واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
القاب حضرت فاطمه زهراء(س) (3) راكعه رَكَعَ- رَكْعاً و رُكُوعاً: إنحنى و طأطأ رأسه، و منه الركوع في الصلوة. زنى را كه اهل ركوع بر درگاه احديت باشد، راكعه گويند. فاطمهى زهرا عليهاالسلام ، در شب جمعه تا صبح در ركوع بود عن الحسن بن على بن أبيطالب(عليه السلام) قال: «رأيت أمي فاطمة (عليهاالسلام) قامت في محرابها ليلة جُمْعَتها فلم تزل «راكعة» ساجدة حتى إتّضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمؤمنين والمؤمنات و تسمّيهم و تكثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشىء. فقلت لها: يا اُمّاه لِمَ لاتدعين لنفسك كما تدعين لغيرك؟ فقالت: يا بُنىَّ! الجارّ ثم الدّار، امام حسن(عليه السلام) مىفرمايند: مادرم را در يك شب جمعه ديدم كه به نماز ايستاده، و پىدرپى در ركوع و سجود بود، تا صبح شد. شنيدم زنان و مردان با ايمان را، با نام مىخواند و از خداوند براى آنها دعاى خير مىنمود و براى خودش هيچ چيز از خداوند نمىخواست. از او سؤال كردم: چرا براى خودتان چيزى نمىطلبيد؟ فرمودند: پسرم! اوّل بايد همسايهها را دعا نمود و بعد خويشتن را.» (1) پی نوشت ها : 1- بحارالانوار، ج 43، ص 81، ر 3 از عللالشرايع.
رشيده رَشَدَ- رُشْداً و رَشاداً، رَشِدَ- رَشَداً: إهتدى و إستقام، الرشيد: ذوالرشد، الهادى، المهتدى،s الرشد: الإستقامة على طريق الحقّ. رشيدة: زنى را گويند كه هدايت الهى شامل حال او شده است و در مسير حق و حقيقت ثابتقدم مىباشد و در اين راه هدايتگر ديگران مىشود. در فقه و حقوق به زنى كه از نظر فكرى به مرحلهاى رسيده باشد كه بتواند امور خود را به تنهايى اداره كند، رشيده گويند. حنوط پيامبر اکرم و امام على و حضرت فاطمه عليهم السلام از بهشت آمده است عن موسى بن جعفر عن أبيه (عليه السلام) قال: قال علي بن أبيطالب(عليه السلام): «كان في الوصية أن يدفع إليّ الحنوط فدعاني رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) قبل وفاته بقليل، فقال: يا علي! و يا فاطمة! هذا حنوطي من الجنة، دفعه إليّ جبرئيل و هو يقرئكما السلام و يقول لكما: اقسماه و اعزلا (1) منه لي و لكما. قالت: لك ثلثه وليكن الناظر في الباقى علي بن أبيطالب(عليه السلام). فبكى رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) و ضمّها إليه و قال: موفقة «رشيدة» مهدية ملهمة. يا علي! قل في الباقى. قال: نصف ما بقي لها و نصف لمن ترى يا رسولاللَّه! قال: هو لك فإقبضه، امام كاظم(عليه السلام) از پدران خود نقل فرمودند كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند: در وصيت پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) آمده بود كه حنوط را به من بدهند، پس پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) كمى قبل از فوتشان مرا خواستند و فرمودند: اى على! و اى فاطمه! اين حنوط من است كه جبرئيل(عليه السلام) آن را از بهشت برايم آورده. جبرئيل (عليه السلام) بر شما درود فرستاد و گفت: شما بايد آن را تقسيم كنيد و براى من و خودتان برداريد. حضرت فاطمه (عليهاالسلام) گفتند: يك سوم آن براى شما باشد و دربارهى بقيه نيز على (عليه السلام) نظر بدهد. پيامبراکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) (از اين برخورد متعجب شدند و گريستند و زهرا (عليهاالسلام) را به سينهى خود چسباندند و فرمودند: تو يك زن موفقه و رشيده هستى كه از سوى خداوند مورد الهام واقع شده و از طرف او هدايت يافتهاى. بعد فرمودند: يا على! دربارهى باقى حنوط سخن بگو. اميرالمؤمنين (عليه السلام) عرضه داشتند: نصف باقى مانده، از آن زهراء(عليهاالسلام) باشد درباره بقيهى آن خودتان رأى دهيد. پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) به اميرالمؤمنين (عليهاالسلام) فرمودند: باقيماندهى آن هم براى خود شماست، آن را بگيريد.» پی نوشت ها : 1- عزل: يكسوى ساختن و جدا نمودن را گويند.
رضيه از نظر لغت در اسم راضيه توضيح داده شد. در صفت رضا، آن قدر رضاى حضرت زهراى مريضه (عليهاالسلام) مثالزدنى است كه براى اين صفت نيك ايشان، چندين لقب ذكر شده است. «راضيه» «مرضيه» و «رضيه». فاطمهى زهرا عليهاالسلام راضى در برابر همهى سختيها عن الصادق(عليه السلام) قال: «دخل رسولاللَّه(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) على فاطمة(عليهاالسلام) و عليها كساء من ثلة الابل و هى تطحن بيدها و ترضع ولدها فدمعت عينا رسولاللَّه(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) لما ابصرها فقال: يا بنتاه! تعجلى مرارة الدنيا بحلاوة الآخرة فقد أنزل اللَّه علي «و لسوف يعطيك ربك فترضى»، امام صادق(عليه السلام) فرمودند: رسول خدا(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) وارد منزل فاطمه (عليهاالسلام) شدند. فاطمهى زهرا (عليهاالسلام) در حالى كه لباس خشنى از پشم شتر در تن داشتند با يك دست آسيا مىكردند و با دست ديگر فرزندشان را در آغوش داشته و به او شير مىدادند. اشك در چشمان پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ظاهر شد، فرمودند: دخترم! تلخى دنيا را در برابر شيرينى آخرت تحمل كن، چرا كه خداوند بر من نازل كرده است كه آن قدر پروردگارت به تو مىبخشد، تا تو راضى شوى. «و لسوف يعطيك ربك فترضى.» (1) «السلام عليك أيّتها «الرضيّة» المرضية، درود بر تو! اى زنى كه به مقدرات الهى راضى هستى و خداوند نيز از تو راضى است!» (2) پی نوشت ها : 1- أبوعلي الفضل بن الحسن الطبرسي، مجمعالبيان، ج 10، ص 644. 2- بحارالانوار، ج 100، ص 199، ر 20 از الاقبال، ص 100.
ريحانه راحَ يَرُوحُ راحة الشىءَ: وجد رائحته و ريحاً الشىء: وَجَدَ ريحَهُ، الريح: الرائحة لما يدرك بحاسّة الشم، الشىء الطيّب، الريحان: كل نبات طيّب الرائحة: هر گياهى خوشبوى، الريحانة: طاقة الرَيحان. ريحانه در لغت، گياهى خوشبوى است، البته براى موجود لطيفى چون زن نيز استعمال مىگردد. پيامبر اکرم(صلى اللَّه عليه و آله و سلم) مكرر مىفرمودند:« فاطمه(عليهاالسلام) ريحانهى من است، كه هرگاه مشتاق بهشت مىشوم او را مىبويم.» پس زهراء(عليهاالسلام) گلى خوشبوى بودند كه بوى بهشت مىدادند. فاطمهى زهرا عليهاالسلام ريحانهى پيامبراكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم «... أنا زوج البتول، سيّدة نساءالعالمين، فاطمة التقية الزكية البَرَّة المهدية، حبيبة، حبيباللَّه و خير بناته و سلالته و «ريحانة» رسولاللَّه...، ... من شوهر بتول، سرور زنان عالم هستم. فاطمهاى كه اهل پاكدامنى است، نيكوكار است، از طرف خداوند هدايت شده است، دوستِ، دوست خداست، بهترين دختر و فرزند پيامبر خداست، ريحانهى پيامبر اكرم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) است....» (1) در موارد بسيارى اميرالمومنين(عليه السلام) براى معرفى خود، به جاى آن كه بگويد من على ابن ابيطالب هستم، خود را توسط حضرت فاطمه(عليهاالسلام) معرفى مىنمايند. در اينجا نيز خود را به وسيلهى فاطمهى زهراء (عليهاالسلام) به ديگران معرفى مىكنند و مىگويند: من همسر زهراى اطهرم. در جايى ديگر اميرالمومنين(عليه السلام) مردم را سوگند مىدهند و مىگويند: «من شما را به خدا سوگند مىدهم، آيا كسى غير از من در ميان شما هست كه زنش سرور زنان عالم باشد؟ مردم پاسخ دادند: نه.» (2) اميرالمؤمنين(عليه السلام) در احتجاجى به ابوبكر مىگويد: «من كسى هستم كه پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) من را برگزيد و دخترش را به من تزوج كرد و فرمودند: خداوند فاطمة (عليهاالسلام) را در آسمانها به عقد تو درآورد. ابابكر! تو را به خدا سوگند مىدهم! اين براى من است يا براى تو؟ ابوبكر جواب داد: براى شما است. (3) اهلبيت (عليهمالسلام) براى معرفى خود از طريق نام حضرت فاطمهى زهرا (عليهاالسلام) بهره مىجستند، همان طور كه امام حسين(عليه السلام) در روز عاشورا خود را فرزند فاطمهى زهرا (عليهاالسلام) معرفى كردند و فرمودند: و «فاطمة امي إبنة الطُّهر أحمد» (3) و همان گونه كه فرزندشان، امام سجاد (عليه السلام) را در كنار حرم امن الهى، براى هشام چنين معرفى مىكند: «هذا إبْنُ سَيِّدَةُ النِسَوانِ فاطِمَة.» (4) همهى ائمهى هدى(عليهمالسلام) از اين كه خود را منتسب به حضرت زهرا (عليهاالسلام) مىدانستند، افتخار مىكردند، لذا در هنگام معرفى، خود را فرزند فاطمهى مرضيه (عليهاالسلام) معرفى مىنمودند. پی نوشت ها : 1- بحارالانوار، ج 35، ص 45، را همچنين، ج 33، ص 283، ر 547 از بشارة المصطفى. 2- قال علي(عليه السلام):«نشدتكم بالله! هل فيكم أحد زوجته سيدة نساءالعالمين غيري؟ قالوا: لا.» فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 119 از لاحتجاج، ص 195. 3- قال على(عليه السلام) فى مناشدة طويلة مع أبيبكر: «فأنشدك بالله! أنا الذي إختارني رسولاللَّه (صلى اللَّه عليه و آله و سلم) و زوجني إبنته فاطمة (عليهاالسلام) و قال «الله زوجك إيّاها في السماء» أم أنت؟ قال: بل أنت.» فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 119 از الاحتجاج، ج 1، ص 171. 3- محمد صادق نجمى، سخنان حسين بن على(عليه السلام) ، ص 316، چاپ هفتم، دفتر انتشارات اسلامى. 4- سيدجعفرشهيدى، زندگانى على بن الحسين(عليه السلام) ، ص 121، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ سوم، 1367. منبع:www.yazahra.net ادامه دارد...
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 469]