واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
غار حرا شاعر: حبيب الله چايچيان (حسان) از شهر مكّه شد جدا ، محمّد دارد به لب ، خدا خدا ، محمّدسر تا به پا ، نور و صفا ، محمّددارد به سينه ، رازها ، محمّد تنها رود يا رب كجا ، محمّد ؟ ***شهري كه در نفاق و كينه مشهور شهري كه از گناه ، گشته رنجورمظلوم و بيكس آنكه بي زر و زور آمد برون ، ز شهر مكّه ، شد دور آن رحمت بي انتها ، محمّد***مردم قرين كفر و بت پرستي پيوسته در جهل و غرور و مستي غرق هوس ، پابند جرم و پستي زين كرده ها ، دور از خداي هستي بر دردشان تنها دوا ، محمّد***آن شهر غم گرفته ، مات و خسته با چهره اي ، افسرده و شكسته قيد اميدش از همه گسسته در انتظار رهبري نشسته با رنجهايش آشنا محمّد***كوه بلند مكه در نظارهدامن كشيده از بشر كناره افشان شده بر قلّه اش ستاره صعبُ العُبور و پُر ز سنگ خاره آنجا كند منزل چرا محمّد ؟***جز مقدمش ، نه يك عبور ديگر جز نور او ، آنجا ، نه نور ديگر گوئي بُوَد فاران و طور ديگر آنجا بُوَد حق را ، ظهور ديگر بر قُلّه اش در انزوا ، محمّد***نور از زمين به عرش در تَواتُر « حرا » دهان گشوده از تَحَيُّرخالي ز تيرگيّ و ، از صفا پُر كوه بلند مكّه ، با تَفاخُر گويد به اِلْتِجا : بيا محمّد***بس رازها در قلب اين سكوت است در خلوتش تسبيح لايَمُوتْ است از بهرجان ، آنجا ، غذاو ، قوت است گاهي به سجده ، گاه در قنوت است گاهي نشسته ، گه بپا محمّد***از رنج ديگران ، دلش پُراندوه شب تا سحر ، آن رادمرد نستوه پيچيده ناله هاش ، در دل كوه پُر شد افق ، ناگه ز نور انبوه آنگه خطاب آمد كه يا محمّد : ***بخوان ، بخوان به نام رَبّ سُبحان كه از « عَلَقْ » بيافريد انسان بخوان ، توئي زبان وحي و قرآن از هيبت آن پر شكوه فرمان لرزيد خود ، سر تا به پا ، محمّد***ز آن صحنة پر شور و حيرت انگيز و آن مبعث سازندة صفاخيزبا قلبي از شور و نشاط ، لبريز فرسوده ز آن فرمان هيبت آميز آمد به خانه از « حرا » محمّد***برخيز ، هان ، « يا اَيُّهَا الْمُدَّثِّرْ » اي رحمت خداي ، « قُمْ فَاَنْذِرْ » اي پاكدل ! « ثيابَكَ فَطَهِّرْ » قائم مقام حق توئي ، « فَكَبِّرْ » اي بندة ايزدنما ، محمّد***فرمانرواي ماسوي محمّد همراز قلب انبيا محمّدهم ابتدا ، هم انتها محمّد با وحي منزل همصدا محمّد « ما يّنْطِقُ عْنِ الْهَوي » محمّد***اي سينه ات ، جاي فرود قرآن اي نور تو ، در تار و پود قرآن در حرمتت هر دم درود قرآن القاب تو ، رمز خلود قرآن ياسين و ، طاها ، مصطفي ، محمّد***غير از تو ، نَبْوَدْ سايه اي خدا را اي نفس تو ، همپايه مرتضي را اي حُجب زهرا ، از تو عصبمت آرا اي مَشْيِ تو ، سرمشق ، مجتبي را اي رمز عشق كربلا ، محمّد***اي نور مهرت ، رمز روسپيديغفران بُوَد ما را ، عطا و عيدي يا « رَحْمَهً لِلْعالَمينْ » نويدي دارد « حسان » قلب پر از اميدي اي شافع روز جزا ، محمّدمنبع:www.payambarazam.ir/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]