واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کدامیک از ادیان بر حق است؟پلورالیزم دینی(3)پیشتر اشاره شد که پلورالیزم یا کثرتگرایی، انواع مختلفی دارد. کثرتگرایی فرهنگی، سیاسی، فلسفی، معرفتی و ... . یکی از انواع کثرتگرایی، کثرتگرایی در باب ادیان است. فرضیه کثرتگرایی دینی برآمده از مبانی معرفت شناختی کثرتانگارانه طرح شده است و فیلسوفان دین در این زمینه وامدار معرفت شناسان هستند. تمایز میان نومن و فنومن کانتی نیز در این زمینه نقشی کلیدی ایفا میکند که توضیح آن از حوصله این نوشته کوتاه خارج است.
کثرتانگاری دینی خود انواع گوناگونی دارد. گاهی در کثرتگرایی دینی بحث از حقانیت همه ادیان در عرض هم است و گاهی سخن از نجات و یا عقاب اخروی است.. برخی به کثرتانگاری در باب صدق ادیان معتقدند و برخی دیگر به کثرتانگاری در باب نجات متدینین ادیان مختلف اعتقاد دارند. کثرت انگاری در باب نجات در نسبت با کثرتانگاری در باب صدق نظریهای رقیقتر محسوب میشود. کثرتانگاری در باب صدق و کثرتگرایی در باب نجات همانطور که گفتیم دو گونه کثرت انگاری وجود دارد. کثرتانگاری در باب صدق و حقیقت ادیان پاسخی به این سوال اساسی است که «کدامیک از ادیان بر حق و کدامیک باطل است؟»کثرت گرایی دینی میگوید که حقیقت نزد دین خاصی نیست و در میان همه ادیان بخشی از آن وجود دارد. همهی ادیان میتوانند مایه رستگاری یا کمال معنوی پیروان خود باشند چرا که نمیتوان یکی از ادیان را حق محض و حقیقت ناب دانست. این دیدگاه در میان متکلمین کلاسیک اسلامی جایگاهی نداشته است. فلاسفهای چون علامه طباطبایی و استاد مطهری نیز به رد این دیدگاه پرداختهاند. استاد شهید مرتضی مطهری در این مورد چنین میگوید: «قرآن هرگز کلمه دین را به صورت جمع (ادیان) نیاورده است. از نظر قرآن آنچه وجود داشته است به دین بوده و نه ادیان... قرآن کریم که دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی میکند، نه چند تا، یک نام روی آن میگذارد و آن اسلام است. البته مقصود این نیست که در[هر یک از] دورههای مختلف دین خدا با این نام خوانده شده است و با این نام در میان مردم معروف بوده است؛ بلکه مقصود این است که حقیقت دین، دارای ماهیتی است که بهترین تصرّف آن لفظ اسلام است: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الإِْسْلامُ. (آلعمران / 19) (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 182) اما گونهی ملایمتری از کثرت انگاری نیز وجود دارد که به شمول گرایی نیز معروف شده است. شمول گرایی یا پلورالیسم در باب نجات (نه صدق) پاسخی به این سوال است که «پیروی از کدام دین مایه نجات و رستگاری خواهد بود؟»منظور از «مستضعفین» در این آیه کسانی است که برای جهل خود دارای عذر هستند. بر اساس حدیثی از امام صادق (ع) این عده کسانی میان کفر و ایمان هستند معتقدین به کثرت گرایی در باب نجات معتقداند سعادت و نجات اخروی انحصار به دین خاصی ندارد. برخی معتقدند میان پلورالیسم در صدق و پلورالیسم در نجات ملازمه هست. یعنی نمیتوان گفت یک دین بر حق نیست و در عین حال پیروان آن از سعادت اخروی برخوردار هستند. تنها پیروان ادیانی میتوانند از سعادت اخروی برخوردار باشند که دین حق باشد. اگر از میان ادیان به حقانیت یکی از آنها معتقد شدیم، باید بپذیریم که تنها طرفداران آن دین رستگار خواهند شد. البته این رابطه را دو سویه میدانند. اگر کسی به نجات پیروان یک دین معتقد باشد لزوما باید معتقد به حقانیت آن دین نیز باشد. از طرفداران مشهور این نظریه فیلسوف دین معاصر «جان هیک» است. اما بسیاری از متکلمین تنها پلورالیسم را در باب نجات میپذیرند و پلورالیسم در باب صدق را قبول ندارند. بوعلی سینا در کتاب اشارات با مقایسه حالات نفسانی و حالات بدنی، هر یک از آنها را به سه سطح دانی، متوسط و عالی تقسیم میکند. از دیدگاه او سطح دانی و عالی از اقلیت برخوردارند و اکثریت انسانها به سطح متوسط مربوط میشوند. اهل نجات ترکیبی از سطح عالی و متوسط است. به همین دلیل اکثریت انسانها از اهل نجات محسوب میشوند. از همین روست که گفته میشود در آخرت سعادت و خیر بر شقاوت و شر غالب است. غالب متکلمان مسلمان معتقدند که غالب انسانها در قیامت با درجات گوناگون از اهالی نجات هستند. یکی از دلایل این امر جهل آنها نسبت به حقیقت برشمرده میشود. البته جاهل بر دو گونه است؛ جاهل مقصّر و جاهل قاصر. جاهل مقصر کسی است که نمیتواند و عذر موجهی برای ندانستن او وجود دارد برخلاف جاهل قاصر که نمیداند ولی در این ندانستن خود تقصیر ندارد. بنای عقلا بر مجازات جاهل قاصر نیست. آیات و روایات نیز بر همین مسئله تاکید دارند:
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا 97 إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلاَ یَهْتَدُونَ سَبِیلًا 98 فَأُوْلَئِکَ عَسَی اللّهُ أَن یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا 99«کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده اند [وقتی] فرشتگان جانشان را میگیرند میگویند در چه [حال] بودید پاسخ میدهند ما در زمین از مستضعفان بودیم میگویند مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید پس آنان جایگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامی است (97) مگر آن مردان و زنان و کودکان فرودستی که چارهجویی نتوانند و راهی نیابند (98) پس آنان [که فیالجمله عذری دارند] باشد که خدا از ایشان درگذرد که خدا همواره خطابخش و آمرزنده است(99)» منظور از «مستضعفین» در این آیه کسانی است که برای جهل خود دارای عذر هستند. بر اساس حدیثی از امام صادق (ع) این عده کسانی میان کفر و ایمان هستند.(بحارالانوار، ج 69، ص 166) برخی از اندیشمندان اسلامی در تفسیر آیات و روایات گفتهاند مستضعفین کسانی هستند که از روی ناآگاهی به حق اعتقاد ندارند و با پیروان حق نیز معاندتی ندارند. این عده به دلیل غلبهی رحمت الهی بر غضب الهی، مورد عفو الهی قرار میگیرند. بنابراین اینگونه نیست که پیروان ادیان دیگر دائماً در رنج و عذاب باشند زیرا اگر قصوری در رسیدن به حق نداشته باشند از اهل نجات خواهند بود. سعادت دارای مراتب است و پیروان ادیان مختلف بهرهای از آن دارند: «... سعادت مخصوص گروندهی دین حق همان کمال است و اما مطلق سعادت مخصوص گروندهی دین حق نبوده بلکه در دیگران نیز یافت میشود البته به شرطی که روح انقیاد و فرمان برداری داشته باشد و عناد و ستیزه جویی در آنان نباشد.» (محمد حسین طباطبایی، ولایت نامه)علیزادهبخش اعتقادات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 482]