واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دولت پيامبر اعظم (4) نویسنده : علي رضا محمدي پس از بررسي منشاء مشروعيت حكومت پيامبر در شماره پيشين، اين شماره به ماهيت بيعت هايي اختصاص دارد كه حضرت رسول صلوات الله عليه از مردم مي گرفتند. اين سلسله مقالات با موضوع رهبري سياسي و مسئوليت هاي اجتماعي پيامبر آغاز شد و شماره هاي 3 تا 5 به موضوع جايگاه مردم در حكومت ايشان اختصاص دارد.دوم. ماهيت بيعت هاي پيامبر(ص)بيعت هايى كه در زمان پيامبر اكرم(ص ) انجام شده، در زمينه هاى مختلفى است:1. بيعت «عقبه اولى» در موسم حج بين پيامبر(ص) و دوازده نفر از انصار به وقوع پيوست. «عبادة بن صامت» بيعت ياد شده را چنين گزارش مى كند: «ما با پيامبر اكرم(ص) پيش از آنكه بر ما جنگ و نبرد واجب شود، بيعت نساء را به جاى آورديم. مفاد آن بيعت اين بود كه: به خدا شرك نورزيم؛ دزدى و زنا نكنيم؛ فرزندان خود را نكشيم؛ بهتان و افترا نبنديم؛ خدا و پيامبر را در امور معروف نافرمانى نكنيم و ...».[1] چنان كه ملاحظه مى شود بيعت در اينجا به معناى ايمان به اسلام و اطاعت از احكام اسلامى است.2. بيعت «عقبه دوم» بين پيامبر(ص) و 73 مرد و دو زن به وقوع پيوست. در جريان اين بيعت پيامبر(ص) فرمود: «از شما بيعت مى گيرم بر اينكه از هر چه اهل و عيال خويش را محافظت مى كنيد، از من نيز صيانت و محافظت كنيد».[2] در اينجا بيعت، نوعى اخذ تعهّد و پيمان دفاعى است.3. بيعت «شجره رضوان»، سومين بيعت پيامبر(ص) است كه در سال هفتم هجرت با جمع كثيرى از مردم در حديبيه بسته شد و بيعت بر جهاد و نبرد و نيز تجديد بيعت دوم بود. ابن عمر مى گويد: «ما با پيامبر(ص) بيعت بر اطاعت و پيروى كرديم و پيامبر(ص) به دنبال آن فرمود: آن قدر كه توانايى داريد».[3]4. بيعت ديگرى كه قرآن به آن تصريح كرده و موارد مذكور در بيعت را نيز ذكر كرده است «بيعة النساء» است، اين بيعت در هنگام فتح مكه( سال هشتم هجرت ) صورت پذيرفته است، پس از فتح مكه مردم آمدند تا با پيامبر اكرم بيعت كرده اعلام وفادارى نمايند، پس از مردان نوبت به زنان رسيد كه آيه 13 سوره ممتحنه نازل گرديد. مواردى كه در اين بيعت آمده است با آنچه در بيعت عقبه اولى ذكر شده مشابهت دارد.[4]از موارد فوق و بيعت هاى انفرادى ديگرى كه افراد تازه مسلمان با پيامبر گرامي اسلام مي بستند اين گونه به دست مي آيد كه:1. مفهوم بيعت لزوما با انتخابات سياسى امروز يكسان نيست و در موارد متعددى كه بحث از نمايندگى و سياست نيست نيز بيعت به كار مي رود. بيعت تعهدى است كه با پيشنهاد مقام والايى، در مسأله معينى، از بيعت كنندگان تعهد و وفادارى اخذ مى كند.[5]2. براى اين كه بيعت، بر نظريه «وكالت از سوى شهروندان» و مقولاتي نظير مردم سالارى و قرارداد اجتماعيِ قابل انطباق و مشروعيت ساز باشد، به ناچار بايد يك طرف اين پيمان، عموم شهروندان و يا اكثريت آنان و طرف ديگرش زمامدار جامعه باشد، ولى چنين پيمان مشروعيت دهنده اى در حكومت نبوى، تحقق نداشته است؛ زيرا حتى اگر بيعت رضوان ـ آن گونه كه اين نظريه پرداز گمان برده است ـ و فرضا بيعت هاى ديگر انفرادى را هم مربوط به حكومت و زمامدارى بدانيم، فقط بيعت گروهى از شهروندان جريرة العرب ـ يعنى مسلمانان ـ اثبات مى شود و شهروندان ديگر، مانند اهل كتاب و مشركين، كه اكثريت جامعه را تشكيل مى دادند، در اين بيعت حضور نداشتند، پس چگونه رسول خدا( ص )اهل كتاب را به قبول اسلام يا پرداخت جزيه، ملزم مى كرد؟[6]3. گرچه بيعت عقد است و از وجود طرفين برخوردار است و همچنان كه مردم پيمان مي بندند كه بر شريعت استوار بوده و از اطاعت سرباز نزنند؛ پيامبر يا ديگر كسانى كه در طرف بيعت قرار مي گرفتند، قول مي دادند كه در مقابل از انجام مسئوليت و يا از وعده هاى اخروى كه داده اند تخلف ورزيده نشود؛ اما با اين همه در بيعت جلوه اطاعت و قبول الزام از طرف مردم قوى تر است. [7]4. اين قبيل بيعت ها به معناى انتخاب و توكيل زعامت و رهبرى سياسى نيست. و هرگز نمي توان آن را مبناى مشروعيت اعلام كرد. آيةالله معرفت در اين باره مى نويسد: «بيعت در دوران حضور (عهد رسالت و حضور امامان معصوم) تنها نقش يك وظيفه و تكليف شرعى، در رابطه با فراهم ساختن امكانات لازم براى اولياى امور را ايفا مى كرد. و مقام «ولايت و زعامت» سياسى پيامبر و امامان معصوم، از مقام «نبوت و امامت» آنان نشأت گرفته بود و بر مردم واجب بود تا امكانات لازم را براى آنان فراهم سازند تا آنان بتوانند با نيروى مردمى، مسؤوليت اجراى عدالت را به بهترين شكل به انجام رسانند و اگر مردم از اين وظيفه سرباز مى زدند، هيچ گونه كاستى در مقام امامت و زعامت سياسى آنان وارد نمى ساخت و در آن صورت، مردم تمرّد كرده و از اطاعت اولى الامر خويش تخلف ورزيده بودند.»[8]پی نوشت ها :[1] - معالم المدرستين، ج 1، ص 154 چاپ دوم؛ سيره ابن هشام، ج 2، ص 40.[2] - معالم المدرسين، ج 1، ص 155؛ سيره ابن هشام، ج 2، ص 47.[3] - صحيح بخارى، (كتاب الاحكام)، باب البيعه، ج 5؛ صحيح مسلم، (كتاب الامارة، باب البيعه على السمع و الطاعة فى ما استطاع)، ص 90؛ سنن نسائى، (كتاب البيعه، باب البيعة فى ما يستطيع الانسان)؛ به نقل از معالم المدرستين، ج 2، ص 156.[4] - شرك نورزيدن ، ترك دزدى ،زنا،قتل فرزندان ،نسبت ندادن فرزندان ديگران به شوهران و عصيان نكردن پيامبر اكرم( ص ) در نيكى ها .[5] - براى آگاهى بيشتر ر.ك ولايت فقيه، محمدهادى معرفت، صص 82 - 92.[6] - ر.ک :سید کاظم حائری ، مقاله « مغزی البیعه مع المعصومین » ، مجله رساله الثقلین ، ش 12 .[7] - منشأ مشروعيت ولايت معصومين ، كاظم قاضي زاده، فصلنامه حكومت اسلامي ، مهر 1375 ، صص 96-134.[8] - ولايت فقيه، محمدهادى معرفت ، ص 91.منبع:www.payambarazam.ir/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]