- مجمعالبيان في تفسير القرآن، أبوعلي الفضل بن الحسن الطبرسى، دار احياء التراث العربي، چاپ اول، 1406 ه.ق، ج 10، ص 703. 2- قاموس قرآن، سيد علىاكبر قرشى، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هفتم 1361، ج 6، ص 93. 3- تفسير نمونه، ج 27، ص 368 و 369. 4- تا آنجا كه فخررازى در تفسير كوثر پانزده قول را ذكر كرده است. - نفس زكيه لقبى است براى «محمد بن عبداللَّه» فرزند «امام حسن مجتبى» كه به دست «منصور دوانقى» در سال 145 هجرى به شهادت رسيد. - تفسير نمونه، ج 27، ص 375- 376 به نقل از تفسير فخر رازى ج 32، ص 124. 7- إنّ كثرة ذريته (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) هي المراده وحدها بالكوثر الذي أعطيه النّبى (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) أو المراد بها الخير الكثير و كثرة الذرية مرادة في ضمن الخير الكثير و لو لا ذلك لكان تحقيق الكلام بقوله: «إنَّ شانئك هو الأبتر» خالياً عن الفائدة. الميزان في تفسير القرآن، سيد محمّد حسين طباطبائى، مؤسسة الأعلمى للمطبوعات، چاپ دوم 1394 ه.ق، ج 20، ص 370.
كوكب كَوْكَبَ الحديد: برق و توقّد، الكوكب: النجم، الزُّهرة، يقال: «يوم ذو كواكب» إذا وصف بالشدّة، كأنّه أظلم بما فيه من الشدائد حتى رُئِيَتْ كواكبُ السماء. كوكب، يعنى ستارهى درخشان. در روايت، مثل فاطمهى زهراء(عليهاالسلام) را در بين زنان جهان، مانند ستارهى درخشانى معرفى مىكند كه در ميان تمام زنان عالم مىدرخشند. فاطمهى زهرا عليهاالسلام ستارهى درخشنده قال أبوعبداللَّه (عليه السلام) : «في قول اللَّه تعالى «اللَّه نور السماوات والأرض مثل نوره كمشكوة»... فاطمة «كوكب» دُرّي بين نساء أهل الدنيا...، امام صادق (عليه السلام) دربارهى سخن خداوند « اللَّه نور السماوات والأرض مثل نوره كمشكوة» فرمودند: فاطمهى زهراء(عليهاالسلام) ستارهاى نورانى در بين زنان اهل دنياست.» (1) پی نوشت ها : 1- اصول كافى، ج 1، ص 195. منبع:www.yazahra.net ادامه دارد...
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1294]