واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رسم شيدايي نويسنده: فرامرز سهرابي السلام عليک يا عين الحيوه(1) سلام برچشمه حيات بخش آفرينش براساس هدف وغايتي رقم خورده است؛ دردل هستي شوري زده اندوبرسر آن شيدايي ريخته اند وتمامي کائنات را از عشق ومحبت آفريدگار سرمست کرده اند؛«وبعثهم في سبيل محبته»(2) خداوند آنان را در مسير محبت خود برانگيخت. او عشق را آفريد واين گونه بود که پديده ها را در بند عشق اسير نمود. آسمان هاي هفت گانه وزمين وهرکس درآنهاست، او را تسبيح مي گويند. هيچ موجودي نيست مگر اين که به ستايش او تسبيح مي گويد، ولي شما تسبيحشان را نمي فهميد. به راستي که او بردبار وآمرزنده است! (تسبح له السماوات السبع والارض ومن فيهن وان من شيء الا يسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبيحهم انه کان حليما غفورا)(3) بند بند گيتي را با شور وشيدايي آذين بسته اند؛ ترنم نجواي مستان هوش ز سر مي برد وتمامي موجودات پهنه هستي درسجاده عشق مدهوشند. آنان که درهواي دوست بي قرارند؛ نشاني به همراه دارند که حکايت از عشق ودوستي ايشان مي کند. باهمين ميزان مرز لاف زدن وگزافه گويي از عشق ودوستي جدا مي شود؛ «من احبکم فقد احب الله.»(4) راه عشق از کوي پاکان هستي مي گذرد وآفريدگار عشق باده ي سرشار را به دست برگزيدگان خويش سپرده است وآنان که مي خواهند لب تفتيده ي جان خويش را با جام دوست آشنا کنند، بايد به اين آستان پا نهند؛«من اتيکم نجي ومن لم ياتکم هلک»(5) واز بيراهه ها به راه وبه تنها راه درآيند تا ازهلاکت وبدبختي رهايي يابند؛ «السلام عليک يا سبيل الله الذي من سلک غيره هلک»(6) واين خواسته آفريدگارعشق است و راست گويان عشق را گريزي از آن نيست. ما را نيز با لاف زنان کاري نباشد! هر که محبوب را خواهد از شما بياغازد و وصف يکتايي ويگانگي نگار خويش را از شما پذيرا شود تا گرفتار تلبيس وتدليس ابليس نگردد وآخر اين که آنان که آهنگ کوي او را درسردارند، تنها به شمارو مي کنند؛ « من ارادالله بدء بکم ومن وحده قبل عنکم ومن قصده توجه بکم.»(7) اين همه از خوان کرم آفريدگارعشق به شمار مي رود. اوست که جان ما را با معرفت خويش آشنا مي سازد؛ «اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف رسولک.»(8) پس اوست که آغاز مي کند ومتاع «معرفت» ،«صنع» اوست.(9) اين گونه ما را با زيبا وزيبايي و زيبا خواهي آشنا مي سازد واين اوست که رسول وحجت خود را معرفي مي کند ومي شناساند. «اللهم عرفني رسولک فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني.»(10) بدين سان خود و راه خود را به ما مي نماياند. خدا آغازگر است ودين را با با رسول مي آغازد وباوصي او ادامه مي دهد. اين گونه هدف وراه رسيدن به هدف را خود او به نمايش مي گذارد. از همين رومي فرمايد: (قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله)؛(11) «اي پيامبربه مردم بگو اگر مرا دوست داريد وبه خداوند عشق مي ورزيد، پس بايد از من تبعيت کنيد تا خدا شما را دوست بدارد.» ودرکافي از امام صادق (ع) روايتي آمده که فرمود: «هرکس ميل دارد خدا او را دوست بدارد، بايد به طاعت خدا عمل کند وما را پيروي نمايد. مگر او نشنيده قول خداي عزوجل به پيامبرش را که فرمود: (قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله و). ..تا آخر حديث.»(12) اوج وقله ي عشق ومحبت آن است که محبوب او باشيم. گويي که درآن وقت يک پارچه؛ عشق خالص گشته ايم. به اين قامت بلند وقتي مي توان دست يافت که به منزلت تبعيت از پاکان هستي راه يابيم وبه آستان يوسف زهرا(عج) نايل گرديم وبامعرفت آن سفرکرده از سرچشمه ي حيات طرفي بنديم ومرده متحرک وار زندگي نکنيم که «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه؛ (13) هرکس عمر خويش را بدون معرفت امام زمان خويش سپري کند به مرگ جاهليت مرده است.» مرگ جاهليت، مرگ به کفر است وکافر هم مرداري بيش نيست. رمز حيات وهويت انسان ورسم عشق ورزي به آفريدگار عشق وپاکان هستي همين است. واين است دردانه غزل ما که: کن معي ولاتفارقني(14) صلني بک ولاتقطعني(15) اي مولاي من: همراهم باش واز من جدا مشو مرابه خودت پيوند ده وجدا مکن چرا که تو چشمه ي حياتي وبي تو ما. .. پي نوشت ها: 1- مفاتيح الجنان، زيارت امام زمان عليه السلام در روز جمعه. 2-صحيفه سجاديه، دعاي اول. 3-سوره اسراء، آيه 44. 4-مفاتيح الجنان، زيارت جامعه کبيره 5-همان 6-مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الامر 7-مفاتيح الجنان، زيارت جامعه کبيره. 8-اصول کافي، ج1، ص 337، باب في الغيبه، ح 5 9-عن محمد بن حکيم قال: «قلت لابي عبدالله عليه السلام المعرفه من صنع من هي؟ قال: من صنع الله، ليس للعباد فيها صنع» محمد بن حکيم مي گويد، به امام صادق عليه السلام عرض کردم: معرفت ساخت کيست؟ فرمود: ساخت خداست، براي بندگان درساخت آن بهره اي نيست. (همان، ص 163، باب، بيان والتعريف ولزوم الحجه ح2) 10-مفاتيح الجنان، دعا درغيبت امام زمان. 11-سوره آل عمران، آيه 31 12-اصول کافي؛ ج 8، ص 13، ح1 13-شيخ صدوق، کمال الدين وتمام النعمه، ص 409، باب 38. 14-زيارت حضرت بقيه الله ارواحنا فداء که در مشکلات وسختي ها خوانده مي شود. سيدمرتضي مجتهدي، صحيفه مهديه، ص 582 15-زيارت آل ياسين، المزار الکبير،567؛ بحار الانوار، ج 94، ص 36؛ مصباح الزائر، ص 430 (به نقل از: صحيفه مهديه، ص 577). منبع:فصلنامه مشرق موعود(1 /ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]