محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846249803
چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چگونگي روايت در ساختارهاي هدف مند فيلمنامه نويسنده: شيلا آر.آلن موضوع اين مقاله براي فيلم نامه نويسان مبتدي مناسب نيست. به عبارت ديگر کساني از خواندن آن بهره مي گيرند که حداقل با عناصر لازم براي نوشتن يک فيلم نامه خوب آشنا باشند. اگر شما به تازگي قلم به دست گرفته ايد، ابتدا بايد با قواعد بازي آشنا شويد يا در کلاسهايي شرکت کنيد که مباني فيلم نامه نويسي در آنها آموزش داده مي شود. در ضمن، اطلاعات وسيعي درباره ساختارهاي فيلم نامه در شبکه اينترنت موجود است که بيشتر آنها در مورد چگونگي نوشتن پرده هاي يک فيلم نامه است. اينکه شما بخواهيد از شيوه سنتي قابل اعتماد سه پرده اي يا از ساختار هاي ديگر نظير يک، دو، چهار يا حتي 9 پرده اي استفاده کنيد، بستگي به نحوه طرح ريزي شما براي چگونگي روي صحنه بردن داستان دارد. در حقيقت اينکه شما داستان را در ذهن خود چگونه تقسيم بندي مي کنيد يا صحنه هاي اکشن شما از نظر تعداد کم يا زياد هستند، اهميت چنداني ندارد. استفاده از روش سه پرده اي که خاستگاه آن يونان باستان است، صرفاً براي اين است که بيان شود داستان شما شروع، ميانه و پايان دارد و تفاوت چنداني نمي کند اگر همين داستان را با دو قسمت جداگانه در شروع، ده قسمت در ميانه و دوازده قسمت در پايان بنويسيد؛ که البته اقدام به نوشتن در چنين ساختاري بايد با احتياط صورت گيرد. سودمندترين روش انديشيدن به نوع ساختار، در نظر گرفتن اهداف داستان است. گاهي اوقات هدف يا هدفها در ذهن شما هستند و چنين وضعيتي هم در تقسيم کردن داستان به کمک شما خواهد آمد و هم نوشتن بازيهاي هر قسمت براي شما ساده تر خواهد شد. يادتان باشد وقتي در فيلم نامه از واژه پرده استفاده مي کنيم، منظور همان پرده اي نيست که در تماشاخانه ها بالا يا پايين مي رود. ساختار پرده ها اگرچه براي نمايش نامه هاي صحنه اي موضوع مهمي تلقي مي شود، ولي براي نمايش نامه هاي تلويزيوني جايگاهي حياتي دارد. براي مثال اگر شما نمايش نامه اي مي نويسيد که داستان آن بيش از يک پرده دارد، براي تعويض دکوراسيون صحنه و لباسها بايد پرده نمايش کشيده شود. اين وقفه، در برنامه هاي تلويزيوني اغلب با پخش آگهيهاي تبليغاتي پر مي شود. اما در مورد فيلم نامه شرايط فرق مي کند. در اينجا مرور اهداف داستان مي تواند به شما در نگارش يک فيلم نامه با ساختار مناسب کمک کند. ساختاري که سبب مي شود فيلم نامه شما اثر فوق العاده اي از آب در آيد و شانس فروش فيلم توليد شده را بالا ببرد. مسلماً با ديدن کلمه « فروش» حواستان را تا پايان مقاله بيشتر جمع خواهيد کرد. برخي از داستان ها نسبت به بقيه، مشتريان بيشتري دارند و به مذاق کساني که در جست و جوي فيلم نامه هاي جالب براي فيلمها و برنامه هاي تلويزيوني هستند، بيشتر خوش مي آيند. انواع ساختارهاي پايه اي که در اين مقاله براي شما توضيح داده مي شوند عبارت اند از: ساختار تک هدفي، ساختار دو هدفي، ساختار چند هدفي و ساختار سرگردان. مطالب ذيل، اطلاعاتي درباره ساختار فيلم نامه هاست. با استفاده از اين اطلاعات، شما مي توانيد داستان خود را به گونه اي تنظيم کنيد که فروش فيلم را افزايش دهد. ساختارهاي تک هدفي در اين شيوه يک فرد، يک گروه يا حتي در مقياسي وسيع تر، مردم کره زمين تنها يک هدف دارند و مستقيماً براي رسيدن به آن کوشش مي کنند. اين نوع ساختار تاکنون پايه بسياري از فيلمهاي اکشن، وسترن، داستانهاي جنگي، رمانتيک و کمدي بوده است. در حقيقت به هر کجا نگاه کنيد صدها مثال از اين دست مي يابيد. به عنوان نمونه در جان سخت يا فيلمهاي جيمز باند، آدم خوب داستان عليه آدم بد مي جنگد. از زمان اولين تهديدي که صورت مي گيرد تا آخرين فردي که زنده باقي مي ماند، هدف تنها و تنها پيروزي است و ساختار فيلم نامه خطي و مستقيم است. بهترين استفاده اي که از اين نوع ساختار مي توان به عمل آورد، ايجاد سادگي و شفافيت در تم داستاني فيلمهاي اکشن و کمدي است. مخاطب براحتي خود را با اين ساختار درگير مي کند. ساختاري صاف و روشن که در آن جايگاه آدمها بخوبي مشخص است و در پايان، يک راه حل شفاف ارائه مي شود. در اينجا قهرمان يا به هدف خود نائل مي آيد يا همه چيز را از دست مي دهد. هنگامي که شما از اين ساختار براي فيلمهايي با مخاطب عام يا برنامه هاي تلويزيوني استفاده مي کنيد، هدف بايد پيروزي باشد. صريح تر بگويم، اگر شما به مخاطب بيشتر فکر مي کنيد، چاره اي جز اين نداريد. پايانهاي غم انگيز که آدم خوب داستان در آنها شکست مي خورد، اغلب به عنوان يک اثر سرگرم کننده عمومي« واقع گريزانه»، مشتري چنداني ندارند و کوشش براي جذب مخاطب، به نوعي خودکشي به حساب مي آيد.اگر شما قصد نوشتن چنين مضموني را داريد بهتر است قالب آن را تغيير دهيد و آن را به صورت داستان کوتاه يا رمان در آوريد وگرنه بايد آن را در طاقچه بگذاريد و منتظر بنشينيد تا براي آن مشتري پيدا شود. ساختار دو هدفي داستانهايي که اين نوع ساختار را دارند، در بازار کنوني با بيشترين مشتري رو به رو مي شوند و درصد زيادي از زمان برنامه هاي رسانه هاي مختلف را به خود اختصاص مي دهند. مفهوم ساختار دو هدفي اين است که شما در هنگام خلق داستان خود، دو لايه براي آن متصور مي شويد و اين دو لايه اغلب شامل يک هدف دروني و يک هدف بيروني است. براي مثال مردي را در نظر بگيريد که ورشکست شده و پيشه اصلي خود را از دست داده است. در چنين شرايطي او حاضر است براي به دست آوردن شرکت قديمي و وضعيت قبلي خود تمام سرمايه اش را فدا کند. از طرف ديگر اين مرد يک دختر نوجوان سرکش دارد که حاصل يک ازدواج ناموفق است و اخيراً عشق جديدي را در زندگي اش تجربه مي کند. هرکدام از اين فاکتورها مي تواند در دل هدف دوم اين فرد قرار گيرد که اين هدف دوم يا هم سو با هدف اصلي است يا در جهت مخالف آن. براي مثال هدف دوم او مي تواند آشتي با دختر لج بازش باشد که اکنون از دست پدر خود عصباني است. اين دختر عاشق فردي است که کمپاني پدرش را از چنگ او بيرون آورده و باعث ورشکستگي اش شده است و وقتي مخالفت پدر خود را با اين رابطه مي بيند، سر به ناسازگاري مي گذارد. اين موقعيت ممکن است به آدم اصلي داستان شما دو انگيزه متفاوت براي به دست آوردن چيزهايي بدهد که زماني مال او بوده اند:شرکت تجاري و دل بستگي دخترش. چنين وضعيتي مي تواند برخوردهاي ميان او و رقيبش را بغرنج تر و پيچيده تر کند. با اين وجود مي توانيم با دو پايان متفاوت رو به رو شويم:1) او مي تواند با سرمايه اي که دارد شرکت قديمي اش را دوباره به دست بياورد يا اينکه علاوه بر شرکت، سرمايه خود را نيز ببازد.2) او مي تواند مهر دخترش را دوباره به دست بياورد يا به طور کلي آن را از دست بدهد. در اين جا درگير شدن عاطفي دختر با رقيب پدرش باعث ضخيم تر شدن لايه هاي پي رنگ مي شود و داستان با فضايي مملو از ناسازگاريهايي که در زندگي واقعي، افراد را تحت تأثير مي گذارد، تراکم بيشتري خواهد يافت. اين چيزها ما را به نکته اي که در دل اين ساختار نهفته است راهنما مي شود و آن اينکه افراد در محيطي ايزوله زندگي نمي کنند. فراز و نشيب هايي که در زندگي وجود دارد در آن واحد آنها را به سوي برخي از مسيرها رانده و از برخي ديگر باز مي دارد. اين نوع ساختار به داستان شما عمق مي دهد و آن را زنده مي کند و سبب مي شود مخاطبان، شخصيتهاي داستان شما را حقيقي تصور کنند. ساختار با هدف دوگانه براي بيشتر داستانهاي « پرسش محور» مناسب است( گونه اي از داستانها که در ابتدا سؤالي مطرح مي کنند و در پايان به آن پاسخ مي دهند). ولي بايد قبول کرد که قدري به ساختار مستقيم داستانهاي ماجراجويانه اکشن و کمدي آسيب وارد مي کند و قدمي که برداشته مي شود در خلاف جهت روند کلي داستان است. اما کمدي و سوسپانسهاي رمانتيک از اين غائله مستثني هستند. مثال شفافي که دسترسي به نسخه ويدئويي آن کار چندان مشکلي نيست فيلم دستگيري يک دزد آلفرد هيچکاک است. جان رابي ( کري گرانت) دزد سابقه داري است که در فرانسه به گربه مشهور است. او پس از بازنشسته شدن از نهضت مقاومت فرانسه و بازگشت به کوت دازور، بايد با دو مشکل اساسي که مقابل راهش سبز شده اند مبارزه کند. در شهر چند دزدي به روش او اتفاق افتاده است و پليس در تعقيب اوست. در ضمن دار و دسته قديمي اش نيز او را تحويل نمي گيرند. گويا کسي قصد دارد با اين کارها به او صدمه بزند. در ضمن او با گريس کلي دختر بلوند نازپرورده و ثروت مند آمريکايي آشنا و خيلي زود درگير مسائلي مي شود که در مدت طولاني مجرد بودن خود با آنها مواجه نشده است. از آنجايي که هيچکاک در زمان خود به اين نوع فيلم سازي اشراف کامل داشته است، دو هدفي که در داستان وجود دارد يعني:1) زنده ماندن و به زندان نيفتادن و 2) تقلا براي رها شدن از درخواست گريس براي ازدواج با او، حتي پس از نقطه عطف دوم داستان يعني زماني که جواهرات مادر گريس دزديده مي شود، به قوت خود باقي است. بنابراين از آثار خيلي جدي گرفته تا آثار رمانتيک، به کار گرفتن اين نوع ساختار براي شما بسيار سودمند خواهد بود. ساختار چند هدفي يک داستان با ساختار چند هدفي همانند قطار يا هواپيمايي است که در طول مسير خود توقفهاي زيادي دارد. در اين گونه داستانها اهداف با يکديگر مرتبط هستند ولي هميشه اين طور نيست. در مواقعي که اهداف به يکديگر مرتبط هستند خط داستان بايد چيزي مثل اين باشد: زن جواني که در خانه پدري مورد اذيت و آزار قرار گرفته است تصميم به فرار مي گيرد. تنها موضوع مهمي که در اين لحظه برايش اهميت دارد فرار است. او به هدفش مي رسد ولي همين رسيدن به هدف خود باعث دردسر مي شود. اکنون او در خيابانهاي يک شهر غريب بدون اينکه مکاني براي گذراندن شب داشته باشد، پرسه مي زند. هدف بعدي او اين است که شب را به نوعي سپري کند. پس از مدتي سرگرداني او وارد معبدي شبانه روزي مي شود و در آنجا با يک مبلغ جذاب برخورد مي کند. اين خط داستاني به همين صورت تا آخر مي تواند ادامه يابد و اگر نگارش آن با دقت کافي انجام شود اين اهداف در پايان به يکديگر گره مي خورند. براي مثال ممکن است داستان در مکاني پايان يابد که از آنجا شروع شده. يعني ممکن است اين زن جوان همراه شوهر خود ( همان مبلغ) براي شرکت در مراسم ختم مادر خود به خانه اي باز مي گردد که در گذشته از آن گريخته بود. اين سبک براي نوشتن رمان مناسب تر از فيلم نامه است ولي مي تواند فيلم نامه هاي خوب را به فيلم هاي موفقي تبديل کند. ماجراهاي پريشيلا، ملکه صحرا نمونه اي از اين دسته است. ساختار سرگردان بهتر است اين ساختار را ساختار بدون هدف بناميم. تفاوت آن با ساختارهايي که تاکنون ذکر شد در آنجاست که اصولاً هيچ هدف مشخص و قابل تعريفي براي آدمهاي اصلي در مدت زمان بازگو کردن داستان وجود ندارد. اين ساختار براي مخاطبان، پيچيده و مبهم است و جذابيت چنداني ندارد. براي کساني که به داستانهاي پرسش محور عادت کرده اند، تماشاي فيلمي که هيچ هدف مشخص و رو به جلويي ندارد و بازيگران آن ديالوگها و بازيهاي يک سان را چندين بار تکرار مي کنند، کسل کننده است. مثالهاي اين گونه در فيلم هاي مشهور و حتي در رمانها انگشت شمار هستند. شام من با آندره( 1981) فيلمي است که بيشتر از بقيه خود را درگير اين مقوله ساخته است. آثار کافکا نيز اين گونه هستند. در فيلمهايي که از روي آثار کافکا ساخته شده اند، وقتي احساس مي شود شخصيتهاي فيلم هدف مشخصي را دنبال مي کنند، داستان کمي تکامل مي يابد. ولي با گذشت زمان پي مي بريم همه چيز در يک مسير دايره اي شکل افتاده است و اين سرگرداني خسته کننده است. البته اين شيوه فيلم سازي از ديدگاه کافکا نسبت به زندگي حاصل شده است. ولي به طور کلي نسل جديد از ديدن اين گونه فيلمها لذت نمي برند. اگر شما براي فروش اثر خود اهميت قائل هستيد اين نکته را هميشه به ذهن بسپاريد: خط داستاني و ساختار آن، حقيقتي ساده و محقق است. هرچه زندگي در دنياي امروز پيچيده تر و مشکل تر شود، گروه بيشتري از تماشاگران به سوي فيلمهاي واقعيت گريز تمايل پيدا مي کنند. از داستاني چون هري پاتر گرفته تا جان سخت و از بي خواب در سياتل گرفته تا کشتار با اره برقي در تگزاس هرکدام در پايان، راه حل قانع کننده اي ارائه مي دهند. منبع: فيلم نگار، شماره 4 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 940]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها