واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
![درآمدی بر جامعه شناسی دین(5)](http://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/001/dfm107.jpg)
درآمدی بر جامعه شناسی دین(5) نويسنده:عباس تیموری آسفیچی ۲ -نظریه امیل دوركیم در جامعه شناسی دین در دوره جدید، دورکیم از شخصیتهای مهمی است که نه تنها تحت تاثیر سن سیمون و کنت ، بلکه تحت تاثیر افرادی چون را برستون و اسمیت و آثار او درباره ادیان سامی و نیز تحت تاثیر استاد خود فوستل دوکولانژ واقع شده بود. نخستین خدمت دورکیم به جامعهشناسی دین عبارت بود از تحلیل او از نقشی که دین در تکوین وجدان جمعی یعنی وجدان وآگاهی اخلاقی جمعی جامعه ایفا میکند، هرچند او با این انگاره زمانهاش همراه بود که میگفت: دین محکوم به این است که سهم هر چه کمتری در زندگی جدید داشته باشد. ولی توجه او معطوف به بعد انحطاط و انتقادی دین نبود، بلکه توجه او به تحولش بود. و اگر چه در نظر او ادیان اصالت دارند و دین دروغین وجود ندارد، ولی الوهیت از نظر او هرگز چیزی فراتر از جامعه تغییر شکل یافته و جلوه نمادین پیدا کرده، نبوده است. جامعه با همان اثری که بر اذهان آدمیان میگذارد، همه تواناییهای لازم را برای بیداری احساس ملکوتی آنها نیز داراست; زیرا جامعه نسبت به اعضای خود همان مقامی را دارد که خدا نسبت به مؤمنان. به نظر او، تحقیق علمی نیز نشان میدهد که انسانها هیچگاه جز جامعه خویش را نپرستیدهاند. تنها جامعه است که بهخودی خود، یک واقعیت مقدس است توجیه کننده تمایزی است که میان امر مقدس و غیر مقدس دیده میشود. روش تجربه گرایی دورکیم در باب واقعیت اجتماعی، از اموری است که حتی به جامعهشناسی دینی وی نیز سرایت کرده است، به گونهای که وی دین را نیز با عینک تجربه مطالعه میکند. نگرش دورکیم به دین بیشتر کارکردگرایانه با کارکرد مثبت است و بر همین اساس، وی در تحلیل دین، خلط اساسی بین معنا و محتوای نمادهای دینی و معنا و محتوای کارکردهای آن کرده است. درنهایت دورکیم بیان میکند: دین عبارت است از نظام به هم پیوسته و متشکلی از باورها و اعمالی در رابطه با اشیای مقدس و این اعمال و باورها تمام کسانی را که به آن میپیوندند در یک واحد اجتماعی اخلاقی به نام «کلیسا» پیوسته و متحد میسازد. دورکیم معتقد است که هیچ چیز ذاتا مقدس یا دنیوی نیست، بلکه زمانی یکی از این دو خصلت را پیدا میکند که مردم یا بر آن پدیده ارزشی فایدهمند قایل شوند و یا بر عکس، صفاتی ذاتی به آن نسبت دهند که با ارزش وسیلهاش هیچ ارتباطی نداشته باشد. ۳-نظریه ماكس وبر وبر از معدود جامعهشناسانی است که با دین به شکل تقریبا بیطرفانه برخورد کرده است. او بر اساس نگرش و روش تفهمی در دین نیز به رفتار معنادار انسان دینی نظر دارد و به دنبال نقش دین در بروز برخی اعمال است. او مطالعات بسیاری در مورد ادیان گوناگون کرده، از جمله یهودیت و مسیحیت و بهطور ناقص در باب اسلام نیز به مطالعه پرداخته است. نگاه وبر به دین، برخلاف دیگر جامعهشناسان، بر هیچ طرح تکاملی در قالب مراحل خاصی مبتنی نیست و اصولا این نوع نگرش را خود قبول ندارد و از سوی دیگر جامعه شناسی دین او بیشتر بیانگر یک جنبه عمده از اخلاق دینی یعنی ارتباط اخلاق دینی با نظم اقتصادی است. جامعه شناسی دین از نظر ماکس وبر عبارت است از: علمی که میخواهد از طریق تفهم تفسیری رفتار دینی که نوعی رفتار اجتماعی است به بیان علل و معلولهای آن دستیابد. جامعهشناسی دین رفتار دینی را به عنوان نوعی رفتار اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهد. روش جامعهشناسی دین نیز از نظر وبر، روش تفهمی است. در نگاه وبر، فهم رفتار دینی تنها از طریق فهم تجارب در دین، عقاید و اهداف افراد و به عبارت کوتاهتر، تنها از طریق فهم معنای رفتار دین امکانپذیر است. در جامعهشناسی دین، اساسا جوهره دین یعنی: اصول و احکام آن و یا حقانیت و عدم حقانیت آن مورد بحث قرار نمیگیرد، مگر در مواردی که برای فهم و درک معنای رفتار دینی مفید باشد. جامعهشناسی دین رفتار متدینان را به عنوان نوعی رفتار اجتماعی، که دارای معانی و کارکرد اجتماعی از نوع دینی است، مطالعه میکند. ماکس وبر دین را چنین تعریف میکند: میتوان روابط انسانها با نیروهای فوق طبیعی را، که به صورت دعا، زبان و عبادت در میآید، «آیین و دین» نامید. موضوع اصلی جامعهشناسی دین وبر این است که ارتباط مستقیمی میان نظام اقتصادی و اصول اخلاقی جوامع وجود دارد که بر یکدیگر تاثیر و تاثر دارند. وبر در صدد این بود که اثبات کند رفتار انسانها در جوامع گوناگون، زمانی فهمیدنی است که در چارچوب دریافت کلی آنان از هستی قرار گیرد. اصول جزمی دین و عقاید آنها جزیی از این جهانبینی است و برای درک رفتار افراد و گروهها، به ویژه برای درک رفتار اقتصادی آنها، ناگزیر باید جهانبینی آنان را نیز درک کرد.عنصر مهم در جامعهشناسی دینی وبر، رفتار دینی یا رفتار انسان در برابر قدرتهای فوق طبیعی است و از آنجا که این قدرتها در تجربیات زندگی روزمره به چشم نمیآیند، انسان سعی کرده است از راه ایجاد نشانههای عادی با آنها رابطه برقرار کند تا بتواند آنها را برای خودش مجسم کند و از عملشان سر در آورد. منابع: ۱-میرچا الیاده، دین پژوهی دفتر اول، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ۲-سایت دانشنامه- اسماعیل جلمبادانی ۳-ابوالحسن تنهایی، درآمدی بر مکاتب و نظریههای جامعه شناسی، ۴-وب سایت موسسه گفتگوی ادیان منبع:هفته نامه فصل نو/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2078]