تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 30 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

کشتی تفریحی کیش

تور نوروز خارجی

خرید اسکرابر صنعتی

طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وب‌سایت

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

زومکشت

فرش آشپزخانه

خرید عسل

قرص بلک اسلیم پلاس

کاشت تخصصی ابرو در مشهد

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1860633729




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فضیلت جهاد و شهادت - 2


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فضیلت جهاد و شهادت - 2
فضیلت جهاد و شهادت - 2 پاداش شهيدان فجر سينة سياه شب را مي‌درد و شهادت دل سياهي جامعه‌ها را مي‌شكافد. و تا آخرين نقطة‌ چشم اندازها و دورترين كرانه‌هاي نور مي‌تازد. نقاب كنار مي‌رود پرده مي‌افتد حقيقت با بدن عريان ظاهر مي‌گردد رسالت نور انسان ملكوتي. پس همة دردهاي زايمان بر تو مبارك باد اي شهيد! زيرا اين نوزاد كه رگه‌هاي حيات مادي تو را قطع مي‌كند، بزودي زمينت را به آسمانت متصل خواهد ساخت و به گستردة سياه عروجگاهت نور خواهد پاشيد. اين سفيديها پيك حقيقتند و از سر چشمه‌اي به سوي تو سرازير مي‌شوند كه آغازشان «ازل» است و انجامش «ابد». و تو همان به زنجير كشيده شدة‌ بشريتي كه امروز پيشاني خونين خود را بر خاك مي‌سايي و هنگامي كه سر از خاك برداشتي اين بار پيشاني نه، چهره‌اي فروزانتر از كانون خورشيد، كه انسانها ارزش خود را در قلمرو وجود تو فروغ تو باز خواهند يافت و ديگر راه خود را باگامهاي خود خواهند بود كه نه پا به زنجير تقليدها بسته‌اند و نه گردن به يوغ ذلت و بردگي. و چرا فضيلت و پاداش به صورت آبشاري از پيش پاي تو سرازير نشود؟ و چرا براي انسانها قاعده نباشي و براي قافله‌ها زيارتگاه؟ بي‌شك بالاترين و پرارج‌ترين مقام «صالحين» از آن توست، اي شهيد و آيات 169 تا 171 در سورة‌ آل عمران در شأن تو كه در بخشهاي آينده مفصلاً در مورد اين آيات و مجموعه‌اي از روايات در قلمرو پاداش شهيد بحث خواهيم كرد و در اينجا تنها به يك آيه از سورة‌نساء و دو حديث از معصومين (ع) اكتفا مي‌كنيم: «آنان كه زندگي دنيا را به آخرت فروخته‌اند بايد در راه خدا پيكار كنند، و كسي كه در راه خدا پيكار كند و كشته شود و يا پيروز گردد پاداش بزرگي به او خواهيم داد.»39 در اين آيه و چند آية‌ديگر كه به دنبال آن آمده‌اند افراد با ايمان و مسلمان منطق پذير به طور هيجان انگيزي دعوت به جهاد در راه خدا شده‌اند. در آغاز آيه مي‌فرمايد: آنهايي بايد در راه خدا پيكار كنند كه آماده‌اند زندگي پست جهان ماده را با زندگي ابدي و جاويدان سراي ديگر مبادله كنند. يعني تنها مساني مي‌توانند جزء مجاهدان واقعي باشند كه آمادة‌ چنين داد و ستدي باشند و به راستي دريابند كه زندگي جهان مادي آن چنانكه از كلمة‌ دنيا به معني پست‌ترين و پاين‌ترين برمي‌آيد در برابر مرگ افتخار آفرين و در ساختار زندگي جاويدان اهميتي ندارد، ولي آنان كه حيات مادي را اصيل و با ارزش و بالاتر از اهداف الهي و انساني مي‌دانند هيچ گاه مجاهدان ايده‌آل نخواهندبود. سپس در ذيل آيه مي‌فرمايد: سرنوشت چنين مجاهداني كاملاً روشن است، چرا كه از دو حال خارج نيست: ياشهيد مي‌شوند و يا دشمن را درهم مي‌كوبند و به پيروزي نظامي دست مي‌يابند در هر صورت پاداش بزرگي به آنان خواهيم داد. مسلماً در قاموس چنين سربازاني شكست وجود ندارد و در هر صورت پيروزند و چنين روحيه‌اي به تنهايي كافي است كه وسايل پيروزي آنان را بر دشمن فراهم سازد. تاريخ نيز گواهي مي‌دهد كه يكي از عوامل پيروزي سريع مسلمانان بر دشمناني كه از نظر تعداد و تجهيزات و آمادگي رزمي به مراتب بر مسلمين برتري داشتند همين روحية شكست ناپذيري آنان بوده است. حتي صاحبنظران بيگانه‌اي كه دربارة‌اسلام و پيروزيهاي سريع مسلمين در زمان رسول خدا (ص) و نيز بعد از آن بحث كرده‌اند اين منطق را يكي از عوامل مؤثر پيشرفت آنان دانسته‌اند.40 يك مورخ غربي در كتاب خود مي‌نويسد: مسلمانان از بركت مذهب جديد و مواهبي كه در آخرت به آنان وعده داده شده بود اصلاً از مرگ نمي‌هراسيدند و دوام و اصالتي براي اين زندگي منهاي جهان ديگر قائل نبودند.41 علامة‌بزرگوار مرحوم طباطبائي در مورد آية فوق مي‌نويسد: كشته شدن «شهادت» در آية مقدم بر پيروزي نظامي ذكر شده است زيرا ثواب شهادت به مراتب فزونتر و استوارتر است چون مجاهد پيروز گرچه پاداش دارد، ولي در خطر ارتكاب كارهاي ناشايستي است كه آن پاداش را تحت الشعاع قرار مي‌دهند. و ممكن است پس از كردار نيك به كردار زشتي دست بيازد ولي شهيد پس از آن ديگر زندگي ندارد مگر در بهشت. و در نتيجه شهيد پاداش نقد دارد ولي نظامي پيروز پاداشش در گرو كردار بعدي است.42 و منظور از پاداش بزرگ كه خداوند به شهيد مي‌دهد بهشت 43 و تمامي مواهب آن است. بديهي است در موقعيتي مناسب راجع به دفاع و جهاد نيز بحث خواهيم كرد و به نقل تفاسير در مورد آيات جهاد خواهيم پرداخت. دو روايت ازميان صدها و بل هزاران حديث و روايتي كه در مورد مقام و نيز پاداش شهيد نقل شده و با انگيزش خاصي روح شهدات طلبي را در انسان بيدار مي‌كند فعلاً به نقل روايت بسنده مي‌كنيم تا در صفحات بعدي و در موقعيتهاي مختلف تعدادي از آنها را به نظر شما عزيزان برسانيم: 1) رسول خدا(ص) فرمود:‌مافوق هر نيكي نيكي بيشتر و بهتري وجود دارد تا آنجاكه مرد در راه خدا كشته شود. وقتي در راه خدا كشته شد بالاتر از آن نيكي متصور نيست. 25 و انسان به همين دليل و روي اين اصل با رسالت اسلام همگام شده است. از آن روز كه رسالت تولد يافت به خاطر نيكي پناهندة آن شد و تا واپسين روز به خاطر نيكي با آن همراه گرديد مگر نه رسالت توحيديها هميشه نيازهاي او را برآورده است؟ و مگر نه همة‌ارزشهاي نيكي و بالاتر از نيكي در اساس شخصيت و عظمت شهيد به كار گرفته شده است، و نقش قهرماني را بعهدة‌ شهيد نهاده است؟ و همين نيكي است سرانجام روشمند مرارتهاي ميدانهاي جهاد و نه غنايم و كشورگشاييهاي بي‌رويه . اينجاست كه جهاد و شهادت از همة‌ تعلقات سراسر رنگ و نيرنگ مادي فاصله مي‌گيرد و شكل و رنگ روحاني پيدا مي‌كند. بالاتر از نيكيها يعني همين. يعني نيرويي كه براي اسير ساختن دشمن آغاز شده است قيافة جنگي را به خود بگيرد كه به منظور آزاد ساختن اسير پايان يابد و در واپسين صحنة آن نشان بالاتر از نيكيها بر پيشاني شهيد بدرخشد. امام علي بن موسي الرضا از علي مرتضي(ع) چنين نقل مي‌كند: هنگامي كه آن حضرت مشغول خطبه بود و مردم را به جهاد مي‌خواند جواني برخاست و گفت: اي امير المؤمنين فضيلت جنگ جويان در راه خدا را براي من تشريح كن. امام فرمود من بر مركب پيامبر و پشت سر رسول سوار بودم و از نبرد ذات السلاسل برمي‌گشتم. همين سئوال را كه تو از من كردي از پيامبر پرسيدم. رسول فرمود:‌هنگامي كه جهادگران تصميم بر شركت در ميدان جنگ و جهاد مي‌گيرند خداوند آزادي از آتش دوزخ را براي آنان مقرر مي‌دارد. و هنگامي كه اسلحه به دست مي‌گيرند و آماده ميدان مي‌شوند فرشتگان به وجود آنان فخر مي‌ورزند. و هنگامي كه همسر و فرزند و بستگان آنان با آنها خداحافظي مي‌كنند از گناهان خود خارج مي‌شوند... از اين موقع آنان هيچ كار خيري نمي‌كنند مگر اينگه پاداش آن مضاعف مي‌گردد و براي هر روز پاداش عبادت هزار عابد براي آنان نوشته مي‌شود و هنگامي كه با دشمنان روبرو مي‌شوند مردم جهان نمي‌توانند ميزان ثواب آنان را درك كنند. و هنگامي كه جهت نبرد پا به ميدان مي‌نهد و نيزه‌ها و تيرها رد و بدل مي‌شود و جنگ تن به تن شروع مي‌گردد فرشتگان با پرو بال اطراف آنان را مي‌گيرند و از خدا مي‌خواهند كه او در ميدان ثابت قدم باشد. در اين هنگام منادي فرياد مي‌زند: بهشت زير سايه شمشيرهاست.44 در اين هنگام ضربات دشمن بر پيكر شهيد ساده‌تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است. و هنگامي كه شهيد از مركب فرو مي‌غلتد هنوز به زمين نرسيده حوريان بهشتي به استقبال او مي‌شتابند و نعمتهاي بزرگ معنوي و مادي كه خداوند جهت او فراهم ساخته است براي او شرح مي‌دهند. و هنگامي كه به روي زمين قرار مي‌گيرند زمين مي‌گويد آفرين بر روح پاكيزه‌اي كه از بدن پاكيزه عروج مي‌كند بشارت باد بر تو چيزي كه نه چشمي آن را ديده است و نه گوشي آن را شنيده است و نه از قلبي خطور كرده است مخصوص توست و انتظار تو را مي‌كشد45 و خدا مي‌فرمايد: من سرپرست بازماندگان توام. هر كس بازماندگان تو را خوشنود كند مرا خوشنود كرده است و هر كس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.46 دريافت درجات و معني و مفاهيم پاداش شهيد بينش اسلامي و مايه‌هاي ارج دار توحيدي مي‌طلبد و تعداد بيشماري از درجات و فضيلتها هاله‌گون اطراف اين كانون را فرا گرفته‌اند و به ان چنان قداستي بخشيده‌اند كه غير شهيد از درك و ارزيابي آن عاجز است. به طوري كه در آغاز و سراسر اين بحث به آن اشاره كرديم، و در ادامه آن خود را از نظرات شهيد آيت الله مطهري بي‌نياز نمي‌بينيم. اثبات پاداش و مقام معنوي شهيد در مقام اثبات مقام والاي شخصيتها مي‌گويند مقام فلاني مقام شهيد است، زيرا مقام شهيد از لحاظ والايي محرز و مسلم است. دربارة‌جستجوگر و طالب علم، كه انگيزه‌اش كشف واقعيتها براي كسب رضاي خداست و بدتر از هرگونه مطامع شهواني در راه كسب دانش مي‌كوشد و خاستگاه تلاش وي نوعي قداست معنوي است مي‌گويند: كسي كه در راه جستجوي چنين دانشي بميرد مات شهيداً: مانند يك شهيد مرده است. يعني قداست مقام شهيد كه محرز است، قداست طالب علم آن قدر بالاست كه اگر در راه طلب و كسب علم از دنيا برود شهيد از دنيا رفته است و نيز براي تأمين زندگي خود و عائله‌اش كه امري واجب است و يك فريضة ديني و در قداست آن ترديدي نيست و تلاش در اين راه يك عبادت است چرا كه انسان از راه چنين تلاشهايي دست از بيكاري و بيگاري برمي‌دارد و از كل بر مردم متنفر مي‌شود و براي ادارة‌خود و عائله‌اش مي‌كوشد، مي‌گويند: الكادّ لعيالهِ كالمجاهد في سبيل الله... يعني هر كسي كه با تحمل و زحمت به دنبال كسب و كار و تحصيل برود، اما انگيزه‌اش انباشتن و ذخيره كردن و تفاخر نمودن و به رخ اين و آن كشيدن نباشد و تنها اداره عائله‌اش باشد كار اين شخص مانند مجاهد در راه خداست، يعني قداست جهاد و شهادت كه محرز و مسلم است، و درجه و رتبة اين كوششها مسلم، كساني هم هستند كه ثواب مجاهد و شهيد نصيب آنان مي‌شود. جهاد و شهادت از درهايي است كه خدا بر روي هر كسي باز نمي‌كند يعني هر كسي لياقت اينكه شهيد و مجاهد راه خدا باشد ندارد. افراد خاصي اين لياقت را دارند كه اين در بروي آنان گشوده مي‌شود آنان كه اولياي خاص هستند: لخاصه اوليائه. خدا در را به روي شهيد و مجاهد باز مي‌كند. نكته‌اي را شهيد آيت‌الله بهشتي تذكر مي‌دهد: اينكه بهشت رفتن مخصوص طبقة‌ خاصي نيست. بهشت را هشت در و بهشتيان را هشت مقام است. علي مرتضي(علیه السلام) مي‌فرمايد: از درهاي والاي بهشت كه به روي هر كس باز نمي‌شود، و خاص اولياست باب‌الجهاد است درجة‌ اولياي خاص پاكباختگي است يعني هستي خود را در راه خدا در طبق اخلاص نهادن. تقوا را نيز درجاتي است و متقين هم درجاتي دارند بعضي از متقين آنچنان منزهند كه از هستي خودشان چشم پوشيده‌اند و در دستگاه خداوند پاكباخته به شمار آمده‌اند. و همينها هستند كه مجاهدين‌اند و بالاخره به درجة‌شهادت مي‌رسند يعني خودشان با درك و شعور از هستي صرفنظر مي‌كنند: وَ آمَنوا وَ عمِلوُا الصّالِحاتِ ثُمَّ اتّقَوا و آمنوُا ثمَّ‌ اتّقوا و أحسَنوا و الله يُحبُّ المحسِنينَ. (سورة مائده،آية‌ 93 ) و ايمان آورند و تقوا پيشه كنند و نيكي نمايند و خداوند نيكوكاران را دوست مي‌دارد. درست در همين جا حضرت علي مي‌فرمايد: « و من تركه رغبه منه ألبسه الله لباس الذّل. » هر وقت از جهاد و شهادت روي بگرداند، خداوند جامة‌ ذلت بر او مي‌پوشاند. قانون اسلام و بل بشريت است كه اگر جهاد و شهادت نبود گرفتاري به ذلت قطعي است: ألبسه لباس الذّل. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: الخير كل الخير في السيف و تحت ظلال السيوف47 كه ما در اين حديث و محتواي حياتبخش آن بخث خواهيم كرد، و در اينجابه يك جمله اكتفا مي‌كنيم كه امروز تمام دنيا از شرق و غرب باور كرده‌اند كه اسلام دين توسري‌خورها نيست دين قدرت است، و اسلام يگانه ديني است كه پيروان خود را به كسب قدرت و ايجاد نيروي مثبت گوناگون دعوت مي‌كند. رسول صريحاً مي‌فرمايند: خيرها و همه سودهاي انساني اين عزتها در زير ساية شمشير است. شمشير يعني قدرت يعني مجاهده و يعني روح نظامگيري و بالاخره شهادت. و اگر تمام خيرات و سودهاي مثبت را از يك ملت گرفتند تمام عزتها را گرفته‌اند. شهيد آيت الله مطهري مي‌گويد: من نمي‌دانم چه تعبيري به كار برم. خيال مي‌كنم كه بهترين تعبيرش اين است:‌ آرزوي آنان نشاط شهادت بود، يعني نشاط در روح اينها يك آرزو بود كه آيا ممكن است خدا شهادت را روزي ما كند، در دعاهاي سحر شبهاي ماه رمضان آمده است: وقتلاً في سبيلك مع وليك و اين دعا را در سياهشان و سفيدشان پير و جوانشان مي‌بينيم، و به حضور پيامبر مي‌آمدند و مي‌گفتند اي پيامبر دعا كن كه در راه خدا شهيد شويم علي (ع) مي‌فرمايد: لألف ضربه أحبّ إليّ مِن ميته علي فراش. اگر هزار ضربت بر فرق من فرود آيد و بدينسان كشته شوم براي من گواراتر از اين است كه در بستر و با بيماري بميرم. تمام آرزوهايش اين بود كه مبادا چنين جان سپارد، يعني حال كه مناست بميرم چرا در بستر و چرا در راه خدا شهيد نشوم؟ از ميان شهداي صدر اسلام آن كه از همه بيشتر درخشيد و لقب سيدشهدا گرفت، حضرت حمزه بن عبدالمطلب عموي پيامبر بزرگوار بود كه در احد حماسه آفريد شهيد شد. حمزه وقتي از مكه مهاجرت كرد، كسي را نداشت و شهيد شد در حالي كه كسي را نداشت. وقتي رسول خدا از احد به مدينه برگشت ديد در همة‌ خانة‌ شهدا اشك مي‌ريزند جز خانة‌حمزه پيامبر فرمود: اما حمزه كسي ندارد كه براي او گريه كند و شهداي ما همه عزادار دارند جز عمويم حمزه. با اين جمله اصحاب به خانه‌ها برگشتند تمام زنها كه براي فرزندان خود و نيز براي همسرانشان و برادرانشان مي‌گريستند همه حركت كردند به خانة‌ حضرت حمزه و برايش عزاداري كردند و بعد از آن هر كسي براي هر شهيدي اشك مي‌ريخت اول مي‌رفت به خانة حمزه و در آنجا عزاداري مي‌كرد. بزرگ زن تاريخ اسلام حضرت زهرا (س) ، وقتي خواست سبحه‌اي براي ذكر تسبيح خود كه از پدرش آموخته بود بسازد بر مرقد حمزه رفت و از تربت آن شهيد براي خود تسبيحي ساخت. بديهي است كه اينها و نيز سجده بر تربت حسين بن علي معني دارد. تسبيح حضرت زهرا از تربت حضرت حمزه و سجده بر تربت حسين بن علي مفاهيم زيادي دارند، و گرنه ساختن تسبيح از هر خاك و نيز سجده بر هر خاكي در اسلام جايز است ولي كدام خاك پيام شهادت را به مقدار تربت حسين و حمزه به تاريخ نسلها مي‌دهد و رسالت اين دو خاك را بر عهده دارد؟ امام معصوم فرمود: سجده كنيد بر تربت جد ما حسين بن علي زيرا نمازي كه سجدة‌ آن بر تربت شهيد انجام گيرد حجابهاي هفتگانه را مي‌درد. حسين بن علي درس شهادت را به شهدا آموخت و با همين درس آنان مفاهيم شهادت را دريافتند. حضرت ابا عبدالله حسين در شب عاشورا خطاب به اصحابشان فرمودند:‌اين قوم با كسي جز من تكاري ندارند اينان تنها وجود مرا مزاحم خودشان مي‌دانند. از من بيعت مي‌خواهند كه من هرگز بيعت نخواهم كرد 48. اگر اينان به من دست بيابند با شما كاري ندارند شما با من بيعت كرديد به تمام شما اعلام مي‌كنم كه بيعتم را از شما برداشتم شما نه از ناحيه دشمن اجبار به ماندن داريد و نه از ناحية دوست آزاد و مطلق همه برخيزيد و برويد. اما نه تنها كسي از امام جدا نشد، كه شب عاشورا سي تن از جبهه دشمن به حسين پيوستند و روز عاشورا نيز بعضي از اصحاب آن حضرت گفتند جان در راه اهداف شما ارزشي ندارد. بعضي گفتند:‌ اي كاش مرا مي‌كشتند و زنده مي‌شدم باز هم مي‌كشتند و آخرش مي‌سوزانيدند و خاكسترم را به باد مي‌دادند و دوباره اين سرنوشت برايم تكرار مي‌شد. و اين است ژرف نگري هر شهيدي در هر گوشه‌اي از مكان و زمان كه فهم و درك دقيق و نگرش و دريافت كلام‌شان براي غير شهيد دشوار و بل محال است. در صدر اسلام زنان زيادي براي درك و دريافت پاداش شهيد تلاش كرده‌اند كه يكي از آنان را در راستاي جهاد و شهادت و فاتحي نام مي‌بريم: نسيبه كه كنيه‌اش ام‌عامر بود مي‌گويد: من در احد براي رسانيدن آب به مجاهدان عاشق شهادت شركت كردم و ديدم كه نسيم پيروزي به سوي مسلمانان وزيدن مي‌گيرد اما چيزي نگذشت كه يك مرتبه اوضاع برگشت و آثار شكست در جبهة مسلمين ظاهر شد، مسلمانان پا به فرار گذاردند جان رسول در خطر مرگ قرار گرفت، من فهميدم كه تا سرحد مرگ بايد از پيامبر دفاع كنم زيرا پاداش و اجر آن را به چشم مي‌ديدم. مشك آب را به زمين گذاشتم و شمشيري پيداكردم. از حملات دشمن مي‌كاستم و گاهي تيراندازي مي‌كردم. در حالي كه رسول خدا فرار مسلماني را مي‌ديد فرمود اكنون كه فرار مي‌كني سپر خود را بينداز و او سپر خود را انداخت و من آن را برداشتم و از آن جهت حراست از جان رسول خدا استفاده مي‌كردم. متوجه مردي شدم به نام ابن قميئه كه فرياد مي‌كشيد محمد كجاست طولي نكشيد كه پيامبر را شناخت و به سوي آن حضرت حمله آورد. منو مصعب او را از حمله بازداشتيم و او جهت نابودي من با شمشير بر شانه‌ام نواخت من نيز چند ضربت بر او زدم ولي ضربة‌ او در من اثر نهاد كه آثار آن تا يك سال باقي بود، او دو زره پوشيده بود كه ضربات من در او اثر نمي‌كرد ضربه‌اي كه او بر شانه‌ام وارد ساخت ضربت سختي بود پيامبر متوجه زخم شانه‌ام شد كه خون از آن مي‌ريخت. يكي از فرزندانم را احضار كرد و فرمود زخم مادرت را ببند. وي زخم مرا بست، و من دوباره مشغول دفاع شدم. در اين حال متوجه شدم كه يكي از پسرانم سخت زخمي شده است. من قدري پارچه جهت بستن زخمهاي مجاهدان با خود آورده بودم. بالاخره زخم پسرم را بستم و بعد به او گفتم پسرم براي حفظ وجود رسول خدا كه در آستانة‌ مرگ است برخيز و كارزار كن رسول خدا از شجاعت و دلاوري اين زن شگفت زده شده بود. وقتي چشم آن حضرت به مضارب پسر اين مجاهد افتاد او را به نسيبة‌مجاهد معرفي كرد مادر زخمي و دلسوخته كه پروانه وار گرد وجود رسول خدا مي‌گشت، مانند شير به آن مرد حمله برد و با يك حواله شمشير او را نقش زمين ساخت. اين بار رسول خدا بيشتر شگفت زده شد و لبخند خود را ادامه داد كه همة‌دندانهاي حضرت آشكار گرديد و فرمود قصاص جوانت را گرفتي. فرداي آن روز ستون لشكر اسلام به سول حمراء الاسد روانه شد. نسيبه آماده گرديد ولي رسول خدا به علت جراحتش به وي اجازه نداد. و هنگامي كه آن حضرت از حمراءالاسد مراجعت فرمود عده‌اي را به خانه نسيبه فرستاد تا از حال اين زن قهرمان مطلع شود. وقتي خبر آوردند كه حال وي خوب است و خطر مرگ برطرف شده است خوشحال شد. نسيبه در مقابل آن همه فداكاري از رسول خدا خواست كه در حق وي دعا كند. خداوند او را در بهشت ملازم محمد گرداند. حضرت عرض كرد خدايا اينها رادر بهشت همراهم گردان.49 خدمات و جانبازيهاي نسيبه طولاني است. مثلاً وي با پسرش در فتنة مسيلمة‌كذاب دلاوريها از خود نشان داد كه در نتيجه يك دست خود را در اين نبرد به پيشگاه خدا هديه داد. آيا پاداش و مقامي بالاتر از اين وجود دارد كه رسول خدا همراهي او و هر شهيدي را در بهشت از خداوند بخواهد؟ و آيا نسيبه توانست مانند شهيد امير حسين خاني در خونين شهر به اين حقيقت ايمان بياورد كه:‌ اي جوان رشيد تو در بستر جهاد داماد گشته‌اي و در حجله‌گاه شهادت. عروس اين حجله شهادت در راه زنده ساختن ارزشهاي انساني است، كه آن را در آغوش خواهي گرفت، و هدية‌ عروسيت ايمان و استقامت و ياري به همرزمانت خواهد بود،‌ و نقل عروسيت گلوله‌هاي دشمن و جهيزيه خانه‌ات تقوا؟ آيا بين فرزند نسيبه و شهيد امير رضا خدمتي، قرباني مهران، فرقي است كه اين يكي به مادرش مي‌نويسد: مادر عزيزم فرزندان خود را چون اسماعيل آماده قربانگاه كن. مبادا اگر فرزندت در راه الله شهيد شد غمي به چهره‌ات بنشيند... اي مهربان مادر اي نور خدادادي اي فداي آن دامن پاكت كه عطر دامن حضرت فاطمه(س) را دارد اي كسي كه هميشه زينب وار عمل كردي. اثبات حق و اجراي حقيقت در طول تاريخ اسلام قربانيهاي زيادي داشته است از چهارده قرن پيش تا امروز و در سراسر جهان روزي نيست كه خون و خونهاي پاكي دست استكبار و كفر را آلوده نسازد و خاك حجاز و اندلس اسپانيا تا لبنان و فلسطين و افغانستان و هندوستان و عراق و پاكستان را رنگين نكند، و پيامي از دهانة‌ گلوي شهيدي برنخيزد. آنچه كه در اين راستا ماية شگفت نسلهاي تاريخ است همسويي و همگوني و همرنگي پيام شهيدان اسلام است. ژرف نگري آنان كه خاستگاهي جز نور الله ندارد، و گرنه در دنياي خارج از تاريخ اسلام بسيار بوده‌اند كساني كه قرباني حق شده‌اند و شجاعانه در جهت اثبات حق و اجراي عدل جان سپرده‌اند از زنده زنده سوزاندن ژاندارك دخترك نوجوان بخاطر عقيده‌اش در ميان شعله‌ها تا گذشته‌اي از خصلت و تأثير پيام شهداي اسلام برخوردار نبوده است.50 دريافت منطقي كه شهيد مسلمان از تعبير قتلاً في سبيل الله يعني كشته شدن در راه خدا دارد مسلمان غير شهيد از آن عاجز است تا چه رسد به غير مسلمان. براي شهيد مسلمان هدف خداست، حتي در ساختار جامعه و دگرگون ساختن مسير تاريخ. هدف خواست رسول است، حتي در جهت رهيدن و رها ساختن يك ملت از آثار ظلم و بيعدالتي. انس بن نضر عموي انس بن مالك مي‌گويد: موقعي كه در احد سپاه اسلام تحت فشار قرار گرفت و خبر مرگ رسول خدا در ميدان جنگ پخش گرديد بيشتر مسلمانان در فكر جان خود بودند و هر كسي به گوشه‌اي پناه مي‌برد. ناگهان ديديم گروهي از مهاجر و انصار مانند عمر بن خطاب و طلحه بن عبيدالله در گوشه‌اي نشسته و در فكر فرو رفته اند. من با لحني اعتراض آميز به آنان گفتم: چرا نشسته و تماشا مي‌كنيد گفتند: پيامبر كشته شد و ديگر جهاد فايده‌اي ندارد گفتم: اگر پيامبر كشته شده است ديگر زندگي سودي ندارد برخيزيد درراه خدا و هدف رسول پيكار كرده و شهيد شويد.51 و به قول بسياري از تاريخ نويسان، او چنين گفت:‌اگر محمد كشته شده است خداي محمد كه زنده است و مي‌افزايد: من ديدم سخنانم در آنان سودي ندارد. خود دست به سلاح بردم و صميمانه و مخلصانه مشغول نبرد شدم. ابن هشام مي‌گويد انس در اين نبرد هفتاد زخم برداشت و نعش او را جز خواهرش كسي نشناخت.52در قرآن كريم در هر موردي كه خداوند از بندگانش جهاد و شهادت مي‌خواهد در كنار قتل و جهاد تعبير في سبيل الله ديده مي‌شود: و گمان مبريد كساني كه در راه خدا سبيل الله ، كشته شده‌اند مردگانند بلكه آنان زنده‌اند و ...53 و دهها و بل صدها مورد ديگر كه في سبيل الله در كنار جهاد و قتال ذكر شده است چه در قرآن و چه در احاديث و چه در وصيتنامة‌شهدا. شهيد محمدكاظم هوشمند پرپر شدة‌ سومار مي‌نويسد: اي مادر مشتهايم را گره كرده بگذار كه دنيا بداند در لحظه‌هاي رهايي روحم از زندان تنم با مشت گره كرده و فرياد الله اكبر به ديدار خدا شتافتم و چشمانم را نبند تا همه بدانند كه ديدم بي‌رحميها را و بعد از ديدنم با چشمي باز به دنياي سپيديها شتافتم. و مادر عزيز به تو نمي‌گويم گريه نكن چرا كه گريه بر حماسة‌ شهيد خود شهادتي ديگر بر تاريخ است. واي دنيا گريه كن بر سياهيها و مظلوميتهاي تاريخ كه چگونه راست‌قامتان تاريخ به ديار معشوقشان مي‌شتابند و در راه خدا از جواني و آرزوها مي‌گذرند. شهيد سعد ربيع، از ياران باوفاي پيامبر دلي لبريز از ايمان و اخلاص به خدا و رسول داشت. آنگاه كه با دوازده زخم نقش زمين شده بود مردي از كنار وي گذشت و به او گفت: مي‌گويند محمد كشته شده است. سعد به وي گفت اگر محمد (ص) كشته شده است خداي محمد كه زنده است و ما در راه نشر آيين خدا –في سبيل الله- جهاد و از حريم توحيد دفاع مي‌كنيم. وقتي شعلة‌ جنگ خاموش شد، پيامبر به ياد سعد ربيع افتاد و فرمود:‌ چه كسي مي‌تواند براي من خبري از سعد بياورد؟ زيد بن ثابت داوطلب شد كه از مرگ يا حيات سعد خبر صحيحي براي يامبر بياورد. او سعد را در ميان كشتگان يافت و به او گفت:‌ پيامبر مرا مأمور كرده كه از حال شما تحقيق كنم و خبر صحيحي از شما براي او ببرم. سعد گفت:‌ سلام مرا به پيامبر برسان و بگو فقط چند لحظة‌ديگر از زندگي سعد باقي است و خداوند به تو، اي رسول بهترين پاداش را كه سزاوار يك پيامبر است بدهد، و نيز افزود كه:‌سلام مرا به انصار و ياران پيامبر برسان و بگو:‌ هرگاه به پيامبر آسيبي برسد و شما زنده باشيد هرگز در پيشگاه خداوند معذور نخواهيد بود. و هنوز فرستادة‌ پيامبر از كنار سعد دور نشده بود كه روان او عروج كرد.54 رسول خدا فرمود: هر كس براي جهاد در راه خدا (في سبيل الله) روانة‌جبهه‌ گردد، براي هر قدمي كه برمي‌دارد هفت صد هزار حسنه دريافت مي‌كند و هفت صد هزار گناهش پاك مي‌شود، و درجه‌اش هفت صد هزار مرتبه بالا مي‌رود و خداوند ضمانت مي‌كند كه به مرگ طبيعي هم كه بميرد او را شهيد از دنيا ببرد، و اگر سالم برگشت گناهانش بخشيده شده است و دعايش مستجاب مي‌گردد.55همرزم آتش سينه‌ام روي سخنم با توست كه هر دو در يك عصر و يك شرايط مي‌سوزيم خوب چشمانت را باز كن فردا هيچ بهانه و پاسخي در پيشگاه خداوند و تاريخ بهت انگيزمان نداريم. بياييم احساسات فريبا و زودگذر خودمان را كنار بگذاريم هوس را دور بيندازيم. بشريت و مخصوصاً اسلام با پديدة‌ جديدي روبروست؛ تاريخ اسلاممان وارد مرحله‌ خطرناكي و حساس و مبهمي شده است. بايد تصميم بگيريم و با توطئة‌ شرارت بار و رويدادهاي سراسر شيطنت، گستاخانه برخورد كنيم و مرگي را كه سوخت و سوز ندارد تنها در بستر جهاد در آغوش كشيم و تكليف خود را با اين زندگي در قمار باخته شده روشن كنيم و ارزش و بازده شهادت در راه حق و نجات افتادگان و سيلي خوردگان را دريابيم. و اين كلام را از رهبر صادقمان بپذيريم كه فرمود:‌ تمام نيكيها و خيرات و سعادت بشر با قبضة‌ شمشير گره خورده‌اند و همگي ارزشها در ساية‌ شمشيرها جان مي‌گيرند.56 چرا كه شمشير حربة‌ كليدي شهادت است و شهادت رمز كليدي نجات بشريت وامانده، و شهادت عروج روح است به اقصاي دوردست آرامش و رسيدن به آرامشگاه ايده آل يعني رضاي حق. شهادت نورافكن راههاي پرپيچ و خم تاريخ است،‌ روييدن ملتهاي ذليل و حقير، و شهادت شكوفا شدن جوهر انسانيت است و نجات بخش انسان از تيره‌روزيهايش. و چراغ هدايت است در واديهاي ظلمت و زور. شهادت رهيدن از خمودگيهاست و شهيد انساني است مجرد كه پشت پا به تمام مظاهر طبيعت بزك شده مي‌زند. شهيد آگاه انساني است كه از لذايذ پوچ حيات مادي چشم پوشيده است تا بشريت را از يوغ بندگي رها سازد. و شهيد فداكاري است كه ماده را براي پاكسازيها فداي معنا مي‌كند؛ شهيد از فنا مرگهاي بي‌خصلت و زيان و ضررهاي موهوم، در راستاي ريش كن ساختن ظلم و بيداد نمي‌هراسد. و كوتاه سخن به تجرد مي‌رسد. شهيد از روزي خدايي به رشد تكاملي راه مي‌يابد و در كمال به مقام قهرماني دست مي‌يازد. شهيد عارفانه هشيارانه صادقانه آگاهانه و ژرف نگرانه راه حق و واقع بيني را مي‌پيمايد و به مقام حق اليقين مي‌رسد. شهيد كوله بار شرف آميخته به مسئوليت انسان الهي را بدوش مي‌كشد و در اين راه مي‌افتد و برمي‌خيزد و سرانجام در راهش فنا مي‌شود، و به گونة‌ قطره در دل اقيانوس دفاع از حق بشريت مظلوم به مطلق مي رسد. و در يك جمله شهيد از امر معشوق امتثال مي‌كند و مي‌فهمد كه خدا خطاب به او گفته است:‌ جهاد كنيد در راه خدا به طوري كه سزاوار الله است 57 و شهيد با ايثار جان خود به جهانيان و فزندان آدم مي‌فهماند كه انسان من در راه حق تو از همه چيزم گذشتم بيا تو هم براي حق ديگران از حق خود درگذر و در راستاي حق انسانها گامهايت را استوار بدار و با دوختن چشم خود به گسترش پرچم سربلند حق در سراسر تاريخ و به اميد پيروزي خون بر شمشير خون خود را هديه كن. و بالاخره راه رسيدن به اين مهم پرهيز از انحراف عقيدتي و اخلاقي است، و نظر به «وجه‌الله». پي نوشت : 1. إن الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه... (سورة توبه / 111)2. كافي، ج 2، ص 53؛ اسدالغابه ج 1، ص 356 نظير اين خبر را در مورد حادث‌بن سراقه نقل كرده است.3. نهج‌البلاغه، خطبة 23.4. نهج‌البلاغه، نامة 53.5. به نقل از ابن‌مسعود از رسول خدا(ص)، نقل از تفسير نمونه، ج3، ص 169.6. نهج‌البلاغه، خطبة 154.7. شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابي‌الحديد، چاپ قديم مصر، ج 1، ص 120؛ معجم رجال الحديث، ج 4، ص 222؛ الغارات، ج 2 ص 796؛ و نفس المهوم، ص 67و69.8. اين پير شهيد به قدري زيبا و نوراني بود كه مردم لقب «حرير زرد» به او داده بودند.9. أبوالعلاء معري مي‌گويد:و علي الدهر من دماء الشهيدبن علي و نجله شاهدانو هما في اواخر الليل فجران و في أولياته شفقان.يعني از خون دو شهيد دو نشان بر پيراهن روزگار ثبت شده است: يكي دو فلق خونين در پاين شب و ديگري دو شفق در آغاز آن.10. علي(ع) فرمود: الدنيا أهون من عفطه عنر: دنيا از ذرات آب بيني بز ماده به هنگام عطسه‌اش ناچيزتر است.11. و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم لاخوف عليهم و لاهم يحزنون. اين آيه تفسيرهاي ديگري نيز دارد.12. ر.ك. تفسير نمونه، ج 3، ص 169.13. زنجموره يعني ناله و موية يأس‌آور.14. رجال كشي، ص 251؛ منتهي الآمال، ج 1، ص 170و171.15. تنعيم نقطه‌اي است كه آغاز «حرم» و پايان «حل» به حساب مي‌ايد، و جهت عمره حجاج از آنجا احرام مي‌بندند.16. سيرة ابن‌هشام، ج2، ص 170. و اين است اصل شعري كه او سرود:فوالله ما ارجو اذامت مسلماعلي أي جنب كان في الله مصرعيو ذلك في ذات الاله و إن يشأيبارك علي أوصال شلو ممزعبه نقل از فروغ ابديت، ج 2، ص 85.17. ترجمة ارشاد شيخ مفيد، ج 1، ص 327.18. الحق مع علي و علي مع الحق.19. مراد فهم و درك و منطق غيرشهيد است.20. الصحيح من سيره النبي، ج 4، ص 267.21. بلاغه الحسين، ص 47.22. پرهختن، پرهيختن، فروهيختن و فرهنجيدن يعني ادب آموختن و تربيت كردن.23. و لا علي الذين اذا ما اتوك لتحملهم قلت لاأجد ما أحملكم عليه تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزنأ الا يجدوا ما ينفقون. (توبه / 92).24. اول من يدخل الجنه الشهيد. (بحار. ج 100، حديث 21).25. إنكم تقتلون غدا كلكم و لايفلت منكم رجل، حتي القاسم و عبدالله الرضيع إلا ولدي علي زين‌العابدين لأن الله لم يقطع نسلي منه و هو أبو أئمه ثمانيه: نفس المهموم و أسرار الشهاده.26. و كشف عن أبصارهم فراؤا ما حباهم الله من نعيم الجنان و عرفهم منازلهم. (خرائج راوندي).27. رجال كشي.28. نفس المهوم.29. بحارالأنوار، ج 2، ص 125.30. الصحيح من سيره النبي، تأليف جعفر عاملي، ج 4، ص 263.31. حياه الصحابه، ج 1، ص 618؛ مجمع الزوائد، ج 5، ص 323؛ الاصابه، ج 4، ص 487 و ص 505؛ تراتيب الاداريه، ج 2، ص 115؛ الصحيح من سيره النبي، ج 4، ص 264، و منابع ديگر.32. نقل از كتاب امام علي پيشوا و پشتيبان، ترجمة سيدجواد هشترودي، ص 432-439.33. ر.ك. فهرست ابن‌النديم، ص 136.34. همان اثر، ص 137.35. همان اثر، ص 137.36. همان اثر، ص 146.37. همان اثر، ص 144.38. معجم الأدباء، ج 18، ص 282.39. فليقاتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوه الدنيا بالآخره و من يقاتل في سبيل الله فيقتل أو يغلب فسوف نؤتيه اجرا عظيما. (سورة نساء / 74).40. نقل از تفسير نمونه، ج 4، ص 8.41. تمدن اسلام و عرب، گوستاو لوبون، ص 155.42. ترجمة تفسير الميزان، ج 4، ص 601.43. تفسير كشف‌الاسرار، ج 2، ص 581؛ و تفسير الميزان و ديگر تفاسير معتبر.44. فوق كل بر بر حتي يقتل الرجل في سبيل الله فاذا قتل فليس فوقه بر. (وسائل الشيعه؛ كتاب الجهاد).45. ان لك مالا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر.46. آنچه در بالا ذكر شد خلاصة روايتي است كه مفسر بزرگ اسلام، مرحوم طبرسي، در مجمع البيان ذيل آية فوق نقل كرده است.47. خير همگي در شمشير و زير ساية شمشيران است.48. و الله لاأعطيكم بيدي إعطاء الذليل و لا أقرلكم اقرار العبيد.49. ابن ابي‌الحديد، ج 14. ص 265-267؛ اسدالغابه، ج 5، ص 555؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 67.50. تأثير خون شهيد در ساختار جوامع تاريخي مورد بحث قرار خواهد گرفت.51. سيرة ابن‌هشام، ج 2، ص 83.52. همان؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 54.53. سورة آل عمران آيات 146 و 169؛ سورة محمد، آية 4؛ سورة نساء آية 74، و سورة بقره آية 174 و...54. سيرة ابن‌هشام، ج 2، ص 95؛ فروغ ابديت، ج 2، ص 72.55. وسائل الشيعه؛ كتاب الجهاد، ص 10. عبارت حديث چنين است: «عن رسول الله(ص) أنه قال: و من خرج في سبيل الله مجاهدا فله بكل خطوه سبع مائه ألف حسنه و يمحي عنه سبع مائه ألف سيه و يرفع له سبع مائه الف درجه و كان في ضمان الله في أي حتف مات و إن رجع، رجع مغفورا ل مستجابا دعاوه.56. قال الصادق(ع): «الخير كل الخير في السيف و تحت ظلال السيف و لايقم الناس إلا السيف و السوف مقاليد الجنه و النار». وسائل؛ كتاب الجهاد.57. و جاهدوا في الله حق جهاده. (سورة حج / 78).منبع:http://www.navideshahed.com/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن