تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر كس با آبى غسل كند كه پيش‏تر در آن غسل شده است و به جذام مبتلا شود، كسى را جز خو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798611710




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بنياد اخلاق ازنگاه قرآن (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بنياد اخلاق ازنگاه قرآن (2
بنياد اخلاق ازنگاه قرآن (2)   نويسنده:جعفرشاه نظري   بنياد اخلاق در قرآن   چنان که در آرا و نظرهاي گوناگون در مورد اخلاق گذشت ،دو مسئله همواره در دانش اخلاق مطرح بوده و هست :يکي اينکه زندگي خوب چيست و ايده آل زندگي چه بايد باشد و ديگر اينکه آدمي براي رسيدن به اين هدف ، چگونه بايد رفتار کند ؟ هر يک از نظام هاي اخلاقي و فلسفه هاي موجود به اين پرسش ها پاسخ داده اند که به برخي آنها اشاره شد . از اين نکته نبايد غفلت کرد که هريک ازنظام هاي اخلاقي ياد شده ، تنها به يک جهت زندگي يا يک نوع از اخلاق و رفتارانسان ،بيشترتوجه کرده اند ؛ بعضي در تعيين ملاک ارزشي اخلاق،معرفت صحيح و علم را و بعضي حد اعتدال را معياردانسته ،گروهي لذت را هدف در اخلاق و جمعي نفع بيشترين و بعضي عدالت و نيل به کمال و بعضي تکليف را مبناي ارزش گذاري دانسته اند . اهميت اخلاق درقرآن به تبيين و تفصيل نيازي ندارد ،چرا که تعاليم اخلاقي قرآن از مهمترين و مشهورترين مسائل قرآني است ؛ مخاطب قرآن انسان است و اخلاق ، پايه و اساس شخصيت انسان را شکل مي دهد . بحث اخلاق ،بحث درباره ي ارزش هاي انساني است :«چگونه زيستن » و «چگونه رفتار کردن »؛اما آنچه دراين تحقيق مهم دانسته شد ،تبيين ميزان ، ملاک و معيار در ارزش فعل اخلاقي از نگاه قرآن است . پيش ازارائه و بين نظرقرآن ،اشاره به اصول زيرضروري است . اصل يکم وجود شناسي :   هر نظام اخلاقي پيش ازهرچيز ،برجهان شناختي و اصل تفسيراز هستي استوار است ؛ از اين رو نگاه قرآن به هستي ، به عنوان اصلي در تبيين بنياد اخلاق ، امري بسيار ضروري است . رويکرد قرآن در جهان شناختي به دليل اينکه همه ي انسان ها مخاطب آن هستند ، از مراتبي تشکيکي برخوردار است ، از اين رو قرآن پس ازاثبات اصل توحيد ، ارتباط موجودات با حقيقت هستي را گاه به نحو اضافه ي قيومي ،زماني اضافه نوري ، گاه اضافه علي ، و ... معرفي مي کند ؛اما در نگاه کلي ، جهان شناختي قرآن به توحيد منتهي مي گردد ، از اين رو بالاترين نظر هستي شناختي قرآن اين است که جهان را آينه ي حق و حقيقت هستي مي شناسد ؛ يعني جهان هستي ، تصويري از او ، نمايانگر او و شاهد بر اوست . در چنين شناختي از هستي که بر رابطه ي ظهوري ميان خدا و جهان دلالت دارد ، هر نوع ثنويت از جهان حذف مي شود و مغايريت در بينونت وصفي معنا مي گردد :«الله نور السموات و الارض » (1) ؛ «فاينما تولوا فثم وجه الله » (2) آيت بودن جهان، وصف عارض يا لازم اشيا نيست ،بلکه آيت بودن ، عين ذات يا تمام ذات آنهاست ،ازاين رو موجودات ،تعينات هستي نيستند ،بلکه نشان هاي هستي اند .قرآن وجود آينه را هويت ذات موجودات معرفي مي کند و مي فرمايد : «کل شيء هالک الا وجهه » (3) همراهي واژه ي هالک که به معناي فناي ذاتي است ، با واژه ي شيء که بر دارندگان وجود اطلاق مي شود ،نشان مي دهد که غير خدا ، ذاتاً معدم است و تنها نمود اوست ؛يعني هالک سلب وجود مي کند ؛نه سلب ظهور ، پس جهان درذات خود فاني است و در پرتو وجه الهي ،باقي و پايدار:«کل من عليها فان و يبقي وجه ربک ذوالجلال و الاکرام » (4)؛»ليس کمثله شيء » (5) ؛ « لم يلد و لم يولد » (6) «هو الله الذي لا اله الا هو » (7)؛(فاينما تولوا فثم وجه الله » (8) درجهان شناختي قرآن ، هر گونه ثنويت گرايي مردود ، و تنها وحدت گرايي مقبول است ،ازاين رو خداشناسي ، نه فقط پايه ي دين است ،بلکه اساس شناخت انسانيت است ، زيرا ازنظرقرآن ،انسانيت بر اصل توحيد بنا شده است. دل گفت مرا علم لدني هوس است تعليم کن اگر تو را دسترس است گفتم که الف ، گفت دگر ، گفتم هيچ درخانه اگر کس است ، يک حرف بس است هستي حقيقي است که در قرآن ، به غيب و شهود تفسير مي شود ؛يعني ساحت پنهان و ساحت آشکار ، مقصود ازغيب ،چيزي است که از حوزه ي ادراک و آگاهي حسي خارج باشد ، بر خلاف شهادت که ازنظر حسي قابل درک است . بر اساس اين آموزه ، واقعياتي هستند که حواس آدمي توانايي ادراک آنها را ندارند؛ ذات اقدس الهي ، فرشتگان ، عالم تعينات اسما وصفات ، حقيقت وحي ، نمونه هايي از عالم غيب اند ، پس هستي در عالم طبيعت محدود نمي شود ، بلکه عالم محسوس و جهان طبيعت ، ظهوري از غيب است . قرآن در تاکيد بر وجود عالم غيب ، به هر دو سوگند ياد مي کند : « فلا اقسم بما تبصرون * و ما لا تبصرون » (9) ؛پس نه چنان است که مي پنداريد ،سوگند ياد مي کنم به آنچه مي بينيد و آنچه نمي بينيد . درقرآن ،نزول به نحو تجلي شناخته شده است ،ازاين رو مبدا نزول ، بر مراتب وجود محيط است و درتمام عوالم حضور دارد ، پس او را نمي توان در يک مجموعه ي هم عرض شمارش کرد :«و هو معکم اينما کنتم » (10)   اصل دوم : انسان شناسي   از آنجا که تجلي به وجود و شخص مربوط است ،همه ي اشيا درآيت بودن براي او يگانه اند ؛يعني هريک که مظهرخداي يگانه است ،خود نيزيک است ،به همين دليل گفته اند ، تجليات مکررنيستند ،بلکه معتقدند ، از اين رو آينه هاي ظهورحق ،کاستي ها و تفاوت هايي نسبت به يکديگر دارند ؛ هم به دليل محدوديت در مظهر بودن و اينکه نمي توانند تمام وجه حق را نشان دهند :« انزل من السماء فسالت اوديه بقدرها » (11) و هم به دليل ظرف وجود و محدود بودن در اصل وجود .دراين ميان ،انسان از شاخص هاي برتري برخوردار است که توان مظهريت تام او را دارد و مي تواند آينه ي تمام نماي حق باشد ،ازاين رو قرآن ، وصف جانشين مظهر و خليفه ي الهي را تنها به انسان اختصاص داده و کرامت ، امانت (12) و ولايت الهي را تنها در او متجلي مي داند . البته اين شاخص ها ، با توجه به توانايي و شانيت وجود حقيقي و گوهر روحي انسان به فعليت مي رسد .به همين دليل انسان در قرآن از طرفي ستايش بسيار و از طرفي نکوهش شده است ،زيرا آن ستايش و نکوهش به فعليت امتيازات و عدم فعليت آنها در انسان مربوط است ،پس سر عظمت انسان در قياس با ديگر موجودات ، به ساختار تکويني او مربوط است که فعل جامع خداست ؛ اما شرافت و با ارزش بودن او ، به فعليت يافتن اخلاق الهي در اوست . بر همين اساس ، قرآن غايت انسان را فعليت يافتن اوصاف کمالي الهي در او مي داند و خدا را هدف او مي شمرد: « الا الي الله تصير الامور » (13) ؛«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون » (14) در نتيجه شناخت موقعيت انسان در هستي ، اصلي مبنايي در بنيادهاي اخلاقي است و اين اصل را نمي توان از اصل نخست جدا دانست . اصل سوم : اخلاق در دين   نظام اخلاقي قرآن ،ازنظام ديني جدا نيست ؛ يعني مفاهيم اخلاقي درقرآن ،تابع مفاهيم ديني است . از نظر قرآن ، اخلاق در درون دين نهفته است ، از اين رو تقابل اصلي در ارزش ميان رفتارها را نبايد ،ميان واژه هاي خوب و بد يا خير و شر جستجو کرد ، بلکه تقابل در مفاهيم اخلاقي زماني معنا دارد که از متن واژه هاي دين ،يعني ايمان و کفر استنتاج شود ، پس خوب و بد ، بي توجه به ايمان و کفر بي معناست ؛ از اين رو تفکيک مفاهيم اخلاقي از واژه هاي اصلي در دين امکان ناپذيراست ؛ واژه ي کفر در قرآن ، يک واژه اصيل توصيفي ، با محتوايي کاملاً غيبي و واقعي است . با اين همه روشن است که هاله اي ارزشي اين واژه را در ميان گرفته که آن را از محدوده ي توصيفي و الطاف الهي ، بنياد معنا بخشي مفاهيم اخلاقي را شکل مي دهد . (15) توضيح اينکه در بافت غير ديني عصر جاهليت ،«تواضع » و « تسليم » ، صفاتي موهن و نکوهيده و نشانه ي زبوني و منش پست بود و در مقابل « تکبر » و « گردنکشي » نشانه ي شرافت و بزرگي به شمار مي آمد . با ظهور اسلام اين معيار در ارزش مفاهيم اخلاقي به کلي دگرگون شد و در بافت و اوضاع ديني و احوال توحيدي اسلام ، « تواضع » در برابرخدا و « تسليم » کامل و محض در پيشگاه او ،برترين فضيلت ها به حساب مي آمد و « تکبر » ، عصيان و « گردنکشي » ، نشانه ي بي ديني و از مفاهيم بد و بي ارزش در اخلاق شناخته شد . اين تغيير در ارزش ،گواه اين است که مفاهيم اخلاقي در قرآن ، برپايه ي مفاهيم اصيل ديني ،ارزش يا ضد ارزش شمرده مي شود ،ازاين رو تفکيک ميان مفاهيم اخلاقي و مفاهيم اصيل دين ، از نظر قرآن ناصواب است و نمي توانيم خوب و بد ، و خير و شر را جدا از مفاهيم اصيل ديني معنا کنيم ، زيرا معنا و مفهوم در واژه هاي اخلاقي بر خواسته ازلايه ي زيرين مفاهيم اصيل در دين است . پي نوشتها :   1 ـ رعد / 16. 2 ـ بقره / 115 . 3 ـ قصص / 88 . 4 ـ رحمن / 26 و 27 . 5 ـ شوري / 11 . 6 ـ توحيد / 4 . 7 ـ حشر / 23 ـ 22 . 8 ـ بقره / 115 . 9 ـ حاقه / 38 و 39 . 10 ـ حديد / 4 . 11 ـ رعد / 17 . 12 ـ احزاب / 72 . 13 ـ شوري / 53 . 14 ـ ذاريات / 56 . 15 ـ 3 / ص 44 .   منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 8 /ن  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن