تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه گناهان گذشته كسى كه از روى ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى معتكف شود، آمرزي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798053640




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامه ای به دخترم ...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نامه ای به دخترم ...

دخترکوچکم وقتی عازم جبهه شدم بسویم دویدی و با دستهای کوچکت در آغوشم گرفتی و من ترا بوسیدم و تو مرا ... از سروکولم بالا رفتی و با خنده های شیرینت لحظاتی پایم را سست کردی و نزدیک بود که تفنگ از دستم بیفتد اما ناگهان بیادم افتاد که بین تو و راه خدا باید یکی را انتخاب کنم ، بین آسایش لحظه ای تو و آسایش دائم تو و بین سعادت زود گذرت با سعادت پایدار و ابدی ... و کدامین را باید انتخاب می کردم ؟ ... تو دیدی که من از تو جدا شدم اشک در چشمانت حلقه زد لحظه فراغ بود و جدائی و تو مزه تلخ فراغ را چشیدی !اینک با تو نیستم اما قلبم با توست .تو را به خدا سپردم و خود به راه او آمدم ،شاید برای تو مشکل باشد همانگونه که برای من مشکل است اما وقتی بزرگ شدی ...وقتی مامان برات قصه زینب را گفت و قصه حسین (ع) را ....آن وقت خواهی فهمید که همه این مشکلات من و تو اصلا قابل مقایسه نیست ...چه می گویم ؟تو بعد هاخواهی فهمید که در این راه هزاران هزار کودک همچون تو از پدران خویش جدا مانده اندتا استقلا ل و شرف وایمان به دست ما رسیده است دخترم ..اصلا شاید بعدها وضعیت دیگری پیش بیاد ... چه می دانم ...شاید در عملیاتی قهرمانانه به همراه دیگر رزمندگان اسلام شرکت کنم و آنگاه ...تو میدانی که هر عملیات شهید و مجروح و اسیر داره ؟ممکنه امروزبگوئی خوب ...اگر داره دیگران کشته شوند چرا بابای من ؟دیگران اسیر شوندچرا پدر من ... ؟اما همه اینها را خود خواهی می گویند .دخترم وقتی بزرگ شدی از معلمت بپرس که خود خواهی یعنی چه و خود خواه کیست ؟ دختر زیبایم ... اشتیاق من به دیدار تو بسیار است اما هر چه فکر می کنم راهی جز حضور در جبهه نمی یابم .میدانی چرا ؟اگر من ... عموعلی ... عموحسن ... عموحسین ... دائی محمد ... آقاتقی ... و...بخاطر بچه هامون توی جبهه نمانیم ... خوب چه کسی باید بماند ؟هیچکس ... چه خواهد شد ؟ درست در یک شبی که من و تو در آغوش هم خوابیده ایم و تو خود را به سینه من چسبانیده ای صدای گرومب ... گرومب تو را با وحشت از خواب بیدار خواهد کرد ...از من می پرسی بابا این صداها چیه ؟و من زبان توضیح ندارم زیرا تو نمیدانی توپ و خمپاره چیست ،و از کجا شلیک می شود ...هنوز صدای آنها تمام نشده با لگد درب منزل باز می شود ...آه این دیگر چیست ؟این دیگر کیست ؟یک مردک نره غول نکره درست مانند دیوی که مامان برات تعریف کرده با تفنگ به خانه می آید تو جیغ می کشی و او ترا از بغل من بیرون می کشد جلوی روی تو مرا می کشد بعد هم ... آه چه مرگ ذلیلا نه ای ...پس به من حق می دهی که امروز به جبهه بروم ...پس به خودت می قبولانی پدرت قهرمانی باشد مجروح .... اسیر .... یا شهید .دخترم ... دختر خوب و نازنینم... اگر شهید شدم و جنازه ام را برایت آوردند میدانم گریه خواهی کرد ...می دانم برایت سخت خواهد بود ..اما دخترم بعد، از معلمت بپرس که حسین بن علی (ع) چه کسی بود و چگونه به شهادت رسید و خاندانش چه سرنوشتی پیدا کردند ؟دخترم ...حسین بن علی (ع) که برای مبارزه با ظلم و ستم قیام کرد نیز دختر داشت ...پسر کوچک داشت ... خواهر داشت و همسر ... و همه اینها نیز همراه او بودنند و او را جلوی چشم آنان به شهادت رساندند .عزیزم ... دلبندم پس از شهادت من مردم به دیدار تو خواهند آمد تو را در آغوش خواهند گرفت و تو غربت را حس نخواهی کرد ( گرچه هیچکس جای مرا برای تو نخواهد گرفت )اما دلبرم .. پس از شهادت حسین بن علی (ع) ( آن راد مردی که اگر قیام نمی کرد و به شهادت نمی رسید اثری از اسلا م در میان نبود ) ...فرزندان داغدارش را سیلی زدند ... خیمه هایشان را به آتش سوختند ...آنها را در بیابان با پای برهنه دواندند ...به حال اسارت بر شتران بی جهاز سوار کردند و در شهرها به نمایش بردند .آه دخترم .... هر لحظه حال خودم و ترا چه الان و چه بعد از شهادتم با او و فرزندانش مقایسه می کنم می بینم ما کجا و آن روز و آن واقعه کجا ؟دخترم ....نامه ام بطول انجامید اما وقتی بزرگتر شدی از خانم معلم بپرس که ....( لا یوم کیومک یا اباعبدالله ) یعنی چه ....و او پاسخ کافی را به تو خواهد داد .به امید مقاومتی قهرمانانه در تو و همه فرزندان ، همسنگرانم .پدرت ....لینک:شهیدی که مادرش را شفا دادبوی چفیه رهبروصیت نامه شهید 12 سالهنوشتن كتاب خاطرات شهید حاج یونس زنگی آبادی به دست خود شهید (1)نوشتن كتاب خاطرات شهید حاج یونس زنگی آبادی به دست خود شهید (2)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1045]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن