واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۷:۵۳
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز فرزین پورمحبی هیچ فکرش را کردهاید که اگر امورات زندگی به گونه ای پیش می رفت که خودمان دوست داشتیم، چقدرخوب می شد؟ حداقل خاصیتش این بود که وقتی مسئولی برای روبهراه کردن وضعیت کشور روش خاصی را پیشنهاد می داد، مو لای درزش نمی رفت و همه امور به شکل جالب توجهی راست و ریست می شد و ما خوشبخت می شدیم. اما حیف که امور دنیوی بیشتر بر اساس سواد و تجربه می چرخد و نه بر اساس خواسته های ما! صد افسوس که جهان خاکی شعورش به این نمی رسد که مثل فیلم های رمانتیک و تخیلی باشد و رویاها و آمال و آرزوهای برخی از مسئولین را برآورده کند تا ما هم در این فضای فانتزی حالش را ببریم. مثلا روزی روزگاری هر مسئولی که می خواست نامش در تاریخ جاودانه شود، بهجای تخت جمشید سد می ساخت که آبهای کشور را هدفمند کند و از طریق رونق بخش کشاورزی، ایران را خودکفا سازد که خب نتیجه اش این شد که هر چه آب روی زمین بود از دریاچه گرفته تا رودخانه و تالاب و مرداب و برکه و باتلاق پر زد و رفت پی کارش و خاکش هم رفت توی چشم و چالمان (بیشتر به چشم مان)! زمانی هم مسئولین ساعتها -حتی در پاره ای از موارد روزها- فکر کردند و فکر کردند و بالاخره به این نتیجه رسیدند که: برای گل و بلبل شدن کشور (بیشتر گل) در زمینه تربیت متخصص متعهد و افزایش تولید و ارتباط علم با صنعت، دانشگاه بسازند تا کسی پشت کنکور نماند و ناکام از این دنیا نرود. خوشبختانه خواستن توانستن است، مسئولین عزیز ما هم با عزمی آهنین شبانه روز (بیشتر روز) کوشیدند و خشت روی خشت گذاشتند و در اقصا نقاط کشور انواع و اقسام دانشگاه ها را ساختند؛ بهطوریکه در حال حاضر مدرسههای ما چند شیفته هستند اما دانشگاه های ما با کلاس های خالی بهشدت مشغول فعالیت های علمی و تحقیقاتی! نتیجه این طرح هم آن شد که به کوری چشم دشمنان تقریبا همه جمعیت کشور دکتر و مهندس شدند و پرستیژ بیکاران ما با این روش جالب توجه به شکل چشمگیری بالا رفت! زمانی دیگر مسئولین احساس کردند اگر ویدیو ها جمع شوند کانون خانواده ها با ندیدن شوی طنین و جام جم و اجرای مسئله دار شب خیز گرم تر می شود. تنها فایده این طرح هم آن بود که کارتن ویدیوها تبدیل شد به پتو و ملافه! اما مسئولان خانواده دوست ما همچنان از پای ننشستند و برای جفت و جور کردن حریم خانواده طرحی دیگری رو کردند و آن، ممنوعیت ماهواره بود. ولی حاصلش این شد که «چفت ها» آمار طلاق در ایران عزیز مان را به 18 فقره در هر ساعت رساندند! الان هم که صحبت بر سر آشتی کردن با ماهواره است! خلاصه؛ این دستاوردها یکی دو تا نیست و اگر بخواهیم همه را بگوییم می ترسیم حق مطلب ادا نشود و چیزی از قلم بیفتد اما این چند تا را هم داشته باشید و بعدش هم می رویم پی کارمان: - اول با کلی سر و صدا یارانه می دهیم، بعد با کلی خواهش و تمنا می خواهیم مردم از خیرش بگذرند. - اول مسکن مهر می سازیم، بعد می بینیم اگر نمی ساختیم بیشتر خوش می گذشت! - اول موشک به فضا می فرستیم، بعد می بینیم که اگر سوخت ماشین هایمان را تولید می کردیم به جای میمون همه ما از خوشحالی در فضا سیر می کردیم! - اول حضور چهره های معروف را در تبلیغات ممنوع می کنیم، بعد احساس می کنیم برای رشد صنعت اگر در تبلیغات باشند بهتر است. و..... در فامیل ما کودکی بود که بالاخره با هزار زور و زحمت نمره یکش را می گفت اما مشکل آنجا بود که زمان کوتاهی را فرصت می داد و معمولا بلافاصله پشیمان می شد و کار خودش را هم می کرد. یا مثل آن هواپیماربایی که به خلبان گفت: یا می ری دوبی یا تققققققققققققققققققققققققق! به امید روزی که حرف ها و وعده هایمان قبل از چکاندن ماشه عملی شوند! انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]