تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ كس جز با اجراى حدود و احكام خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با ضايع كردن آن بدبخت نمى‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806794237




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سطح و سقف سياست خارجي در نظام ديني(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سطح و سقف سياست خارجي در نظام ديني(2)
سطح و سقف سياست خارجي در نظام ديني(2)   نويسنده:سيد حسين همايون مصباح   دامنه و چگونگي سياست خارجي در نظام ديني   تشخيص و تعيين سياست خارجي در نظام اسلامي نيازمند شناخت گونه ها و روش هاي متنوع سياست گذاري در مورد تعامل و داد و ستد با خارج مي باشد که به شرح زير هستند: 1) سياست خارجي کارگزار محور   اولويت ها،الزامات، چگونگي و دامنه ي تعامل و سياست گذاري با دنياي بيرون از نظام، يعني با کشورهاي منطقه و فرا منطقه اي به وسيله ي افراد و اشخاص و گروه هاي اثرگذار و دولت ها در نظام بين المللي به مثابه کارگزاران، معين و مشخص مي گردد. در اين فرايند کارگزاران با آگاهي، اختيار و اعمال اراده ي آزاد و مستقل از ساختارها و سياست هاي مسيطر و مسلط بر نظام بين المللي سيماي سياست خارجي خويش را ترسيم مي نمايند. برايند اين نوع سياست گذاري ممکن است با سياست حاکم برنظام بين المللي همسو بوده باشد و ممکن است در جهت مخالف و يا حتي معارض آن قرار گيرد. منتهي هم سويي نه به خاطر پذيرش قواعد و قوانين بازي و نظام مسلط بين اللملي بلکه با اعمال اراده ي آزاد برآمده از مصلحت انديشي سياسي براي نظام ملي مي باشد. همچنين اين نوع سياست گذاري خارجي ممکن است با روش راديکالي، تجديد نظر طلب و آرمان گرايانه پي گيري شده و ادامه يابد، چون اين سه نوع در مستقل عمل نمودن و ناخشنودي از قواعد، نهادها، سازمانها، ايدئولوژي ها و استراتژي هاي مسلط بين المللي مشترک هستند. 2) روش و سياست هاي راديکالي   اين روش بر مقابله تهاجمي با وضع موجود در نظام حاکم بين المللي استوار است. و در پي ايجاد تغييرات گسترده ي فوري، بنيادين، در بنيادها، سازمان ها، قواعد و هنجارهاي حمايت کننده ي نظم بين المللي حاکم بر مي آيد، زيرا آنها را ناعادلانه، بلکه ظالمانه مي داند و باور دارد که تغييرات بنيادين در نظم موجود و پذيرش هزينه هاي تغيير مي توان به نهادسازي و قاعده سازي جديد بين المللي دست يازيد (دهشيري، 1384، 59). سياست راديکال با زير سؤال بردن مباني فکري و ساختاري نظم موجود بين المللي خواستار تحول در نقش کنش گران نظام و قواعد و هنجارهاي حاکم بر روابط و مناسبات بين الملل است، و در پي مقابله ي تهاجمي با پيش برندگان نظم موجود، سياست جلب حمايت و همکاري با کنش گران غيردولتي، همچون جبنش هاي اجتماعي و مدني و سياسي را دنبال مي نمايد. افزون بر همه براي خويش رسالت و مسؤوليت جهان شمول و احياناً خدايي نيز قائل مي باشند. اين نوع سياست در مواردي راه بردهاي مقابله را با فرافکني، تغييرکانون منازعه و ستيز و کشاندن عرصه درگيري به خارج از مرزهاي جغرافيايي، واژگون سازي دولت هاي مخالف از طريق تحرک برخي از گروه هاي داخلي براي براندازي نظام داخلي، ديپلماسي قهرآميز و سياست تنش زايي به منظور فراهم آوري زمينه ي فعاليت هاي ستيزه جويانه و نيز جنگ ايدئولوژيکي و به چالش کشاندن قدرت بين المللي دنبال مي کند. 3) سياست خارجي تجديد نظر طلب   اين نوع سياست خارجي از بنيادها و نهادهاي موجود و به طور کلي از وضع و نظم موجود ناخشنود است. از اين رو خواهان تغيير در نهادها، قواعد و قوانين و سياست ها در عين حفظ بنيادهاي هنجاري موجود در نظام بين الملل است. تجديد نظر طلبي راه بردهاي مبتني بر مقابله ي انفعالي، دفاعي، فعال و کنش گر است. 4) استراتژي مقابله ي انفعالي   استراتژي مقابله ي انفعالي شامل سياست هاي خودداري از همکاري و مقابله ي غيرخشونت آميز با اعتراض مدني، اعلام نارضايتي در عين دوري نمودن از پرخاشگري براساس سياست اوبستروکسيونيست (Obstructionnist) سياست واکنشي به منظور اعتراض در برابر اتحاد ناعادلانه و نابرابر مطابق سياست «اتحاد طغيان» و مقابله ي تبليغاتي (جنگ هاي رواني بدون آن که به درگيري عملي تبديل گردد)مي گردد (دهشيري، 1384، 58). 5) استراتژي مقابله ي دفاعي   استراتژي مقابله ي دفاعي شامل راه بردهاي برساخته و برآمده از به کارگيري از ظرفيت ها و استعدادهاي ملي و دروني کشور، همچون نيروي انساني بيدار و فعال اراده ي ملي، اعتقادات، دين، فرهنگ، ابزار و وسايل دفاعي و بازدارنده، مهارت ها، دانش و تکنولوژي و سرمايه ي طبيعي مي شود که در سياست هاي بازدارنده ي همه جانبه نمودار مي گردد. استراتژي مقابله ي فعال به معناي راه برد مواجهه با يک قدرت از ره گذر اتحاد پويا با قدرت ديگر مي باشد. اين اتحاد ابتکار آميز و انعطاف پذير با اتکاء به عناصر بيروني قدرت سياسي و نيز با بهره گيري از قدرت ايدئولوژيکي، سبب مي گردد که يک کشور افزون بر مشارکت فعال در عرصه ي اتحاد و ائتلاف با يک قدرت اقدام کند و با فرصت آفريني و استفاده از برخي ظرفيت ها مانند نفت، بازار کار و يا سرمايه به مثابه سلاح سياسي و اقتصادي به منظور امتيازگيري و افزايش قدرت چانه زني بين المللي، منافع ملي امنيت و استقلال خويش را تأمين نمايد. 6) سياست خارجي ساختارگرا   سياست گذاري خارجي و چگونگي تعامل با محيط بيروني و پيراموني در چارچوب و برپايه ي نهادها و سازمانها، خواست ها، قواعد و قوانين و نظم حاکم و مسيطر بين المللي، که عمدتاً از سوي اندکي از صاحبان قدرت در نظام بين المللي تعيين مي گردد. در اين نوع سياست گذاري آرمان ها و خواست ها و نيازهاي کشور يا ملتي در ترسيم اولويت سياست خارجي آن سهم و نقش تعيين کننده نداشته و کشورها ناگزيرند اعمال و رفتار ملي و بين المللي خود را در هم سويي با نظام حاکم بين المللي تعريف و دنبال نمايند. از اين رو ساخت ها فراتر از اراده ي دولت ها و ملت ها عمل مي نمايند. در ساختار تک قطبي نظام بين المللي سياست گذاري کشورها براساس چنين ساخت و در جهت خواست همان قطب ترسيم مي گردد. در ساختار دو قطبي نظم بين المللي، غالباً سياست خارجي به تبعيت از گرايشها و خواست هاي دو قطب قدرت تدوين و تنظيم مي گردد. در ساختار هرمي و پلکاني نظام بين المللي هرچند دامنه ي گزينش ها و اولويت هاي دولت ها متنوع و گسترده تر مي گردد، و ليکن رابطه ي تبعيت از ساختارها همچنان پرنفوذ و عمل گر مي باشد. به طوري که به هر اندازه به هرم و مرکز قدرت نزديک تر گردد تعامل و رابطه ي تبيعت همراه با گونه اي همکاري و شراکت نمودار مي گردد و تبعيت هيچ گاه از بين نمي رود و هر قدر که از مرکز دور و پرفاصله بود رابطه تبيعت به تنهايي بازتاب دارد. در اين ساختار کشورها به «مرکز»، «پيراموني» و «حاشيه يا نيمه پيراموني» تقسيم مي شوند. سياست خارجي کشورهاي پيراموني از فرمول «تبعيت همکاري و مشارکت» پيروي نموده و سياست گذاري خارجي دولت ها و کشورهاي حاشيه و نيمه پيراموني از فرمول «تبعيت- تبعيت» بايد دنباله روي داشته باشند. 7) استراتژي و سياست گذاري خارجي محافظه کارانه   از نمونه هاي سياست گذاري ساختارگرا اين نوع سياست گذاري خارجي مي باشد. سياست خارجي محافظه کار بر پذيرش و حفظ وضع موجود، تبعيت و پيروي از قواعد و نهادهاي مسلط و سامان دهنده يروابط بين الملل و مناسبات موجود قدرت، پرهيز از روياروي و آسيب رساندن به نظم، امنيت و سلسله مراتب توزيع قدرت بين الملل بنا شده، برتري قدرت هاي بزرگ و ثبات مبتني بر سيطره (Hegemonic stability)، قبول رژيم هاي بين المللي تحميلي و کاهش استقلال عمل نسبي کشورهاي در حال توسعه و به طور کلي بر راه برد انفعالي در قبال قدرت هاي بزرگ تأکيد مي ورزند. سياست تمکين همراهي انقياد آميزبا قدرت هاي هژمون و يا تبعيت- همکاري با قدرت قوي و مسيطر، اتحاد ترجيحي و مرجح (Perferential alliance) توأم با تطبيق با واقعيات موجود در نظام بين المللي براي شکل دهي موازنه ي قوا (دهشيري، 1384، 54)، از شمار استراتژي هاي محافظه کارانه در روابط خارجي مي باشند. 8) سياست خارجي واقع نگر   اين سياست گذاري براساس روابط واقعي و عملي قدرت آن در نظام ارتباطات بين المللي بنا نهاده شده است و فرمول و منطق حاکم بر آن محاسبه «سود و زيان»، «هزينه و درآمد» مي باشد. يعني هر نوع اقدام، برنامه و روابط خارجي که کم ترين هزينه و تهديد و بيشترين فرصت،سود و منفعت را براي کشور ويا (حداقل براي رژيم حاکم داخلي) در حوزه هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي داشته باشد و از ره گذر آن منافع ملي (داخلي)، ثروت ملي، توانايي ملي، عزت ملي، همبستگي ملي، هويت واصالت ملي تأمين گردد، مطلوب و شايسته عملياتي شدن و حمايت مي باشد. در اين نوع سياست خارجي، ارزشها، اصول اخلاق و... گرچه کاملاً ناديده گرفته نمي شوند و ليکن نقش تعيين کننده ندارند و در مواردي ممکن است به مثابه ابزار نيز به کار گرفته شوند. برخي تصوير افراطي تر از سياست خارجي واقع نگر ارائه داده اند، طوري که در سايه ي آن بهره گيري از هر وسيله اي، حتي غيراخلاقي و غيرشرعي جهت دست يابي به اهداف، جايز دانسته مي شود. 9) سياست خارجي آرمان گرا   معمولاً دو تصوير از آرمان وجود دارد؛ يکي آرمان به معناي امري و خيالي و وهمي و اموري که وجود خارجي و عيني نداشته و نخواهند داشت، اما مردم در آنها باور داشته و دل در گرو آن دارند، دوم اين که برخي خواست ها، توقعات، ارزشها، اصول و باورهايي که قابليت عملياتي شدن شان بسيار ضعيف و ناچيز مي باشد، گرچه آنها کاملاً مي توانند معقول و منطقي باشند. سياست خارجي آرمان گرا به تصوير دوم نزديک است. اين سياست مبتني است بر اين که ارزش هاي انساني، آموزه هاي اخلاقي، اصول و اعتقادي، هنجارهاي بين المللي و حقوق بهترين و انساني ترين مناسبات و روابط بين الملل را مي سازند و نتايجي همچون صلح، همکاري و تفاهم بين المللي را جايگزين ستيز و رقابت منفي و اعمال اراده و خواست صاحبان قدرت بر همه مي نمايد. نکته اي که يادکردش لازم مي نمايد اين است که تقسيم سياست خارجي به کارگزار محور و ساختار گرا باز نمود. اقسام سياست خارجي از حيث شکل و عامل است، و تقسيم آن به واقع بين و آرمان گرا بيان اقسام آن از حيث محتوا و مضمون مي باشد. 10) سياست خارجي کارگزار محور ساختار نگر   اين نوع سياست گذاري خارجي برساخته و مستلزم چند نکته است: 1) کارگزاران به معناي پيش گفته را عامل تعيين کننده در ترسيم سياست خارجي مي دانند. 2) کارگزاران با اعمال اراده ي آزاد، آگاهي و اختيار به باز انديشي و تعامل با نظام بين المللي، قواعد، قوانين، ارزشها و اصول حاکم برآن پرداخته و با توجه به اولويت ها و مصالح داخلي و ارزشي وانساني به برگيري و همياري و يا واگذاري و احياناً مقابله مثبت (ارائه ي جايگزين و مشارکت فعال در نظام بين المللي) مي پردازد. روش و سياست اصلاح طلبانه نمونه و نتيجه چنين سياست گذاري خارجي مي باشد. چون بر حرکت تدريجي و گام به گام به منظور فراهم آوردن بسترهاي مناسب جهت اصلاح سياست ها در درون سيستم، در عين پذيرش نهادها و بنيادها و هنجارهاي موجود و نيز حرکت در قالب قواعد بازي موجود، يعني حرکت هوشمندانه و هدفمند از درون قواعد و هنجارهاي موجود براي بديل سازي و اجماع سازي با ابزارها و سازوکارهاي ديپلماتيک اجماع ساز و اقناعي، ارائه ي تصوير از کشور به عنوان عضوي از بدنه ي جهاني، بازسازي قدرت نظام و ملت در عرصه ي منطقه اي و بين المللي. در اين جهت گيري نه ادغام و انطباق کامل و بي قيد و شرط مورد نظر است و نه تعارض و تقابل مطلق جهت تغيير ايستار و نظم موجود به صورت آني و همه جانبه، بلکه يک کشور تلاش مي کند عليرغم ناخرسندي از وضع موجود در چارچوب نظم بين المللي به تعامل با ديگر دول و ملل دنيا مبادرت نمايد تا آهسته، به تدريج و پيوسته آن را در جهت نظم مطلوب خود تعديل و اصلاح نمايد. منبع:نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77. ادامه دارد...  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن