واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيات الاحکام نويسنده:سيد مرتضي مرتضوي مقدم آيات 172 الي 173سوره بقره طيبات و خبائث تفسير در مقايسه غذاهايي که اسلام از آنها به عنوان غذاي پاک و حلال نام برده با غذاهايي که حرام است،تفاوت ها از جنبه هاي مختلف آشکار مي گردد.اين تحريم ها همانند سايراحکام الهي داراي فلسفه اي است که براي هر يک دراحاديث مفصلا ذکر شده است که بعضي از آنها را دانشمندان امروزي به آن رسيده اند. يکي ازتفاوت ها،تفاوت در مسئله بهداشت است .به عنوان مثال چرا دراين آيات از خون به عنوان غذاي حرام نام برده است؟بررسي علت بهداشتي آن آشکار مي کند که خون کانون حملات انواع ميکروب ها است و گلبول هاي سفيد خون نيز از بين مي رود.علاوه براين استفاده از خون،پيامدهاي سوء اخلاقي و اجتماعي دارد؛مانند اينکه درحديث داريم :آنهايي که خون مي خورند آنچنان قساوت قلب مي گيرند که حتي ممکن است دست به قتل پدر و مادر خود بزنند. در مورد مردار نيز ازامام صادق (ع)نقل شده است :"کسي مردار را نمي خورد مگر اينکه بدن او ضعيف مي شود و نسل او را قطع مي کند و کسي که به اين کار ادامه دهد با سکته يا مرگ ناگهاني از دنيا مي رود."همچنين مردار مرکز تجمع ميکروبها است لذا اسلام مردار را نجس اعلام کرده است. اما خوک،اين حيوان در امورجنسي خود کاملاً لاابالي است و ازانواع کثافات تغذيه مي کند .همچنين خوک داراي ميکروب خطرناکي به نام تريشين است که در ماه 15 هزار تخمريزي مي کند که سبب بروز امراض بسياري در انسان مي گردد. شايد گفته شود که با پختن گوشت هر حيواني ،ميکروبهاي آن از بين مي رود.اما در جواب بايد گفت آنچه درجاي خود ثابت شده اين است که گوشت هرحيوان عامل انتقال دهنده صفات و خلق و خوي آن حيوان است و گفته شد که خوک يک حيوان لاابالي و بي بند باردرمسائل جنسي و ناموسي است.و شايد يکي از علل بي بند و باري درغرب ،تغذيه از گوشت خوک باشد. در قسمتي از کشور روسيه استفاده از گوشت خوک ،ممنوع شده است،نکته ديگر اينکه دراناجيل ،از گنهگاران با اسم "خوک "نام برده شده. سوال :يکي از چيزهايي که دراين آيه تحريم شده است،حيواني است که با نام خدا ذبح نشده است.آيا با بردن نام خدا،گوشت از نظربهداشتي مشکلي نخواهد داشت و به عبارت ديگرآيا ياد خداوند ازنظربهداشتي بر روي گوشت تأثيرگذارخواهد بود يا نه؟ جواب:اين مسئله را نمي توان کاملاً رد کرد اما آنچه درذکرنام خدا هنگام ذبح مهم است اثرمعنوي آن است که عدم ياد خداوند در هنگام ذبح،يادآور سنتهاي شرک و بت پرستي است. در نهايت اينکه،اين دو آيه درابتدا در خطاب به کساني که بعضي از غذاهاي حلال را بر خود حرام کرده اند،به آنها انتقاد مي کند.آنها در عوض تحريم بعضي از غذاهاي حلال در مواقع اضطرار از مردار و گوشت خوک استفاده مي کردند که قرآن مي فرمايد،اينها حرام هستند نه آنها. قسمت ديگر آيه اختصاص به زمان اضطرار دارد.قرآن مي فرمايد در صورتي که براي نجات جان خويش راهي جز استفاده از محرمات نداشته باشيد به دو شرط مي توانيد از آنها تغذيه کنيد:1-متجاوزنباشيد(به اين معنا که بيش از حد لازم استفاده نکنيد)2-باغي يا طالب نباشيد (به اين معنا که خواهان لذت بردن از آنها نباشيد). لغات: 1-باغ :دراصل :باغي"بوده و به معناي طلب يا ستم است.درتفسيراين کلمه دو نظرمطرح است:1-منظور ستم است و معناي آيه مي شود کساني که اضطرار آنها به جهت ستم و ظلم بوده مانند که اينکه سفر آنها حرام باشد،در عين حالي که به حکم عقل بايد ازآن گوشت استفاده کنند ولي حکم تکليفي آن که حرمت است ازآنها رفع نمي شود و گنهکارشناخته مي شوند.مانند نماز.2-به معناي طلب است و معناي آيه مي شود که تغذيه ازمحرمات درزمان اضطرارنبايد به جهت لذت بردن از آنها باشد. 2-عاد:دراصل "عادي" بوده و به معناي تجاوز ازحد است. 3-غيرباغ و لاعاد اين کلمات از نظر ادبيات عرب و نحو،نقش حال دارند. 4-اشکروا :از ماده شکر"و به معناي اقرار و اعتراف به نعمتها ،و سپاس از ارزاني دارنده نعمت که دو گونه است :الف-اعتراف به نعمتها هنگام برخورد با آنها با بياد آوردن آنها؛ ب-فرمانبرداري از ارزاني دارنده نعمت به تناسب شکوه و عظمت.و بهاي نعمتي که ارزاني داشته و پرستش خدا. 5-اهل:ازماده "هل" و به معناي بردن نام خدا به هنگام ذبح حيوانات است. مسائل فقهي: 1-آيا به حکم اين آيه،تزريق خون نيز حرام است؟ جواب:تزريق خون حرام نيست و خوردن حساب نمي شود .لذا خريد و فروش آن به اين منظور نيز اشکال ندارد.همچنين دليل بر حرمت استفاده هاي عقلاني ديگر وجود ندارد. 2-حيوانات درنده عموما و همچنين فيل و خرگوش گوشت آنها حرام است. 3-ازحيوان زنده اگرقسمتي جدا شود،خوردن آن قسمت جدا شده،حرام است. 4-درپاکي گوشت يک حيوان3 عامل دخيل است:1-گوشت آن حيوان حلال باشد2-آن حيوان ذبح شرعي شده باشد 3-به نيت و با نام خدا ذبح شود.هريک ازاين شرايط اگر وجود نداشته باشد،خوردن گوشت آن حيوان حلال نيست. 5-برخي از فقهاي شيعه و سني ،به استناد اين آيه،خريد و فروش اعضاي بدن مردگان جايز نمي دانند،زيرا اين اعضا ميته و مردار هستند. نکات تفسيري: 1-"انما" دراين آيه براي حصر واقعي نيست.يعني به اين معنا نيست که محرمات ،همين چند مورد باشد بلکه اين حصرنسبي و اضافي است به اين معنا که درقبال آن تحريمي که بعضي افراد داشتند،خداوند اين تحريمات را ذکر مي کند،يا به عبارت ديگر،در بين آن حرام ها و حلال هاي آنها،خداوند اينها را حرام کرده و لا غير. 2-مقايسه اين آيات که با عباراتي همچون "يا ايها الذين امنوا "و"رزقناهم"آمده با ديگر آيات که با عباراتي همچون "يا ايها الناس"،"مما في الارض"،"رزقتم"است،شايد دليل بررأفت و مهرباني خداوند نسبت به مومنين است. نکات مفيد: 1-تحريم ها،تنها به دست خداست نه ديگران/«انما حرم عليکم» 2-پس اضطراري حکم را تغيير مي دهد که به انسان تحميل شده باشد،نه آنکه انسان خود را مضطرکند.کلمه«اضطر»مجهول آمده است،نه معلوم.«فمن اضطر». منبع:نشريه راه قرآن ،شماره 24.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 699]